افسانه و افسون
انباشت بخشی از ثروت جامعه دردست کسانی که نه برای کسب ثروت کار و تلاش کردهاند نه رسالت کارآفرینی و خلق ثروت برای عموم مردم دارند، جز دامن زدن به شکاف طبقاتی و نفرت و بیاعتمادی عمومی، حاصلی ندارد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، روزنامه اطلاعات در یاداشت شماره امروز خود به قلم علیرضا خانی نوشت: جدیدترین دیدگاه در حوزه نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی نشان میدهد به جای تمرکز بر میزان نابرابری باید به منشاء نابرابریها توجه شود.
یکی از مصادیق مبارزه با فساد، شناسایی منشاء ثروت میلیاردرهایی است که در اندک زمانی با روشهایی ناشناخته صاحب ثروت کلان شدهاند. این ثروتها، چون از راههایی غیر از فعالیت اقتصادی درست و مولد، گرد آمدهاند نه تنها تأثیری در افزایش تولید، کار، رفاه عمومی و گردش اقتصادی ندارند بلکه حتی تولید ناخالص داخلی را هم بالا نمیبرد.
انباشت بخشی از ثروت جامعه دردست کسانی که نه برای کسب ثروت کار و تلاش کردهاند نه رسالت کارآفرینی و خلق ثروت برای عموم مردم دارند، جز دامن زدن به شکاف طبقاتی و نفرت و بیاعتمادی عمومی، حاصلی ندارد.
همانطور که همه مسئولان قضایی و نظارتی بارها گفتهاند، نخستین گام برای مقابله با فساد شفافسازی است. شفافسازی، به معنای انجام همه امور اقتصادی پشت دیوارهای شیشهای است. در اقتصاد شفاف، روابط پشت پرده ارباب ثروت و قدرت، آشکار میشود و چنانچه کسانی با استفاده از هر نوع رابطه با بدنه کارگزاران نظام سیاسی، از انواع رانت برخوردار شوند و ثروتهای گزاف به هم زنند، نمیتوانند هویت و ماهیت خود را از چشمهای جامعه پنهان کنند.
فساد معمولاً و بلکه همیشه پشت درهای بسته رخ میدهد نه در معرض و مرآی عموم. برای همین تا زمانی که درها باز و دیوارها شیشهای نباشد، بیم تکرار و استمرار فساد هست. قانون دسترسی آزاد مردم به اطلاعات تصویب شده است اما اگر اجرا شود، گام بزرگی در برابر فساد است. در جامعه باز، هر کس باید بتواند به همه اطلاعات و دادههای دولتها و نهادهای عمومی به طور نامحدود دسترسی داشته باشد. طبیعی است که دادههای نظامی و امنیتی از این قاعده مستثنی هستند و البته همان نهادها هم از حیث دادههای عمومی و مالی باید شفاف عمل کنند و دادههایشان در معرض دید عموم باشد.
فساد اقتصادی، علاوه بر بیعدالتی، موجب بیاعتمادی میشود.
بیاعتمادی یکی از خطرناکترین آفتهای جامعه است. از بیاعتمادی شهروندان به یکدیگر تا بیاعتمادی متقابل شهروندان با حاکمیت. برای همین فساد غیر از عوارض اقتصادی، عوارض اجتماعی وخیم دارد. اما در بعد اقتصادی فساد، علاوه بر ایجاد شکاف طبقاتی به کاهش نرخ رشد اقتصادی دامن میزند. بر اساس یافتههای جدید حاصل از تحقیقات اقتصادی، جمع شدن ثروتهای عظیم حاصل از سوداگری، سفتهبازی و رانتخواری به کاهش نرخ رشد اقتصادی و پایین آمدن سرانه تولید ناخالص داخلی میانجامد.
به این نوع ثروتها، اصطلاحاً ثروتهای حاصل از رابطه کثیف میگویند. رابطه کثیف یعنی روابط نامشروع صاحبان ثروت با صاحبان قدرت. این رابطه کثیف با مکانیزم ایجاد «انحصار» و «رانت» به انباشت ثروت بیشتر در نزد افراد و گروههای خاص ثروت اندوز غیرمولد میانجامد که معمولاً در نهایت رو به سوی خارج دارد. آنچه دکتر نهاوندیان به مناسبت هفته دولت در نماز جمعه تهران به آن اشارهای گذرا کرد و گفت که باید ریشههای انحصار را بخشکانیم، در واقع ناظر به این موضوع است. انحصار حاصل پیوند نامشروع ثروت و قدرت است. چون تنها قدرت است که میتواند برای یک شخص یا یک گروه انحصار بیافریند و ـ به قیمت زیان دیدن جامعه به خاطر نبود شرایط رقابتی ـ ثروت انبوهی را به جیب شخص یا گروهی خاص سرازیر کند.
این ثروت، به خاطر ناکارآمدی برنامههای باز توزیعی دولت، همچون تومورهایی در نقاطی از جامعه رشد میکند و نمودهای بیرونی آن از خودروهای 4 میلیاردی تا قصرهای افسانهای، پنجه بر چهره همه اقشار جامعه میکشد و نهایتاً به کمک افسون برآمده از ثروتهای افسانهای، با هر نوع تلاشی برای شفافیت و هر حرکتی برای مقابله با انحصار و رانت توسط دولتها، به مقابله و مبارزهای سخت برمیخیزد. آیا دولت تدبیر و امید رمق و یارای ایستادن در برابر این نیروی مافیایی را دارد؟
انتهای پیام/