نتیجه دگردیسی ساختاری در بنیاد ادبیات داستانی چه خواهد بود؟
خبرگزاری تسنیم: تغییر ساختاری بنیاد ادبیات داستانی یا به تعبیر صحیحتر «بنیاد شعر و ادب ایرانیان» این روزها این نگرانی را به وجود آورده که با افزوده شدن شعر به این بنیاد، داستان مهجورتر از گذشته در تناتنگ رقابت با رقیب قدرتمند خود شعر قرار گیرد.
خبرگزاری تسنیم: تغییر ساختار؛ این تازه ترین نسخهای است که معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ساختمان سه طبقه اجارهای کوچه نوید در خیابان استاد نجاتالهی پیچیده است. ساختمانی که در اجاره نهادی منسوب به ادبیات داستانی ایرانیان است.
شاید از عجایب مدیریت فرهنگی دولتی در ایران است که نهاد خود ساخته از سوی این مدیریت از همان ابتدای تولد هرگز مورد علاقه قرار نداشته باشد، بنیاد ادبیات داستانی در دوره ای ساختمان نداشت و در دورهای بودجه و در دوره دیگر هر دو را نداشت، این بنیاد در ابتدای شکلگیری در دوران معاونت محسن پرویز بر پایه اندیشه این نویسنده و فعال فرهنگی که آن روزها سمتی دولتی را تجربه میکرد، به منظور نهادسازی برای رونق فعالیت پیرامون ادبیات داستانی و حمایت از نویسندگان و نوقلمان علاقهمند برای نوشتن و بسترسازی برای ارتباط دوسویه مناسب میان آنها و چند موضوع مشابه پدید آمد؛ اما به فاصله کوتاهی پس از خروج محسن پرویز از ارشاد، مدیران جدید ادامه کار این نهاد را بر نتابیدند. کار به جایی رسید که حتی صحبتهایی مبنی بر انحلال بنیاد ادبیات داستانی نیز شنیده شد.بنیادی که تازه چندی بود دل نویسندگان را به داشتنش گرم کرده بود.
با این حال و در نهایت با رایزنیهای مختلف، بهمن دری معاون وقت وزیر ارشاد دولت دهم، هیأت امنای تازهای برای این بنیاد انتخاب و ساختاری متفاوت را برایش تعریف کرد، در ابتدای امر ساختمانی تازه برای بنیاد اجاره شد، مدیر انتخاب شده تلاش کرد، با تکیه بر بودجهای در اختیار و وعده داده شده به این نهاد، مجموعه وسیعی از فعالیتهای ادبی را از برگزاری نشست تا انتشار کتاب و مجله سامان دهد. به این ترتیب بنیاد در مدت کوتاهی با وجود اینکه در ابتدا تأسیس شد تا به عنوان بازوی اجرایی معاونت فرهنگی برای حمایت از عرصه داستان و نویسندگان باشد، تبدیل به رقیبی برای بخش خصوص در عرصه نشر شد. انتقادی که سالهاست برخی نویسندگان نسبت به بنیاد ادبیات داستانی مطرح میکنند و اما مدیریت بنیاد معتقد است که انتشار سالانه 30 یا 40 اثر به معنای رقابت با ناشران نیست.
با تغییر دوباره معاون فرهنگی ارشاد و روی کار آمدن علی اسماعیلی، شیر بودجه بر بنیاد بسته شد. اسماعیلی نیز به زبان بی زبانی عنوان میکرد که علاقهای به فعالیت بنیاد ندارد. با این حال بنیاد ماند و مسئولانش تلاش کردند تا اندک اندک فعالیتهای خود را جلو ببرند. البته باید این دوره به دورهای تعبیر کرد که بنیاد تمام قد به رقیبی برای ناشران بخش خصوصی مبدل شده بود.
فعالیت بنیاد همچنان ادامه داشت، تا اینکه محمد حسنی مدیرعامل بنیاد اعلام استعفا کرد، حسنی در گفتوگو با رسانهها اذعان داشت که«این مجموعه عظیم بدون متولی، اقتضائاتی داشت که من دائم به آن اقتضائات فکر میکردم و محدودیتهایی هم وجود داشت. افتراق محدودیتها و اقتضائات مرا بسیار آزار میداد. همه عرض من این است که در عرصه فرهنگ عمومی و در حوزه نشر، ادبیات داستانی بسیار فراگیر، تأثیرگذار و پرمخاطب است و از این لحاظ حتا با سایر هنرها قابل مقایسه نیست. با این حال هیچ متولی مشخص و هیچ سروسامانی ندارد. بنیاد ادبیات داستانی، ساختمان، بودجه و امکانات چندانی ندارد».
دوره پایانی این سبک مدیریتی در نهایت منجر به تغییر ساختار مدیریتی این بنیاد و افزوده شدن بخش شعر به این نهاد شد. تصمیمی که اگرچه هنوز وارد فاز اجرایی نشده است، اما مهمترین نگرانی از اجرایی شدنش را این روزها ایجاد کرده است، چرا که عرصه ادبیات داستانی بر خلاف شعر که شاید در بین عموم مردم از انس بیشتریس برخوردار باشد، طی سالهای گذشته چندان رنگ حمایت را به خود ندیده است، حمایتی که اگر وجود داشت و در قالب یک سبک و سیاق منسجم انجام میشد، اکنون حداقل درعرصه ادبیات داستانی انقلاب حرفهای بسیاری در سطح جهانی داشتیم.
این درست است که نباید با پیشداوری این نگرانی را داشت که افزوده شدن شعر به بنیاد ادبیات داستانی و تغییر نام این بنیاد به بنیاد شعر و داستان ایرانیان، منجر به مهجوریت بیشتر بدنه نحیف و مهجور ادبیات داستانی شود، اما به هر حال نباید از نظر دور داشت که خوشبختانه شعر تاکنون سنگرهای مطمئنی را در جبهه فعالیتهای فرهنگی کشور فتح کرده است، که موجب رشد روزافزون و پربارتر شدن این عرصه شده است، در مقابل اما داستان نتوانسته به مانند شعر این چنین پیشتازی داشته باشد و بنیاد ادبیات داستانی شاید نخستین در نوع خود به شمار میرود.
حال بد نیست با مروری به گذشته، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که این روزها نخستین جلسه هیأت امنای جدید این بنیاد را که احکام آنها نیز به زودی امضا خواهد شد، را پشت سر گذاشته است،و به دومین جلسه این هیأت و انتخاب مدیرعامل جدید میاندیشد، مهجوریت چندین و چند ساله ادبیات داستانی را در مقابل شعر مد نظر قرار دهد و در تعریف ساختار جدید بنیاد این مهم را مد نظر قرار دهد که داستان و اهالی آن امروز بیش از هر چیز نیازمند حمایت است.
همچنین با توجه به وضعیت اقتصادی نشر بهتر است، در تعریف جدید وظایف بنیاد، شعار اصلی خود یعنی واگذاری به بخش خصوصی و حمایت از بخش خصوصی را مد نظر داشته باشد و دیگر حداقل شاهد فعالیت انتشاراتی در سطحی که ناشران دیگر نیز به خوبی از عهده آن بر میآیند، نباشیم، بنیاد ادبیات داستانی نیز به مانند خانه کتاب میتواند فعالیت در حوزه نشر را با نشر آثار علمی و در حوزه نقد داستان منتشر کند، آثاری که انتشارشان برای ناشران دیگر ممکن و یا سودمند نباشد.
علاوه بر آن بنیاد ادبیات داستانی باید در عرصهای که سالهای سال است کمیت ادبیات داستانی ما رد آن میلنگد، حضوری فعال داشته باشد و آن چیزی نیست جز حضور در بازارهای بینالمللی نشر، بسیاری از کشورهای جهان، تاریخ، فرهنگ و ارزشهای خود را از طریق ادبیات خود منتقل کردهاند، فرانسه و روسیه در این زمینه از سردمداراناند، ایران اما با با توجه به سابقه هزارساله فارسی ادبیات فارسی نتوانسته است در این زمینه جز چند گام اندک، حضوری پررنگتر داشته باشد. این مهم در حوزه شعر نیز ضرورت بسیار دارد، جهانی شدن حافظ، خیام، سعدی مولانا و ... نشان از ظرفیت ادبیات فارسی برای جهانی شدن دارد، این در حالی است که شعر معاصر فارسی حتی در کشورهای جهان اسلام نیز چندان شناخته شده نیست، ترجمه اشعار شاعران معاصرو شعر انقلاب همچون نیما، سهراب، قیصر، سیدحسن حسینی و به زبانهای مختلف و توزیع این آثار جهت معرفی شعر معاصر فارسی باید از اقدامات بنیاد در سالهای آینده باشد.
در نهایت بنیاد شعر و ادب ایرانیان باید خانهای باشد برای شاعران و نویسندگان و به عنوان یک تشکل صنفی نیز فعالیت داشته باشد.
انتهای پیام/