خبرگزاری تسنیم، غلامرضا امامی، نویسنده و مترجم:
مهدی آذریزدی چنان غواصی در دریای ادب کهن و سنت دیرپای ایرانی و اسلامی فرو رفت، رنجها کشید، غوطهها خورد ... روزها و شبها. و سرانجام از ژرفای این دریای کهن و عمیق مرواریدهای درفشان و ناب را فرا روی دل و دیده کودکان و نوجوانانمان قرار داد. در روزگاری که کسی در اندیشه کودک و نوجوان نبود و همچون اکنون، بازیهای رایانهای وقت آنان را نربوده بود، آذریزدی پلی شد برای پیوستن گذشته به حال.
بیشک خدمت او برای پیوستن و رساندن پیام گذشته به حال ماندنی است. او هرگز دکان دونبش باز نکرد. مدح و قدح کس نگفت. به خود و مردمش وفادار بود و از همین روی چون سخنش از دل برمیآمد و بر انگشتان جاری میشد، به دل ما هم مینشست و خواهد نشست.
این مرد پاکباز یزدی که همیشه پسوند زادگاهش در طی نامش میآید، «آذر»ی بود که شبهای ما را روشن کرد و چراغ دلمان را برافروخت. به او احترام میکنم. نسل ما وامدار اوست. آقای آذریزدی شعلهای را که برافروختید، از پس گردبادها ماند. چراغ دلتان روشن باد.
در سبد خرید خانواده ایرانی، گذشته از چیپس و پفک، کتاب نیز افزوده شود و کودکان و نوجوانان ما با پل کتاب به دنیایی زیبا و شاد سفر کنند و به به یاری کتاب، ستارههایی نو در آسمان دلشان بدرخشد. اینها همه امید است اما چه میتوان گفت با گرانی کاغذ و هفتخوانها و ناشرانی که نام ناشران کودک و نوجوان را بر خود دارند و به جز افزونی سرمایه نمیاندیشند.
انتهای پیام/