روایت تسنیم از ۷۰ سال مجاهدت حجتالاسلام فیروزیان در ترویج "مذهب تشیع"
حجتالاسلام حاج غلامرضا فیروزیان داماد آیتالله شیخ عباسعلی اسلامی مؤسس مدارس اسلامی است که یکی از روحانیان و وعاظ مذهبی فعال بوده و بیش از ۷۰ سال از عمر با برکت خود را در تبلیغ و ترویج مذهب تشیع و عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و مذهبی صرف کرده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، در روزگاری که تبلیغات ضد دین بهویژه علیه مذهب تشیع در جهان اوج گرفته است، الگوپذیری از تلاش بیوقفه و ماندگار استادان و بزرگ مردانی همچون حجتالاسلام حاج شیخ غلامرضا فیروزیان تأثیرگذار و از نیازهای اساسی جامعه کنونی است.
ایشان هماکنون در سن 95 سالگی به سر میبرند و پس از سالها تلاش با هدف زنده نگه داشتن مذهب شیعه و گرایش مردم بهویژه جوانان به این مذهب بیبدیل، در خانهای ساده و بیآلایش در یکی از محلههای شهر اصفهان زندگی میکنند، حجتالاسلام فیروزیان هماکنون مشغول نگارش خاطرات ارزشمند خود در دوران تبلیغی و زندگی مثالزدنی خود در این راه پر فرازو نشیب هستند.
ایشان در طول عمر بابرکت خود با ایمان و ارادهای آهنین و کمک معنوی ائمه اطهار علیهمالسلام و راهنمائی های امیرالمؤمنین در انتخاب راه درست تبلیغ دین، موفق به ساخت حدود 45 مسجد در مناطق حساس ایران اسلامی بهویژه در مکانهای سنی نشین شده است.
به همین بهانه و بهویژه برای بیان خاطرات این عالم بزرگوار و الگوپذیری از راه راستین ایشان در برپائی مساجد بهعنوان سنگری برای حفظ دین مبین اسلام، ساعاتی را میهمان حجتالاسلام فیروزیان در خانه ایشان به گفتوگو نشستیم.
متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تسنیم:حاجآقا فیروزیان داستان زندگی پرفرازونشیب شما از کجا شروع شد؟
حجتالاسلام فیروزیان: من در سال 1298 در تهران متولد شدم. در محلهای که ما زندگی میکردیم نامش سبزیکار امین الملک بود، 500 متر با خندق فاصله داشت، در آن زمان اطراف تهران خندق حفر کرده بودند که اگر دشمن حمله کرد آب بریزند در آن و مانع از ورود دشمن شود. آن زمان در مدارس هنوز دوره دبستان وجود نداشت و یا در محله ما نبود، معمولاً مکتبخانه بود و بچهها را در سن 6 یا 7 سالگی به آنجا میفرستادند، من را هم به مکتبخانه فرستادند، تحصیلات مکتبخانهای پربارتر بود از تحصیلات ابتدائی فعلی.
بعد از یکی دو سال که بهطور کامل باسواد شده بودم و میتوانستم روزنامهها را بیغلط بخوانم، طبق معمول پسرها را بیکار نمیگذاشتند برعکس الآن که بعد از مدرسه به بازی و فوتبال مشغول میشوند، کنار مدرسه هر مغازهای بود پسرها را میگذاشتند کار کنند، ما چون مستأجر بودیم هرکجا منزلمان تغییر میکرد هر مغازهای که نزدیک منزلمان بود ما را در آنجا میگذاشتند کار کنیم.
تسنیم:چه شد که مبلغ مذهب شیعه شدید و آیا پیش از آن به کاری دیگر علاقه داشتید؟
حجتالاسلام فیروزیان: آخرین شغلی که بعد از آن من طلبه شدم ورشو سازی بود، کارخانه ورشو سازی در خیابان امیریه تهران، پدرم چون کاسب و متدین بود مرا شبها پای جلسات قرآن میبرد و من به این جلسات علاقه داشتم. قرآن را در مکتبخانه بیغلط یاد گرفتم، زمان رضاشاه این مجالس دینی تعطیل شد و اگر هم بود مخفی برگزار میشد، ماهم مخفیانه میرفتیم. بعد از رضاخان که جلسات آزاد شد من استاد قرائت قرآن شدم، بقیه مبتدی بودند، البته من صدای خوبی برای قرائت قرآن نداشتم، 40 شب جمعه به زیارت بارگاه حضرت شاه عبدالعظیم(ع) رفتم تا صبح توسل پیدا کردم که من صدای خوب پیدا کنم برای خواندن قرآن، شب چهلم خواب دیدم در مسجد مشیرالسلطنه تهران همانجا که منزل ما بود حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) روی تخت حوض ایستادهاند و همانطور که در روایات هم داریم شکمشان کمی برآمده بود، من دست ایشان را با ذوقزدگی بوسیدم، ایشان فرمود: رضا آن چیزی که میخواهی مصلحت تو نیست، نخواه از خدا، (که صدایم خوب شود) برو قم درس بخوان، گفتم: چشم. بیدار شدم از خواب و فکر کردم که چرا مصلحت من نیست که صدایم خوب شود در قرائت قرآن، متوجه شدم که اگر اینگونه بود حوزه خدمت من فقط به اطراف خانه خودم محدود میشد که حضور در جلسات قرآن بود، اما الآن بیشتر نقاط ایران را رفتهام و خداوند توفیق داده و توانستهام 45 مسجد بسازم.
فردای آن روز خوابم را نزد عالم بزرگ تهران بازگو کردم. ایشان 5 ریال پول به من داد، زمان جنگ هم بود متفقین در ایران بودند، من با قطار رفتم قم، تابستان بود و حوزه تعطیل بود. در آنجا در حوزه فردی که آشنای پدرم بود مشغول درس خواندن شدم.( پدرم کاسب بود، قندوشکر میفروخت) به رسائل و مکاسب که رسیدم چون منبرم در تهران خوب بود منبری تهران شدم، تا موقعی که به اصفهان آمدم.
تسنیم: از چه سالی ساخت مسجد را شروع کردید؟
حجتالاسلام فیروزیان: از 24 سالگی و الآن به سال قمری 98 سال دارم. 17 خانه عالِم ساختهام که الآن در این خانهها روحانی زندگی میکند و 45 مسجد.
تسنیم: بیشتر این مساجد را در چه مکانهایی از کشور ساختهاید؟
حجتالاسلام فیروزیان: این مساجد در نقاط حساس قرار دارند. در سرحد افغان استان سیستان و بلوچستان مبلغان وهابیهای افغان میآمدند علیه شیعه تبلیغ میکردند و مسجد میساختند، من هم در اصفهان بالای منبر برای ساخت مسجد پول جمع میکردم و ازجمله در سرحد افغان مسجد ساختم.
تسنیم: هدف اصلی شما تبلیغ مذهب تشیع بوده است، برای این منظور چگونه و در کجاها اقدام میکردید؟
حجتالاسلام فیروزیان: هرکجای ایران میشنیدم که شیعه مورد تعرض مذهبی و تبلیغی قرار گرفته، دور یا نزدیک، زمستان یا تابستان، با اتوبوس 4 فرسخ تا آن منطقه میرفتم و تبلیغ میکردم که یادم هست یک بار زمستان بود وقتی واردشدم به یک محل نصف شب بود و هوا سرد، درِ مساجد هم بسته بود، یک طویلهای وجود داشت و من برای اینکه گرم شوم رفتم شب را در آنجا گذراندم، بههرحال میماندم و تبلیغ میکردم، گاهی دو یا سه ماه خانواده را نمیدیدم.
تسنیم: در این راه پرفرازو نشیب و حساس از کدام علما راهنمائی و کمک میگرفتید؟
حجتالاسلام فیروزیان: آیتالله کاشانی که ملای سیاست بود و داستانهایی در ملی شدن صنعت نفت دارد، من نماینده ایشان هم بودم برای تبلیغ. یک روز وقتی رفتم خانه آیتالله کاشانی دیدم یک سید جوان لاغر اندام پرحرارت مشغول صحبت کردن است. گفتم ایشان کیست؟ گفتند: نواب صفوی. من چون خودم پرحرارت بودم و از این جنبوجوشها خوشم میآمد رفتم جلو و با ایشان دست دادم و باهم دوست شدیم. جمعیت فدائیان اسلام را ما تشکیل دادیم. جمعیت ما زیاد شد در خیابانهای تهران گردهمائی برگزار میکردیم شعار میدادیم، تحت تعقیب قرار میگرفتیم، زمان شاه بود. یک اتاق استیجاری هم بیشتر نداشتم، نواب صفوی شبها برای تبلیغ به اتاق ما میآمد، من دختر یکساله خود را طبق موازین شرعی صیغه ایشان کردم تا داماد من شود، محرم بود.
دو نفری باهم نزد علمای شهرهای مختلف میرفتیم و اعلام میکردیم اگر یک روزی جمعیت ما قیام کرد علیه دستگاه حکومتی، به شما نگویند اینها تودهای و منحرف هستند، برنامه ما مذهبی است مبادا به ما تهمت بزنند.
در آن زمان کسروی نامی روزنامهای نشر داد و مطالب انحرافی زیاد میگفت و مینوشت، جوان 14 سالهای که با ما بود در جمعیت فدائیان اسلام با هفتتیر کسروی را کشت. نمیدانم الآن در قید حیات هست یا نه، آزادش کردند چون 14 ساله بود و مقتول هم از دین منحرف بود.
بعدها شهید نواب صفوی را اعدام کردند و ما را هم دستگیر میکردند و چند ماهی زندان بودیم و بعد آزاد شدیم، پس از آن که به اصفهان آمدیم در اینجا ماندنی شدیم، منزل من در اصفهان بود، بیشتر مسافر بودم.
تسنیم: چه شد که به اصفهان آمدید و در این شهر ماندگار شدید؟
حجتالاسلام فیروزیان: ماه رمضان شد و من از تهران به اصفهان آمدم، در مسجد سید یک ماه منبر میرفتم، یکی از علمای بزرگ و اهل عرفان و معنویت به نام مرحوم آیتالله میرجهانی که خیلی مرید داشت و مرد خدا بود به من گفت بیا در اصفهان بمان. ما هم در اینجا اتاقی اجاره کردیم در خانه یک سید و در آنجا اسکان پیدا کردیم.
بعد از آن در مسجد سید بچههای محل را دعوت میکردم و به آنان درس دینی میدادم، شبها هم منبر میرفتم. دیگر شدیم منبری، مرحوم سحری واعظ بود، من بودم و یکی دو نفر دیگر که منبر میرفتیم. یک روزنامهای هم منتشر کردم به نام پیام حق که بهصورت هفتگی مطالب مذهبی در آن منتشر میکردیم، زندگی را با تبلیغ ادامه میدادم.
تسنیم: پس از آن کار تبلیغ دین و مذهب تشیع را در کدام شهرها ادامه دادید؟
حجتالاسلام فیروزیان: یادم میآید در شهر بُرازجان استان بوشهر یک جوانی به نام حمید کهنسال ادعای نبوت کرده بود، حدود 2 هزار دختر و پسر هم مریدش شده بودند.از طرف قم مبلغان میرفتند آنجا تبلیغ میکردند، در گفتارشان اظهار قدرت میکردند که میزنیم و میکشیم و از این کارها؛ من رفتم آنجا مردم را دعوت کردم در یک بیابان، بلندگو را هم بردیم، خود آن مدعی پیغمبری هم با حدود 400 مردیاش آمد، من برخلاف مبلغان دیگری که اظهار قدرت میکردند برای براندازی آنان، درباره نبوت پیامبر اسلام(ص) شروع کردم به صحبت کردن، گفتم: چه کسی میگوید فردی ادعای نبوت کرده؟ حیف نیست به جوانان خود تهمت میزنید؟ (درحالیکه همه آن جوانها پیرو آن فرد شده بودند) گفتم: حیف نیست به این جوانان نورانی تهمت میزنید؟! مقام نبوت و پیغمبری را برایشان تشریح کردم و گفتم: چه کسی میتواند با این موازین ادعای پیغمبری کند؟ چرا تهمت میزنید؟! طوری صحبت کردم و طرفداری کردم از آن جوان متنبی که فردا توبه کرد و رفت تهران شاگرد قالیبافی شد. و من به یاری خدا توانستم با زبان خوش او را ارشاد کنم.
تسنیم: روش تبلیغی شما در مساجد چگونه بود؟
حجتالاسلام فیروزیان: به هر صورت شغلم منبری بود و معمولاً در نقاط مختلف ایران در مساجد منبر میرفتم و مردم را به مذهب شیعه دعوت میکردم، برای ساخت مساجد در مناطق مختلف کشور هم در مسجد از مردم پول جمعآوری میکردم، بچهها را دعوت میکردم و درس دینی به آنان میدادم. در سرحد افغان در سیستان و بلوچستان که سنیها زیاد بودند من تبلیغ شیعه میکردم و بیشترین مساجد را آنجا میساختم و رونق میدادم، در مقابل هر مسجدی که سنیها میساختند من هم مساجد شیعی میساختم و مردم را به مذهب تشیع دعوت میکردم.
تسنیم:در دوران تبلیغ، کسی هم پای منبر شما به مذهب تشیع روی آورده بود؟
حجتالاسلام فیروزیان: نمیدانم کسی پای منبر ما شیعه شد یا نه ولی بههرحال ما تبلیغ میکردیم و وظیفه خود را انجام میدادیم. مشکل است یک نفر از مذهب باطل دست بردارد چون شیطان تمام قوای خود را به کار میبرد که شیعه را سنی و منحرف کند، ولی گاهی هم گرایش پیدا میکردند اما خیلی کم پیش میآمد سنی شیعه شود چون مبلغانی قوی دارند و نمیگذارند، به هر صورت من 70 سال دوندگی داشتم و 70 سال بیکار نبودم، به روستاهای دورافتاده میرفتم و به مکانهایی که مبلغان شیعه نمیرفتند و مبلغان آنها میآمدند. الآن دیگر کهولت سن اجازه فعالیت آنچنانی را به من نمیدهد.
تسنیم: علاوه بر کار تبلیغ مذهب شیعه به چهکار دیگری مشغول بودید؟
حجتالاسلام فیروزیان: استخدام فرهنگ شدم(آموزشوپرورش آن زمان) چون مدرکش را داشتم، در مدارس درس میدادم. الآن هم بازنشسته فرهنگ هستم در سنین بالا. ولی سالها شبهای جمعه با دوچرخه به روستاهای دور و نزدیک میرفتم و تبلیغ میکردم و غروب جمعه برمیگشتم، تا موقعی که کسالتهایی در اثر بالا رفتن سن ایجاد شد که دیگر نتوانستم بروم، فعلاً گوشه خانه هستم اما بیکار نیستم، مشغول نوشتن خاطراتم هستم.
تسنیم: در کار تبلیغ چه مشکلات و سختیهایی را تحمل میکردید؟
حجتالاسلام فیروزیان: در جزیره قشم که بیشتر سنی مذهب بودند میرفتم و تبلیغ شیعه میکردم. براثر هوای مرطوب آنجا کمردردی گرفتم که شبها آجر گرم میکردم دستمال میبستم و زیر کمرم قرار میدادم. به من میگفتند باید برَوی لندن و جراحی کنی در تهران و دیگر جاها نمیتوانند معالجهات کنند. شب و روز بدی را میگذراندم، برای اینکه وقتی آجر زیر کمر باشد خواب نیست، بدبختی است. شب شهادت حضرت زهرا علیها سلام نزدیک شد، من به شیعیان گفتم باید مجلس عزایی برای حضرت زهرا تشکیل بدهیم، گفتند: سنیها نمیگذارند چون اکثریت داشتند، گفتم: بههرحال ما وظیفه شرعی خودمان را که شیعه هستیم انجام میدهیم اگر آنها نگذاشتند دیگر مسئولیت اخلاقی و شرعی نداریم.
من اشعاری در شأن حضرت زهرا(س) گفتم که به این مضمون است:
نسیم تا سر زلف نگار میشکند زقلب عاشق بیدل قرار میشکند
صفای گلشن و صحرا و سوسنستان را شمیم پیرهن گل عزار میشکند
جلال فاطمه بین کز برای تعظیمش کمر زقامت لیل و نهار میشکند
برای بوسه عزتش خورشید زگردش از فلک خود مدار میشکند
چو بل بشر متوسل به نام زهرا شد جزای لغزش او کردگار میشکند
کلیم درپی ایجاد چند چشمه آب به معجزش زعصا سنگ خار میشکند
زبیت فاطمه جوشَد هزار چشمه علم که کوه و بحروبروجویبار میشکند
دل از حسین و حسن چون شکست از غم مام زچرخ امجد حق گوشوار میشکند
نماند قدرت فیروزیان به شرح غمی که ذوق میبرد و ابتکار میشکند
من این اشعار را گفتم و شب خواب دیدم هواپیمائی که من سوارش بودم مرا وسط بیابانی پیاده کرد و رفت، دیدم یک کلبه گِلی در این بیابان بود، رفتم دیدم درون این کلبه گِلی اتاقهایی وجود دارد، بیرون آمدم یک دختر خانم 17 یا 18 ساله را دیدم که موهایش پیدا نبود ولی صورتش پیدا بود، مثل دخترهای روستایی میماند، گفتم: خانم ببخشید من دزد نیستم نمیدانم اینجا کجاست! گفت: هرجا هستی قدمت سرچشم است. ناگهان یک زن را دیدم از پشت آن کلبه آمد، آن دختر گفت: من کنیز ایشان هستم، ایشان فاطمه زهراست. خوشحال شدم ایشان لطف کردند به من. از خواب بیدار شدم، شب بعد که این آجر را داغ کردم و زیر کمرم بستم و خوابیدم که بعد از خواندن این اشعار در مجالس بود خواب دیدم در یک بیابانی راه میروم، 2 نفر جلوی من بودند، من تند میرفتم و آن 2 آهسته راه میرفتند، کمکم به آنان رسیدم، دیدم یکی از آنان برگشت و شال سبزی به من داد و گفت: این را به کمرت ببند. در عالم خواب بستم به کمرم، بیدار شدم دیدم کمر درد ندارم، درحالیکه گفته بودند باید بروی لندن برای معالجه! الان هم که حدود 36 سال از آن ماجرا میگذرد کمرم حتی سرما هم نمیخورد. که از برکت اهلبیت(ع) است.
تسنیم:تفاوت تبلیغات آن روزگار با دوران کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟
حجتالاسلام فیروزیان: تا جائی که من امکان جسمی و روحی داشتم میرفتم برای تبلیغ، طلبهها را تشویق میکردم میگفتم بیکار نباشید، در آن روزگار یک مبلغ وهابی یا بهایی میآمد در گوشهای تبلیغی میکرد و میرفت اما الآن اینترنت جهانی علیه شیعه تبلیغ میکند، فرد در خانه نشسته و گوش میدهد، خطر برای دین و مذهب شیعه بسیار زیاد شده است، وظیفه مبلغان شیعه هم زیاد است، همچنانی که در زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین علی(ع) و ائمه اطهار (ع) مبلغان فعالیت میکردند، مبلغان را میکشتند سرشان را میبریدند اما مبلغان دست برنمیداشتند، این مذهب شیعه آسان به دست ما نرسیده است، فداکاری بسیار شده، شهید زیاد داده شده است.
تسنیم:از نمایندگی مراجع تقلید هم برایمان بفرمایید، گویا شما از معدود نمایندههای برخی علمای بزرگ شیعه هستید.
حجتالاسلام فیروزیان: مراجع تقلید خیلی از من تجلیل میکنند که عکس و لوح تقدیر آنان را هم روی دیوار خانه مشاهده میکنید.
من نمایندگی مراجع تقلید را دارم که اسناد آن را هم با مهر علما در اختیار دارم. برای مثال آیتالله بهجت به کسی نمایندگی نمیداد، هر کس از دیگری نمایندگی داشت ایشان یک مهر هم کنار آن میزد ولی من را جداگانه نوشت و نوشته ایشان هم قویتر بود، من نماینده همه مراجع تقلید هستم. حالا دیگر بهمقتضای سن نمیتوانم تبلیغ کنم و در گوشه خانه نشستهام.
تسنیم:سخن شما به مبلغان مذهب تشیع در زمان حاضر چیست؟
حجتالاسلام فیروزیان: به طلبهها میگویم این تشیع آسان به دست ما نرسیده است، حرکت کنید در این روستاها.
ما کودکستانهایی داشتیم که در آن اشعاری به بچهها یاد میدادیم:
همدرس باوفایم برگو تواز برایم با آن زبان چون قند اصول دین بود چند
و در جواب میگفتند:
ای یار کودکستان ای همدم دبستان اصول دین بود پنج دانستنش بود گنج
... و بعد از آن هر پنج اصول دین و شمارش 12 امام شیعیان را با اشعار در کودکستان به بچهها یاد میدادیم، متأسفانه امروز فرهنگ ما با اینکه جمهوری اسلامی است توجه به امور مذهبی ندارد، در کودکستان یه توپ دارم قل قلیه میزنم زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره به جای مطالب مذهبی آموزش داده میشود، مگر اینکه بعضی جاها معلمانش احساساتی داشته باشند.
ولی نکته مهم اینجاست که بین این همه مذاهب عالم فقط مذهب شیعه است که مذهب واقعیِ دین واقعی است، دشمن زیاد دارد، مبلغان، ثروتمندها و هرکه ادعای تشیع میکند باید به سهم خودش برای جلوگیری از انحرافات عقیده و برای پیشرفت مذهب با مالش، با قدمش، با زبانش باید فداکاری کند. ما مزد تبلیغات مذهب را از خود امیرالمؤمنین(ع) و خود حضرت فاطمه (س) میگیریم، خوشان این اَجر را میدهند.
تسنیم:تأثیر امام زمان (عج) در تبلیغات مذهب تشیع برای شما چگونه بوده است؟
حجتالاسلام فیروزیان: من به یاد دارم در یکی از تبلیغاتی که داشتم شب خواب دیدم در یک بیابانی لب نهرِ آب وجود مبارک حضرت ولیعصر امام زمان (عج) در لباس سربازی دارند وضو میگیرند، سلام کردم جواب مرا دادند، بیدار شدم از خواب؛
به هرصورت بین این همه فرقههای دنیا خدا را شکر میکنیم که ما ایرانی هستیم و مسلمان و شیعه علی(ع)، و برای حفاظت این مذهب اگر سوادی داریم تبلیغ کنیم و اگر نداریم با مالمان اقدام کنیم؛ جلسات مذهبی را زیاد برگزار کنیم، بچههای کوچکمان را با خودمان در مجالس عزاداری و تبلیغی ببریم تا با این مجالس و با شعارهای مذهبی آشنا شوند، تا موقعی که امر الهی تعلق بگیرد و وجود مبارک حضرت ولیعصر (عج) ظاهر شود و دنیا را پر از عدل و داد کند.
تسنیم: به نظر شما چه فعالیتهایی در مساجد باید انجام شود تا فرهنگ دینی به خوبی از طریق این پایگاهها ترویج یابد؟
حجتالاسلام فیروزیان: اصولاً صاحبان مذاهب و هر گروهی با هر مذهبی که دارد برای تجمع پایگاههایی دارند، پایگاه تجمع ما مساجد است که غالبا پیش نمازهایی دارد که غیر از نماز جماعتی که میخوانند وظایفی دارند، باید تبلیغ کنند. مسجد پایگاه تقویت علوم دینی است، علاوه بر اینکه جایگاه عبادت است مرکز تجمع مسلمین هم هست و اصولاً در گرفتاریهایی هم که مردم پیدا میکنند در تجمع مساجد، امام جماعت مردم را برای رفع گرفتاری دعوت میکند. مساجد را باید محترم شمرد، گرامی داشت و خالی نگذاشت.
تسنیم:اما درحال حاضر بیشتر مساجد فقط به منظور اقامه نماز جماعت بازگشائی میشوند، برای رونق بیشتر این پایگاهها چه باید کرد؟
حجتالاسلام فیروزیان: باید بچهها را از کودکی با معارف دینی آشنا کرد. ما 140 مدرسه دینی در ایران داشتیم، ظهر که میشد بچهها را ردیف میکردیم و به مسجد میبردیم، یکی از بچهها جلو میایستاد به عنوان پیش نماز و بقیه به او اقتدا میکردند، چون مکلف دینی نبودند اقامه نمازشان هم به این روش اشکالی نداشت در عوض بچهها با نماز آشنا میشدند. نمیدانم در مدارس فعلی بچهها به نماز جماعت تشویق میشوند یا نه اما به هرحال این مذهبی که با خون شهدای گذشته و حال به دست ما رسیده است این مذهب را با چنگ و دندان و هرچه هست باید حفظش کنیم، احکام تشیع نباید به دست فراموشی سپرده شود.
پدر و مادرها به پسران و دختران خود بگویند به سن تکلیف که رسیدند باید از یک مرجع تقلید کنند، رسالههای مراجع را هم در خانهها تهیه کنند تا کودکان بدانند همچنان که هر کاری استادی دارد، دین هم استاد دارد.
تسنیم: در پایان توصیه شما به نسل جوان و پدرومادرها برای جلوگیری از انحرافات مذهبی در جامعه امروز چیست؟
حجتالاسلام فیروزیان: امروز که مبلغان مختلفی کوشا هستند برای انحرافات اخلاقی و مذهبی بهویژه در بین نسل جوان، والدین باید کودکانشان را از همان سنین پایین به مساجد و مجالس مذهبی و قرآنی ببرند و آنان را با مسائل مذهبی آشنا کنند چون خطر تبلیغی خیلی زیاد است، در زمان قدیم که تلویزیون و رادیو و تبلیغات جهانی نبود، یک نفر میآمد تبلیغی میکرد و میرفت اما اکنون با گستردگی وسایل تبلیغی ما هم باید وسیله تبلیغ قوی داشته باشیم که مساجد میتواند در این زمینه خیلی مفید باشد.
گفتوگو از سیده سارا اطهری
انتهای پیام/