به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، با وجود آنکه نتایج انتخابات پارلمان اروپا تا حدودی قابل پیشبینی بود، اما پیروزی راستگرایان و در نقطه مقابل، چپها باعث شگفتی زیادی شد. حدس زده میشد که به واسطه مجموعهای از شرایط اقتصادی نامطلوب که بیش از دو سال بسیاری از اعضای اتحادیه را در خود فرو برده است، در مجموع مخالفان اتحادیه و مخالفان بزرگترشدن «اروپای واحد»، رای بالایی بیاورند اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، خیلی بیش از انتظار بود. مجموعهای از چپگرایان و جریانات راست نسبتا تندرو توانستند نزدیک به ثلث 750 کرسی پارلمان اروپا را تصاحب کنند. سردی استقبال و میزان پایین مشارکت ویژگی دوم انتخابات بود. در کل فقط 43درصد واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند. البته عدم شرکت 57درصد مابقی، لزوما به معنای مخالفت آنان با بودن در اتحادیه اروپا نیست اما از نظر فلسفه دموکراسی میتوان اماواگرهایی را به آن نسبت داد. بر عکس اکثریت ساکت یا خاکستری که ترجیح دادند در انتخابات شرکت نکنند، بسیاری از اروپاییهایی که مخالف عضویت در اتحادیه اروپا هستند در انتخابات شرکت کرده و به طیفی از نامزدهای راست و چپ رای دادند. اگرچه چپها و راستهای اروپا در اسباب و علل مخالفت و نارضایتی از کارکرد اروپای واحد، متفاوت هستند اما در یک اصل کلی با هم اشتراکنظر دارند؛ مخالفت با وضعیت موجود اتحادیه اروپا و سیاستهای آن. بیش از 150 نماینده محافظهکار و راستگرای جدید که وارد پارلمان اروپا شدند، دلایل متفاوتی برای مخالفت با اروپای واحد دارند. اما مخالفتهای آنان را میتوان به دو بخش اقتصادی و نژادپرستانه تقسیم کرد. راستها معتقدند کشورهای غنیتر اتحادیه، جور بیکفایتی مسوولان و سیاستهای نادرست اقتصادی کشورهای عقب ماندهتر اروپا را میکشند. بسیاری از رای دهندگان در شمال اروپا، همچون دانمارک، نروژ، سوئد و فنلاند به علاوه آلمانیها معتقدند چرا مالیاتدهندگان این کشورها باید جور بیکفایتی و سیاستهای غلط اقتصادی مسوولان و دولتهای آن دسته از اعضا را بپردازند که در وضعیت اقتصادی نامطلوبی به سر میبرند؟
چون پاسخ «سوسیال دموکرات»ها، «دموکرات مسیحی»ها یا سایر طرفداران اتحادیه برایشان قانعکننده نیست بنابراین به نامزدهای دست راستی رای دادند که مخالف سیاستهای فعلی کمک به کشورهای فقیرتر هستند. جالب است که مشابه همین احساس در میان رایدهندگان کشورهای بحرانزده در جنوب اروپا وجود دارد. دلیل مخالفت آنها با عضویت در اتحادیه، به واسطه اعمال سیاستهای ریاضتی است که از سوی اتحادیه به کشورهایی که با بحران اقتصادی دستبهگریبان هستند دیکته میشود. از اقتصاد که بگذریم، دلیل مهم دیگری که باعث پیروزی راستگرایان شده، مجموعهای از مسایل ناسیونالیستی و نژادپرستانه است. بسیاری از جریانات ناسیونالیستی و ملیگرایانه در فرانسه، انگلستان، دانمارک، آلمان و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی، با ایده اروپای واحد مخالفند چون احساس میکنند هویت ملی آنها در پارادایمی به نام اروپای واحد، یا اروپای بزرگ کمرنگ شده و به تدریج از بین خواهد رفت.
بنابراین ملیگرایان هم با ایده پارلمان اروپا مخالف بودهاند و در حقیقت این پارلمان را ناقض اصل « کشور - ملت » و ناقض پارلمان و حاکمیت ملی کشورشان میدانند. نگرانی آنها بهویژه با آمدن حجم زیادی از شهروندان کشورهای شرق اروپا ظرف سالهای اخیر که اعضای جدید اتحادیه شدهاند، افزایش هم پیدا کرده است. ناسیونالیستها و نژادپرستان اروپایی، حضور خارجیها و ملیتهای دیگر در کشورشان را تهدیدی برای «خلوص نژادی» ملیت خود میپندارند. اگر موفقیت راستگرایان بهواسطه مجموعهای از دلایل اقتصادی و نژادپرستی است، چپها نیز دلایل خود را برای موفقیت در انتخابات داشتند. اولین و مهمترین دلیل موفقیت آنان، اقتصاد است. همچون راستگرایان، چپها نیز با سیاستهای ریاضتی اتحادیه اروپا برای کشورهای خود مخالف بوده و این سیاستها را به ضرر اقشار و لایههای کمدرآمدتر جوامع میپندارند. اما دلیل اصلی مخالفت آنان با عضویت در اتحادیه اروپا بهواسطه آن است که به باور آنان، این مجموعه باعث تقویت سرمایهداری و اقتصاد آزاد شده است. از دید آنان قوانین و مقررات مالی و سیاستهای کلان اقتصادی اتحادیه بیشتر به سود اقشار مرفهتر و کشورهایی از این دست و متقابلا به زیان کمدرآمدها بوده است.
جالب است که در کشورهایی چون یونان، پرتغال، اسپانیا و ایرلند که با مشکلات اقتصادی دستبهگریبان هستند چپها بسیاری از کرسیهای پارلمان را از آن خود کردهاند در حالیکه در نروژ دانمارک یا آلمان که وضع اقتصادی آنان خوب است ضدیت با خارجیها مساله اصلی بوده و سبب شده راستگرایان کرسیهای زیادی را تصاحب کنند. در یک جمعبندی باید گفت پیروزی راستها و چپها در انتخابات پارلمان اروپا، امری ناپایدار و گذراست. جهت کلی به سمت «اتحاد» است با وجود همه دشواریهای اتحادیه، کم نیستند کشورهایی که پشت در آن برای ورود نوبت گرفتهاند از گرجستان، ارمنستان، آذربایجان و اوکراین گرفته تا ترکیه. تمایل به پیوستن به اتحادیه اروپا در اوکراین به حدی بود که عملا زمینهساز اصلی بحران فعلی آن کشور شده است. درست است که عضویت 28 کشور در یک مجموعه واحد با معضلات و دشواریهای فراوانی ظرف سهدهه اخیر روبهرو بوده اما با توجه به تاریخ خونین منازعات و جنگهای پایانناپذیر چندصدساله اروپا بر سر سرزمین، نژاد، زبان، مذهب و منابع طبیعی از جمله دو جنگ هولناک اول و دوم جهانی، فلسفه و ایده اروپای واحد بعد از بیش از هزارسال جنگ و خونریزی خیلی هم ناموفق نبوده است.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.