نقش یکپارچگی حسی در یادگیری

نقش یکپارچگی حسی در یادگیری

در فرآیندهای یادگیری، تفکر، خلاقیت، و هوش، مغز به تنهایی نقش ندارد بلکه کل بدن دخیل است. تفکر و یادگیری لزوماً در سر، انجام نمی شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، در فرآیندهای یادگیری، تفکر، خلاقیت، و هوش، مغز به تنهایی نقش ندارد بلکه کل بدن دخیل است. تفکر و یادگیری لزوماً در سر، انجام نمی شود. در تمامی فرایندهای فکری در طول عمر آدمی، از دوران نوزادی گرفته تا دوران سالمندی، بدن به صورت یکپارچه عمل می کند. از طریق حواس بدنی اطلاعات محیطی به مغز می رسد و ما جهان خود را می شناسیم و می توانیم امکانات بدیعی را خلق نماییم.

کودکان از طریق تعامل با محیط اطراف خود به یادگیری می پردازند. در عصر کنونی، با پیشرفت تکنولوژی، تعامل کودکان با دنیای اطراف خود روز به روز کمتر می شود. چرا که انواع بازی های کامپیوتری جایگزین بازی های پر تحرک بیرون از منزل شده و کودکان را از بهره برداری صحیح از حواس بدنی خود محروم می سازند. این امر نیاز به تعمق دارد. ما باید به کودکان بیاموزیم به استفاده درست و مطلوب از این وسایل بپردازند. تا در آینده نه چندان دور شاهد عوارض نامطلوب استفاده بیش از حد از این تجهیزات نباشیم. با توجه به حساسیت موضوع لازم است نقش حواس مختلف در امر یادگیری و آموزش را بدانیم. این حواس بدن ما هستند که اطلاعات محیط اطراف را به مغز منتقل می سازند تا دنیای ما شناخته شود. علت برخی از چالش های مربوط به عملکرد تحصیلی مسئله پردازش حسی است. بنابراین لازم است در مورد سیستم های حسی و ارتباط آن ها با رفتارهای مسئله ساز کلاسی آگاهی داشته باشیم. جین آیرس(1989-1923) که یک کاردرمانگر و روانشناس آموزشی بود اعتقاد داشت میان سیستمهای حسی کودک، پردازش حواس و مشکلات حرکتی و یادگیری ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. به اعتقاد آیرس در روند رشدی کودک مهارتهای حسی-حرکتی نقش مهمی را در مهارت های تحصیلی دوران مدرسه ایفا میکنند.

بر اساس تحقیق انجام گرفته توسط دکتر لوسی جین میلر Lucy Jane Miller از هر بیست کودک در ایالات متحده آمریکا یک نفر مبتلا به اختلال پردازش حسی هست. البته باید در نظر داشته باشیم که این رقم نتیجه این تحقیق خاص و مربوط به ایالات متحده آمریکاست. پژو هشگران دیگری ادعا می کنند از هر 6 کودک یک نفر به مشکلات پردازش حسی مبتلاست. امید است با انجام مطالعات بیشتر در سایر کشورها اطلاعات دقیق تری در این رابطه حاصل گردد.

رویکرد درمانی یکپارچگی حسی(SI) در سال 1970 توسط آیرس معرفی شد. به اعتقاد آیرس یکپارچگی حسی فرآیند عصبی است که به موجب آن امکان استفاده کارآ و مؤثر از بدن در محیط، بر اساس اطلاعات حسی دریافت شده از بدن و محیط اطراف میسر می شود.(آیرس1972)

بر این اساس یکپارچگی حسی فرآیند رشدی نورولوژیکی طبیعی است که طی آن مغز تحریکات حسی دریافت شده از بدن فرد و محیط پیرامون وی را تنظیم، ترکیب و سازماندهی می کند و پاسخ هدفمند و متناسب با این تحریکات می دهد. یکپارچگی حسی از زمان جنینی آغاز شده و در سراسر حیات آدمی وجود دارد. 7 سال اول کودکی زمان اوج گیری و شدت یکپارچگی حسی است. در این دوران است که کودک اعضای بدن خویش را می شناسد و سعی در استفاده عملکردی از آن ها دارد. به این معنی که با خود می اندیشد که چه کار می خواهم بکنم و چگونه این کار را انجام دهم. و بدین ترتیب طرح ریزی برای انجام کار می کند. در نتیجه رفتار از او سر می زند. یکپارچگی حسی پایه و اساس آموزش و رفتارهای پیچیده است. یکپارچگی حسی جهت استفاده عملکردی از بدن در محیط لازم است. آگاهی از این فرایند به ما در مورد چگونگی تأثیر حس بر رشد اطلاعات لازم را می دهد. یکپارچگی حسی یک روش درمانی است. این روش به کودکان با مشکلات خاص یادگیری کمک می کند تا به حداکثر کارآیی خود برسند. اختلال در یکپارچگی حسی منجر به بروز مشکلات بسیاری می شود.

 

امروزه کاردرمانگران با الهام از شیوه خانم آیرس در درمان مشکلات یادگیری بر اساس یکپارچگی حسی به آموزش مهارتهای حسی-حرکتی و درکی حرکتی در قالب فعالیت های متنوع و لذتبخش می پردازند. به این معنی که محیط غنی از تحریکات فراهم آورده و به کودکان کمک می کنند تا پاسخ به تحریکات را مدیریت کرده و به شیوه عملکردی تری رفتار نمایند.

تحریکات محیطی توسط سیستم های حسی متفاوتی دریافت می شوند. پنج سیستم حسی که برای همه ما شناخته شده اند عبارتند از: بویایی، شنوایی، بینایی، لامسه و چشایی. اما دو حس دیگر نیز وجود دارند که به مراتب مهم تر بوده و پایه ای برای شناخت و یادگیری هستند که عبارتند از: حس حرکت یا وستیبولار و حس وضعیت یا عمقی.

به اعتقاد ویلیامز شلنبرگر 1996)) پردازش حس لمسی ، حس تعادل و وضعیت در صدر و اولویت نسبت به سیستم های حسی پنجگانه قرار دارند و پایه ای برای تکامل سایر حواس به حساب می آیند. ترکیب درون دادهای دریافت شده از این سه حس اصلی با درون دادهای حواس بینایی و شنوایی برای رشد و گسترش برنامه ریزی حرکتی، استفاده هماهنگ از هر دو سمت بدن، تعادل، هماهنگی چشم و دست، آگاهی از بدن، زبان، ادراک دیداری و ثبات هیجانی ضروری است.در باره هر کدام از این حواس و مسائل و مشکلات آنها و راههای درمان به طور خلاصه می پردازیم.

 

سیستم حسی جنبشی (vestibular):

وستیبولار: حس حرکت و تشخیص جهات بدن در فضا وستیبولار نام دارد. دروندادی که از گوش داخلی(مجاری نیم دایره) دریافت شده و به هنگام حرکت، ما را از جهت و سرعت آن، آگاه می سازد. همچنین ما را نسبت به تعادل، تغییرات جاذبه، تجارب حرکتی، وضعیت خود به هنگام سکون و حرکت در فضا و تغییراتی که در وضعیت سر ما، چه با چشم باز و چه با چشم بسته بوجود می آید آگاه می کند.

این حس ارتباط ما را با زمین برقرار می کند. پایه برای تمامی عملکردهای ما است. نقش حیاتی در توجه دارد و نقش تعدیل کنندگی بر سایر سیستم های ما دارد. به این معنی که توجه ما را معطوف به محرکات مفید نموده و از توجه به محرکات مضر باز می دارد. پس در تنظیم رفتار نقش دارد. بین سر، چشم ها، گردن و دو طرف بدن هماهنگی ایجاد می کند. تونوسیته یا قوام عضلانی را حفظ می نماید. راستای مستقیم سر را در مقابل نیروی جاذبه حفظ نموده و به هنگام حرکت ثبات چشم ها را باعث می شود. براساس جهت، سرعت و زمان حرکت، این درونداد می تواند فروکش نموده، تنظیم شده و یا تشدید شود. این درون داد قدرتمند ترین اثر را دارد.

در اختلال کارکرد سیستم وستیبولار مغز نمی تواند اطلاعات دریافت شده از گیرنده های وستیبولار داخل گوش را به طور صحیح پردازش نموده و این حالت منجر به ناهماهنگی در حرکت و خام حرکتی شده و افراد مبتلا دست و پا چلفتی به نظر می آیند. کودکی که دارای آستانه تحریک حسی سیستم وستیبولار بالاست، ممکن است خواهان تجارب حسی شدیدی باشد: چرخیدن و پرش با شدت.

 

حساسیت بیش از حد به تحریکات وستیبولار منجر به بروز علائم زیر می شود:

1- ترس از حرکات طبیعی و معمولی: تاب، سرسره، سطح شیبدار یا خم شدن.

2- بالا و پایین رفتن از پله و یا هر نوع بلندی دشوار است.

3- راه رفتن ایشان تواٌم با نگرانی و دلهره است و یا بر روی یک سطح ناهموار و نا امن چهاردست و پا می روند.

4- ماشین سواری را دوست ندارد. ترس از ماشین دارد.

5- ترس از پریدن دارد.

6- ترس از چرخیدن یا غلطیدن داخل بشکه یا تونل، بالا رفتن، خم شدن بیش از حد برای شستن موها، پشتک زدن، بازی های پر سر و صدا دارد.

7- سعی در کنترل و اداره اوضاع به منظور اجتناب از محرکات ناخوشایند دارد. به همین دلیل لجباز و نافرمان به نظر می رسد.

8- این کودکان غیرفعال و ترسو یا پرخاشگر هستند.

9- به طور پیوسته خواستار حمایت فیزیکی بزرگتر ها است.

حساسیت کمتر از حد به تحریکات وستیبولار منجر به بروز علائم زیر می شود:

1- در فعالیت های ورزشی ضعیف عمل کرده و لذت نمی برند.

2- دست و پا چلفتی بوده، تلو تلو می خورد و دائم زمین می خورد.

3- در هر فعالیتی که نیازمند استفاده از هر دو طرف بدن است مشکل دارد. برتری دست وجود ندارد. عبور از خط میانی بدن امکان پذیر نیست.

4- در تشخیص راست و چپ دچار سر در گمی می شود.

5- حروف را جابجا می بیند و کلمات را برعکس می خواند.

6- علاوه بر مشکل پردازش بینایی در گفتار، خواندن و نوشتن تاخیر دارد.

7- در ردیابی اشیائ در حال حرکت، در کشیدن خط، در خواندن یک سطر تایپ شده و در نهایت در کپی کردن نوشتجات تخته مشکل دارد.

8- وسایلی را که با سرعت زیاد می چرخند دوست دارد و پس از چرخیدن طولانی دچار سرگیجه نمی شود.

9- به هنگام نشستن مشکل در نگه داشتن سر رو به بالا دارد و خیلی زود خسته می شود.

10- به هنگام زمین خوردن نمی تواند تلاش برای ممانعت نماید و به هنگام حرکت بازوها و یا چرخش سر نمی تواند حرکت نرمال در تنه داشته باشد.

راههای تقویت سیستم وستیولار

دانش آموز را در فعالیت هایی مانند: سرسره، لی لی کردن، تاب خوردن، بالا و پایین رفتن از پله، عبور از موانع، گرفتن توپ در هوا، دویدن، دوچرخه سواری، پریدن با یک یا دو پا، راه رفتن روی نرده چوبی به جلو، و… شرکت دهید.

 

سیستم حس عمقی ( Proprioception):

حس عمقی یا حس وضعیت، دروندادی است که از مفاصل، عضلات، لیگامان ها و رباط ها دریافت می شود و به طور ناخود آگاه اطلاعاتی از وضعیت بدن به ما می دهد. به این معنی که مغز می فهمد عضلات چه هنگام و چگونه در حال استراحت/ کشش هستند. همچنین چه هنگام و چگونه مفاصل خم می شوند، باز می شوند، کشیده می شوند و یا فشرده می شوند؟ همچنین این حس مربوط به دریافت مفاهیمی چون وزن، فشار، کشش، و تغییر در وضعیت می شود.

به موجب این حس مغز ما قادر به شناخت قسمتی از بدن که می خواهد حرکتی را انجام دهد می شود و این که چطور این حرکت انجام خواهد شد و این برنامه ریزی حرکتی است. این حس مبنای شناخت ما از بدن خود است. تا زمانی که حرکت در بدن است گیرنده ها فعال هستند. تجارب حرکتی و حس لمس از این حس منشاٌ می گیرند. کار سنگین، فشار عمقی، لمس محکم، حرکت بر خلاف جاذبه این حس را تحریک می کنند. با توجه به حس عمقی می توان گفت که وضعیت بدنی هر فردی در موقعیت های متفاوت به طور اتوماتیک تنظیم شده است. به عنوان مثال: این حس مسئول نشستن درست و مناسب بر روی صندلی و یا راه رفتن به شیوه هماهنگ و ملایم بر روی جدول است. این حس به ما اجازه می دهد که با استفاده از حرکات ظریف اشیا را دستکاری نماییم. به عنوان مثال: با یک مداد بنویسیم، از یک قاشق استفاده کنیم تا غذا بخوریم، و دکمه های لباس خود را ببندیم.

بد کارکردی سیستم پروپریو سپتیو منجر به چه علائمی می شود؟

1- خام حرکتی یا دست و پا چلفتی بودن

2- تمایل به افتادن

3- فقدان آگاهی از وضعیت بدن در فضا

4- داشتن وضعیت بدنی عجیب و غریب، به هنگام طفولیت مدت خیلی کوتاهی چهار دست و پا رفتن

5- مشکل در دستکاری اشیائ ریز(دکمه ،گیره)

6- غذا خوردن به صورت کثیف و شلخته

7- مقاومت در برابر یادگیری مهارتهای حرکتی جدید

8- حرکات را به صورت ناهماهنگ و سفت و شق انجام می دهد.

9- دائم به وسایل بر می خورد.

10- مشتاق ارائه حس عمقی بر بدن خود است.

11- وقتی در حال انجام کاری است باید خیلی دقت کند.

12- در نشستن یا برخاستن از روی صندلی مشکل دارد. بالا و پایین رفتن از پله برایش مشکل بوده و همچنین بالا و پایین رفتن از مکانهایی مانند کوه مشکل است.

13- مداد را یا خیلی سفت می گیرد که منجر به شکستن آن می شود و یا خیلی شل و ضعیف می گیرد. در نتیجه کمرنگ می نویسد.

 

تحریکات مرتبط با فشار عمقی:

1- استفاده از دست بند و یا مچ بند سنگین، پتوی سنگین و جلیقه های وزین

2- تاب دادن در داخل پتو

3- به هنگام نشستن از تشکچه های بادی که داخل آن از موادی مانند حبوبات پر شده است استفاده شود.

4- مانند یک هات داگ او را داخل پتو بپیچید.

5- او راداخل سبد لباس قرار داده و در اتاق به هر طرف بکشید.

6- حمل کردن بسته های سنگین فعالیت بسیار مفیدی است.

7- هل دادن توپ به دیوار و تمرینات کششی انجام شود.

8- از متد ویلبارگر براشینگ استفاده کنید. با برس اسکراب جراحی گیرنده های لمس پوست را تحریک کنید و روی مفاصل فشار عمقی وارد کنید.

 

حس لامسه:

درون دادهای لمسی از طریق اعصاب زیر پوست و بافت های درونی دریافت می شود و اطلاعات مربوطه به مغز فرستاده می شود. در واقع حس لامسه مرز بین شخص و دیگران را تعیین می کند. به همراه حس عمقی منجر به دریافت تصویری از بدن می شود. لامسه خیلی زود تحت تأثیر قرار می گیرد و نقش مهمی در درک ما از محیط پیرامون خود دارد. همچنین منجر به بروز واکنش های حفاظتی در آدمی برای حفظ حیات و بقا می شود.

پردازش حس لامسه به معنی توانایی تشخیص انواع مختلف محرکات لمسی است که یا به طور خام از پوست دریافت می شود مانند: درد، لمس سطحی یا سبک، درجه حرارت یا دما و فشار و یا مربوط به اندام های درونی مانند: ضربان قلب، گرسنگی، حالت هوشیاری و حتی خلق و خو است که به حس احشایی معروف است. این حس بدون نیاز به خودآگاهی عمل می کند و برای ما قابل مشاهده نیست(کرانوویتز،1998)

در صورت کارکرد نامناسب سیستم لامسه تحریکات حسی دریافت شده از پوست به طور صحیح پردازش نمی شوند.

بدکارکردی سیستم لامسه باعث داشتن درک نادرستی از لمس و یا درد می شود در نهایت کودک حساسیت بیش از حد و یا کمتر از حد نرمال نشان خواهد داد. چنانچه کسی به او دست بزند آن را به منزله تهدید شدن درک می کند و در پاسخ به آن رفتارهایی مانند کج خلقی، ضربه زدن ، لگد زدن و حتی خشونت کلامی خواهد داشت. ضعف در تصور و محدودیت محرکات داشته و غیر قابل انعطاف و خشک بوده و دچار زود رنجی، کج خلقی، کاهش تمرکز و حواس پرتی و بیش فعالی شده و ارتباط او با همسالان و دیگران ضعیف شده و در نتیجه ضعف در مهارتهای اجتماعی ایجاد شده و تنها ماندن به او تحمیل می شود. پس در نهایت مشکلات یادگیری نیز به سراغ او خواهد آمد.

 

حساسیت بیش از حد:

منجر به تدافع لمسی می شود. در این صورت علائم زیر دیده می شوند:

1- سیستم لامسه نارس بوده و به طور نامناسب عمل می کند.

2- دروندادهای عصبی غیر طبیعی به کورتکس (قشر مغز) فرستاده شده و تداخل با دیگر فرآیندهای مغزی حاصل می شود.

3- مغز دچار تحریک بیش از حد شده و در نتیجه فعالیت مغز بیش از حد لازم می شود. حالتی پیش می آید که نه خاموشی وجود دارد و نه سازماندهی اطلاعات.

4- در نتیجه تحریک بیش از حد مغزی فرد نمی تواند رفتار خود را سازماندهی کند و تمرکز داشته باشد. پس پاسخ هیجانی منفی به تحریکات لمسی خواهد داشت.

5- فرد نسبت به لمس سطحی بسیار حساس می شود.

6- به هنگام لمس توسط دیگران خود را کنار می کشد.

7- یا از در آغوش گرفتن متنفر است یا تماس فیزیکی را دوست دارد.

8- مشکلات مربوط به لباس پوشیدن دارد و از پوشیدن برخی از لباس ها به خاطر جنس و بافت آن ها خودداری می کند. دوست دارد لباس های سر هم بپوشد بدون این که به درجه حرارت توجه نماید و یا ترجیح می دهد هیچ لباسی نپوشد. برچسب و یا اتیکت لباس ها برایش خوشایند نیست. از ملافه خوشش نمی آید.

9- مشکلات مربوط به آرایش دارد. از کوتاه نمودن مو وشانه زدن بیزار است.

10- به هنگام شستن و یا خشک کردن صورت و یا مو توسط مادر جیغ و داد به راه می اندازد و یا مانع می شود. از شست و شو و قرار گرفتن زیر دوش بیزار است.

11- از چهار دست و پا رفتن و یا راه رفتن بر روی سطوحی مانند: فرش و یا چمن اجتناب می کند.

12- در مدرسه دوست دارد در آخر صف بایستد و از بودن در جاهای شلوغ متنفر است.

13- کاربرد ابزار و وسایل مربوط به درس و کلاس آزار دهنده است.

14- از وسایلی که باعث کثیف شدن دست وی می شود اجتناب می کند مانند: چسب، شن و ماسه، گل، نقاشی انگشتی.

فعالیت کمتر از حد:

1- به تحریکات دردناک واکنشی نشان نمی دهد.

2- در دستکاری اشیا و اسباب بازی ها مشکل دارد به جای استفاده از تمام دست از نوک انگشتانش استفاده می کند.

طلب حسی لمسی:

اشتیاق لمسی دارد. به این معنی که به طور مداوم و یکسره وسایل را لمس می کند. مالش/سایش مکرر دارد.

 

برای تقویت سیستم لامسه فعالیت های زیر مفید است:

1- حمام کردن

2- نقاشی با گچ

3- پا برهنه راه رفتن

4- کار با پارچه هایی با جنس مختلف

5- بازی با کودکان دیگر

6- بازی با توپ های خار دار

پردازش حس شنوایی:

پردازش شنوایی به معنی توانایی مغز برای دریافت، تشخیص، تمایز ، فیلتر نمودن و تفسیر صداهای اطراف ما به منظور فهم آن است.

 

اختلال در پردازش شنوایی که تاثیر بر روند تفسیر اطلاعات شنیداری در مغز دارد، منجر به مشکلات زیر می شود:

1- ضعف در مهارت های مرتبط با گوش دادن در نتیجه توجه نمودن و به خاطر سپردن مطالب شفاهی مشکل می شود.

2- به صداهای معمولی و عادی نمی تواند عادت کند. به هنگام شنیدن صداهای غیر منتظره یا ناگهانی می ترسد. مثلاً با شنیدن صدای زنگ از جا می پرد.

3- به راحتی دچار حواس پرتی می شود و تمرکز خود را از دست می دهد.

4- ضعف در مهارتهای ترتیب دهی و حافظه(توالی شنیداری) در نتیجه فرد نمی تواند دستورالعمل های چند مرحله ای را انجام دهد.

5- به دلیل مشکل در پردازش شنوایی نیاز به زمان بیشتری برای پاسخ دهی به پرسش ها دارد.

6- مشکل در دنبال نمودن جهات دارد.

7- اختلالات گفتار و زبان حاصل می شود. به عنوان مثال: در توالی هجاها و یادگیری واژگان جدید و در نتیجه در یادگیری زبان مشکل ایجاد می شود.

8- مشکل در خواندن، درک مطلب، هجی کردن و دامنه لغات دارند.

9- بنابراین ضعف در عملکرد تحصیلی دارد.

10- تعاملات بین فردی و مهارت های اجتماعی ضعیف است.

11- در محیط های شلوغ دچار اضطراب می شود و دستهای خود را روی گوش هایش می گذارد.

12- مشکلات رفتاری ایجاد می شود.

برای تقویت سیستم شنوایی فعالیت هایی مانند: استفاده از موسیقی ملایم پس زمینه، صدای چشمه، دستگاه ها و وسایلی که صدای آب تولید می کنند کمک کننده است. زمزمه کردن آواز، گفتن کلمات هم قافیه یا شعر ساختن، بازی هوپ و شمردن به ترتیب در جهت تقویت حافظه توالی شنیداری مفید است. کیفیت صدا مهم است. با بالا و پایین بردن تون صدا می توان توجه دانش آموز را جلب نمود. به عنوان مثال از موسیقی تند یا ضربی استفاده کرد. حرکات آهسته با آوازهای حرکتی و سرودهای دسته جمعی با صدای ملایم در جهت تقویت یکپارچگی حسی مفید است. در صورت لزوم می توان از گوش گیر یا هدفون استفاده نمود.

پردازش بینایی چیست؟

پردازش بینایی به معنی توانایی تشخیص و تفسیر تحریکات بینایی است. که به آن مهارت ادراک بینایی نیز گفته می شود. این واقعیت که کودک می تواند به وضوح و به راحتی ببیند نمی تواند تضمینی بر توانا بودن مغز وی برای استفاده از اطلاعات دریافتی مرتبط با حس بینایی باشد.

 

مهارت پردازش بینایی مرتبط با این حیطه ها ادراکی است:

1- جهت یابی و تشخیص چپ و راست

2- تشخیص شکل، حافظه بینایی و هماهنگی حرکتی چشمی

3- تشخیص شکل از زمینه

4- ارتباطات فضایی

 

اختلال در پردازش بینایی منجر به مشکلات زیر می شود:

1- فرد دائماً به اشیائ دور و بر خود می خورد.

2- مرز بین خود و دیگران را تشخیص نمی دهد.

3- حریم و مرز مشخص شده را نمی داند. به عنوان مثال هنگام رنگ آمیزی بیرون از کادر را رنگ می کند. در شمارش اعداد نیز مشکل دارد و ترتیب را رعایت نمی کند.

4- مشکل در تماس چشمی و یا تعقیب یا ردیابی بینایی دارد.

5- به هنگام خواندن یا نوشتن از روی کتاب سطر را گم می کند.

6- مشکل در درک عمق دارد.

7- توجه کمی به جزئیات تصاویر دارد.

8- دست نویسی او ضعیف است.

9- از فعالیت های نوشتنی، خواندنی و ترسیمی اجتناب می نماید.

10- در چیدن پازل ها و بازی های ساختنی مشکل دارد.

11- به راحتی گم می شود.

12- در تشخیص و ترسیم حروف، اعداد و اشکال مشکل دارد.

13- قادر به عبور از میان اشیایی که راهنمای دیداری دارند نیست.

14- تعادل ضعیفی دارد.

15- حساسیت به رنگ ها و نورهای تند و شفاف بویژه نورهای فلش دارد.

16- مشکل در فهم نشانه های(دستورالعمل) غیر کلامی دارد.

17- اختلال در نوشتن و سایر اختلالات یادگیری ممکن است داشته باشد.

18- مشکل در تشخیص شکل از زمینه

 

ارائه راهکارهایی برای تقویت سیستم بینایی:

تا جایی که ممکن است از نورهای طبیعی یا روشن استفاده شود. ممکن است کودک نیازمند استفاده از وسیله کمکی برای چشم باشد. مثلاً لنز رنگی و یا عینک آفتابی مخصوص داخل خانه. از نورهای به حالت سوسو اجتناب شود. از پوسترهای متعدد یا دکوراسیون های شلوغ استفاده نشود. از جدا کننده های تاشو برای سازمان دهی فضای کار کودک استفاده شود. اتق او روشنایی متعادلی داشته باشد.

ممکن است با استفاده از خطوط راهنمای جهات، خواندن برای او راحتتر باشد. به عنوان مثال: به جای استفاده از ماژیک های متعدد رنگی بر روی وایت بورد ترجیحاً از ماژیک مشکی روی کاغذ سفید استفاده شود.

 

سیستم بویایی:

این سیستم از قدیمی ترین و اساسی ترین بخش های مغز است. اختلال در پردازش حس بویایی منجر به اجتناب فرد از بوهایی که برای دیگران طبیعی است می شود.

گیرنده های این سیستم در راههای بویایی مجاری بینی قرار دارند. سلول های عصبی حسی یا نورون ها به همراه فیبرهای مویی شکل به نام cilia در انتها قرار دارند.

نورون ها فیبرهای عصبی یا آکسون ها را به پیاز بویایی که یک ساختار مغزی قرار گرفته در بالای بینی است می فرستند. در پیاز بویایی اطلاعات رسیده از این گیرنده ها به صورت الگوهایی که مغز آن ها را به عنوان بوهای مختلف تفسیر می کند، سازمان دهی می شود.

جهت تقویت سیستم بویایی رایحه درمانی با روغن های ضروری و لازم برای این کودکان مفید است.

 

سیستم چشایی:

گیرنده های این سیستم در جوانه های چشایی (lingual papillae)) بر روی سطح فوقانی زبان قرار دارند. اطلاعات مربوط به مزه غذاهای خورده شده توسط این گیرنده ها دریافت می شود. زبان انسان در حدود 10000جوانه چشایی دارد.

چهار طعم : شیرینی، تلخی، شوری و ترشی توسط گیرنده های سیستم چشایی دریافت می شود.

نقشه زبان-تصور نادرست

هر گروه از این جوانه های چشایی که در سرتاسر زبان قرار دارند یک مزه اصلی را به طور جداگانه دریافت و به مغز می فرستند.

اختلال در پردازش حس چشایی منجر به اجتناب فرد از مزه هایی که برای دیگران قابل تحمل است می شود. عادات بد غذایی شکل می گیرد به این معنی که از خوردن بعضی غذاها به خاطر مزه آن ها خودداری می کند. از خمیر دندان خوشش نمی آید در نتیجه مسواک زدن را دوست ندارد.

راهکارهای تقویت سیستم های بویایی و چشایی:

جویدن دستبند های لاستیکی

استفاده نکردن از عطر و ادکلن های خیلی تند

عدم استفاده از چسب

مواد شست و شوی معطر را از دسترس آنها دور نگه دارید.

اجتناب از خوشبو کننده هوا

منبع: دکتر سلام

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
triboon
پاکسان