مختصات نبرد محاسبات در وین


مختصات نبرد محاسبات در وین

خبرگزاری تسنیم: هیچ دلیلی ندارد توانایی ملی خودکفا برای تامین نیازهای خود را بلوکه کنیم و دست نیاز به سوی دولت‌های خبیثی بگشاییم که تحریم و فشار و زورگویی و باج‌خواهی، اخلاق تغییرناپذیر آنهاست.

نبرد محاسبات در وین به اوج رسیده است. مقامات و رسانه‌های آمریکایی ظرف یک هفته اخیر آتش تهیه گسترده‌ای ریختند تا کفه خود را در نبرد محاسبات سنگین کنند. از دوره 6 ماهه توافق ژنو کمتر از یک هفته باقی مانده و مذاکرات فشرده برای دستیابی به توافق جامع نهایی در جریان است. آتش تهیه‌ای که آشمریکایی‌ها ریختند برای اثرگذاری بر مذاکرات جان کری با محمدجواد ظریف بود. کری دیروز در جمع خبرنگاران گفت «در مذاکرات شکاف‌های بسیار جدی وجود دارد. ایران در طول چند سال گذشته به صورتی مخفیانه تاسیساتی را در زیرزمین‌ ساخته که احتمال تسلیحاتی شدن وجود دارد(!)... ایران حق دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای [نه فناوری هسته‌ای و چرخه سوخت] را بر اساس معاهده ان‌پی‌تی دارد اما نکته اصلی این است که چگونه تضمین کند این برنامه صلح‌آمیز است. این مذاکرات برای راستی‌آزمایی است نه صرفا برای صدور بیانیه ... آشکارا می‌گویم 19 هزار سانتریفیوژ در حال حاضر خیلی زیاد (بیش از اندازه) است... من به آمریکا باز می‌گردم تا درباره مفاد توافقنامه جامع با اوباما و نمایندگان کنگره مشورت کنیم. اگر دلیلی برای  بازگشت من وجود داشته باشد، آماده‌ام اما هیچ برنامه‌ای برای بازگشت ندارم... آیا مدت بیشتری برای رسیدن به توافق نیاز است یا خیر؟ در مورد بحث‌های کلیدی به توافق رسیده‌ایم اما بحث‌های زیادی باقی مانده است... ما هنوز به ترکیب یا فرمول درستی برای رسیدن به توافق جامع نرسیده‌ایم. هنوز شکاف‌های زیادی وجود دارد. هدف ما ترسیم یک نقشه راه دقیق است.»

پیش از این چند احتمال پیش روی مذاکرات وین وجود داشت. 1- به موفقیت کامل برسد و توافق نهایی مطلوب ایران منعقد شود 2- به توافق نهایی منجر شود اما حقوق و مطالبات مشروع ایران برآورده نشود 3- به شکست منتهی شود و به خاطر عدم وجود تفاهم، مذاکرات به هم بخورد 4- آمریکا با القای اینکه مذاکرات را ترک می‌کند و مذاکرات به شکست می‌انجامد، فشار را سنگین کند و امتیازاتی مشابه امتیازات ژنو را در دقیقه 90 بگیرد بدون اینکه الزاما توافق نهایی انجام شود 5- مذاکرات بدون هیچ توافقی برای چند ماه دیگر تمدید شود. در این میان باید دید ایران و آمریکا چه توقعی از مذاکرات دارند. برای ایران توافقی مطلوب است که اولا ضمن حفظ ظرفیت موجود غنی‌سازی، راه توسعه این ظرفیت برای تامین نیازهایش را باز بگذارد. ثانیا به لغو ملموس تحریم‌ها در کوتاه مدت بیانجامد. ثالثا مسیر بهانه‌جویی‌های بعدی را ببندد و تکلیف مختومه شدن جنجال را پس از 10 سال اعتمادسازی روشن کند. در مقابل آمریکایی‌ها مایلند برنامه هسته‌ای ایران را نه فقط تعلیق و فریز کنند بلکه آن را به عقب برانند، از مقیاس صنعتی به مقیاس آزمایشگاهی و مینیاتوری (دکور برنامه هسته‌ای) فرو بکاهند، شاکله تحریم‌ها را حفظ کنند و لغو آن را به آینده‌ای نامعلوم حوالت دهند در حالی که امتیازات نقد می‌خواهند. آمریکایی‌ها فراتر از اینها- اگر پا دهد- مایلند در پوشش یک توافق حقوقی ایران را نه به عنوان یک طرف قرارداد و بده- بستان بلکه به عنوان طرف «متهم» ایزوله کنند و پس از آن بر مطالبات پلکانی و تصاعدی بیافزایند. یک مسئله راهبردی برای آمریکا به تعبیر گلوبال ریسرچ این است که آمریکایی‌ها فراتر از برنامه هسته‌ای، نگران توانایی «نه» گفتن ایران به خط مشی کاخ سفید هستند حال آن که دکترین آمریکا بر مبنای بازداشتن دیگران از این نه گفتن تعریف شده است. در قبال این نگرانی آمریکا مصمم است آمدن ایران پای میز مذاکره را به عنوان یک دستاورد به حساب خود بنویسد و با اخذ امتیاز به تبلیغات خود اعتبار بخشد.

جان کری به وین رفت تا به تصریح برخی رسانه‌های غربی اراده ایران را بسنجد. پیش از این سفر نیویورک تایمز، لس‌آنجلس تایمز، آسوشیتدپرس، رویتر، خبرگزاری فرانسه و شمار دیگری از رسانه‌های غربی اقدام به فضاسازی با چند محور مشترک کردند. آنها از قول مقامات آمریکایی فاقد نام ادعا کردند «اگر ایران امتیازات مهمی ندهد، آمریکا مذاکرات را تمدید نمی‌کند»، «نرمش ایران در مذاکرات ناکافی است. ایران باید برای 10 سال محدودیت‌های زیادی را روی چرخه سوخت و غنی‌سازی بپذیرد» و «آمریکا برای تمدید مذاکرات شرط‌هایی دارد و مایل به تمدید مذاکرات پس از 20 ژوئیه (29 تیر) نیست مگر اینکه طرف ایرانی با دادن امتیازات مهم موافقت کند.» همزمان خط تبلیغاتی دیگری از سوی همین رسانه‌ها در پیش گرفته شد تا توپ افتاده در زمین غرب را مجددا به زمین ایران برگرداند؛ با این ادعا که تیم مذاکره‌کننده ایرانی از اظهارات اخیر رهبر عالی ایران غافلگیر شده‌اند! حال آن که اولا رهبر معظم انقلاب بیشترین حمایت را از «فرزندان» خود در تیم مذاکره‌کننده داشته‌اند و ثانیا با بیانی حکیمانه و غیرقابل خدشه فرموده‌اند ظرفیت غنی‌سازی ایران را نیاز کشور و تشخیص متخصصان داخلی معلوم می‌کند و این متخصصان نیاز چند سال آینده غنی‌سازی را 190 هزار SWU برآورد کرده‌اند. محور سوم تبلیغات دشمن این بود که دولت ایران به سالگرد تشکیل خود نزدیک می‌شود و بنابراین نیازمند رسیدن به یک توافق به هر قیمت است! روزنامه گاردین از جمله رسانه‌هایی بود که به این موضوع دامن زد و در عین حال اذعان کرد «تحریم‌ها علیه ایران همچنان پابرجاست و به رغم توافق اولیه در ژنو، تقریبا دست‌ نخورده باقی مانده است.» محور چهارم القایی که در گزارش‌های نیویورک تایمز، لس‌آنجلس تایمز و وال استریت آمد این است که ایران فریز برنامه هسته‌ای یا حتی کاهش حجم غنی‌سازی را برای یک دوره مثلا 7 ساله پذیرفته است؛ با این تکمله که فردو به جای غنی‌سازی، به مرکزی برای فعالیت‌های تحقیقاتی تبدیل شود! آنها البته موعد لغو تحریم‌ها را مسکوت گذاشته یا به سال‌های دور حواله می‌دهند.

اما فراتر از این فضاسازی‌ها یک واقعیت مهم وجود دارد. دولت فعلی آمریکا، گرفتارترین و کم‌دستاوردترین دولت‌های ایالات متحده ظرف 70 سال گذشته است. دولت اوباما سلسله ناکامی‌های بوش در عراق و افغانستان را در جنگ سوریه کامل کرد. بیش از عربستان و برخی رژیم‌های مرتجع، این آمریکا بود که در جنگ 3 ساله سوریه و سپس انتخابات این کشور تحقیر شد. کار مشابهی که آمریکایی‌ها در اوکراین کردند، کم فایده و پرهزینه بود به نحوی که روابط با روسیه از مرحله تنش‌زدایی و تجدید (ری‌ست) مناسبات، به حد تشنج و تخاصم استراتژیک رسید که عواقب خود را در نوع رفتار روس‌ها در سوریه و عراق نشان داد. در این شرایط جان کری حق دارد ضمن یک سخنرانی که پایگاه اینترنتی وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده تصریح کند «برخی ما را مسئول بهار عربی و بحران سوریه معرفی می‌کنند اما من مطمئنم آمریکا هیچ وقت مثل الان در جبهه‌های متعدد و پرتنش درگیر نبوده است.» در این شرایط انتخابات چند ماه آینده کنگره بر مصائب اوباما می‌افزاید و او دنبال یک پیروزی در میان انبوه شکست‌هاست. توافقی که تداعی کند ایران در برابر فشار آمریکا کوتاه آمده، یک رویای دور از ذهن اما شیرین است.

آمریکایی‌ها با این درک از وضعیت، تبلیغات و اظهار نظرهای خود را روی به هم ریختن محاسبات تیم مذاکره‌کننده ایرانی متمرکز کرده‌اند. درس تجربه توافق ژنو این است که آمریکا نه حاضر است حق غنی‌سازی ایران را بپذیرد همچنان که مصاحبه کری و تاکید وی به تعبیر «دسترسی ایران به انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز» نشان می‌دهد و نه مایل است ساختار تحریم‌ها دست بخورد. مدل مطلوب غرب همان مثل معروف حفظ وضعیت «استخوان لای زخم» و دریافت امتیازهای مرحله‌ای است. دولت اوباما بیش از ما از شکست مذاکرات ضرر می‌کند. آنها حتی اگر تحریم بیشتری در چنته داشته باشند که ندارند، با فشار برای تحریم بیشتر، تنها حلقه ائتلاف متحدان خود را از هم خواهند گسیخت. اما اگر تهدید به ترک مذاکره می‌کنند و برای اصل ادامه مذاکره- نه حتی توافق- دریافت امتیاز را شرط می‌گذارند، در حقیقت به مشابه به مرگ گرفتن و به تب راضی کردن است. خطایی که در ژنو صورت گرفت این بود که ما بدون گرفتن هیچ ما به ازایی در دو حوزه پذیرش حق غنی‌سازی و لغو تحریم‌ها امتیازات مهمی نظیر اکسید و خنثی‌سازی 196 کیلوگرم سوخت 20 درصد، تعلیق فردو و فعالیت‌های راکتور اراک و... را پذیرفتیم. 
درس تجربه ژنو این است که یک توافق خوب باید متوازن، متعادل، شفاف، بدون ابهام با تعهدات روشن متقابل باشد. به ویژه درباره تحریم‌ها باید توجه داشت که اولا دولت آمریکا در قبال کنگره فاقد اختیار است، برخلاف تیم ما که بهای کافی به مجلس شورای اسلامی به عنوان عقبه حمایتی خود نداده است. ثانیا حتی با فرض تعطیلی تمام فناوری هسته‌ای در ازای لغو تحریم‌ها آمریکایی‌ها بهانه‌جویی را به حوزه‌های دیگر می‌کشانند.

با این اوصاف به تاکید باید گفت مسیر حل حقوقی و فنی اختلاف با مسیر انحرافی که القا می‌شود کاملا متفاوت است. صرف نظر از اینکه دارندگان و کاربران تسلیحات کشتار جمعی حق اظهار نگرانی ندارند- و این را همواره باید با تاکید گفت- تضمین سلامت برنامه هسته‌ای ایران و عدم انحراف آن مسیر حقوقی و فنی مشخصی دارد و این تضمین نمی‌تواند هیچ ارتباطی به بازی‌های انحرافی نظیر تعلیق، فریز، کاهش حجم و سطح غنی‌سازی و افزایش به اصطلاح زمان ‌بریک آوت (گریز هسته‌ای) داشته باشد. چگونه است که آمریکا حق داشته در طول سال‌های گذشته ایران را به بمباران تاسیسات هسته‌ای تهدید کند اما مثلا ایران حق نداشته برای مصونیت، تاسیسات فردو را زیر زمین بسازد، حتی اگر این تاسیسات تحت نظارت آژانس فعالیت کند؟! ما بدعهدی و گروگان‌گیری‌های غرب را در عدم پرداخت حق‌السهم 10 درصدی ایران از یورودیف فرانسه، ساخت نیروگاه بوشهر و تامین سوخت 20 درصد راکتور تهران به تکرار آزموده‌ایم و بنابراینهیچ دلیلی ندارد توانایی ملی خودکفا برای تامین نیازهای خود را بلوکه کنیم و دست نیاز به سوی دولت‌های خبیثی بگشاییم که تحریم و فشار و زورگویی و باج‌خواهی، اخلاق تغییرناپذیر آنهاست.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon