داستان خیاط و کوزه در تئاتر ایران
نمایش «مضحکه شبیه قتل» به کارگردانی حسین کیانی میتواند عرضهای برای خودنمایی تواناییهای وی در نمایش ایرانی باشد؛ ولی مجموعه کار دوشادوش تئاتر آزاد حرکت میکند و مشخص نیست مقصد این تئاتر در سال تئاتر به کجاست.
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم:
1- تیر 1394، یعنی همین چند ماه پیش نمایشی با عنوان «عاشقانههای ناآرام» به کارگردانی دختری جوان و با انبوهی از ستارگان سینمایی در تالار وحدت روی صحنه میرود. بلیت نمایش با نرخ یک میلیون ریال واکنش منفی هنرمندان را موجب میشود و گردآوردن آن تعداد بازیگر تنها چند روز پیش از اجرا و تمرین در عرض دو سه هفته موجی منفی در فضای هنری کشور پدید میآورد.
در نخستین روز تیرماه، مهمترین واکنش را کانون کارگردانان تئاتر کشور منتشر کرد. بیانیهای که با این عبارات شروع میشد: «بالاخره مدیریت ناکارآمد، غیر کارشناسانه و گمراه کننده فرهنگی در حوزه تئاتر و غفلت چند ساله خانه تئاتر در تعریف و ایجاد جایگاه واقعی هنر تئاتر و ضرورتهای واقعی آن پرده از روی این خلاء دهشتناک کنار زد و فاجعهای به بار نشست که نامش عاشقانههای ناآرام است». بیانیه ظهور پدیدهای به نام «عاشقانههای ناآرام» را در چند مورد میدانست:
- حذف سهم و حق تئاتر از حمایتهای فرهنگی
- فعالیت اجرایی پرزرق و برق و درآمدزا برای ادامه حیات تئاتر
- باز شدن پای افرادی که جز پول و سرمایه هیچ چیز دیگری ندارند
- درآمدزا کردن تئاتر، تخریب و به اضمحلال کشاندن نفس هنر تئاتر و زدودن هویت اندیشمندانه این هنر شریف
در انتهای بیانیه نیز آمده بود: «فضای تئاتر حداقل در چند سال گذشته فضای امنی تلقی میشد برای طرح واقعبینانه مسائل اجتماعی و فرهنگی و تاریخی که تماشاگر کمتر در مدیومهای دیگر شاهد آن بود. این امری است که در همه جای دنیا وجود دارد و تئاتر، متمایز از دیگر هنرهای نمایشی هنری است که خواست عالی مخاطب را برآورده میکند نه صرفاً خواستهای سطحی و سرگرمیخواه او را.»
2- سالها پیش در تلویزیون تبلیغ نمایشی از گونه تئاتر آزاد پخش میشد که در «خانه کتاب تهران نو» روی صحنه میرفت. در فضایی که تا به همین امروز تئاتر جایی در فضای تبلیغاتی تلویزیون نداشت، تصویری از تئاتر در تلویزیون عرضه میشد که امروز پس از گذشت سالیان نه چندان دراز، تبدیل به تصویری محکم از تئاتر در ذهن عموم مردم شده است؛ چیزی به اسم تئاتر آزاد که در فضای روشنفکری نامش را آتراکسیون گذاشتهاند. و تئاتر آزاد، همهی تلقی بخش زیادی از عموم جامعه از تئاتر شد.
در آن تیزر تبلیغاتی، عباراتی غلوآمیز درباره یک کمدی پر از شادی و خنده و موسیقی نقل میشد و صدای پرشور گوینده تیزر با تصویری از چند مرد همراه بود که از فرط خنده و قهقهه در آستانه کندن صندلی خود یا خوردن صندلی مقابل بودند. زنها نیز سعی میکردند با کمی حجب و حیا، با پوشاندن دهان خنده خود را پنهان کنند. البته بعدها فهمیدم چرا مردها قهقهه میزدند و زنان رفتارشان کمی آمیخته با خجالت بود.
3- ممکن است برای شما این سوال پیش آید که ارتباط میان دو بند فوق چیست؟ همه چیز به تجربه تماشای نمایش «مضحکه شبیه قتل» کاری از حسین کیانی، رییس کانون کارگردانان تئاتر ایران بازمیگردد. نمایشی که داستان تلاشهای دو بیوه ناصرالدین شاه برای اجرای شبیهخوانی قتل شاه مقتول است که یکی در پی تعزیه است و دیگری در پی مضحکه.
«مضحکه شبیه قتل» مجالی است که در آن کیانی تواناییهای خود را در انواع نمایشهای ایرانی از تعزیه و شبیهخوانی تا زنپوشی و روحوضی اثبات کند. نمایش مملو است از ترفندها و شگردهای هنر نمایش ایرانی که از بازی بازیگران به خوبی نمایان است؛ اما این همه ماجرا نیست.
این تمجید تنها برای چیزی در حدود 15 درصد نمایش حسین کیانی است. واقعیت ماجرا تلخ است نه شیرین. واقعیت نمایش را در سالن، در میان صندلیها و در واکنشها میتوان دید. همان تصویر مردی که صندلیش را از جا میکند و زنی که با ترس و شرم میخندید. نمایش «مضحکه شبیه به قتل» داستانش از تئاتر جداست. نمایش مصداق بارز تئاتر آزاد میتواند باشد و تمام علائم و نشانههایش را میشود از دل اجرا در آورد.
نمایش فاقد یک داستان منسجم و ناب است. همه چیز حول این میگردد که شخصیت مرکزی، «هرکی» با بازی حبیب دهقاننسب در مواجه با زنان چه میکند و در مقابل نوکرش با بازی شهرام حقیقت دوست چه واکنشی از خود بروز میدهد. یا اینکه مستراح را در نمایش در چه وضعیتی قرار دهد. میتوان با اطمینان خاطر گفت 50 درصد نمایش به موضوع مستراح، چاه، یک شاهی و جزئیاتش خلاصه میشود. باقی هم که به زنبارگی افراد اختصاص مییابد و در انتها جایی برای اندیشه و تفکر جاسازی شده است.
حسین کیانی که خود از تنظیم کنندگان اصلی بیانیه کانون کارگردانان تئاتر در برابر فاجعهای به نام عاشقانههای ناآرام است – که نگارنده درباره فاجعه بودن این نمایش با اعضای کانون همرای است – در نمایش خود تمام آن نکات قابل تامل بیانیه را زیر پا گذاشته و فراموش کرده است که باید یک سوزن هم به خودش بزند. نمایش «مضحکه شبیه قتل» شاید قیمت بلیتش 100 هزار تومان و بازیگرانش ستارههای سینمایی نباشند؛ ولی در راستای « تخریب و به اضمحلال کشاندن نفس هنر تئاتر و زدودن هویت اندیشمندانه این هنر شریف» است.
این مهم زمانی دردناک میشود که در معرفی اثر آمده است که این نمایش در راستای کمدی ناب ایرانی است و اگر این حرف از جانب حسین کیانی پذیرفتنی باشد؛ پس چه نیازی است که با مقولهای به نام تئاتر آزاد جنگیده شود. به نظر میرسد در این مبارزه چند ساله، افرادی چون حسین کیانی و دیگران سلاح را زمین گذاشتهاند تا در زمین حریف بازی کنند. دردناکتر آنکه در معرفی نمایش آمده است که این اجرا با 17 روز تمرین جمع شده است؛ یعنی چیزی شبیه «عاشقانههای ناآرام».
شاید جامعه هنری و به خصوص تئاتری ایران با آن همه زرق و برق و هاله اندیشمندانه به دورش، درون گردابی شده است که راه برون رفت از آن نامشخص است و داستان تاسفبار جایی است که حتی دو ساعت و نیم تئاتر آزاد در مظهر و نماد تئاتر ایران سودآور نیست و حتی به اندازه یک نمایش آزاد معمولی نیز مخاطب نداشته است. طبق اعلام رسمی مجموعه تئاتر شهر نمایش «مضحکه شبیه قتل» تا تاریخ 18 مهر ماه با 26 اجرا، 8 هزار و 32 تماشاگر داشته است. این سالن که ظرفیت آن 579 تماشاگر است تا تاریخ یاد شده 4714 بلیت تمام بها، 157 بلیت نیمبها، 997 بلیت با تخفیف و 2164 مهمان داشته و به فروش یک میلیارد و 811 میلیون و 20 ریال رسیده است.
با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت که در 26 اجرا، از 15 هزار و 54 مخاطب ممکن، این نمایش تنها موفق به جذب 8032 نفر شده است که تنها موفق به جذب 53.35درصد ظرفیت سالن شده است. از این تعداد نیز نزدیک به 30 درصد مخاطبان، با بلیت مهمان – یعنی رایگان – به تماشای نمایش نشستهاند. تنها 59 درصد از تماشاگران هزینه کامل اثر حسین کیانی را داده است.
در یک قیاس باید گفت حسین کیانی معترض در اول تیرماه تا اینجا قافیه بازی را به دختر جوانی باخته است و در مبارزه طولانی مدت اعضای کانونهای مختلف تئاتر در برابر تئاتر آزاد نیز – با در نظر گرفتن مسائل مالی - شکست سنگینی متحمل شده است. نمایش حسین کیانی اگرچه در پایان «مضحکه شبیه قتل» مرثیهای بر تئاتر و هنرمندش میخواند که حقیقت محض است؛ ولی بیل و کلنگ نمایش خودش هم در کندن گور تئاتر، مشارکت موثری داشته است و نتیجه یک اتراک.
انتهای پیام/