سخت‌ترین بحران چیست؟

سخت‌ترین بحران چیست؟

خبرگزاری تسنیم: رئیس انجمن علمی مدیریت بحران ایران با تشریح سخت‌ترین نوع بحران‌ها نسبت به برگزاری نشست علمی مدیریت بحران استرس با طرح دو دیدگاه روانشناختی و شناختی توضیحاتی را ارائه کرد.

غلامرضا پورحیدری در گفت‌وگو با خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم، درباره اینکه آیا میزان استرس در جامعه به مرز هشدار رسیده است؟ اظهار داشت: به نظر می‌رسد میزان استرس روانی موجود در جامعه به مرز هشدار نزدیک شده و در صورتی که مورد توجه جدی جامعه قرار نگیرد و عزمی همگانی اعم از مردم و مدیران برای اداره و کنترل بحران در شرف وقوع شکل نگیرد، می‌تواند به درماندگی اجتماعی منجر شود و در نهایت چنین جامعه‌ای ممکن است خود برای فروپاشی بنیان‌های جامعه دست به اقدام بزند.

وی ادامه داد: بحران استرس روانی به لحاظ کنترل و مدیریت سخت‌ترین نوع بحران‌ها به حساب می‌آید. در همین ارتباط در نشست علمی انجمن علمی مدیریت بحران ایران که در دانشگاه شهید بهشتی با عنوان "مدیریت بحران استرس؛ طرح دو دیدگاه روانشناختی و شناختی برگزار شد و علل و عوامل استرس‌زا اعم از فردی، سازمانی و غیر آن بررسی و تشریح شد و سپس راه‌های مقابله با استرس نیز تشریح و مورد بحث و بررسی قرار گرفت. پس از آن به دیدگاه شناختی پرداخته شد و چنین نتیجه‌گیری شد، که علت بسیاری از ناکامی‌ها و درگیری‌های ذهنی شناخت ناکافی از طبیعت و خلقت است. براین اساس گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در نشست به شرح زیر است:

1. امروزه در تمامی اقشار جامعه که عمدتاً شامل نسل جوان می‌شود، استرس‌های فراوانی دیده می‌شود که بیشتر از آنکه ریشه در مشکلات واقعی و گرفتاری‌ها داشته باشد، ریشه در نگاه به نیمه خالی لیوان دارد. در صورتی که این نوع نگاه منطقی نشود، آسیب‌های بسیار زیادی بر پیکره اجتماع وارد می‌کند و امید به آینده را تضعیف می‌نماید. و هرچه در جامعه‌ای ناامیدی و یأس افزایش یابد، چنین جامعه‌ای به پایان دوران نشاط و سازندگی خود نزدیک می‌شود.

2. شرایط کنونی جامعه را از جهت تولید و انتقال استرس در شرف شرایط بحرانی می‌توان فرض کرد که افرادی که دچار این استرس هستند، آن را به دیگران منتقل می‌کنند و اگر این روند افزایش کنترل نشود، اثرات و عوارض آن بر جامعه بسیار ویرانگر خواهد بود. گرچه مشکلات و نقائص، مخصوصاً سوء تدبیر در جامعه فراوان است، اما این استرس روزافزون متناسب با وضعیت موجود نیست. به‌علاوه، وجود، تولید و انتقال این استرس نه تنها کمکی به بهبود شرایط نمی‌کند که زمینه‌ساز مشکلات بیشتر نیز خواهد شد.

3. اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم، علاوه بر موارد فوق، موج منفی‌نگری که سالهاست از سوی کشورهای زیاده‌خواه علیه ایران و نظام نوین آن شکل گرفته است نیز روز به روز در حال گسترش بوده و بعضاً اعضای جامعه (اعم از مدیران و مردم) نیز نادانسته به آن دامن زده و می‌زنند. البته توجه به این واقعیت، برای تمامی آحاد جامعه ضرورت دارد، چرا که تشدید استرس‌ها از طریق بزرگنمایی و تکرار کمبودها و نواقص و سوء تدبیرها می‌تواند شرایط درماندگی اجتماع را در پی داشته باشد. چنین درماندگی خود می‌تواند بنای جامعه را دچار فروپاشی شود.

4. از سوی دیگر، فاصله گرفتن از مبانی شناختی و آرمانی جامعه نیز می‌تواند اعتماد عمومی را نسبت به کارآمد بودن نظام برآمده از آن مبانی، خدشه‌دار نماید. این آسیب اعتماد عمومی جامعه خود می‌تواند امنیت خاطر را تهدید کند و زمینه‌ساز ایجاد استرس و گسترش آن گردد که عوارض بعدی فراوانی را به دنبال خواهد داشت.

5. دیدگاه شناختی بر این نگاه استوار است که اگر به درستی محیطی که در آن زندگی می‌کنیم، نشناسیم و قوانین و سنن و رفتارهای آن را به رسمیت نشناخته و با آن هماهنگ نشویم، قطعاً رفتاهای نامتناسب ما، بازخوردهایی خواهد داشت که مطلوب ما نخواهد بود و این خود زمینه‌ساز نگرانی، ناراحتی، درگیری و استرس خواهد شد. بنابراین، همانطور که قبول داریم اگر در مسیر رودخانه، خانه بسازیم، هر زمان ممکن است رودخانه برای عبور از راهی که به او تعلق دارد، بر خانه و کاشانه ما پا بگذارد و آن را در هم بکوبد، در سایر موارد نیز چنین است. امروز در موضوع مدیریت بحران و مدیریت حوادث، اجماع جهانی این است که طبیعت مادر را باید به خوبی شناخت، از رفتارهای او آگاه شد و قوانین حاکم بر آن را به رسمیت شناخت و به آنها احترام گذاشت و تنها در این صورت است که امکان همزیستی مسالمت‌آمیز در دامن مادر طبیعت، همراه با آرامش، امکان‌پذیر خواهد بود.

6. در همین راستا، باید اضافه کرد که در کل جهان هستی نیز به همین اجماع و باور همگانی نیاز داریم، باید محیط و به عبارت دیگر جهانی را که در آن زندگی می‌کنیم، به خوبی بشناسیم. ما می‌دانیم که به رغم پیشرفت دانش بشری، هنوز بسیاری از قوانین فیزیکی جهان را نمی‌شناسیم، چه رسد به قوانین متافیزیکی که امروزه هیچ انسان عاقلی آنها را انکار نمی‌کند. به عبارت دیگر، تمامی اندیشه‌های پاکی که به منافع کوتاه‌مدت فردی، خانوادگی، قومی، نژادی، جغرافیایی و سیاسی آلوده نشده‌اند و صرفاً برای بشریت که خود نیز پاره‌ای از آن هستند، می‌اندیشند، بر اینکه بسیاری از قوانین حاکم بر جهان را نمی‌دانند، صحه می‌گذارند.

7. بنابراین، اگر بشر بخواهد صرفاً به یافته‌های فیزیکی محدود خود بسنده کند و سایر راه‌های شناخت را مسدود نماید، خود را در جهل مرکب زندانی ساخته است. و به علت این شناخت ناقص و ناکافی از جهان اطراف خود، امکان همراهی و بهره‌برداری از قوانین آن را از دست خواهد داد و در کشمکش دائمی با قوانینی که شخصاً به آن نرسیده است و به رسمیت نشناخته است، خواهد پرداخت که زمینه‌ساز مخاطرات فراوانی خواهد شد. چنین محدودیت شناختی از جهان، خطرات و ریسک‌های فراوانی را متوجه بشر خواهد نمود و زندگی و حیات او را با خسران روبرو خواهد کرد.

8. بشر برای رهایی از خطرات گوناگون باید آنها را بشناسد و برای شناخت خطرات باید از قوانین محیط و جهانی که در آن قرار دارد آگاهی یابد و رفتارهای خود را با آنها تنظیم کند و درگیری خود را با محیط به حداقل برساند و این چنین است که تنش و استرس به حداقل خود می‌رسد و امکان مدیریت آن فراهم می‌شود. و در نهایت این سوال مطرح می‌شود که آیا انسان در محدودیت دانش و شناخت خود واگذاشته شده است و ناچار از دست و پا زدن در این تاریکی‌هاست؟ یا اینکه دانش و اطلاعات کافی سخاوتمندانه در اختیارش قرار داده شده است و او با دور نگه داشته شدن از آنها و یا انکار سرسختانه آنها، خود را در تاریکی نگه داشته است و در آن محبوس و گرفتار مانده است؟

رئیس انجمن علمی مدیریت بحران ایران در پایان خاطرنشان کرد: بنابراین ضرورت دارد مدیران ارشد جامعه در این خصوص به مجموعه‌ای مأموریت دهند که در این خصوص اقدامات پیشگیرانه و حمایتی مناسب را پیش‌بینی و اجرا کنند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon