سید حسن نصرالله: خون شهید بدرالدین ما را به حضور بیشتر در سوریه می‌کشاند

سید حسن نصرالله: خون شهید بدرالدین ما را به حضور بیشتر در سوریه می‌کشاند

دبیرکل حزب الله خون شهید بدرالدین را انگیزه‌ای برای حضور بیشتر در سوریه تا زمان شکست نهایی تکفیری ها در این کشور اعلام کرد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در سخنرانی خود به مناسبت هفتمین روز شهادت مصطفی بدرالدین فرمانده نظامی حزب‌الله لبنان ضمن ابراز تسلیت و همدردی با خانواده این شهید به ویژه ام عدنان مادر مهربان و صبور ایشان و همسر مؤمن و مجاهد این شهید بزرگوار، فرزند عزیز و دخترانش و خواهر و برادرانش و تمامی خانواده شریف این شهید و رفقا و دوستان و همکارانش در مسیر مجاهدت، تصریح کرد: ما همگی در این عزا شریک هستیم، چرا که بدر الدین فرزند خانواده کوچک خود و فرزند خانواده ای بزرگتر بود.

من همچنین به تمامی خانواده‌های شهدایی که صبر کرده و استقامت ورزیدند و از شهادت فرزندانشان در تمامی عرصه‌ها و میادین به ویژه شهدایی که در سوریه جان خود را از دست داده‌اند به خود افتخار کردند، اشاره می‌کنم. شهدایی که فرمانده آن ها این شهید بزرگ و عزیز است.

من همچنین باید از تمامی کسانی که با ما در این عزاداری همراهی کرده و این شهادت را چه از طریق حضور مستقیم یا حضور نمایندگان خود یا صدور بیانیه و ارسال تلگراف یا برپایی مراسم در لبنان و گوشه و کنار دنیا به ما تبریک گفتند، تشکر کنم.

من امروز نیز سخنرانی خود را طبق معمول در سه بخش مطرح می‌کنم.

بخش اول در رابطه با شخصیت سید مصطفی بدرالدین است.

بخش دوم به نحوه شهادت وی و مسائل مطرح شده در رابطه با آن اشاره دارد.

بخش سوم نیز در خصوص روند تحولات بعد از شهادت بدرالدین و مواضع و رویکردهای ما است.

طبعاً ما در مخاطب قرار دادن برادرانمان در زمان زندگی‌شان غالباً اسامی جنبشی و جهادی آنها را مورد استفاده قرار می‌دهیم، مثلاً می‌گوییم سید ذوالفقار، حاج رضوان، حاج علاء، و ... . اما بعد از شهادت معمولاً اسامی واقعی آنها را مخاطب قرار می‌دهیم و می‌گوییم: سیدمصطفی ، حاج عماد. برای همین من از این اسم سید مصطفی استفاده می‌کنم. 

مصطفی بدر الدین از اولین عناصر مقاومت بود

سیدمصطفی از اولین عناصر مقاومت بود که از لحظات و ساعات اولیه تأسیس آن، به مقاومت پیوست. نکته اول در رابطه با شناخت این فرمانده جهادی بزرگ این است که از اولین عناصر مقاومت بود که در ساعات و لحظات اولیه به آن پیوست و در کنار دیگر مجاهدین در تقابل با دشمن اسرائیلی در معرکه خلدة همراه با مجموعه‌ای از برادران مجاهد حضور داشت. کسانی که هسته‌ها و مجمع اولیه مقاومت اسلامی را تشکیل داده و برخی از آنها در آینده به بهترین رهبران مقاومت تبدیل شدند.

سید مصطفی و این برادران به همراه برادران جنبش امل و برادران فلسطینی در درگیری‌های خلدة شرکت کرد. وی به سختی مجروح شد که این موضوع بر روی جسم وی و پایش تأثیرگذار بود و آثار این جراحت تا زمان شهادت در حرکت وی و راه رفتنش مشهود بود.

وقتی که از موضوع جانبازان صحبت می‌کنیم ، وی از اولین جانبازان مقاومت اسلامی است. در سال‌های اولیه و ماه‌های اولیه تأسیس مقاومت، سیدمصطفی به همراه سایر برادران فرمانده در تشکیل مجموعه‌های جهادی و آماده سازی و آموزش آنها و انتقال توانمندی‌های لازم و تجهیز و مدیریت آنها سهیم بود تا نتیجه این جهاد و اقدام مستمر در کنار اقداماتی که سایر گروه‌های مقاومت در لبنان انجام می‌دادند، به اخراج اشغالگران اسرائیلی از ضاحیه و بیروت و جبل و خط ساحلی منتهی شده تا در نهایت این رژیم در سال 1985 از صیدا و صور و النبطیه عقب نشینی کرده و در کمربند امنیتی خود متوقف شود. در دهه 90 و سال1995 سیدمصطفی مسئولیت نظامی اصلی حزب‌الله لبنان را تا نیمه سال 1999 برعهده داشت. وی دراین‌ دوره نسبت به توسعه ساختار مقاومت و اقدامات آن عمل کرد. همه به یاد دارند که از اوایل دهه 90 تا سال 2000 اقدامات مقاومت شاهد تحول کمی و کیفی بی‌سابقه‌ای بود و خطی روزافزون به خود گرفت تا اینکه پیروزی بزرگ در سال 2000 محقق شد.

دستاوردهای سید مصطفی بدرالدین

یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که در دوره مسئولیت نظامی اصلی وی در مقاومت پیش آمد، جنگ آوریل 1996 در تقابل با دشمن اسرائیلی بود که صهیونیست‌ها آن را خوشه‌های خشم نام‌گذاری کردند. در پی این حمله کشتار قانا شکل گرفت که مقاومت در نتیجه آن پایداری کرده و تثبیت شد. به لطف این پایداری و ثبات قدم و عزم و اراده مقاومت ، اهداف اسرائیلی‌ها و بویژه شیمون پرز به شکست منتهی شد و جنگ در آن زمان با روند موسوم به تفاهم آوریل به پایان رسید که مرحله‌ای جدید از اقدامات مقاومت را بنیان‌گذاری کرد تا نهایتاً در سال 2000 به پیروزی نهایی دست پیدا کند.

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای وی - در طول تصدی دوران مسئولیت نظامی – انجام کمین بی‌سابقه و مشهور انصاریه بود که مطالب زیادی در رابطه با آن بیان شده است. همان طور که من قبلاً نیز به این موضوع اشاره کرده‌ام، از لحظات اولیه مشخص شدن این هدف در ابعاد فنی تا پایان عملیات ، مدیریت کمین انصاریه به صورت مشترک بر دوش دو فرمانده شهید یعنی سیدمصطفی و حاج عماد بود.

یکی از مهم‌ترین توسعه ‌های انجام شده در دوران مسئولیت نظامی وی، در رابطه با رسانه‌های جنگی و جنگ روانی بود. این شهید دیدگاه‌های پیشرفته و روحیه خاصی در این رابطه داشت.

انهدام شبکه‌های جاسوسی صهیونیستی یکی از مهمترین دستاوردهای بدرالدین بود

وی در مرحله بعد به اقدامات خود به عنوان بخشی از فرماندهی رویکردهای جهادی در حزب‌الله لبنان ادامه داد. او یکی از فرماندهان جنگی در تقابل و تجاوز اسرائیل در جنگ ژولای 2006 بود که دشمن اسرائیلی آن را جنگ دوم لبنان نامیده است. بعد از این مرحله و پس از شهادت برادر شهید حاج عماد، وی مسئولیت‌های متعددی را برعهده گرفت. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای وی انهدام شبکه‌های جاسوسان اسرائیلی و در سال 2008 و در سالهای پس از آن بود. سرویس‌ها و یگان‌های امنیتی حزب‌الله و مقاومت نقش مهم و اساسی در این زمینه ایفا کرده و همکاری گسترده‌ای بین امنیت مقاومت و سرویس‌های امنیتی رسمی کشور به وجود آمد که آنها نیز نقشی اساسی و محوری در کشف این شبکه‌ها داشتند.

اصرار شهید بدر الدین برای حضور مستقیم در سوریه

هنگامی که حزب‌الله لبنان تصمیم به ورود به سوریه ولو به صورت تدریجی و روزافزون گرفت، مسئولیت اداره یگان‌های نظامی و امنیتی حزب‌الله فعال در داخل سوریه و اراضی این کشور به سیدمصطفی این فرمانده شهید واگذار شد. وی در بخشی از این مرحله، مسئولیت فرماندهی را از داخل اراضی لبنان دنبال می‌کرد، در آن زمان - من به عنوان مسئول مستقیم او- او را از رفتن به سوریه منع می کردم، چرا که می خواستم جان وی در امنیت باشد.

اما در ادامه او نسبت به حضور در سوریه اصرار داشت و به من می گفت: نمی‌توانم این عرصه مهم و خطرناک را به این صورت مدیریت کنم. در هر جایی که خطرات وجود دارد، ما نیز باید وارد آنها شویم. دیدگاه‌ها و قلب و عاطفه من اجازه نمی‌دهد که من در اینجا باقی بمانم.

به این ترتیب وی بیشترین وقت خود را در سال‌های گذشته در داخل سوریه گذراند و مسئولیت‌های سنگینی را در سخت‌ترین شرایط به عهده گرفت. به برکت وجود او و فرماندهی و و حضور سایر عناصر فرماندهی مقاومت از جمله برادران عزیز و به برکت خون شهدای ما و دردهای جانبازان ما ، مقاومت در کنار ارتش سوریه و تمامی نیروهای مردمی و متحدان دیگر سهم عمده‌ای در تحقق دستاوردهای گسترده داشته و بزرگترین و مهم‌ترین دستاورد، جلوگیری از سقوط سوریه به دست تکفیری‌ها و اربابان آمریکایی و مزدوران آنها در منطقه در این جنگ جهانی بود که از سالها پیش برضد این کشور به راه افتاده است.

شهادت آرزوی همه عناصر مقاومت است

طبعا سید مصطفی این فرمانده شهید نقش اساسی در تقابل و انهدام و مبارزه امنیتی  با شبکه‌های تروریستی در لبنان داشت ، نقشی که با تلاش‌های گسترده سرویس‌های امنیتی رسمی لبنان کامل شده و انهدام این شبکه‌ها و تقویت امنیت داخلی و مقابله با گروه‌های تروریستی و جلوگیری از ورود خودروهای بمب‌گذاری شده به لبنان را به دنبال داشت.

این خلاصه‌ای از برخی دستاوردهای این شهید بود و طبعا تمام آن نبود. به صورت خلاصه باید گفت، او یکی از مردان بزرگ و یکی از تئوریسین‌ها و مؤسسان اولیه مقاومت اسلامی در لبنان بود. او زندگی خود را در این مسیر و در میدان‌های مبارزه سپری کرد و فرماندهی درگیری‌ها را برعهده داشت تا اینکه نهایتاً به شهادت رسید، چیزی که آرزوی هر عنصر مقاومت و فرماندهان آن است.

سید مصطفی در شجاعت و صلابت و جرئت و همچنین زیرکی بالا و حرفه‌ای‌گری و همت قوی و فعالیت مستمر خود که خستگی نمی‌شناخت و از سوی دیگر در عاطفه سرشار خود برای همه شناخته شده بود. این شمشیر قاطع سریع اشک می ریخت و در زمان های احساسی بسیار گریه می‌کرد، هنگامی که لازم بود خونی فدا شود، بسیار بخشنده بود و هنگامی که نیاز به شمشیری قاطع بود، به شمیشیری تیز تبدیل می شد. شهادتی که همه ما آرزوی آن را داریم و تمام رفقای باقیمانده وی به حال او غبطه می خورند، برای او مبارک باشد.

بخش دوم: تفاوتی که شهید بدر الدین با دیگر فرماندهان حزب الله داشت

هنگامی که ما دیدگاه حضور در سوریه را بررسی می‌کردیم - همان طور که در بخش اول ذکر کردم- من به ایشان گفتم که جنگ را از اینجا یعنی بیروت و ضاحیه مدیریت کند، اما او اصرار به رفتن به سوریه داشت. در یکی از این مراحل من پذیرفتم که تنها به مناطق مرزی یعنی المصنع برود و با مسئولانی که در داخل سوریه مبارزه می‌کنند در مرزها دیدار کند و تحولات را رصد کرده و سپس به بیروت باز گردد و زیاد در آنجا تردد نداشته باشد. اما در برابر اصرار زیاد او برای عزیمت به سوریه، من مجبور هستم که در این رابطه صحبت کنم، چرا که مدخلی برای مبحث دوم هم هست.

من به او گفتم ای سید، تو با سایر فرماندهان جهادی فرق داری. البته او و برخی دیگر از فرماندهان نسبت به این موضوع که من می‌گفتم ملاحظه داشتند، بسیاری از فرماندهان جهادی بودند که ناشناخته بودند و حتی برخی از آنها که معروف بودند، هیچ ابهامی در مورد شخصیت آنها وجود نداشت. البته ما نمی‌گوییم که آنها شخصیتی مشکل دار بودند. مشکل از ناحیه ما نبود، بلکه مشکل ساخته و پرداخته رسانه‌های خارجی بود، اگر تو (سید مصطفی ) به سوریه بروی، سوریه میدان جنگ است. این موضوع در زمانی مطرح می‌شد که منطقه نزدیک حرم حضرت زینب در خطر قرار داشت. غوطه غربی در دست افراد مسلح بود و گروه‌های مسلح گاهی مسیر فرودگاه دمشق را موشک باران می‌کردند. پایتخت در خطر قرار داشت و بسیاری از مناطق با چالش‌های خطرناکی مواجه بودهند. احتمال شهادت در آن زمان زیاد بود. من گفتم این سید اگر تو در سوریه شهید شوی، ما با حرف و حدیث‌های زیادی مواجه می‌شویم، همان طور که برادرت و دوست عزیز تو حاج عماد در سوریه شهید شد. چرا که او نیز قربانی رسانه‌های خارجی شده بود. نمی‌دانم این تعبیر درست است یا نه ، اما این رسانه‌ها ابهامات و مشکلات و اتهامات و ملاحظات زیادی را در رابطه با این شخصیت ایجاد کرده بودند.

هنگامی که چنین شخصیتی در میدان مشخص حضور داشته و به شهادت برسد، این موضوع باب بسیاری از مسائل را در نزد دشمنان و رقبا و افراد بی‌ارزش و کسانی که مترصد آسیب زدن به مسیر مقاومت و محبوبیت و اعتبار و معنویت آن هستند باز می‌کند و ما را با مشکل اساسی مواجه می‌شود. او به من گفت: برادرم، اگر من در لبنان شهید شوم نیز همین مشکلات وجود دارد، چه بسا اگر در لبنان شهید شوم، مشکلات در سطح بیشتری بوجود خواهد آمد. این موضوع نباید مانعی برای رفتن من به سوریه شود و من این روال را تحمل نمی کنم. چرا که جنگ در سوریه بزرگ‌تر از تمامی این ملاحظات است. ما در سوریه شهید می‌دهیم، نباید در برابر این ملاحظات متوقف شویم. او به شوخی می‌گفت: مگر این که تو بخواهی من شهید نشوم و در رختخواب جان خود را از دست بدهم.   

نقش شانتاژ تبلیغاتی در میان رهبران مقاومت

در هر حال او مسیر خود را رفت. به این موضوع دقت کنید: ما تعداد زیادی شهید در سوریه داده ایم که تمامی آن‌ها محترم و عزیز هستند ، برخی از آنها افرادی هستند که مسئولیت اساسی مبارزات را در کنار سیدمصطفی بر عهده داشتند. برخی از این شهیدان و به‌عنوان مثال از میان شهیدانی که اخیراً به شهادت رسیده اند، فرمانده شهید حاج ابو محمد سلمان ابراهیم الحاج از بقاع غربی سال‌ها در سوریه حضور داشته و در چندین جبهه از قلمون گرفته تا حلب و ریف دمشق مبارزه کرده است، اما هنگامی که مشکل عراق پدید آمد و داعش به تعدادی از استان‌های عراق یورش برد، وی نیز به عراق رفت و در آنجا به شهادت رسید. اما در این رابطه هیچ مشکلی مطرح نشد و هیچ مقاله و شبهه‌ای طرح نشد، چرا که برای شخصیت حاج ابو محمد سلمان از این مشکلات درست نشده بود، او فرمانده بزرگ و تاریخ داری در مقاومت بود.

فرمانده شهید حاج علاء که چند هفته پیش به شهادت رسید، فرمانده بزرگی در مقاومت بود. از اولین روزهایی که سیدمصطفی به سوریه رفت، شهید علاء در سوریه حضور داشت. او از منطقه زینبیه گرفته تا غوطه شرقی و غربی و حلب و مسیر اثریا خناصر و سهل الغاب و میدان های متعددی مبارزه کرده بود. فرمانده شهید حاج علاء نیز به شهادت رسید، اما مشکلی درست نشد. 

چندین مثال در این رابطه وجود دارد. فرمانده شهید حاج ابومحمد الاقلیم یا فرمانده شهید حاج حسان اللقیس نیز همین طور بودند. برخی از این شهدا با گلوله و برخی دیگر با حملات توپ‌خانه‌ای و موشکی به شهادت رسیدند ، اما هیچ کدام از آنها مشکلی را به دنبال نداشت. البته این موضوع در رابطه با فرمانده شهید حاج سمیر قنطار متفاوت است، چرا که وی در روز روشن و توسط جنگنده‌های اسرائیلی موشک باران شد.

این [مشکلات ] موضوعی بود که ما طی هفته گذشته با مواجه بودیم و مطالب زیادی خوانده و شنیدیم، چرا که این موضوع بخشی از ابزار فعالی است که از قبل از سال 2005 بر ضد مقاومت و حزب الله و در جهت تخریب وجهه و هیبت و اعتبار آن به‌کارگرفته‌شده است. البته من این مسائل را طبیعی می‌دانم ، چرا که ما از یک شخصیت ویژه و ممتاز و از یک فرمانده شهید متمایز و خاص سخن می‌گوییم.

بین شهدای جنگ با تروریست‌ها و صهیونیست‌ها تفاوتی نیست

در این مرحله من لازم است به برخی موارد اشاره کنم:

نکته اول در رابطه با یک حقیقت ارزشمند است. برای ما مقام شهدا و درجات آن‌ها متعلق به کسانی است که در مسیر خداوند سبحان در مقابله با اشغالگری یا تجاوز یا دفاع از ملت و خانواده و امت و مقدسات و ارزش‌ها و دین خود و دفاع از مستضعفان و آرمان‌های اصلی خود مبارزه می‌کنند. آنها در حالی که در برابر پروژه‌های سلطه‌طلب استکباری آمریکا و اسرائیل بر ضد منطقه و کشور خود ایستادگی کردند، به شهادت می‌رسند. این شهدا چه کسانی که به دست اسرائیلی‌ها کشته می‌شود یا آنهایی که به دست آمریکایی‌ها یا تکفیری‌ها یا به دست هر مزدور دیگری در جبهه‌های دیگر جان خود را از دست می‌دهند، شهید هستند. این مربوط به کسانی است که در گفته‌ها و نوشته‌های خود مطرح می‌کنند که بین شهدا تفاوت وجود دارد.

شهدای مقاومت، شهدای مقاومت هستند. چه در جنوب لبنان به شهادت برسند یا در اراضی فلسطین و سوریه یا عراق یا در هر جای دیگری که در مسیر خدا با دشمنان خدا مبارزه می‌کنند. هیچ تفاوتی در این زمینه وجود ندارد، چرا که میدان جنگ و دشمن یکی است و یک پروژه دنبال می‌شود.

اگر بخواهیم در رابطه با ارزش دینی این موضوع سخن بگوییم، همه ما مسلمانان حضرت امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام را بزرگ می‌دانیم. ایشان کسی بود که یهودیان خیبر را شکست داد و در قلعه آن ها را باز کرد و شورش آنها را سرکوب کرده و با این فتح خداوند را خوشحال کرد. این روایت مورد اجماع تمامی مسلمانان است که رسول خداوند می‌فرماید: فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که خداوند و رسولش را دوست دارد و خداوند و رسولش نیز او را دوست دارند. او حمله کننده بدون عقب نشینی است. من پرچم را به دست علی خواهم داد و خداوند این پیروزی را به دست علی محقق کرد. این مسایل گذشت تا اینکه جنگ نهروان پدید آمد و حضرت علی (ع)  با خوارجی که از اسلام و امت مسلمان خروج کرده بودند، وارد مبارزه شد. کسانی که شکم زنان باردار را پاره می‌کردند و صحابة پیامبر می‌کشتند و به کرامت مردم تجاوز می‌کنند. حضرت علی در نهروان با آنها مبارزه کرد و تعداد کمی از آنها باقی ماندند. اما در نهایت افراد نجات پیدا کرده ازیهودیان خیبر حضرت علی را در مسجد کوفه شهید نکردند، بلکه یکی از نجات یافتگاه نهروان ایشان را شهید کرد. آیا کسی در مقام و درجه و عظمت شهادت حضرت علی تردید دارد ؟

عرب‌هایی که از اسرائیلی‌ها اسرائیلی ترند

این یک نکته، نکته دیگر در رابطه با اسرائیل است که این موضوع نیز طی هفته گذشته حساسیت زا شده است. با کمال تأسف باید بگویم که دشمن کینه‌توز اسرائیلی ما که 34 سال سابقه خونریزی بین ما و آنها وجود داشته، ما را به انصاف می‌شناسد ، ولی کسانی که خود را عرب می‌دانند و خادمان آمریکا و اسرائیل هستند، حتی بیش از اسرائیلی‌ها ، اسرائیلی هستند. آنها نسبت به این موضوع حساسیت ایجاد کرده و در رسانه‌های جمعی خود راجع به آن جنجال به پا کرده و سعی دارند حامیان ما را در لبنان و منطقه تحریک کنند. آنها می‌گویند که حزب‌الله لبنان اسرائیل را در شهادت فرمانده خود متهم نکرد، چرا که می‌ترسد و نمی‌خواهد پیکان این اتهام را به سمت اسرائیل نشانه بگیرد، چرا که دراین‌صورت ناگزیر است نسبت به این اقدام واکنش نشان دهد و این تجاوز ممکن است به تحولات سختی در منطقه منجر شود. بنا به ادعای آنها حزب‌الله در شرایط کنونی آماده مقابله با چنین جنگی نیست.

متأسفانه عرب‌ها و لبنانی‌ها و رسانه‌های آن‌ها این موضوع را مطرح می‌کنند، اما اسرائیلی‌ها در رابطه با ما انصاف به خرج می‌دهند. آنها می‌گویند نه، حزب‌الله لبنان صادق است، چرا آن‌ها ما را به صداقت می‌شناسند ؟ چون ما در طول 34 سال جنگ با دشمن اسرائیلی حضور داشته ایم. دشمن کاملاً در عرصه میدانی ما را شناخته است، ما هرگز دروغ نمی‌گوییم. هرگز نشده که ما بگوییم بمبی را منفجر کرده ایم و انفجاری صورت نگرفته باشد. هرگز نشده بگوییم به موقعیتی حمله کرده‌ایم و اقدامی نشده باشد یا بگوییم دستاوردی داشته ایم و هیچ دستاوردی وجود نداشته باشد. آنها این موضوع را می‌دانند. هرگز نشده ما وعده ای بدهیم یا تهدیدی بکنیم و آن را به اجرا نگذاریم. تصور کنید طی هفته گذشته اسرائیلی‌ها به صداقت و شجاعت ما اعتراف دارند ، اما این عرب‌ها - که کفر و نفاقشان شدیدتر است- در برابر تمامی این ویژگی‌ها که وقایع تاریخی آن را ثابت کرده است، تردید ایجاد می‌کنند.

دلیلی بر دست داشتن اسرائیل در شهادت بدر الدین نداریم

موضوع این نیست، ما 24 ساعت بعد از شهادت سید مصطفی اصرار داشتیم بدانیم چه اتفاقی افتاده است. شهادت او در نتیجه تجاوز اسرائیل یکی از فرضیه‌ها بود. ما تمام آثار را به خوبی بررسی کنیم. ممکن است کسی بگوید ما امیدوار بودیم که اسرائیل این کار را کرده باشد. من به همین علت نکته اول را گفتم. ارزشی که لحظاتی پیش در مورد این شهادت گفتم، یک داستان نیست، موضوع این  نیست که ما چه چیزی بخواهیم. ما باید واقع‌گرا باشیم. ما مسائل را بررسی کردیم که بخشی از آنها مرتبط با تحولات هوایی و برخی از آنها در رابطه با تحرکات اسرائیلی‌ها بود. طبعا از باقیمانده‌های محل انفجار نیز سرنخ هایی به دست آمد. ما هیچ سرنخ یا اطلاعات یا دلیلی که بگوییم اسرائیل در این زمینه متهم بوده است، پیدا نکردیم. موضوع، موضوع صداقت و واقعیت است. امروز من می‌خواهم این نکته را روشن کننم. ما اسرائیل را بی‌گناه نمی‌دانیم، ما می‌گوییم: متهم نمی‌کنیم، چرا که دلیلی برای این اتهام نداریم. ما مثل دیگران نیستیم که بر اساس منافع سیاسی کسی را متهم کنیم. در ابعاد سیاسی ساده‌تر این بود که بگوییم اسرائیل این ترور را انجام داده و منتظر واکنش‌ها و تمامی پیامدهای آن باشد. ولی ما براساس منافع سیاسی کسی را متهم نمی‌کنیم، حتی دشمن مان را.

من همیشه به شما گفته‌ام: ما جنگ روانی را دنبال می‌کنیم، اما جنگ روانی که متفاوت از سایر دنیا است. دنیا این جنگ را در آکادمی‌ها و دانشگاه و دانشکده‌ها یاد می گیرند و می‌آموزند که دروغ و تزویر بخشی از جنگ روانی است. اما ما حتی در جنگ روانی نیز دروغ نمی‌گوییم. این یک جنگ روانی بی‌سابقه در تاریخ بشریت است و تنها در زمان رسول الله ( ص) وجود داشته است. در صورت این موضوع طبیعی است و اتفاق می‌افتد. ما حتی در جنگ روانی نیز دروغ نمی‌گوییم و کسی را بر اساس منافع سیاسی متهم نمی‌کنیم. 

خب، هنگامی که اطلاعات موجود به ما نشان داد که یک گروه تروریستی مسلح در منطقه وجود دارد و این عملیات را انجام داده، چگونه ممکن است آن را بگوییم. من باید در ادامه تبعات این نتیجه‌گیری و این تعهد را بپذیرم.

روزی که حزب الله کاملا برای جنگ آماده شد

من امروز می‌خواهم بار دیگر مواضعی که چند ماه پیش مطرح کردم را تکرار نمایم. و آن این که هنگامی که ما اطلاعاتی در مورد اتهام اسرائیل داشته باشیم، آن را متهم می‌کنیم. حتی اطلاعات ظنی نیز کافی است که ما اسرائیل را متهم کنیم و در این رابطه نیازی به یقین نیست، اطلاعات ظنی مانند اتفاقی که در شهادت حاج عماد رخ داد. همچنین گاهی مسائل کاملاً روشن است، مانند ماجرای شهادت شهدای قنیطره.

موضوع دوم اینکه تاریخ می‌گوید هرگز اسرائیل کسی از ما را نکشته که ما نسبت به عامل آن بی‌اطلاع باشیم.

موضوع سوم این که تاریخ ثابت کرده، هنگامی که ما وعده پاسخ‌گویی می‌دهیم، پاسخ خواهیم داد. همان طور که در ماجرای القنیطره اتفاق افتاد. ما نترسیدیم و نمی‌ترسیم و این موضوع را به وضوح اعلام می‌کنیم. عملیات پاسخ به شهادت شهدای قنیطره ممکن بود به جنگ منتهی شود و ما آماده این جنگ بودیم. ما در آن روز تمامی اردوگاه‌های خود را تخلیه کردیم ، ما هزاران نفر نیرو در اردوگاه‌های آموزشی خود داشتیم. ما تمامی مناطق نظامی را تخلیه کرده و تمامی اقدامات لازم را [برای آغاز احتمالی جنگ ] تدارک دیدیم. ما اتاق های عملیات خود را باز کردیم. ماه آماده رفتن به سمت جنگ بودیم، چرا که درست نبود نسبت به کشتار برادرانمان در روز روشن در قنیطره ساکت بمانیم.

هنگامی که شهید سمیر قنطار به شهادت رسید، با وجود تمامی تهدیدات و بزرگ‌نمایی‌های اسرائیل، مبنی بر اینکه اگر اقدامی انجام دهید، ما واکنش نشان خواهیم داد، برادران ما وارد عمق مزارع شبعا شده و به نزدیکی یک موقعیت نظامی اسرائیل پیشروی کرده و بمب بزرگی را کار گذاشتند، بمبی که می‌توانست یک کاروان را تخریب کند و تعداد زیادی از افسران را بکشد. البته خداوند متعال خواست که یک خودروی زرهی بسیار قوی از آن عبور کند و تنها سه نفر زخمی شوند. این موضوع به مشیت الهی تعلق می گیرد، اما تصمیم و اراده ما این بود که واکنش نشان دهیم.

واکنش‌های ما پس از این خارج از مزارع شبعا خواهد بود

من می‌خواهم بار دیگر تکرار کنم، تاریخ ما نشان نمی‌دهد که ما بترسیم یا عقب‌نشینی کنیم، این در صورتی است که ما اطلاع داشته باشیم یا حتی گمان کنیم که اسرائیل [عناصر] ما را کشته است. چند ماه قبل در یک مناسبت از موضوعی بررسی شده در فرماندهی حزب‌الله لبنان در چارچوب اعتقاد جهادی این حزب سخن گفته و تأکید کردم که پس از این ما به اسرائیل هشدار می‌دهیم - گمان می‌کنم در مراسم هفتمین روز شهادت سمیر قنطار بود- که دست پلید خود را برای کشتار هیچ یک از مجاهدان ما یا رهبران مجاهد ما آلوده نکند ، در غیر این صورت واکنش ما سخت و مستقیم خواهد بود. امروز در مراسم هفتمین روز شهادت فرمانده جهادی بزرگ مقاومت سید مطفی بدر الدین من به اسراییلی‌هایی که در قبال ما انصاف داشتند و به اعرابی که کفر  و نفاق شدیدتری از خود نشان دادند و ما را متهم کردند و به دوست و دشمن می گویم ای صهیونیست ها اگر دست شما به سمت هر یک از مجاهدین ما دراز شود، واکنش ما مستقیم و سخت و خارج از مزارع شبعا خواهد بود. حال این واکنش هر تبعاتی می خواهد داشته باشد.

انتقاد تند نصرالله خطاب به برخی سیاستمداران داخلی لبنان

وی در تبیین دومین موضوع از بخش دوم سخنرانی خود گفت: ما طی چند روز گذشته یعنی از زمان شهادت سید مصطفی تا امروز اظهارات و واکنش‌های سخیف و رفتارهایی را از سوی برخی جریان‌های سیاسی و برخی شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌های جمعی دیدیم. در این رابطه من فقط می‌خواهم دو جمله ذکر کنم که سطح انحطاط اخلاقی برخی جریان ها در این کشور را نشان می دهد. انحطاطی که هیچ انسانیتی باقی نگذاشته است. آنها کسانی هستند که به احساسات انسانیت در نزد دیگران هیچ ارزشی قائل نیستند و تنها براساس کینه و نفرت خود رفتار می‌کنند. این در حالی است که خود را متمدن و اهل قانون و دولت مرد خطاب می کنند. آیا شما دولتمرد هستید؟ شما گروهک هستید، حتی از گروهک‌ها نیز بد ترید. ای برادر، حتی دادگاه بیهوده بین المللی نیز تابع شما شده، این دادگاه هنوز حکم نداده و کسی را محکوم نکرده، اما شما هر روز حکم صادر می‌کنید و براساس این حکم رفتار می‌کنید؟ آیا شما قانون‌مدار هستید ؟ آیا شما ارزش های اخلاقی و احساسات انسانی دارید ؟ طبعاً همگی ما انسان هستیم و از این کلمات و رفتارها آزرده‌خاطر می‌شویم. با این وجود من از حامیان مقاومت و دوستداران این سید شهید می‌خواهم تا آنچه دیده و شنیده‌اند را نشنیده بگیرند، تنها از این ‌رو که "از کوزه همان برون تراود که در اوست " کسی که شرافت دارد، شرافت متصاعد می کند و کسی که پلیدی دارد، از او پلیدی ساطع می شود. 

دادگاه بین‌المللی شایستگی واکنش نشان دادن ما را ندارد

نکته بعدی در رابطه با دادگاه بین‌المللی است. طبعاً ما نیز این روزها مطالب و مطالباتی را از دادگاه بین‌المللی شنیده‌ایم. من به خودم و برادرانم پیشنهاد داده‌ام که نسبت به این مسائل واکنش نشان ندهید و بنا به یک دلیل جزیی وارد این جنجال‌های تبلیغاتی نشویم. ای دوستان و حامیان ما: ما تمام مسائل را در رابطه با دادگاه بین‌المللی از چند سال پیش گفته ایم. پرونده ای به اسم دادگاه بین‌المللی برای ما اصلاً وجود خارجی ندارد، و جایی به نام دادگاه بین‌المللی وجود ندارد. ما به اندازه کافی در رابطه با بطلان و دروغ گویی و سیاسی‌کاری آن و استفاده از آن به عنوان سلاحی برای هدف قرار دادن مقاومت و رهبران آن و ترور معنوی و جسمی آنها صحبت کرده‌ایم. تمام مسائل در این رابطه گفته شده است و هر چیزی که از این دادگاه خواسته شود یا هر چیز که این دادگاه بخواهد هیچ ارتباطی به ما ندارد و شایستگی واکنش نشان دادن ما نسبت به آن را نیز ندارد.

پیشرفت مقاومت وابسته به هیچ فرماندهی نیست

پنجمین نکته از دومین بخش سخنان اینکه طی روزهای گذشته ما تحلیل‌ها و مواضع نزدیک به هم را شنیده ایم که برخی از آنها از سوی طرف‌های متخاصم ما مطرح شده که در رابطه با حزب‌الله و خسارت‌ها و شکست‌ها و ضعف آن توضیح داده و برخی واکنش‌ها نیز ازناحیه دوستان ما مطرح شده که در جایگاه محبت و نگرانی نسبت به ما به علت از دست دادن فرماندهی در سطح سیدمصطفی ابراز ناراحتی کردند. من نیز بنا به تکلیف خود نسبت به این موضوع واکنش نشان می‌دهم: حزب‌الله لبنان از سال‌ها پیش به یک ساختار کامل و مؤسسه‌ای واقعی در تمامی ابعاد از جمله در بعد جهادی تبدیل شده است. تجربه‌های گذشته مانند تحولات کنونی نشان می‌دهد که این جنبش در تحرک و بقا و توسعه خود نیازمند وجود فرد یا افراد مشخصی، هر چند در سطح عالی باشد، نیست. مقاومت در حال توسعه و پیشرفت کمی و کیفی است. من این را به دشمنان می‌گویم که ناامید شوند و به دوستان می‌گویم تا مطمئن و خوشحال شوند. چرا که این یک واقعیت است.

حزب الله نسل‌های متعددی از فرماندهان در اختیار دارد

حزب‌الله و فرماندهان آن در حال توسعه کمی و کیفی هستند و شایستگی‌ها و آموزش‌های لازم را فرامی‌گیرند و تجربیات خود را افزایش می‌دهند و این تجربیات را نسل به نسل به دیگران منتقل می‌کنند.

موضوع دوم این که ما در اقدامات جهادی در حزب‌الله و مقاومت اسلامی یک یا دو یا سه یا 10 فرمانده نداریم، ما نسلی از فرماندهان در اختیار داریم که عمر آنها بین 40 تا 50 سال است. برخی از آنها حتی از 50 سال نیز عبور کردند، علاوه بر اینها ما نسلی از فرماندهان داریم که عمر آنها بین 30 تا 40 سال است، ما همچنین نسلی از فرماندهان میدانی داریم که عمر آنها بین 20 تا 30 سال است. در غیر این صورت بگویید حزب‌الله چگونه می‌تواند هم در لبنان و در برابر چالش های آن و هم در سوریه و کشورهای دیگر حضور داشته و این تعداد شهید و فرمانده را تقدیم کند و به کار خود نیز ادامه دهد.

ازاین‌رو هنگامی که یکی از فرماندهان ما شهید می‌شود، طبعاً از لحاظ عاطفی و احساسی و ویژگی‌های شخصی منحصر به او خلائی ایجاد می‌شود که این خلأ بلافاصله از سوی برادران و دوستان او در نسل او و نسل های بعدی پر می شود، لذا از این بابت کاملا مطمئن باشید.

موضوع سوم اینکه وقتی فرماندهان بزرگ ما به شهادت می‌رسند، برای خود آنها موج جدید و عزم و اراده و روحیه و مسئولیت جدیدی ایجاد می‌شود. آیا این حضور در رابطه با شهادت شیخ راغب و سید عباس و حاج عماد اتفاق نیفتاد؟

بدرالدین آخرین فرمانده شهید مقاومت نخواهد بود

موضوع دیگر اینکه بعد از شهادت حاج عماد دوست و دشمن مطالب زیادی مطرح کرده و گفتند که ساختار جهادی حزب‌الله لبنان تضعیف شده و دچار فرسایش و پسرفت خواهد بود. اما دنیا مشاهده می‌کنند که بعد از سال 2008 و بر اساس دستاوردهای شهید حاج عماد و جان‌فشانی‌ها و دیدگاه‌ها و خون پاک وی، سایر برادران این مسیر را ترک نکردند و قدرت جهادی حزب‌الله لبنان بیش از پیش شد، به گونه‌ای که امروز دنیا اعتراف می‌کند که این نیرو از یک قدرت داخلی به قدرتی منطقه‌ای تبدیل شده است. آیا این عقب‌نشینی است؟ آیا این قدرت منطقه‌ای تنها در سخنرانی‌ها است یا در فعالیت‌های میدانی نیز این ساختار جهادی خود را نشان می دهد؟

نکته پنجم و آخرین نکته در این بخش این است که بسیاری ممکن است در رختخواب خود بمیرند، اما ذوالفقار و حاج عماد و سیدعباس و علاء و حسان و و فلانی ها شهید شدند. کسی که در خانه‌اش بنشیند، در رختخواب می‌میرد ، اما کسی که در عرصه ها حاضر می‌شود ممکن است خداوند او را به شرف شهادت برساند. سید مصطفی اولین فرمانده شهید در این مسیر نبوده و آخرین آنها نیز نخواهد بود.

از مدت‌ها پیش روند حرکت ما به سمت جلو بوده و ما مسئولیت‌های ایمانی و جهادی و تاریخی خود را بر دوش بکشیم. از مدت‌ها پیش فرماندهان ما اصرار به حضور در عرصه میدانی داشته و در این راه تعدادی از فرماندهان ما شهید شدند. این موضوع همانند گذشته در آینده نیز نباید احساس ضعف و سستی و شکست را در ما ایجاد کند، چرا که ما براساس موقعیت و خون این شهیدان پیشروی کرده و پیروز می‌شویم و دستاوردهای خود را محقق می‌کنیم.

بخش سوم: اوضاع کنونی و افق پیش رو

هنگامی که ما وارد درگیری‌ها در سوریه شدیم، این کار را براساس دیدگاه و فهم و تشخیص واضح خطرات و تهدیدات و فرصت‌ها انجام دادیم. ما در این رابطه طی سال‌های گذشته و مناسبت‌های مختلف مسائل زیادی را مطرح کردیم.

روز به روز واقعیت‌ها مشخص شد و اعترافات و اسنادی نیز از اهداف این درگیری‌ها و نقش آمریکایی‌ها و غرب و متحدان منطقه‌ای آنها در این درگیری‌ها مشخص تر شد. این واقعیت‌ها نشان داد که چه کسانی از این گروه‌ها سوءاستفاده کرده و آنها را تأمین مالی و تسلیحاتی می‌کنند و عناصر مختلف را جذب آنها کرده و آموزش نظامی می‌دهد و آنها را در سوریه مدیریت کرده و تسهیلات لازم را برای عزیمت سایرین از گوشه و کنار دنیا به سوریه فراهم می‌کنند. هر روز که می‌گذرد ابعاد این موضوع بیش از پیش روشن می‌شود.

من در سخنرانی هفته گذشته برخی از این دلایل و شواهد را گفتم، اما بار دیگر از شما و تمامی کسانی که به دنبال حقیقت هستید و تمامی کسانی که در این رابطه ابهام دارید و به دنبال حقانیت این درگیری ها هستید، می‌خواهم که اندکی پا را از رسانه های عربی فراتر بگذارید. چرا که بیشتر رسانه‌های عربی همسو و متحد با توطئه پردازان هستند. به رسانه‌های آمریکایی و به صورت عمومی رسانه های غربی نگاه کنید ببینید چه نوشته اند و چه اعترافاتی کرده اند؟

ژنرال‌های برجسته نظامی آمریکایی و غربی ، دیپلمات‌های کهنه‌کار که برخی از آنها وزرای خارجه بوده‌اند، عناصر اطلاعاتی ارشد رد سی آی ای و غیره و روزنامه‌نگاران ارشد و معتبر این مطالب را دارند. ببینید آن‌ها چه نوشته‌اند و در رابطه با آماده سازی برای اتفاقاتی که در سوریه افتاده، چه می‌گویند.

چرا الان در این رابطه سخن می‌گویند؟ چون پشیمان شده‌اند و حالا زمان محاکمه فرارسیده است. الان صحبت در مورد راهکارهای حل نتایج مصیبت باری که آنها برای منطقه می‌خواستند و خودشان نیز گرفتار آن شده‌اند، آغاز شده است. هنگامی که به این واقعیت‌ها بازمی‌گردیم، اطمینان مان بیشتر می‌شود و بصیرت و ایمان و هوشیاری مان نسبت به این تحولات افزایش پیدا می‌کند.

دنیا به مداخله عربستان در سوریه اذعان دارد

تمامی تحولات میدانی طی سال‌های اخیر نشان‌دهنده این واقعیت‌ها هستند. این حجم گسترده مداخله منطقه‌ای، - به‌عنوان مثال مداخله عربستان- در سوریه نشان دهنده این واقعیت است، این در حالی است که عربستان همواره از مداخله ایران در امور کشورهای عربی سخن می‌گفت. غربی ها به مداخله عربستان در سوریه اعتراف کردند. جو بایدن معاون رئیس‌جمهور آمریکا جزو کشورهای محور مقاومت نیست. وی نیز اعتراف کرده که عربستان و دولت‌های دیگر چندین میلیارد دلار در این مسیر هزینه کرده و هزاران تن سلاح و مهمات ارسال کرده‌اند. بایدن عربستان را نام برده است.

همه می‌دانند که عربستان تحریک گسترده‌ای را در رسانه‌ها دنبال کرده و اقدام به تحریک فرقه‌ای و تأمین مالی و تسلیحاتی و جذب عناصر مبارز از گوشه و کنار دنیا و انتقال آنها به سوریه می کند. عربستان این عملیات را مدیریت می‌کند. اتاق عملیات تحت مدیریت عربستان در سوریه الان در اردن تشکیل شده و تمامی دنیا این را می‌دانند. این عربستان است که هیئت‌های مذاکرات موسوم به هیئت ریاض را مدیریت می‌کند. عربستان در عرصه میدانی مبارزه کرده و راهکارهای سیاسی را به تعطیلی کشانده است.

اهداف مداخله عربستان در سوریه

-ما امروز عزادار هستیم، اما همچنان در جهاد هستیم،امروز روز واقعیت و بصیرت است و این درگیری است که سیدمصطفی به خاطر آن به شهادت رسیده است- عربستان می‌خواهد قانون اساسی جدیدی در سوریه ایجاد کند، اما آیا این کشور خودش قانون اساسی دارد؟ آیا عربستان قانون اساسی دارد؟ عربستان تنها یک اساسنامه پادشاهی برای خاندان حاکم آل سعود دارد. آیا عربستان قانون اساسی دارد؟ اگر من اشتباه می‌کنم شما راهنمایی کنید.

عربستان می‌خواهد در سوریه انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری زودهنگام برگزار کند. آیا از زمان روی کار آمدن آل سعود در عربستان انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری برگزار شده است تا آنها به این بهانه با ملت سوریه مبارزه کنند؟

عربستان به دنبال اصلاحات و آزادی در سوریه است. آیا کسی در عربستان جرئت حرف زدن دارد و می‌تواند دهانش را باز کند؟ آیا کسی می‌تواند جنبش اصلاحات یا تظاهرات یا مراسم جشن در عربستان راه بیندازد. اگر دو خط در توئیتر مطلب بنویسند ، به هزار ضربه شلاق محکوم می شوند. هزار ضربه. آن ها این احکام را از کجا آورده‌اند؟ این چه دینی است ؟ این چه فقهی است؟ در فقه اسلامی هزار ضربه شلاق وجود ندارد. آن‌ها از خودشان درآورده‌اند. چرا؟ چون یک نفر دو کلمه حرف زده و به نظام این کشور اعتراض کرده است. آیا شما به دنبال اصلاحات هستید؟ آیا شما به دنبال آزادی هستید؟ آیا شما به دنبال تغییر و تبدیل حاکمیت در سوریه هستید؟ آیا شما خودتان انتقال قدرت دارید؟ 

شما که به دنبال تعدد احزاب در سوریه هستید، آیا خودتان یک حزب دارید؟ چه برسد به تعدد احزاب. نه؛ تمام این مطالب سخنان بیهوده است. تمامی مطالب مطرح شده از سوی دیگران در این جبهه در زمینه آزادی‌ها و قانون اساسی و انتخابات و اصلاحات و تغییر حاکمیت و تعدد احزاب، به همین صورت بوده و دروغ است. این بالاترین نوع نفاق و ریا است. 

چرا سوریه هدف قرار گرفت

ما از سال‌ها پیش هدف آن‌ها را درک کرده و در رابطه با آن سخن گفته‌ایم. تمامی اطلاعات و اعترافاتی که الان در دنیا صورت می‌گیرد، نشان می‌دهد که هدف قرار دادن سوریه به این علت بود که این دولت دولتی مستقل است، دولتی است که خارج از تسلط آمریکا و تسلط ابزارهای آمریکا در منطقه قرار دارد، دولتی است که به مواضع ملی و عربی خود و مبارزه با پروژه صهیونیستی پایبند است. دولتی است که به اراضی فلسطین و جولان اشغالی و اراضی عربی اشغال شده پایبند است. این هجمه به این علت بود که سوریه عضوی از محور مقاومت است و همچنان عربیت خود را حفظ کرده و همچنان به اسرائیل "نه" می‌گوید و مقاومت در لبنان و فلسطین را پشتیبانی می‌کند. 

گناه سوریه این بود، الان اگر بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه به نمایندگی از حاکمیت این کشور اعلام کند که حاضر است در خدمت آمریکا و پروژه‌های آمریکا و صهیونیست‌ها باشد، جنگ در سوریه تمام خواهد شد. من نسبت به این موضوع قسم می‌خورم. من نمی‌خواهم برخی از اسرار را فاش کنم و برخی پیشنهاد ها را رسوا کنم ، البته زمان آن فرا خواهد رسید.

راهکار آمریکا و صهیونیست‌ها برای تسلط بر منطقه

این ها دولت های منطقه هستند، این ها، گروه‌های مسلح هستند. این هدف واقعی جنگ است. متأسفانه آمریکا با همکاری و مشورت با متحدان منطقه‌ای خود بعد از شکست مستقیم و شکست مستقیم ارتش اسرائیل در منطقه گروهی را در خدمت به خود و مبارزه با محور مقاومت و از بین بردن انتفاضه واقعی ملت‌ها و تغییر اولویت‌ها در جهان عربی را یافته است. این گروه جماعت تکفیری و داعش و جبهه النصره و سایر اسامی آن است که جوهر و دیدگاه و ماهیتی واحد داشته و تفاوتی با یکدیگر ندارند. به این ترتیب آمریکا تنها به تغذیه فکری این گروه‌ها پرداخته و دیگر ضرورتی وجود ندارد آمریکایی‌ها از جیب خود هزینه کنند، چرا که عربستان و قطر و امارات مبالغ مالی آن را پرداخت می‌کنند. ترکیه سلاح می‌دهد و مسیر ورود عناصر مسلح به سوریه و تسهیلات لازم را برای آنها فراهم می‌کند.

هر چیزی که این دولت‌ها بخواهند، گروه‌های مذکور قادر به تخریب آن هستند، اگر بخواهند جامعه ملی را تخریب می‌کنند، اگر نیاز باشد با مسیحیان مبارزه شود، آنها آماده کار هستند. اگر لازم باشد با ایزدی ها تقابلی صورت گیرد، آنها می‌توانند این کار را انجام دهند. طبعاً آن‌ها در دایره اسلام فعالیت می کنند. یعنی اتباع دیانت های دیگر را تخریب می کنند. آنها از لحاظ فکری و اعتقادی و سیاسی آمادگی این کار را دارند. آنها آماده هستند عوامل انتحاری خود را برای تخریب به داخل دایره اسلام و سایر مذاهب اسلامی گسیل کنند. آنها - یعنی داعش و جبهه النصره و امثال آن- آماده‌اند بکشند و ذبح کنند و منفجر کنند و به اسارت بگیرند و تخریب کنند و عوامل انتحاری خود را ارسال کنند. حتی فراتر از اینها و در صورت لزوم حتی آمادگی دارند در داخل مجامع سنی اقدامات تهدیدآمیز انجام دهند. این موضوع را در مصر مشاهده می‌کنیم. آیا در مصر جنگ بین شیعه و سنی وجود دارد؟ در لیبی این رویکرد دیده می‌شود. آیا در این کشور درگیری شیعه و سنی وجود دارد؟ بوکوحرام در نیجریه را ببینید. آن ها دختران دبیرستانی را ‌ربودند. این دختران شیعه بودند یا سنی؟

آمریکا و اسرائیل این گروه‌های برنامه‌ریزی شده را که آمادگی فکری و عاطفی و روحی را برای تخریب هر چیز دارند، پیدا کرده است. آنها آمادگی تخریب جامعه ملی، جامعه اسلامی ، جامعه سنی را دارند و هیچ مشکلی در این زمینه ندارند. آنها الان از این ابزار برای خدمت پروژه‌های خود و مبارزه با دشمنان خود استفاده می‌کنند.

دشمنان آمریکا و اسرائیل در منطقه کیستند؟ جنبش‌های مقاومت. برای همین این ابزارها را برای تخریب جنبش‌های مقاومت و دولت سوریه ارسال کرده‌اند. آنها می‌خواهند دولت سوریه را تخریب کنند. جمهوری اسلامی ایران را تخریب کنند، اوضاع جدید در عراق به راه بیندازند. نهضت ملی و مردمی و اسلامی بزرگ یمن را تخریب کنند. اینها این آمادگی را دارند. در این صورت نیازی به نیروهای آمریکایی و ارتش اسرائیل وجود ندارد. ارتش اسرائیل در کناری می‌نشیند و آسوده آنها را به تماشا می‌پردازد. چرا؟ چون ارتش آمریکا و اسرائیل با پرچم‌های سیاه و به اسم اسلام و با عبارت لااله‌الاالله محمد رسول‌الله وارد عمل شده است. این ارتش سیاه و وحشی جدید می‌تواند با خون خود و سلاح و عوامل انتحاری خود تمامی اهداف آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در منطقه را تحقق بخشد. در این صورت آنها می نشینند و بدون اینکه هزینه ای کنند، تماشا می کنند و این گروه ها را تا آخر  به نفع خود نگه می داند. 

آنها خود را به دروغ حامی و تضمینی برای ملت های منطقه نشان می‌دهند و از داعش و القاعده به عنوان بهانه‌ای استفاده می‌کنند تا بتوانند به پایگاه‌های خود در یمن که انقلابیون آنها را اخراج کردند بازگردند. آنها از این ابزارها به عنوان بهانه‌ای استفاده می‌کنند تا بتوانند به پایگاه‌های خود در عراق که از آن اخراج شدند بازگردند. آنها می‌خواهند وارد سوریه شوند، کشوری که شیرهای آن هرگز اجازه ایجاد پایگاه نظامی به غربی ها در خاک پاک خود را نداده‌اند. آنها از این گروه‌ها به عنوان بهانه‌ای برای استقرار پایگاه‌های نظامی خود در منطقه استفاده می‌کنند. 

واقعیت این است. ما به این جنگ رفتیم. سیدمصطفی بدرالدین در این جنگ شهید شد. ما و تمامی شهدایمان برای دفاع از لبنان و سوریه و فلسطین و تمامی امت اسلام بر محور مقاومت وارد این جنگ شده ایم.

ما از ابتدا تبعات این موضع‌گیری و گزینه خود را می‌دانستیم و می‌دانستیم که ما و ملت ما خود و حامیان ما متحمل این تبعات خواهند بود. ما تعداد زیادی شهید و جانباز داده و با حملات شنیعی برای تخریب وجهه خود در ابعاد تبلیغاتی مواجه شده‌ایم. جنگ تبلیغاتی جهانی بر ضد ما و در مسیر محاصره تبلیغاتی ما ایجاد شده است. انتشار صدای ما ممنوع شده است. ما در معرض محاصره مالی قرار گرفته‌ایم و تمام کسانی که ما را تأیید می‌کنند و ما را دوست دارند، در رزق و روزی و زندگی خودشان تهدید می‌شوند. همه اینها برای این است که لبنان و سوریه و عراق و منطقه و فلسطین و آرمان آن باقی بماند. این موضوع شایستگی این سطح از جان‌فشانی‌ها را دارد.

شهات بدر الدین در پیروزی نهایی سوریه سهیم است

خواهران و برادران، ما امروز در چنین فضایی قرار داریم، اما با تمام اطمینان و یقین با توکل به خداوند سبحان به شما می‌گویم: ما در طول 34 سال گذشته شرایطی بسیار سخت و و پیچیده‌تر از اوضاع کنونی را پشت سر گذاشته‌ایم. ما برعکس نسبت به شرایط گذشته اوضاع بسیار بهتری داریم. این ‌روحیه و بصیرت و گزینه‌ها و امکانات و قدرت و هواداران ما و ساختارهای ما بسیار بهتر از گذشته است. به یاری خداوند متعال ما این مرحله را نیز با صبر و پایداری و اخلاص و استمرار در مسیر خود پشت سر خواهیم گذاشت.

موضوع دوم که عامل انگیزشی بیشتری غیر از قناعت و یقین و بصیرت  فراهم می‌کنند، این است که ما به همراه سایر دوستان و متحدان خود در سوریه ، در قلب معرکه ای هستیم که پیشروی کرده و پیروز می‌شویم. اتفاقاتی که در سوریه رخ می‌دهد از پنج سال پیش تا کنون یعنی هنگامی که آنها می‌گفتند طی یک یا دو ماه بر سوریه مسلط خواهند شد و آل سعود و آمریکایی ها و یهودیان و صهیونیست‌ها آن را خواهد بلعید، این موضوع را ثابت می‌کند. الان نسبت به آنچه که آنها پنج سال پیش تبلیغ می‌کردند، سوریه در چه موقعیتی قرار دارد. الان به صورت سالیانه دستاوردهایی در این کشور محقق شده است. از همین منظر است که ما می‌گوییم شهادت سید مصطفی و برادرانش در سوریه و خود آنها هیزم هایی است که در کنار سایر شهدایی که در سوریه به شهادت رسیده‌اند، در تحقق این پیروزی و دستاورد و این دفاع تاریخی بزرگ از امت اسلام و آرمان‌ها و موجودیت آن سهیم است.

بنابر آنچه که گفته شد تصمیم کنونی ما به این صورت خواهد بود، چرا که بسیاری در مقالات و اظهارات و فال بینی های خود این موضوع را بررسی می‌کند که آیا شهادت این فرمانده به خروج حزب‌الله و سوریه یا تجدیدنظر حزب‌الله در مورد کاستن از نیروهای خود در سوریه منتهی خواهد شد؟ من به آنها می‌گویم تاکنون شهادت هیچ یک از فرماندهان در هیچ درگیری ما را از درگیری خارج نخواهد کرد، بلکه حضور ما را  پر رنگ تر از قبل خواهد نمود، درست مانند شیخ راغب و حاج عماد یا امام موسی صدر.

پروژه آمریکایی –صهیونیستی در سوریه متلاشی خواهد شد

نکته دوم اینکه این خون‌های پاک ما را به سمت حضور بیشتر و قوی‌تر در سوریه سوق می‌دهد ، چرا که ناشی از ایمان ما به حقانیت در این معرکه و صداقت ما در این جنگ است. ما یقین داریم که در آینده پیروزی ما در این درگیری رقم خواهد خورد. ما در سوریه باقی خواهیم ماند، سران کشورها بیش از گذشته به سوریه خواهند رفت و ما نیز به اشکال مختلف در آن حضور خواهیم داشت و این درگیری را کامل خواهیم کرد. چرا که این روند را وفاداری به شهدا و این فرمانده شهید می‌دانیم. ما یقین داریم که اقدامات و خون های ما و جهاد و سهم ما که من دائماً آن را در کنار سایر تلاش‌های انجام شده در سوریه کم توصیف می کنم، باعث شکست این پروژه خواهد شد. پروژه سلطه‌جویانه  آمریکایی اسرائیلی که با مشارکت تکفیری‌های آل سعود دنبال شده است. این پروژه در سوریه متلاشی خواهد شد. آنها نخواهند توانست بر سوریه مسلط شوند و رهبری و ملت و ارتش و اراضی آن و منابع طبیعی‌اش را تحت سلطه خود بگیرند. در نتیجه آنها قادر به تسلط بر منطقه نخواهند بود. این ترتیب تمام پروژه‌ای که برای منطقه ترسیم شده است، ان‌شاءالله در سوریه از بین خواهد رفت.

تلویح دبیرکل حزب الله به حضور بیشتر در سوریه

دستاوردهای اخیر در غوطه شرقی را ببینید. چند هفته پیش سید مصطفی و برادرانش خود را آماده سهیم بودن در این دستاورد کرده بودند. آنها قصد مشارکت در این عرصه داشته و برای آن برنامه‌ریزی می‌کردند و امروز ارتش سوریه با مشارکت تمامی قهرمانان تعداد زیادی از مناطق غوطه شرقی را بازپس گرفته و خطر را تا حدی زیادی از فرودگاه بین الملی دمشق محل شهادت سید مصطفی و منطقه زینبیه دفع کرده است. 

این دستاوردها بیشتر و بیشتر شده و هنگامی که ما به شکلی قوی و گسترده حضور پیدا کنیم، کامل خواهد شد. قبل از اینکه سخنرانی خود را در رابطه با سید مصطفی و مسئولیت ما در قبال خود به پایان برسانم، تنها از این منظر که مردم جنوب لبنان یکشنبه آینده انتخابات شورای شهر را خواهند داشت، می‌خواهم دو نکته عرض کنم.

من از حامیان خود در جنوب در تمامی روستاها و مناطق می‌خواهم به دو نکته توجه کنند:

مردم جنوب فارغ از نتیجه در انتخابات شرکت کنند

اول اینکه مشارکت گسترده در انتخابات شورای شهر و شهرداری‌ها داشته باشند. آنها تصور نکنند که لیست‌هایی متشکل از جنبش امل و حزب‌الله لبنان و نیروها و احزاب دیگر و تفاهم با خانواده‌های دیگر وجود دارد. در نتیجه این موضوع نیاز به توضیح دارد، چرا که مغالطه‌های زیادی در رابطه با این موضوع صورت گرفته است. اما ائتلاف مبارک و بسیار درستی در تمامی مقیاس‌های عقلی و اخلاقی و جهادی و سیاسی و دینی وجود دارد که همان ائتلاف جنبش امل و حزب‌الله لبنان است که در همه چیز از جمله انتخابات شورای شهر با هم توافق دارند.

ممکن است برخی خواهران و برادران در جنوب لبنان و حتی ضاحیه جنوبی – البته تمامی مردم ضاحیه یک شنبه به پای صندوق های رأی می روند- تصور کنند که لیست‌های پیروز مشخص است و دلیلی ندارد که آنها خودشان را اذیت کرده و به پای صندوق‌های رأی بروند. این درست نیست، ما به پای صندوق‌های رأی می‌رویم چرا که در فضایی که جنگ تبلیغاتی گسترده بر ضد ما ایجاد شده، حتی از خون شهدای ما نیز در راستای جنگ استفاده می‌شود و ما طی هفته گذشته با شهادت سید مصطفی شاهد این روند بودیم. 

فردا گفته می‌شود که در شهری که می‌گویند پایتخت مقاومت است، میزان مشارکت انتخابات از 20 در صد یا در شهر فلان 15% و در روستای فلان 8 درصد یا 23 درصد بوده است. این چیزی است که آنها می‌گویند. نفاق و فریبکاری گسترده ای در این زمینه وجود دارد. بنابراین مردم این گونه نتیجه‌گیری نکنند که این لیست پیروز شده و نیازی برای حضور در پای صندوق‌های رأی نیست.

مردم این‌گونه نتیجه ‌گیری کنند که این انتخابات برای لیست های شورای شهر نیست، بلکه انتخاباتی برای تعیین گزینه‌های سیاسی است. البته اگر بخواهید انتخاباتی را برای تعیین گزینه‌های سیاسی برگزار کنید، اوضاع متفاوت خواهد بود و این موضوع نیازمند سخنی بیشتر است. 

در نهایت ممکن است مردم لیست پیروز را تعیین کنند و بگویند دیگر برای چه خودمان را اذیت کنیم. برای اینکه به دشمنان و خراب‌کاران داخلی و دروغ‌گوها و منافقان بهانه و دستاویزی ندهید، در انتخابات شرکت کنید. البته بالاترین نسبت مشارکت در انتخابات تاکنون من حیث المجموع در بعلبک الهرمل رقم خورده است.

ما خواستار بالاترین رقم مشارکت در جنوب در میان هواداران خود و خانواده‌های شهدا و مقاومت و جانبازان هستیم. جانبازان نیز با صندلی‌های چرخ‌دار خود در برابر تمام دنیا و در برابر دوربین‌ها در انتخابات شرکت کنند و به تمام دنیا این پیام را برسانند که نمی‌توانند از این روند دموکراتیک به صورت منفی استفاده کنید.

مسئله دوم پایبندی به لیست‌ها و ائتلاف ها است. این پایندی از همه خواهران و برادران خواسته می‌شود. در مهم‌ترین نتایج انتخابات قبل از پیروزی در شورای شهر ائتلاف و اتحاد است که در برابر این طوفان ها به آن نیازمند هستیم.

شکست نهایی تکفیری‌ها انتقام شهادت بدرالدین است

خواهران و برادران! امروز در روز فرمانده شهید و جهادی بزرگ سیدمصطفی بدرالدین انتقام بزرگ ما در حزب‌الله چیست؟ با توجه به معرکه ای که وی مدیریت کرد و در آن به شهادت رسید، انتقام ما در دو موضوع است: موضوع اول اینکه حضور خود را ادامه داده و برای افزایش حضور خود در سوریه تلاش کنیم. انتظار ما این است که به این گروه‌های تروریستی و تکفیری جنایتکار که بر ضد ملت و آرمان‌های آن تلاش می‌کنند، شکست سخت و نهایی را وارد کنیم. این انتقام بزرگ مصطفی بدرالدین است.

مسئله دوم حفظ مقاومت اسلامی و صیانت از آن و توسعه مقاومت است، چرا که سیدمصطفی در مسیر همین مقاومت و دفاع از آن و حفظ موجودیت و بقا و قدرت آن به شهادت رسید. این انتقام ما و مسئولیت بزرگ ما است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان