سروده‌هایی در شکوه سیرت پیامبر اعظم(ص)

۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۰:۴۰
اخبار فرهنگی
اخبار ادبیات و نشر

رضا اسماعیلی همزمان با مبعث نبی مکرم اسلام(ص) اشعار جدید خود را به ساحت حضرتش تقدیم کرده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی، از شاعران آیینی کشور، همزمان با مبعث پیامبر اعظم(ص) با الهام از حدیثی از نبی مکرم اسلام(ص) سروده های جدید خود را تقدیم ایشان کرده است.

اسماعیلی این حدیث از رسول اکرم(ص) را مد نظر قرار داده که فرموده اند: «قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا; این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم »، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود.» (وسائل الشیعة، ج 14، ص 10.)

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی، از شاعران آیینی کشور، همزمان با مبعث پیامبر اعظم(ص) با الهام از حدیثی از نبی مکرم اسلام(ص) سروده‌های جدید خود را تقدیم ایشان کرده است.
اسماعیلی این حدیث از رسول اکرم(ص) را مد نظر قرار داده که فرموده‌اند: «قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا; این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم»، هرگز از قلب زن بیرون نمی‌رود.» (وسائل الشیعة، ج 14، ص 10.)
1
نماز خدا هم
چیزی جز این نیست
روزی پنج‌بار:
                      "دوستت دارم"
2
دوستت دارم خدا
بعد از خلق انسان:
فتبارک الله احسن الخالقین!
3
نه
عاشق نیستی
مقابل محبوب ایستاده‌ای و
خودت را تماشا می‌کنی !
4
نمی‌دانی
پشت این لب‌ها
چه حرف‌های ناگفته‌ای ست!
اگر عاشقی
از لبان معشوق بگذر و
به کلام معشوق
                       دل بسپار
5
برای همسران شهدا :
آموختم
از زنی که خوشبخت است
با خاطره‌ای در یک قاب عکس:
عشق
از جنس آغوش نیست
6
معجزه نمی‌داند
اما
با صدای سخن عشق
همه واژه‌ها را
دنیا را
عاشق کرده است
                         این شاعر آسمان جُل !

7
گنجشک‌ها
روی صدای روشن مردی نشسته‌اند
که همه واژه‌هایش
به "دوستت دارم" ختم می‌شود
8
دروغ می‌گوید عاشقم
دلی که
از تکلم دوستت دارم
عاجز است
9
با یک دوستت دارم
ابرها
باران می‌شوند و
زمین بهارستان
آه ...
با یک دوستت دارم
چه کارهایی که نمی‌شود کرد !
10
از لبانت بچین
دوستت دارم‌ها را
پیش از آن که پژمرده شوند
و به زنی تقدیم کن
که در همین نزدیکی
صورت آینه را برق می‌اندازد
و از فرط پیدایی
غایب است
همیشه در چشم‌های تو
همچنان که
                 آب برای ماهی !
11
بی هیچ بزکی
از همه دل برده است
گل‌اندام
دختر کوکب خانم
شهر اما
پر از آرایشگاه است و
                                بختش سیاه !
12
سرخی گونه‌های سیب
دست‌های مرد را مردد ساخت
برگشت و
با دستانی خالی به خانه رفت
و گلنار
آتش گونه‌هایش را
برای همیشه خاموش کرد
تا هیچ مردی
سوختن را تجربه نکند !
13
دست‌هایش
شعر مجسم‌اند
چشم‌هایش
کیمیای مهر
زنی که کودکی
در دامان او قد کشیده
و مردانگی
از شانه ی صبوری او بالا رفته
زنی که مثل هیچ کس نیست :
                                            مادر .
14
آرام می‌گیرد
با موسیقی صدایت
استواری قدم‌هایت
و مهربانی دست‌هایت .
چقدر خوب است
                        این خانه
                                      مادر دارد .
15
غنچه‌ها
در باغ بودند
و هیچ خزانی
بکارت بهار را
                    لکه‌دار نمی‌کرد
اگر یاد می‌گرفتیم :
دوستت دارم را !
16
کنار می‌زنم :
مرزها را
           کوه‌ها را
                        دیوارها را
برای رسیدن به تو .
17
صدای سخن عشق
همین دست‌های مهربانی ست
که هر روز
پشت سرت آب می‌پاشد و
آمدنت را
به در سفارش می‌کند .
صدای سخن عشق
تحمل همین سفره خالی و
غرور بی‌خیالی ست !
کاش می‌فهمیدی
شب‌ها
زنی با لهجه گریه
دوستت دارم‌هایش را
برایت شال می‌بافد
تو اما افسوس
برای فهم این دقیقه
                              هنوز نابالغی !
18
عاشقم
و هیچ جنونی
عقلم را نجویده است
خوب من !
باور کن عشق
فصل کمال عقل است
و زیر گنبد کبود
عاقل‌تر از عاشق
                         کسی نیست