بزرگترین منتقد شعر، خود مردمند؛ شعرهای خوب را سینه به سینه به هیئتها میآورند
خبرگزاری تسنیم: هادی جانفدا، شاعر آیینی معتقد است که زیباشناسی هیأت اولویت بالاتری از آسیبشناسی آن دارد. او مردم را بهترین منتقد شعر میداند و میگوید: منِ شاعر، وقتی شعری میگویم که در سطح بالا عرضه میشود نباید بگویم کسی حق ندارد من را نقد کند.
خبرگزاری تسنیم: هادی جانفدا از شاعران آئینی جوانی است که در این چند ساله گذشته جایگاه خوبی پیدا کرده است. شعرخوانی او در سال 90 مقابل مقام معظم رهبری در جلسه شعرخوانی ماههای رمضان جلوه دیگری از تواناییهای سرایش شعر او را نمایش داد. او در کنار شاعرانی چون شیخ رضا جعفری، محمد سهرابی، وحید قاسمی، مهدی رحیمی، احمد بابایی و دیگران جریان جدیدی در شعر مذهبی ایجاد کردهاند که امروز بیشتر آن را به عنوان شعر هیئتی میشناسند. اشعاری که بیشترین کارکرد آنها در هیئتهای عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) بویژه امام حسین(علیه السلام) است.
اخیرا از او کتاب جدیدی به نام «کفشداری یازده» منتشر شده است. جانفدا در بخش اول گفتوگویش با تسنیم با اشاره به قرار گرفتن گریه به عنوان هدف در هیئتها گفته بود: نقطه آمال ما و آنجایی که ما میخواهیم به آن برسیم و اوج و هدف ما در اصل آنجا قرار دارد آن است که شعر باید همراه خود پیامی را هم داشته باشد؛ اگر شاعری توانست که شعری بگوید که مردم هم با آن گریه کنند و هم پیام واقعه عاشورا به مردم برسد، این نقطه متعالی است. اما اینکه گفته شود صرف گفتن شعر برای گریه کردن مردم اشکال دارد و خوب نیست، حرف درستی نیست چرا که ما روایت ناظر از حضرات آل الله و حضرت امام صادق (ع) داریم که میفرمایند: «ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة و غفر له»
این شاعر اهلبیت همچنین معتقد است: در بطن آن گریه، بیداری، جهاد و شهادت قرار گرفته است و اگر گریه هم هدف کسی قرار گرفته باشد، اشکالی نخواهد داشت. اینها ذومراتب هستند و اینگونه نیست که ما یک مرتبهای را بگوییم که ایراد دارد و مرتبه دیگری را بگوییم نه؛ بلکه اینها مراتبی دارد. گاهی شعری فقط به بحث احساسی بودن شعر پرداخته است و مردم به گریه میاندازد، مردم در اینجا در حال گریه برای چه کسی هستند؟ آنها وقتی برای سیدالشهدا گریه میکنند یعنی اینکه دارند برای بزرگمردی، آزادگی، شهادت و ایثار گریه میکنند. اتفاقا باید گفت که در گریه برای امام حسین(ع) حریت و آزادگیای وجود دارد که صدها سال از اسیر شدن شیعه به دست دشمنان جلوگیری کرده است.
وی همچنین در مورد وضعیت کنونی شعرآیینی در هیئتها گفت: آن چیزی که در هیئتها خوانده میشود، شاید بازتاب و آینه تمام نمای شعر اهل بیت امروز ما نباشد، دلیل هم دارد؛ شما نمیتوانید از رصد کردن هیئتها به فضای شعر امروز شعر اهل بیت پی ببرید. کسی نمیتواند بگوید که شعر اهل بیت در روزگار ما شعری راکد، ایستا و پیشرفت نکرده است چرا حرکت رو به اوج واقعا مشهود است. حتی کسانی که این جریان شعری را قبول ندارند این را قبول دارند که از نظر کمی و تعداد آدمهای زیادی در ایران هستند در حال سرودن شعر برای حضرات اهلبیت هستند؛ البته ممکن است برخی کیفیت اینگونه شعرها را قبول نکنند.
جانفدا در مورد شاعران جوان عرصه اهلبیت نیز گفت: این جوانان در حال کار کردن در کشور هستند، آیا به اوج رسیدند؟ خیر! اما تجربههای خوبی داشتهاند. آنها اصلا فضای شعر اهل بیت را عوض کردند، زاویه دیدهای خیلی قشنگی را باز کردند، حرفهای نو و هوای تازه وارد شعر اهل بیت (ع) کردهاند. حالا این جریان همه چیزش کامل است؟ خیر! ناقص است. حرف بد زده نشده؟ چرا حرف بد هم زده شده! مگر میشود هزار نفر در کشور بلند شوند و بیتهای مختلفی در مورد اهل بیت بگویند همه این بیتها بدون اشکال باشد؟ قطعا در آن ها ایراد هم وجود دارد و آن هم یک چیز طبیعی است.
بخش اول این گفتوگو در اینجا منتشر شد و بخش دوم این گفتوگو در ادامه میآید:
تسنیم: چندسالی است که آسیبشناسی هیئتها بسیار رایج شده. این مسئله اولا باعث کلیشه شدن این واژه شده است به این نحو که آسیبشناسیهای صحیح هم در زیر هیاهوهای این روزها گم میشود،علاوه بر آن حد و مرزش هم مشخص نشده است، یعنی معلوم نیست که این آسیبشناسی تا کجا باید پیش برود و در کجا باید متوقف شود. نظر شما در مورد آسیبشناسیهای کنونی در حوزه ادبیات و شعر هیئتی چیست؟
چرا زمانی که شعر اهلبیت ساحتی با ویژگیهای متفاوت دارد، آن را با همان مبانی شعر آزاد نقد میکنیم؟
جانفدا: هنوز مبانی تئوریکی در شعر اهلبیتی ما شکل نگرفته است. برای مثال اگر اکنون به شما بگویند که یک مرثیه خوب از نظر تئوریک و علمی چه ویژگیها و زیربناهایی دارد، به سراغ چه کتابی میروید؟ چرا زمانی که شعر اهلبیت ساحتی با ویژگیهای متفاوت دارد، آن را با همان مبانی شعر آزاد نقد میکنیم؟
آسیبشناسی کردن بد نیست اما آسیبشناسی برای کسانی باید انجام شود که از پیش یکسری از آموزشها را به آنها یاد دادهایم و بعد باید از آنها بخاطر اقداماتشان سوال کنیم. وقتی که یک نفر با استعداد خود و خودجوش به این عرصه وارد شده است ما نمیتوانیم او را بدین شکل بازخواست کنیم.
در مقابل یک جریان جوان باید ابتدا تواناییهای او را گوشزد کنید
شما وقتی با یک جریان جوان مواجه هستید باید ابتدا تواناییهای او را به او گوشزد کنید. یکی از اساتید بزرگوار این عرصه تعدادی از شعرهای ضعیف را انتخاب کرده بود و میگفت که این شعرها در شان اهلبیت نیستند و این حرف باعث بوجود آمدن قیل و قالی شد. سال گذشته جوانی شعری را خواند که توجه آن استاد را جلب کرد و نظرش را به کلی عوض کرد.
محتشم هم از آن همان ابتدا شعر معروف خود را نسروده بود / باید به جوانان توانمندیهای آنها را بگوییم
نقد باید به این شکل باشد که وقتی چند بیت جلوی شما میگذارند، شما بگویید این 2 بیت خوب نیست و این 3 بیت خوب است، این باعث میشود که آن جریانی که توانسته اینچنین بیتهای خوبی بگوید تقویت میشود. محتشم هم که در ابتدای راه آن شعر را نگفته است قطعا بعد تقویت جریان شعری خود به آن شعر رسیده است. اگر به جوان بگوییم که تو که انقدر توانمند هستی که این بیتهای خوب را بگویی پس چه بهتر که این بیتهای ضعیف در شعر تو نباشد.
متاسفانه برخی از شعر امامحسین(ع) حرف میزنند که هیچگاه یک بیت هم در این عرصه نگفتهاند
اما اگر برخورد ما به این شکل باشد که به او حمله کنیم و بگوییم که این چه شعری است که گفتی؟ و این شعر در شان اهلبیت نیست، قطعا آن شاعر از فردا در مقابل من موضعگیری میکند و دیگر حرف من را گوش نمیدهد. در اینجا باید تعاملی در هر دو جریان شکل بگیرد. امروز تمرکز ما باید روی زیباییشناسی باشد نه روی آسیبشناسی. ما باید به جوان بگویم که این راهی که رفتی اگر درست است همان را ادامه بده و آن را قویتر کن و در کنار آن ایرادها را هم ببیند و گوشزد کند.
ولی متاسفانه برخی یک شاعری را در عمرشان هم ندیدهاند ولی شروع میکنند و علیه شعرهای ضعیف او 20 مقاله مینویسند. آسیبشناسی کار هرکسی نیست. متاسفانه برخی از شعر امامحسین(ع) حرف میزنند که هیچگاه یک بیت هم در این عرصه نگفتهاند.
تسنیم: برخی میگویند که شعر اهلبیتی قداست دارد و نباید در آن عرصه نقد و بررسی انجام داد. طرح این مسئله ممکن است در ذهن برخی این مسئله را ایجاد کند که شاعران آیینی میخواهند به دور خودشان یک حصار بکشند. همچنین ضمن توضیح این مطلب لطفا شاخصههای درست این زیباییشناسی را مطرح کنید.
جان فدا: من وقتی شعری را برای حضرات اهل بیت میگویم و ارائه میدهم حق ندارم بگویم این شعر نقد نشود. یک وقت شعری را میگویم و پیش خود نگه میدارم آن موقع اوضاع فرق میکند. ما نیتها را نمیدانیم و به نیتها نمیخواهیم خدشه وارد کنیم ولی این را میتوانیم بگویم: من شعری که برای سیدالشهدا گفتهام را پیش خودم نگه میدارم و به امام حسین (ع) میگویم که این بیت شعر من است که گفتهام. معصوم میفرماید: "یک بیت شعر برای ما بگو، خداوند در بهشت خانهای به تو میدهد" نمیگوید این بیت باید این طور باشد؛ باید خوانده شود؛ همه تأیید کنند، نه این را نمیگویند. حالا یک وقت است من شعری برای اهل بیت میگویم و آن را در کمد خانهام میگذارم و این سند ارادت من به اهل بیت است چون برای خودم نوشتم، دلی است و بین خودم و اهل بیت (ع) میماند.
وقتی که شعری را میگویم که در سطح بالا عرضه میشود نباید بگویم کسی حق ندارد من را نقد کند
یک وقت هست یک شعری را میگویم و در سطح رسانه و در سطح بالایی در هیئت عرضه میشود.آن وقت دیگر نباید گفت که کسی حق ندارد من را نقد کند چرا که من آن شعر را عرضه کردهام. پس شعری که در جامعه عرضه میشود نقد هم میشود. مثلا مردم بعد از هیئتها نظرشان را در مورد شعر میگویند این نباید باعث ناراحتی شاعر و مداح شود. پس شعری که در جامعه عرضه میشود یا توسط اهل فن یا توسط مردم نقد میشود.
همواره بزرگترین منتقد شعر مردم بودهاند؛ مردم شعرهای خوب را سینه به سینه به هیئتها آوردهاند
بزرگترین منتقد شعر از اول تاریخ هم مردم بودهاند؛ مردم شعرهای خوب هیئت را سینه به سینه جلو آوردهاند. برای مثال مردم ما دیوان حافظ را کنار قرآن جلو آوردهاند. شعر اهلبیتی هم همینطور بوده است. برای مثال مردم «مکن ای صبح طلوع» را با خود جلو آوردهاند. در مورد شعر حرف زدن باعث پیشرفت و رشد شعر میشود اما با چه نگاهی خیلی مهم است. ما نگاهمان آسیبشناسی باشد یا نگاهمان واقعا نقد واقعی باشد! وقتی میگویم آسیبشناسی یعنی داریم دنبال آسیبها میگردیم. در این بین به غیر از حضرات معصومین که معصوم هستند از چه کسی میتوانیم ایراد نگیریم؟ اینکه شعر ما نقد نشود اصلا خوب نیست و باعث هیچ پیشرفتی نمیشود ما باید به اهل فن بگوییم این شعر را برای اهل بیت گفتهام شما بیایید نقد کنید که من چگونه شعر بهتری برای اهل بیت بگویم.
حدود شعر اول از همه شأن اهل بیت است. به نظر من چیزی که شأن اهل بیت را خدشه دار نکند نباید نگاه عزتمندانه عاشورا را نباید از ما بگیرد. آن چیزی که در شأن اهل بیت باشد چه بهتر که والاتر و رفیعتر گفته شود. من حق ندارم این شعر را که برای اهل بیت گفتم را بگویم نقد نشود بلکه باید نقد علمی درست شود بحث علمی همین است که واقعا بحث علمی بدون تعصبها و خرافاتها است. بحث علمی یعنی این که بدون خرافات و تعصب بیایی شعر را بگذاری جلو و بگویی که این بیتهایش خیلی عالی است این بیتها متوسط و این بیت ضعیف است. البته به این نکته هم توجه کنید که حضرت به آن شاعر فرمود تو موید به روح القدس هستی هر بیت شعری که برای ما گفته میشود جبرائیل آن را تأیید میکند.
اینکه شعر آیینی یک شاعر نقد شود، یک عنایت است
ما متأسفانه همیشه میرویم آن موید به روح القدس بودن را میچسبیم و میگوییم این شعرموید روح القدس است چرا در مورد آن حرف میزنی? و یا به جنبه شاعر میچسبیم که این شاعر چرا این شعر را گفته است بلکه باید به همه چیز با هم توجه کنیم وگرنه بارها در بزرگان هم بوده که و یا خود حضرات معصومین به شاعر گفته اینجا را این طور بگو؛ اینجا این طور درست کن؛ حالا چی شد! اگر اهلبیت به او بگویند که شعر را اصلاح کند یعنی اینکه اون بنده خدا از روح القدس بودن به پایین ساقط شد و دیگر شاعر اهل بیت نیست؟ اتفاقا این توجه حضرت است که میگوید اینجا را درست کن. این بارها در تاریخ تکرار شده است.
باید توجه کرد که این عنایتی است که به شاعر بگویند اینگونه شعر نگو. حضرت معصوم با شاعری که شعر مناسبی نگفته دعوا نمیکند و او را از خود نمیراند. پس در این شرایط برخورد با شاعر باید اینگونه باشد.
تسنیم: برخی میگویند شعرهای که برای اهل بیت گفته میشود جوششی است و از بالا و ملکوت به شاعر میرسد برخی هم آن را کوششی میدانند؟ رسیدن به مرحله جوششی بودن شعر چه آدابی را دارد؟ اگر که همه شعرهایی که برای اهلبیت سروده میشود را الهام بدانیم، پس ضعیف و قوی بودن شعر در این بین چه معنایی دارد؟
جانفدا: شاعر آیینهای است که الهامات عالم معنا را منعکس میکند و در مورد شعرهای اهلبیت هم همین است. حوزه شعر، حوزه ملک و زمین نیست بلکه به حوزه معانی تعلق دارد. اصلا معنا در جای دیگری قدم میزند و معنا را به زمین راه نمیدهند. معنا در ملکوت قدم میزند و شاعر میرود از آن ملکوت آن شعر را شکار میکند. شاعر آیینهای است که آن معنا را از ملکوت به زمین بازتاب میدهد. یکسری معانی در ملکوت قدم میزنند و شاعر آنها را منعکس میکند.
اگر شعر ملکوتی خوب منعکس نمیشود این اشکال از شاعر است و ایرادی به نورمطلق وارد نیست
شاعر در اینجا فقط مجرا است، شاعر ممکن است کوششی داشته باشد اما برای شعر کوشش نمیکند. شاعر شاید برای سواد، فهم و معرفت خودش کوشش کند اما برای انعکاس آن نیازی به کوشش ندارد. شاعر وقتی وارد ملکوت میشود برای فهم و معرفتش کوشش کند ولی برای انعکاس آن کوششی نمیخواهد. وقتی وارد ملکوت میشود آن تصاویری که از جلوی آیینه منعکس کرده کوششی میکند و زحمتی میکشد؛ آیینه ذاتش این است که تصاویر را منعکس میکند اگر یک آیینهای یک تصویر را در ملکوت بد منعکس کرد یا تمام حقش را ادا نکرد آیا اشکال از آن تصویر است یا اشکال از آن آینه است؟ اشکال از آیینه است؛ چون حد آینه در همین است که یک ارزشی را از ملکوت و در سطحی پایین منعکس میکند.
آن آیینه ممکن است کدورتی داشته باشد و یا لبهاش پریده باشد. اگر من این مفهوم و شعر را بد گفتهام آیا شان حضرت پایین میآید؟ خیر! هادی جانفدا آیینهاش اینگونه است که شعر را اینگونه بازتاب داده است. حقیقت مطلق در وجود سیدالشهدا(ع) و یا حضرت صدیقه کبری(س) قرار دارد. اگر من غزل را در رسای این افراد گفتهام، یک مسئلهای را در حد توان خودم بازتاب دادهام. قطعا توان افراد با هم فرق میکند، ظرفیتها هم با هم فرق میکند، ظرفیت آینهها هم با هم فرق میکند، آن حضرات اهل بیت (ع) هستند که آیینه تمام نمای حقیقت هستند آنها فقط میتوانند حقیقتی را کامل منعکس کنند.
من اندازه فهم خودم از مولا، از آن اقیانوس، یک قطره برمیدارم، میآورم و میدهم به شما و میگویم این را بگیرید چون این اندازه فهم من است، غنیمت است، از یک اقیانوس است، سید بحرالعلوم میرود از مولا یک سبد پر میکند، علامه امینی میرود از مولا یک تشت پر میکند، میگوید این تشت را بگیر، این از اقیانوس است. حالا این مولاست؟ چه کسی مولا را میشناسد؟
شعر هم همین طور است، بله شعر از ملکوت است، مجراهای انتقال معنی قوی و ضعیف دارد؛ حتی پاک و ناپاک دارد. خب منِ ناپاک این همه شعر برای اهل بیت گفتم؛ هر کس خودش را بهتر میشناسد اگر ناپاکی در آن شعر هست من آن را منتصب به اهل بیت کردم من نمیخواستم منتصب به اهل بیت کنم، خدا نکند اما من ضعیف هستم و باید به من کمک کنند و این کمک کردن منافاتی با این ندارد که شعر از عالم بالا است. ما به مجرا و آیینه کمک میکنیم اما نمیتوانیم به جلوه کمکی کنیم، جلوه وجود دارد، جای آن هم دست است، اگر همه این عالم نیست شود، آن جلوه هنوز وجود دارد، کما اینکه در آن زمانی که این آدم هم نبود، این جلوه وجود داست. ما باید کمی نگاههایمان را گسترده کنیم؛ وقتی نگاههایمان را گسترده کنیم و از تنگ نظریها خارج شویم مسائل حل میشود.
اصلا آیینههایی هستند که تصاویر را خراب نشان میدهد جلویش میایستی بد نشان میدهد؛ اصلا این طور به قضیه نگاه کنیم که وقتی محرم شروع میشود انگار یک اتفاقی در عالم میافتد؛ این را کسانی که حسشان قوی باشد متوجه میشوند. فکر نکنیم فقط ما هستیم که در این عرصه فعالیت میکنیم. در خیابان همه در حال فعالیتهای مختلف از جاروزدن تا آماده تکیه هستند. شاعر هم بخشی از این آستان است.
آن کسی که گفته "امشبی را شه دین در حرمش مهمان است" برای سیدالشهدا(ع) شعر گفته است نه برای هیئت فلانی
ذاکر اهل بیت هم بخشی از این داستان است، اینها همه بخش هستند و محور سیدالشهداست. درخدمتکردن هم شاعر، مداح یا چایریز بودن فرقی نمیکند، همه برای امام حسین(ع) است، مگر آن چایریز برای عمرابنالسعد چای میریزد؟ ما باید از این دید به مسئله نگاه کنیم. شعری که این توفیق را داشته باشد که وارد مردم شود، مردم بشنوند و بخوانند و از آن لذت ببرند، چه بهتر. این توفیقی و موفقیتی است؛ این توفیق است که شعر شخصی قوی باشد و در هیئت خوانده شود!
البته این نباید ما را گول بزند و هر شعر ضعیفی را در هیئت بخوانیم. من باید این حس را داشته باشم که خوانده شدن شعر من در هیئتی که 20 هزارنفر در آن هستند و یا فقط 5 نفر در آن هستند هیچ فرقی نمیکند.
اگر که نیت ما واقعا سیدالشهدا(ع) باشد، قطعا خواندهشدن آن در یک هیئت بزرگ خیلی بهتر است. اما این حضور شعر در چنین هیئتی نباید نیت من را خراب کند. وقتی نیت من برای امام حسین(ع) باشد همه چیز خود به خود درست میشود؛ آن کسی که گفته "امشبی را شه دین در حرمش مهمان است" برای سیدالشهدا شعر گفته است نه برای هیئت فلانی؛ شعر را برای امام حسین (ع) گفته است و چه بهتر که در هیئت بزرگتر خوانده شود و مردم بیشتری آن را بشنوند. من و قطعا همه این مسئله را دوست دارند اما باید نیت شعر گفتن مشخص شود.
تسنیم: آن مسئلهای که همواره در هیئتها مطرح میشود و اکنون هم بیش از پیش داغ شده است، بحث استفاده از اشعاری است که به وحدت مسلمانان آسیبی نرساند. همچنین در شرایط کنونی که گروهک تروریستی داعش به نام اسلام دست به جنایت میزند، برائت جستن چه جایگاهی دارد و حدود این برائت جستن در هیئتها تا چه حدی باید باشد که وحدت مسلمین آسیبی وارد نکند؟
من هیچ جریان و گروهی از مذاهب اسلامی را ندیدم که کار قاتلان کربلا را خوب بدانند
جانفدا: من فکر نمیکنم که این مسئله در هیچکدام از فرقههای مسلمانان و مذاهبی که از گذشته وجود داشتهاند است دیده باشد. البته ما در مورد این فرقههای مندرآوردی و ساختهشده جدید صحبت نمیکنیم بلکه مذاهب اسلامی سالها است که در کنار هم فعالیت میکنند و بر اساس مطالعات من هیچکدام از این مذاهب نیستند که کار یزید را تایید کنند. اصلا به اصل برائت جستن را من فکر نمی کنم هیچ کدام از فرقه های مسلمانان این مذاهبی که از قدیم بوده این فرقه های جدید من درآوردی را نمی گویم مذاهب اسلامی که سال هاست در کنار هم زندگی می کنند این طور که من مطالعه کردم فکر نمی کنم کاره یزد را تأیید کنند.
من هیچ جریان و گروهی از مذاهب اسلامی را ندیدم که کار قاتلان کربلا را خوب بدانند، اصلا اینکه گروهی وجود داشته باشند که کار آنها را خوب بدانند بسیار عجیب است. پس در لعنکردن قاتلان سیدالشهدا قطعا اختلافی بین مذاهب اسلامی وجود ندارد.
تسنیم: این مسئلهای که گفتید من را به یاد فتوای سال 2010 مقام معظم رهبری انداخت که در آن فتوا لعن بر همسر پیامبر را حرام دانسته بودند و آن فتوا در همان سال به عنوان تاثیرگذارترین فتوای بینالمللی جهان اسلام شناخته شده بود.
بصیرت یعنی من از اعتقاداتم با اطلاع کافی دفاع کنم اما بهانهای به دست دشمنان ندهم
جانفدا: من در اینجا حرفی نمیتوانم بزنم چرا که صاحب نظر نیستم، آقا این فتوا را دادند و من با روایت این مسئله را باز میکنم. روزی به حضرت امام صادق (ع) گفتند که یک نفر از دوستداران شما در مسجد در حال لعنکردن علنی خلیفتین است؛ حضرت گفتند که خدا خودش را لعنت کند چرا که ما را به زحمت میاندازد. البته در تاریخ ما در برخی از موارد شاهد مسائل دیگری هم هستیم. روزی پیرزنی به صورت خصوصی خدمت حضرت آمد و گفت: دو پیراهن بافتهام، یکی با لعن بر دشمنان شما و آن یکی را با صلوات بر جد بزرگوار شما و اهلبیت(ع) بافتهام؛ حضرت آن پیراهنی که با لعن به دشمنان اهلبیت بافته شده بود را اختیار کرد.
بصیرت این نیست که گفتههای دشمنان اهلبیت را تایید کنم، این بصیرت نیست و نفهمی است
اتفاقا بصیرت یعنی همان که رهبر انقلاب میگوید، قرار نیست که شما دست از اعتقادات خودت برداری. آقا در مورد غدیر گفتند که برخی تاریخدانان وجود غدیر را انکار کردهاند و برخی از علمای ما جواب آنها دادهاند؛ پس در اینگونه مسائل اختلافی باید جواب علمی و بحث تاریخی شود. اما نباید امروز غدیر مستمسک عدهای برای برهم زدن وحدت مسلمانان شود. بصیرت یعنی اینکه من اعتقادات شیعهای خودم را به خوبی بلد باشم و بخوبی بتوانم از اعتقاداتم دفاع کنم ولی بهانهای به دست دشمنان ندهم که بتواند بین مسلمانان شکاف بیندازد. بصیرت این نیست که گفتههای دشمنان اهلبیت را تایید کنم، این بصیرت نیست و نفهمی است.
اکنون در تعداد زیادی از شهرهای کشور ما شیعه و سنی دارند با هم زندگی میکنند. مثلا در یکی از شهرها بارها شاهد این مسئله هستیم که یک نفری خواهر خود را به یکی سنی داده است و برعکس. حالا اینها باید به دلیل اختلاف مذهبی با خود چه کنند؟ باید دعوا کنند؟ با چاقو همدیگر را بزنند؟ اینها میخواهند با هم زندگی کنند. اینها باید بتوانند در کنار هم سالم، سلامت، شاد و خوب زندگی کنند و نباید بین اینها هرج و مرج باشد. یک خانواده را در نظر بگیرید که چهار نفر هستند، دو نفر شیعه و دو نفر سنی، در این خانواده نباید حرفی زده شود که وحدت بهم بخورد چرا که اینها از بیرون دشمنی بخصوص را دارند.
پس نتیجه این میشود که شیعه نباید از اعتقادات خود دست بکشد بلکه باید برود و علم کسب کند و بتواند از اعتقادات خود به درستی دفاع کند و هدف نهایی او این باشد که باید بتواند آنها را هدایت کند. البته نه از روی خصم و دشمنی و کینهای که برخی از شیعیان و سنیها با یکدیگر دارند بلکه این هدایت باید از آن جنس باشد که حضرت سیدالشهدا در ظهر عاشورا آمدند و گفتند که اینها بدبخت و گمراه هستند برویم با آنها صحبت کنیم و هدایتشان کنیم. این یعنی که دل امام حسین(ع) به حال گمراهی اینها میسوخت و نمیتوانست که آنها را نفرین کند در حالی که جنیان بارها به ایشان گفتند که شما کاری نداشته باش و بگذار ما دودمان اینها را آتش بزنیم اما حضرت گفت که اینها بدبخت هستند و نمیفهمند.
آن کسی که شیعه است و میخواهد که اعتقادات خودش را کند نباید با کینه به تبلیغ بپردازد بلکه باید مهربانی کند و با این نگاه به طرف مقابل خود نگاه کند که او در حال اشتباه است و من نباید حرفی را بزنم که به بزرگانی که در ذهن او بزرگ هستند، توهین شود که دیگر حرف من را گوش ندهد. قطعا اولین راه تبلیغ، جلب احترام طرف مقابل است. حالا چند نفر به اشتباه در ذهن یک نفر بزرگ هستند، حالا اگر من به آنها فحش بدهم، او جذب میشود؟ اگر در این راه با او به احترام صحبت کنم، میتوانم او را بیدار کنم.
اگر در رفتار با دنیا محبت داشته باشیم قطعا میتوانیم دنیا را هم بگیریم
این اصلا یک اشتباه بزرگ است که قرار باشد ما از سنیها طرفداری کنیم، فقط قرار بر این است که ما ما وحدت را حفظ کنیم. متاسفانه در این عرصه عدهای از بچهمذهبیهای ما درست تشخیص نمیدهند و متاسفانه این هم بصیرت میخواهد که آقا نمیگوید غدیر را تبلیغ نکن بلکه میگوید برو صحبت کن اما این مسئله نباید مستمسکی برای از بین بردن وحدت مسلمانان باشد.
ما اگر قصد گرفتن تمام عالم را داریم پس اینکه همواره به عدهای فحش بدهیم چه معنی دارد؟
در دنیای امروز ما باید بیش از پیش اخلاق متعالی شیعه را نمایش بدهیم و این به معنی این است که اگر از جلسات خاصی فیلمبرداری کنیم و آنها را در تمام دنیا پخش کنیم قطعا در حالت حداقلی مروج اخلاق ما نخواهد بود. ما امروز مانند پیامبر باید با محبت دین خود را تبلیغ کنیم اگر در رفتار با دنیا محبت داشته باشیم قطعا میتوانیم دنیا را هم بگیریم اما اگر آن اخلاق را از دست بدهیم دیگر چیزی برای ما نمیماند.
آن اخلاق بود که وقتی آن فرد بر سر پیامبر آشغال و خاکستر میریخت در زمان مریضی پیامبر به دیدن او رفت و به پیامبر گفت که چرا آمدی؟ و پیامبر در جواب گفت که چند روز است که سر من خاک نمیریزی، به همین دلیل برای عیادت آمدم. ما اگر قصد گرفتن تمام عالم را داریم پس اینکه همواره به عدهای فحش بدهیم و همزمان هم بخواهیم دیدگاه جهانی داشته باشیم چه معنایی دارد؟ اینجا لبه تیغ است و برای عبور از آن نیاز به بصیرت داریم. بصیرت همان چیزی است که برخی آن را نداشتند که هم دست از اعتقادات خودت برنداری و دشمنان اهلبیت را تایید نکنی و هم باعث اختلاف نشوی.
البته این کار بسیار سختی است. انسان باید در این عرصه مجهز شود. برخی با حرفهای خودشان باعث کشتهشدن یکسری از آدمها میشوند. بصیرت اینجا است دست از اعتقادات خودت نکشی، مبلغ مکتب اهلبیت باشی و در عین حال تفرقه هم ایجاد نکنی و همچنین به همه ابعاد حتی ابعاد سیاسی هم توجه کنی. این مسیر مرد میدان و آدم تربیت شده میخواهد.
تسنیم: شاعر و مداح و دیگر فعالان عرصه دستگاه اهلبیت نیز باید به کار خودشان اینگونه جدی نگاه کنند تا خدای نکرده به این اهداف اصیل آسیبی وارد نشود.
اینکه من در شعر خودم بیایم حرفی بزنم که تبعاتی برای شیعه و در اصل مسلمان داشته باشد، شایسته نیست
جانفدا: بله، تمام مذاهب اسلامی میگویند که دشمنان اهلبیت انسانهای بسیار بدی بودند و هستند و همچنین بسیاری از دشمنان ایشان میخواهند خود را محب اهلبیت نشان دهند. اشکالی ندارد که در شعر خودمان لعنت به دشمنان اهلبیت نیز بگوییم چرا که اکنون تمام مذاهب میگویند که باید محب حضرت علی(ع) بود.
اینهایی که امروز آمدهاند و میگویند که محبت اهلبیت (ع) در دین وجود ندارد. اینها تازه به دوران رسیدهاند و حتی اهلسنت هم نیستند چرا که تمام اهلسنت در طول تاریخ محبت اهلبیت را بخشی از دین دانستهاند و روایتهای آن نیز در کتابهایشان موجود است. قطعا این چیز بدی نیست کما اینکه در زیارت عاشورا دشمنان اهلبیت لعن میشوند. اما اینکه من در شعر خودم بیایم حرفی بزنم که تبعاتی برای شیعه و در اصل مسلمان داشته باشد، شایسته نیست.
تسنیم: ما شاهد هستیم که برخی از شاعران و مداحان به این بهانه که از سیاست دوری کنند، از خواندن اشعار دفاعمقدس و یا مطرح کردن آن در هیئتها دوری میکنند. این نوع از تفکر به نظر شما از کجا نشات میگیرد در حالی تصور میشود هیئتها و مجالس روضه پایگاه و منبعی هستند برای نزدیک شدن به اهداف متعالی جهاد در راه خدا که نیازمند بصیرت سیاسی است.
مردم با همان شعارهایی انقلاب کردن که المانهای روضه امامحسین(ع) را در خود داشت
جانفدا: این مسئله دو جنبه دارد؛ مردم با چه شعارهایی انقلاب کردند؟ اصلا امام حسین(ع) سیاسیکاری نکرد بلکه همان نوحهها و شعارهای عاشورایی آمد و با المانهایی از جهاد و انقلاب ترکیب شد. مثلا شعار «ای شاه خائن آواره گشتی، خاک وطن را ویرانه کردی» این یک نوحه است و سبک نوحه را دارد. مردم آمدند با این شعارها انقلاب کردند. حرکت امام حسین(ع) حرکتی بود که بر روی تمام ابعاد زندگی بشر تاثیر گذاشت و قطعا یکی از آن ابعاد نیز سیاست است که روی عواطف بشری نیز تاثیر گذاشت و همچین سیدالشهدا (ع) بر روی تمام ابعاد اجتماعی و عرفانی نیز تاثیر گذاشت.
برخی فکر میکنند که اگر در مجالس روضهخوانی و هیئتها حرف از مسائل و معظلات سیاسی و اجتماعی بزنیم شاید از امامحسین(ع) دور بشویم، به نظرم این حرف درست نیست. برخی هم میگویند که عدهای در این راه افراط کردهاند و جلسه امامحسین(ع) از حالت جلسه خارج کردهاند و آنقدر در دادن اینچنین پیامهای سیاسی افراط کردهاند و کل جلسه را جلسه سیاسی کردهاند که برخی افراد از جلسات امام حسین(ع) زده شدهاند. پیام سیاسی دادن بد نیست اما پیام دادن هم باید با اصولی همراه باشد.
ما باید پیام انتقال بدهیم نه فقط جلسه را به بیان شعار بگذرانیم. شما وقتی رمانی را میخوانید میگویید که پیامی داشته و در ذهن شما بسیار تاثیر گذاشته است همچنین آثاری هنری دیگری مانند فیلمها نیز اینچنین اثری را داشته است. ما آنقدر این مفاهیم را مستقیم و بدون هنر و به شکلی شعارزده در هیئتها مطرح کردیم که شاید یک عده زده شدهاند و میگویند که ما نمیخواهیم مثل اینها باشیم.
یک نکته هم در اینجا وجود دارد که مگر تبلیغ کردن مکتب سیدالشهدا، غیر از شهادت و جهاد است؟ اگر امروزه ما بیاییم به شکلی هنرمندانه این مفاهیم را به جوانان امروزه که از دیکته شدنها دوری میکنند، بگوییم، قطعا تاثیرگذار است. این مکتب فکری و این مرام را نمیتوانیم به جوان امروز دیکته کنیم. مقام معظم رهبری هم بارها بر این مسئله استفاده از هنر تاکید کردهاند چرا که هنر در احساسات و عواطف عمیق انسانی تاثیر میگذارد و به همین دلیل است که هنر ماندگار است.
پس حرفهای اینچنینی باید در غالب هنر زده شود، حالا اگر من بیایم و میکروفون را در دست بگیرم و فقط در مورد شهادت و ایثار و دفاعمقدس بدون هیچ هنری بخوانم، قطعا تاثیر عکس داشته و مردم خسته میشوند و برخی هم میگویند که ما آمدهایم که روضه امام حسین(ع) را گوش بدهیم، نیامدهایم که این حرفها را گوش دهیم.
اگر یک روزی به شکل هنرمندانه در مورد مفاهیم انقلابی و ارزشی صحبت کنیم آن قطعا بسیار ارزشمند است. من حالتی که جوانان از آن بگریزند را اصلا قبول ندارم اما ما میتوانیم به صورت هنرمندانه جهاد، شهادت و دفاعمقدس خودمان را تبلیغ کنیم. ممکن است که نتوانیم جوانی را به کربلای 5 ببریم اما میتوانیم ارزشهای کربلای 5 را در شعرهای خودمان بیاوریم و ارزشهایی که در فضای آن دفاعمقدس بوده است را در شعرهای خودمان انتقال دهیم.
ممکن است برخی که معقتدند نباید شعاری عمل کرد را متهم به مخالفت با دفاعمقدس و انقلاب کنند. ما میگوییم که روش تبلیغ باید هنرمندانه باشد تا که بتوانیم اثر بگذاریم و گرنه گفتن یا نگفتن ما اگر هنرمندانه نباشد قطعا با هم برابر است. من وقتی شاهدم که در هیئتها به شکلی ضعیف این مفاهیم تبلیغ میشود قطعا در من تاثیر منفی میگذارد. یکی از دلایل ایجاد این فضا در کشور افراط برخی در این راه است.
یکی آمده در جلسه امام حسین(ع) فقط راجع به دفاع مقدس صحبت کرده. یکی به او میگوید حداقل چهار کلام در مورد محرم هم صحبت کن. من هیئتی را رفتم که از حدود 320 دقیقه سخنرانی در 8 شب آن کمتر از نیم ساعت در مورد امام حسین(ع) صحبت کردهاند.
تسنیم: البته برخی از مبلغان و منبریها نیز در این عرصه کارهایی کردهاند ولی خوب ممکن است در بین آنها نیز افراط وجود داشته باشد.
جانفدا: ارزشهای امام و انقلاب دقیقا منطبق با ارزشهای کربلا بود. زمانی که شما در حال تبلیغ سیدالشهدا هستید، در حقیقت تبلیغ انقلاب را نیز میکنید. من شنیدم که در بخشی از شهر در زمانی که 22 بهمن مصادف با عاشورا شده بود، آنجا را آذین بستند. مقام معظم رهبری در فاطمیه مجلس عزا میگیرند، آیا این برهم زننده وحدت است؟ اما برخی از ولی هم در این زمینه جلوتر میروند، اینها مسیر را اشتباه گرفتهاند، مقام معظم رهبری میگویند در جلسات، ارزشهای انقلاب ترویج شود، اما نمیگویند که جلسه از حالت خودش خارج شود.
جلسه اهلبیت باید بیدارکننده و جریانساز باشد، تغییری که در ماه محرم است، در ماه رمضان نیست، تمام جوانان مملکت در این ماه تلاش میکنند. ماه رمضان یک اتفاق خاص است اما محرم یک شور عمومی است. این یک گزارش است و تحلیل نیست. وقتی حتی یک نفر که آشنایی با این فضا هم نداشته باشد یا حتی از دین دیگری باشد، اگر از هر دوی این ماه گزارشی را بنویسد، قطعا گزارش ماه محرم آن خواندنیتر و عجیب و غریبتر خواهد بود چرا که همه مردم آن دخیل هستند.
محرم از همان ابتدا جریانساز بوده است، دوستانی هم که احساس میکنند کارهای انقلابی و ارزشی در هیئت، آنها را از امام حسین(ع) دور میکند باید به آنها بگویم که شما از امام حسین(ع) دور نمیشوید بستگی دارد به اینکه این مسیر را چگونه ارائه بدهیم. دعا میکنم که همه بتوانیم مبلغان خوبی برای اهل بیت(ع) باشیم و از اطرافمان و خانواده خودمان شروع کنیم و امیدوارم شعر اهلبیت(ع) به نقطه ای برسد که حضرت صدیقه(س) از آن راضی باشند.
انتهای پیام/