دستگاه‌های رسمی کشور برای مدیریت اسلامی‌سازی علوم‌انسانی اراده جدی ندارند

دستگاه‌های رسمی کشور برای مدیریت اسلامی‌سازی علوم‌انسانی اراده جدی ندارند

خبرگزاری تسنیم: دبیر کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی معتقد است: اسلامی‌سازی علوم انسانی باید از پی‌سازی بر روی معارف اسلامی از ابتدا تا انتهای آن شکل بگیرد و طی شود و البته این به معنای کنار گذاشتن تجربه‌های علمی گذشته نیست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ اسلامی‌سازی علوم انسانی در ایران پس از انقلاب اسلامی با سرعت بسیاری آغاز شد و با تشکیل شورای انقلاب فرهنگی سعی شد تا گام‌هایی در این‌باره برداشته شود که برخی از منتقدین معتقدند این روند تاکنون به نتایج ملموسی نرسیده است.

البته باید گفت که هنوز دربارهٔ نحوهٔ بومی‌سازی یا اسلامی‌سازی علوم انسانی در ایران اتفاق‌نظری وجود ندارد و برداشتهای متنوعی از این موضوع وجود دارد. برای مثال غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه دانشگاه درباره این موضوع پیش از این گفته بود: «می‌توان به برداشت‌های متفاوتی که از بومی‌سازی می‌شود اشاره کرد؛ این مسایل، گاه این شبهه را به ذهن متبادر می‌سازد که منظور از آن، تعطیل کردن علوم انسانی در مراکز علمی است و دیگر اینکه معنای بومی کردن کنار گذاشتن کامل علوم انسانی غربی نیست و باید از افراط و تفریط دوری کرد.»

برخی از فعالان و منتقدان این عرصه معتقدند با وجود اینکه ضرورت بومی سازی علوم انسانی تقریبا مورد توافق اکثریت مسئولان و اندیشمندان است اما روش و راهکار مناسبی که مورد وفاق همگان باشد، اتخاذ نشده است و برخی روشنفکران و نظریه پردازان، شعارهای کلیدی و برنامه‌های محوری را که در دستور کار قرار گرفته را ناکارآمد و غیر علمی می‌دانند و معتقدند که مسیر و روش تعریف شده برای تحول در علوم انسانی و اسلامی‌سازی علوم‌انسانی پیش رو دارای تناقض است.

به پای صحبت‌های عطاالله آتانی، دبیر کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی نشستیم تا قدری به بررسی این انتقادها پرداخته و از برنامه‌های حال حاضر و آینده آن مجموعه مطلع شویم. بخش اول گفت‌و‌گوی تفصیلی تسنیم با او را در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: جناب آقای رفیعی آتانی در ابتدای گفت‌وگو از شما خواستاریم که به معرفی دوره سوم کنگره علوم انسانی اسلامی پرداخته و قدری هم در مورد برنامه‌های جدید خودتان در این دوره صحبت کنید.

اولویت ما باید نگاه به علوم انسانی از دریچه‌ی نگاه دینی و اسلامی باشد

از خبرگزاری خوب تسنیم تشکر می‌کنم که فرصت ارتباط با مخاطبان را برای ما فراهم کرد. مخاطبان ما به یک معنا عموم مردم هستند و به معنای دیگر دانشمندان و اساتیدی که به نمایندگی از ما مسئولیت این حوزه را به دست گرفته‌اند. ما اکنون در آستانه‌ی سومین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی هستیم و این در اصل پنجمین تجربه‌ی ما در این عرصه خواهد بود. اولین و دومین همایش الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برگزار شد و پس از آن «مرکز ملی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» تشکیل شد. خوشبختانه طبق خبرهای به دست آمده فعالیت‌های آنجا با سازماندهی خوبی در حال دنبال شدن است و نتایج آن به جامعه علمی ارائه خواهد شد.

موضوع علوم انسانی اسلامی موضوع چندان جدیدی نیست

در مسیر پیگیری همین موضوع به این نتیجه رسیدیم که باید به موضوع بنیادی‌تری پرداخته شود که مسئله‌ی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، محصول آن نگاه بنیادی است. ما در این راه نتیجه گرفتیم که اولویت ما باید نگاه به علوم انسانی از دریچه‌ی نگاه دینی و اسلامی باشد.

این دستاورد باید در این راه مصرف شود تا بتوانیم مدلی اسلامی از پیشرفت را ارائه کنیم. البته موضوع علوم انسانی اسلامی موضوع چندان جدیدی نیست و قبل از انقلاب اسلامی ایران و در کشورهای دیگر هم مورد توجه بوده است. رویکردهای متفاوتی در کشورهای مختلف مانند اندونزی، مالزی و برخی کشورهای عربی شکل گرفته و برخی وجوه آن مانند بانکداری اسلامی، سیاست اسلامی و نگاه اجتماعی نیز مورد توجه بوده است. باید به این نکته هم توجه داشت که نگاه اجتماعی به اسلام از دهه‌ی 30 در ایران شکل گرفته و این بدان معنی است که این کار در ایران ریشه دارد و این مسئله یک اتفاق و رویکرد جدید نیست.

آنچه بعد از انقلاب اسلامی و به‌تبع آن انقلاب فرهنگی رخ داد ناشی از همین ضرورت بود که انقلابیون احساس کردند برای پیشرفت در این عرصه نیاز به دانش خاصی وجود دارد و باید اصلاحی در ساختار دانشگاه‌ها، درس‌ها و... به وجود آید. پس از انقلاب فرهنگی بود که اصطلاحاتی مانند اسلامی سازی علوم و بعدها جنبش نرم‌افزاری مطرح شد که همه‌ی این تغییرها نشان از این ضرورت بود که ما نیازمند دانشی هستیم که برآمده از اسلام باشد و برای تأمین نیازهای جامعه‌ی اسلامی شکل بگیرد.

این تلاش‌ها دستاوردهای بسیاری داشت و مهم‌ترین آن همین تربیت نیروی انسانی بوده که در اکثر رشته‌ها هم اتفاق افتاد. شاید شما در ابتدای انقلاب افرادی که هم دین بدانند و هم با علوم روز آشنا باشند را نمی‌شناختید اما امروز تعداد پرشماری از افراد هستند که در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها تربیت شده و در رشته‌های دینی و علوم انسانی مطالعه داشته‌اند و در اکثر رشته‌ها هم این اتفاق افتاده است.

همین فضا باعث شد تا امروز ما شاهد باشیم در حوزه علمیه برای هر رشته علوم انسانی یک انجمن علمی ایجاد شده است. همین اتفاق‌ها در برخی از دانشگاه‌های کشور رخ داده و از نظر من مهم‌ترین دستاورد این تلاش‌ها دستاوردی است که در حوزه تربیت نیروی انسانی شروع شد و برخی این تعبیر را دارند که دستاورد نظام در این مسئله علوم انسانی اسلامی کمتر از دستاورد انرژی اتمی نیست.

دستاورد دوم این کار، مقالات، کتاب‌ها، دستاوردهای مکتوب و مجلات علمی و پژوهشی فراوان بوده است. برای نمونه در رشته‌ی اقتصاد، ما چند مجله علمی و پژوهشی قدرتمند داریم که برخی از آن‌ها تا 50 شماره نیز منتشر شده‌اند. بالاخره این فضا یک مجموعه دانشی را فراهم کرده است که زمینه را برای حضور بین‌المللی ما و انتقال این مفاهیم، دانش‌ها و گسترش آن‌ها فراهم می‌کند.

به دنبال آن هستیم که فضا به شکلی برهم افزا و نه به شکل جزیره‌ای و جداجدا باشد

علاوه بر مسئله‌ی فضاها، از حیث ستادی و نهادی نیز این مجموعه مورد توجه نظام بوده است. شورای عالی انقلاب فرهنگی در این مسئله پیگیر موضوع است و شورای تحول علوم انسانی را در این راستا به وجود آورده‌اند تا بالاخره در علوم انسانی تحولی رخ دهد. در این فضا و تجربه‌ای که از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به دست آمده است، تجربه و سرمایه انسانی، نهادی و محتوایی که درباره آن صحبت شد این استدلال را فراهم کرد که ما می‌توانیم یک کار ملی یا بین‌المللی را در قالب کنگره‌ای بین‌المللی ایجاد کنیم تا امکان تضارب آرا و ارتباط بین صاحب‌نظران و صاحبان آثار را فراهم کنیم و هر دو سال یک‌بار صاحب‌نظران آثار خود را در مقابل دیگران قرار دهند، یکدیگر را نقد کنند و از هم بهره‌مند شوند.

ما به دنبال آن هستیم که فضا به شکلی برهم افزا و نه به شکل جزیره‌ای و جداجدا باشد. به دنبال آن هستیم که این ماجرا هر دو سال یک‌بار باعث آن شود که این افراد در کنار هم قرار گیرند تا کار هم را نقد کرده، باهم همکاری داشته باشند و فضا از شکل جزیره‌ای و جدا دور باشد تا بتوانند هر دو سال یک‌بار با اجتماع در جایی همدیگر را ببینند و برای سیاست‌گذاران نیز یک ویترینی ایجاد شود تا محتوا و سرمایه انسانی را ببینند.

این فضا، جریان سیاست‌گذاری‌ها را تسهیل کرده و همچنین در فضای علمی جریان سازی ایجاد می‌کند و نیز نشاط علمی را در جامعه رقم می‌زند تا موضوعات، سؤالات و پروژه‌های جدید در ذهن پژوهشگر شکل بگیرد. ما تلاش کردیم به سراغ همه‌ی حوزه‌ها رفته و با دانشگاه‌های اصلی همکاری کنیم؛ به همین منظور 12 کمیسیون در دانشگاه‌های مختلف ایجاد کردیم. این دانشگاه‌ها هر کدام به شکل جداگانه کار را جلو می‌برند و این نوع نگاه سبب شد تا ما تنها در روز همایش به سراغ آنان نرویم. همچنین ما تلاش داریم در فرصت باقی مانده دستاوردهای دانشمندان خودمان را جمع‌آوری کرده و دستاوردهایی که در سطح و جایگاه نظریه هستند را پس از جمع‌آوری در کتابی به عنوان «کتاب نظریه» به چاپ برسانیم. موضوع دیگر جایزه جهانی علوم انسانی است که در این دوره تلاش داریم تا دانشمندان برتر این حوزه را شناسایی و معرفی کنیم. چرا که بحث الگو شدن، نمایش قله و مدل برای جامعه علمی و پژوهشگران حائز اهمیت خواهد بود.

در عرصه بین‌الملل هم کار به شکل فعال در جریان است و به همین منظور سال گذشته یک نشست علمی در لبنان داشتیم که نتایج خوبی داشت و اگر این ارتباط ایجاد شود قطعاً همان‌طور که اثبات شده جامعه علمی ایران می‌تواند بیشتر از این برای آن‌ها سودمند باشد چرا که آن‌ها بیش از ما به این ارتباطات نیاز دارند. موضوع دیگر ایجاد مرکز نوآوری و ایده‌پردازی است که در این عرصه می‌تواند تأثیرگذار باشد تا ایده‌ها به عرصه و نتیجه برسد. زمان برگزاری کنگره در آبان ماه و در سه روز خواهد بود. مراسم روز کنگره نیز با حضور یکی از سران قوا و با برپایی پنل‌های تخصصی و نشستی در قم ادامه خواهد یافت.

تسنیم: همان‌طور که می‌دانید مدت‌هاست موضوع اسلامی سازی علوم انسانی و لزوم این تغییر و اصلاح، در فضای اندیشه‌ای کشور در حال طرح و بررسی است، اما برآورد عمومی این است که در مقام عمل همچنان مشکل وجود دارد. برآورد شما از این برداشت‌ها چگونه است و به نظر شما آیا در بررسی‌ها انصاف صورت گرفته است؟

اسلامی‌سازی علم موجود مفهوم درستی ندارد و جامعه علمی آن را نمی‌پذیرد

در تعبیر اسلامی سازی علوم انسانی باید توضیح داد که نگاه به اسلامی سازی علوم انسانی بیان‌های متفاوتی داشته است. در یک دوران اسلامی سازی در دانشگاه‌ها مطرح شد و برخی در این راستا به سراغ شکل و ظواهر کار رفتند. متعاقب آن افراد دقیق‌تر و عاقل‌تر کار را به سمت فعالیت‌های علمی بردند و آن را بومی‌سازی علم یا اسلامی سازی علم معرفی کردند که همه این کارها به یک معنی است. برخی نیز بحث‌هایی مانند نسبت علم و دین را مطرح کردند که نشان از استفاده واژه‌های مختلف برای یک مفهوم است.

ما تعبیر دوم را مورد قبول می‌دانیم چرا که اگر بخواهیم علم موجود را اسلامی‌سازی کنیم با بسیاری از مفروضات مواجه می‌شویم که نه جامعه علمی آن را می‌پذیرد و نه این موضوع چنین اقتضایی را دارد. اینکه علمی شکل گرفته و بخواهیم آن را اسلامی کنیم مفهوم درستی ندارد و شاهد هم بودیم که با مقاومت بسیاری مواجه شد. به نظر ما مقاومت به‌‌جایی هم بود. مثلاً این ساختمان را برای خبرگزاری ساخته‌اند و اگر کسی بیاید و بخواهد این ساختمان را به مسجد تبدیل کند باید فضا را برهم بزند و معلوم نیست نتیجه خوب باشد.

باید از نقاطی که علم شکل می‌گیرد با کمک معارف اسلامی به نظریه‌پردازی پرداخت

اکنون داریم از علوم انسانی صحبت می‌کنیم و این مسئله بدان معنی است که این کار باید از نقطه آغاز یعنی پی‌سازی بر روی معارف اسلامی و کمک معارف اسلامی از ابتدا تا انتهای آن شکل بگیرد و طی شود. البته باز باید گفت معنی کار این نیست که تجربه‌های علمی گذشته را باید کنار گذاشت بلکه شما می‌آیید از نقاطی که علم شکل می‌گیرد با کمک معارف اسلامی به نظریه‌پردازی می‌پردازید.

این کار باید با توجه به دو تجربه عظیم علوم انسانی و اجتماعی و علم اسلامی متعارف مانند فلسفه، فقه و دانش‌های اجتماعی که داریم شکل بگیرد و این تعبیر نادرستی است که ما بخواهیم علوم انسانی موجود را اسلامی کنیم. علم انسانی باید با توجه به این دو تجربه بشری تولید شود. اگر بخواهیم هر نظریه علوم انسانی را کالبدشکافی کنیم مبانی‌ای وجود دارد که مربوط به خود علوم اجتماعی است و مبنای آن نیز فلسفه است. یک مدل‌سازی بر مبنای نظریه مدل کاربردی نیز وجود دارد.

رهبر انقلاب تاکید دارند که ما باید مبانی علوم انسانی را از منابع اصلی دریافت کنیم

برخی زمانی که از اسلامی سازی علم صحبت می‌کنند از کاربردها حرف می‌زنند. شما همین نظریات را با کاربردهای اسلامی برای اهداف اسلامی استفاده کنید. می‌بینیم در همان دانش موجود مدل‌سازی جدید را فعال و اجرا می‌کند. این یک نوع رویکرد است؛ اما رویکرد درست آن است که از مفروضات و نقاط آغاز باید کار را شروع کنیم. پس نتیجه می‌گیریم که برای رسیدن به علوم انسانی اسلامی باید از مفروضات ابتدای همان کار استفاده شود.

باید فضا را برای دیگران با هر رویکرد دینی که دارند فراهم کنیم و حرف‌هایشان را مورد تضارب و نقد قرار دهیم

چیزی که رهبر انقلاب به آن تأکید می‌کند و به نظر می‌رسد ایشان از بقیه دقیق‌تر هستند این است که ما مبانی علوم انسانی را از منابع اصلی دریافت کنیم. یک نقش آن است که ما خودمان را به عنوان پژوهشگر می‌دانیم و نقش دوم زمانی است که کار مدیریتی می‌کنیم. زمانی که خودم کار مدیریتی انجام می‌دهم باید فضا را برای دیگران و دیگر گروه‌ها ایجاد کنم تا با هر رویکرد دینی که می‌خواهند حرف خودشان را بزنند و ما نیز باید این امکان را فراهم کنیم.

غرب پس از 600 سال و ما بعد از 50 سال به اینجا رسیده‌ایم پس باید گفت که شرایط خوبی داریم

اما نقش دوم این است که اول باید خود اثرگذار باشیم ضمن اینکه باید به همه‌ی رویکردهای دیگر فرصت ارائه داده و این دیدگاه‌ها را مورد تضارب و نقد و انتقاد قرار دهیم و بقیه‌ی گام‌ها را به شکل منطقی برداریم. در این حالت می‌توانیم بگوییم که در کنار علم انسانی موجود دانشی در چارچوب مبانی انسانی شکل گرفته تا ببینیم در مقایسه با بقیه چه فضایی به وجود می‌آید. حوزه‌ی مأموریت علم انسانی آن است که واقعیت‌های انسانی را توضیح دهد، سپس پیش‌بینی و کمک کند که آن را مدیریت کنیم و این توضیح و پیش‌بینی لازم است گام‌به‌گام از ابتدا تا انتها هر اندازه که مقدور است از معارف اسلامی استخراج شود. اکنون درباره اینکه امروز ما در چه وضعیتی هستیم، صحبت می‌کنم. وضع ما با توجه به تجربه‌ی اینکه غرب امروز پس از 600 سال به اینجا رسیده است و ما بعد از 50 تا 60 سال به خصوص بعداز انقلاب در این جایگاه قرار داریم قابل بحث است.

برخی از منتقدین علوم انسانی اسلامی کسانی هستند که تجربه غربی زندگی علمی و عملی در نگاهشان بزرگ است

ما با توجه به این شرایط آن‌قدر وضع خوبی داریم که دستاوردش کمتر از انرژی هسته‌ای نیست اما نگاه‌های انتقادی هم وجود دارد. نگاه انتقادی نیز گونه‌های مختلفی دارد؛ برخی که اندک و قلیل هستند اساساً با زندگی دینی سروکار ندارند و برای مثال می‌گویند که نباید سیاست دینی وجود داشته باشد. اگرچه تعداد این افراد خیلی ناچیز است. برخی دیگر کسانی هستند که ممکن است این‌گونه نباشند اما تجربه‌ی غربی زندگی علمی و عملی در نگاهشان بزرگ است. برای همین این بزرگی و عظمت اجازه نمی‌دهد که راه دیگری را بروند و خودبه‌خود آن را بپذیرند. برخی‌ها نگران این هستند که ما در عمل به علمی کاربردی نیاز داریم که از آن استفاده کنیم.

تسنیم: شما گفتید که باید فضا را برای دیگران با هر رویکرد دینی که دارند امکان حرف‌زدن را فراهم کنیم و آنها را مورد تضارب و نقد قرار دهیم. در اینجا نکته‌ای مطرح می‌شود که برخی از منتقدین موجود در این عرصه اجازه عرضه اینگونه علوم را به جامعه نمی‌دهند. همچنین برخی از این منتقدین در جایگاه‌های سیاسی کشور نیز قرار دارند. شما برای این مسئله چه فکری را کرده‌اید و عرصه‌های گوناگون و موضوعات رشته‌های مختلف که می‌توانند به ما کمک کنند چیست؟

برخی از منتقدین اسلامی‌سازی علوم انسانی بسیار عجول هستند

برخی نگران این هستند که ما در عمل نیاز داریم به صورت کاربردی از این علم استفاده کنیم اما شما خبر جدی به ما نمی‌دهید. ما می‌خواهیم زندگی را اداره کنیم اما شما بگویید اقتصادت چیست و عرصه‌های مختلف علوم انسانی که می‌تواند به زندگی ما کمک کند چیست. برخی از منتقدین عجول هستند. تبیین زمان می‌برد، من برای اینکه دانش دینی پیدا کنم باید 16 سال در حوزه علمیه قم تحصیل می‌کردم و یا برای اینکه دکترای اقتصاد بگیرم هم باید این کار را می‌کردم. تازه بعدازآن به‌جایی می‌رسیم که باید کاری کنیم.

برخی از منتقین اسلامی‌سازی علوم‌انسانی دین‌دارانی هستند که فکر می‌کنند دین نباید به موضوعات اجتماعی وارد شود

ما مگر چه قدر زمان داریم؟ چرا که این مراحل زمان می‌برد و خم رنگرزی نیست بلکه این تعلیم باید ذره‌ذره اتفاق بیفتد. این یعنی ماهیت علم تدریج الحصول است. یک پایان‌نامه یک مسئله را بیان می‌کند؛ آدم مهمی که توانسته در دانشگاه شهید بهشتی یا علامه دکترا بخواند، 5 سال درس خوانده تا بتواند یک مسئله را جواب بدهد؛ پس چگونه می‌توان انتظار داشت که این دستاورد حتماً پروپیمان باشد اما با همه این احوال من معتقدم که این دستاورد ما پروپیمان است.

ما بیش از 500 مقاله منتشر کردیم که بسیاری از آن‌ها به اندازه‌ی پایان‌نامه کارشناسی ارشد است یعنی یا پایان‌نامه است و یا اگر نیست به اندازه همان کار شده است. همه‌ی این‌ها دستاورد هستند بنابراین برخی با عجله با موضوع برخورد می‌کنند. برخی هم دین‌دارانی هستند که فکر می‌کنند نباید دین به موضوعات اجتماعی وارد بشود، این افراد کسانی بودند که قبل از انقلاب اسلامی فکر می‌کردند دین مسئولیت اجتماعی ندارد و با اساس اینکه دین وارد مسائل اجتماعی بشود مشکل داشتند، بنابراین معمولاً در نگاه دینی و در قلمروهای زندگی اجتماعی دو مخالف وجود دارد که با هم مخالف‌ترین هستند. یک عده از سر پاسداری و حمایت از دین و دغدغه دینی می‌گویند این کار نباید بشود و یک عده هم در مخالفت از دین می‌خواهند این کار نشود.

برخی از منتقدین باید کوتاه بیایند و فرصت بدهند تا کار به سرانجام برسد

طبق مثال معروفی که شهید مطهری می‌گفت این‌ها دو لبه قیچی هستند که مخالف هم کار می‌کنند اما یک هدف را دنبال می‌کنند. این مخالفان هم یک هدف دارند. جمع‌بندی این است که برخی از منتقدین مبنایی هستند به این معنا که با مبانی‌ای که برای زندگی خود انتخاب کرده‌اند فکر می‌کنند این کار درست نیست و آن‌ها کسانی هستند که غرب و تجربه غربی زندگی علمی و عملی را تجربه اول و آخر بشر می‌دانند و می‌گویند این مسیر درست و مطلوب نیست. برخی دیگر بیشتر از همین پایگاه، علم را جهانی می‌دانند و می‌گویند که علم غربی و شرقی؛ همچنین اسلام و غیر اسلام ندارد، بلکه جهانی است که در غرب تولید شده است.

بنابراین آن‌هایی که مبنایی هستند با این رویکرد مخالف هستند که تجربه زندگی غربی را مقبول می‌دانند و این را به صورت مبنایی و بنیادی قبول دارند و بیان مقبول‌تر و پذیرفته‌شده‌تر این می‌شود که علم جهانی است و آن کسی که می‌گوید علم جهانی است، تجربه علمی و عملی غرب را برای زندگی قبول دارد. یک عده دیگر از منتقدین ما هم از منظر نتایج هستند یعنی در مبنا همراه هستند و فکر می‌کنند که حرف ما درست است اما معتقدند به دستاورد قابل قبولی نرسیده‌ایم که آن‌ها باید کوتاه بیایند و باید فرصت بدهند تا کار به سرانجام برسد.

برخی از نقدها هم درون گفتمانی است یعنی برخی ممکن است یک نحله از علوم انسانی و اسلامی را قبول داشته باشند یا نداشته باشند اما من از همه‌ی این مناظر یعنی چه از منظر مبانی، نتایج و درون گفتمانی اعتقادم بر این است که نقد از لوازم منطقی کار است یعنی یکی از ابزارهایی است که به اندازه‌ی افرادی که با ما همراهی محتوایی می‌کنند و به لحاظ نظریه‌پردازی همراه ما هستند به ما کمک می‌کند؛ یعنی نقد می‌کنند تا صحیح و غلط حرف ما مشخص بشود چون وقتی انسان آرای خود را در معرض نقد قرار می‌دهد، تازه یاد می‌گیرد که چگونه از خودش دفاع بکند.

اراده جدی در دستگاه‌های رسمی کشور وجود ندارد

خیلی از مباحث نظری در نقدها می‌تواند آشکار بشود؛ بنابراین نقدها ابزاری برای استحصال ظرفیت نظری اسلام در این حوزه است. از این جهت باید از نقد علمی در این حوزه استقبال کنیم و بنای ما هم بر همین است و سعی می‌کنیم که همین‌گونه باشیم کما اینکه مجله نقد را هم به همین منظور منتشر می‌کنیم.

یک بخشی از کار که ممکن است جزو موانع باشد این است که ما انتظار داریم دو اتفاق عظیم در کشور بیفتد. اول در سطح سیاست‌گذاری، مدیریت و برنامه‌ریزی است که در دست دستگاه‌های رسمی نظام قرار دارد و ما توقع داریم که آن‌ها وظیفه خود را قوی‌تر انجام دهند. تلقی ما این است که در سطح مطلوب نیست. اینکه انجام نمی‌گیرد هم لایه‌های مختلفی دارد که به ما مربوط نیست اما واقعیت این است که اراده جدی سیاسی برای مدیریت این کار اتفاق نمی‌افتد.

انتظار داریم آنهایی که با دیدگاه‌های علوم‌انسانی اسلامی آشنا هستند در مراکز اثرگذار کشور نقش جدی‌تری داشته باشند

مسئله دوم و اساسی‌تر ما این است که فرصت عمل کردن به این دیدگاه‌ها داده بشود. مشکل این است که نظریات علمی در قلمرو علوم انسانی با نگاه اسلامی در آن حدی که انتظار داریم مورد توجه عملی قرار بگیرد و مبنای تصمیم‌گیری‌ها بشود، نیست. مثلاً در یک برنامه تلویزیونی، روانشناسی که دین بلد است در مقایسه با روانشناسی که دین بلد نیست خیلی موفق‌تر است و مشاوره بهتری انجام می‌دهد. برای خانواده‌ها هم چنین آدمی مفیدتر از کسی است که فقط معارف یا فقط روانشناسی می‌داند. این اتفاق در عموم حوزه‌ها و به خصوص در سطح سیاست‌گذاری‌ها در اداره کشور می‌تواند بیفتد اما ما این را نمی‌بینیم. در صورتی که انتظار این است که این بخش از آدم‌ها در مراکز اثرگذار کشور نقش جدی‌تری داشته باشند.

علم تا تبدیل به عمل نشود و مورد آزمون قرار نگیرد رشد نمی‌کند و در کتاب‌ها باقی می‌ماند. این مشکل ما است که می‌گویند از کتاب‌ها، کتاب تولید می‌کنید؛ بنابراین اگر ما جمهوری اسلامی داریم که به دانش دینی برای اداره خود نیازمند است باید از این فرصت‌ها کمک بگیریم. یکی از مبانی جدی ما این است که این اتفاق نمی‌افتد، اگر این اتفاق بیفتد برای دانشگاهیان، نهادهای علمی، دانشجویان و اساتید این موضوع جذابیت دارد.

مثلاً می‌بینید از کسی که بانکداری اسلامی خوانده استقبال می‌شود. در رشته‌های دیگر هم باید این اتفاقات بیفتد. الان کار قضا بدون اسلام در کشور ما پذیرفته‌شده نیست و وکیلی که اسلام را بداند به مردم بهتر مشاوره می‌دهد. یا کسی که می‌خواهد در کشور کار سیاسی بکند اگر که دین بداند بهتر از کسی که فقط سیاست خوانده باشد می‌تواند مشاوره بدهد. یا همین‌طور در مدیریت نیروی انسانی قطعاً کسی که با مبانی اسلامی سازمانی را اداره کند تجربه موفق‌تری خواهد داشت.

بنابراین این مسئله در همه‌ی حوزه‌ها وجود دارد. خوب است که دستاورد دانشمندان برای تصمیم‌گیری‌های عملی در زندگی اجتماعی و فردی مورد استفاده قرار بگیرند.

ادامه دارد ....

------------------------
گفت‌وگو از محمد حسین پرتویان و غفار مهردوست
------------------------

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران