به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، آمریکاییها بر این گمانند که با توافق هستهای و نیز به دست گرفتن کنترل رفتار ایران در منطقه، بتوانند ضمن مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی و مهار ایران راه دستیابی به منافع خود را هموار کنند.
راهبرد تغییر رفتار ایران، پس از جنگ تحمیلی و اثبات ناتوانی آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی، در کنار راهبرد تغییر نظام ایران قرار گرفت و با توجه به تغییر دولتها در آمریکا و یا در ایران همواره یک کفه این ترازو سنگینی میکرده است. اولویت دولت «جورج دبلیو بوش»، رئیسجمهور سابق آمریکا خواستار تغییر نظام ایران بود که به دلیل شکستهای او در عراق و افغانستان این راهبرد عملا شکست خورد و با روی کار آمدن «باراک اوباما» و مطرح کردن سیاست دیپلماسی و تعامل، راهبرد تغییر رفتار ایران اعتبار بیشتری پیدا کرد.
به گزارش فارس، آمریکا و متحدان اروپایی او با هدف دستیابی به این هدف راهبردی در منطقه غرب آسیا، در دوره دو ساله اخیر مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای 1+5 امیدوار به دستیابی به توافق هستهای بودهاند و حال که توافق حاصل شده، این کشورها به خصوص آمریکا وارد مرحله دوم مناسبات خود با ایران خواهند شد و این خواست را با عزم بیشتری دنبال میکنند. چنانکه «دیوید کامرون»، نخستوزیر انگلیس تنها چند روز پس از اعلام توافق، در 28 تیرماه در گفتوگو با شبکه خبری «انبیسی» گفت: «بعد از حصول توافق، کشورهای غربی خواهان تغییر سیاست ایران در خاورمیانه هستند.»
امید به تغییر رفتار ایران در منطقه چه قبل از توافق و چه بعد از آن از جانب مقامات آمریکایی به شیوههای مختلف مطرح شده است که از جمله آنها، سخنان باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا طی مصاحبه با نیویورک تایمز در 17 فروردینماه، تنها 4 روز پس از رسیدن به چارچوب لوزان است که هدف بعدی کشورش را همراه با چاشنی همیشگی تهدید، اینگونه مطرح کرد: «فکر میکنم ترکیب یک مسیر دیپلماتیک که مسئله هستهای را در یک طرف قرار داده و همزمان پیامی روشن به ایرانیها بفرستد مبنی بر اینکه شما باید رفتار خود را بطور گسترده تغییر دهید، ترکیبی است که به صورت بالقوه نه فقط خیال دوستان ما را راحت میکند، بلکه تنشها را نیز کاهش میدهد.»
«جان کری»، وزیر امور خارجه آمریکا نیز در طول مذاکرات هستهای گفته بود «خیلی سخت در تلاش است تا موضوعات منطقهای دیگر را با جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران مطرح کند.»
به نظر میرسد قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل نیز میتواند برای آمریکا دستاویزی جهت رسیدن به یکی از مؤلفههای این هدف باشد. در بند 5 ضمیمه B قطعنامه آمده است: «تمامی کشورها، مشروط به اینکه شورای امنیت پیشاپیش بر مبنایی مورد به مورد، تصمیم به تصویب بگیرد، باید در این فعالیتها مشارکت داشته و اجازه آن را صادر کنند: تأمین، فروش و یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم هرگونه تانک جنگی، خودروهای رزمی زرهی، سامانههای توپخانهای سنگین، هواپیماهای رزمی، بالگردهای تهاجمی، ناوهای جنگی، موشکها و یا سامانههای موشکی، مطابق با اهداف «فهرست تسلیحات متعارف سازمان ملل»، یا مواد مرتبط، شامل قطعات یدکی، از داخل و یا از طریق قلمروهای تحت حاکمیتیشان، و یا توسط اتباع آنها و یا افراد تحت حاکمیت آنها، یا با استفاده از هواپیماها و یا کشتیهای حامل پرچمهای آنها، اعم از اینکه از قلمروشان نشأت گرفته یا خیر، به ایران، یا برای استفاده در داخل ایران و یا در جهت تأمین منافع ایران، و ارائه آموزش فنی، منابع یا خدمات مالی، پیشنهادات، دیگر خدمات و کمکهای مرتبط با تأمین، فروش، انتقال، تولید، حفظ و نگهداری و یا استفاده از تسلیحات و مواد مرتبط توصیف شده در این بند فرعی، به ایران توسط اتباع این کشورها و یا از داخل یا از طریق قلمروهای تحت حاکمیتشان.»
این بند به این معنا است که ایران بدون اجازه شورای امنیت حق فروش و یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم سلاح و تجهیزات جنگی را ندارد. این بند دست آمریکا را که اکنون به این اطمینان رسیده که ایران از حمایت از گروههای شیعی منطقه، دولت سوریه و مردم بحرین، یمن و... دست بر نمیدارد، برای محدود کردن ایران باز میگذارد. با توجه به بند مذکور از آنجا که بزرگترین خریدار سلاح ایران همین گروهها و کشورها هستند، در صورت اجرایی شدن این بند ایران عملا حتی اگر بخواهد نمیتواند به این گروهها سلاح بفروشد و در امنیت این گروهها و مردم آنها خلل وارد خواهد آمد. آمریکا در این مورد تا حدودی به هدف خود مبنی بر عدم حمایت جمهوری اسلامی از گروههای متحد ایران دست خواهد یافت و موفق به کنترل این کشور خواهد شد.
از دیگر مواردی که هدف تغییر رفتار ایران از جانب آمریکا را اثبات میکند تأکید این کشور بر مسئله اسرائیل و اصرار بر حفظ امنیت این رژیم در منطقه است. یکی از مسائل مهمی که همواره عامل تیرگی روابط ایران و آمریکا بوده، مسئله اسرائیل و فلسطین است و آمریکا همواره تلاش کرده نوع برخورد ایران را در مواجهه با رژیم غاصب صهیونیستی تغییر دهد. ولی ایران به دلیل اینکه این مسئله را یک مسئله ایدئولوژیک میداند هیچگاه آن را نپذیرفته است.
توافق حاصل شده این امید را در آمریکا ایجاد کرده تا بتواند از ایران مطالبه برخوردی متفاوت با اسرائیل را داشته باشد و اتفاقا یکی از جهات مهم مخالفت برخی مقامات آمریکایی به خصوص جمهوریخواهان کنگره با توافق این است که توافق هستهای تضمینی برای تغییر رفتار ایران در مقابل رژیم صهیونیستی ایجاد نمیکند و حتی موجب افزایش کمکهای ایران به گروههای مخالف این رژیم میشود و این مسئله، امنیت اسرائیل را در منطقه بیش از پیش به خطر میاندازد.
در روند تصویب قانون بازنگری توافق هستهای با ایران نیز که در ماه مه 2015 به تصویب رسید یکی از اعتراضات مهم سناتورهای جمهوریخواه این بود که نباید بند به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران از آن حذف شود و علاوه بر این باید بندی مبنی بر فلجسازی شبکه مالی حزبالله لبنان در آن گنجانده شود.
آمریکا در مسائل دیگر نیز از بابت ایران نگران است و به همراهی ایران برای حل بحرانهای منطقهای خود امید دارد. این کشور از حل بحران سوریه که خود آن را ساخته ناتوان است و مسئله گروه تکفیری داعش که تهدید جدیدی برای منافع آمریکا به خصوص منافع نفتی این کشور در عراق به شمار میآید نیز بر مشکلات آمریکا در منطقه افزوده است. در همین زمینه آمریکا سال گذشته به صورت محرمانه برای حل این مشکل از ایران درخواست کمک کرده بود و حال که از دید این کشور سیاست دیپلماسی درباب توافق هستهای موفق افتاده امیدوار است همین سیاست در حل بحرانهای منطقهای نیز به نتیجه مطلوب وی برسد.
آنچه گفته شد، نشاندهنده این نکته است که هدف تغییر رفتار منطقهای ایران از جانب آمریکا حداقل از ابتدای دولت اوباما به طور جدی دنبال میشود و توافق هستهای از دید این کشور نقطه آغازی برای دستیابی به این هدف است. در باب سیاستی که آمریکا در این باره در پیش خواهد گرفت باید گفت به دلیل آنکه این کشور مدعی است مسئله هستهای را از طریق دیپلماسی حل کرده، این بار هم همین روند را دنبال خواهد کرد. ولی نظر به تاکیدات مداوم رهبر معظم انقلاب خاصه مواضع صریح ایشان در خطبههای نماز عید فطر مبنی بر اینکه «سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم» آمریکا از این سیاست ظرفی نخواهد بست.
با این وجود از آنجا که هدف مهار ایران در منطقه غرب آسیا یکی از محوریترین اهداف آمریکا جهت تأمین منافع خود است، این کشور همانند روند 13 ساله مواجهه با برنامه هستهای ایران از هیچ تلاشی، چه مذاکره، چه تحریم و چه تهدید به حمله نظامی فروگذار نخواهد کرد تا ایران را وادار به تغییر رفتار در منطقه کند. آمریکا به مانند قبل پس از امتحان بخت خود در استفاده از اهرم دیپلماسی، در صورت عدم موفقیت، به اهرمهای فشار خود روی خواهد آورد. شاهد این مدعا، سخنان اوباما در گفتوگو با نیویورکتایمز است که گفته بود «اگر ایران با برخورد دیپلماتیک ما برای حل مسائل منطقه عوض نشد، ظرفیت بازدارنده ما و برتری نظامی ما پابرجا خواهد بود... ما قابلیتهای خود را برای دفاع از خود یا متحدانمان از دست نمیدهیم.»
در پایان به نظر میرسد تجربه مذاکره با ایران بر سر مسائل هستهای نوعی خوشبینی غیرواقعی را در بین مقامات غربی برای تعامل با ایران بر سر پروندههای منطقهای ایجاد کرده است و این میتواند به چالش جدیدی تبدیل شود امری که هوشیاری بیشتری را از سوی دولتمردان ایرانی میطلبد چه اینکه تصویری که از ایران اسلامی در خارج از مرزهای میهن حاکم است، تصویری است که ایران را پرچمدار استکبارستیزی و حمایت از ملتهای مظلوم و نهضتهای آزادیبخش میداند.
منبع: سیاست روز
انتهای پیام/