مجال نمی‌دهند بانک مرکزی درست نظارت کند/ حمله به بانک مرکزی مد شده


مجال نمی‌دهند بانک مرکزی درست نظارت کند/ حمله به بانک مرکزی مد شده

خبرگزاری تسنیم: معاون نظارتی بانک مرکزی گفت: انگار حمله کردن مداوم به بانک مرکزی مد شده است. حال آن که به نظرم صحیح نیست یک مرجع حکومتی و حاکمیتی که وظایف مهمی را کشور به عهده اش گذاشته این طور مورد بی مهری قرار بگیرد.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، حمید تهرانفر، معاون نظارتی بانک مرکزی برخلاف شغلش آرام و محجوب است. اینچنین است که پاسخ‌های صریحش درباره مسائلی چون کیفیت نظارت بانک مرکزی، جدال با موسسات غیرمجاز قدرتمند ولابی‌گر، استقلال این بانک و بخصوص هجمه‌هایی که به گفته او دستگاه مادر پولی کشور را راحت نمی‌گذارد، غافلگیرانه است.

 
 

این پاسخ ها آنقدر صریح است که تردیدی بر جای نمی گذارد این مقام مسئول دلی بس پرخون از آنچه این روزها بر بانک مرکزی می رود، دارد تا جایی که به کنایه تصریح می کند اگر هجمه کنندگان با «شخص» مشکل دارند، تعویض افراد آسان است، اما خاطرنشان می کند در تاریخ می گویند اختراع بانک مرکزی پس از چرخ، مهم ترین اختراع بشر است پس به این دستگاه حساس به علت مشکل داشتن با این و آن ضربه نزنید.

به عنوان اولین پرسش خطوط و اولویت های نظارتی شما بر بازار پولی و بانکی کشور در دوره جدید چیست؟

به نظرم، آن قسمتی که در کشور ما متاسفانه مغفول مانده و آنچنان به آن توجهی نمی شود، مفهوم اساسی نظارت است. این روزها شرایط طوری شده که هر کسی درباره نظارت بر بانک ها، تمایلات و مکنونات ذهنی خودش را بیان می کند، بنابراین مثلا می گویند بانک ها کارشان خیلی بد و نظارت بر بانک ها خیلی ضعیف است. در صورتی که نظارت بر بانک ها یک کار تخصصی و حرفه ای است و چارچوب و قواعد خودش را دارد. شما می دانید بانک ها هر کدام برای خودشان اداره بازرسی و بازرس دارند و اتفاقا بازرس هایی که بانک ها دارند در زمینه ای که کار می کنند از بازرس های ما در بانک مرکزی خیلی حرفه ای تر هستند.

بنابراین طبیعی است که ما در شاخه دیگری نظارت می کنیم و بانک ها در شاخه ای دیگر هستند، حالا اگر این طور که عنوان می شود، ما عینا بخواهیم کار بازرسی بانک ها را انجام بدهیم، طبیعی است که نیروهای اضافه هستیم. عرض بنده این است که هدف نظارتی ما در بانک مرکزی، حفظ و سلامت نظام بانکی است. یعنی تا آنجا که می توانیم آینده را پیش بینی کنیم، بگوییم بانک ها برایشان ورشکستگی اتفاق نمی افتد و با مشکلات حاد نقدینگی روبه رو نمی شوند.

این چیزی است که باید از ما به عنوان اهداف نظارتی خواسته شود و هر چیزی غیر از این باشد اضافه است. به عنوان مثال شما پلیس راه و یک مکانیک را در نظر بگیرید. طبیعی است مکانیک روی دستگاه هایی که در درون اتوبوس است و اتوبوس را به حرکت درمی آورد کار می کند، اما پلیس راه وقتی اتوبوس را نگه می دارد به دنبال کارهای مکانیکی نیست، بلکه به دنبال این است که آیا راننده ای که آنجا نشسته راننده سالمی است، رانندگی بلد است، مجوز رانندگی دارد یا ندارد و بعد هم باید مراقب برخی اتفاقات باشد که ممکن است موجودیت کل اتوبوس و مسافرانی را که در آن نشسته اند به خطر بیندازد. تفاوت بازرسی بانک ها با نظارت بانک مرکزی دراین مثال موجود است.

روشن است تعداد زیادی از مردم پول و دسترنج شان را در بانک ها گذاشته اند و یک نفر از بیرون باید نظارت کند که بانک دارد درست حرکت می کند، مدیرانش آدم های کارکشته ای هستند و ریسک بی مورد برنمی دارند و... این هما ن چیزی است که از بانک مرکزی در حوزه نظارت انتظار می رود. بقیه چیزهایی که عنوان می شود بیشتر به نظرم جنبه ژورنالیستی دارد. مثلا وقتی می گویند بانک مرکزی کجاست که در فلان شعبه بانک کوچکی در یک شهر دور مثلا یک ضمانت نامه به اشتباه نوشته شده، طبیعی است هیچ کس از بانک مرکزی این را نمی خواهد ولی متاسفانه یکسری افراد دیدگاهشان خیلی تند و افراطی است و بعضی از جاها که خود من هم مراجعه می کنم، نمی دانم با این دیدگاه های افراط گرایانه چطور برخورد کنم. ولی می بینم آقایان در ورای آن صحبتی که می کنند دنبال هدف دیگری هستند. انگار حمله کردن مداوم به بانک مرکزی مد شده است. حال آن که به نظرم صحیح نیست یک مرجع حکومتی و حاکمیتی که وظایف مهمی را کشور به عهده اش گذاشته این طور مورد بی مهری قرار بگیرد.

علمای اقتصاد می گویند در طول تاریخ دو اتفاق مهم در جهان افتاده است؛ اول اختراع چرخ است و دوم اختراع بانک مرکزی. این مثال ها اهمیت بانک مرکزی و ضربه های این نگاه های افراطی را می رساند.

در حال حاضر شما چقدر از این وظایف نظارتی را با نگاهی که اشاره کردید انجام می دهید؟

اول بگویم که ما خیلی نمی توانیم به این امور برسیم، به دلیل این که برخی چیز دیگری می خواهند و اجازه نمی دهند ما برای کارهای اساسی نظارت فرصت پیدا کنیم، لذا ما انرژی مان را صرف کارهای دیگر می کنیم.

چه کارهایی؟

همان کارهایی که بازرسان بانک ها انجام می دهند، حتی نمی پذیرند ما از بانک ها بخواهیم این امور را انجام بدهند و می گویند باید شخصا بازرسان بانک مرکزی عینا همان کارها را بکنند، یعنی باید به شعبه بانک ها مراجعه کنند و بعد گزارشی را بیاورند و بگویند فلان اتفاق به این ترتیب رخ داده است.

اما این معنی اش آن نیست که ما آن کار اصلی را ول کرده و جلو نمی بریم. شما دیدید با وجود همه این حرف ها، بانک هایی که تحت نظارت بانک مرکزی بودند هیچ کدام با مشکل نقدینگی و مشکل ورشکستگی مواجه نشده اند. البته آنهایی که نبودند با مشکل مواجه شدند مانند برخی صندوق های قرض الحسنه در اصفهان و برخی موسسات مالی و اعتباری در خراسان، اما آنهایی که تحت نظارت بانک مرکزی بودند، با همین ضوابطی که ما داریم و با همین فشارهایی که روی ما هست آنها را به مسیر درستی هدایت می کنیم. مثلا بانک های خصوصی خیلی خوب نقدینگی شان را کنترل می کنند و خیلی هم رابطه خوبی از نظر فنی با بانک مرکزی دارند. از این لحاظ ما خیلی اظهار رضایت می کنیم.

اگر بخواهید به کیفیت استانداردهای نظارتی در شبکه بانکی نمره بدهید، از یک تا 20 چه نمره ای می دهید؟

خب، نمره ما ایده آل نیست. مثلا روی کفایت سرمایه که یک پارامتر خیلی مهم در این موضوع است، باید بیشتر کار کنیم. حالا وضعیت برخورد با این شاخص در استانداردهای بانکی موسوم به «بال 2» آسان بود، اما اخیرا استاندارد «بال 3» اعلام شده که خیلی مقررات نقدینگی در این سری جدید سختگیرانه است و بانک های ما خیلی با آن فاصله دارند. حالا اگر نمره ای را که شما می خواهید با بال 3 بسنجیم، مطمئنم از 12، 13 بیشتر نیستیم، اما اگر ملاک استاندارد بال 2 باشد، حدود 14 و 15 هستیم.

می دانیم بانک های ما به دلیل مشکلات نقدینگی که از دولت قبل ایجاد شده الان با بحران مواجهند و حتی اخیرا اعلام شده پنج بانک دولتی کشور ورشکسته اند. آیا واقعا همین طور است؟

اول نکته ای را خدمت تان توضیح بدهم. براساس قانون تجارت ما باید بین ورشکستگی و توقف تفاوت قائل بشویم. در تعریف ورشکستگی می گویند وقتی سرمایه بانکی به دلیل زیان انباشته کمتر از نصف شود، سهامداران می توانند بگویند در وضعیت ورشکستگی هستند و بعد هم اصلا آن شرکت را جمع کنند، اما توقف معنایش این است که بانک از نظر نقدینگی آنقدر دچار مشکل بشود که شمایی که سپرده ات نزد بانک است، برای دریافتش مراجعه کنید و بانک نداشته باشد بدهد. یعنی با وجود این که آن 50 درصد اتفاق نیفتاده، یعنی بانک زیان ده نیست، ولی همه دارایی های بانک تخصیص داده شده رفته و برنمی گردد و وقتی برنگردد بانک با مرحله توقف روبه روست. لذا بانک های دولتی تعریف ورشکستگی در موردشان صدق نمی کند، چون مسائل نقدینگی شان آنچنان حاد نبوده است. لذا بانک ها با وجود این که از نظر قانون تجارتی مشکل دارند، ولی می توانند کار خودشان را ادامه بدهند و مشکل نقدینگی خودشان را حل کنند. ضمن این که اجرای استانداردهای بال 3 تا حدی مشکل این بانک ها را حل می کند؛ چراکه بر این اساس باید نقدینگی بیشتری نگهداری کرده و درصد کمتری اموال خود را به صورت غیرمنقول نگهداری کنند.

سال هاست بحث ساماندهی موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز را بانک مرکزی پیگیری می کند. بفرمایید بالاخره این سر و سامان گرفتن کی اتفاق خواهد افتاد؟

عرصه موسسات اعتباری، عرصه بسیار سختی است. نمی دانم اسمش را بگذاریم عرصه ناجوانمردی یا بی پشت و پناهی بانک مرکزی. مثلا ما با برخی از این موسسات درگیر شدیم؛ یک درگیری تمام عیار. این مورد، موسسه ای است که تخلفش از بقیه موسسات مشابه به مراتب بیشتر است. موسسه ای است که نه تنها بانک مرکزی با آن درگیر است بلکه در برخی دادگاه ها پرونده داشته و به جرم احتکار محکومش هم کرده اند. یعنی علاوه بر تخلفات مالی در این زمینه ها هم وارد شده است. به علاوه در بحث خرید مسکن، سکه طلا و یعنی هر چه شما فکرش را بکنید، وارد شده و در کارنامه اش کلکسیونی از تخلفات را دارد. بعد، همزمان که ما با این موسسه مبارزه و تلاش می کنیم تحت نظم بیاوریمش، یکباره می بینیم تبلیغات گسترده ای دارد و به عنوان یک موسسه فوق العاده معتبر به مردم می شناساندنش. در شهرستان ها هم می رویم و می بینیم دستگاه های مسئول کاری ندارند که این یک موسسه غیرمجاز است و از بانک مرکزی مجوز ندارد، بلکه برای شعب این موسسه هم مجوز صادر می کنند. اینچنین است که متاسفانه ما در بانک مرکزی داریم با یک کاغذ با موسسات غیرمجاز می جنگیم و طرف مقابل از همه سو ساپورت می شود. این مورد که گفتم، بدترین و پیچیده ترین شان است، به همه جا هم تقریبا وصل است و از همه جا هم تائیدیه می گیرد. چون بالاخره منابع مالی در اختیارش است و می تواند برخی کارها را انجام بدهد ازجمله این که هر چقدر ما می گوییم جلوی تبلیغاتشان را بگیرید باز هم برایشان تبلیغ انجام می دهند.

این است که به نظرم برخورد با موسسات غیرمجاز یکپارچگی می خواهد. حالا خوشبختانه از آن موقع که ما آمده ایم، جلسات متعددی گذاشته و گفته ایم اگر این مشکل حل نشود باید اعلام کنیم بانک مرکزی نمی تواند جلوی این موسسات را بگیرد. در این راستا جلساتی هم با مسئولان ارشد نیروی انتظامی داشتیم و تفاهم نامه ای را هم در دستور کار داریم. از آن سو، مسئولان صداوسیما هم اعلام کردند از این پس تبلیغ موسسات مالی و اعتباری منوط به موافقت بانک مرکزی است.

اما به هر حال این دوگانگی موجود در بین نهادهای رسمی، باعث می شود این موسسات در این خلأ مانور بدهند و حرکت کنند. از سوی دیگر ما در بانک مرکزی و مسئولان دیگر در کار زیاد دفن شده ایم. یعنی مدیران موسسات غیرمجاز خیلی راحت می توانند این طرف و آن طرف بروند و لابی کنند و برای خودشان راه باز کنند، ولی ماه غرق در کارها هستیم و نمی توانیم همگام با آنها حرکت کنیم. بنابراین معمولا آنها در این جدال برنده می شوند. ولی اکنون به نظر می رسد این دفعه تقریبا دیگر تکلیف روشن است. چون ما چند کار جدی انجام داده و بعدش هم حلقه محاصره را تنگ تر می کنیم. سال گذشته اگر خاطرتان باشد، اسامی این موسسات را از سایت بانک مرکزی خارج کردیم، البته سر و صدا و هیاهویی از سوی اینها شنیده شد، اما بعد آرامش برقرار شد. الان هم هر چقدر داریم جلوتر می رویم هر کدامشان با ما همراه نباشند بالاخره می توانیم نهادی را با خودمان همراه کرده و اقدامی کنیم که اثری داشته باشد.

اشاره کرده اید برخی از این موسسات تا پایان سال مجوز می گیرند. با این حساب چند درصد از آنها ساماندهی خواهند شد؟

تقریبا کار مجوز چند موسسه را تمام شده می دانم، مگر این که اتفاق غیرقابل پیش بینی رخ بدهد. آنهایی که الان صدور مجوزشان در جریان است موسسات مالی و اعتباری بزرگ هستند. ما در بانک مرکزی با موسسات بزرگ تفاهم کردیم که در جریان مجوز گرفتن در مسیری که پیشنهاد شده حرکت کنند. الان هم برخی از آنها در بورس اوراق بهادار پذیره نویسی کرده و بعضی ها با بورس هماهنگ می کنند که چه کار کنند. یکی شان نیز از نظر اموال و دارایی ها با ما هماهنگ می کند. اینها موسسات بزرگ هستند و موسسات بزرگ را اگر برداریم، از نظر تعدادی شاید اتفاقی نیفتد، چون بالاخره ما 4000 موسسه قرض الحسنه داریم و اگر 40، 50 موسسه از این تعداد جمع شده و در هم ادغام بشوند زیاد موثر نیست، اما از نظر حجم منابعی که در اختیارشان است، بیشترین منابع و دارایی ها در اختیار همین گروهی است که مجوز می گیرند و منظم می شوند. فکر کنم اینها به تنهایی 90 درصد بازار را دارند.

سوال بعدی درباره درج این آگهی های وام فروشی است. واقعا می خواستم ببینم سر نخ اینها کجاست، خیلی ها صحبت های مختلفی در این باره کرده اند و متاسفانه گفته می شود ریشه آنها در کمیسیون اعتباری بانک ها و در شعب است. حتی متاسفانه گفته می شود کسانی در شعب بانک ها درصدی از وام را پورسانت می گیرند و در قبالش با پرداخت آن وام ـ حالا یا در مقابل وثیقه کافی یا ناکافی ـ موافقت می کنند، این پدیده هم مثل موسسات واقعا آنقدر سازمان یافته است که بانک مرکزی زورش به آنها هم نمی رسد؟

من این نکته مهم را بگویم تا زمانی که ما یک پدیده غیراقتصادی را اجرا و خیلی از آن مراقبت هم می کنیم و می خواهیم با زور نظارت و فشار نیروی انتظامی آن پدیده در جایگاه خودش بماند، قطعا از این اتفاقات می افتد و فساد را در کشور گسترده می کند. برای مثال شما بازار میوه را در نظر بگیرید. همین چند وقت پیش بود که شکایتی شد و گفتند قیمت ها بالاست و بازرس گذاشتند. بازرس ها از وزارت صنعت، معدن و تجارت رفتند و از میدان بار شروع کردند و تا مغازه ها رفتند، اما آخرش چه شد؟ من یادم می آید در عرض چند روز اصلا میوه در مغازه ها نبود، نه این که واقعا نبود، ولی کسانی که فروشنده بودند، میوه ها را مثلا در خانه بغلی به طریق دیگر با قیمت هایی که خودشان می خواستند به دست مردم می رساندند. به عبارت دیگر در برخی کارها وقتی ما به آن منش اقتصادی اش توجه نمی کنیم متاسفانه این فسادها را در پی دارد. یکی از دوستان مجلسی که خیلی برای من محترم بوده و حرف هایش همه قرین به صحت است، می گفت یک روز با چند نفر رفتند که ببینند بنگاه هایی که اعلام می کنند وام پرداخت می کنند چقدر واقعی است. زنگ زدند و رفتند آنجا، صحبت کردند و گفتند سند ملکی بیاور. بعد به آنها گفتند من می توانم وام برایتان بگیرم با 55 درصد سود! دوست ما گفته آخر کسی هست که وام 55 درصدی بگیرد؟ کدام شغل است که این درآمد را داشته باشد؟ طرف جواب داده خیلی خوب هم هست. به هر حال اگر شما می خواهید من می توانم بگیرم، اگر هم نه که نیست. معنای دیگر این جواب این است که خوب بله، بعضی ها با این نرخ های سود باز هم برایشان باصرفه است که وام بگیرند. حالا ما بانک ها را مجبور می کنیم نرخ های سودشان کم باشد و باز هم فشار وارد می کنیم که کمتر باشد در صورتی که در بازار چیز دیگری است.

کسی که حاضر است سود 55 درصدی پرداخت کند، قطعا نشان می دهد فاصله 55 درصد تا 25 درصد یک فساد است، یک رانت است و هر کاری هم که بکنیم این فساد از جایی و با توجیهی خودش را نشان می دهد.

اما به هر حال این دلایل اقتصادی باعث نمی شود شما رسیدگی نکنید و این اقدامات آزادانه صورت گیرد.

این کار اصولا به بانک مرکزی مربوط نمی شود، یعنی کار ما این نیست. ما وقتی داخل بانک ها مراجعه می کنیم و اسناد و مدارک و رعایت روش ها و مقررات را می بینیم چیزی نشان نمی دهد. مواردی هم بوده که بعضا پیگیری می کنیم، مثلا شکایت هایی آمده که مثلا وام به نرخ 40 درصد با کسی حساب شده است. از این موارد داریم و چند بانک را هم محکوم و با آنها برخورد کرده ایم، ولی کسی که به طور مستقیم باید با دفاتر وام فروشی برخورد کند نیروی انتظامی است. نشانی و شماره تلفن هایشان هم هست، لذا نباید بگذارند این موجودات در کشور ما ادامه حیات بدهند. جالب است بدانید حتی یک بار من از همکارانم خواستم به نشانی شرکتی که وام می فروخت، بروند. رفتند آنجا و قرار گذاشتند و همه چیز را اعلام کردند و بعد کارتشان را نشان دادند و گفتند ما بازرسان بانک مرکزی هستیم و کار شما خلاف قانون است و این جایی که شما درست کردید اصلا غیرقانونی است.

مدیرعامل آنجا خیلی عصبانی می شود که اصلا به بانک مرکزی چه مربوط؟! و زنگ می زند به نیروی انتظامی و پلیس 110 و آنها می آیند و می خواستند همکاران ما را به کلانتری ببرند. ما چقدر التماس و درخواست کردیم و تلفنی گفتیم اینها بازرس هستند و شما باید آن شرکت را بگیرید که خلافکار است نه اینها را! بالاخره هم البته رهایشان کردند و گفتند بروید و ما کاری نداریم. این مشکلات عجیب و غریب برای ما هست.

بانک های مرکزی در تمام دنیا مظهر اقتدار است و شبکه پولی بدجور از آنها حساب می برند. اقتدار بانک مرکزی ایران و حساب بردن زیرمجموعه اش از بانک مرکزی چقدر است؟

باید عرض کنم متاسفانه در دو دولت قبلی این اقتدار خیلی مخدوش شد به طوری که اصلا جایی برای بانک مرکزی نبود. حتی شما می دانید در دولت های قبل صندوقی ایجاد شد به نام صندوق قرض الحسنه مهر امام رضا(ع) که این صندوق بدون مجوز بانک مرکزی بود و رئیس دولت و برخی ارکان سطح بالای دولت دست اندرکاران این صندوق بودند و رئیس دولت، رئیس هیات امنایش بود. خب این کار جلوی چشم بانک مرکزی انجام شد و موسسه متخلفی را خود دولت ایجاد کرده بود و به بانک مرکزی هم خیلی اجازه نمی دادند وارد بشود یا درباره صندوق های قرض الحسنه ما بعد از این که قانون تنظیم بازار غیرمتشکل پولی آمد، باید یک آیین نامه برای نظارت بر صندوق های قرض الحسنه در چارچوب آن می نوشتیم که نوشتیم و به دولت بردیم. ولی اصلا مسئولان دولت وقت موافق نبودند بانک مرکزی بر آنها نظارت کند. بنابراین آیین نامه تقریبا چهار سال روی میز معاون اول رئیس جمهور وقت ماند.

طبیعی است اثرات این اقدامات به بانک مرکزی برمی گردد و عده ای هم می گویند کار شما زیاد ارزشی ندارد، بنابراین خود به خود اقتدار بانک مرکزی تخریب می شود یا در مثال دیگر، اخیرا شما ملاحظه کرده اید صحبت هایی می شود که به نظر می آید می خواهند بی جهت بار بانک مرکزی را سنگین کنند و هر چقدر از اطراف به بانک مرکزی فشار بیاورند و حاشیه درست کنند، طبیعی است اقتدارش هم کمتر می شود؛ مانند این بحث 650 میلیون یورویی. چقدر اعلام شد فساد، فساد، بعد هم می گویند می دانیم پولی رد و بدل نشده، ولی باز فساد است! یعنی اصلا نه پولی داده شده و نه کسی متهم است، ولی به هر حال این هیاهوی رسانه ای که اتفاق می افتد و چند نفر صحبت می کنند سرانجام حاصلش این است که اقتدار بانک مرکزی مخدوش شود. در صورتی که کشورهای دیگر این کار را نمی کنند. حالا اگر با برخی چهره ها در بانک مرکزی موافق نیستند طبیعی است آنها را عوض کردند و تعویض افراد کار راحتی است، اما این که فضا را برای بانک مرکزی تار و تیره کرده و این که فکر کنند برای یک شرکت معمولی دارند این کار را می کنند، تصور غلطی است. بانک مرکزی یک نهاد حاکمیتی حساس است و هر موقع نخواستند باید مدیرانش را عوض کنند و هیچ مشکلی هم ندارد، ولی خودش و شخصیتش را باید ممتاز نگه دارند، به خاطر این که واقعا در اقتصاد کشور، حرف مهم و اساسی را بانک مرکزی می زند.

حالا قرار است دراین دولت برای احیای این اقتدار چه کاری انجام شود؟

دولت فعلی انصافا رعایت بانک مرکزی را می کند، چون می داند دستگاه بسیار پراهمیتی است. همچنین به برخی حرف هایی که زده بسیار پایبند است، مثلا هیچ به منابع بانک مرکزی نظر ندارد و بعد هم حرف های کارشناسی بانک مرکزی را در اندازه هایی که لازم است، می پذیرد و ما راضی هستیم.

در نهایت این که اولویت های پیش رویتان برای بهبود نظارت بر سیستم بانکی چیست و چه برنامه هایی را در این راستا در دست اجرا دارید؟

ما اول می خواهیم ساختار نظارت را بهبود ببخشیم؛ یعنی می خواهیم سالم سازی کنیم که الان در این باره کمی ناهمخوانی داریم. مثلا ما قبلا نظارت استانی داشتیم که الان نظارت استانی را بسیار محدود کرده ایم، چراکه نظارت استانی کاری نمی کرد بجز همان کاری که بازرسان بانک ها می کردند و بازرسان استانی ما در بهترین حالتش کار آنها را می کردند.

کما این که بازرسانی که در استان ها بودند، اکثرشان را از بانک های تجاری و تخصصی آورده بودند و از آنها نیز حقوق می گرفتند و در نتیجه نظارت موثری شکل نمی گرفت.

بنابراین ما می خواهیم ساختار این نظارت را اصلاح کنیم و همکارانمان را در زمینه روش های نوین نظارتی براساس نگاه بانک مرکزی - نه هر بانکی - آموزش بدهیم. اخیرا هم از صندوق بین المللی پول درخواست کردیم به ما در این زمینه کمک تخصصی بدهد و گروهی هم از صندوق آمدند و تقریبا دو هفته در کشور بودند و با همکاران ما صحبت کردند. بانک ها و بورس اوراق بهادار هم یک تصویر کلی از ایران گرفتند که کیفیت نظارت بر بانک ها چگونه است و چقدر با اهداف اصلی نظارت ارتباط دارد یا دور است. بنابراین اصلاح ساختار و آموزش روش های نوین نظارت، اصلی ترین هدف ماست که به دنبال تحقق آن هستیم.

منبع: جام جم
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon