ایمان بخشایشی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در مشهد مقدس اظهار کرد: اتاق یک شاعر مانند برجی دیدهبانی است که از آنجا میتواند فضای بیرون را به خوبی رصد کند، در حالی که در اتاق خود هستم سعی میکنم تا وضعیت پیرامون خود را بررسی کنم و از دنیای خارج از اتاق خود بیخبر نیستم و بسیار پیش آمده است که تا نیمههای شب در اتاق خودم به تأمل در بیتی شعر پرداختم.
بخشایشی عنوان کرد: برای چاپ کتاب با ناشری صحبت کردم و آنها حاضر شدند مجموعهای از اشعارم را به شرط حذف برخی از قسمتهای آن به چاپ برسانند که با این وضعیت قبول نکردم.
وی افزود: متأسفانه در شرایط فعلی به دلیل وجود مشکلات مالی و فروش پایین کتاب ها که تیراژ کتابها را کاهش داده است انتشارات تنها حاضر به چاپ کتابهایی هستند که برگشت سرمایه را به همراه داشته باشند و مسئله اقتصادی نخستین اولویتی است که مورد توجه قرار میگیرد.
بخشایشی خاطرنشان کرد: از جمله کتابهای خوبی که در سالهای اخیر به چاپ رسیدهاند جز چند مورد نمیتوانم به گزینههای بیشتری اشاره کنم و متأسفانه بعد از "روزهای بیحواس" رضا عابدین زاده و "چهارم شخص مفرد" جواد گنجعلی و تعدادی محدودی دیگر به نظرم کارهای خوبی چاپ نشده است.
وی با تأکید بر نادرست بودن تقسیمبندی شعر به کلاسیک و جدید گفت: در شعر کلاسیک، موزون و مقفا بودن بسیاری از شاعران و مخاطبان را فریب داده است و شاهد این هستیم که منظومههای بسیار بزرگی در ادبیات کلاسیک وجود دارد که در واقع یک رمان است که به نظم درآمده است و به نظرم نمیتوان گفت آنها شعرند.
بخشایشی اظهار کرد: احساس میکنم در شعر آزاد دچار یک نابههنجاری شدهایم و به جرأت میتوانم آن را نوعی شارلاتانیزم بنامم که در آن عناصر زبانی از بین میرود و تمام نشانهها و المانهای موجود که برای مخاطب مفهوم است از بین میرود.
وی تصریح کرد: متأسفانه سادهنویسی در شعر آزاد کنونی محصول این شارلاتان بازی است که ادبیات فارسی را دچار یک بیماری کرده است و آن را از عناصر معنادار زبانی تهی کرده است.
این شاعر مشهدی با انتقاد از کپی برداری در شعر آزاد تأکید کرد: متأسفانه یکی دیگر از مشکلات شعر آزاد کنونی کپی برداری و ترجمه شعر است که شعرهای ضعیفی را ایجاد کرده است، به نوعی میتوان گفت فیلتر ترجمه قدرت زبان را میگیرد و شعر ترجمه شده برای کسی که زبان آن شعر را ندارد لذت و معنایی ندارد.
بخشایشی افزود: سادهنویسی شعر آزاد در بسیاری موارد نوعی سهلانگاری است، ابتدا سهلانگاری در زبان وسپس سهلانگاری در اندیشه ورزیدن، از سوی دیگر ترجمه شعر در بهترین حالت تنها یک اندیشه است که دیگر تفاوتی با فلسفه ندارد حال آنکه شعر با این که میتواند مفاهیم فلسفی داشته باشد فلسفه نیست.
انتهای پیام/ج