«احمد مرجانی نژاد» کارشناس امور بین الملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با ارسال یادداشتی به دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم به بررسی سفر سه روزه «عبدالله عبدالله» رئیساجرایی حکومت وحدت ملی افغانستان به تهران پرداخته است.
در ادامه متن کامل این یادداشت آمده است.
عبدالله عبدالله؛ رئیس اجرایی جمهوری اسلامی افغانستان برای انجام سفری سه روزه (دوشنبه چهاردهم دی ماه) به همراه هیئتی عالیرتبه متشکل از معاون دوم ریاست اجرایی، مشاور امنیت ملی، سید حسین عالمی بلخی وزیر مهاجرین، همایون رسا وزیر تجارت و صنایع، عبدالباری جهانی وزیر اطلاعات و فرهنگ، انم نسرین اوریاخیل وزیر کار و امور اجتماعی، محمد بتاش وزیر راه و ترابری، حکمت خلیل کرزی معاون سیاسی وزات امور خارجه و شماری از مشاوران دفتر ریاست جمهوری وارد تهران شدند و از سوی اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهور مورد استقبال رسمی قرار گرفتند.
دکتر عبدالله علاوه بر دیدار با رئیس جمهور ، با مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران ؛ با اکبر ترکان و معصومه ابتکار نیز ملاقات و مذاکره کرد. رئیس اجرایی افغانستان و هیئت همراه جهت بازدید از ظرفیتهای ترانزیتی تجاری به منطقه آزاد تجاری و صنعتی چابهار سفر کردند و از سوی استاندار سیستان و بلوچستان مورد استقبال قرار گرفتند.
طرفین در ملاقاتهای انجام شده، پیرامون موضوعات مورد علاقه دو جانبه، منطقهای و بینالمللی گفتگو و تبادل نظر کردند. مذاکرات در فضای دوستانه و صمیمانه انجام شد و بر تعمیق و توسعه مناسبات همه جانبه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی تاکید شد.در نتیجه مذاکرات به عمل آمده میان دو هیئت به ریاست عبدالله و اسحاق جهانگیری سه سند یادداشت تفاهم همکاری در زمینههای ورزشی و جوانان، گردشگری و میراث فرهنگی ؛ کار، تعاون و امور اجتماعی؛ به امضا رسید.در پایان سفر رئیس اجرایی دولت افغانستان به ایران، بیانیه مشترک همکاریهای دو کشور در حوزههای مختلف منتشر شد.
لزوم تقویت دیپلماسی فرهنگی
روابط کهن تاریخی و پیوندهای مشترک تمدنی فرهنگی فیمابین افغانستان و ایران ، بر اهمیت پهنه فرهنگی (ژئوکالچر) افغانستان برای ایران اشاره دارد. در همین راستا میتوان افغانستان را ادامه فرهنگی ایران دانست. چرا که به لحاظ فرهنگی، این دو کشور هم زبان ؛ هیچ جایگزینی ندارند و هیچ کشوری نمیتواند جای خالی فرهنگی ایران در افغانستان را پر نماید. دو کشور همسایه و هم زبان میتوانند با تقویت دیپلماسی فرهنگی و رویکردهایی چون : مبارزه با بی سوادی ؛ تقویت همکاری های فرهنگی و آموزشی در سطوح مختلف ؛ شناسایی ؛ معرفی و انتشار آثار میراث فرهنگی و تمدنی مشترک ؛ انتشار کتاب و مجلههای علمی ؛ دانشگاهی ؛ تحقیقاتی ، راه اندازی و تقویت فرهنگستانهای زبان و ادبیات فارسی و پشتو ، بنیاد فرهنگستان علوم مشترک؛ توجه به آثار تمدنی و فرهنگی و ارزشهای میراث مکتوب مشترک تقویت انجمنهای دوستی، گسترش همکاریهای دانشگاهی و راه اندازی دانشگاه مشترک ایران افغان فعالسازی طرح رادیو تلویزیونی مشترک" نوروز " کمک شایانی به همگرایی فرهنگی کنند.
الزامات گسترش روابط و مناسبات راهبردی
جمهوری اسلامی افغانستان وجمهوری اسلامی ایران، بیش از هر دو کشور همسایه دیگر در منطقه، مستعد برقراری روابط در سطح راهبردی و استراتژیک هستند. در این شرایط شکننده و حساس جاری ، دو کشور نیازمند همکاری های نزدیک و سازنده و اقدامات و تدابیر هوشمندانه و سنجیده ای هستند که با استفاده از منابع عظیم مشترکات تمدنی و فرهنگی ؛ پیوندهای مستحکم و ارزشمند تاریخی دو ملت نمونهای نادر از همکاری های نزدیک و دوستانه منطقه ای را برقرار سازند، همکاریهایی که بتواند در فصل تندبادهای ویرانگر و بنیان براندازی که همگرایی منطقه ای را آماج قرار داده است، الگویی بی بدیل و ثمربخش از تعاملات را به نمایش درآورند.
مسئولین دو کشور بر پایه پیوندهای عمیق تمدنی و فرهنگی میان دو ملت و با تکیه بر پتانسیل ها و ظرفیت های عظیم و ارزشمندی که در آن وجود دارد ؛ می توانند ساختار یک رابطه درازمدت، مستحکم، پایدار و راهبردی را پی ریزی کنند. مقتضیات جدید در عرصه های امنیت، سیاست، تجارت و ترانزیت، صلح، بازسازی، مبارزه با تروریزم، مواد مخدر و جرایم سازمان یافته، مسایل منطقه ای و امنیت مرزی نیز دو کشور را بیش از پیش نسبت به همدیگر نزدیک و نیازمند می سازد و توسعه روابط در سطح استراتژیک را به یک ضرورت آنی، حیاتی و اجتناب ناپذیر تبدیل می کند.
واقعیت تنشهای منطقه و بین المللی، الزامهای استراتژیک دو کشور را به همکاریهای بلند مدت فرا میخواند. فرصتهای طلایی همسایگی، اشتراکات تمدنی و فرهنگی افغانستان و ایران را به صورت همسایگان کلیدی و نیز از بد حادثه گذرگاه عمده حمل و نقل مواد مخدر در آورده است.
حدود 950 کیلومتر مرز مشترک بین ایران و افغانستان، افزایش سطح کشت و تجارت مواد مخدر در افغانستان تنشهای مستمر قومی- مذهبی در افغانستان اعمال نفوذ کشور های غربی، پاکستان و هندوستان و برخی سلاطین عرب، پیامدهای متعدد سیاسی و امنیتی فراوانی برای دو کشور همسایه ایجاد کرده است؛ لذا افغانستان به لحاظ ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی؛ اهمیت مضاعفی برای جمهوری اسلامی ایران دارد . از منظر فرهنگی و امنیتی نیز افغانستان ؛ خط قرمز وحیات خلوت ایران محسوب میگردد.
اگر چه وابستگی شدید اقتصادی و تاثیر پذیری سیاسی افغانستان به کمکهای خارجی؛ انکار ناپذیر است ؛ اما کشورهای غربی و عربی ؛ چندان نگاه مثبتی به حضور و گسترش روابط ایران و افغانستان ندارند . برخی گروههای افغان نیز مدعی مواضع ضد خارجی، بویژه ضد ایرانی و شیعه هستند و سعی میکنند اختلاف نظر در خصوص نحوه رفتار با مهاجرین افغانی و یا مسئله تقسیم آب رودهای مرزی بویژه هیرمند و هریررود را به تنش در روابط بین دو کشور همسایه مبدل سازند. حضور نیروهای خارجی، فعالیت قاچاقچیان بینالمللی سلاح و مواد مخدر، فعالیت گروههای افراطی در مرزهای ایران، افزایش حضور داعش در افغانستان، تعمیق و گسترش همکاریهای امنیتی دو کشور را اجتنابناپذیر کرده است.
جمهوری اسلامی ایران ؛ به مثابه پل صلح و اعتماسازی منطقه ؛ از جمله کشورهایی است که نقش عمده ای در نوسازی و بازسازی سیاسی و اقتصادی افغانستان داشته است. به دلیل همسایگی و پیوندهای مشترک بیشترین مهاجرین افغانستانی را پذیرفت؛ اگر چه برخی مسائل ذی ربط با مهاجرین افغانستانی دیرزمانی است شرایط سخت و هزینه های هنگفتی برای ایران فراهم آورده و گاه ابزار فشاری برای هر دو دولت محسوب میگردد .
سقوط طالبان بهترین فرصت را جهت ایفای نقشی فعالتر در اختیار ایران قرار داد ؛ چنان چه تهران پس از سقوط طالبان سهم مهمی در برگزاری کنفرنس بُن و تشکیل حکومت انتقالی بر عهده داشت و در بازسازی افغانستان هزینه های کلان سیاسی و مالی را تقبل و پرداخت کرده است. مسلما با افزایش فعالیت های دیپلماسی عمومی؛ طرفین خواهد توانست مشکلات مذکور را تا حدی برطرف سازند.
همکاریهای مستمر و صمیمانه تهران و کابل، یقینا نقطه عطفی برای رشد و بالندگی بیشتر همکاریهای منطقهای و نویددهنده امنیت و صلح پایدار در منطقه است و در بهبود اوضاع در منطقه، بازگرداندن صلح به افغانستان و استفاده از تجربیات یکدیگر مهم و موثر است. انسجام و اجرای برنامههای مشترک کاری مسئولین ایران و افغانستان ؛ ضمن آن که خواست های دو کشور را به موفقیت نزدیکتر مینماید؛ از مشکلات موجود در منطقه نیز خواهد کاست.
لزوم بسط روابط اقتصادی
هر چند جمهوری اسلامی ایران در ردیف نخست کشورهایی است که کالاهایش در بازار افغانستان ارایه میشود اما توانمندیهای اقتصادی به کار گرفته شده توسط دو کشور، متناسب با مشترکات موجود نیست.تبادل اقتصادی ایران و افغانستان سالانه حدود دو و نیم میلیارد دلار است. با توجه به الحاق افغانستان به سازمان تجارت جهانی میتوان زمینه را برای امضای قرارداد تجارت آزاد بین ایران و افغانستان فراهم گردد. با توجه به رویکردهایی چون تسهیل صدور روادید برای بازرگانان دو کشور میتوان توانمندیها و فرصتهای زیادی به ویژه در عرصه اقتصادی را گسترش داد. با توجه به علاقه وتلاش افغانستان جهت وصل به بازارهای جهانی از طریق بندر چابهار ایران و تبدیل بندر چابهار به یک بندر بینالمللی ترانزیت کالا رهایی افغانستان از وابستگی شدید به تجارت از طریق پاکستان، از اهمیت زیادی برخوردار است.
خاندان حاکم بر عربستان؛ در پی بروز بحران های اجتماعی داخلی و نیز مشکلات عدیده خارجی که همانند دومینوی سیاسی حاکمیت آنان را به خطر انداخته است با ایجاد بحران منطقه ای؛ نوعی «ال نینوی دیپلماسی منطقه ای» را به جریان انداخته اند که سایهای از وحشت، تهدید را بر فراز همکاریهای منطقهای گسترده است. یکی از نتایج این اقدامات خرابکارانه و نابخردانه آنان، رشد سریع و بیمهار تروریزم بینالمللی در کشورهای منطقه از جمله افغانستان است.
حکومت وحدت ملی تلاش کرده است تا به همگرایی منطقهای توجه بیشتری داشته باشد. این رویکرد نشان از توجه ویژه افغانستان به همکاریهای منطقهای دارد.از زمان تشکیل حکومت وحدت ملی این نخستین سفر رسمی رئیس اجرایی افغانستان به ایران است . پس از سفر اشرف غنی ؛ رئیس جمهور افغانستان ؛ «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت وحدت ملی افغانستان دومین مقام ارشد دولت افغانستان است که در سال جاری به ایران سفر کرد. اگر چه سفر مذکور در سایه اعدام شیخ نمر باقر النمر؛ فقیه و روحانی برجسته عربستانی توسط حکومت سعودی ها و هیاهوی رسانه ای متعاقب آن ؛ قطع روابط همه جانبه ایران وآل سعود ؛ چندان مورد توجه رسانه ها قرار نگرفت. اما آنچه به طور رسمی از مذاکرات دو طرف منتشر شده ؛ تأکید برارتقاء روابط و مناسبات ؛تداوم همکاریها؛ عزم مبارزه مشترک با مواد مخدر و گسترش تجارت است. . ضمن گفتوگوها بارها از سوی مقامات ایرنی بر این مهم تأکید شدکه افغانستان برای تهران امنیت ویژهای دارد و آرامش در افغانستان به مثابه امنیت و آرامش در ایران ؛ مهم تلقی می گردد.
اینک پس از حوادث استان های قندوز و هلمند، دولتمردان افغانستانی به خوبی دریافتهاند که پیمان نامه های تحمیلی امنیتی آمریکا ؛ عملاً برای مبارزه مستقیم با تروریستها در زمان لازم، کارآیی چندانی ندارد. حوادث جاری در افغانستان و نیز رخدادهای منطقهای و بینالمللی ؛ سبب شده است تا دولت وحدت ملی، برخلاف مسیر آغازین خویش، کم کم تمایل و نیاز به همکاری با تهران و مسکو را مطرح و علنی سازد. البته مشکل بزرگ برای این چرخش تاریخی، نفوذ و فشارهای آمریکا و هم سو هایش از جمله پاکستان و حاکمان آل سعود هستند . اما پیشنهاد طلایی ایران؛ در خصوص استفاده از بندر چابهار ؛ به جای بندر کراچی (رگ حیاتی تبادل کالا برای افغانستان) گزینهای عالی به شمار میرود. ضمن آن که تهران ؛ فشارهای معمول اسلام آباد را بر افغانستان نخواهد داشت. چنین می نماید که مهمترین هدف دکتر عبدالله در سفر اخیر ؛ بررسی و نهایی سازی این طرح بود.
هرچند واقعیتهای راهبردی در منطقه به صورت یک عامل جبری، کشورهای منطقه را به سوی همکاری با یکدیگر سوق میدهد. جمهوری اسلامی افغانستان؛ همواره ناگزیر از تاثیرپذیریهای پیرامونی است. تحولات افغانستان ارتباط مستقیم با تحولات پیرامونی این کشور دارد. تجربه چند دهه جنگ و خشونت در افغانستان نشان داد که بدون یک توافق و اجماع نظر منطقهای ؛ افغانستان از گرداب جنگ و خشونت بیرون نخواهد آمد و ثبات و امنیت پایدار تامین نخواهد شد .
دو کشور در موضوع برقراری ثبات و امنیت در منطقه و بویژه در افغانستان ؛ فعالیت قاچاقچیان مواد مخدر و گروههای افراطی در مرزهای شرقی ایران؛ نقطه نظرات مشابهی دارند که این موارد ؛ همکاری تنگاتنگ دو کشور را اجتناب ناپذیر کرده است . در راستای ایجاد زمینه های مذاکره دولت وحدت ملی با گروه های تقریبا مستقل طالبان و برقراری صلحی پایدار ؛ مقابله با گروه های افراطی– تکفیری در افغانستان، ایران میتواند شرایط لازم و موقعیتهای مناسب برقراری ثبات صلح ملی در افغانستان را فراهم سازد .
چنین مینماید که سفرهای دولت مردان کابل به کشورهای همسایه و منطقهای، رهآوردهای ماندگارتری نسبت به سفرآنان به آمریکا و اروپا داشته باشد ؛ زیرا در راستای دستیابی به راه حل معضلات افغانستان و بحران منطقه کشورهای همسایه و منطقه، بیشتر از کشورهای غربی، نیازمند و صادق هستند. در واقع کشورهای غربی؛ عامل اصلی بیثباتی در افغانستان و منطقه بودند، هستند و خواهند بود .
انتهای پیام/.