میانداری ۴ رکن دارد: «مظلوم، غریب، شهید، عطشان»

میانداری 4 رکن دارد: «مظلوم، غریب، شهید، عطشان»

خبرگزاری تسنیم: علی وطن‌دوست میاندار هیئات تهران می گوید: مارا در جامعه به اسم امام حسین(ع) می‌شناسند.ما خودمان هیچ چیزی نداریم.خیلی ها منتظرند ببینند امام حسین (ع) ما را در لحظه ی مرگ چقدر تحویل می‌گیرد. ما نگران همان لحظه‌ایم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نوحه جملات شعر گونه و گاه در ابیات بلند و کوتاهی است در چندین بند که عزاداران تمام یا بخشی از یک بند آن‌را پاسخ گفته و در آن مشارکت دارند. عزاداران پس از ایستادن در صفوف منظم که تنظیم آن بر عهده میاندار است و آن‌را کوچه سینه زنی می‌گویند، به سینه زنی می پردازند و معمولا در وقت پاسخگویی به نوحه بر سینه می زنند.حد فاصل واحد سبک و واحد سنگین وقت مظلوم کشیدن میاندار است. در این زمان میاندار اذکار شعار گونه ای که آنرا ذکر میـــاندار می‌گویند را با صدای بلند به طرز سؤال گـونه ای فــریاد مـی زند و عزاداران نیز به تناسب پاسخ او را می گویند تا برای ذاکر و عزاداران فرصتی باشد تا خود را برای واحد سنگین آماده کنند. اهم وظیفه میاندار منظم نمودن صفوف عزاداران و تنظیم فاصله زمانی و نحوه سینه زدن است. معمولا میاندار دارای جثه تنومند و صدای رسا است.

میان‌داران عموماً در چشم جوان‌ترهای مجلس دارای ارج و قرب دیگری بودند. به غیز از تعدادی از مجالس که صرفاً فرد درشت هیکلی را میان‌دار مجلس قرار می‌دهند، در قدیم و مجالس روضه‌خوانی سنتی این طور فهم شده بود که میان دار به عنوان بیرق‌به دست هیأت در تمام مناسبات اخلاقیف دینی و رفتاری الگوی جمع است. او که با حضور در مجالش شأن راهبری و هدایت جمع و پرچمداری مجلس به او عنایت شده باید بیشتر از دیگران بر روی خود کار کند. عده زیادی از میان‌داران هنوز بر همین اساس در مجالس حاضر می‌شوند. برخی میان دار را یک مخاطب عادی هیأت می‌دانند که با حضور در جلسه از مجلس بهره می‌برد. این هست اما این همه‌اش نیست. میان داری در اقامه عزا و مجلس‌داری کمک‌کار مداح و سینه‌زن است.

چندی پیش یکی از این میانداران هیئت‌ به نام « علی وطن دوست» به خبرگزاری تسنیم آمد و به گفت‌وگو با خبرنگاران نشست. علی وطن‌دوست متولد سال 1351 در محله ی جوادیه تهران است. کودکی اش متقارن با روزهای انقلاب و نوجوانی اش متقارن با روزهای دفاع مقدس بود. از همان سال‌های نوجوانی شوق زیادی برای رفتن به جبهه داشته است و مدام برای رفتن به مسجد حضرت ابوالفضل(علیه اسلام) جوادیه می‌رفته است. او می‌گوید: «بچه هیئتی و رزمنده در آنجا زیاد تردد داشتند و با آن‌ها همنشین شدیم. مثل «شهید عزیزی»، «شهید چیتگری». این از سینه زن‌های آن مسجد بودند و شهید رحیم عزیزی میاندار بود.این‌ها همان زمان الگوهای من بودند. متاسفانه توفیق حضور در جبهه  را نتوانستیم پیدا کنیم اما با این سینه زن‌ها و این میاندارها که بچه‌های جبهه و جنگ بودند، نشست و برخاست داشتیم رفتارشان الگو برای من بود. اهل نماز شب و دائم الوضو بودند.»

او در این گفت وگو به موضوعات گوناگونی همچون چگونگی ورودش به دستگاه امام حسین(ع)، آداب میان‌داری در هیئت، اصول و الگوهای میان‌داری در گذشته و امروز، جایگاه و مقام نوکران امام حسین(ع)، آداب هیئت‌داری، ارتباط هیئت و سیاست، تفاوت نوکری و بندگی و... پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

مأنوس شدن با شهدای میاندار هیئت من را به این وادی کشید/ الگوی من بچه‌های جبهه بودند

*تسنیم: خیلی راحت و سریع از اینجا شروع کنیم که چه شد وارد فضای میان داری شدید؟ خیلی‌ها علاقمند به مداحی و سخنرانی و شاعری هستند.

این مأنوس بودن با آن‌ها ما را وارد وادی هیئت و میانداری و سینه زنی کرد. از مسجد حضرت ابالفضل (ع) جوادیه شروع کردم. در سال 67 به مسجد نازی آباد آمدیم. در محله نازی آباد با هیئات حاج منصور ارضی مأنوس شدم وچون بچه محل و همسایه بودیم ارتباطم با آن‌ها بیشتر شد و همین الان هم ایشان را پدر خودم می‌دانم و خیلی به ایشان مدیون هستم. البته به خیلی‌ها مدیونم اما به‌واسطه نزدیک بودن چه از نظر محلی و چه رفتاری و خانوادگی «حاج منصور ارضی» خیلی برای من زحمت کشیدند و الگوی خیلی خوبی بودند. از سن 15 - 16 سالگی سینه زنی را از مسجد حضرت ابالفضل (ع) شروع کردم و بعد در نازی آباد در مجالس حاج منصور و حاج آقای طاهری. در همان سال با حاج سعید حدادیان آشنایی پیدا کردم که آن‌موقع در مسجد پاچنار می‌خواندند. خدا رحمت کند «حاج احمد آقای شفیع» را. در آن دوران خیلی با ایشان مأنوس بودم شاید قرابت سنی با ایشان نداشتم اما به واسطه تردد در هیئت با ایشان خیلی مأنوس بودم. ایشان در شرکت واحد کار می‌کردند و منزلشان هم سمت میدان گمرک خیابان جمال الحق بود. هر کدام از این‌ها در زندگی برای من یک تجربه بودند به ویژه در زندگی هیئتی و زندگی کاری، هرکدامشان یک الگوی رفتاری خاص از لحاظ دنیوی، اعتقادی و چه از لحاظ هیئتی برای من بودند و اگر تجربیاتی در سن 41 سالگی دارم مدیون همین افراد است.

هیئتی می‌روم که مشی سیاسی‌شان انقلاب و خط رهبری و امام (ره) باشد

* تسنیم: در این مدت در یک هیئت ثابت بودید یا در هیئت‌های مختلفی حضور داشتید؟

من معمولاً هیئت‌های حاج منصور می‌رفتم در ماه رمضان که پاچنار مجلس داشتند و بعد به ارگ رفتند و در حسینیه صنف لباس فروش می‌خواندند. شبهای جمعه دعای کمیل حاج آقا در شهر ری می‌رفتم و در نازی آباد هم به هیئت‌های زیادی مثل هیئت راه شهیدان، هیئت محبان الزهرا، هیئت منتظران شهادت و... می‌رفتم. چون بعد از جنگ غالباً هیئت‌هایی می‌رفتم که خط و مشی سیاسی شان انقلاب و خط رهبری و امام (ره) باشد. الان هم اگر بخواهم هیئتی بروم حتماً این را ملاک قرار می‌دهم که این هیئت خط و مشی سیاسی‌اش چیست و علتش مأنوس بودن با رزمنده‌هایی است که من آنموقع با آن‌ها بودم. ما هیئتی داریم که ولایتمدار بی دین است. اسم و عکس آقا را زده اما طرز حرکت اش خط حرکتی آقا نیست. آن را زده که از آن سوء استفاده بکند. آن موقع که ما کوچک  بودیم حاج منصور شدیداً روی این مورد حساس بودند که هیئت‌هایی که می‌روید در خط نظام باشد. چون امام راحل فرمودند حفظ نظام از همه چیز واجب‌تر است.

این هیئت‌ها هیئت‌هایی بودند که خط مشی سیاسی شان خط مشی آقا و امام بود. بیرون از نازی آباد هم هیئت‌های زیادی می‌رفتم.مثلاً یکی از هیئت‌هایی که با آقا محمد عسگری می‌رفتیم و در بحث میانداری بزرگ‌تر من هستند و من خودم را شاگرد ایشان می‌دانم هیئت گردان کمیل در خیابان ادیب بود. یکی از هیئت‌هایی که صبح‌های محرم می‌رفتم زمین چمن میدان راه آهن، تمام رزمنده‌های لشگر 27  می‌آمدند و آقا محمد طاهری می‌خواندند. این داستان مال سال 67 است؛ در این سال عباس حسنی، نریمان پناهی، سعید حدادیان و محمد طاهری در زمین چمن راه آهن از صبح تا اذان ظهر می‌خواندند. فاطمیه هم با حاج منصور که هیئت فاطمیون می‌رفتم. ماه محرم‌ها هم یک زمان مسجد جامع بازار بودیم. من زمانی که مسجد جوادیه بودم همین شهدا من را به مسجد جامع که حاج منصور می‌خواند، بردند. در سال 62 خیلی از شهدا در این مسجد جامع بازار بودند که من در زیر دست و پایشان له می‌شدم. محرم‌ها می‌آمدند تهران سینه می‌زدند و بعد مشهد می‌رفتند و زیارت می‌کردند و عازم جبهه می‌شدند و روالشان این بود.

حاج سعید به من گفت: میانداری حکم امام جماعت مسجد را دارد

*تسنیم: از چه زمانی به عنوان میاندار در هیئت‌ها حضور داشتید؟

بعد از چندین سال حضور در هیئت‌های مختلف و سینه زنی در مجالس مختلف و در محضر مداحان بزرگ به این مرحله رسیدم که آمدم ببینم هدف من از میانداری چیست. این میانداری که ما در سن کم رفتیم را چرا دوست داشتیم. شهدایی که میانداری می‌کردند، همچون «مجتبی صفدری» که بچه نازی آباد بود، «مرتضی چیتگری» که فرمانده گروهان بود و دیگر میانداران هیئت برای چه این کار را می‌کردند و چه ویژگی‌هایی داشتند؟ از خصوصیات اخلاقی آن‌ها، اخلاق مداری و تواضع بود. این‌ها میاندار بودند و شهید شدند. «رحیم عزیزی» بچه مسجد حضرت ابالفضل (ع) در جوادیه که ما می‌شناختیم، اهل نماز شب، میاندار و بچه گردان مقداد مسجد قنبری‌ها بود. من هم رفتم دنبال این‌ها ببینم شهدا در آن زمان در میانداری شان دنبال چه بودند. این حرف‌هایی که می‌زنم حرف‌هایی است که از بزرگ‌ترهایم یاد گرفته‌ام و تجربیاتم در این سالهاست. حاجی سعید حدادیان در سال 70 به من گفتند میاندار حکم امام جماعت را دارد. آقای حدادیان آدم پر مطالعه ای است و تمام اوقات روزش را با مطالعه سپری می‌کند و حرف‌هایی می‌زند که اهل تحقیق است می‌روند و مطالب را از کتاب‌های تاریخی در می‌آورند.می‌گفتند میاندار مثل امام جماعت است به او اقتدا می‌کنند. باید وضو داشته باشد. باید با حضور قلب بیاید.

برای سینه زنی مقام توحیدی قائلیم و میانداری را قنوت نماز میدانیم/مهم‌ترین مساله، ادب و خلوت میاندار است

*تسنیم: مقداری راجع به جایگاه میانداری صحبت کنیم. اصلاً این عنوان از چه زمانی وارد عرصه ادبیات عزاداری ما شد؟ آیا یک میاندار باید از خصوصیت و ویژگی خاصی برخوردار باشد؟

اولین کسی که برای اباعبدالله (ع) میانداری کرده حضرت زینب (س) بوده است. پس آن دسته سینه زنی و آن کوچه که برای سینه زنی باز می‌شود به اعتقاد ما برایش مقام توحیدی قائلیم. میانداری مانند قنوت در نماز است. در قنوت نماز آهسته هم می‌توانیم دعا کنیم. ما برای سینه زنی مقام توحیدی قائلیم و میانداری را قنوت نماز می‌دانیم. در میانداری چهار رکن داریم: «مظلوم، غریب، شهید، عطشان».این‌ها پیامی است که به کل مردم باید اعلام شود و این‌ها جزء ارکان میانداری است. در کنار این مباحث یک بحث عوام هم دارد.مهم‌ترین مساله در میانداری ادب و تواضع و نوع برخورد میاندار با مستمع و با افراد بزرگ‌تر و کوچک‌تر و سخنران است. آن وقت با توجه به جایگاهی که برای نوع پوشش میاندار مهم است و نوع خلوت میاندار مهم است که این آدم چه خلوتی دارد. اهل قرآن و نماز است؟ این‌ها روی نفس آدم اثر می‌گذارد.

حاج منصور می‌گفت شما از شب بنشینید تا صبح نماز بخوانید، صبح بروید قصابی محل که دیشب گناه کرده است به او می‌گویید گوشت داری؟می‌گوید نه، نفسش روی تو اثر می‌گذارد. نفس کسی که گناه کرده روی تویی که نماز شب خوانده اثر می‌گذارد. خدا انشالله ما را عامل به عمل کند اما اگر عامل به عمل نیستیم حداقل  به این روش زندگی علاقه دارم. خصوصیت یک میاندار را بنده در درجه ی اول ادب می‌دانم و دوم مساله خلوتش. من یک موقع استادی داشتم کور بود و صدایی هم برای مداحی نداشت. روز محرم می‌گفت کربلا خیمه‌ها را آتش زدند آنقدر این نفسش حق بود که چند نفر از شدت گریه، از حال می‌رفتند. میاندار اگر که نفسش حق باشد صدا هم نداشته باشد، علم میانداری هم نداشته باشد بیاید و بگوید امام حسین (ع) به نفسش برکت می‌دهد و اثر گذار می‌شود.

آقای ایروانی به من توصیه کرد به میانداری بیا و علت آمدنم ایشان بود

*تسنیم: مباحث جالبی مطرح کردید که در ادامه بیشتر در موردش صحبت کنیم. شما خودتان مداحی هم می‌کنید؟

قبلاً مداحی می‌کردم. اولین بار که میکروفون به دست گرفتم مکبری مسجد بود. سن کمی داشتم حدود هشت، نه سالم بود و در این مسجد حضرت ابالفضل(ع) سر مکبر ایستادن دعوا داشتیم. از آنجا احساس کردم می‌توانم میکروفون به دست باشم و بخوانم. ما به توصیه دوستان که می‌گفتند روحیه شما به مداحی نمی‌خورد و به میانداری بیا، این عرصه را رها کردم.

اولین بار در مجلس حاج منصور میانداری کردم

*تسنیم: اولین روزی که در یک مجلس بزرگ میانداری کردید را به یاد دارید؟

سال 62 که جوری بودیم که زیر دست و پای جمعیت در مسجد جامع خفه می‌شدیم. اما سال 77 آمدم مقابل «حاج منصور ارضی» میانداری کردم و این خیلی برای من جالب بود و خیلی اشک داشتم. یاد خاطرات شهدا می‌افتادم. چون استیل مسجد جامع همان بود و حاج منصور هم دقیقاً همانجا ایستاده بودند. من آدم‌هایی که سال 62 با حاج منصور می‌خواندند یادم است. حاج محسن طاهری، جواد آقای اعتماد سعید، محسن اعتمادیان. این چهار نفر هرسال دهه محرم آنجا می‌خواندند و شیخ حسین انصاریان سخنرانی می‌کردند. این تیم همه جا با هم بودند. جبهه هم با هم می‌رفتند. آن‌موقع فضا اینطوربود. اولین بار من در آنجا در یک مجلس بزرگ میانداری کردم البته قبلا در مجالس کوچک میانداری کرده بودم.

بخاطر ارتباط نزدیکم با حاج منصور بود که میانداری کردم

*تسنیم: از همان مجلس اول که رفتید باتوجه به قول شما براساس اقتضای سنتان در یک مجلس بزرگ و با حضور حاج منصور چه کسی شما را میاندار کرد؟ شاید خود حاج منصور هم باید در جریان باشد که چه کسی میاندار مجلس باشد. شما شاید ویژگی‌هایی داشتید که در آن مجلس بزرگ میانداری کنید. 

از سال 66 که به محله نازی آباد آمدم ارتباط من با حاج منصور از نزدیک شد یعنی خیلی جاها با حاج آقا می‌رفتم و ایشان عروسی من آمدند و به من به‌ عنوان شاگرد علاقه داشتند از طرف دیگر حاج آقا شنیده بودند، علی وطن دوست میانداری هم می‌کند و این را دوستان ما به حاج آقا گفته بودند. چون خودم اصلاً خجالت می‌کشیدم که این حرف را بزنم که من میاندارم. بحث ادب هم حکم نمی‌کند که چنین حرفی بزنم. حاج آقا خودشان به من گفتند برو وسط و میانداری کن. من رفتم آنجا و میانداری کردم. بخاطر ارتباط نزدیکم با حاج منصور بود که میانداری کردم.

کار میاندار، هماهنگ کردن مستمع و مداح است

*تسنیم: میاندار اساساً چه کار می‌کند. یک مقدار در مورد اینکه میاندار کارش چیست، توضیح بدهید؟

اگر بخواهیم اداری حرف بزنیم ما در بحث اداری یک چیزی بنام فرا چارت داریم. مثلاً مدیر عامل، مسئول دفتر و مسئول هماهنگی. در هیئت هم چنین چیزی داریم. اسم میاندار ناظم است. بعداً اسمش را میاندار گذاشته‌اند در واقع هماهنگ کننده سینه زنان با مداح است. درمدرسه هم ناظم یک آدمی است که دانش آموزان را با مدیر هماهنگ می‌کند. در هیئت معاون هماهنگ کننده مستمع و مداح میاندار است و کار میاندار دقیقاً همین است.

فلسفه‌ی میانداری را حاج سعید حدادیان برای من جا انداخت

*تسنیم: چقدر یک میاندار باید با مداح هماهنگ باشد و چقدر مداح به میاندار نظر دارد. شما یادتان می‌آید قبل از مجلس یا بعد از آن مداح شما را صدا کند و بگوید فلان کار را باید انجام بدهی؟

شنبه شب‌ها منزل آقای حدادیان در خیابان تختی علی آباد بودیم. ایشان خیلی از لحاظ علم میانداری به من کمک می‌کردند وخیلی بها می‌دادند. فلسفه ی میانداری را بیشتر ایشان برای من جا انداخت. ایشان به من می‌گفتند میاندار باید اینطوری باشد. من دقیقاً یادم است که می‌گفتند وقتی در کوچه سینه می‌زنی باید رویت به مداح باشد که از حرکت چشم مداح بفهمی که باید چه کاری را انجام بدهی. دست حرکت می‌کند و میاندار باید بفهمد مداح چه می‌خواهد. مدیریت اگر قوی باشد شما اگر سه کیلومتر هم با سینه زن و با مداح فاصله داشته باشی میدانی باید چه کنی. بله قبل و بعد از هیئت آقای حدادیان من را صدا می‌زدند و می‌گفتند نوحه این است. شما باید اینجا این کار را بکنی و آنجا این کار را بکنی. سنم هم سنی بود که دنبال این چیزها بودم و از آقای حدادیان حرف شنوی داشتم. البته الان هم دارم. آن‌موقع ایشان و آقا محمد طاهری هم همین حرف‌ها را به من می‌زدند.

اصل بحث میانداری احیای سنت‌ها و انتقال تجربه است

*تسنیم: میانداری دوره ای هم دارد یا بیشتر تجربی و از روی علاقه است؟ آیا شده که تا به حال دوره‌ای برای علاقه مندان به این کار برگزار شود؟

بحث میانداری بیشتر بحث انتقال تجربه است. مثل مداحی ما نمی‌توانیم برایش کلاس تعریف کنیم.مداحی یک فضای گسترده ای است و میانداری اینطوری نیست.اصل بحث میانداری احیای سنت‌هاست.هروله در هیئت تعریفی دارد. شما هرجا که می‌روی یک آدابی دارد.هیئت آمدن هم آداب خاص خود را دارد. هروله کردن در هیئت یک تعریفی دارد. سینه ی واحد یک دست و دو دست یک تعریفی دارد و از زمان قدیم گرفته شده است.همین «مظلوم کشیدن» یک تعریفی دارد. اولین کسی که برای امام حسین(ع) مظلوم کشید حضرت زینب(س) بود. اولین کسی که دسته ی سینه زنی برای امام حسین(ع) راه انداخت حضرت سکینه بود. زن و بچه را جمع کرد و دسته به راه انداختند، لذا همه اینها تعریف دارد.این بیشتر بحث احیای سنت و انتقال تجربه است لذا چیزی بنام کلاس ندارد.یک نفر باید علاقه داشته باشد مثل خود من. من علاقه نشان دادم، اطرافم هم آدمهایی بودند که میاندار بودند و به میانداری شوق پیدا کردم.اما در میانداری دیگر به همین اکتفا نکردم، از اول آمدم رفتم تحقیق کردم که میانداری چیست از کجا آمده و هدف من در میانداری چیست.

*تسنیم: یک بحثی که خیلی مهم است، انتخاب اذکار در هیئت است. این که در وسط مجلس چه ذکری را بگویید دست خودتان است یا حالی و احساسی است؟

نه. یک چیز تعریف شده نیست. اگر بخواهیم سنت‌ها را رعایت بکنیم خیلی شعارهای دیگری هست. بنده میگویم «مظلوم»، «شهید»، «عطشان» چیزهایی است که باید امام حسین (ع) را تعریف بکنیم و این جزء ارکان میانداری است و می‌توانیم آن‌ها را نگوییم و خیلی چیزهای دیگری بگوییم. مثلاً برای ایام فاطمیه ما می‌خواهیم مظلوم بکشیم، «حضرت زهرا (س)» را می‌گوییم. مثلاً؛ یازهرای مرضیه، یا صدیقه کبری و اسامی حضرت زهرا(سلام الله علیها) را می‌گوییم. وقتی یک مداح ایام فاطمیه می‌خواهد بخواند اشعار حضرت زهرا(س) را می‌خواند. من یک بار زمان نوجوانی در شهادت امیرالمؤمنین(ع)، دودمه ی امام حسین(ع) را گفتم. آقای رحمانیان به من تذکر داد. باید تناسب داشته باشد. ما یک چیزی در میانداری به اسم دو دمه داریم. «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد». یک دسته یک مصرع و یک دسته یک مصرع دیگر را می‌خوانند. به این دو دمه میگویند. این باید متناسب با جلسه باشد. اگر جلسه دارد از امام علی(ع) می‌خواند باید فراخور آن جلسه باشد. مظلومی که میاندار می‌کشد با آن شعاری که اولش می‌دهد باید با جلسه تناسب داشته باشد.

خروجی هیئت ما باید باکری‌ها و همت‌ها باشد/  نادعلی کربلایی می‌گفت: باید در هیئت امام حسین(ع) با ما بازی کند نه ما با امام حسین(ع)

*تسنیم:گاهی در مجالس برخی اذکار همچون؛ «حسین حسین» به نوعی گفته می‌شود که آن اسم و ذکر مبارک به کلی تغییر حالت و معنا پیدا می کند و این مساله تذکر علما و مراجع را به دنبال داشته است. شما با توجه به مسئولیتتان چقدر به این موضوع توجه می‌کنید که این شعری که می‌خوانید و ذکری که می گویید، رعایت شأن آن اسم و ذکر را داشته باشید؟

همانطور که گفتم اصلا وظیفه ما همین است. باید ببینیم اصلاً انگیزه مان از هیئت گرفتن چیست؟ یک هیئت دار را باید اینجا بشناسیم و بگوییم بنده به‌عنوان ناظم جلسه از شما سؤال می‌پرسم انگیزه شما از اینکه به هیئت می‌آیی و چند تا جوان را جمع کرده‌ای چیست؟ فردای قیامت در قبال وقتی که از این‌ها گرفته‌ای باید جواب بدهی انگیزه‌ات چیست؟ یعنی باید خروجی هیئت ما باکری‌ها و همت‌ها باشد. الان بحث فرهنگ شهادت طلبی حرف اول را در هیئت دارد میزند. از هیئت داری هم می‌شود همت بیرون بیاید. ما هدفمان از هیئت داری این است که باید خروجی مان یک فرمانده با اقتدار شهادت طلب باشد. داشتیم امثال شهید خلیلی شهید امر به معروف و شهیدانی که رفتند مدافع حرم شدند، همه خروجی هیئت بودند. کدام هیئت؟ آقا نادعلی کربلایی پدر شهید بودند.می‌گفتند ما باید برویم در هیئت که امام حسین(ع) با روح ما بازی کند نه ما با مجلس بازی بکنیم. هیئتی که در آن امام حسین(ع) با روح تو بازی کند، خروجی اش می‌شود؛ شهید. خروجی اش می‌شود؛ همت و باکری و زین الدین و خیلی‌های دیگر. آن هیئتی که بخواهی بروی با مجلس امام حسین(علیه السلام) بازی کنی و حسین حسین را «سن سن» بگویی و دو، سه میکروفونه بخوانی یک بحث دیگری است.

حاج اکبر ناظم‌ها و صائب‌ها و حاج احمد دلجوها الگوی ما هستند

وظیفه ما در بحث فنی و کارشناسی هیئت احیای سنت‌هاست. سنت مرحوم حاج اکبر ناظم و اکبرصائب و احمد دلجو و زنده‌هایشان حاج علی انسانی است که آنها اصلا به این روش سینه نمی‌زنند. حضرت آقا هم اگر تذکراتی دادند ما هیچ وظیفه ای نداریم که صحبت‌های آقا را تفسیر به رأی بکنیم. اما آنچه از فهوای کلام ایشان مشخص است اینست که الان برخی جوان‌ها به گونه‌ای سینه می‌زنند و رادیو و رسانه‌های بیگانه آن را مسخره می‌کنند و می‌خندند. به او که می‌گویی می‌گوید این کار عشق است و ربطی به دین ندارد. بنده در هیئتی که با این سیستم و به این روش سینه بزند، چون معتقدم آن هیئت‌ها در خط و مشی سیاسی آقا نمی‌مانند، پایم را نمی‌گذارم. هر هیئتی که باشد.

تا زمانی تابع مداح و هیئتم که حرف و عملشان با شرع مشکل نداشته باشد

*تسنیم: یکی از بحث‌هایی هم که مطرح شده بحث برهنه شدن در هیئت‌ است. شما هم به‌عنوان ناظم خیلی نقش مهمی در شدن یا نشدن این کار می‌توانید داشته باشید. هرچند شاید شما تابع تصمیم رییس هیئت یا مداح باشید ولی به عنوان کسب که در آنجا موثر است نظرتان در مورد این کار چیست؟

بنده تا زمانی تابع مداح یا هرکسی هستم که حرفش با حرف شرع مشکل نداشته باشد. مرجع تقلید من حضرت آقا است. برای این که مطلع شویم ایشان چه فرمودند، سه روش داریم. دفترشان، پشت تریبون وسوم دست خط ایشان است. چون ایشان فرمودند رهبری با کسی صحبت خصوصی ندارد. اگر من با هرکدام ازین سه تا به این برسم که آقا فرمودند که "لخت نشوید" و یا حتی ایشان فرمودند، کلا سینه زنی را تعطیل می‌کنم. هم به‌واسطه مرجع تقلیدی ایشان و هم به‌واسطه حکم حکومتی. من وقتی می‌توانم امام حسین(ع) را خوب بشناسم که امام زنده الانم را بتوانم درک بکنم. اگر امام زنده الان را درک نکردم اینجا می‌شود کوفه و آقا می‌شود مسلم ابن عقیل و من هم می‌شوم کوفی. مردم امام زنده را چون نمی‌توانند تفسیرش بکنند قبول ندارند اما امام غائب را چون به زبان و به هر جور که می‌خواهند تفسیرش می‌کنند قبولش دارند، من این را قبول ندارم. به هرکدام از این سه روش که برایم معلوم شود قبول می‌کنم؛ مثل قضیه قمه زدن.

باید سنت های هیئت و قدیمی های هیئت را به جوانان بشناسانیم

*تسنیم: شاید بقول شما این کارها به ظاهر اشکال نداشته باشد اما چون ازاین اقدام سوء استفاده می شود اشکال دارد. شما می‌دانید که روی سخن با چه کسانی است و کدام جریانات را می‌گویند؟

من نمی‌خواهم اسم ببرم از دوستان من هستند محبت هم دارند و زنگ می‌زنند. اما من یک بار هم پایم را در آن هیئت نگذاشته و نخواهم گذاشت. چون منهای فرمایش آقا من اصلاً این سیستم سینه زنی را قبول ندارم. به هر حال ما نمی‌توانیم به هر روشی جذب بکنیم، باید یک روشی داشته باشیم. من به یک نوجوانی که الان آمده وشور دارد باید در کنار شور، شعور تزریق کنم و آن شعور همان احیای سنت هست و قدیمی‌های هیئت را باید به او بشناسانم، تو تا اینجا که آمده ای خوب است. حالا از این جا به بعد باید بیایی این آدم‌ها را بشناسی. شما الان ببینید پدر آقای بهجت چندین سال پیش این شعر را گفته‌اند «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است» از لحاظ شعری و قافیه ظاهراً ایراد دارد. من شاعر نیستم ولی شنیده‌ام. اما این یادگار مانده است. ما باید این جوان را بیاوریم و به او این را یاد بدهیم.

سنت‌ها، در سینه‌زنی‌های امروز رعایت نمی‌شود

متاسفانه واقعاً الان سنت‌های نیکو و پسندیده در سینه زنی رعایت نمی‌شود. دست را بالا می‌گیرند و می‌پرند، بلا تشبیه در مجلس شادی هم این کار را می‌کنند. من با این هیئت ها از همان ابتدای تاسیس مشکل داشتم و واقعاً نمی‌فهمم شما 1400 تا «حسین» از حفظ می‌کنی و میگویی که چه شود؟ من لذتی از این هیئت‌ها نمی‌برم. هیئت باید شعر خوب تحویل مردم بدهد. مستمع باید شعر فهم باشد، مستمع باید سینه زن و گریه کن باشد. تنها جایی که اگر گریه ریا هم باشد قبول می‌کنند دستگاه سید الشهدا(ع) است. در زیارت ناحیه مقدسه می‌گوید اگر شبیه گریه کننده‌ها باشی برایت ثواب می نویسند.

این که تظاهر به گریه کردن هم برای امام حسین(ع) ثواب دارد، مظهر کرامت ایشان است

*تسنیم: به نظر شما این که یک میاندار هیئت سبک زندگی سالم برای خودش داشته باشد چقدر می‌تواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. چون مردم فرق نقش بازی کردن با واقعیت را می‌فهمند.

در هر چیزی افراط و تفریط محکوم است، چون اثرات سوء روی آدم و اطرافیان آدم دارد. یک میاندار باید نوع گریه کردنش، طوری باشد که مردم از گریه کردنش لذت ببرند. بلند گریه کردن مثل مداحی است. اگر شما صدایت خوب باشد مردم لذت می‌برند. این را در هیچ کتابی ننوشته است بلکه باید با عقل خودش بفهمد. اگر دریافت کرد که مردم از صدای گریه او اذیت می‌شوند، باید اصلاح کند. البته کسی که از ته دل گریه کند هر قدر صدایش بد باشد، باز تأثیر مثبت خودش را می‌گذارد و گرنه حتماً دارد فیلم بازی می‌کند. سخن که از دل برون آید لاجرم بر دل نشیند. اگر گریه کردن از ته دل باشد، اثر خود را می‌گذارد.

هیئت باید سراسر آرامش و درس باشد

ما قائل به این هستیم که امام صادق(ع) فرمودند چشمان شیعیان ما به حوض کوثر وصل است. هر وقت صاحب کوثر اجازه دهد اشک جاری می‌شود. اینکه می‌گویند شبیه گریه کنندگان، تعریف دارد. دستت را روی پیشانی‌ات بگذار و علمایی گریه کن. یعنی وقتی دارد روضه می‌خواند، ناراحت باش یا خودت را به ناراحتی بزن. این مظهر کرامت امام حسین(ع) است که می‌گوید همین که ادای گریه کنان را درآوری و آه بکشی قبول است. اما اینکه بخواهد مزاحمت ایجاد کند با بلند گریه کردن، من به شخصه با این موضوع مخالف هستم. هیئت باید سراسر آرامش و درس باشد چون وقتی از هیئت بیرون می‌روی باید احساس سبکی داشته باشی. فضای جلسه از مستمع و میاندار و مداح باید طوری باشد که یک آرامش روحی و فکری به شما بدهد.

حفظ شأن مجلس امام حسین(ع) ارجح بر همه چیز است

رعایت شأن مجلس اهل بیت از میاندار گرفته تا چایی ریز و همه این‌ها را در بر می گیرد، باید دست به دست هم بدهند تا شأن مجلس امام حسین(ع) را رعایت و حفظ کنند. حتی اگر رهگذری که از دم در رد می شود نوع نگاه من به آن آدم باید طوری باشد که یک آدم را جذب دستگاه امام حسین(ع) بکند و شأن دستگاه امام حسین(ع) حفظ شود نه اینکه طرد بکند. این که دو نصف شب هیئت بگیریم و همسایه مریض داشته باشد، درست نیست. شأن مجلس امام حسین(ع) ارجح بر همه چیز است. ما نوکر سیدالشهدا(علیه السلام) هستیم. نوکر است که باید شأن خانه اربابش را نگه دارد. متولی است که شأن امامزاده را حفظ می‌کند.

حاج منصور گفت: باید پشت دوربین‌ات درست باشد نه جلوی چشم مردم

*تسنیم: شما در این راه با مداحان زیادی ارتباط داشتید. بویژه سخنرانان و علمایی که در مجلس‌شان می‌رفتید احیانا توصیه ای به شما داشتند؟

میانداری در مجلس کسی که از بچگی با آن بزرگ شدید مثل؛ سید مجید بنی فاطمه و سید محمد جوادی و آقای هوشیار با میانداری جلوی حاج محمد طاهری و آقا مهدی مختاری و حاج منصور ارضی خیلی فرق می‌کند. من آنجا باید یکسری چیزها را مبادی ادب باشم که اینجا اگر نبودم هم بحثش متفاوت است. یعنی چی؟ مثلاً  اینکه یکی از کارهایی که میاندار می‌کند دعا کردن است خب این دعا کردن تعریف دارد. جمعیت سینه زده و یک دعایی باید خوانده شود و باز دو باره «مظلوم» بکشد. یادم می آید، در سن 18 سالگی نمی‌دانستم که مثلا جلوی این مداح معروف نباید این دعا را بکنم.این نوعی بی احترامی است. در بیت الزهرا(س) کوچه کنار مهدیه درخانه ایستاده اند یک جوان 19 ساله می‌گوید دست‌ها را بالا بیاور و به نیت خمسه طیبه پنج مرتبه بگو «یا حسین».گفتم که این سینه‌ای که برای امام حسین(علیه السلام) می‌زنی اینطوری است و شروع کردم خطابی صحبت کردن. بعد مجلس حاج منصور من را صدا زدند و گفتند: تویی که داری می آیی جلوی دوربین صدایت را بالا می‌بری، پشت دوربینت باید درست باشد. پشت دوربینت باید نماز شب باشد.این تجربه هم برای من خودسازی داشت. من باید پشت پرده و پشت دوربینم و لقمه شبهه ناک و حرام در آوردنم را درست بکنم بعد به اینجا بیایم. لذا بزرگترین توصیه ای که بزرگانم به من کردند این است که خودم باشم.

سخنران، مداح و میاندار در هیئت دست جمعیت را  می گیرند

امام حسین(ع) دنبال بازیگر میاندار نیست، دنبال میاندار است که «شهید عزیزی و مرتضی چیتگری سینه زن و مجید قنبری میاندار و مجتبی صفدری» سرلوحه اش باشد. میانداری یک بحث کارشناسی دارد که مظلوم را آنقدر بکش، دودمه را اینطوری بگو و یک بحث اعتقادی دارد. چون بنظرم چند نفرند که در هیئت تلاش دارند که فضا را به سمتی ببرند که جمعیت به عرش برود. سخنران، مداح، شاعر و میاندار. من باید در خلوتم یک اشک و اندوخته ای داشته باشم. بزرگترین توصیه ای که بزرگان به من کردند این بود که اول خودسازی بکن بعد در جمع بیا و اعلام موجودیت کن.

ما را در جامعه به اسم امام حسین(ع) می‌شناسند باید خیلی مراقب باشیم

*تسنیم: بزرگتر‌ها می‌گویند افرادی بودند که وقتی «یا حسین(علیه السلام)» می‌کشیدند، مجلس می‌لرزید. شما از برکت این مسئولیتی که داشتید چه برکات و عنایاتی در زندگیتان دیدید؟

بزرگترین چیزی که برای یک نوکر امام حسین(ع) می‌تواند اتفاق بیفتد ازدواج و تشکیل زندگی است. همسر اگر حسینی شد خیلی خیر در آن است. زهیر همسرش حسینی بود او را حسینی کرد. بزرگترین عنایتی که به من شد و ابی‌عبدالله و امام رضا علیهم‌السلام به من عنایت کردند، این است که همسرم امام حسینی است. از زمانی که یادم می آید از امام حسین(علیه السلام) کسی را می‌خواستم که در هیئت رفتن مشوقم باشد، نه مزاحمم. بزرگترین خواسته ام از امام حسین(ع) این بوده است. دومین خواسته من این بوده که عاقبت بخیر شوم. اعتقاد ما این است. من یک شعری را خیلی دوست دارم. 20 سال پیش از حاج منصور شنیدم. ما را در جامعه به اسم امام حسین(ع) میشناسند. این همه آوازه از شاه بود.ما خودمان هیچ چیزی نداریم.چون به اسم امام حسین(علیه السلام) می‌شناسند، خیلی ها منتظرند ببینند امام حسین(ع) ما را در لحظه ی مرگ چقدر تحویل می‌گیرد.من این شعر را همیشه عرض میکنم که «می‌رود آبروی نوکر این خانه اگر/  وقت مرگش برسد حضرت مولا نرسد»  امام حسین(ع) هم کریم است.ارباب کریم است.امام حسین(علیه السلام) به درد من می‌خورد ولو اینکه من به درد ایشان نخورم. من بعنوان نوکر و به عنوان سینه زن همیشه عاقبت بخیری را خواستم که در خانه امام حسین(ع) عاقبت بمیرم و انشاالله که لیاقت داشته باشم.

توصیه می‌کنم به جوانان سبک و سیاق شهدا و هیئتی امام حسین(ع)  را رعایت کنید

*تسنیم: شاید شما حلقه ارتباطی بین مخاطبان و مداح باشید و شاید خیلی‌ها از طریق شما بتوانند حرفشان را به مداح مورد علاقه شان برسانند و جوان‌ها بیشتر از آنکه با مداح ارتباط بگیرند با شما ارتباط بگیرند. یک انتقادی که هست این است که میگویند تا نصف شب جوانها هیئت می‌روند و عزاداری می‌کنند و شاید هم بقول شما دلی باشد و کسی هم نتواند به آنها بگوید چکار می‌کنید اما همین جوان اگر پس از هیئت در خیابان یک ماشین جلویش بپیچد چه رفتاری می‌کند؟بعضی‌هایشان پاتوقشان قهوه خانه و غیره می‌شود که طبق نظر صریح بخش قابل توجهی از علما خصوصاً رهبر معظم انقلاب حرام است. می‌خواهم بگویم شما در جریان این چیزها هستید. آیا شده قبل یا بعد از هیئت توصیه ای هم به بچه هیئتی‌ها و جوانها داشته باشید؟

بله.بنده به فراخور مسائل سیاسی در هیئت‌هایی که می‌روم اتفاق می افتد اول نگاه می‌کنم که خودم چقدر عامل به عمل هستم.بنده اگر در مبحث ولایت شروع به صحبت میکنم  اول با امام حسین(ع) صاف و رو راست باید باشم.من یک جوری با جمعیت در باره ولایت فقیه صحبت نمی‌کنم که شب که سرم را روی متکا گذاشتم، بگویم تو عجب آدمی هستی.خودم را نگاه میکنم که زاویه ام با ولایت فقیه چطور است همان را بر اساس تکلیف به مستمع منتقل میکنم.من هیچ وقت نگفتم نماز شب بخوانید.چون خودم نمیخوانم.درخصوص تواضع من همیشه از تواضع شهدا برای دوستان مثال زدم، همیشه در خصوص نحوه حرف زدن به دوستان توصیه کردم که راه و روش شهدا بعد از سینه زنی این نبوده است که هرچی بخواهند بگویند این بزرگترین و بهترین حرفی است که می‌توانم از قول یکی از میانداران زنده که فرمانده بودند، آقا سید ابوالفضل کاظمی و حاج اکبر آقای سیر پوشان بزنم که این دو نفر از شخصیت های تاثیر گذار میانداری و جزء اولین میاندارها هستند. سبک و سیاق شهدا و هیئتی امام حسین(ع) این نیست.چون تو را دارم نوکر امام حسین(علیه السلام) می‌بینم. اگر جایی به گوشت زدند اما اگر در هیئت خورد برای این که آبروی دستگاه امام حسین(ع) حفظ شود بگذار در گوشت بخورد. آن سینه زدن برای امام حسین(ع) شرط نیست.اینکه بخاطر امام حسین(ع) در گوشت بخورد و سرت را پایین بیندازی یا زورت برسد و حرف نزنی. من همیشه این تذکر را به دوستان در هیئت دادم.من بیشتر بحثم این است آنچه که انتخاب می‌کنید چالش برانگیز نباشد.

سخنران باید در طول سال راجع به هیئت داری و آسیب شناسی حرف بزند نه، ده روز محرم فقط

*تسنیم: یعنی به نظر شما باید در پرداختن به آسیب‌های هیئت هم مراقب باشیم که زیبایی عزاداری را از بین می‌برد؟

آسیب شناسی هیئتی وظیفه سخنران است. یک مربی کشتی یکسال روی کشتی گیر کار می‌کند.شب مسابقه به او می‌گوید برو روی تشک.یک سال به این تمرین و رژیم غذایی داده، اردو برده.سخنران ما که وظیفه آسیب شناسی دارد یکسال در رابطه با هیئت و هیئت داری و سینه زنی صحبت نمی‌کند و دنبال کارهای دیگر است شب مسابقه تازه می‌آید به کشتی گیر می‌گوید کشتی این است. معلوم است این می‌شود که مستمع هر وقت سخنرانی برخی افراد تمام شد به مجلس می آید. بخاطر این است که برخی سخنرانان وقت سخنرانی مجلس‌شان خلوت است و وقت مداحی مجلس شلوغ می‌شود. آن سخنران یک سال وقت دارد از این محرم تا آن محرم.از شب عاشورا در مورد هیئت داری و سینه زنی و آداب هیئت آمدن صحبت کند و شب مسابقه به کشتی گیر بگوید برو وسط مسابقه ببینم چه کار میکنی. البته عموم سخنرانان این‌طور نیستند و استقبال در چند سال اخیر به وعاظ و سخنرانان جور دیگری شده است.

-------------------------
گفت‌وگو از غفار مهردوست
-------------------------

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران