دستاوردهاى مقاومت ۳۰روزه غزه مظلوم

دستاوردهاى مقاومت 30روزه غزه مظلوم

خبرگزاری تسنیم: جنگ ۳۰روزه را که طولانى‌‏ترین جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین بود، مى‏‌توان وحشیانه‌‏ترین جنگ نیز لقب داد، چه آن‏که در دهه آخر آن با استیصال تمام و حملات دیوانه‏‌وار نظامیان اسرائیلى تعداد شهدا به‌‏طور چشمگیرى افزایش یافت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،  اکنون که پس از 30 روز مقاومت جانانه مردم غیور و البته مظلوم نوار غزه، آتش و غبار جنگى نابرابر و تهاجمى وحشیانه از ناحیه رژیم جعلى و خون‌‏آشام صهیونیستى و با شکست قطعى متجاوزان اسرائیلى فروکش نموده است، بازخوانى و تبیین ابعاد مختلف این حادثه و اتفاق کم‌‏نظیر از ضروریاتى است که البته عبرتها و درسهاى فراوانى را به‌‏دنبال خواهد داشت و لذا ضمن تأکید بر این‏که به فضل خدا آه مظلومان فلسطینى دامن متجاوزان وحشى صهیونیستى را گرفت و على‌‏رغم ادعاهاى پوشالى مبنى بر بزرگ‏ترین قدرت نظامى دنیا بودن، ولى در برابر اراده ملتى مقاوم و استوار و با ایمان پس از 30 روز آتشبارى سنگین از زمین و هوا و دریا، طبق اعتراف برخى سران رژیم صهیونیستى با چشیدن طعم تلخ شکست دیگر، بدون دست‏یابى به کمترین موفقیتى، مغلوب اراده آهنین مقاومت فلسطین گردیدند. از این‏‌روى نکته‌‏ها و ضرورتهایى که همواره باید در جریان گفتمان‌‏سازى و گرم نگه‏داشتن تنور جبهه مقاومت اسلامى مورد توجه همگان به‏‌ویژه افکار عمومى جهان اسلام و نیز شخصیتها و تریبون‌‏داران جمعه و جماعات و رسانه‏‌هاى گوناگون قرار گیرد را هرچند به اختصار یادآور مى‌‏شویم:

1. دولت نتانیاهو در حالى سر کار آمد که اختلافات زیادى در بین سران این رژیم به‏‌ویژه پس از شکست در جنگ‏هاى 22 روزه و 8 روزه، به‌‏وجود آمده بود و لذا نتانیاهو قول داده بود که امنیت و آرامش را به سرزمینهاى اشغالى که در رعب و وحشت به سر مى‌‏برند، باز گرداند زیرا رژیم صهیونیستى سخت با بحران جمعیتى روبه‌‏رو مى‌‏باشد، چه آن‏که مهاجرتهاى معکوس به خاطر وحشت حاکم بر سرزمینهاى اشغالى شدت گرفته است. نتانیاهو بارها اعلام کرد که موضوع غزه را حل خواهیم کرد و بلکه برخى سران رژیم اسرائیل با جسارت، بارها گفتند که غزه را با خاک یکسان خواهیم نمود.
2. نتانیاهو براى انجام قولى که داده بود به‏‌دنبال فرصت و بهانه‏‌اى مى‏‌گشت که مسابقات جهانى فوتبال و نیز بحران عراق و گروهک تروریستى داعش که تقریباً افکار عمومى جهان و نیز منطقه را به‌‏خود مشغول ساخته بود را براى خود فرصتى یافت و البته در کنار این فرصت، نیازمند بهانه‌‏اى براى برافروختن آتش جنگى نابرابر علیه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین بود که اعلان خبر دروغین ربایش 3 نفر از هموطنان اسرائیلى در الخلیل که در واقع در صحنه تصادفى کشته شده بودند و به‌‏دلائلى از تحویل جنازه‌‏هاى آنان به خانواده‏‌هاى یهودی‌شان پرهیز مى‏‌نمودند، بعد از چند روز از وقوع تصادف به دروغ اعلان کردند که جنازه افراد ربوده‏‌شده توسط فلسطینیان را یافته‌‏اند و این شد که بهانه‌‏اى گردید براى آتش‏‌افروزى این رژیم غاصب و ظالم و خون‏‌آشام.
3. مهم‏ترین اهدافى که سران رژیم صهیونیستى در این دور از تهاجم به نوار غزه اعلان نمودند و هرگز به حداقل‌‏هایى از آن‏‌هم دست نیافتند: «مختل کردن توان مقاومت و از بین بردن تونل‌ها و نیز انهدام سکوهاى پرتاب موشک و در نهایت زدن عناصر اصلى مقاومت فلسطین و خلع سلاح حماس و مقاومت و تسلیم مردم مظلوم نوار غزه و بالاخره به‌‏لحاظ سیاسى تقویت حاکمیت یکپارچه محمود عباس و خط سازش در کلیه مناطق فلسطین از جمله نوار غزه بود.
4. جنگ 30 روزه که طولانى‌‏ترین جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین بود، مى‏‌توان وحشیانه‌‏ترین جنگ نیز لقب داد، چه آن‏که در دهه آخر آن با استیصال تمام و حملات دیوانه‏‌وار نظامیان اسرائیلى، تعداد شهداء به‌‏طور چشمگیرى افزایش یافت، مراکز درمانى، بیمارستانها، مدارس و کودکستانها، منازل مسکونى بسیارى، حتى مدرسه زیر نظر سازمان ملل متحد هم از تیررس آتش‌بارى اسرائیل مصون نماند. اگرچه طراحى کرده بودند در همان 10 روز اول، کار نوار غزه را تمام کنند ولى پس از 30 روز مقاومت بارى دیگر دنیا پیروزى خون بر شمشیر را تجربه کرد.
5. متاسفانه در کنار سکوت مرگبار مجامع بین‌‏المللى، کشورهاى عربى منطقه نیز امتحان خوبى ندادند، زیرا در ده روز اول همواره حق به جانب رژیم صهیونیستى داده و با مقصر دانستن مقاومت فلسطین، اصرار بر جلوگیرى کردن از موشکهاى مقاومت را داشتند و در ده روز دوم بر طبل مظلوم‏‌نمایى اسرائیل مى‌‏کوبیدند و چه بسا در حمایت از رژیم صهیونیستى نه تنها سکوت بلکه اقدامات عملى رسانه‌‏اى و غیررسانه‏‌اى داشتند تا این‏که نشانه‌‏هاى شکست در جبهه استکبار و رژیم صهیونیستى آشکار گردید، اینجا بود که مزورانه و منافقانه به صحنه آمدند و با رویکرد سازش‌گرى، صحبت از توقف جنگ و مذاکره را مطرح نمودند تا این‏که طرح مصر مورد توجه قرار گرفت و در گام اول پس از پذیرش آتش‌‏بس توسط طرفین، اسرائیل با عقب‌‏نشینى، شکست قطعى خود را مسجل نمود.
6. طبق ارزیابى صاحب‏‌نظران، هزینه جنگ براى اسرائیل زیاد بوده است، علاوه بر هزینه‌‏هاى حیثیتى که بحق هیمنه اسرائیل براى همیشه شکسته شد، هزینه مادى بیش از 4 میلیارد دلارى تخمین زده مى‌‏شود.
7. گنبد آهنین (سپر دفاعى) اسرائیل که با هزینه‌‏هاى سنگین آمریکا به‌‏وجود آمده است، نتوانست در برابر حجم گسترده موشکهاى مقاومت، دوام آورد و تنها کمتر از یک پنجم موشکها را توانست مانع رسیدن به مقصد شود.
8. افزایش چشمگیر کشته‏‌شدکان اسرائیلى ازجمله نکته‏‌هاى مهم این جنگ بود که هرگز سابقه ندارد. آنچه منابع اسرائیلى اعلام کردند تا 85 نفر نیروهاى نظامى اسرائیل کشته شده‌‏اند اما طبق آنچه مقاومت فلسطین اعلام نموده است، بیش از 200 تن آمار کشته‏‌هاى اسرائیل مى‌‏باشد.
این بجز سربازان و افسرانى است که با خودزنى و خودکشى و حتى فرار از معرکه، باعث تضعیف جبهه اسرائیل گردیده بودند.
9. در اسرائیل سانسور صددرصدى خبرى و رسانه‌‏اى حاکم گردیده بود حتى با از کار انداختن دوربین‌‏هاى شهرى اجازه ندادند تا واقعیتهاى جنگ و آثار حملات موشکى مقاومت، به‏‌ویژه رعب و وحشت حاکم بر سرزمینهاى اشغالى به‏‌خوبى منعکس گردد.
10. مقاومت که کار خود را از انتفاضه سنگ آغاز نموده است اکنون در حوزه نبرد موشکى تا حدى ارتقا یافته است که على‌‏رغم افزایش برد موشکى به‏‌گونه‌‏اى‌‏که دیگر هیچ نقطه از سرزمین اسرائیل از تیررس آن‏ها خارج نمى‌‏باشد، در حوزه عملیاتى نیز هدفمند و دقیق عمل نموده است تا جایى‏‌که علاوه بر پادگان‌هاى نظامى، فرودگاه و مناطق اقامتى و توریستى و گردشگرى اسرائیل مورد هدف قرار گرفته است، به‌‏گونه‌‏اى که ضمن تعطیلى پروازها، وزیر گردشگرى اسرائیل اعتراف به تعطیلى کلیه برنامه‌‏هاى خود نمود.
11. ازجمله عوارض این جنگ، تشدید اعتراضات داخل سرزمینهاى اشغالى، راهپیمائی‌ها و مهاجرتهاى معکوس، رژیم اسرائیل را تحت فشار قرار داد و هنوز هم ادامه دارد.
12. در این جنگ، کرانه باخترى هم به خروش آمد و بر پیچیدگى و بحران و وحشت اسرائیل افزود.
13. اسیرشدن افسر اسرائیلى توسط نیروهاى مقاومت آ‌ن‌‏هم در جریان جنگ، براى اسرائیلى‌‏ها مایه آبروریزى و البته گران تمام شد.
14. خروش ملتهاى آزاده دنیا در دفاع از مردم مظلوم فلسطین و محکومیت رژیم صهیونیستى و نیز استعفاى عناصرى از هم‌پیمانان اسرائیل همچون معاون وزیر خارجه انگلیس و اظهارنظر برخى اعضا پارلمان انگلیس در محکومیت رژیم صهیونیستى از دیگر نکات مهم مى‏باشد.
15. با قصد انهدام تونل‌هاى مقاومت، رفح تقریباً با خاک یکسان گردیده است، اما در همان مقطع جنگ نیروهاى مقاومت علاوه بر حفظ تونل‌هاى قبلى، بیش از 30 تونل جدید احداث نمودند که نشان از همت و عزم بلند مقاومت دارد. طبق آنچه از ظرفیت جبهه مقاومت مى‌‏توان دریافت نمود، اگر ماه‏‌ها جنگ ادامه مى‌‏یافت، مقاومت فلسطین هم‏چنان قدرت و توان مقاومت و مقابله با اسرائیل را دارا بود.
16. در داخل نوار غزه على‏‌رغم عمق فاجعه و گستردگى صدمات وارده بر مردم، حتى یک مورد اعتراض و ابراز خستگى از ناحیه مردم مشاهده نگردید و بلکه مردم مصیبت‏‌دیده هم‏چنان بر مقاومت و ایستادگى رزمندگان جبهه مقاومت اصرار مى‌‏ورزیدند.
17. یک‏بار دیگر براى دنیا به‌‏ویژه کشورها و ملتهاى مسلمان دنیا ثابت گردید که در کنار سکوت مرگبار کشورهاى مرتجع عرب، تنها حامى ملت مظلوم فلسطین، ایران اسلامى بوده و هست.
18. براى اولین‌‏بار در کشورهایى مانند فرانسه و در پاریس، تظاهرات گسترده در محکومیت رژیم صهیونیستى صورت گرفت که باعث شکستن سد پلیس فرانسه و ابراز انزجار از رژیم صهیونیستى گردید.
19. بعد از فروکش کردن غبار جنگ، بازخوانى پرونده تجاوز اسرائیل و روشنگرى افکار عمومى از ضروریات است.
20. غزه و موضوع فلسطین هم‏چنان موضوع اول جهان اسلام مى‏‌باشد و لذا حمایت از مردم غزه فقط حمایت از مظلوم نیست بلکه خود مبارزه و دفاع از کیان امت اسلام و بلکه انقلاب اسلامى است، منتهى در عمق استراتژیک مقاومت اسلامى تلقى مى‌‏گردد.
21. ابعاد شکست مسلم اسرائیل در این جنگ باید تبیین شود.
22. جنگ سوم غزه شایسته است به‌‏عنوان جنگ «کودکان غزه» نام بگیرد زیرا از مجموع 1800 شهید بیش از 400 نفر آن از کودکان مظلوم و بى‌‏پناه غزه بودند.
23. پیروزى عنصر مقاومت بر خط سازش در جنگ سوم غزه، در واقع پیروزى آه مظلوم بر جسارت ظالم، پیروزى اقتدار مقاومت بر خوى کودک‏‌کشى اسرائیل، غلبه حمام خون بر قدرت نظامى برتر جهان و بالاخره پیروزى حق بر باطل بود.
24. ضرورت حساس نگه داشتن افکار عمومى و عجین‏‌نمودن ابعاد مقاومت و آثار با برکت آن با افکار عمومى داخل و خارج جهان اسلام.
25. تبیین گسترش وحشت و رعب در مناطق و سرزمینهاى اشغالى که به‌‏فضل الهى باعث سرعت‏‌بخشیدن به مهاجرتهاى معکوس و خروج از مناطق اشغالى که امید مى‏‌رود حتى کمتر از 10 سال پیش‌‏بینى صورت‏‌گرفته بر نابودى اسرائیل، این رژیم جعلى و غده سرطانى مضمحل و نابود گردد.
26. جریانات، گروه‏‌ها و حتى رسانه‏‌هایى که در این 30 روزه سکوت اختیار کردند در واقع شریک جنایات اسرائیل محسوب مى‏‌گردند زیرا «الساکت کالراضى» و «العامل بالظلم و الراضى به شرکاء».
27. اکنون باید حقوق‏‌دانان آزاداندیش جهان و کلیه شخصیتها و سازمانهاى آزادیخواه در تمام دنیا به‌‏ویژه کشورهاى اسلامى علیه اسرائیل و حامیانش بابت این نسل‌‏کشى و جنایت بزرگ به دادگاه‏‌هاى بین‌‏المللى شکایت برده و هم‏چنان در حمایت از حقوق ملت مظلوم فلسطین از پاى ننشینند تا به‌‏فضل الهى شاهد اجماعى بین‌‏المللى علیه این رژیم خون‌‏آشام و کودک‏‌کش در سطح دنیا باشیم.
28. از عموم اهالى رسانه، هنر و ادب انتظار مى‌‏رود که براى ماندگارى و نیز روشنگرى افکار عمومى دنیا با بهره‏‌گیرى از ابزار اثرگذار رسانه و هنر، در تبیین ابعاد گوناگون جنایات رژیم کودک‏‌کش صهیونیستى، اقدامات لازم را به‌‏عمل آورند.
29. و بالاخره ضمن آرزوى علو درجات براى شهیدان به‏‌خون خفته نوار غزه و صحت و سلامتى و شفاى مصدومان و مجروحان، امیدواریم با مساعدت و یارى همه آزادمردان جهان به‏‌ویژه با استفاده از ظرفیت جهان اسلام، هرچه سریع‏تر خرابى‏‌هاى به‏‌وجودآمده در نوار غزه بهتر از گذشته ساخته و زندگى توأم با امنیت و آرامش را در سرزمینهاى متأثر از جنگ اخیر شاهد باشیم. ان‌‏شاءالله

رژیم صهیونیستى در سراشیبى سقوط افتاده است‏

رژیم صهیونیستى که پیش از این در جنگ 22 روزه (در سال‏هاى 2008 و 2009) و جنگ 8 روزه در سال 2012 از نیروى مقاومت فلسطین شکست خورده بود، بار دیگر با عقب‏‌نشینى از غزه، طعم تلخ شکست را چشید و تن به آتش‌‏بس داد.
ارتش صهیونیستى که براساس آخرین آمارها بالغ بر 1800 فلسطینى را در سومین تجاوز در غزه به شهادت رساند، در حالى مجبور به ترک مواضع خود شد که منابع صهیونیستى تأکید کردند این شکست دیگرى براى تل‏‌آویو بود. به‏‌طورى‌‏که روزنامه یدیعوت آحارونوت، عقب‌‏نشینى نیروهاى اسرائیلى را «فرار از غزه» توصیف کرد و نوشت: «ارتش اسرائیل از غزه فرار کرد و در پشت سر خود شکست را به دوش مى‏‌کشد.»
براى آمریکا، حفظ هیمنه و ابهت اسرائیل بسیار مهم و استراتژیک است. با این‏که افسانه شکست‌‏ناپذیرى ارتش اسرائیل در جنگ‏هاى 33 روزه و 22 روزه فرو ریخته بود اما تکرار آن براى سومین‌‏بار براى آمریکا بسیار شکننده و تلخ است. آن‏ها با مانور شدید خبرى، سعى در مخفى نگه داشتن تلفات سربازان سفاک اسرائیل دارند اما حقیقت پنهان نمى‌‏ماند و چه ساکنان مناطق اشغالى و چه مردم جهان از آن با خبر مى‏‌شوند. در روزهاى قبل بود که الشرق الاوسط به استناد اطلاعات محرمانه از منابع امنیتى اسرائیل، تعداد سربازان صهیونیست را که در 27 روز جنگ به هلاکت رسیده‏‌اند، 497نفر اعلام کرده بود! سوراخ بودن گنبد آهنین با میلیاردها دلار سرمایه‌‏گذارى و به اسارت درآمدن کودک‏‌کش‏هاى جانى هم باید به این فهرست افزوده شود. این‏ها کافیست که قبول کنیم رژیم صهیونیستى آن غول شکست‏‌ناپذیرى که نمایش داده مى‏‌شد نیست!
ترس از تغییر آرایش منطقه و موازنه به ضرر آمریکا و به سود جبهه متحدان ایران اسلامى، علت‏هاى کافى و قابل قبولى است که بپذیریم دولتمردان غرب براى مهار حمله به غزه و کنترل اوضاع به تکاپو بیفتند و به‌‏دنبال راه فرار آبرومندى بگردند.
در این بین ممکن است عده‌‏اى با دیدن صحنه‏‌هاى دردناک و غم‌‏انگیز کشته و زخمى شدن چند هزار نفر از مردم مظلوم غزه، دشمن را پیروز میدان دانسته و همه‏‌چیز را از دست رفته بدانند، که باید گفت با آن‏که این غم بزرگ و غمى جانکاه و مصیبتى عظیم است، اما بهاى آزادى و غلبه بر دشمن تا دندان مسلح، بیش از این‏هاست و ملت ایران که امروز بر بام عزت و استقلال ایستاده، همین مسیر را با سختى‌‏ها و تلخى‌هایى به مراتب بیشتر طى کرده و پشت سر گذاشته و امام راحل این تجربه بزرگ را راهگشا براى همه ملل مستضعف و مظلوم عالم مى‏‌دانند، آنجا که فرمودند: «تجربه انقلاب اسلامى در ایران با خون‌بهاى هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزل‏‌ها و به آتش کشیده شدن خرمن‏‌هاى کشاورزان و کشته شدن بسیارى در بمب‏گذارى‏ ها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادى و جانى به دست آمده است. ملت ایران تجربه پیروزى بر کفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکارى‌‏ها و مجاهدات، انقلاب و کشور خود را بیمه کرده است و ما به تمام جهان تجربه‏‌هایمان را صادر مى‌‏کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتى، به مبارزان راه حق انتقال مى‌‏دهیم و مسلماً محصول صدور این تجربه‏‌ها، جز شکوفه‏‌هاى پیروزى و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام براى ملت‏هاى در بند نیست.»


پس از گذشت یک ماه مقاومت جانانه مردم غزه در برابر تهاجم وحشیانه ارتش رژیم صهیونیستى و در حالى که شمار شهداى فلسطینى به 1870 تن رسید، مقامات این رژیم اعلام کردند با اجرایى‏‌شدن آتش‏‌بس، نیروهاى خود را از غزه خارج مى‏‌کنند.
هرچند صهیونیست‏ها امیدوار بودند همان‏گونه که آغازگر این جنگ بودند، پیروز آن نیز باشند، اما روز به روز و در میدان عمل نتیجه چیز دیگرى بود و نشانه‏‌هاى پیروزى مقاومت اسلامى در نبرد اخیر بیش از پیش عیان گردیده است.
منابع خبرى اعلام کرده‌‏اند طرف اسرائیلى با برخى بندهاى طرح گروه‏هاى فلسطینى که شامل شروط آتش‏‌بس مقاومت است موافقت کرده که ازجمله آن بند پایان محاصره غزه، بند آزادى اسرا و بند صیادى در فاصله 12 مایلى ساحل غزه است.
این‏ها همه در حالى است که دبکا (یکى از رسانه‏‌هاى اسرائیلى) نوشت: بى‌‏گمان عقب‌‏نشینى نیروهاى اسرائیلى از نوار غزه، به‏‌معناى پذیرش شروط گروه‏‌هاى فلسطینى از طرف رهبران سیاسى «اسرائیل» است، زیرا گروه‏‌هاى فلسطینى گفته بودند تا پیش از عقب‏‌نشینى از نوار غزه، مذاکره‌‏اى براى آتش‏‌بس در کار نخواهد بود و موافقت کنونى اسرائیل، چیزى جز اجرایى‏‌کردن شرط گروه‏هاى فلسطینى نیست.

جنگى با هزینه بسیار و بدون دستاورد
در هفته گذشته و پس از آن‏که مشخص شد که عملیات زمینى - که در عمل بسیار محدود بود - نتوانسته سرنوشت جنگ را تغییر دهد، از یک‏سو رژیم صهیونیستى به کشتار بیشتر مردم مظلوم غزه روى آورد و در این حملات مدارس کودکان تحت مدیریت سازمان ملل هم بى‏‌نصیب نماندند و از سوى دیگر اعتراضات غرب به رژیم صهیونیستى رو به فزونى گذاشت و حمایت‏هاى قاطع اولیه اوباما، اولاند، بان‏کى‏‌مون و... را به انتقادها نسبت به عملکرد اسرائیل تبدیل کرد. البته نباید گمان کرد که جنایت اسرائیل دلیل این تغییر رویکرد غرب بود بلکه این ناتوانى رژیم صهیونیستى در تحقق دلایل و اهداف جنگ علیه فلسطینى‌‏ها بود که حمایت‏هاى قاطع اولیه را به انتقاد تبدیل کرد و در واقع سران غرب متوجه شدند که این جنگى است با هزینه بسیار و بدون دستاورد.
رژیم صهیونیستى ادعا کرد که آتش‌‏بس را به این دلیل پذیرفته است که به اهداف جنگى خود یعنى تخریب تونل‏ها و انهدام انبار موشک‏ها نایل گردیده است ولى واقعیت این است که اسرائیل، پایان جنگ را بدون هیچ پیش‌‏شرطى قبول کرده و حال آن‏که نه مدرکى وجود دارد که نشان دهد همه موشک‏ها از میان رفته‌‏اند و یا این‏که همه تونل‏‌ها ویران شده‌‏اند و ثانیاً به فرض درست‌‏بودن ادعاى صهیونیست‏ها، چه تضمینى براى رژیم تل‏‌آویو وجود دارد که سلاح‌‏ها دوباره در غزه تولید نشوند و یا از خارج ارسال نشوند و نیز تونل‏ها دوباره حفر نشوند پس این جمله معاون رمضان عبدالله دبیرکل جنبش جهاد اسلامى واقعیت دارد که گفت نتانیاهو از یک پیروزى خیالى که هیچ‌کس قادر به لمس آن نیست، حرف مى‌‏زند.
پذیرش آتش‌‏بس بدون پیش‌‏شرط بیانگر آن است که رژیم صهیونیستى نتوانسته جنگ را به گونه‌‏اى مدیریت کند که به دستاوردى سیاسى ختم شود و حال آن‏که همیشه جنگ‏ها براى رسیدن به یک دستاورد سیاسى و موقعیت برتر راه‌‏اندازى شده و خاتمه مى‏‌یابند. این‏که نتانیاهو نتوانست از ظرفیت همراهى کامل غرب در ده روز اول جنگ استفاده کند و مدیریت سیاسى جنگ به نفع اسرائیل را در دست بگیرد، پرده از ناکارآمدى او و کابینه‌‏اش برمى‏دارد و طبعاً باید در انتظار شکل‌‏گیرى کمیته‌‏اى شبیه کمیته وینوگراد که عملاً دولت اولمرت را پاى میز کشاند و از قدرت ساقط کرد و به زندان افتاد، باشیم. با توجه به آنچه گفته شد، نتایج، اختلافات را در داخل رژیم صهیونیستى افزایش خواهد داد و دولت ائتلافى قادر نیست از گرداب انتقادات احزاب رقیب جان سالم به‌‏در برد.
جنگ غزه در سه هفته اول با یک بن‏‌بست سیاسى مواجه بود چراکه طرف غربى - اسرائیلى به اجراى طرح سه ماده‏اى مصر تأکید مى‏‌کردند و حال آن‏که این طرحى پر از تناقض و کاستى بود و از سوى فلسطینى‏‌ها با قاطعیت رد شده بود. غرب و رژیم صهیونیستى در این دوران به‏‌طور مکرر اعلام مى‏‌کردند که طرح وزارت خارجه مصر جایگزین دیگرى ندارد و هیچ کشور دیگرى اجازه ندارد در این مورد کارى انجام دهد اما بعد از سه هفته هم مصرى‏‌ها از آمادگى خود براى اصلاح طرح سه ماده‌‏اى به‏‌گونه‌‏اى‏‌که دربردارنده بعضى از شروط مقاومت باشد، سخن گفتند و از سوى دیگر غربى‌ها به بعضى از کشورها نظیر عربستان، قطر و ترکیه اجازه دادند که توانایى خود را براى تحقق آتش‏‌بس به میدان بیاورند. از آن پس بحث‏هاى جدید شروع شد ولى کماکان طرف فلسطینى بر تحقق همه شرایط خود تأکید مى‏‌کرد. در این میان فلسطینى‌‏ها حتى سه بند هم به شروط خود اضافه کردند که شامل بازشدن فرودگاه غزه، بازشدن بندر غزه و ایجاد یک راه زمینى میان باریکه غزه و کرانه باخترى مى‌‏شد.
براساس آنچه شنیده شده است تاکنون همه شرایط اولیه مقاومت شامل رفع محاصره غزه، آزادى اسراى اخیر که در کرانه باخترى دستگیر شده‌‏اند، آزادى عمل ماهیگیران در 12 مایلى و برگزارى کنفرانس بازسازى از سوى سازمان ملل پذیرفته شده‌‏اند و در مورد بقیه موارد که بازشدن گذرگاه‌‏هاى پنجگانه به‌‏ویژه گذرگاه جنوبى رفح ازجمله آن‏هاست، گفت‏‌وگوها جریان دارد. با این وصف باید گفت که مقاومت فلسطینى توانسته ابتکار عمل سیاسى را به دست بگیرد و هیئت اسرائیلى که از آمدن به قاهره امتناع مى‏‌کرد اینک وارد قاهره شده است. این در حالى است که شرایط منطقه‌‏اى و بین‌‏المللى در هفته‌‏هاى اول جنگ به نفع اسرائیل بود. پیروزى مقاومت فلسطینى در شرایطى که رژیم‏هاى مصر و سعودى عملاً در کنار رژیم صهیونیستى قرار داشتند، از ارزش بسیار بالایى برخوردار است و مى‏‌توان گفت در این جنگ فضاى سیاسى کاملاً تحت تأثیر اتفاقات میدان قرار داشته و آنچه سرنوشت این جنگ را رقم مى‌‏زند، مقاومت طرف فلسطینى است نه طرح‌‏هاى سیاسى طرف‏هاى غربى عربى. با این وصف مقاومت بدون آن‏که ذره‌‏اى عقب‌‏نشینى کرده باشد به پیروزى کامل رسیده و رژیم صهیونیستى بدون ذره‏‌اى موفقیت شکست را پذیرفته است.
از سوى دیگر اسرائیل در این جنگ دست کم 200 نفر نظامى خود را از دست داده است که در بین آن‏ها فرمانده ناب‏ ترین تیپ اسرائیل یعنى تیپ پرآوازه گولانى هم قرار دارد. متأسفانه از تعداد تلفات آنان در جریان اصابت موشک به شهرها و مراکز نظامى و غیرنظامى خبر موثقى وجود ندارد و رژیم اسرائیل همه این شهرها و مناطق را قرنطینه کرد و اجازه درج اخبار آن‌‏را نداد، در عین حال خیلى بعید است که تلفات اسرائیل در جریان شلیک موشک‏هاى مقاومت کمتر از 300 نفر باشد. این میزان تلفات براى رژیم متجاوز، بى‏‌سابقه و غیرمترقبه و غیرقابل توقع بوده است. این درحالى است که رژیم تل‌‏آویو نتوانسته آسیب مهمى به یگان‏هاى مقاومت وارد کند و در پایان 30 روز جنگ، همه این گردانها و فرماندهان آنان سالم و فعال هستند و آماده‌‏اند تا چند ماه دیگر هم به شلیک‏هاى خود ادامه دهند.
 

مقصر شکست اسرائیل کیست؟

هنوز ساعاتى از آتش‏‌بس و شاید پایان جنگ نگذشته که صداى اختلاف شدید در اسرائیل به گوش مى‌‏رسد و بسیارى از ناظران معتقدند نتانیاهو به سرنوشتى بدتر از «ایهود اولمرت» که فرماندهى جنگ 33 روزه را در دست داشت، مبتلا شده است.
در آن جنگ مقامات دولت اولمرت ناچار شدند یکى - یکى استعفا بدهند و بعضى از آنان راهى زندان شوند و حزب تازه تأسیس اولمرت یعنى «کادیما» از حیز انتفاع خارج شود و در نهایت خود او برکنار شده و به زندان بیفتد البته دستگاه قضایى رژیم صهیونیستى وانمود کرد که اولمرت را به‏‌د‌لیل پرونده اخلاقى به زندان انداخته است ولى واقعیتى که بعدها محافل اطلاعاتى این رژیم به آن اذعان کردند بیانگر آن بود که کوتاهى در انجام وظایف امنیتى در جریان جنگ 2006 با حزب‌‏الله لبنان و خسارات ناشى از آن، اولمرت را به زندان انداخته است.
تداوم شلیک موشک‏ها و فعال‏‌بودن تونل‏ها در سى‌‏امین روز جنگ بیانگر آن است که آنچه نتانیاهو درباره نتایج جنگ سوم غزه مى‌‏گوید و به‌‏خاطر آن خود را پیروز در جنگ معرفى مى‏‌کند، با واقعیت میدان نمى‏‌خواند و این چیزى نیست که نتانیاهو بتواند آن‏‌را مخفى نماید. علاوه بر آن فهرست شروط بلندبالاى مقاومت فلسطین هم به‌‏خوبى نشان مى‏ دهد که چه کسى در پایان‌‏دادن به این جنگ عجله دارد و چه کسى بر تحقق خواسته‏‌هاى خود تأکید مى‌‏کند. از این‌‏رو «شیمون شیفر» تحلیلگر نام آشناى «یدیعوت آحارنوت» نوشت: «نخست‌‏وزیر چه در تصمیم‌‏گیرى براى جنگ و چه در خروج از این جنگ بدون فکر و برنامه‏‌ریزى عمل کرده است.»

  بررسى اهداف رژیم صهیونیستى از تهاجم به غزه‏
صهیونیست‏ها به‌‏عنوان آغازگران جنگ اخیر اهدافى را دنبال مى‏‌کردند که ارزیابى راهبردى از آن مى‌‏تواند گواه اهداف این رژیم در جنگ افروزى اخیر باشد:
1- بهبود مناسبات داخلى رژیم صهیونیستى‏
صهیونیست‏ها پس از پیروزى انقلاب اسلامى و شکل‏‌گیرى گفتمان مقاومت اسلامى در لبنان - که به عقب‏ن‌شینى از جنوب لبنان انجامید در مسائل راهبردى پیش روى این رژیم همچون توسعه‌‏طلبى، دو نوع رویکرد و گفتمان مختلف را در پیش گرفته است که عبارتند از: گفتمان بسط محور و گفتمان حفظ محور.
گفتمان بسط محور بر پایه‏‌ى آموزه‌‏هاى سنتى توسعه‌‏طلبانه صهیونیسم، آرزوى «نیل تا فرات» را در سر مى‌‏پروراند و مرزهاى کنونى سرزمین‏هاى اشغالى را براى این رژیم کافى نمى‏‌داند. با این حال گفتمان «حفظ محور» که بعدها شکل گرفته است، برخلاف آرمان‏هاى صهیونیسم که بر تقدس سرزمین‏هاى باستانى شرق بیت المقدس و کرانه باخترى و الحاق آنان به اسرائیل تأکید داشت و آن‏ها را زادگاه دو قوم کهن یهودى یعنى «یهودا» و «سامره» مى‏‌دانست، بر عقب‏‌نشینى نیروهاى رژیم صهیونیستى از سرزمین‏هاى اشغالى و واگذارى کرانه باخترى به فلسطینى‏‌ها، اصرار ورزید.
شکل‏‌گیرى گفتمان «حفظ محور» و «پساصهیونیسم»، چالش بزرگى را در درون رژیم صهیونیستى به‌‏وجود آورد، به‌‏گونه‏‌اى‏‌که در رقابت‏هاى انتخاباتى سال 1992 «اسحاق رابین» تأکید کرد که هرگز نمى‏‌گذارد بر سر «یهودا» و «سامره» (کرانه باخترى) معامله صورت پذیرد.
از نتایج آشکار این جنگ آن بود که بار دیگر کارآمدى گفتمان مقاومت اسلامى بر همگان اثبات گردید و از این رهگذر جایگاه محور مقاومت و جمهورى اسلامى ایران به‌‏عنوان کانون این جریان در مناسبات منطقه‌‏اى ارتقا یافت.
در سال 1993 «اسحاق رابین» مفاد معاهده صلح «اسلو» مبنى بر واگذارى کرانه باخترى به اعراب و پذیرش حکومت خودگردان فلسطینى را امضا کرد و پس از آن به دست یک جوان افراطى صهیونیست به نام «ایگال امیر» به اتهام نفى‏ حکم صریح تورات ترور شد.
این چالش درونى این رژیم تاکنون ادامه داشته است و جریان راست‏گراى حاکم بر دولت (اعم از لیکود، اسرائیل بیتنا و...) براى تثبیت موقعیت خویش در پایگاه اجتماعى و انتخاباتى خود به‌‏دنبال بهره‌گیرى از حمایت‏هاى جریان بسط محور داخلى این‏‌ جامعه بود و در این میان تهاجم به غزه این هدف را تأمین مى‌‏نمود.
2- انهدام سلاح و خلع سلاح مقاومت‏
انهدام سلاح مقاومت و خلع سلاح گروه‏‌هاى مقاومت، از سال‏ها پیش در دستور کار این رژیم بوده است. محاصره چندین ساله نوار غزه، دو بار تهاجم گسترده در طى سال‏هاى 2009- 2008 (جنگ 22 روزه) و 2012 (جنگ 8 روزه) و کشتار مردم بى‏‌گناهى که حامى مقاومت هستند، همه و همه اقدامات بى‏‌نتیجه‌‏اى بوده است که صهیونیست‏ها در طى سال‏هاى اخیر براى تحقق این هدف خویش به کار بسته‏‌اند. صهیونیست‏ها در طى تهاجم اخیر بار دیگر بخت خویش را آزموده و امید داشتند بتوانند سلاح مقاومت را نابود سازند.
3- اخراج مقاومت از غزه‏
هدف دیگر رژیم اشغالگر قدس اخراج جریان مقاومت و رهبران و اعضاى آن‏ها از باریکه‏‌ى غزه بود تا موانع توسعه‏‌طلبى این رژیم بیش‏‌ازپیش برداشته شود.
4- واگذارى غزه به تشکیلات خودگردان‏
رژیم صهیونیستى و حامیان غربى آن در طى چند دهه‌‏ى اخیر با حمایت از جریانات سازش‌‏کار درون سازمان آزادى‌‏بخش فلسطین و تشکیلات خودگردان تلاش کرده‌‏اند این جریان را به‌‏عنوان نمایندگان ملت فلسطین به دنیا معرفى کنند تا مسیر توسعه‏‌طلبانه این رژیم هموارتر گردد. در این میان پیروزى جریان‏هاى مقاومت در انتخابات مجلس ملى فلسطین این برنامه را با چالش مواجه ساخت و از آن زمان تلاش عمده این رژیم جلوگیرى از تسلط گروه‏‌هاى مقاومت بر کرانه‏‌ى باخترى و نواز غزه بوده است. در طى سال‏هاى اخیر که دولت قانونى فلسطین در نوار غزه تشکیل شد، صهیونیست‏ها و غرب آن‌‏را به رسمیت نشناخته و همواره تلاش داشتند تا سازشکاران به‏‌جاى مقاومت، قدرت را بر دست گیرند. تهاجم اخیر، آخرین حلقه از تلاش‏هاى این رژیم در تقویت جریان سازش‏کار است.
5- احیاى گفت‌وگوها و نهایى کردن سازش‏
یکى از مهم‏ترین چالش‏ها و مسائل موجودیت رژیم صهیونیستى، مذاکرات سازش است که در امنیت ملى این رژیم تأثیر به‌‏سزایى دارد. زیاده‏‌خواهى‏‌هاى روزافزون صهیونیست‏ها و مقاومت اسلامى ملت فلسطین، تاکنون سبب ناکامى و به نتیجه نرسیدن این مذاکرات شده است. دور اخیر این مذاکرات که با مشارکت ارتجاع منطقه نیز همراه بود، به همین دلایل ناکام ماند و عملاً ادامه‏‌ى آن در هاله‌‏اى از ابهام مانده است. صهیونیست‏ها امیدوار بودند با وارد آمدن ضربه‌‏ى جدى به مقاومت، مسیر به نتیجه رسیدن این مذاکرات را هموار سازند.
6- عادى‏‌سازى روابط رژیم صهیونیستى با اعراب‏
یکى از مهم‏ترین راهبردهاى امنیت ملى رژیم اشغالگر قدس، تبدیل کشورهاى پیرامونى خود از متخاصم به منفعل و سپس متحد بوده است. در این‌‏راستا عادى‏‌سازى روابط اعراب با این رژیم یکى از مهم‏ترین محورهایى بوده است که در طول ده‏‌ها سال اشغال فلسطین دنبال شده است. در این‌‏راستا صهیونیست‏ها مى‌‏کوشند روابط خود را با کشورهاى عرب پیرامونى عادى ساخته و عملاً وارد ژئوپلیتیک منطقه‌‏ى غرب آسیا و شمال افریقا گردند. این هدف تنها از طریق برداشته‏‌شدن موانع آن یعنى مقاومت انجام مى‌‏پذیرد.
7- تشکیل محور عبرى عربى در منطقه‏
صهیونیست‏ها امیدوار بودند در تکمیل فرایند عاد‌‌ى‏‌سازى روابط با کشورهاى عربى و ورود به ژئوپلیتیک منطقه، بتوانند نقش محورى و کانونى در تحولات منطقه ایفا کنند و با تشکیل محور عبرى عربى نبض تحولات منطقه‏‌ى غرب آسیا و شمال افریقا را در دست گیرند. این فرایند، پیش‏‌ازاین نیز در طرح خاورمیانه جدید از سوى رژیم صهیونیستى دنبال گردید و وقوع جنگ 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه نیز در همین چارچوب ارزیابى مى‌‏گردد. در این‌‏راستا تلاش گردید تا از همکارى تمام‌‏عیار و مشارکت اعراب در حمله به غزه بهره‏‌گیرى شود. شاهد این ماجرا نیز اذعان رئیس سابق این رژیم بود که همکارى اعراب در روند این جنگ را بى‌‏سابقه توصیف نمود.
8- تأثیر بر مذاکرات ایران و 1+5 و مساعدت به آمریکا براى مقابله با برنامه هسته‏‌اى ایران و مهار ج. ا. ا
برخلاف تصور عده‏‌اى که گمان مى‏‌کنند، مسیر رژیم صهیونیستى کاملاً از مذاکرات هسته‌‏اى ایران و 1+5 جداست و صهیونیست‏ها با توافق احتمالى مخالف‌‏اند، بررسى‏‌هاى راهبردى نشان مى‏‌دهد صهیونیست‏ها با دستیابى به توافقى که مسیر پیشرفت ایران هسته‌‏اى را معکوس ساخته و جمهورى اسلامى ایران را مهار سازد، مخالف نیستند. آنچه براى صهیونیست‏ها بسیار مهم است، مهار جمهورى اسلامى ایران در این فرایند است و آن‏ها امیدوار بودند با شکست مقاومت و تضعیف عمق راهبردى جمهورى اسلامى، عملاً برگ‏‌هاى برنده نظام اسلامى را در مقابل 1+5 تضعیف نمایند. در چنین شرایطى تحمیل توافقى که حقوق ملت ایران در آن رعایت نگردد، ممکن مى‌‏گردید.
9- اخراج فلسطینیان از غزه به سینا و از کرانه باخترى به اردن‏
هرچند صهیونیست‏ها تلاش مى‌‏کنند گاه خود را نظامى دموکراتیک معرفى کنند، اما کیست که نداند رژیمى که بر پایه‌‏ى اشغالگرى تأسیس گردیده، ادامه‌‏ى حیات خود را نیز بر همین پایه استوار مى‏‌بیند. واقعیت آن است که آرزوى صهیونیسم در اشغال همه سرزمین فلسطین چیزى نیست که بر کسى پنهان مانده باشد. این جنگ را نیز مى‏‌توان تلاشى در جهت تحقق این آرمان دیرینه صهیونیسم مبنى بر اخراج فلسطینیان از باقى‏‌مانده‌‏ى سرزمین آبا و اجدادى خویش یعنى کرانه باخترى و نوار غزه تلقى نمود.
چه آن‏که یکى از نمایندگان کنست (پارلمان رژیم اشغالگر قدس) با وقاحت تمام تصریح مى‏‌کند: «غزه را یهودى‌‏نشین مى‏‌کنیم. بى‌‏توجه به غیرنظامیان، غزه را هدف قرار دهیم. فلسطینى‏‌ها به سینا بروند.» و یا آن‏که اشپیگل به نقل از یکى دیگر از نمایندگان مى‌‏نویسد: «نمى‏‌توانیم 300 میلیون عرب را بکشیم ولى 2 میلیون فلسطینى غزه را که مى‌‏توانیم(!)»

  بررسى روش‏هاى رژیم صهیونیستى در جهت نیل به اهداف‏
الف) استفاده از راهبُرد وحشت: در طول جنگ‏هاى گذشته و جنگ اخیر، یکى از راهبردهاى مورد استفاده صهیونیست‏ها، بهره‌‏گیرى از رعب و وحشت با استفاده از قتل‏‌عام کودکان، زنان و مردم بى‏‌گناه بوده است. جنایات دیر یاسین، صبرا و شتیلا، قانا و نیز جنایات اشغالگران در این جنگ، نمونه‏‌هاى بارزى از این رویکرد بوده است. به‏‌طورى‏‌که بخش عمده‌‏اى از شهداى جنگ اخیر را کودکان و زنان تشکیل مى‏‌دهند.
ب) تلاش براى اجماع دولت‏هاى منطقه‌‏اى و غربى و همراه‏‌سازى مجامع بین‌‏المللى علیه مقاومت: در راستاى کاهش هزینه‏‌هاى روانى جنگ و بهره‏‌گیرى از دستاورده‌اى احتمالى آن، صهیونیست‏ها تلاش نموند تا دولت‏هاى غربى و مرتجعان منطقه را با خود همراه سازند و تا حدودى در این امر موفق گردیدند. به‌‏گونه‌‏اى‏‌که پایگاه صهیونیستى «دبکا» تأکید مى‏ کند: «حمله به غزه حاصل هماهنگى تل‏‌آویو، ریاض و قاهره بود.» و یا به‌‏عنوان نمونه بنا بر گزارش یک شبکه مصرى، على‌‏رغم بسته‌‏بودن گذرگاه رفح براى مردم غزه، فرودگاه‏‌هاى مصر براى فرار صهیونیست‏ها باز بوده است.
ج) واردشدن مقاومت به اشتباه محاسباتى: تلاش عمده‌‏ى صهیونیست‏‌ها آن بود تا مقاومت و ملت فلسطین را به این تجدیدنظر در محاسبات برساند که هزینه مقاومت و جنگ غیرقابل پرداخت است، از این‏‌رو تلاش گردید تا فشار مضاعف و غیرقابل‏‌تحملى بر مردم غزه وارد آید تا این اشتباه محاسباتى ایجاد گردد، امرى که البته چندان نتیجه‌‏بخش نبود.

د) بهره‌‏گیرى از جریان تکفیرى براى مشغول‏‌سازى اهل سنت و محور مقاومت: امید صهیونیست‏ها این بود که همزمانى این جنگ با تحولات اخیر منطقه و مشغول‌‏سازى درونى جهان اسلام از ناحیه‌‏ى جریان‏هاى سلفى تکفیرى، سبب گردد تا اولاً عقبه‌‏هاى مقاومت مانند جمهورى اسلامى ایران، سوریه و جریان‏هاى اسلام‏گراى منطقه نتوانند به حمایت از مقاومت بپردازند و ثانیاً تمرکز توجهات جهان اسلام بر اختلافات داخلى عملاً فرصت حمایت از مقاومت را از ملت‏هاى منطقه خصوصاً اهل تسنن بگیرد و ثالثاً بخشى از توان محور مقاومت و دیگر جریان‏ها به خنثى‌‏سازى یکدیگر اتلاف گردد. آن‏ها امیدوار بودند با بهره‌‏گیرى از شکاف درون مقاومت پس از بیدارى اسلامى، مقاومت اسلامى غزه را تنها در مقابل خود ببینند.

  پیامدها و تبعات جنگ 30 روزه‏
حال باید پرسید على‌‏رغم این هدف‏‌گذارى و طراحى پیچیده رژیم صهیونیستى و نظام سلطه، رهاورد این جنگ براى بازیگران منطقه‌‏اى چه بوده است؟ با پاسخ به این پرسش مى‌‏توان به واقعیت‏هاى عرصه نبرد نیز تا حدودى پى برد.
1- انزجار افکار عمومى جهان به‏‌ویژه مسلمانان از نسل‏‌کشى‏
آنچه از تأثیر این جنگ بر اکثر نقاط عالم به‌‏وضوح قابل مشاهده بود، همراهى اکثر ملت‏ها و انسان‏هاى آزاده با مظلومیت غزه و انزجار از جنایات صهیونیست‏ها بود که این امر طبعاً پیامدهاى ناگوارى در آینده نیز براى این رژیم به همراه خواهد داشت. به تعبیر تحلیلگر «اکونومیست»، «اسرائیل دیگر نمى‌‏تواند بر روى افکار عمومى اروپا حساب کند. دولت‏مردان غربى نیز مجبور به تبعیت از آراى مردم خواهند شد.»
2- ضربات بى‏‌سابقه به تأسیسات زیربنایى‏
بهره‌‏گیرى هوشمند و مناسب از سلاح‏ها، موقعیتى براى مقاومت پدید آورد که آسیب‏هاى جدى و بى‏سابقه‌‏اى به زیرساخت‏هاى رژیم صهیونیستى وارد آورد، به‌‏گونه‌‏اى‏‌که وزیر گردشگرى این رژیم اذعان مى‌‏دارد: «هیچ‏‌یک از اهداف حمله به غزه تاکنون عملى نشده است. قابل‏‌قبول نیست که یک گروه کوچک مانند حماس بتواند چنین خسارت‏‌هایى ازجمله بستن فرودگاه بن‏گوریون را بر اسرائیل وارد کند.»
3- تغییر رویکرد مقاومت از عملیات پدافند به تهاجم و عملیات آفندى‏
در این جنگ، شاهد تغییراتى در دکترین اقدام مقاومت نیز هستیم و آن اتخاذ رویکرد آفندى به همراه نسل جدیدى از ابزارهاى فنّاورانه مانند ارسال پهپاد و روش‏هاى تاکتیکى همچون عملیات آبى‌‏خاکى، عملیات نفوذ و... است که عمده‌‏ى این مسائل در روند مقاومت فلسطینیان علیه اشغالگران بى‏‌سابقه بوده است.
شگفت‌‏آور نیست که جان کرى وزیر خارجه آمریکا عاجزانه اعتراف مى‌‏نماید که: «عملیات اسرائیل تبدیل به افتضاح شده است.» یا وزیر گردشگرى رژیم اشغالگر قدس اذعان مى‌‏دارد که: «قدرت بازدارندگى نظامى اسرائیل به‏‌شدت تحلیل رفته است.»
4- اشتباه محاسباتى اسراییل از حجم، برد و هم‏چنین تداوم عملیات آتش‌بارى مقاومت‏
آنچه در اثناى این نبرد خصوصاً روزهاى اول آشکار شد، اشتباه محاسباتى صهیونیست‏ها در خصوص توان مقاومت در حوزه حجم، برد و تداوم آتش‌‏بارى بود. به نظر مى‌رسد صهیونیست در برآورد توان مقاومت دچار اشتباهات بزرگى شده‏‌اند. گویا آنان تصور مى‏‌کردند در چند روز اول جنگ با نابودى تونل‏ها، آتش سلاح مقاومت خاموش خواهد گردید.
5- غافل‌گیرى و شکست سرویس‏هاى اطلاعاتى اسراییل‏
این جنگ ناتوانى و ضعف اطلاعاتى این رژیم را على‌‏رغم ادعاهاى گزافه‌‏ى آن به اثبات رسانید. عدم برآورد صحیح از توانمندى مقاومت که به غافل‏‌گیرى اطلاعاتى این رژیم منجر شد و نیز ناتوانى در شناسایى منافذ حیاتى و موقعیت‏هاى راهبردى مقاومت، شکست اطلاعاتى صهیونیست‏ها را تکمیل کرد. در همین راستا تحلیلگر روزنامه «هاآرتص» ضمن اشاره به این‏که رژیم صهیونیستى با توجه به کمى اطلاعات قادر نیست ضربه‏اى اساسى به مقاومت بزند، گفت: «این رژیم برگ برنده‏اى در مقابل حماس در دست ندارد.»
6- انسجام بیشتر مقاومت‏
برخلاف تمایل صهیونیست‏ها و ارتجاع منطقه که امیدوار بودند تحولات اخیر منطقه به شکاف درون جریان مقاومت منجر شده و از توان آن بکاهد، در طى این جنگ عملاً ثابت گردید که چنین نیست و اتفاقاً روند جنگ تحکیم و انسجام درونى بیشتر این جریان را به‌‏دنبال داشت.
7- انتفاضه در کرانه باخترى و مسلح‏‌شدن‏
آنگاه‌‏که رهبر معظم انقلاب اسلامى، حضرت آیت‌‏الله خامنه‌‏اى (مدظله‌‏العالى) بر تسلیح مردم کرانه‌‏ى باخترى تأکید کردند، جبهه مقاومت گشوده‌‏تر شد و در عرض یکى دو روز، شعله‌‏هاى انتفاضه در کرانه‌‏ى باخترى به کمک مقاومت غزه آمد. این رویکرد را مى‏‌توان زمینه‏‌ساز تسرى مقاومت مسلحانه به منطقه راهبردى کرانه باخترى دانست که قطعاً چالش جدى براى صهیونیست‏ها فراهم خواهد آورد. عجیب نیست که یک تحلیلگر صهیونیست اعتراف مى‏‌کند: «موضوع اصلى که اسرائیل باید از آن بترسد، روند رو به گسترش تظاهرات و درگیرى‏‌ها در کرانه‏‌ى باخترى است نه تحولات غزه!»
8- تلفات سنگین‏
یکى از شکست‏هاى بزرگ رژیم صهیونیستى در این جنگ، تلفات بى‌‏سابقه‌‏اى است که به‌‏لحاظ انسانى متحمل گردید. بنا به گزارش روزنامه «الشرق الاوسط» بر اساس گزارش فاش‏‌شده از نشست کابینه امنیتى اسرائیل، تاکنون 497 سرباز و 113 افسر کشته، 879 سرباز و 362 افسر زخمى شده‌‏اند. 311 سرباز براى فرار از جنگ به خودشان شلیک کرده و 166 سرباز خودکشى کرده‌‏اند. این تعداد تلفات در یک جنگ از آغاز اشغال فلسطین تاکنون بى‌‏سابقه است. این مسأله تأثیر مخرب زیادى بر این رژیم گذارده به‌‏گونه‏‌اى‌‏که وزیر جنگ لب به اعتراف مى‌‏گشاید که: «هزینه‌‏هاى زیادى متحمل شده و بهترین سربازان خود را از دست داده‌‏ایم.»
سران و رسانه‏‌هاى صهیونیستى تاکنون تلاش کرده‌‏اند تا اخبار مربوط به تلفات را سانسور نمایند چراکه به‌‏خوبى مى‌‏دانند افشاى واقعیت‏هاى این امر تبعات جبران‏‌ناپذیرى برایشان به بار خواهد داشت. این‏چنین است که یوئیل مارکوس، روزنامه‌‏نگار روزنامه‌‏ى صهیونیستى هاآرتص اعتراف مى‏‌کند: «اگر تعداد کشته‌‏هاى واقعى اسرائیل را اعلام کنیم، در اسرائیل انقلاب مى‌‏شود.»
9- ناکارآمدى گنبد آهنین‏
در این نبرد هم‏چنین ناکارآمدى سامانه گنبد آهنین - که براى آن هزینه فوق‌‏العاده مالى و فنّاورانه شده و حول آن نیز تبلیغات وسیعى انجام گرفته بود نیز بیش‌‏ازپیش نمایان شد. به‏‌گونه‌‏اى‏‌که به اذعان ارتش رژیم صهیونیستى: «از آغاز نبرد اخیر، 2840 موشک از سوى مقاومت به مناطق مختلف اسرائیل شلیک شده که تنها 350 موشک توسط گنبد آهنین ره‏گیرى و منهدم شده است.» این بدان ‏معناست که بازدهى این سامانه کمتر از 15% است.


10- تهدید عملى و بى‏‌سابقه تل ‏آویو و مراکز حیاتى‏
هرچند صهیونیست‏ها جنگ را به بهانه پایان‏‌دادن به شلیک موشک‏هاى مقاومت آغاز کردند، اما نه‌‏تنها شلیک روزانه‏‌ى موشک‏ها به داخل سرزمین‏هاى اشغالى پایان نپذیرفت، بلکه به اذعان تلویزیون رژیم صهیونیستى: «حماس همچنان قادر به شلیک باران موشک به مواضع اسرائیل است.» براى اولین‌‏بار تأسیسات هسته‌‏اى رژیم اشغالگر قدس، همچون «دیمونا» و «ناحال سوریک»، هدف موشک‏هاى مقاومت گردید. موشک‏هاى مقاومت براى اولین‌‏بار موجبات تعطیلى فرودگاه بین‌‏المللى بن‏گوریون تل‏‌آویو را فراهم آورد که روزنامه صهیونیستى یدیعوت آحارنوت صراحتاً لغو پروازها را «پیروزى راهبردى مقاومت» دانست. این موشک‏ها حتى آسایش سرکردگان این رژیم را نیز بر هم زد به‌‏گونه‌‏اى‏‌که کنفرانس خبرى نخست‌‏وزیر این رژیم از واهمه‏‌ى موشک‏ها نیمه‌‏کاره رها شد.
11- عملیات موفق پدافندى‏
مقاومت درعین‏حال در حوزه‌‏ى پدافندى نیز توانمندى مثال‌‏زدنى از خود نشان داد که نمونه‌‏ى بارز آن‌‏را در دفع عملیات زمینى صهیونیست‏ها و نیز اقدامات موفق در زمینه‌‏ى پدافند هوایى همچون سرنگونى جنگنده‌‏ى اف 16 اسرائیلى و نیز چندبار سرنگونى پهپادهاى جاسوسى مى‏‌توان دید. در همین راستا روزنامه صهیونیستى هاآرتص اذعان داشت: «مقاومت با پایدارى در مقابل نیروى هوایى اسرائیل پیروزى روشنى به‌‏دست آورده است. اسرائیل در حال تکرار شکست آمریکا در ویتنام است.»
12- ضربات اقتصادى جبران‏‌ناپذیر
هرچند برآورد اقتصادى دقیقى از هزینه‏‌ها و زیان‏هاى اقتصادى رژیم صهیونیستى در این جنگ ارائه نشده، اما اندک گزارش‏هاى منابع صهیونیستى هم نشان از عمق این آثار مخرب دارد. دورون کوهن، مدیرکل سابق وزارت دارایى این رژیم، هزینه جنگ را بین 8 تا 10 میلیارد شیکل (3.2 تا 9.2 میلیارد دلار) برآورد مى‌‏کند. به اذعان سران این رژیم در اثر این جنگ، گردشگرى در فلسطین اشغالى که از مهم‏ترین منابع تأمین درآمد پایه‌‏هاى اقتصادى این رژیم است، با زیانى که در حدود 500 میلیون دلار برآورد مى‏‌گردد، آسیب جدى دیده است که یقیناً آثار این مسأله در بلندمدت بیشتر مشاهده خواهد گردید. وزیر گردشگرى این رژیم لب به اعتراف گشود که: «حماس توانسته فرودگاه‏ها را تعطیل و آسمان ما را ببندد.» هم‏چنین شبکه‏‌ى تلویزیونى سى‏ان‏ان تأکید مى‏‌کند: «اختلال در صنعت گردشگرى اسرائیل آثار ویرانگر دارد.»
13- از بین رفتن امنیت روانى براى صهیونیست‏ها
از دیگر تبعات و پیامدهاى این جنگ براى صهیونیست‏ها، از میان رفتن امنیت روانى است که فوق‏‌العاده براى جامعه‏‌ى صهیونیستى اهمیت دارد. در همین راستا، شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستى اذعان نمود، از آغاز جنگ تاکنون 90 درصد از ساکنان شهرک‏هاى هم‏جوار با نوار غزه آن‏‌را ترک کرده و کارخانه‏‌هاى موجود در محدوده‏‌ى 40 کیلومترى نوار غزه کار خود را متوقف کرده ‏اند. وزیر محیط زیست این رژیم اذعان مى‌‏دارد: «خالى‌‏بودن شهرک‏هاى صهیونیست‏‌نشین دال بر پیروزى حماس است.»
14- کارآمدى گفتمان مقاومت و تقویت ایران در مناسبات منطقه‌‏اى‏
از نتایج آشکار این جنگ آن بود که بار دیگر کارآمدى گفتمان مقاومت اسلامى بر همگان اثبات گردید و از این رهگذر جایگاه محور مقاومت و جمهورى اسلامى ایران به‏‌عنوان کانون این جریان در مناسبات منطقه‌‏اى ارتقا یافت. شبکه تلویزیونى سى‏ان‏ان در همین راستا لب به اعتراف مى‌‏گشاید که: «در هفته گذشته که آیت‌‏الله سیدعلى خامنه‌‏اى رهبر ایران از کشورهاى مسلمان خواست اختلافات خود را کنار بگذارند و متحد شوند، وى در حقیقت رهبرى ایران در بین مسلمانان را استوار کرد.» هم‏چنین و در همین راستا روزنامه‌‏ى صهیونیستى معاریو اعتراف نمود: «سرنوشت نتانیاهو در دست فرمانده‏ى گردان القسام است.»
15- تحکیم گفتمان انقلاب اسلامى مقاومت در داخل ج.ا.ا و نکوهش فتنه گران در موضع نه غزه نه لبنان‏
علاوه برآن در داخل کشور ما نیز این جنگ تبعاتى داشت و آن افزایش انسجام درونى ملت حول حمایت از مقاومت و گفتمان انقلاب اسلامى و در مقابل برائت از جریان فتنه‏‌گرى که در سال 88 شعار صهیونیستى «نه غزه، نه لبنان» را سر داده بود. این مسأله حتى از دید دشمنان انقلاب اسلامى نیز به دور نمانده و تحلیلگر بى‌‏بى‌‏سى فارسى اذعان مى‌‏دارد که: «افکار عمومى ایران بیش از قبل با فلسطین همدردى نشان مى‌‏دهد. فاصله افکار عمومى ناراضى در ایران و مقامات نظام در مورد غزه بیش از پیش کاهش یافته است.»
در نمونه دیگر 65 درصد کاربران فیس‏بوک برنامه افق صداى آمریکا در پاسخ به این سؤال که مسلح‏‌کردن کرانه باخترى آن‏‌طور که رهبر ایران مى‏‌گوید مشکل فلسطینیان را حل یا پیچیده‏‌تر مى‏‌کند، گزینه حل‏‌شدن را انتخاب کردند.
16- افشای ماهیت دست‌آموز بودن تکفیرى‏‌ها در جریان جنگ سوم غزه‏
همزمانى این جنگ با تحولات منطقه و آتش‌‏افروزى جریانات سلفى تکفیرى بار دیگر ثابت نمود که این جریانات دست‌‏آموز و وابسته به نظام سلطه بوده و قدمى در ضدیت با منافع صهیونیست‏ها برنمى‏‌دارند. چه این‏که نه‌‏تنها حاضر به حمایت از مردم مسلمان و مظلوم و مقاومت غزه نشدند، بلکه عناصر داعش در مصاحبه با الاخبار تصریح نمودند که «آزادى فلسطین اهمیتى ندارد. اولویت داعش نخست آزادى بغداد سپس دمشق و پس از آن تمامى بلاد شام است.»
17- اثبات چندباره‏‌ى ایران به‏‌عنوان عقبه واقعى مقاومت‏
و بالاخره این‏که بار دیگر ثابت گردید تنها و تنها حامى و عقبه‏‌ى واقعى مقاومت فلسطین، جمهورى اسلامى ایران است و البته این مسأله پوشیده نیز نیست. شبکه بى‏‌بى‌‏سى فارسى نیز تصریح مى‏‌کند: «مقاومت غزه برابر اسرائیل مدیون کمک‏هاى ایران است.» و در مقابل کشورهاى مدعى دیگر همچون قطر، مصر، عربستان، ترکیه نه‏‌تنها اقدامى مثبت در این زمینه اتخاذ نکردند، بلکه بعضاً در جهت حمایت از صهیونیست‏ها نیز گام برداشتند به‌‏گونه‌‏اى‌‏که بنا به گزارش یک پایگاه صهیونیستى: «قطر به پل ارتباطى آمریکا براى ارسال سلاح به اسرائیل تبدیل شده است و تمام کمک‏هاى نظامى آمریکا به تل‏‌آویو در دو هفته‌‏ى اخیر از طریق پایگاه نظامى آمریکا در قطر با نام «سیلیه» انجام شده است.»

رویکرد آمریکا و برخى کشورهاى اروپایى در جنگ سوم غزه‏
جنگ سوم غزه، برگى دیگر بر رسوایى کشورهایى همچون ایالات‏‌متحده آمریکا، انگلستان، آلمان و فرانسه بود. بار دیگر هماهنگى این نظام‏ها با سیاست‏هاى رژیم صهیونیستى ثابت گردید و بطلان ادعاى فاصله وجود داشتن میان آمریکا و رژیم صهیونیستى بیش‏‌ازپیش واضح شد. این دولت‏ها نیز از وقوع این جنگ استقبال کرده و از رهگذر آن به‌‏دنبال نیل به اهدافى بودند که برخى از آن‏ها عبارت‏ند از:
1- تضعیف محور مقاومت در راستاى مهار ایران و نتیجه‏‌بخش‌‏شدن مذاکرات هسته‏‌اى‏
2- ایجاد اشتباه محاسباتى در ادراک غلط امنیتى‏‌شدن و وادارسازى جمهورى اسلامى به تعاملات راهبردى‏
3- آغاز مجدد گفت‌وگوهاى سازش و حل مسأله صلح اعراب و اسراییل‏
4- معکوس‏‌سازى بیدارى اسلامى‏
5- تغییر مناسبات منطقه‏‌اى و جغرافیاى سیاسى در منطقه‏
6- جلوگیرى از تحولات عمیق بین‏‌المللى (معکوس‏‌سازى هندسه نوین جهانى ناشى از انقلاب اسلامى، مقاومت، بیدارى اسلامى، تمدن اسلامى)
بااین‏‌حال آنچه در عرصه‏‌ى جهانى و بین‌‏المللى از این جنگ حاصل شد، دقیقاً نقطه‌‏ى مقابل هدف‏گذارى غرب بود. این جنگ نه‌‏تنها محور مقاومت را منزوى و شکست‏‌خورده نکرد، بلکه جایگاه آن ‏را ارتقا بخشید و نتایجى از این قبیل به همراه داشت:
أ. تحکیم موقعیت ایران در مناسبات بین‏المللى و دست برتر ایران در دور مذاکرات‏
ب. به محاق رفتن گفتگوهاى سازش‏
ج. به مخاطره، چالش، هزینه افتادن متحدان راهبُردى نظام سلطه‏
د. تقویت بیدارى اسلامى و بیدارى مستضعفان‏
ه. افزایش انزجار عمومى از آمریکا، رژیم صهیونیستى و تقویت ضدیت با نظام سلطه‏
و. بى‏‌اعتبارى مجامع بین‏‌المللى به‌‏دلیل همراهى در نسل‏‌کشى‏

بررسى نقش هدایت‏گرانه رهبر انقلاب در این پیروزى‏
نقش هدایت‏گرانه رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت امام خامنه‏‌اى دامت برکاته در این جنگ بسیار برجسته و کارآمد بود. وال‏ استریت ژورنال و نیویورک‌‏تایمز هر دو به این نکته اشاره کردند که «در این جنگ، رهبرى جهان اسلام و جبهه مسلمین را آیت‏‌الله خامنه‏‌اى به‏‌عهده داشت و از عهده آن برآمد». رهبر معظم انقلاب خطاب به مقاومت فلسطینى چند نکته اساسى مؤثر را بیان کردند:
الف -در این جنگ اسرائیل سگ هارى است که باید مهار شود. این سخن کنایه از این داشت که خود غرب ناچار است سگ هار را مهار کند و این دور نیست. شما الان به اظهارات بان‌‏کى‏‌مون و اولاند نگاه کنید که مى‏‌گویند اسرائیل باید جنگ را متوقف کند و حال آن‏که این‏ها در هفته‌‏هاى اول مى‏‌گفتند حملات موشکى به اسرائیل باید متوقف شود و اسرائیل حق دفاع از خود را دارد.
ب- در این جنگ پیروزى با مقاومت و شکست حتمى با اسرائیل است و قطعاً وعده الهى در این‏‌باره تحقق مى‌‏یابد. این بخش از سخنان رهبرى بیانگر آن بود که مقاومت نباید لحظه‏‌اى در حقانیت خود تردید داشته باشد و نیز نباید تصور کند حالا که سران عرب هم در کنار اسرائیل هستند، پس پیروزى در دسترس آنان نیست‏.
ج - رهبر معظم انقلاب از لزوم تسلیح کرانه باخترى سخن گفتند و با این عبارت به محاصره‌‏شدگان در زیر بمباران دشمن فرمودند که کرانه به کمک آنان مى‌‏آید و به‏‌زودى جهنمى براى اسرائیل برپا مى‌‏شود که جز فرار از آن چاره‏اى نخواهد داشت. این در عمل اتفاق افتاد. اگرچه تسلیح کرانه باخترى نیاز به مقدارى زمان دارد اما خیزش عظیم ساکنان کرانه باخترى و محتمل‌‏شدن انتفاضه سوم، غرب و حامیان عربى و رژیم صهیونیستى را دچار وحشت کرد و از این‌‏رو درست از فرداى روزى که آن خطابه توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شد، هیئت‏هاى سیاسى غرب براى متوقف‌‏کردن جنگ به راه افتادند و فشارها براى پایان‏‌دادن به جنگ بر اسرائیل هر روزه زیاد و زیادتر شد.

  جمع‏‌بندى‏
جنگ اخیر غزه بار دیگر کارآمدى گفتمان مقاومت را ثابت نمود و روند پیشین اضمحلال رژیم صهیونیستى را تداوم بخشید. در مجموع مى‌‏توان گفت دستاوردها و ابعاد پیروزى مقاومت در جنگ اخیر غزه نسبت به جنگ‏هاى پیشین (22 روزه و 8 روزه) بسیار عمیق‏‌تر و گسترده‏‌تر بوده و در آینده‏‌ى فلسطین تأثیراتى عمیق و راهبردى خواهد داشت. در مقابل شکست مفتضحانه‌‏ى رژیم صهیونیستى در این جنگ، روندى را آغازگر است که دومینوى اضمحلال و فروپاشى این رژیم را به‏‌دنبال خواهد داشت.
انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان