به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، نقشآفرینی اثرگذار حضرت آیتالله مهدوی کنی (رضواناللهعلیه) در روند پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی و همچنین تلاشهای پیگیرانه و مجاهدانه در راه تعلیموتربیت افراد، بهخصوص نسل جوان، از ایشان چهرهای بارز در میان فعالان عرصهی سیاسی، فرهنگی و افکار عمومی کشور ساخته است. حضرت آیتالله مهدوی کنی (رضواناللهعلیه) یار صدیق امام خمینی (ره) و مبارزی نستوه، پس از تحمل پنج ماه بیماری، سرانجام در روز 29 مهرماه 1393 دار فانی را وداع گفتند. رهبر معظم انقلاب در پیام تاریخی خود در پی ارتحال این عالم ربانی، به شاخصههای مهمی از سلوک رفتار مذهبی-سیاسی رئیس مجلس خبرگان رهبری اشاره کردند. حضرت آیت الله مهدوی کنی (رضواناللهعلیه) در منظر رهبر معظم انقلاب، علاوه بر حضور در بطن حوادث انقلاب و پذیرش مسئولیتهای مختلف برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و تولید علم و تربیت نسل جوان، دارای خصیصهی مهمی بودند که «همهجا و همهوقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزههای جناحی و قبیلهای را به حیطهی فعالیتهای گسترده و اثرگذار خود راه نداد.» در این نوشتار بهصورت موجز به بیان ویژگیهای شخصیتی آیتالله مهدوی کنی (رضواناللهعلیه) در سه کلیدواژهی «عالم دینی»، «سیاستمداری صادق» و «انقلابی صریح»، که در پیام مقام معظم رهبری آمده است، میپردازیم.
یاران صمیمی نظام جمهوری اسلامی
آیتالله مهدوی کنی در اوایل جوانی به نهضت انقلابی امام خمینی (ره) پیوستند و در راه پیروزی این نهضت اسلامی، بارها طعم شکنجه و سختی تبعید را به جان خریدند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره با مدیریتی کارآمد در صحنههای پرتلاطم سیاسی-امنیتی کشور حضور اثرگذاری داشتند. این عالم ربانی بارها بیان میداشتند: «بنده فردی هستم که خودم را نوکر انقلاب میدانم و همیشه خدمت شما گفتهام که آرزو و دعایم این است که با محبت امام خمینی (ره) از دنیا بروم و خودم را شاگرد امام میدانم و به این شاگردی افتخار میکنم و دلم میخواهد تا آخر عمر در مسیر انقلاب باشم.»1
آقای ناطق نوری در کتاب خاطرات خود، ارتباط عمیق و اعتماد کامل امام خمینی (ره) نسبت به آیتالله مهدوی کنی را بیان میکنند. ایشان در کتاب خاطرات خود نوشتند: «البته حضرت امام تعبیری دربارهی آیتالله مهدوی داشتند که در مورد هیچکس سابقه ندارد چنین چیزی گفته باشند. ایشان فرمودند: من به شما [مهدوی کنی] ارادت داشتهام و دارم و خواهم داشت. این خواهم داشت چک سفیدی دربارهی آیتالله مهدوی بود و نشانهی علاقهی وافر امام نسبت به آقای مهدوی بود.»2
در پیام رهبر معظم انقلاب نیز به آن اشاره شده است که «این عالم بزرگوار از جملهی نخستین مبارزان راه دشوار انقلاب و از چهرههای اثرگذار و یاران صمیمی نظام جمهوری اسلامی و از وفاداران غیور و صادق امام بزرگوار بود و در همهی عرصههای مهم کشور در دوران انقلاب، شجاعانه و با صراحت تمام نقشآفرینی کرد... در همهی حوادث این دهها سال در کفهی حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیرهی انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید.»
مبارزی نستوه
اولین فعالیت سیاسی بارز آیتالله مهدوی کنی در ماجرای انتقال جنازهی رضاخان به ایران رقم خورد. ایشان دربارهی این رخداد بیان میداشتند: «پس از آنکه وارد حوزهی علمیهی قم شدم، در جمع طلاب تهرانی قرار گرفتم که در آن زمان در مسایل سیاسی شاخص بودند. از این رو، با نخستین حرکت سیاسی آن زمان که مرحوم نواب صفوی در مخالفت با دفن رضاخان در شهر مقدس قم به راه انداخت که موفق هم شد، ما هماهنگ بودیم و از هواخواهان ایشان بهشمار میرفتیم. این تفکر سیاسی و ضددین بودن دستگاه پهلوی مرا برآن داشت تا در هر فرصت مناسبی که پیش میآید، مخالفت خود را ابراز کنم و با کسانی که علیه دستگاه حرکتی انجام میدادند، هماهنگ باشم. همین روحیه سبب شد که در اولین سفر تبلیغی از دست عمال رژیم کتک بخورم و تبعید شوم.»3
بعد از گذشت، چند سال فعالیتهای انقلابی آیتالله مهدوی کنی با حضور در مسجد جلیلی تسریع میگردد و این اقدامات ضد رژیم پهلوی سبب شد ساواک ایشان را به بوکان تبعید نماید و پس از دو ماه از پایان تبعید، عوامل رژیم پهلوی مجدداً ایشان را دستگیر و روانهی زندان کمیتهی مشترک ضدخرابکاری در تهران کردند و مورد شدیدترین شکنجهها قرار دادند؛ بهنحویکه ایشان بیان میکنند: «از جمله شکنجههایی که میکردند و بسیار دردناک و کشنده بود، آویزان کردن از سقف بود. چشمهایم را بسته بودند و از دو دست از سقف آویزانم کرده بودند. با کابل میزدند و میچرخاندند. خون از پاهایم زیاد آمده بود. گاهی که پاهایم به زمین میرسید، احساس میکردم، زیر پاهایم نرم است و پاهایم با چیز نرمی تماس میگیرد. بعدها فهمیدم، آن چیز نرمی که پاهایم به آن میخورده، خون بوده که از دیگر شکنجهها آنجا ریخته و روی هم انباشته شده و بسته است.»4
انقلابی صریح
پس از پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری هفتم، گروهی از افراد تندرو جریان اصلاحطلب قصد توهین و عبور از مقدسات مذهبی مردم را داشتند. آیتالله مهدوی کنی با رفتاری انقلابی و صریح در برابر این جریانها ایستادند و به انتقاد از آنان پرداختند و هشدار «تکرار مشروطه» را دادند و پیرامون آنان بیان داشتند: «در مورد انتخابات ریاستجمهوری [دورهی هفتم] باید بگویم که بنده از انتخابات دورهی ششم احساس خطر میکردم و گفتم احساس میکنم که مشروطه دارد تکرار میشود، چون میدیدم برخی از مدیران و مسئولان که در متن نظام و در دولت هستند و بودند، مطالبی را اظهار میدارند.
گویا بعضی از اصول قانون اساسی برای آنها قابل قبول نبود. اگر محترمانه بگویم، این اصول برایشان هضم نشده بود و گاهی به طرفداری از دولت آقای هاشمی، رهبری را زیر سؤال میبردند و رهبری را مزاحم میدیدند؛ بهخصوص بعد از اینکه جریان کارگزاران و این حرفها پیش آمد و گروه دومخردادیها نیز به آنها پیوستند و جبههی واحدی تشکیل دادند. من در این جریان، که روزبهروز پیش میرفت، احساس میکردم که جریان، جریانی معمولی نیست. از این رو، در بعضی از سخنرانیهایم گفتم من واقعاً احساس [خطر] میکنم؛ همان احساس خطری که در مشروطیت میشد. بنابراین باصراحت گفتم مشروطیت دارد برمیگردد.»5
آیتالله مهدوی کنی در برابر منافقین و دشمنان نظام، بسیار صریح و قاطع سخن میگفتند. ایشان معتقد بودند فتنهگران 1388 مرتکب دو اشتباه بزرگ شدهاند: «اولین اشتباه بزرگ آنان این بود که با رهبری معظم انقلاب اسلامی به مخالفت برخاستند، با وجود آنکه مقام معظم رهبری در نظام ولایت فقیه و در جمهوری اسلامی با آن صلاحیتها و شایستگیهایی که در قانون اساسی هم مشخص شده است، قول فصل و فصلالخطاب است.» وی دومین اشتباه بزرگ فتنهگران را نپذیرفتن نظر اکثریت مردم کشورمان عنوان و خاطرنشان کرد: «اگر نظر اکثریت مردم در انتخابات برخلاف میل ما بود، حتماً باید آن را بپذیریم و پس از آن، اگر به مسئولان و مدیران انتقادی داشتیم، آن را مطرح کنیم.» و سپس دربارهی آیندهی مواجهه با آنان گفتند: «آنهایی که در انتخابات 88 و پس از آن خلافی را مرتکب شدند، باید اظهار پشیمانی کنند، وگرنه اصلاحی اتفاق نخواهد افتاد. اشتباهات بسیار و پیدرپی توسط آقایان در این ایام صورت گرفته است و به این خاطر، نمیتوان با تعارف و حلواحلوا کردن قدم برداشت. لذا تأکید میکنم که صلح با کسانی که اظهار پشیمانی نکردهاند، درست نیست.»6
حمیدرضا مقدمفر، معاون سابق فرهنگی و اجتماعی سپاه، پیرامون نگاه آیتالله مهدوی به یکی از سران فتنه گفت: «بنده قبل و پس از انتخابات ریاستجمهوری خدمت ایشان رسیدم. در یکی از دیدارهایم با ایشان، که قبل از انتخابات ریاستجمهوری 88 بود، ایشان از حضور موسوی در انتخابات نگران بود و میگفت که به وی [موسوی] پیغام دادهام که کاندیدا نشود؛ چراکه که اگر کاندیدا شوی، برای خودت و نظام ضرر خواهد داشت. وقتی علت را از آیتالله مهدوی کنی جویا شدم، به بنده گفتند که من به آن واسطهای که درخواست داشت از موسوی در انتخابات حمایت کنم نیز گفتم که موسوی نه در زمان امام و نه در زمان فعلی، به ولایت فقیه اعتقاد نداشته و ندارد و اگر کاندیدا شود، فتنهای در کشور رخ خواهد داد که این امر به چند ماه پیش از انتخابات مربوط میشود که بیانگر بصیرت وی است. البته بعدها دیدیم که این اتفاق افتاد و پیشبینی وی درست بود.»7
سیاستمدار صادق
حضرت آیتالله مهدوی کنی (رضواناللهعلیه) از شاخصترین شخصیتهای سیاسی جریان اصولگرایی محسوب میشدند. ایشان با وجود شاکلههای سیاسی متفاوت و مرزبندیهای صریح با دیگر جریانهای سیاسی کشور، هیچگاه صداقت را در تحولات سیاسی کشور از یاد نبردند. یکی از وجوه خصیصهی سیاستمدار صادق در ایشان مواجهه با مخالفان سیاسی و مذهبی است. بهطور مثال، ایشان با آگاهی از وجود شایعاتی مبنی بر عدم تقید مذهبی سران نهضت آزادی، در رد این اظهارات بیان داشتند: «مهندس بازرگان معمولاً در مسجد ما نماز میخواند، چون منزل ایشان نزدیک مسجد ما در خیابان فردوسی بود و معمولاً اگر آن طرفها بود، نماز جماعت را در آنجا میخواند و مقید بود که ظهرهای جمعه در نماز جمعهی مسجد نارمک، که به امامت مرحوم واحدی برگزار میشد، شرکت کند. این تقیدها را داشت. مرحوم آقای دکتر سحابی همینطور بودند، اما به آخوندها خیلی اعتقاد نداشتند و مجموعاً اینطور بودند.»8
و یا با وجود اختلافات عمیق با دکتر شریعتی در نگرش دینی به مسائل مختلف، در رد وابستگی ایشان به ساواک در خاطرات خود اظهار داشتهاند: «بعضی نسبتهایی هم که به ایشان دادهاند برای من ثابت نشده است. گفته شده ایشان به ساواک وابسته بوده و مأموریت داشته که روحانیت را از بین ببرد، ولی من -بینی و بین الله- نمیتوانم به صحت این ادعاها شهادت بدهم. نامهای که دکتر از زندان به پدر نوشته و در اسناد ساواک موجود است ظاهراً از روی تقیه نوشته شده و نمیتوان آن را دلیل بر چیزی گرفت. در آن موقع، ترس و وحشت همه را فراگرفته بود و رژیم با شدت همه را میکوبید.»9 مواردی مانند این سلوک رفتاری، از ایشان بارها دیده شده است.
عالم دینی
آیتالله مهدوی کنی در سن هفدهسالگی، برای یادگیری علوم اسلامی به قم عزیمت و در مدرسهی حجتیه اقامت میکنند. دروس سطح را از محضر حضرات آیات مشکینی، مجاهدی و سلطانی طباطبایی فراگرفتند و درس فلسفه را از مرحوم علامه طباطبایی و اسفار را از حضرت آیتالله سید ابوالحسن قزوینی آموختند. آیتالله مهدوی کنی حدود سال 1330 در درس خارج حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی و امام خمینی (ره) حضور پیدا کردند. از منظر ایشان، از بین دروس خارج آن زمان، تنها درس خارج آیتالله بروجردی و امام خمینی شاگردپرور بود. آیتالله مهدوی کنی نزدیک به دوازده سال بهصورت منظم و دقیق در درس خارج امام خمینی (ره) شرکت کردند و دروس ایشان را تقریر نمودند. ایشان از همان آغاز تحصیل در تهران، به روش و توصیهی حاج شیخ علیاکبر برهان، تدریس درسهای فراگرفته را هم آغاز کردند. هر درسی که میخواندند همان را بلافاصله به تعدادی از طلاب درس میدادند. ایشان در همان مقطع زمانی، به مرحلهی اجتهاد رسیدند. او در خاطرات خود میگوید: «پس از چند سال که از محضر امام و درس آیتالله بروجردی بهره بردم، احساس کردم دیگر نیازی به تقلید ندارم و دیگر تقلید نکردم. البته در بعضی مسائل احتیاط میکردم.»10
این عالم دینی، فعالیتهای مذهبی خود را منحصر به حوزهی علمیه و ترویج معارف اسلامی در آنجا نمیکرد، بلکه با آیندهنگری به تربیت اسلامی نسل جوان اهتمام داشت و با تأسیس دانشگاه امام صادق (ع)، بستری را برای فعالیت علمی و تلفیق دروس دانشگاهی و حوزوی برای هدف متعالی تولید علم دینی و مرجعیت علمی فراهم نمود؛ بهنحویکه رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) در عید غدیر سال 1384، دانشگاه امام صادق (ع) را «پدیدهی ممتاز» نامیدند و از آیتالله مهدوی کنی «به خاطر موفقیت در پیشبرد این کار سنگینی که از سالها پیش ایشان بر دوش گرفتند»11 تشکر کردند و به ایشان تبریک گفتند و همچنین نقطهی ایدهآل و آرمانی دانشگاه امام صادق (ع) را «مرجعیت علمی» و تبدیل شدن این دانشگاه به مرجع تحقیقات مراکز علمی و دانشگاههای دنیا دانستند.
همچنین مقام معظم رهبری در پیامی به همایش بسیجیان نمونهی دانشگاه امام صادق (ع)، بار دیگر نقش اساسی آیتالله مهدوی کنی را یادآوری کردند و بیان فرمودند: «روحیه و احساس ناب بسیجی آنگاه که با دانش و اندیشهورزی درآمیخته شود، جوهرهای عزیز و کارآمد پدید خواهد آورد که کلید رهگشای هدفهای بزرگ تواند شد و آنگاه که این پدیده در دانشگاهی که مفتخر به مدیریت روحانی عالیقدری چون آیتالله آقای مهدوی ظهور کند، انتظار میرود تأثیرات آن مضاعف گردد.»12
پینوشتها:
1. بیستودو گفتار، مجموعهی بیانات آیتالله محمدرضا مهدوی کنی، روابط عمومی دانشگاه امام صادق (ع)، واحد خواهران، ص 45.
2. خاطرات ناطق نوری، انتشارت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، ص 30.
3. مجلهی حوزه، شمارهی 74-73، ص 17.
4. مصاحبه با آیتالله مهدوی کنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شمارهی پرونده: 1321.
5. کتاب خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین: دکتر خواجهسروی، چاپ دوم، ص 365.
6. http://www.bultannews.com/fa/news/135021
7. https://www.tasnimnews.com/fa/news/2014/11/26/537963
8. کتاب خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین: دکتر خواجهسروی، چاپ دوم، ص 136.
9. همان، ص 140.
10.همان، ص 73.
11.بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع)، 29 دی 1384.
12.http://snn.ir/detail/News/192259/6
منبع:برهان
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.
بازگشت به صفحه سایر رسانه ها