ابعادی تازه برای اعتراف بزرگ فوکویاما


ابعادی تازه برای اعتراف بزرگ فوکویاما

خبرگزاری تسنیم: قدرت های بزرگ و نظام جدید بین المللی که ساختارهای مدیریت قدرت در جهان را به برخی کشورها محدود کرده است زاییده جنگ ها و نبردهای بزرگ هستند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، قدرت های بزرگ و نظام جدید بین المللی که ساختارهای مدیریت قدرت در جهان را به برخی کشورها محدود کرده است زاییده جنگ ها و نبردهای بزرگ هستند. از همین رهگذر در پایان جنگ اول جهانی با افول قدرت هایی چون انگلیس و فرانسه با آن همه مستعمره در چهار گوشه جهان، جنگ جهانی دوم به مثابه تیر خلاص به این قدرت ها بود و پس از پایان این جنگ خانمان سوز در سال 1946 آمریکا که از ترکش های ویرانگر جنگ دورمانده بود، ظهور کرد و نظام جدیدی در روابط بین الملل شکل گرفت. اصولا هرجا جنگ های سخت میان دو مدعی در می گیرد آن جایی «ایدئولوژی» با «گفتمان» (دانش، فرهنگ و ریشه تمدنی) در هم می آمیزد و می توانند خود را بر «ایدئولوژی» و «گفتمان» مقابل غلبه دهندکه قدرت های جدید شکل می گیرند و چه بسا بتوانند نظم موجود را هم تغییر دهند. تجربه تقابل لیبرالیسم و کمونیسم در دهه های پایانی قرون پیش ازمیلاد که در نهایت به فروپاشی شوروی و ایجاد نظام تک قطبی با محوریت آمریکا انجامید مثال عینی این اتفاق است. کشورهای زیادی در سودای به دست آوردن مدیریت مناطقی از جهان و تبدیل شدن به قدرت های منطقه ای یا جهانی، دست به ترکتازی و حمله نظامی به دیگر کشورها زده اند. در شکل جدیدترش طرح خام آل سعود در ایجاد ائتلافی علیه فقیرترین کشور عرب، یعنی یمن و ازبین بردن زیرساخت های این کشور در بمباران هوایی و جنگ شهری، تدارک اخیر ترکیه در مناطقی از ترکیه و شمال عراق که به بهانه داعش، سال ها پس از ظهور این گروهک انجام می شود، تجهیز گسترده و حمایت های همه جانبه از گروه های مختلف تروریستی در سوریه، به خوبی نشان می دهد که کشورهای مختلف منطقه در سودای به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت در موازنه جدید، دست به اقدام سخت زده اند. آن هم با پشتوانه کمک های آمریکایی و اسرائیلی. غافل از این که مدت هاست دیگر اقدامات سخت افزاری مثل اقدام نظامی و لشکر کشی تنها عامل قدرت سازی نیست و مولفه های نرم قدرت نظیر دانش و فرهنگ که ذیل گفتمان تعریف می شوند، نیز باید در کنار قدرت سخت وجود داشته باشد تا کشوری بتواند هنجارهای تنیده شده اطراف خود را بشکافد تا به شکل دهی نظم جدید و موازنه جدید قدرت برسیم.

اکنون سوال اینجاست که چرا چندین کشور در حمایت ازآمریکا و اسرائیل، همه توان نظامی، سیاسی و ایدئولوژیکی خود را صرف مقابله با کشوری می کنند که فقط 37 سال از عمر نظام آن می گذرد؟ ایران تا همین 2-3 دهه پیش نمی توانست حتی سیم خاردار تولید کند و کشورهای مختلف از فروش چند متر آن، به ما سرباز می زدند، اکنون چه تغییری کرده است که چندین کشور، ناتوان از اقدام نظامی، برای ایدئولوژی و گفتمان برخاسته از انقلاب اسلامی، تدارک گسترده جنگ نیابتی و ایدئولوژیکی می بینند و مقابل اسلام سیاسی اصیل که انقلاب اسلامی عرضه کرده است اسلام تحریف شده تکفیری ها را قرار می دهند و به متحدان منطقه ای ما هجوم می برند؟

پاسخ همه این سوال ها در نهایت به یک عبارت می رسد و آن «ایستادگی مردم ایران و مدیریت هوشمند تهدیدها» و فرصت های منطقه ای توسط نظام جمهوری اسلامی ایران است.

کشورهای زیادی را می توان نام برد که در سودای جایگاه امروز ایران بوده و هستند اما مسیر صحیح انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف به ویژه آن جایی که به قدرت سازی منجر می شود مانند دانش و فرهنگ و نیز اقتدار نظامی درون زا باعث شده تا این جایگاه برای خیلی ها غیر قابل دسترس باشد. من هم اذعان دارم که در برخی حوزه ها نتوانسته ایم مطابق خواسته ها و گفتمان انقلاب اسلامی حرکت کنیم، مانند حوزه اقتصادی که دولت های 3 دهه گذشته به خاطر آن باید مقابل مردم شرمسار باشند که نتوانسته اندآن چه باید و شاید را در حق مردم انجام دهند، اما هرچه هست، با وجود فشارها و تهدیدهای متعدد نظامی، اقتصادی و سیاسی، ایران توانسته اکنون به جایگاهی برسد که 6 کشور بزرگ جهان ماه ها برای مذاکره با ایران وقت می گذارند؛ حتی وزیر خارجه آمریکا تمام وزارت خانه اش را تعطیل می کند و پای شکسته با 100 مشاور حقوقی 18 روز در وین اردو می زند تا بتواند با ایران به توافق برسد. این ها نشان می دهد که ایران توانسته قالب های سنتی قدرت سازی را که مبتنی بر نبرد سخت بود بشکند و با ترکیب معادلات گفتمانی با اقتدار دفاعی و مقاومت مردمی که زیر بار فشارهای مختلف سیاسی و نظامی و اقتصادی ایستادگی کرده اند، نُرم های نظم موجود جهانی را لااقل در منطقه مورد نفوذ خود برهم زند و در برهه ای مهم و خطیر که هر کس تلاش می کند سهم خود را از نظام جدیدی که شکل می گیرد، بگیرد ، هنجارهایی جدید از قدرت را ایجاد کند. در منطقه ای که از 2 قرن پیش انگلیسی ها و فرانسوی ها سودای حکومت بر آن را داشتند و چند دهه ای است که آمریکا با این خیال زندگی می کند.

اگر روزگاری فوکویاما، لیبرال دموکراسی آمریکا را به عنوان بهترین نظام سیاسی معرفی می کرد حالا قدرت انقلاب اسلامی تنها 37 سال پس از نقطه آغاز، خود را مقابل این تفکر علم کرده است. البته فوکویاما چندی است که به شکست لیبرال دموکراسی اعتراف کرده است: «آمریکایی ها فکر می کردند با استفاده از قدرت می توانند شکل دنیا را به کل تغییر دهند... من فکر می کنم این یکی از دلایل شکست های لیبرال دموکراسی بوده است.» این اعتراف حالا دارد ابعاد مهم ترو تازه ای پیدا می کند، چه این که مقابلش گفتمانی ایستاده است که هیچ نقطه مشترکی با آن ندارد و از حاصل تقابل این دو گفتمان، قدرتی جدید در نظم جدید جهانی معرفی شده است؛ قدرتی به نام جمهوری اسلامی ایران. قدرتی که بدون جنگ، کاملا مستقل از هر قدرت دیگر، خود را به نظم جهانی تحمیل کرده است. این موضوع البته 2 الزام نیز با خود به همراه دارد:

اول- این که این قدرت ثمره گفتمان ضدهژمونی ایران در مقابل غرب است و رمز بقای این قدرت، ادامه همین مسیر و گم نکردن مسیر مبارزه با استکبار است چرا که تازه در آغاز راهی دشوارتر قرار گرفته ایم که همانا حفاظت از دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی و ملت ایران است.

دوم- این که حالا نوبت عرصه های دیگر به خصوص اقتصاد ایران است که بتواند با شکل دهی ساختاری مبتنی بر «اقتدار اقتصادی درون زا» دین خود را به انقلاب اسلامی ادا کند و با همت جهادی خود، همان مسیر پیشرفت انقلاب در سایر عرصه هارا دنبال کند و نگذارد این پاشنه آشیل، طمع دشمنان را برای تحت فشار قرار دادن مردم ایران بیشتر کند. مردمی که تازه می خواهند شیرینی سال ها ایستادگی خود را بچشند: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا الله ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ.»(سوره فصلت/آیه 30).

انتهای پیام/

منبع: خراسان

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon