بررسی دیدگاه‌های محمدرضا زائری درباره حجاب

خبرگزاری تسنیم: محمدرضا زائری از روحانیون آگاه و به‌روزی است که دغدغه مسایل اجتماعی را نیز داشته و سعی در رفع و حل چالش‌ها و مشکلات دارد. او درگیر امور فرهنگی است و می‌توان گفت اگر حرفی هم زده می‌شود، ناشی از تعامل گسترده و بی‌واسطه‌اش با مردم است.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، زائری کارشناسی فقه و مبانی حقوق اسلامی از مدرسه عالی شهید مطهری؛ کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی و کارشناسی ارشد روابط اسلام و مسیحیت از دانشگاه قدیس یوسف بیروت دارد و در حال گذراندن دوره دکتری علوم ادیان در همین دانشگاه است. او مدیر مجموعه فرهنگی سرچشمه و مدیر مسئول نشر خیمه بوده و در فضای مجازی نیز فعال است. ازاین‌رو به‌راحتی نمی‌توان از کنار نظرات و حرف‌های او گذشت؛ خصوصاً وقتی این حرف‌ها در حوزه زنان، آن‌هم موضوع مهم و مبتلابهی مانند حجاب است. این روزها صحبت‌ها، سخنرانی‌ها، یادداشت‌ها، نوشته‌ها، کامنت‌ها، پست‌ها و مصاحبه‌های زائری، بیش از هر چیز حول این موضوع است و این امر با توجه به نظرات خاصی که در این زمینه دارد، قابل ‌تأمل و بررسی است.
 
دیدگاه‌های زائری را می‌توان در چند محور مشخص خلاصه کرد؛ محورهایی که برخی همان حرف‌های متداول و دیدگاه‌های جاری است و برخی برخلاف چیزی است که به اجرا درآمده و گفته می‌شود. در این یادداشت به دنبال بررسی این محورها و موضوعات هستیم.
 
زائری معتقد است که در این حوزه، حرف‌هایش خارج از گفتمان حجاب نیست. او موضع خود را دقیقاً دفاع از حجاب دانسته و هدفش از طرح این مباحث را آن می‌داند که زنان و خواهران و دختران محجبه، باعزت در خیابان راه بروند؛ چراکه بر این باور است که عملکرد امروز ما منجر به این امر نشده و نمی‌شود. (1) هرچند که با تمام این صحبت‌ها، به این موضوع به‌عنوان یک پروژه اساسی و مهم‌ترین معضل کشور نگاه نمی‌کند. (2)
 
جایگاه حجاب؟!
همه افراد نیک‌اندیش و اسلام‌گرا، متفق‌اند که حجاب، جزو واجبات دین است و هیچ اسلام‌شناس و مسلمان خوش‌فطرتی، تردیدی در این موضوع ندارد.
 
زائری نیز حجاب را از واجبات دین دانسته و به‌صراحت اعلام می‌کند که «اساس دیدگاه من لزوم حفظ حجاب است.» (3) و در گفت‌وگویی که با مسیح علی‌نژاد دارد بر این نکته تأکیدکرده و با مخاطب قرار دادن او می‌گوید: «شما به‌عنوان یک زن مسلمان ایرانی، راجع به اصل موضوع حجاب، به‌عنوان یک امر دینی و یک واجب دینی تردید و حرفی ندارید... .» (4) اما زائری، با وجود واجب دانستن حجاب، معتقد است، حجابِ واجب در مجموع احکام اسلامی، به‌عنوان «نقطه‌ای است از مجموعه نقاط متعدد و متنوعی که در مجموع، تعریف اسلام از زندگی، انسان، دین و روابط اجتماعی را شکل می‌دهند و دارای غایت و هدف بسیار کلان و گسترده‌ای هستند و حفظ و ترویج ارزش‌هایی را تضمین می‌کنند که از خلال آن‌ها جامعه و فرد آرمانی محقق می‌گردد.» (5)
 
با این تعریف، به نظر می‌رسد از نظر زائری، حجاب در عین واجب‌بودن، بخشی از یک مفهوم کلان و جامع فرهنگی و اجتماعی است، نه یک مسئله مستقل و انتزاعی و مجرد. (6) او در کتاب "حجاب بی‌حجاب"، از مستقل ندانستن حجاب و کلی‌نگری نسبت به احکام دین نیز فراتر رفته و حجاب را صرفاً دینی ندانسته و به‌صراحت می‌گوید: «وقتی می‌گوییم حجاب، قبل از آن‌که ویژگی و خصوصیت دینی داشته باشد، دارای حیثیت فرهنگی است»، او در ادامه، در تشریح دیدگاه خود توضیح می‌دهد: «در چنین تعریفی، منظور و مقصودمان زدودن شأن دینی از این مسئله یا تمرکز بیشتر روی جنبه‌های دیگر، یا حتی تغافل از حساسیت حکم شرعی آن نیست، بلکه می‌خواهیم به اساس و قاعده بسیار مهمی تأکید کنیم که مفهوم حجاب در بستر آن شکل می‌گیرد و جریان پیدا می‌کند.» (7)
 
شاید لازم باشد در اینجا به تعریفی از رهبر انقلاب درباره فرهنگ، به عنوان تأییدی بر نظر زائری، اشاره کنیم؛ که ایشان می‌فرمایند: «فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سروکار دایمی دارند و الهام‌بخش مردم در حرکات و اعمال آن‌ها است.» (8)
 
حجاب فردی یا اجتماعی؟
شاید بتوان مسئله اصلی و اساسی در مورد حجاب واجب را، در فردی یا عمومی و اجتماعی‌دانستن شعاع رعایت آن دانست. این‌که رعایت یا عدم رعایت حجاب، امری است که تنها به خود فرد مربوط است یا جامعه و فضای عمومی را نیز درگیر خود خواهد کرد؟
 
عموم اسلام‌شناسان بر اجتماعی‌بودن حجاب اذعان داشته و معتقدند «ازآن‌جاکه انسان‎‎ها موجوداتی اجتماعی هستند و ادیان نیز برای هدایت همین انسان‎‎ها آمده‎اند، ناگزیر علاوه بر دستورات فردی، مشتمل بر دستورات اجتماعی نیز هست.» (9) ازاین‌روست که بیان ‌شده است: «حجاب زن تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‌نظر کردم، مربوط به مرد هم نیست تا مرد بگوید راضی‌ام... حجاب زن، حقی است الهی؛ حرمت و حیثیت زن به‌عنوان «حق‌الله» مطرح است.» (10)
 
مسلم است که وقتی امری اجتماعی شد، جامعه، حکومت و سایرین نیز حق دخالت، کنترل و نظارت بر آن را خواهند داشت؛ بر همین اساس، زائری نیز در راستای قبول اجتماعی‌بودن حجاب، در مورد حق ورود نظام اسلامی به این مسئله می‌گوید: «نظر شخصی و اعتقادی من این است که بله، حاکمیت و نظام اسلامی می‌تواند در همه شئون و زمینه‌های زندگی اجتماعی و جامعه ورود پیدا کند، این در بعد نظری و علمی و تئوریک و اعتقادی است.» (11)
 
حجاب، شرعی یا قانونی؟
اجتماعی‌دانستن حجابی که از واجبات دین است، به این معناست که رعایت یا عدم رعایت آن، نه‌تنها بر فرد، که بر جامعه نیز تأثیرگذار خواهد بود. حال، با وجود این تأثیرگذاری، آیا می‌توان برای رعایت و تعیین حدود آن، قوانینی را وضع کرد؟ آیا وضع قانون برخلاف آنچه مدنظر دین است، نیست؟ آیا قانون‌گذاری این‌چنین، مطابق اصول دینی است؟
 
قانون‌گذاری، یکی از عوامل نظم‌بخشی به روابط و فعالیت‌‌های اجتماعی است؛ امری که لزوم آن قابل‌انکار و چشم‌پوشی نیست. به‌طوری‌که گفته می‌شود قانون بد، بهتر از بی‌قانونی است. در همین راستا نیز زائری می‌گوید: «حالا که قرار است در دنیا با مردم زندگی کنی، نظام اجتماع یک قانونی می‌خواهد. اگر قانون در نظام اجتماع نباشد، همه‌چیز از هم می‌پاشد. حالا که حاکمیت دینی در جامعه است، نظام و قوانین می‌گذاریم. کما این‌که اگر حاکمیت غیردینی بود، نظام و قوانین دیگری داشت و شما مجبور بودی همان نظام و قوانین را رعایت کنی. اگر می‌خواهی در این جامعه زندگی کنی باید حداقل‌ها را رعایت کنی.» (12)
 
او با تأکید بر اسلامی و دینی‌بودن جامعه، خاطرنشان می‌کند: «به‌طور طبیعی وقتی حاکمیت جامعه، حاکمیت دینی است و شکل و نوع مشخصی از پوشش را ترجیح می‌دهد، می‌پسندد و ترویج می‌کند، عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و میزان محبوبیتش در بین مردم روی ظاهری که ترویج کرده اثر می‌گذارد. تا این‌جای قضیه کاملاً طبیعی است.» (13)
 
این بیان، منطبق با عقل و نظام حاکم جاری است؛ ازاین‌رو از نظر سایر اسلام‌شناسان و اندیشمندان دینی نیز، در چنین فضایی که حاکمیت دینی است و قوانین اسلامی در حال اجرا، «قوانین و مقررات حکومت اسلامی باید به‎گونه‎ای باشد که نه‌تنها اهل حجاب احساس تنهایی و غربت نکنند، بلکه فضای اجتماعی نیز به‌خودی‌خود مشوق آن‎‎ها باشد. قانونی‌شدن حجاب اسلامی یکی از روش‎‎هایی است که فضای اجتماعی را با خواست درونی اهل حجاب، هماهنگ می‎کند؛ حتی اگر بدحجاب‎‎ها در عمل بیشتر از محجبه‎‎ها باشند.» (14) 
 
این بیان، نقطه تمایز میان زائری و اندیشمندان اسلامی مخالف اوست؛ اینکه قانون در همگانی و مقبولیت‌پذیری حجاب تا چه میزان تأثیر دارد.
 
قانون یا اجباری‌بودن حجاب؟
زائری، علی‌رغم این‌که قانونی‌شدن حجاب را می‌‌پذیرد و قبول دارد، اما بارها در مصاحبه‌های مختلف و بدون تعارف گفته است: «باحجاب اجباری مخالفم و معتقدم یکی از اشتباهات ما در حوزه اجتماعی بعد از انقلاب اجبار حجاب بود و ما باید این را اعتراف کنیم و بپذیریم.» (15) چراکه او معتقد است «قانون زمانی رَوایی و مقبولیت دارد که اولاً ناظر به واقعیت بیرونی باشد و بشود اجرا کرد، ثانیاً پیش‌فرض آن قانون مسبوق باشد و این باشد که در حوزه‌های رسانه‌ای، تبلیغاتی، فرهنگی کاری برایش صورت گرفته باشد.» (16)
 
اما دیگر صاحب نظران این حوزه برخلاف آنچه زائری می‌گوید و تیتری که بر تکرار آن اصرار دارد، معتقدند زمانی‌که رعایت حجاب به عنوان یکی از قوانین اجتماعی در جامعه تعریف‌ شده و به تصویب رسیده است، سؤال از این‌که آیا با اجباری‌شدن حجاب موافقید یا مخالف، سؤال بی‌جایی خواهد بود؛ زیرا اجبار در اینجا به معنای پایبندی و اصرار بر اجرای قانون است و مخالفت با اجرای قانون، نظری نیست که در میان افراد عاقل و فهمیده طرفدار داشته باشد. (17)
 
یعنی با پیش‌فرض قبول جواز قانونی‌شدن هر امری که حکومت‌ها صلاح می‌دانند، باید قانونی‌شدن حجاب را نیز، چه در سایه حکومت اسلامی و چه در سایه دیگر حکومت‌ها، پذیرفت و قبول داشت؛ زیرا اصل مهم، تدوین و تقنین قوانینی برای اجرای راحت‌تر امور و نظم بخشی به فعالیت‌های اجتماعی افراد و جلوگیری از هرج‌و‌مرج است؛ چه در چارچوب قوانین دینی و چه در چارچوب قوانین بشری. و این امری است که زائری نیز، چنان‌چه گذشت، بر پذیرش آن اذعان دارد، ولی نتیجه‌ای که می‌گیرد برخلاف آن است.
 
اما نباید فراموش کرد پذیرش این امر (لزوم وجود قانون)، مقدمه‌ای است که به‌طور طبیعی نتیجه‌ای جز اجبار را به همراه نخواهد داشت؛ زیرا معنای قانون، چیزی جز اجبار مخالفانی که در صدد تمرد از قوانین هستند، نیست. 
 
هرچند اجبار، نتیجه طبیعی اجرایی‌کردن قوانین است، اما تصریح‌کنندگان، به این نکته هم معتقدند «توجه به این نکته لازم است که نباید گمان کرد بر اساس این تئوری، ازآن‌جاکه هر قانونی متضمن اجبار است، اگر آموزه‎‎های اسلامی، قانونی (متضمن اجبار) شوند، بدین معنی خواهد بود که پس می‎توان ـ‎و بلکه بایدـ دین را با اجبار و خشونت تبلیغ کرد؛ چراکه اولاً اجبار با خشونت فرق می‎کند و هر اجباری از جنس خشونت نیست. به‌عنوان‌مثال رانندگان مجبور هستند که پشت چراغ‌قرمز توقف کنند، اما آن‎‎ها هرگز از این اجبار، مفهوم خشونت را حس نمی‎کنند. احکام دینی نیز اگر قانونی شوند، به‎رغم این‌که متضمن نوعی اجبار نرم و پنهان خواهندبود، معنی خشونت نخواهند داشت. ثانیاً گرچه همه ادیان بیش از آن‌که نذیر و منذر باشند، بشیر و مبشر هستند، به‎رغم این، انبیاء الهی برای تحقق و تثبیت برخی از آموزه‎‎های دینی در شرایط خاص-‎نه به‎عنوان قاعده، بلکه به‎عنوان مصداق و موردـ ناگزیر از به‌کارگیری خشونت بوده‎اند.... البته، دخالت دولت اسلامی در پدیده‎‎های اجتماعی، ‎همواره به یک صورت و در یک سطح، به لحاظ شدت و ضعف نبوده است، بلکه در برخی از این موارد، دخالت در سطح تقنین، در بعضی موارد، دخالت در سطح اجرا و در برخی موارد، دخالت در سطح تصمیم‎سازی و تصمیم‎گیری است. پدیده‎ای مثل حجاب اسلامی، اولاً، به‎دلیل گستردگی قلمرو آن و ثانیاً، به‎دلیل اهمیت ویژه آن‌ که باعث تأثیرگذاری در بسیاری امور مهم دیگر می‎شود‎، در سطوح مختلف باید مطمح نظر دولت اسلامی قرار گیرد.» (18) این نکته‌ای است که زائری بدان توجه ندارد و می‌توان گفت مخالف آن است و از این موضوع با عنوان حجاب اجباری یاد می‌کند.
 
ضمانت اجرایی قوانین؟
قانون، برای اجرایی‌شدن صحیح خود نیازمند بازوانی حمایت‌گر است؛ از این بازوان حمایت‌گر با عنوان ضمانت‌‌های اجرایی قوانین نام برده می‌شود. چنان‌چه گفته شد، با پذیرش قانونی‌بودن حجاب، مسئله‌ای که مهم به‌نظر می‌رسد، لزوم داشتن ضمانت‌های اجرایی لازم برای اجرای صحیح قوانین است.
 
آنچه مطرح است، آنست که در فقه شیعه، «بر اساس قانون‌پذیربودن حجاب، حکومت و حاکم می‌‌تواند از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، حجاب را الزامی و برای آن مجازات تعیین کنند. بی‌حجابی از محرمات الهی محسوب می‌گردد و طبق قاعده، هر فعل حرامی که حدی بر آن تعیین نشده باشد، قابل تعزیر است و تعزیر نیز با نظرِ حاکم است.» (19) یعنی از دیدگاه فقهی، حاکم شرع می‌تواند برای جلوگیری از گسترش محرمات الهی و به‌خصوص بی‌حجابی، مجازات وضع کند.
 
هرچند زائری معتقد است: «اگر ما از موضع قانون‌گذاری وارد شدیم. دیگر بحث اعتقادی وسط نمی‌آید، بلکه می‌گوییم نظام اجتماعی و قانون. حالا این‌جا پای عقل وسط می‌آید. من برای کارآمدشدن یک قانون، اولویت‌ها و ضوابطی دارم.» (20) اما از نظر او، نباید فراموش کرد که امری مانند حجاب، «چندین بعد دارد؛ یک بعدش اعتقادی است، یک بعدش سبک زندگی‌ست؛ یعنی ازآن‌جهت که ریشه و منشأ انتخاب است، اعتقادی است و ازآن‌جهت که خروجی و بروز بیرونی انتخاب است، یک نوع سبک زندگی است و هیچ‌کدام هم اجبار پذیر نیست. شما اساساً نمی‌توانید به انتخاب جنبه اجبار و الزام و اکراه بدهید. حتی مسایل دینی هم که حدود شرعی دارد، ناظر به اعتقاد افراد نیست. یعنی متعلق تعزیرات، اعتقاد افراد نیست که مثلاً کسی را شلاق بزنند که چرا به روزه اعتقاد نداشتی! اگر کسی را شلاق می‌زنند یا حد برایش جاری می‌کنند، به خاطر یک رفتار بیرونی است که باز جنس اجتماعی دارد. قانون در جامعه است که شرب خمر نباید علنی باشد. کسی می‌تواند به حرمت شرب خمر اعتقاد نداشته باشد و اتفاقاً آدم عرق‌خوری هم باشد، ولی در خانه‌اش کسی با او کاری ندارد. این‌جا که می‌شود عرصه اجتماع، این‌جا مسئله قانون و نظام است.» (21) 
 
به نظر می‌رسد در چنین شرایطی و با توجه به اختلاف دیدگاهی که در زمینه عبادی یا قانونی‌بودن حجاب وجود دارد، منطقی‌ترین توضیح آنست که «حجاب، قانون حکومت اسلامی است و به‌عنوان هنجاری برتر شناخته می‌شود، و بر متفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی (جامعه‌شناسی، روانشناسی، و...) لازم است که بنشینند و راهکارهای ارایه ضمانت‌های اجرایی مثبت (پاداش افراد هم‌نوا) و منفی (تنبیه افراد کج‌رو) کارآمد در این زمینه را به‌صورت عالمانه بررسی و تدوین کنند و متولیان فرهنگی و قضایی جامعه خود را ملزم به پیگیری آن بدانند. ترویج ضمانت‌های اجرایی غیررسمی به عهده مراکز فرهنگی جامعه اعم از تئاتر، سینما، فرهنگ‌سراها، مدارس، دانشگاه‌ها، و رسانه‌های دیداری و شنیداری مختلف است؛ و ترویج ضمانت‌های اجرایی رسمی را پلیس امنیت اخلاقی می‌تواند به عهده بگیرد.
 
نتیجه این‌که اگر حجاب را به‌عنوان یک امر عقلانی و یا ایمانی در نظر بگیریم، اجبارپذیر نیست؛ و اگر به‌عنوان قانون وضع شود، الزام و اجبار آن از قانونی‌بودن آن است و ضرورت آن جای تردید ندارد.» (22)
 
از تمام آن‌چه گذشت، برخلاف چیزی که زائری می‌گوید، نمی‌توان گفت که اجبار بر حجاب، پشتوانه شرعی ندارد و آن‌چه اتفاق افتاده ناشی از حوادث روزهای آغازین انقلاب است! (23) زیرا همان‌طور که گفته شد، حجاب از واجبات مسلم دینی است و عدم رعایت آن مصداق فعل حرام است؛ از سوی دیگر هر حکومتی حق دارد برای به سامان‌رسیدن امور خود، قوانینی وضع کند، قوانین حکومت اسلامی بر اساس تعالیم و مبانی اسلام است و مجازات‌هایش نیز بر همین اساس خواهدبود؛ مجازات‌هایی که بر اساس نوع تخلف صورت گرفته، در قالب‌هایی مانند حدود و تعزیرات بیان شده است و به عنوان ضمانت اجرایی قوانین اسلامی است. با این رویکرد، حجاب نیز جزو ارزش‌های دینی و از اصول قانون قرار می‌گیرد؛ قانونی که با توجه به ماهیت درونی قانون، اجباری است و بنابه حکم عقل، محتاج ضمانت اجرایی و تحکم برای اجرایی‌شدن.
 
حجاب، حکومت، قانون، ضمانت اجرایی
البته مسلم است که تنها قانونی برخوردکردن با مسایلی که جنبه اجتماعی پررنگی دارند، نتیجه مناسبی را در پی نخواهد داشت و این امری است که در طی این سال‌ها به‌خوبی قابل‌مشاهده است. از همین‌رو زایری می‌گوید: «یکی از ایرادهای ماهوی که در مسئله حجاب اتفاق افتاده، این است که نوع برخورد ما مانند کودکی شده که علی‌القاعده باید برای شکلات و پفک و بستنی التماس کند، اما مادر آن‌قدر به این بچه با زور شکلات و بستنی داده که بچه‌های دیگر التماس می‌کنند، اما این بچه از این خوراکی‌ها فرار می‌کند! ایراد اساسی طرح حجاب در جامعه ما این‌گونه است. بارها گفته‌ام که گفتمان حجاب، بسیار گفتمان قدرتمندی است. دلیلش هم اتفاقاتی است که در خارج از کشور می‌افتد. زنانی در خارج از ایران برای حجاب داشتن کتک می‌خورند، زندان می‌روند، زندگی‌شان را ازدست می‌دهند، برای حفظ حجاب‌شان به شهادت می‌رسند. پس معلوم است حجاب گفتمان قدرتمندی است که می‌تواند یک نفر را تا این‌جا به ایستادگی وادارد. چرا در داخل کشور وضع ما برعکس شده است؟ چون مسئله‌ای که یک ارزش بوده است، به‌قدری الزام و اجبار در موردش به کار بردیم، که افراد به‌جای التماس‌کردن و به دنبال آن آمدن، احساس اجبار می‌کنند.» (24)
 
بر همین مبنا، ازنظر او «آن چیزی که به نظر می‌رسد این است که گاهی اصرار بیش از دین، اصرار بیش از اعتقاد، اصرار بیش از خدا بر مسئله حجاب ظاهری، آدرس غلط دادن است. باعث می‌شود از چیزهای دیگری غافل شویم. ما از چیزهایی غافل شده‌ایم که اگر به آن‌ها می‌رسیدیم، حجاب به‌طور طبیعی درست می‌شد.» (25)
 
باید دانست برخی اندیشمندان در تشریح اجباری‌شدن قوانین و اجرای تعزیرات مربوط به آن، در زمان غیبت، به دو نکته از منظر فقه اشاره کرده‌اند: قدرت و مصلحت. قدرت به این معنا که «اگر برای حاکمیت خواستید وظیفه تعیین کنید و حاکمیت قدرتش را نداشت، آن‌جا الزام از وی برداشته می‌شود؛ یعنی دیگر وظیفه‌اش نیست تا آن حکم را اجرا کند. پس... باید مرحله‌بندی کنید؛ یعنی اول قدرتش را فراهم کنید و سپس اقدام کنید، ...اما باید حواسمان باشد که قدرت منظور، فقط قدرت سخت نیست. ...در برخی موارد ما قدرت سخت را داریم، اما قدرت نرم را نداریم؛ یعنی مردم با ما همراهی نمی‌کنند؛ یعنی اگر بخواهید نسبت به تمام مصادیق بدحجابی و بی‌حجابی و منکرات اجتماعی واکنش نشان دهید، کل جامعه در مقابلتان می‌ایستد و با همه هم که نمی‌توانید درگیر شوید.» (26) 
 
زائری نیز هرچند چنین تحلیلی را ارایه نمی‌دهد، اما آن‌چه می‌گوید نیز برخلاف این نکته نیست: «رفتار سراسیمه و از سر دستپاچگی در موضوعات اجتماعی، نشان می‌دهد که نتوانستیم بر مشکل تسلط یابیم و درد را درمان کنیم و ازاین‌رو، به دست‌وپا افتاده‌ایم. جماعتی که از کودکی، هم‌چون موم در دست ما بوده‌اند و از مهدکودک و مدرسه تا دانشگاه و پادگان سربازی در اختیارشان داشته‌ایم و با رادیو و تلویزیون و روزنامه و کتاب و سینمای خودمان طرف بوده‌اند، امروز آیا این‌قدر مشکل شده‌اند که نمی‌توانیم با موضع قدرت و از سر تدبیر و حکمت، طبق اراده خود، ذهن و رفتارشان را شکل دهیم. اقتضای قدرت و عمل از موضع مقتدر آن است که بی‌سروصدا و بدون آن‌که کسی متوجه شود، کاری کنی که طبق نظر تو رفتار کنند و حرف بزنند و بپوشند و بنوشند، بلکه بالاتر، همان‌گونه که تو می‌خواهی، بیندیشند و ببینند و باور کنند.» (27)
 
نکته دیگر، بحث مصلحت است؛ بدین معنا که «اگر قدرتی دارید با دو تکلیف اجتماعی در برابر حاکمیت. یک تکلیف به اصلاح حجاب و یک تکلیف مبارزه با فساد اداری و بسیاری تکلیف دیگر و البته یک قدرت اجرایی هم دارید، لذا بر اساس اختیار باید یکی را انتخاب کنید. ...این‌جا اگر بحث اهم و مهم در برابرتان است و یا گاهی جامعه مخاطب به‌قدری شکننده شده است که اگر الزامش کنید به یکی از واجبات، قید اصل دین را می‌زند. این فضا را باید شناخت که آن‌چه به دست می‌آوریم و آن‌چه از دست می‌دهیم چیست. ...ما اکنون مشکلی که با حاکمیت داریم این است که میدان عملش را نمی‌شناسد، تحولات میدانی را نمی‌شناسد؛ گاهی اوقات از این‌سوی بام و گاهی از آن‌سوی بام می‌افتد. مشکل ما این است که یک نگاه‌های دولت‌سالارانه‌ای در بحث‌های اجتماعی مثل بحث حجاب و خیلی بحث‌های دیگر داریم. ...حالا اگر شما نتوانید در جامعه حساسیت اجتماعی ایجاد کنید و نتوانستید مطالبه اجتماعی برای حجاب درست کنید و یا بالعکس بشود، در این مرحله شما قدرت مدیریت را از دست می‌دهید.» (28) 
 
این همان بیانی است که زائری نیز با عبارات دیگری دارد؛ او گفتمان حجاب را یک گفتمان قوی می‌داند که در این راه شهید نیز فراوان داده‌ شده است. زائری در توضیح تردیدی که در پذیرش حجاب وجود دارد، می‌گوید: «برای مثال، شیرینی چیزی است که وقتی به همه تعارف کنیم، باید قبول کنند، اما اگر جایی به کسی تعارف کردی و نپذیرفت، معلوم می‌شود اشکالی وجود دارد. به‌طور طبیعی او می‌بایست استقبال کند. حجاب نیز همین‌گونه است. اگر حجاب را کسی نپذیرفت، حتماً جایی در کار ما اشکال وجود دارد.» (29)
 
به عبارتی مهم‌ترین نکته و چالشی که سایرین هم که گاه در موضع تقابل با زائری قراردارند، بر آن تأکید دارند، آنست که «آیا ما توانسته‌ایم در بحث عفاف آرمان درست کنیم که اگر حاکمیت هم خواست کوتاه بیاید، مردم اجازه ندهند؟ این اتفاق هنوز نیفتاده است. حاکمیت جلوآمده مسئله را حل کند و مردم عقب ایستاده‌اند. ...عوامل باید در مطالعات اجتماعی نرخ‌گذاری شوند در آن صورت اگر حس کردید که مقاومت اجتماعی بالا و انگیزه سیاسی و اعتقادی کم است، باید روش تبلیغی را عوض کنید و با روش غم‌خوارانه و دلسوزانه عمل کنید. اگر مستقیم تذکر دهید، جواب نمی‌دهد، بلکه باید اول باید گارد توصیه‌شونده را باز کنید.» (30)
 
چه باید کرد؟
تا اینجا مباحث مشترک فراوانی میان آن‌چه زائری می‌گوید و سایر اندیشمندان اسلامی، وجود داشت؛ مباحثی که با ادبیات متفاوتی بیان‌شده و نتیجه‌ای یکسان دارد. بر اساس گفته‌های بیان‌شده، آن‌چه اکثر قریب‌به‌اتفاق دغدغه‌مندان متفکر دینی بدان اذعان دارند، لزوم کار فرهنگی است. در حقیقت، چه آنان که حجاب قانونی و اجباری را پذیرفته‌اند و بدان باور دارند، و چه کسانی مانند زائری که اجباری‌بودن حجاب را نمی‌پذیرند، بر لزوم کار فرهنگی اتفاق دارند. هرچند که برخی معتقدند «حجاب اجباری، به‌قدر قدرت و مصلحت انجام‌شدنی است» (31)، اما این بیان به معنای رد تأثیر اقدامات زیربنایی فکری و فرهنگی و عقیدتی نیست، بلکه به‌عنوان مکمل و حامی، عمل خواهد کرد.
 
رهبر انقلاب نیز دراین‌باره می‌فرمایند: «بهترین راه تأمین حجاب هم همین است که با منطق برخورد شود... آن چیزی که در اساس لازم است و مهم‌تر از همه، این است که شما ذهن این دختر جوان، یا این زن را- که عمده هم خانم‌های جوان هستند- با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنی به او تفهیم کنید که حجاب ازلحاظ شرعی و ازلحاظ منطقی این است. در ذهن او استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید. شما با تبلیغات کار کنید؛ یعنی همان حربه‌ای را که افراد موردنظر شما برای سست‌کردن اعتقاد به حجاب به کار می‌برند، شما هم به کار ببرید... ازلحاظ اجتماعی هم به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید.» (32)
 
زائری هم با همین استدلال، تمرکز بر حجاب را به‌جای تمرکز بر حیا و عفاف، یکی از اشتباهات راهبردی دانسته (33) و برای عملیاتی‌شدن این توصیه رهبر انقلاب، پیشنهاداتی را عنوان می‌کند. او معتقد است «اگر نگران وضع حجاب هستیم، باید تکانی بخوریم و از مهدکودک و صداوسیما شروع کنیم؛ حتی برنامه‌های منبر خود را تغییر دهیم. اگر می‌خواهیم دین بماند، باید خود را با شرایط جامعه تطبیق دهیم. در صورتی از اصل و اساس می‌توان حراست کرد که آن اصل و اساس را با ذهن مخاطب و جوان تطابق دهیم.» (34) 
 
زائری می‌گوید: «حجاب از رسانه ملی و صداوسیما و از مهدکودک‌ها شروع می‌شود. آن جاهایی‌که خانواده مسئله حجاب را توانسته حل کند، که کرده، اما آن جاهایی که نتواند حل کند، حجاب باید از مهدکودک و رسانه ملی شروع شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌تواند با خط‌کشی‌ها و تعریف‌ها و سیاست‌گذاری‌هایی عالمانه، دقیق و مطالعه‌شده، زمینه را برای بعضی زیرساخت‌های فرهنگی در نهادهای آموزشی پیش‌دبستانی و مهدکودک و رسانه ملی ایجاد کند.» (35) 
 
از طرف دیگر نباید غافل شد که «ترویج ارزش‌های معنوی مثل محبت اهل‌بیت و روضه امام حسین علیه‌السلام به‌طور طبیعی نتیجه مستقیم روی حیا و عفت و حجاب دارد و این اصل است؛ حتی کسی که حجابش درست نیست، با محبت اهل‌بیت اصلاح‌شدنی است؛ لذا فرمودند: «کن محبا لنا ولو کنت فاسقا»؛ یعنی حتی اگر به گناهان و خطاهایی کوچک مبتلا شدی، باز هم محبت ما را‌‌ رها نکن.» (36) لذا نمی‌توان و نباید از هیچ‌یک از احکام و دستورات اسلامی که می‌تواند زمینه‌ساز اندیشه‌ای سالم باشد، که به انتخابی نیک و آگاهانه بینجامد، غافل شد.
 
چند نکته
در یادداشت حاضر سعی کردیم، نمایی به دور از قضاوت از مجموعه نظرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدرضا زائری در کنار نظرات موافق و مخالفی که در هر زمینه مطرح شده بود، ارایه دهیم تا بتوانیم به تحلیلی منطقی نسبت به این دیدگاه‌ها دست یابیم. 
 
حال و بعد از بیان نقطه‌نظرات مطرح‌شده در این زمینه، باید گفت که به نظر می‌رسد مهم‌ترین مسئله‌ای که زائری بدان کم‌توجه است، پازلی‌بودن احکام و قوانین اسلام است؛ یعنی تک‌تک واجبات، مستحبات، مکروهات و محرمات اسلام، در کنار یکدیگر و مکمل هم هستند؛ اگر یکی درست در جای خود قرار داده شود، ولی دیگر قطعات در جای خود نباشد یا اشتباه گذاشته شود، پازل کاملی به‌دست نخواهدآمد و دین، درست نشان داده نخواهد شد. بر این اساس است گفته او که «اگر نظام اسلامی به‌جای درگیرشدن به مسایل شکلی و ظاهری حجاب به اصل کار خودش که برقراری قسط و عدل است، می‌پرداخت، چه‌بسا مسئله حجاب هم به‌طور طبیعی حل می‌شد. توجه به‌ظاهر یکی از حربه‌های شیطان است. ما متأسفانه به‌جای این‌که به ریشه توجه کنیم، به ‌ظاهر پرداخته‌ایم» (37)؛ چندان منطقی و درست به نظر نمی‌رسد. بله، مسلماً مال حلال، عدالت اجتماعی و... همه‌وهمه قطعاتی از این پازل هستند که در کنار هم قرار گرفتن آن‌ها مسیر را هموارتر خواهد ساخت، ولی این به معنای کنار گذاشتن قطعه حجاب و توجه تنها به سایر مسایل مطرح‌شده نیست، بلکه می‌توان چند اقدام را همراه، هم‌راستا، هم‌جهت و هماهنگ باهم از طریق نهادها، مراکز و با برنامه‌های گوناگون انجام داد. می‌توان در مدارس و صداوسیما و... به فرهنگ‌سازی حجاب پرداخت، در مراکز و آموزشگاه‌ها و صنایع به زمینه‌سازی امور اجرایی و موردنیاز مبادرت کرد و از نهادهای نظامی و انتظامی نیز توقع برخورد داشت. لازم نیست هر مرحله را متوقف بر انجام مراحل دیگر بدانیم و صبر کنیم تا شاید یکی از مراحل به پایان برسد.
 
نکته بعد آن است که هر حرفی مخاطبی دارد و مکانی؛ هر انتقاد و حرف و گله‌ای را برای هر مخاطب و در هر سطحی نباید عنوان کرد، که گاه این بحث‌ها نه‌تنها مشکل‌گشا نخواهد بود، بلکه در ذهن مخاطب عام نیز ممکن است به ایجاد شبهه یا بدبینی و... منجر شود.
 
کلام زائری سخنانی است انتقادی که بسیاری از آن به‌جا و مورد تأیید اکثر اندیشمندان دینی است، اما عنوان‌کردن آن‌ها در تریبونی به گستردگی تلویزیون چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. اگر صحبت‌ها برای حل مشکلات است، باید در محافل فکری و فقهی و عقیدتی خاص آن مطرح شود، نه در سطح جامعه. درست است که شاید این نوع صحبت به معنای آن باشد که فردی روحانی است که سخن مخالفان و گله‌مندان را به گوش سیاست‌مداران برساند، اما به چه قیمتی؟ باید دید که با این نوع عملکرد چه چیزی به‌دست می‌آوریم و چه چیزی را از دست می‌دهیم؟!
 
منبع:مهر خانه