بینالمللی بودن یا بینالمللی نبودن، مساله همین است؟
جشنواره تئاتر فجر دوست دارد لقب بین المللی را یدک بکشد و برای این مهم گویا نیاز به رقابت آثار ایرانی و غیرایرانی است. کاندید نشدن «هملت» اوسترومایر در بخش کارگردانی این شبهه را پدید آورده است که آثار خارجی جشنواره جایگاهی در داوری ندارند.
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم
یک شب پیش از اختتامیه جشنواره فجر، اسامی برگزیدگان بخش بینالملل اعلام میشود و در کمال تعجب نه تنها نام توماس اوسترمایر در میان برگزیدگان نیست؛ که تنها سهم گروه آلمانی بازیگر مرد است در بخش بهترین بازیگر مرد. برای خبرنگارانی که شاهد نصب دکور و طراحی نور نمایش بودند، عظمت دکور بهتآور بود؛ اگرچه از میان صندلیها باطن طراحی صحنه چندان قابل کشف نبود. نمایش اوسترمایر در سه شب چنان مورد استقبال قرار گرفته بود که دولتمردان پای نمایش نشستند و بودند کسانی که به حربهای وارد سالن شدند. نتیجه آن بود که تماشاگران از بالکنهای وحدت آویزان بودند تا بدانند آیا «هملت» اوسترمایر آن گونه که تعریفش میکنند، عظیم است یا خیر.
بزرگی یا شاهکار بودن کار اوسترمایر نیز وجهی دو پهلو داشت. برخی آن را نپسندیدند و آن را تلاشی واهی در اقتباس دانستند. برخی آن را شاهکار خواندند چرا که موفق به غلبه بر متن شکسپیر شده بود. همه منتظر بودند این نمایش حداقل در چند بخش برگزیده باشد و حداقل جایزه کارگردانی را از آن خود کند؛ حتی آنان که چندان نمایش را دوست نداشتند. با این حال این ایمان افشاریان بود که با نمایش «جنایات و مکافات» اقتباسی از داستایوسکی تندیس کارگردانی را به خانه برد و آن در ایران حفظ کرد و به اوسترمایر جایزه بزرگ جشنواره را دادند. نگارنده قصد ندارد رأی داوران را تخطئه کند؛ بلکه قصد دارد نگاهی اجمالی به روند اهدای جوایز در بخش بینالملل از دوره 28ام تا 34ام داشته باشد و این سوال را مطرح کند اصولاً آثار خارجی در جشنواره فجر در این سالها چقدر موفق بودهاند.
در دوره 28ام به دبیری حسین پارسایی 19 اثر غیرایرانی، نامشان در جدول جشنواره فجر درج گشت که در این بین هفت اثر در بخش مسابقه با رقبای ایرانی خود وارد گود کارزار شدند. در این دوره تنها فابریزیو پوگلیزه، بازیگر ایتالیایی نمایش «دکتر فرانکشتاین» جایزه بهترین بازیگری مرد را با خود به وطن برد. در دوره 29ام با دبیری محمد حیدری - دبیر فعلی جشنواره فیلم فجر - تعداد آثار خارجی کاهش پیدا کرد. 16 اثر از هشت کشور دنیا که در نهایت چهار جایزه بخش بینالملل را ربودند: موسیقی برای نمایش «مصائب زنان تروا» از ایتالیا، الینا رینولد جایزه بازیگری زن از استونی، کلودیا سوراس ایتالیایی برای دو نمایش «لو» و «3(a+b)» موفق به دریافت جایزه کارگردانی شد و نمایش «پاندورا 88» از آلمان نیز یک جایزه بزرگ با خود برد.
دوره سیام با حضور رحمت امینی در دبیرخانه از 11 نمایش خارجی دعوت به عمل آمد و در نهایت سه جایزه به دو اثر رسید. نمایش «قصر مهآلود» از ژاپن علاوه بر جایزه طراحی صحنه (یوشیکاتسو ایتو)، جایزه ویژه نیز دریافت کرد. ایتالیاییها نیز مثل دو دوره گذشته برنده جایزه بازیگری زن توسط ناتالی نتا برای نمایش «20هزار فرسنگ زیر دریا» شد.
با حضور سعید کشن فلاح در دوره 31ام و اختتامیه تکرارناشدنیاش، پای نمایشهای مشترک نیز به جشنواره باز شد و از قضا برنده اصلی بخش بینالملل نیز یک نمایش مشترک بود. در این دوره 9 اثر غیرایرانی در جشنواره حضور داشتند. کاهش چشمگیر آثار خارجی نسبت به دوره 28 در همان روزها به یک چالش تبدیل شده بود. در نهایت این نسیم احمدپور بود که برای نمایش «تل ضحاک» اثر مشترک سویس و ایران جایزه نمایشنامهنویسی را برد و جایزه کارگردانی نیز به علیاصغر دشتی و نیکلاس هلبینگ سویسی رسید.
قادر آشنا رویه کشنفلاح در انتخاب آثار مشترک را دنبال کرد. از میان 15 اثر برگزیده غیرایرانی، «آرش-ساد» کانادایی متعلق به محمد رحمانیان بود و «شطرنج با ماشین قیامت» نیز کارگردانی ایرانی داشت. نمایش «بیاستخوان» با اشتراک مجارستان و ایران و هندوستان کاری از ابراهیم پشتکوهی بود و «رویای پروانهای» نیز رویه مشابه را دنبال کرده بود. در نهایت در دوره 32ام جشنواره تئاتر فجر جایزهای به آثار مشترک نرسید و موسیقی را نمایش لهستانی «Pythian Oratorior» با خود برد. این نمایش حواشی جالبی داشت. نام نمایش در میان اسامی آثار رقابتی و جدول جشنواره نبود و از قضا داوری و برنده شد. جایزه بازیگری زن نیز به نیکل هستریش آلمانی برای «خانه برنارد البا» رسید و جشنواره یک جایز ویژه به یونی داهر نروژی برای نمایش «زنان ایبسن» اهدا کرد.
جشنواره 33 میزبان 10 نمایش خارجی بود. در این دوره اعتراضات نسبت به کیفیت نازل آثار زیاد بود. حضور دو نمایش از حوزه خلیج فارس یا دو اثر ارمنستان و عراق، ملاکی بودند برای برخی که مدعی شد جشنواره فجر باید محل حضور گروههای قدرتمند باشد. حواشی جشنوارهای به دبیری اردشیر صالحپور - که میتوان آن را بینظمترین جشنواره دورههای اخیر خواند - زیاد بود، من جمله عدم حضور چهرههای شناخته شده تئاتر کشور در میان آثار. در نهایت هیچ اثر خارجی صاحب جایزه نشد و پرونده این جشنواره با موفقیت کامل جوانان به پایان رسید.
اما جشنواره 34 و حضور اوسترمایر در تهران: این اولین بار نبود که جشنواره فجر میزبان یک کارگردان بزرگ میبود. در همین شش دوره اخیر پیتر بروک، پیتر اشتاین و کاستلوچی هم به ایران آمدند و بدون جایزهای از ایران رفتند. البته کار کاستلوچی در بخش رقابت نبود؛ ولی خب این کارگردان شناخته شده که حتی نوشتههایش به فارسی ترجمه شده بود، بدون تندیس ایران را ترک کرد.
واکنشها از زمانی شروع شد که برخی از هنرمندان نحو داوری جشنواره را زیر سوال بردند و انتخابها را ناشایست تلقی کردند. مهمترین چهره معترضان، علیرضا کوشکجلالی بود که با نمایش «رعنا» از استان گیلان در جشنواره شرکت کرده بود. این اعتراض در حالی صورت گرفت که ترکیب پنج نفره داوری عبارت بود از سه داور اروپایی و دو داور ایرانی؛ یعنی کفه ترازو به سمت ناشناسها بود. در میان داوران تنها کسی که به صحبتهای کوشکجلالی واکنش نشان داد، مسعود دلخواه بود. دلخواه در پیامی – که در فضای مجازی منتشر شده است – خطاب به معترضان گفته است: « برخلاف نظر یا سوءتفاهم آقای علی کوشکجلالی که در بعضی سایتها آمده، توماس اوسترمایر در جشنواره فجر امسال با نمایش هملت، علاوه بر گرفتن جایزه اول بازیگری مرد برای بازیگر نقش هملت، جایزه بزرگ جشنواره فجر (به خاطر بهترین اجرای حرفهای جشنواره) را نیر از آن خود کرد. جایزه بزرگ جشنواره فجر به گروهی داده میشود که در حوزههای مختلف اجرا (کارگردانی، طراحی صحنه و ...) بهترین بوده و در هیچ بخشی کم نیاورده باشد. این توضیح پاسخی است برای رفع سوءتفاهم آقای کوشکجلالی و امثال ایشان که با کنایه ابراز داشتهاند اوسترمایر چون در بخشهای کارگردانی و طراحی و غیره کاندید نشدهاند پس در این حوزهها از ایرانیها کم آوردهاند که اشتباه است.»
در وهله نخست جواب مسعود دلخواه قانع کننده است؛ ولی بعد از مرور جوایز چند دوره اخیر فجر این سوال به ذهن خطور میکند آیا در تمام ادوار، این جایزه بزرگ یا ویژه به گروهها اهدا شده است و آیا این جایزه در بخش مرور یا ایران یا هر بخش غیربینالمللی دیگر هم اهدا شده است. جواب به صراحت خیر است.
نکته قابل تامل درباره داوری، عدالت یا حقخوری و حقکشی نیست. در چند سال اخیر با نگاهی به فهرست داوران تئاتر به یک تکرار یا یک حلقه سربسته میرسیم. تعدادی محدود اسم که در همه جا حضور دارند. برای مثال در چند سال اخیر، محمد چرمشیر و فرهاد مهندسپور پای ثابت بازخوانان متون بودهاند. در استعداد و سواد این دو نام شکی نیست؛ ولی این شک پدید میآید که آیا شخصیتهای دیگری در این عرصه وجود ندارد. برای مثال چرا از برگزیده نمایشنامهنویسی سال قبل برای بازخوانی متون بهره نمیبرند؟ آیا با دادن مهمترین جایزه تئاتر کشور به یک نویسنده، فرد ارزشگذاری نمیشود؟ همان طور که چرخه تولید هنرمند پابرجاست؛ چرا چرخه پرورش داور لنگ میزند؟
بدون شک گروه داوری این حق را داشته به نمایش «هملت» جایزه دهند یا ندهند. اما در کنار این حق، به نظر میرسد مخاطبان تئاتر نیز حقی دارند و در جشنواره مهم تئاتر فجر جای نظر و رایشان خالی است. شاید اگر این حق برای مخاطب محفوظ میماند، نمایشی مثل «هیولاها» از فرانسه شانس به مراتب بیشتری در اخذ آرای مردمی پیدا میکرد. این یک حدس است.
در اینکه کارکرد داوری جشنواره تئاتر فجر مخدوش است شکی نیست. به ترکیب داوری بخش ایران نگاهی بیاندازید و متوجه میشوید چهار داور از چهار دانشگاه مهم تئاتر کشور و یک بازیگر در میان آنان، انگار قرار بوده همه قطبهای تئاتری – آکادمی کشور راضی باشد. ولی با یک تلنگر کوچک به گذشته میتوان دریافت دو داور از جاماندگان بخش تازههای تئاتر هستند و سه داور در این سالها فعالیتی در حوزه صحنه تئاتر نداشتهاند. از یک طرف به نظر میرسد دبیرخانه در پی دلجویی بوده است و از طرف دیگر وجوه آکادمیک برای دبیرخانه مهم بوده است. حال این سوال پیش میآید انتخابهای نهایی از لحاظ آکادمیک و تئوریک قابل توجه بودهاند. در پاسخ به این سوال نظر نگارنده منفی است؛ ولی باز نظر داور به سبب جایگاهش پذیرفتنی است.
به هر روی، آثار غیرایرانی جشنواره فجر به خودی خود یک کلاس درس به حساب میآیند، کلاسی که در آن برای یک تئاتری دریافتی از شیوههای نو اجرا حاصل میشود. اما رقابت یک اثر پخته و بزرگ غیرایرانی با کارهای نیمه پخته ایرانی به نظر منطقی نمیآید. در این نقطه با یک پارادوکس روبروییم، اینکه بدون رقابت آثار ایرانی و غیرایرانی، باز هم جشنواره تئاتر فجر بینالمللی میماند یا خیر.
انتهای پیام/