کانون دچار کمیت شده و کیفیت را فراموش کرده است
خبرگزاری تسنیم: یک سازمان کوچک مثل کانون در برابر مجموعههای باعظمت غرب بسیاری از آثار سینمایی و فرهنگیاش در جشنوارههای دنیا جایزه میگرفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست یکشنبههای انسان شناسی و فرهنگ با موضوع نگاهی به کانون فرهنگی پرورش کودکان و نوجوانان و نمایش فیلم مستند عمو سیبیلو به کارگردانی بهرام بیضایی در مرکز مشارکتهای فرهنی و هنری شهرداری تهران برگزار شد.
پرویز کلانتری مهمان بیستمین نشست یک شنبه های انسان شناسی و فرهنگ در ابتدای سخنان خود گفت: آقای محمدعلی گنجی در جوانی از من خواست که تصویری را برای کتابهای درسی بکشم اما آن موقع توانایی زیادی نداشتم او دست مرا گرفت و به من چیزهای زیادی یاد داد.
وی افزود: بخش بزرگی از زندگی من برای کودکان بود کتابهای درسی و بعد کتابهای داستان کودکان را نقاشی میکردم.
این استاد نقاشی در اداهم گفت وقتی که کانون دنبال یک نفر برای آموزش هنر نقاشی بود من به پیشنهاد آقای نادر اردلان به موسسه جونیورز آت سنتر در لس آنجلس رفتم آنجا هر از چندی پروژهای با همکاری بچهها اجرا میشد بنا به پیشنهاد مسئولان آنجا یک ماشین تولید شده شرکت فورد را به کودکان دادند تا این ماشین را اوراق کنند بعد از پایان پروژه پدرها و مادرها آمدند اعتراض میکردند که شما چرا به کودکان ما خراب کردن یاد دادید. آن هنرمند به زبان ساده به خانوادهها گفت آنها هر وقت خواستند یک ساعت را در خانه اوراق کنند نگذاشتید ما شانس اوراق کردن یک اتومبیل فورد را به انها دادیم.
آقای کلانتری در ادامه گفت: ما این الگوها را وارد ایران کردیم. کانون فرهنگی آموزش یک وصله ناجور در بدنه حکومت شاه بود به طوری که تمام محصولات کانون مانند فیلمهای انیمیشن و سینمایی از تمام نهادهای بینالمللی جایزه میبردند.
وی افزود: یک سازمان کوچک در برابر فرهنگ و هنری به آن عظمت محصولات اساسی را تولید کرد که همه آن را می شناختند.
غلامرضا امامی ، مسئول سابق انتشارات کانون فرهنگی آموزش در ابتدای سخنان خود در بیستمین نشست یکشنبههای انسانشناسی و فرهنگ گفت: کانون فرهنگی پرورش از یک جمع کوچک شروع شد روزگار ما روزگار آرزوهای بلند بود نه دیوار و برجهای بلند، روزگار با هم بودن و پیوستن و نه جزیرههای از هم گسسته
وی افزود: من سال 1350 در سن 25 سالگی به کانون پیوستم. کار من از آن زمان در انتشارات کانون آغاز شد قبل از تأسیس کانون ادبیات کودکان معنا و مفهومی نداشت.
وی افزود: در آن سالها نویسندگانی که مخصوص کودکان باشند وجود نداشتند ما در ابتدا سعی کردیم از نویسندگان مطرح استفاده کنیم که برای کودکان و نوجوانان کتاب بنویسند. از جمله نیما یوشیج کتابهایی مثل آهو و پرندهها و توکای در قفس را چاپ کرد.
وی در ادامه گفت: در حوزه شعر کودکان محمود مشرق آزاد (م. آزاد) و منوچهر نیستانی با شعرهای خود کار را آغاز کردند و در ادامه با حضور محمود کیانوش و پروین دولتآبادی این کار ادامه یافت و کتابها هم بسیار درخشید.
مسئول سابق انتشارات کانون در ادامه گفت: برای مثال کتاب ماهی سیاه کوچولو بسیار خوب درخشید البته لازم است که گفته شود متن اولیه با متن ویرایش شده زمین تا آسمان فرق داشت کار ویرایش ما در کانون حذف نبود سعی براین بود که جنبه نگارش فارس رعایت شود تا که بچه بتوانند از خراسان تا خوزستان این قصهها را بفهمند. در کانون هدف ما این بود که کانون الگوسازی کند کتاب چاپ کند آن را به دیگران نشان بدهد تا دیگران از آن یاد بگیرند و بسازند نه اینکه کانون بنگاه مالی باشد.
وی در ادامه خاطرهای در زمینه اعتراض به آقای خاتمی وزیر ارشاد آن دوران بیان کرد: من اعتراض کردم به آقای خاتمی برای جایزه دومی که کانون از جشنوارههای خارجی برده بود که چرا مسئول مربوطه اجازه نداد که تولیدکننده کتاب که برود و جایزهای که در خارج از کشور گرفته بود را تحویل بگیرد در حالی که خود با همسرش به آن کشور رفته و جایزه را میگیرد.
وی افزود: به نظر من بزرگترین حادثه در تاریخ فیلم جهان را کانون با فستیوال بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان که در تهران با حضور هیئت بیطرف ایرانی خلق کرد. در آن موقع قرار شد این فستیوالها برود داخل شهرهای کشور تا بچهها بیایند فیلم را ببینند و بیشتر با دنیای فیلم آشنا بشوند.
غلامرضا امامی افزود: ما میدانستیم به چه نیازهایی باید پاسخ داده شود و چه چیزی برای ما مهم است. هیچ کجا مثل کتابخانههای کانون هر آنچه که بچهها مثل نقاشی فیلم و غصه میخواستند را در اختیارش نمیگذاشت فضا فضای آزاد و شادی بود.
وی افزود: کانون از نقاط محروم شروع کرد و بعد سراغ روستاها رفت بدین شکل که کتابها را بالای قاطر میگذاشتند و کتابها را هفتهای یک بار بین بچهها پخش میکردند.
وی در ادامه گفت: در کانون ما به دو چیز توجه میکردیم باید توجه کرد که شادی و بازی را از بچهها نگیریم بچهها باید شاد باشند. من فکر میکنیم افرادی مثل هیتلر شادی و بازی نداشتند که این گونه در جهان جنگ آفریدند.
وی در ادامه گفت: کانون در گذشته برای تولیدکنندهها در حوزه فیلم، کتاب و فیلم استریپ الگوسازی میکرد و به کیفیت میپرداخت گمان میکنم امروز کانون متأسفانه دچار کمیت شده است و کیفیت را فراموش کرده است.
وی در پایان گفت: مشکل بعدی به وجود امدن جزایر گسسته است که هر کس برای خودش کار میکند کانون نگاه عاطفی داشت کار تربیتی و آموزشی کار نهادهای دیگر است.
انتهای پیام/