گره کور بحران سوریه؛ شکست استراتژی غرب و ظهور بازیگران رقیب
در واقع مسئله غرب از دست رفتن وجهه خود برای مقابله با تروریسم و نقش رهبری آن است که میتواند تصویر منجیای را که از خود درست کردهاند، بهطور جدی خدشهدار سازد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، بیش از یک سال از سپتامبر 2014 میگذرد؛ زمانی که رئیس جمهوری ایالات متحده از تشکیل ائتلافی برای مقابله با داعش برای تضعیف و نابودی این گروه تروریستی تکفیری خبر داد. اکنون پس از بیش از 6000 حمله هوایی، بیش از 9000 حمله به اهداف تعیین شده، و پس از کشته شدن چیزی حدود دههزار جنگجو از تروریستها، و پس از تمامی حملاتی که ارتش عراق و سوریه بههمراه نیروهای مردمی و کردها به مواضع داعش و سایر گروههای تروریستی داشتهاند هنوز هم نبرد با تروریستها در یک بنبست استراتژیک گیر افتاده است.
داعش در این مدت حتی مناطقی دیگر از سوریه همانند شهر تاریخی پالمیرا و برخی از میادین نفتی آن را تصرف، و دوباره به کوبانی و دیرالزور حمله کرده است. در واقع مسئله اصلی آنجاست که شکست و سقوط داعش پس از این هجم عظیم از حملات هنوز هم در هاله ابهام قرار دارد. گروه تروریستی داعش در این مدت حتی توانسته است بیعت گروههای تکفیری ــ تروریستی را از لیبی گرفته تا مصر، تونس، الجزایر، نیجریه، یمن و روسیه به دست آورد بهطوری که حتی سایه سنگین خود را بر سر القاعده که پیشتر تنها گروه سازمان یافته تروریستی بود افکنده است.
در واقع داعش در این مدت نشان داده است که در صورت عدم اقدام مشترک و خشکاندن ریشههای فکری ــ سیاسی و اجتماعی و سد کردن راه انتقال منابع این گروه، میتواند در درازمدت برای تمامی منطقه خاورمیانه پیامآور عدم امنیت، بیثباتی و حتی میتواند تهدیدی عمده برای سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی باشد. در واقع اتخاذ راهبردهای کنونی نشان داده است که در صورتی که استراتژیهای غربی ــ منطقهای در قبال این گروه بازبینی نشود میتواند به عامل بیثباتی و ناامنی منطقهای با حکومتهای عرب مرتجعی که هر آن احتمال سقوطشان میرود، تبدیل شود و بخشی از خاورمیانه کنونی باشد.
تلاشهای ناکام ائتلاف برای شکست داعش در سوریه و عراق، و بهعوض تزریق منابع گسترده به گروههای تروریستی درگیر از قبیل پول و سلاح و حمایتهای لجستیکی توسط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خصوصاً عربستان و قطر از سویی و اردن و ترکیه از سوی دیگر عملاً شرایطی را ایجاد کرده است که طبق آن جنگ فرسایشی توان سوریه را هم برای مقابله دچار تزلزل میکند. آنچه بحران سوریه به روسیه و جهانیان نشان داد این بوده که غرب نه بهدنبال شکست داعش بلکه بهدنبال تعقیب منافع خود در غالب حضور در منطقه است. این شرایط ورود جدیتر ایران و روسیه را برای حل بحران سوریه جهت تمرکز بر ایجاد ثبات برای اقدامات بعدی ضروری کرده است.
ظهور بازیگران جدید؛ ایجاد مثلث روسیه، ایران و سوریه و سناریوی غربیها
در راستای مقابله با تروریسم و تقویت دولت بشار در سوریه، روسیه اولین حمله هوایی خود را پس از مدتها حمایت سیاسی از سوریه در شورای امنیت و همچنین از طریق عرضه سلاح و مشاوره نظامی به سوریه در 29 سپتامبر بعد از ساخت و ساز و تکمیل پایگاه نظامی ــ دریایی خود در لاذقیه انجام داد. پس از چند روز حمله "واقعی" به مواضع گروههای تروریستی مثلث روسیه، ایران و سوریه توانستهاند چیزی بیش از 40 درصد مواضع گروههای تروریستی را هدف قرار داده و با پشتیبانی هوایی روسها، مستشارهای ایرانی و نیروی زمینی سوریها به آزاد سازی مواضع اشغال شده روی آورند. در همین راستا، پایگاه خبری ــ نظامی اسرائیلی دبکا، خبر از در راه بودن ناو هواپیمابر چینی لیائونینگ سیوی16 بهمقصد بندر طرطوس ــ پایگاه دریایی سوریها در سواحل دریای مدیترانه ــ داد. این منبع اسرائیلی بر این باور است که این ناو با موشکهای کروز هدایت شونده تجهیز شده است.
اتاق عملیاتی هم در بغداد با همکاری ایران، عراق، روسیه و سوریه ایجاد شده تا به هماهنگی جهت اقدام مشترک علیه آنچه خطر تروریسم خوانده میشود دست زنند. البته بحث ظهور بازیگران جدید بهمنزله عدم حضور قبلی آنها نیست لکن این بار سازوکار کنش برای این بازیگران تغییر کرده است و ماهیت امر یعنی حمایت از دولت اسد و تمامیت ارضی سوریه و جریان مقاومت حفظ شده است.
در این میان آنچه قابل توجه است فرافکنی دولتهای غربی و عربی در خصوص ورود روسیه به میدان عمل در سوریه است. نطفه این جریان با ادعایی حقوق بشری زده شده یعنی آنچه ادعای طرف مقابل است برای اغراق در تعداد کشتههای غیرنظامی و زاری زدن برای مرگ تروریستهای خوب است! سناریوی طراحی شده برای مقابله با حضور روسیه شامل سه محور اصلی بوده است:
ــ استفاده از برگه بازیای بهنام افکار عمومی جهت مشروعیت ستیزی از روسیه در مقابله با تروریسم: جنگ رسانهای غربیها، خصوصاً ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه و آلمان بههمراه کشورهای عرب خلیج فارس در رأس آنها قطر و عربستان و از سوی دیگر ترکیه که میلیونها دلار از درآمد کشورهایشان را در خاک سوریه هدر دادهاند تا بهعقیده خود با تجهیز آنها به برکنار شدن دولت سوریه و ایجاد دموکراسی با داعش و جبهه النصره و ارتش بهاصطلاح آزاد بپردازند! این در حالی است که شورای علمای عربستان با دادن رنگ و بوی مذهبی و دینی به آنچه دخالت "کفار روس" در سوریه میخواند، بیانیهای را به امضای 55 تن از علمای مطرح خود تنظیم کردند که طبق آن مسلمانان واقعی را به حمایتهای تمامعیار معنوی، مادی، سیاسی و نظامی "از بهگفته آنها رزمندگان! برای جنگ علیه نیروهای بشار اسد رئیس جمهور سوریه بههمراه قوای ایرانی و روسی دستور داده است. از سوی دیگر یکی از منابع قطری در تماس با روزنامه گاردین هشدار داد مداخله روسیه را به ایجاد فرانکشتاینی در منطقه تعبیر کرده که حتی برای خودش هم قابل کنترل نخواهد بود"، (بارون فرانکشتاین دانشمندی بود که موجودی شبیه انسان ساخت که تبدیل به هیولایی غیرقابل کنترل شد و خودش را هم نابود ساخت)، جالب اینجاست که این مقام قطری بر این باور است که با اعلان جهاد همه چیز تغییر خواهد کرد، همه خواهند جنگید حتی مسلمانان عافیتنشین عرب! او در این ادعای مضحک به 1.5 میلیارد مسلمانی اشاره میکند که حتی یک درصد از آنها بساط سلطه روسیه را خواهند چید." مسئله قابل تأمل فضای رسانهای جدیدی است که طبق این فضاسازی غربیها، اشتون کارتر، هاموند وزیر خارجه بریتانیا، و سایر کشورهای کمپین ائتلاف غربی تأکید دارند که حملات روسیه نه به مواضع داعش بلکه به غیرنظامیان و سایر گروههای درگیر صحنه است که مورد حمایت آنها میباشند. مایکل فالون، وزیر دفاع بریتانیا نیز اظهار داشته است که مداخله روسها موقعیت وخیم سوریه کنونی را وخیمتر خواهد کرد و در همین راستا برای فشار بر روسیه فالون وزیر دفاع بریتانیا، به اعزام صدها نفر دیگر از نیروهای آموزش دهنده بریتانیایی به مرز منطقه بالتیک با روسیه مبادرت ورزید تا بتواند برگ برندهای را برای مبادله بر سر سوریه با روسیه به دست آورد و بتواند با فشار بر روسیه از آن امتیاز بگیرد.
ــ هشدار ناتو به روسیه در قبال حمله هوایی به سوریه و برهم خوردن توازن قوا: در این راستا وزیر دفاع ایالات متحده در نشست سران ناتو در بروکسل که برای بررسی وضعیت پس از مداخله سوریه برگزار شد تهدید به اقدام متقابل و قاطع بههمراه متحد خود عربستان و سایر کشورهای متحد عرب خلیج فارس کرد. در این جلسه اعضای ناتو تصمیم به افزایش حضور و تقویت نیروهای واکنش سریع خود کردند.
ــ تجهیز تروریستها به تسلیحات جدید برای مقابله با حملات هوایی روسیه، و پیشرویهای سوریه؛ در این راستا عربستان بهدنبال تسلیح حداکثری تروریستها است که تاکنون بیش از 500 سلاح ضدتانک جدید را در عرض یک هفته به آنها داده است و جالبتر اینکه روزنامه الدیار لبنان نیز در روز هفتم اکتبر در گزارش خود خبر از اقدام قطر در تحویل دوهزار موشک استینگر برای هدف قرار دادن هواپیماهای روسی به ترکیه برای رساندن آن به مخالفان داد که با مخالفت واشنگتن، محموله سلاحها به قطر بازمیگردد چرا که همین سلاحها میتوانست هواپیماهای ائتلاف بهرهبری واشنگتن را هم در سوریه سرنگون کند.
بیش از یک سال حملات هوایی بیثمر علیه گروههای تروریستی توسط ائتلاف بهرهبری آمریکا، و قدرت گیری گروههای مسلح درگیر در سوریه و عراق، روسیه را بر آن واداشته است که به مداخله برای حل بحران ایجاد شده دست زند. در این راستا چند سؤال مهم به ذهن میرسد: چگونه میشود از یک طرف به دسته بندی گروههای تروریستی با رویکرد تروریست خوب و تروریست بد دست زد و از طرف دیگر به آنها حمله کرد و ادعای مقابله با تروریسم را داشت؟ بهفرض که در حملات هوایی روسیه افراد غیرنظامی هم کشته شده باشند ــ که البته بسیار امر مذمومی است ــ اولاً غرب هیچگونه سندی مبنی بر اثبات ادعای خود ارائه نداده است و ثانیاً، چگونه است که نزدیک به سههزار نفر غیرنظامی کشته شده در تجاوز آشکار عربستان به یمن با چشمپوشی غرب و حتی کمکهای تسلیحاتی ــ اطلاعاتی و حمایتهای سیاسی آنها همراه است و تمامی محافل حقوق بشری سکوت کردهاند اما بهمحض حملات روسیه تمامی جریان امپریالیسم بین الملل و دولتهای عرب مرتجع حامی آنها به اظهار نگرانی برای خونهای ریخته شده پرداخته است؟
آنچه در این بحران به نظر میرسد که غرب و حامیانش را در یک طرف و ایران، روسیه و سوریه را در طرف دیگر ماجرا قرار میدهد حمایت از دولت کنونی سوریه برای ایجاد ثبات اولیه جهت اصلاحات در مراحل بعدی امر است. در واقع مسئله غرب از دست رفتن وجهه خود برای مقابله با تروریسم و نقش رهبری آن است که میتواند تصویر منجیای را که از خود درست کردهاند بهطور جدی خدشهدار سازد و با ظهور بازیگران جدید در عرصه عمل، نه تنها منافع خود را در خطر میبیند بلکه نگرانیهای ژئوپولیتیکی از "حضور" بازیگرانی دارد که میتوانند بلوک قدرتی در آینده سیاسی منطقه تشکیل دهند و غرب و حامیانش را به خطر اندازند.
نویسنده: پوریا پرندوش، دانشجوی دکترای علوم سیاسی
انتهای پیام/*