بخش شانزدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد


بخش شانزدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد

خبرگزاری تسنیم: بخش شانزدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد. این کتاب ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریت‌های حساس او در کابل افغانستان است.

افغانستان سرزمین ظاهرا شناخته‌شده و در عین حال پر از ابهامی در مرزهای شرقی سرزمینی ایران، تاریخ پرپیچ‌و‌خم، ملتهب و در عین حال پر از سوالی برای تمام جهان است.

جنگ با شوروی، حضور جنگجویان مجاهد، ظهور طالبان، حمله آمریکا و...  اتفاقات بزرگی برای نیم قرن تاریخ سرزمینی با مردمان پیچیده در قلب غرب آسیاست.حوادثی که هر کدام به تنهایی می‌توانند سرنوشت یک کشور را برای قرن‌ها تحت‌تاثیر قرار دهد.اما این تاریخ پیچیده، پرمساله و پرداستان بیش از همه برای خود مردمان سختکوش افغانستانی پوشیده نگه داشته شده است.اما علاوه بر افغانستانی‌ها، بخش مهمی از تاریخ ایران به تاریخ معاصر افغانستان گره خورده است و خطر ندانستن آنچه در این سالها بر سر افغانستان آمد و نداشتن یک نگاه تاریخی به مساله افغانستانی کم‌کم در حال نمایان شده است.

ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند از سال 1981 تا سال 1985 به عنوان سفیر هند در افغانستان مشغول به فعالیت می‌شود.دوره‌ای که اقتدار و سلطه شوروی بر این کشور در حال به پایان رسیدن است و مجاهدین در حال قدرت گرفتن. او در کتابی تحت عنوان «دفترچه خاطراتی از افغانستان» یادداشت‌های روزانه خود را از خضور در افغانستان در این دوره حیاتی وتاریخ‌ساز منتشر کرده است.

خبرگزاری تسنیم به  منظور به وجود آوردن آن دید تاریخی که ذکرش رفت، ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریت‌های حساس او در کابل افغانستان را منتشر می‌کند.

سید عبدالحسین رئیس‌السادات، رایزن فرهنگی ایران در پاکستان و مسئول خانه فرهنگ ایران در پیشاور این کتاب را ترجمه کرده است و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است و قرار است به تناوب همه بخش‌های کتاب منتشر می‌شود.

برای ارتباط مستقیم با مترجم می‌توانید با این آدرس ایمیل در ارتباط باشید::raeisossadat@gmail.com

4فوریه

مخصوصاً ولایت‌های شمال‌غربی و جنوبی افغانستان شاهد فعّالیّت‌های فشردهٔ شورشیان بودند. همینطور گزارش‌هایی بود مبنی بر این ‌که بعضی ازگروه‌های شورشی در سازماندهی پایگاه-های عملیّاتی در درون کشور، بویژه در ولایت‌های شمالی بدخشان، قندوز، بغلان و پروان موفّق بوده‌اند. همچنین تا حدّی همکاری عملیّاتی بین زیر‌گروه‌های مختلف شورشیان بوده ‌است. این هفته قندهار نسبتاً آرام بود.

«حالت فاصله ‌گرفتن» بین نیروهای روسی و شورشیان ادامه می‌یابد.

16 کارگر غیر نظامی روسی که نزدیک مزارشریف در هفتهٔ اوّل ژانویه ربوده شدند روز یکم فوریه در ولایت بلخ شناسائی شدند و بعضی از ایشان نجات یافتند. عملیّات نجات را یک واحد کماندویی روسی انجام داد امّا بطور کامل به موفّقیّت دست نیافت. شورشیانی که از این گروگان‌ها محافظت می‌کردند همه کشته شدند و طبق اطّلاعات اوّلیّه هیچکدام زنده دستگیر نشدند تا راه را برای بازجویی و کسب اطّلاعات باز بگذارند. هفت‌ نفر از شانزده کارگر شوروی بدون صدمه دیدن نجات یافتند. پنج نفر زخمی و چهار نفر کشته شدند. امید به زنده ‌ماندن کارگران زخمی روسی هست. منابع حزبی افغانی که این اطّلاعات را به‌من دادند اظهار داشتند آدم‌ربایان گروه‌های تقلّبی به سمت جنوب اعزام کرده‌اند تا این گمراهی را بوجود آورند که روس‌ها را دارند به پاکستان می‌برند. در‌حقیقت گروگان‌ها فوراً به طرف شمال و به سمت مناطق کوهستانی بلخ کوچانده شدند.
روس‌ها رضایت نسبی خود را از کشف و نجات کارگران در یک عملیّات سخت که حدود چهار هفته به طول انجامید بیان می‌دارند.

لازم ‌است گفته شود که نسبت به زنانی که از اطراف مزارشریف گروگان گرفته شده بودند با مهربانی رفتار شده ‌بود و آخر هفتهٔ گذشته که مشخّص شد نیروهای روسی و افغانی به نقطهٔ صفر مخفیگاه گروگان‌ها رسیده‌اند، آزاد شدند.

بازجویی از اعضای مشخّصی از جماعت سیک که معلوم شد در فعّالیّت‌های عظیم قاچاق دست داشته‌اند ادامه دارد. سه جمعبندی عمومی از بازجویی‌ها بدست می‌آید:
نخست این‌که بین کارمندان خاصّی از سفارت شوروی و اعضای رده بالای PDPA از -یکطرف و قاچاقچیان سیک ارتباطی وجود داشته‌ است. دوم اینکه قاچاقچیان با اطّلاعات پاکستان و نیز عناصری از شورشیان مخالف رژیم کارمل ارتباط داشته‌اند و بالاخره نوعی اتّصال بین بعضی از این سیک‌ها و طرفداران و مدافعان جنبش خالستان را نمی‌توان منکر شد.

من از مسئولین افغانی درخواست کرده‌ام مرا در جریان اطّلاعات خاصّی که در‌مورد آخرین نکته از بازجویی‌ها بدست می‌آورند، قرار‌دهند. آن‌ها نیز قول همکاری داده‌اند. شایعهٔ دیگری که هنوز تأیید نشده و مربوط به این جریان می‌شود این است که کنسول شوروی سایدوف [سعیدوف؟] (Saidov) که در این ماجرا دست داشته خودکشی کرده است.
علائمی وجود دارد که بعضی اعضای کمیتهٔ مرکزی و مسئولین رده بالای دولتی هم در‌ این ماجرا دست داشته‌اند.

توجّهی ناگهانی در PDPA و دولت پدید‌ آمد تا آنچه را که «رویداد‌ها و فرصت‌های سوسیالیستی بین‌المللی» نامیده ‌می‌شد جشن بگیرند. انجمن‌های دوستی افغانستان با کشورهای سوسیالیستی با تفصیل فراوان و شرکت نمایندگان سطح عالی از PDPA و دولت جشن را برگزار کردند.

طیّ هفتهٔ گذشته سالروز تولّد همسر رئیس‌جمهور گذشتهٔ بلغارستان خانم ژیوکووا (Zhivkova) در سطح گسترده‌ای همراه با برپایی نمایشگاه‌ها، نمایش فیلم و برگزاری جلساتی به کمک سفارت بلغارستان جشن گرفته‌شد. سپس برای تولّد وطن‌پرست و انقلابی کوبائی ژوزه- [خوزه] مارتی همراه با برگزاری گردهمایی‌های عمومی و اجرای موسیقی با کمک کوبا مراسم یادبود برگزار گردید. واضح است که سمت‌و‌سوی سیاسی ـ ‌فرهنگی افغانستان دارد بطور روزافزونی به الگوی سوسیالیستی شوروی دوخت و دوز می‌شود.

نیروهای افغانی و شوروی یک تبعهٔ فرانسوی بنام اوگایار فیلیپ ژان ماریت (Ogayar Phlip Jean Marriet) را در ولایت لوگر در عملیّاتی علیه گروهی شورشی متعلّق به حرکت‌ انقلاب‌ اسلامی دستگیر کردند. رسانه‌های ارتباط جمعی افغانی خبر دستگیری او را بطور گسترده‌ای منتشر کردند و به او نسبت مزدوری دادند که برای نیروهای ضدّ‌انقلاب کار می‌کند. دولت فرانسه در پاریس اعلام ‌کرد وی پزشک است که کمک پزشکی و انساندوستانه به پناهندگان می‌کند و برای آزادی او از هر امکانی استفاده خواهد ‌کرد. ما از یک منبع بلندپایه و قابل اعتماد اطّلاع کسب کرده‌ایم که در این عملیّات غیر از آقای ماریت، یک تبعهٔ سعودی، یک چینی و یک مصری مشاور چریک-‌ها هم دستگیر شده‌اند. منابع افغانی و شوروی می‌گویند بار ‌دیگر پس از اواخر سال 1980 تجدید حیاتی در حضور جنگجویان خارجی در درون افغانستان بوجود آمده و مزدوران از کشورهای مذکور آمده‌اند.
آقای ناتوار سینگ وزیر امور خارجه به کابل آمد تا افغان‌ها را از برنامه‌ای که برای نشست غیر‌متعهّد‌ها تنظیم شده ‌بود آگاه سازد و با آن‌ها در مورد موضوعات مهمّی که به بحث‌و‌بررسی گذاشته خواهد ‌شد به تبادل ‌نظر بپردازد. نسخه‌ای از پیش‌نویس اوّلیّهٔ بیانیّه‌ای که قرار‌ است در نشست صادر شود به ‌طرف افغانی داده شد. او موضوعاتی را که مربوط به افغانستان می‌شد با افغان‌ها به بحث و بررسی گذاشت. آقای سینگ افغان‌ها را اندرز داد که انتظاراتشان را در‌بارهٔ تغییر در فرمول‌بندی بیانیّه، ورای آنچه که در بیانیّهٔ وزرای خارجهٔ کشورهای غیر‌متعهّد در فوریه 1981 اظهار شده‌است، زیاد بالا نبرند. او مؤکّداً گفت که ما در پیش‌نویس، به اقدامات ابتکاری که سازمان ملل در پیش گرفته و تمایل قابل انعطافی که ازسوی تمامی طرف‌های درگیر نشان داده ‌شده ‌است، اشارهٔ مثبتی کرده‌ایم. افغان‌ها از این ارزیابی چندان خشنود نبودند. وزیر خارجهٔ افغانستان گفت که حدس می‌زند لازم باشد ارزیابی هند از وضع افغانستان انعکاس کامل‌تری در بیانیّه غیر‌متعهّد‌ها بیابد. آقای سینگ توضیح داد که نزدیکی دوجانبه ‌باافغانستان موضوعی متفاوت با الزاماتی است که هند بعنوان رئیس جنبش غیر‌متعهّد‌ها دارد که این کشور را وادار می‌سازد تمامی اعضای جنبش را با خود همراه سازد. خواستهٔ مورد تأکید هند این است که اتّحاد جنبش به ‌هیچ‌ عنوان صدمه نبیند. افغان‌ها پیش‌نویس دیگری در‌مورد افغانستان به ‌وی دادند که بازتاب دیدگاه‌های ایشان همراه با این پیشنهاد بود که درصورت امکان بعنوان طرح افغانستان برای افزودن آن به بیانیّه بین اعضا توزیع شود.

آقای کوردووز دو دور مذاکره در اسلام‌آباد و کابل داشته‌ است. به‌نظر می‌رسد اندیشه‌های کاملاً متفاوتی در مورد مأموریت کوردووز در اسلام‌آباد و کابل وجود داشته ‌باشد. به ‌دلیل صداقتی که آقای کوردووز در هدفش و علاقمندی فراوانی که به رسیدن به فرمولی [برای حلّ مشکل افغانستان] دارد در تلاش است تمامی طرف‌های مختلف درگیر را متوجّه همهٔ جوانب امر بنماید. پیش‌ بینی کامیابی‌اش تنها در گرو گذشت زمان است. دیپلماسی او با حرکت ثابتی که بین دو نقطه دارد و تعدادی دورهای گفتگوی غیرمستقیم ممکن است ادامه یابد. امّا بنظر نمی‌رسد سه موضوع اساسی ـ بازگشت پناهندگان، توقّف دخالت در امور داخلی افغانستان و خروج نظامیان شوروی ـ در چارچوب زمانی کوتاه به نتیجه برسند. هم مسئولین شوروی و هم افغانی ارزیابی قابل اعتمادی به من ارائه کرده‌اند که این برنامه‌ای طولانی مدّت خواهد ‌بود.

11 فوریه

طی این هفته بویژه ولایت‌های شرقی و شمالی افغانستان به‌هم ‌ریختند. ارتباطات جاده‌ای بین ‌جلال‌آباد و کابل مرتّباً قطع می‌شود و بخصوص رفت‌و‌آمد غیر‌نظامیان شدیداً متأثّر از این جریان بوده‌ است. مناطق خوست، پکتیا و پکتیکا شاهد فعّالیّت‌های مداوم شورشیان بوده است. دبیر PDPA واحد قندوز به قتل رسید، خشونت‌های مشابهی از مزارشریف، ولایت‌های تخار، بغلان و سمنگان گزارش شده‌ است. موردی جدّی از خرابکاری در خط انتقال نیرو به کابل از شب سوم فوریه بوجود‌ آمده‌ است. شورشیان هشت دکل مهمّ انتقال نیرو و نیز دو جعبهٔ اصلی توزیع را در پایگاه‌های خارج کابل ویران کردند. هیأت دولت تصمیم گرفته‌ است اطراف تأسیسات اصلی نیروگاه برق و خطوط اصلی انتقال نیرو قانون «لغو‌مالکیت‌اراضی» را بمورد ‌اجرا گذارد. اخطار نیز داده‌اند که شدّت عمل به ‌خرج می‌دهند و روستاهایی که گزارش شود از آن‌جا خرابکاران آمده و جاهایی که به آن‌ها پناه می‌دهند را بمباران می‌کنند. همچنین گزارش‌هایی بود از تلاش شورشیان برای تخریب ایستگاه-های اصلی برق در ناگلو، ماهی‌پر و سروبی، امّا تاکنون موفّق نشده‌اند. دولت اقدامات بسیار شدید امنیّتی را برای حفظ چنین تاسیسات اقتصادی مهمّی بکار ‌می‌بندد.

هیأت دولت افغانستان اوضاع اقتصادی و اجتماعی را مورد بررسی قرار داد. هم‌زمان تبادل نظر اوّلیّه‌ای هم در‌مورد تهیّهٔ گزارش اقتصادی سالیانه که قرار ‌است ماه مارس به پلنوم یازدهم کمیتهٔ مرکزی PDPA تقدیم شود، صورت گرفت. جلسه، طبق معمول با کار عجیب و غریب معمول در افغانستان ادامه یافت. پس از اینکه کشتمند خطابه‌ای غرّا در‌مورد «کارهای بیشتر انقلاب ثور» ارائه کرد، هر وزیر کابینه برخاست و یک سخنرانی دقیق دربارهٔ پیشرفتی کرد که در کار بخش مربوط به‌خودش ایجاد ‌کرده ‌بود. یک‌ روز بعد تمام جلسه از تلویزیون پخش شد. غیر از کشتمند سخنرانان اصلی دکتر پختین، وزیر‌نیرو، آقای عبدالوهّاب صافی، وزیر‌دادگستری، و آقای گلاب‌زئی، وزیر کشور بودند. دوست، وزیر خارجه گزارشی از مباحثاتش با کوردووز ارائه کرد. هیچ آمار‌ و ‌ارقام جزئی از تصمیماتی که در این جلسه گرفته ‌شده ‌بود در معرض دید عموم قرار نگرفت و من گمان می‌کنم چیز بیشتری برای ارائهٔ به عموم وجود ندارد.

تن‌ها تصمیم جدّی‌ که اعلام شد، در مورد گام‌هایی بود که دولت برای تثبیت تولید بنزین، چای، نفت، گازوئیل و آرد بر‌می‌دارد. هیأت دولت اعتبار خاصّی برای این کالا‌ها تصویب کرد و مراحل واردات آن‌ها را از اتّحادشوروی و کشورهای اروپای ‌شرقی تسهیل نمود. به ‌شرکت دولتی افغانستان، کارت (Cart)، برای سازماندهی این واردات اجازه‌ داده ‌شد.
روزنامهٔ حزبی «حقیقت انقلاب ثور» حملهٔ تبلیغاتی ویژه‌ای را برای کم‌کردن خشم جمعیّت کابل از قطعی مدام برق آغاز ‌کرد. در یک مقالهٔ بلند در روز پنجم ‌و ‌ششم ‌فوریه؛ مدّعی -شد که تولید و توزیع برق در سال‌1982 نسبت به سال‌1981 به ‌مقدار 41‌ درصد افزایش یافته‌ است. این مقاله همچنین به برجسته ‌کردن طرح‌های همکاری فنّی دیگری پرداخت که برای افزودن بر تولید برق در افغانستان در دست اجراست. اگرچه هیچ راهی برای رسیدگی و تأیید ادّعاهای آماری که در مقاله مطرح شده و هیچ دردی را درمان نمی‌کند وجود ندارد، اعداد و ارقام تولید برق که این روزنامه منتشر کرده برای ارجاعات آیندهٔ ما سودمند خواهد‌بود.

الف) در سال 1978 تولید برق 61/538 میلیون کیلو‌وات ساعت
ب) در سال 1979 تولید برق 42/617 میلیون کیلووات ساعت
ج) در سال 1980 تولید برق 25/705 میلیون کیلووات ساعت
د) در سال 1981 تولید برق 05/735 میلیون کیلووات ساعت
ه) در سال 1982 تولید برق 03/759 میلیون کیلو‌وات ساعت

«حقیقت انقلاب ثور» همچنین اعلام ‌کرد افغانستان موافقتنامه‌هایی با جمهوری ‌دموکراتیک‌ آلمان [آلمان شرقی] امضاء کرده تا به گسترش ظرفیّت نیروگاه‌ها در قندهار و هرات بپردازد.

قرارداد دیگری با کارخانهٔ سویسی شرکت BBC، امضا شده که روز ششم‌فوریه هنگامی که بریالی، عضو دفتر سیاسی، در جشن فارغ‌التّحصیلی این مرکز تحقیقاتی [؟] در کابل شرکت کرد مورد تأیید واقع ‌شد. حدود چهل عضو حزب پس از به پایان رساندن دورهٔ آموزشیشان که بین شش‌ ماه تا یک ‌سال طول کشید دیپلم یا گواهینامه‌شان را دریافت‌ کردند. اعلام ‌شد این نخستین جشن فارغ‌التّحصیلی بوده‌ است. می‌گویند بجز اساتیدی که عضو اتّحادشوروی هستند، بعضی از اعضای هیأت علمی در این مرکز اهل چکسلواکی و آلمان شرقی‌اند که بعنوان اساتید ایدئولوژی و کار سازمانی بر‌اساس موافقتنامه‌های امضا‌شده بین PDPA و احزاب کمونیست این کشور‌ها مشغول کار هستند.

روز چهارم فوریه، دکترنجیب، عضو دفتر سیاسی و رئیس سازمان اطّلاعات افغان [همه‌جا نویسنده بجای افغانستان فقط افغان بکار برده است که اغلب تصحیح شدند. م.] از تلویزیون و رادیو پیامی خطاب به قبایل پشتون و مردم خواند. بنظر ‌می‌رسد کاری سالانه باشد. پیام مشابهی را ژانویهٔ گذشته خطاب به پشتون‌ها خوانده ‌بود. هم در زیر‌و‌بم صدا و هم از‌نظر متن، پیام سال جاری کمی بیشتر آشتی‌گرایانه بود. وی از بزرگان، روحانیّون و جوانان قبایل پشتون که با دولت همکاری می‌کنند و حزب که صلح ‌و ‌ثبات را به کشور می‌آورد سپاسگزاری کرد. دکتر‌نجیب بار دیگر بر تعهّد دولت، PDPA و جبههٔ ملّی میهن پای‌فشرد که به پناهندگان پشتون که می‌خواهند از پاکستان و ایران باز-گردند کمک می‌کنند در روستاهای قبلی خودشان، و خانه‌ها و زمین‌هایشان که به‌آن‌ها بازگردانده می‌شود سکونت گزینند.

نجیب قول‌ داد برای حلّ مشکلات و اختلافاتی که مردمان قبایل ممکن است با حزب و دولت داشته باشند جرگه تشکیل شود. او اطمینان داد طرح‌ها و برنامه‌های آیندهٔ دولت در مناطق پشتون براساس شوراهای سنّتی اجرا خواهد ‌شد. وی بر آمادگی دولت و حزب برای برگزاری جلسات بحث و بررسی طبق سنّت‌ها و آداب و رسوم قبایل پشتون تاکید کرد. همچنین گفت این پیشنهاد حتّی شامل افغان‌هایی که خارج ‌از کشور غیر از پاکستان و ایران زندگی می‌کنند نیز می‌شود.

نجیب این پیشنهادات را با این گفتار مشروط کرد که دولت علاقمند است با بزرگان قبایل و جرگه‌ها بنشیند و راه‌ها و وسایلی را برای ایجاد خوشبختی برای افغانستان بیابد و این تنها درصورتی امکان پذیر خواهد بود که پیش‌شرط‌های عدم مداخله و توقّف یاغی‌گری خشن بطور کامل رعایت شود. نجیب گفت تنها آن زمان است که چنین گفتگوهایی می‌تواند آغاز شود. نکتهٔ مشخّصی که نجیب به‌آن اشاره ‌کرد این بود که «حتّی آنان که به مخالفین پیوسته و به‌استخدام دشمن در‌آمده‌اند، اگر در مورد بهبود وضع مردم افغان صادق باشند، می‌توانند بیایند و در این بحث‌ و‌ بررسی‌ها شرکت کنند.»

این پیشنهاد آخری تا حدّی با وضع عمومی که دولت افغانستان در پیش گرفته است که علاقمند به شور و مشورت با پناهندگان و عناصر مخالفین است که ارتباطی با افرادی ندارند که در درگیری‌های خشونت بار با مسئولین PDPA دست دارند در تضادّ است.

سرلشکر قادر وزیر دفاع افغانستان روز چهارم فوریه راهی مسکو شد تا به‌گفتگوهایی درمورد همکاری دفاعی با اتّحادشوروی بپردازد. اینکه وی قرار ‌است مذاکرات اساسی داشته باشد ازین حقیقت آشکار می‌شود که سرتیپ یاسین صادقی مدیر کلّ امور سیاسی نیروهای مسلّح و فرماندهان لشکرهای مستقرّ در قندهار و پکتیا بهترتیب سرلشکر‌ها نورالحقّ علومی و محمّدافضل او را همراهی می‌کردند. فرماندهٔ پایگاه هوایی افغانستان در بگرام هم با ژنرال قادر رفته‌ است.

ژنرال قادر روزهای پنجم ‌و ‌ششم فوریه با وزیر دفاع شوروی مارشال اوستینوف (Ustinov) ملاقات کرد. این ملاقات در رسانه‌های جمعی افغانستان از جمله تلویزیون با آب‌و‌تاب فراوان در سطح عموم منتشر شد. گزارش‌های نخستین حاکی از اینست که گفتگو‌ها جدا از تمرکز بر همکاری طولانی مدّت دفاعی ممکن است سراغ نیاز احتمالی برای ادامهٔ حضور نظامی شوروی در افغانستان هم برود. آماری که در رده‌های پایین ارتش افغانستان مطرح شده این‌ است که احتمالاً بر توان نیروهای نظامی شوروی افزوده می‌شود و از یکصد‌وده هزار شاید به دو‌برابر افزایش یابد. این کار ممکن است از نظر عناصر نیروهای مسلّح یک ضرورت به‌حساب آید، امّا رهبری شوروی بایستی به‌ دقّت پیامدهای سیاسی هر‌نوع افزایش نیرو‌هایش در افغانستان را درنظر داشته باشد.

ژنرال قادر ممکن است بازگشتش را برای آموزش‌های بیشتر و تبادل دیدگاه یک ماه تا شش هفتهٔ دیگر به تأخیر بیاندازد. به‌آگاهی عموم رساندن دیدار قادر بیانگر این ‌است که شوروی‌ها دارند از او در سیاست افغانستان چهره می‌سازند.

دیه‌گو کوردووز، نمایندهٔ دبیر کلّ سازمان ملل پس از گفتگو‌های بیشتر در اسلام‌آباد از سوم تا پنجم فوریه دیدار دوباره‌ای از کابل داشت و سپس راهی تهران شد. نتیجهٔ بدست آمده از این دور مذاکرات این تصمیم بود که دور بعدی مذاکرات غیرمستقیم با پاکستان بین چهاردهم و بیست‌و‌سوم آوریل در ژنو برگزار شود. انعطاف‌هایی برای ادامهٔ گفتگو‌ها هم از سوی پاکستانی‌ها و هم افغان‌ها نشان داده ‌شده‌ است. امّا احتمال پیشرفت اساسی، هنوز امیدی در دور دست است.
گزارش‌هایی درمورد ملاقات تبعیدی‌های افغانی با پرزیدنت ریگان در ایالات ‌متّحده در ماه فوریه و اظهاراتش در مورد حمایت از آن‌ها موجب برانگیخته ‌شدن عکس‌العمل انتقادی و ایجاد جار ‌و جنجال از سوی مسئولین افغانی شد. خبرگزاری رسمی باختر با ادبیّات حقیقتاً آب‌و‌تاب‌دار سوسیالیستی بیانیّه‌ای اعتراض‌آمیز نسبت به پرزیدنت ریگان منتشر کرد.

18 فوریه

جلال‌آباد، بخش‌های پیرامون شهر قندهار و قسمت‌هایی از ولایت هرات در طول هفته دچار آشوب بودند. کاروان‌های بین کابل و این شهر‌ها بویژه کاروان‌های غیر‌نظامی مورد حمله واقع -شدند. حمله‌ای به فرودگاه جلال‌آباد شد که خسارت‌هایی به دو بالگرد وارد کرد. دو نفر کشته و ده یا پانزده نفر زخمی شدند. رسانه‌های ارتباط جمعی پاکستانی و بریتانیایی نسبت به اثرات این حمله بر فرودگاه مبالغه‌گویی کردند. داخل خود شهر جلال‌آباد هم یک بمب تقریباً نزدیک کنسولگریمان منفجر شد که پنجره‌ها و درهای اقامتگاه کنسولمان را شکست، ولی هیچ یک از اعضای کنسولگری از نظر جسمی آسیب ندیدند. این‌گونه حملات نزدیک کنسولگری پس از فاصله‌ای تقریباً دوساله رخ می‌دهد.

نیروهای دولتی حملات تهاجمی علیه گروه‌های شورشی در بامیان، نیمروز، هرات و قندوز به‌اجرا گذاشتند. بعضی از فرماندهان عملیّاتی شورشیان در این مناطق دستگیر شدند و گفته ‌می‌شود تعدادی از پیروانشان پذیرفتند که به سمت دولت بیایند. نیروهای افغانی و شوروی به عملیّاتشان در ولایت‌های بلخ و سمنگان و قسمت‌هایی از ولایت بغلان ادامه ‌داده‌اند و غیرنظامیان روسی را که اوایل فوریه به‌گروگان گرفته ‌شده ‌بودند نجات دادند. سرعت مقابلهٔ نظامی بین نیروهای دولتی و شورشی تا‌حدّی کمتر از سرعت ژانویه و هفتهٔ نخست فوریه بود. معتقدم شدّت سردی هوا در مناطق روستایی با این وضع نسبت داشته باشد. گزارش‌هایی دریافت کرده‌ام که شورشیان اکنون سلاح جدیدی دارند، RBS-70، سلاح زمین‌به‌هوای ساخت سوئد. سه خدمه می‌توانند دو قبضه از این سلاح را حمل کنند. بعضی ازاین سلاح‌ها در مقابله با بالگردهای افغانی و روسی بکار گرفته ‌شده‌ و نتایجی در ‌بر داشته‌اند.

برخی جزئیّات جالب درمورد حملات متقابل بین نخست‌وزیر کشتمند و بعضی از وزرا طیّ نشست هیأت دولت در ششم و هفتم فوریه علنی شده ‌است. نکتهٔ قابل توجّه این است که کشتمند در انتقاد شخصی از اعضای خلقی هیأت دولت زیاده روی می‌کند. او گلاب‌زیی، وزیر داخله، پختین، وزیر نیرو، نظر‌محمد، وزیر کار و وکیل، وزیر دارایی را مورد انتقاد قرار داد. کار کشتمند در جلسهٔ هیأت دولت خطّ دیگری از تعارض را درون دولت و حزب ایجاد کرده و آقای کارمل این امتیاز تردید‌آمیز تلاش برای کنترل دوبارهٔ اوضاع را پس از بازگشت از مسکو دارد.

مسئولین شوروی دو عضو عالیرتبهٔ CPSU [کمیته برنامه‌ریزی اتّحادشوروی؟] را از ازبکستان و آذربایجان مأمور کرده‌اند تا مشاور حزب و دولت شوند. لومونوفوف (Lomonofov) عضو کمیتهٔ مرکزی CPSU و دبیر سابق واحد ازبکستان CPSU بعنوان رئیس گروه مشاوران کمیتهٔ مرکزی PDPA گمارده شده‌ است. آقای دیگری بنام ناظم‌ابراهیم‌اف عضو شورای عالی از آذربایجان و تا همین اواخر رئیس کمیتهٔ دولتی در برنامه‌های حزبی آذربایجان بعنوان مشاور شورای انقلاب افغانستان مأموریّت یافته ‌است. آنچه بدست می‌آید این است که گروه سه نفره تشکیل دهندهٔ افراد عالیرتبهٔ غیر نظامی شوروی حاضر در افغانستان همگی از جمهوری‌های آسیای مرکزی شوروی هستند. سفیر تابیو از ترکمنستان است، آقای لومونوفوف از ازبکستان و آقای ناظم‌ابراهیم‌اف از آذربایجان. تابیو پیش‌تر دبیر اوّل CPSU واحد جمهوری خودمختار ترکمنستان بوده‌است. بنظر می‌رسد انگیزهٔ شوروی این باشد که شخصیّت‌های سیاسی با تجربهٔ آسیای میانه را برای تبدیل تدریجی افغانستان به الگو‌پذیری از شوروی در سازمان اجتماعی‌ـ ‌سیاسی به خدمت بگیرد.

دربارهٔ تغییراتی در رده‌های بالایی دولت و حزب بین ماه‌های مارس و ژوئن 1983 درون محافل این دو اندیشهٔ زیادی شده‌ است. مذاکرات رئیس‌جمهور کارمل با رهبری شوروی در مسکو طیّ این هفته دربارهٔ این موضوع هم بوده ‌است. درحقیقت افغانستان در دفتر سیاسی حزب شوروی بعنوان موضوع اصلی مذاکرات مطرح بوده‌ است. دیدگاه‌های پیشنهادی آزمایشی منتشر شده درمورد تغییرات اینست که رهبری افغانستان در رایزنی با اتّحادشوروی ممکن است بعضی چهره-های غیر حزبی میانه‌رو را هم در سطح رهبری شامل شود. نام جالبی که ذکر شده است این‌که از اعضای دفتر سیاسی افغانستان نوراحمد‌نور و پنجشیری دارند از چشم می‌افتند و نوعی ابر بر سر آنان سایه افکنده ‌است. در حقیقت پنجشیری بعنوان رئیس اتّحادیهٔ ملّی نویسندگان انتخاب شده و نظری وجود دارد که این ممکن است بعنوان نخستین گام به سمت در سراشیب‌ افتادن وی به سوی فراموشی سیاسی باشد.
مصاحبه‌ای که رئیس‌جمهور کارمل با سومیت چاکراوارتی خبرنگار روزنامهٔ پاتریوت داشت حاوی آمار و ارقامی جالب در مورد عضویّت در حزب و سازمان‌های پیشرو آن بود. وی ذکر کرده ‌است نیروی PDPA حدود 110000 نفر است. دیگر ارقامی که آقای کارمل داده‌است عبارتند از: مجمع اتّحادیه‌های تجاری افغانستان 160000 نفر، جنبش تعاونی دهقانان افغانستان 140000 نفر، سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان 90000 نفر و سازمان دموکراتیک زنان افغانستان 14000 نفر عضو دارند. در مقاله‌ای تحت عنوان «بهبود کمّی و کیفی در نیروهای مسلّح» که در روزنامهٔ حزبی «حقیقت انقلاب ثور» منتشر شد ترکیب اجتماعی عضویّت در PDPA در قالب طبقات و بصورت ذیل ارائه شد:

5/35‌درصد از اعضا از طبقهٔ دهقان؛ ‌9/39‌درصد از طبقهٔ روشنفکر شهری؛ 11 درصد از کارگران صنعتی و 88/14 درصد از طبقات اجتماعی مختلط و زنان.

طبیعی‌ است که اعضای وابسته به کارگران صنعتی کمترین درصد را شامل شود زیرا بطور کلی طبقهٔ کارکنان صنعتی بخش اصلی جامعهٔ افغانستان را تشکیل نمی‌دهد.
هیأت دفاعی به سرپرستی سرلشکر قادر به کابل بازگشته ‌است. چنین استنباط می‌شود که مسئولین شوروی درخواست افغانستان را برای افزایش نیروهای شوروی در این کشور نپذیرفته‌اند. بجای آن به ژنرال ‌قادر گفته شده سطوح نیروهای نظامی و شبه‌نظامی را افزایش دهد و در این راستا به‌وی اطمینان داده‌اند از حمایت کامل اقتصادی، سیاسی و تسلیحاتی برخوردار خواهد شد. اندیشه-های قابل مشاهده‌ای وجود دارد که منجر به‌این تصمیم شوروی شده ‌است.

«حقیقت انقلاب ثور» مقاله‌ای منتشر کرده که به بررسی سیاست بازرگانی خارجی افغانستان پرداخته است. در مقاله عناصر اصلی در سیاست مذکور به شرح ذیل مشخّص شده‌اند:

الف) بخش تجاری اقتصاد ملّی اجباراً بایستی درون چهارچوب اصل انقلاب ثور تجدید سازماندهی شود. سیاست تجارت خارجی افغانستان برپایهٔ این تفکر بنا شده که وضعیّت فعلی تجارت بین‌المللی در برابر منافع مردمی که می‌خواهند اقتصادشان را مستقلاً استحکام بخشند واقتصادی ملّی و غیر‌وابسته پایه ریزی نمایند، مشغول فعّالیّت است.
1200 میلیون افغانی سرمایه‌گذاری شده تا 4500 نفر به‌استخدام درآیند. انتظار می‌رود طرح‌ها اواخر سال جاری به بهره‌برداری برسند. 61 طرح از این‌ها برای تولید غذا و کارخانهٔ کالاهای مصرفی است؛ 72 طرح در بخش صنایع و 21 طرح در بخش فلزات.

تمامی روزنامه‌های افغانستان یک سلسله مقالات جالب تحت عنوان «بهبود کمّی وکیفی نیروهای مسلّح» ارائه کردند که در آن‌ها بر اهمیّت تعهّد ایدئولوژیک برای استحکام نیرو‌ها تاکید شده بود، جنبهٔ جالب توجّه این مقالات جزئیّاتی مربوط به کمک ارائه شده توسّط حزب و اتّحادشوروی به نیروهای مسلّح افغانستان در این زمینه بود. بعضی از اعداد و ارقام مهمّتری که در این باره ارائه شده‌اند عبارتند از: حدود چهل هزار نسخه کتاب در زمینهٔ ایدئولوژی حزب و اهداف انقلاب سوسیالیستی برای نیروهای مسلّح تامین شده‌ است. این‌ها از موادّ منتشر شده بوسیلهٔ خانه-ی انتشار زبان‌های بیگانهٔ اتّحادشوروی است. شش صد اتاقک برای روشنگری سیاسی در واحدهای مختلف ارتش ایجاد شده است. سیصد کتابخانه با چهارصدوپنجاه ‌هزار نسخه کتاب در مرحلهٔ پایه گذاری است و این برنامه طیّ دو سال تکمیل خواهد شد. کتابخانه‌ها تا به سطح گردان سازماندهی می‌شوند. حدود 124 مجمع دوستی افغانی‌- شوروی در ارتش در نیروی هوایی تشکیل شده‌اند؛ 90 واحد پخش رادیوئی برای پخش برنامه‌های ویژه جهت نظامیان افغانی بنا شده‌ است؛ ششصد دستگاه تلویزیون بین واحدهای مختلف ارتش توزیع و 119 پروژکتور فیلم برای به ‌نمایش‌ گذاشتن فیلم‌های مستند و آموزشی تهیّه شده‌ است. مقالات همچنین ادّعا کرده‌اند: 40000 سرباز تازه‌کار از مناطق روستایی از طریق 2100 دورهٔ سوادآموزی که در بخش‌های مختلف کشور از دسامبر 1979 سازماندهی شده ‌است، آموزش دیده‌اند.

این هفته، دولت افغانستان دو بیانیّهٔ رسمی مهمّ‌تر دربارهٔ روابط خارجی صادر کرده -است. نخستین، یک مصاحبهٔ طولانی بود که رئیس‌جمهور کارمل با خبرنگار روزنامهٔ هندی پاترپوت، سومیت چاکراوارتی انجام داده بود که وقت انتشار آن نیمهٔ فوریه تعیین گردیده ‌بود. این مصاحبه روزهای 13 و 14 فوریه در روزنامهٔ کابل‌نیو‌تایمز منتشر گردید. یکی از جالب‌ترین نکاتی که آقای کارمل مطرح کرده دربارهٔ حضور نظامی شوروی در افغانستان است. او اظهار داشته که به نظامیان شوروی در افغانستان هیچ نقشی برای اجرا در ارتباط با وضعیّت نظم اجتماعی و مقرّرات داخلی یا در ارتباط با فعّالیّت‌های ضدّ انقلاب درون افغانستان داده نشده است. رئیس جمهور کارمل با اطمینان این‌طور بیان می‌کند که دولت افغانستان و نیروهای افغانی بخوبی بر اوضاع مسلّط‌اند و قابلیّت این را دارند که از پس مشکلات داخلی برآیند. آقای کارمل اظهار داشته نیروهای نظامی شوروی، نیروی ذخیره‌ای از یک کشور دوست هستند که نقش آن‌ها تنها کمک به‌افغانستان در دفاع از خودش در برابر دخالت و حملهٔ خارجی است. این اظهار نظری جدید دربارهٔ نقش شوروی در افغانستان است که رئیس‌جمهور کارمل بیان کرده است.

اظهار رسمی دوم بیانیّه‌ای از سوی سخنگوی رسمی دولت افغانستان بود که نظر کابل را در قبال راه حلّ سیاسی مشکلات مربوط به افغانستان بیان می‌کرد. بیانیّه روز 15 فوریه صادر شد و زمان انتشار آن به گونه‌ای تنظیم کردند تا بر نشست غیرمتعهّد‌ها تاثیر داشته باشد. بخش اصلی بیانیّه بر علاقمندی افغانستان در برگزاری مذاکرات مستقیم با پاکستان و ایران در هر سطح و در هر جا در مورد همهٔ موضوعات پافشاری می‌کرد.

25 مارس

جلسهٔ پلنوم یازدهٔ PDPA و جمعبندی گفتگوهای دولت با تعدادی از رهبران شورشی که گفته می‌شود در قلبشان تغییری بوجود آمده‌ است مهمّ‌ترین جریانات هفته بودند. فعّالیّت‌های شورشیان تا حدودی فروکش کرده ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که معتقد باشیم این حالت ادامه داشته باشد و به سوی حدّاقل برود. ارزیابی من آرامش موقّتی است.
رئیس‌جمهور کارمل با خطاب قرار‌دادن پلنوم، کم شدن تولید کشاورزی و صنعتی را تأیید کرد و بر این حقیقت انگشت نهاد که التهاب ایدئولوژیکی نامربوط به فعّالیّت تولیدی برای انقلاب ثور زیان‌آور است. وی اذعان کرد توده‌های افغان هنوز اعتبار برنامه‌های اقتصادی و سیاسی PDPA را قبول ندارند و از اعضای کمیتهٔ مرکزی و رهبری حزب خواست برای تجدید حیات و پیشرفت ملّی نسبت به جذب توده‌ها به‌سمت جریان اصلی انقلاب اقدام کنند. کارمل از‌این نکته دفاع کرد که نه‌تن‌ها در امور سیاسی بلکه در حوزهٔ اقتصادی، علمی و فنّی کمک گرفتن از اتّحادشوروی ضروری است و این‌که این کار تاثیری مثبت بر افغانستان می‌گذارد. نکتهٔ اصلی که نخست‌وزیر کشتمند ارائه کرد این بود که تحکیم‌بخشیدن به زیربنای اقتصادی انقلاب برای کامیابی آن ضروری است.

کمیتهٔ دولتی، طرّاحی برنامهٔ توسعه برای سال مالی 84-1983 را نهایی کرد و در آن نرخ رشد شش درصدی در تولید ناخالص ملّی و رشدی چهار درصدی در درآمد ملّی را پیش بینی نمود. کمیتهٔ مذکور و وزارت دارایی همچنین بودجهٔ مالی سالی را که تازه آغاز شده‌است نهایی کردند. کشتمند با ارائهٔ تصاویری از طرح سال آینده، خاطرنشان کرد تولید کشاورزی تا ارزش 2/88 میلیارد افغانی رشد خواهد داشت؛ یعنی 8/1 میلیارد افغانی افزون‌تر از تولیدی که در سال 83-1982 به ‌آن دست یافتند. 181 طرح صنعتی از سال گذشته تا سال آینده ادامه می‌یابد و 36 طرح جدید صنعتی آغاز خواهد ‌شد. طرح‌های جدید در بخش‌های نیرو، بافندگی، حفظ و نگهداری موادّ غذایی، حمل‌و‌نقل و آبرسانی خواهد ‌بود. کشتمند کاهش تولید دربخش‌های کشاورزی و صنعت را پذیرفت و اظهار ‌داشت بهبود وضع اقتصادی افغانستان تا‌زمانی‌که دخالت خارجی و کمبود نیروی انسانی داخلی ادامه یابد جریانی تدریجی و کند خواهد ‌بود.

ارزیابی ما اینست که سراشیبی تندی در تولید کشاورزی و صنعتی بوجود ‌آمده ‌است. تولید کشاورزی در مقایسه با سال 1978 پنجاه‌درصد و تولید صنعتی چهل‌و‌هشت‌درصد کاهش داشته -است. متخصّصین افغانی اعتراف کرده‌اند که تنها بیست درصد نیروی انسانی ماهر و غیر‌ماهر حاضر در افغانستان در فعّالیّت‌های اقتصادی اشتغال دارند، بقیّه مشغول فعّالیّت‌های نظامی و شبه‌نظامی و کار حزبی‌اند. دلیل این‌که چرا کمبود کالا‌ها و ملزومات اساسی وجود ندارد و اقتصاد سرپا نگهداشته شده، انبوه بودن تامین نیازهای داخلی از‌سوی اتّحادشوروی و دیگر کشورهای اروپای شرقی در زمینهٔ مالی، کالا و بخش فنّی است. نکتهٔ قابل توجّه این‌ که رهبری افغانستان درحالیکه از مشکلات اقتصادی که کشور با آن روبروست، آگاه به‌نظر می‌رسد، در مورد ادامهٔ حمایت اقتصادی و طولانی مدّت بودن این حمایت از جانب اتّحادشوروی خوش‌بین و امیدوار است. هیچ احساس اشتیاقی دربارهٔ برنامه‌های اقتصادی ازسوی جلسه‌های کمیتهٔ مرکزی، هیأت دولت یا کمیسیون برنامه‌ریزی حکومتی نشان داده نشد.

گزارش‌های اوّلیّه سطح فعّالیّت‌های شورشیان را نشان داده و این واقعیّت را بیان می‌کردند که تعداد مشخّصی از رهبران شورشی به دیدگاه‌های دولت تغییر عقیده داده و آن‌را پذیرفته‌اند. دویست‌و‌هشتاد رهبر شورشی زیر چ‌تر جبههٔ ملّی میهن گرد‌آمدند و جلساتی با رئیس‌جمهور کارمل و دیگر رهبران بلند پایه داشته‌اند. بر‌اساس گزارش‌های نه‌چندان دقیق این رهبران نمایندهٔ حدود پانزده ‌تا ‌بیست هزار شورشی هستند. (من این تخمین را نه با منقاش بلکه با چندتایی قاشق غذاخوری نمک بدست آوردم. ‌) در پایان رئیس‌جمهور کارمل در یک خطابهٔ سرشار از اندرز دل آن‌ها را بدست‌ آورد و رهبران شورشی بیانیّه‌ای مشترک صادر کردند که در آن بر تعهّدشان نسبت به انقلاب ثور تأکید کرده و اعتراف کردند جز برای دورهٔ حکومتی کوتاه امین هیچگونه سوء ‌تفاهمی در مورد انقلاب در آن‌ها وجود نخواهد‌ داشت و نیز تأکید کردند که کمک شوروی به افغانستان ضروری و مطلوب است.

ولایت‌های جنوبی و غربی با حمله به کاروان‌ها، فرار‌ها و آدمکشی‌ها همچنان آسیب پذیراند.

تکرار فراوان چنین حوادثی و سطح درگیری‌های خشونت‌بار با دورهٔ دسامبر 1982 تا فوریه 1983 قابل مقایسه نیست. نیروهای شوروی و افغانی طیّ دو هفتهٔ گذشته برای حفاظت از خطوط ارتباطی اصلی و بزرگراه‌ها عملیّاتی را با جزئیّات و تصمیم قاطع آغاز کرده‌اند. جادهٔ کابل‌ـ ‌مزارشریف اکنون دارای پست‌های ایست و بازرسی دائمی از نیروهای افغانی و شوروی شده‌ است. اقدامات مشابهی برای تأمین امنیّت جادهٔ کابل‌– ‌قندهار–‌ هرات و کابل‌– ‌جلال‌آباد‌– ‌تورخم به‌ مورد اجرا گذاشته شده ‌است. نیروهای شوروی و افغانی همچنین به‌ما گفته‌اند که طیّ تابستان جاری تلاش خواهد شد دسترسی از مرز پاکستان به داخل افغانستان را با بکارگیری نیروهای بیشتر افغانی و شوروی در ولایات شرقی و جنوبی افغانستان متوقّف سازند.

تغییر زیر در تاکتیک‌های رفتار با شورشیان نیز قابل تشخیص است. نخست، نیروهای شوروی و افغانی از عمل تلافی‌جویانهٔ انبوه در مقابل روستاهایی که پناهگاه شورشیان می‌شوند، خودداری می‌کنند. بجای آن با رهبران چنین روستاهایی ارتباط برقرار می‌شود و تشویقشان می‌کنند امکان پناهندگی برای نیروهای مخالف فراهم نیاورند.

دوم، عوامل حزبی و اطّلاعاتی افغانستان مستقیماً با رهبران گروه‌های شورشی که در درون افغانستان مشغول فعّالیّت هستند ارتباط برقرار می‌کنند. به‌این‌ها کمک مالی می‌شود و از نظر سیاسی تشویق و ترغیب می‌شوند به‌طرف رژیم کارمل گرایش پیدا ‌کنند. این تلاش به‌بعضی دستاوردهای عمده رسیده ‌است. برای نمونه گزارش‌های تأیید شده‌ای وجود دارد که احمدشاه‌مسعود، رهبر شورشی در درهٔ پنجشیر متقاعد شده‌ است بی‌طرف باشد. توافق نانوشته‌ای که به آن دست یافته‌اند این‌است که نیروهای دولتی تعدادی از پست‌های ایست ‌و بازرسیشان را جمع کنند و عناصر شورشی اجازه پیدا خواهند ‌کرد به درهٔ پنجشیر بازگردند تا با آرامش به کار کشاورزی و فعّالیّت-های اقتصادی بپردازند. همچنین به ‌مسعود اطمینان داده ‌شده که عفو عمومی و کمک‌های مالی داده خواهد ‌شد. در مناطقی که عناصر مخالف در موقعیّتی پا بر جا قرار دارند، دولت در برنامه‌های حزبی و عملی کردن قانون سربازگیری‌ از خودانعطاف نشان خواهد داد.

وآخر این ‌که تلاش برای غلبه بر رهبران مذهبی و قبایلی با سپردن تضمین‌هایی به ‌آن‌ها که جنبه‌های غیر‌قابل‌پذیرش ایدئولوژیکی انقلاب ثور بر آن‌ها تحمیل نخواهد شد، گام‌به‌گام پیش می‌-رود. از عوامل حزبی در سطح بخش‌ها و مناطق تابع بخش‌ها خواسته ‌شده ‌است از این وسیله و تاکتیک در برخورد‌هایشان با طبقهٔ سنّتی روستائی در بخش‌های مختلف افغانستان پیروی کنند.

اخیراً PDPA مشغول بازبینی خود در حزب تا سطوح واحدهای بخشی و تابع‌بخشی شده ‌است. برای این کار حزب به بررسی جزئیّات ارزیابی در حدّی می‌پردازد که در برنامه‌ها و سیاست-های نهایی شدهٔ سال 1982 به‌آن دست یافته‌ است. به‌نظر می‌رسد این کار جهت تهیّهٔ مقدّماتی برای یک گردهمایی در سطح کشور از‌جانب حزب باشد که ممکن‌ است برای زمانی در پائیز یا زمستان امسال سازماندهی شود.

بعنوان یک پاورقی بر فضای درگیری‌های خشونت‌بار در کشور بایستی مرگ کاپیتان سیّد بابا، رئیس خطوط هوایی ملّی آریانا را یادداشت کنم. کاپیتان بابا عضو کمیتهٔ مرکزی و نیز خلبانی لایق و کارآزموده بود (او فرماندهٔ پرواز ویژه‌ای بود که کشتمند را برای شرکت در نشست غیرمتعهّد‌ها به دهلی برد و باز گرداند.) کاپیتان بابا روز بیستم مارس به‌دلیل جراحات ناشی از شلیک گلوله مرد. بعضی می‌گویند این جریان خودکشی بوده‌است وبعضی دیگر معتقدند بر اثر درگیری‌های درون حزبی کشته شد. (بابا پرچمی بود و با فاصلهٔ زیادی به رئیس‌جمهور کارمل نسبت داشت.) حقیقت هرچه باشد این واقعیّت باقی می‌ماند که افغانستان یکی از عالیترین تکنوکرات‌های کارآزمودهٔ خود را ازدست داده‌ است که به سختی می‌تواند جانشینی برایش پیدا کند.

ارزیابی عمومی از شرکت افغانستان در نشست هفتم کشورهای غیرمتعهّد ادامه می‌یابد. جمعبندی کلّی این است که کابل در متمرکز‌ کردن مجادلات کنفرانس برروی افغانستان و نیز اینکه شرکت افغانستان با تصوّر و اعتبار یافتن کشور در جامعهٔ بین‌المللی نسبت پیدا کرده‌ است، موفّق بوده‌ است. از نخست‌وزیرمان برای روشی که هنگام ریاست جلسه درپیش گرفت و موضوعات جدال برانگیز را اداره کرد، سپاس‌گزاری و قدردانی شد. نکتهٔ مهمّی که باید به‌آن توجّه داشت اینست که افغانستان از نظریّهٔ کوبا پیروی می‌کند که کشورهای سوسیالیستی تحت رهبری اتّحادشوروی متّحدان طبیعی جنبش غیرمتعهّد‌ها هستند. دوست، وزیرخارجه در مورد خطوط فوق دربارهٔ شرکت افغانستان در نشست، توضیحات مختصری برای سفرای مقیم کابل بویژه کشورهای سوسیالیستی ارائه کرد.

شروع سال جدید افغانستان، ‌ «نوروز»، با مراسم معمولی جشن گرفته ‌شد. راهپیمایی کشاورزان، نماز ویژه برای جمعیّت شیعه، و پیامی از سوی رئیس جمهور کارمل تاکید بر ادامهٔ جدال برای صلح و کامیابی انقلاب. شرکت کنندگان در برنامه‌های امسال بیش از سال گذشته بود و شرکت توده‌وار مردم سرزنده‌تر بود. نگرانی‌هایی در مورد امنیّت وجود داشت ولی جشن‌های نوروزی، نه‌تن‌ها در کابل، بلکه در دیگر بخش‌های کشور هم، به‌سلامتی و بی‌هیچ حادثه‌ای سپری شد. برنامه در مزارشریف که از ویژگی مذهبی خاصّی برخوردار است در مقیاسی گسترده سازماندهی شده بود و ازسوی شورشیان برهم زده نشد.

رئیس‌جمهور ریگان بار دیگر PDPA را برانگیخت تا یک راهپیمایی و تظاهرات عمومی علیه سیاست‌های آمریکا در افغانستان ساماندهی کند. راهپیمایی عظیمی روز بیست‌و‌سوم در پاسخ به بیانیّهٔ رئیس‌جمهور ریگان که از نیروهای مخالف رژیم کارمل حمایت کرده و موضع مشترکی با آن‌ها اتّخاذ کرده ‌بود، ترتیب یافت. راهپیمایی مقابل سفارت آمریکا با سخنرانی‌های معمولی که رهبران افغانستان کردند و در آن به‌انتقاد از سیاست‌های آمریکا پرداختند، خاتمه یافت. تنها تفاوت جزئی جالب سخنان آقای بارق‌شفیق معاون رئیس جبههٔ ملّی میهن و می‌رصاحب‌ کاروال یکی از دبیرهای کمیتهٔ مرکزی بود که هردو روش درستی را که نخست‌وزیرمان خانم گاندی در تأکید بر مسائل منطقه‌ای جنوب غربی آسیا و در قبال افغانستان داشته‌ است یادآوری کردند. هردوی این رهبران به نقش مثبت و متعادلی که نخست‌وزیرمان بعنوان رئیس نشست غیرمتعهّد‌ها داشته است اشاره کردند. کاردار آمریکا توجّه خاصّی به این ارجاعات داشت و به جمعبندی از‌این اظهارات پرداخت که برای او مناسب بود. وی اظهار داشت اشارهٔ افغانستان به روش خانم‌گاندی در قبال افغانستان گویای این است که محافل حاکمیّت افغانستان علاقمند به بیرون‌راندن نظامیان شوروی هستند. یک ذرّه خوش خیالی، از دیدگاه من.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران