تأسیس «سازمان مردم‌نهاد» در حوزه طب سنتی

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»؛ با وجود کاربرد وسیع طب سنتی در دوره‌های مختلف تاریخی کشورمان و قدمت این طب، استفاده از این روش‌های درمانی از دوره قاجاریه به بعدف مورد بی‌مهری قرار گرفت؛  ترویج طب نوین به عنوان روش مؤثر در بهبود بیماریها و خرافی خواندن طب سنتی، از علل مهجوریت تدریجی گنجینه عظیم طب سنتی و طب ایرانی ـ اسلامی در کشورمان بود؛ اما با وقوع انقلاب اسلامی و رجوع مجدد به داشته‌ها و ذخایر ملی و بومی باعث توجه مجدد به طب سنتی و احیای بسیاری از روش‌های رایج طب ایرانی ـ اسلامی در درمان بسیاری از بیماریها توسط توده مردم کشورمان شد به گونه‌ای که طی سالیان اخیر و با آشکار شدن هر چه بیشتر ناکامی و ناتوانیهای طب نوین در درمان بسیاری از بیماریها، و عوارض ناشی از شیوه‌های درمانی طب نوین شاهد اقبال گسترده و روزافزون مردم به روشهای درمانی مبتنی بر طب ایرانی ـ اسلامی هستیم؛ روشهایی که اگر با تشخیص صحیح بیماری و تجویز مناسب همراه باشند، در عین ارزان بودن، فاقد عوارض جانبی نیز هستند.

اتفاقات و رویدادهای چند ماه اخیر در حوزه طب سنتی چون تبدیل معاونت طب سنتی وزارت بهداشت به اداره کل طب سنتی و پلمپ مؤسسه تحقیقات حجامت ایران و ... موجب شد تا تعدادی از متخصصان و صاحبنظران حوزه طب سنتی و طب ایرانی ـ اسلامی، طوماری را که دربردارنده پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت طب سنتی و از بین رفتن سوء نگاه‌ها به حوزه طب سنتی می‌شود، منتشر کنند.

از جمله پیشنهادهایی که در این طومار  توسط متخصصان و صاحبنظران حوزه طب سنتی آمده است، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1) تشکیل سازمان مردم‌نهاد مستقل، متشکل از اساتید مبرز طب سنتی

2) ساماندهی عطاریهای موجود توسط سازمان پیشنهادی فوق‌الذکر

3) جلوگیری از فضاسازی وزارت بهداشت در برابر طب سنتی

4) آموزش همگانی طب سنتی از دوره ابتدایی

5) عدم جهتگیری رسانه ملی در حمایت یا انتقاد از طب سنتی و نوین

این طومار به امضای چند هزار نفر از فعالان و اساتید حوزه طب سنتی و طب ایرانی ـ اسلامی، علاقمندان این حوزه و توده‌های مختلف مردمی رسیده است؛ در ادامه متن کامل این طومار که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته‌، آمده است:

«از دورانی که  نظام سلطه از قالب کهن خود بیرون آمد و دوران استعمار نوین با شیوه‌های جدید آغاز شد، روشهای تحول‌یافته‌ای در بهره‌کشی از ملتها در دستور کار استراتژیستهای استعمار جدید قرار گرفت؛ از جمله این اهداف تسلط قلدر مآبانه بر منابع حیاتی ملتها و به تبع آن، تحت سلطه درآوردن دولتها  بود؛ لازمه این دست‌اندازی چیره شدن برمجموعه غذا و دارو و درمان کشورها برای غلبه هرچه بیشتر بر ملتها و استیلا بر منابع و انرژی، برای تسلط بر دولتها بود که این مهم از دوران صفویه در ایران آغاز شد و تلاش‌های آنان در دوره قاجار با تدوین قانون و در دوران ستمشاهی پهلوی با عملیاتی کردن آن به ثمر نشست.

به دیگر سخن، با حذف تدریجی طب سنتی و دست‌اندازی بر بنیانهای بهداشت و درمان و دوری از آموزه‌های بهداشتی اهل‌بیت (ع) و رشد بیماریها، نیاز مردم به دارو ودرمان وارداتی رو به فزونی نهاد؛ مجموعه به هم پیوسته غذا و دارو و طب غربی، پیامدی جز تخریب ساختار سلامت جامعه در پی نداشت و شاهدیم که امروزه عمرها کوتاه‌تر و بیماریها بیشتر و پیچیده‌تر و سن ابتلاء به بیماری پایین‌تر و با بیماریهای صعب العلاج فراگیری مانند سرطان، سکته، دیابت، فشارخون، نازایی و...مواجه هستیم.

نکته اینجاست که در دوران صفویه و قاجار و پهلوی با برنامه‌ریزی دقیق، اهداف مذکور توسط نظام سلطه و اَیادی داخلی آن دنبال می‌شد اما جای صد افسوس و تأسف و چرایی است که پس از ظهور انقلاب شکوهمند اسلامی امید می‌رفت آن سنت سیئه و استعماری اصلاح شود و بستری برای نشر معارف اهل‌بیت و حکمای سلف در طب سنتی و اسلامی و بستری برای توسعه آن فراهم شود؛ نه تنها چنین نشد بلکه سالهاست که حکیمان و پزشکان طب سنتی و در کنار آنان عطاریها که پرچم این علم شریف را سالها افراشته نگه‌ داشته‌ بودند، همچنان از طرف وزارت بهداشت جمهوری‌ اسلامی مورد حمله و سرکوب قرار گرفته و همواره در حال منازعه و مقابله هستند؛ بدین ترتیب یکی از مصادیق پرافتخار جمهوری‌اسلامی‌ایران که طب بومی و اسلامی است، با اقدامات ناشایست دولتهای قبلی و بویژه دولت فعلی و با ایجاد مضایق جدی در حال از هم گسیختگی است.

تفاوتهای اساسی در ساختار دو مکتب طبی ایرانی و غربی، مانع از تعامل بین این دو بوده است؛ طب سنتی ایران یک طب حکیمانه است که بر مبنای عقل و دین به مصادیق علمی می‏‌نگرد؛ این طب کل‌نگر، طبی توحیدی با دیدگاه فلسفی خاص خود است؛ مکتبی دارای جهان‌بینی توحیدی که هرگز از اجزاء غافل نشده‌است؛ پس اگر طب سنتی حاکم بر سیستم پزشکی کشور بود، هرگز با پزشکان و متخصصان طب غربی و شیمیایی برخورد مستبدانه نمی‌کرد بلکه آنان را گرامی می‌داشت و از علم و تجربه طب جدید بهره می‌برد و جایگاه شایسته‌ای برای هر عالمی در نظر داشت در حالیکه ما به استناد آیۀ" کونوا ربانیّین " عمل و به فراتر از دنیای محسوسات فکرمی‌کردیم ولی طب غربی طبی جزءنگر است که تنها بر اساس آزمون و خطا پیش می‏‌رود؛ این مکتب فکری دارای اندیشه‏‌های مبنایی سکولار است، به همین دلیل یکی از ابزارهای استعمارگری غربیها، استفاده از علوم پزشکی بوده و هست؛ هرجا که انگلیسیها وارد شدند علاوه بر سایر ابزارهای استعمارگری، طب غربی را نیز به همراه خود آوردند.

این نفوذ شوم از طریق علوم پزشکی در کنار سایر عرصه‏‌های نفوذ فرهنگی بیگانگان همان تثبیت غرب‌زدگی بود که تا حدود زیادی نیز به آن دست یافتند؛ اگر توجه کنیم می‏‌بینیم که سیستم حاکم پزشکی ما، علیرغم دست‌آوردهای غیر قابل انکاری که دارد، مقلّد بدون چون و چرای غرب است؛ این حقیقت را به راحتی با مشاهدۀ سایتهای علمی و رسانه ملی و بطور کلی تمامی  شبکه های ماهواره‌ای می‌توان دریافت؛ نکته‌ای که بارها توسط آن رهبر معظم بدان اشاره شد ولی متاسفانه ظاهراً، جنبه‌های مختلف نفوذ مورد نظر حضرتعالی را درنمی یابند یا نمی‌خواهند دریابند.

چنین به‌نظر می‌رسد که در حال حاضر مشکل اصلی وزارت بهداشت در حوزۀ سلامت، طب‌ سنتی ایران است؛ گویا تمام مسائل و معضلات حوزه سلامت را رفع کرده‌اند و تنها مشکل باقیمانده دخالتهای طب ‌سنتی است که در حال حذف آن هستند؛ آن‏ها با ساختار طب سنتی بومی ایران مخالفند و بدین ترتیب شایستگی اداره طب سنتی را (که از درک مفاهیم بنیادین آن عاجزند) ندارند؛ اساساً نمی‏شود یک طب جزءنگر و محصور در حوزه محسوسات و کاملاً غرب‌زده را اختیاردار یک مکتب طبی مبتنی بر عقلانیت و علم و تجربه چند هزار ساله با دیدگاه توحیدی قرار داد؛ چگونه یک مکتب طبی آزمایشگاهی می‏تواند یک طب عقلانی با هزاران سال سابقه را مدیریت و ساماندهی کند؟ چگونه می‏‌توان دستورات بهداشتی اسلام و روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع)را به علم زدگان عرصه طب غربی فهماند؟!

اگر بخواهیم مثالی از باب تقریب به ذهن بزنیم مانند این است که بخواهیم نظام مدیریتی حوزه‌های علمیه را زیر نظر وزارت علوم قرار دهیم؛ اگر چنین اتفاقی می‌افتاد بطور یقین حاصلی جز تخریب علوم حوزوی در پی‌نداشت.
سیستم پزشکی غرب‏زده ما، چشم به راه است تا از آنسوی مرزها چه مطلبی دیکته می‌شود تا همان را طوطی‏وار تکرار کنند مثلاً زمانی غربیها به ما گفتند حجامت خوب نیست و پزشکان فرانسه‌رفته ما را از تبلیغ حجامت منع کردند و تا سالهای زیاد حتی بعد از انقلاب به‌وسیله همین عوامل داخلی، با این سنت رسول خدا(ص) مبارزه می‏‌کردند.

ایران مهد علم زالو‌درمانی است ولی تا زمانی که برخی دانشمندان غربی به فواید آن پی‌نبردند، استفاده از این روش در ایران جرم محسوب می‏‌شد و هنوز هم با آن مشکل دارند؛ بسیاری از داروهای طبیعی که در طب اسلامی ایران برای درمان بیماری‏های صعب‏‌العلاج بکار می‏‌رود از دیدگاه طب غربزده آزمایشگاهی اساساً مصرف آن‏ها مضر و سمّی و ممنوع است حتی اگر باعث نجات جان یک بیمار صعب‏‌العلاج شود؛ در حالیکه مطابق تحقیقات و مدارک متقن، غربیان و به ویژه یهودیان، مطالعات و تحقیقات عمیقی در حجامت و زالو‌درمانی و استفاده از داروهای گیاهی دارند و روز‌به‌روز طرفداران این روشهای درمانی در دنیای غرب درحال افزایش است.

عملکرد وزارت بهداشت در طول زمامداری دولت‏های قبلی و فعلی چنین بوده است:

1ـ تقلید صرف از غربیها
2 ـ بمباران تبلیغاتی و بزرگنمایی طب غربی و شیمیایی با کمک رسانۀ ملی و سایر رسانه‏‌ها
3 ـ صرف هزینه‌های سرسام‌آور در سیستم پزشکی عریض و طویل کشور و بازدهی اندک آن در حوزه سلامت
4 ـ برخورد سیاسی و مافیایی (مافیای دارو و غذا ) با طب سنتی
5 ـ زیر پا گذاشتن کرامت انسان‏ها بویژه در مورد عطاری‏ها و حکیمان طب سنتی و ...

آنان با نهایت بی‌احترامی به عطاری‏ها و مؤسسات پژوهشی و علمی طب سنتی حمله می‌‏کنند، اموال آنان را به غارت می‏‌برند، در محیط زندگی میان کسبه و همسایگان آنان شایعه‌پراکنی می‌کنند و آنان را متهم به انواع کلاهبرداری می‏‌کنند و بدین ترتیب با ترور شخصیت آنان، چهره حق به جانب به خود می‌‏گیرند تا اگر آنها را دستگیر کردند کسی از آنان حمایت نکند؛ آنها با تهمت‏های ناروا، چهرۀ دانشمندان طب سنتی را لکه‌دار می‏‌کنند و با تبانی و با دور زدن قوانین و همراهی برخی از دادگاه‏ها، آنان را به زندان می‏‌برند و تنها هدفشان این است که طب سنتی رشد نکند و اگر روزی اقدام به تأسیس دانشکده طب سنتی کردند، فقط پزشکان دانش آموخته طب غربی حق ورود به آن را دارند، یقیناً از سر دلسوزی و توجه به توسعه طب نبوده بلکه فقط از این جهت که اولاً داعیه‌دار تلاش برای توسعه طب سنتی باشند و در درجه دوم آن را تحت چمبره قدرت خود داشته و حکمای فاضل و طبیبان زحمت‌کشیده را از میدان به در کنند و در مرتبه سوم با دست باز با این علم بکنند آنچه تاکنون نتوانستند.

ناپدری بداخلاقی مانند وزارت بهداشت چگونه می‌تواند متولی طب سنتی و حامی حکمای آن باشد؟! آن‏ها می‌‏گویند هیچ کس حق ندارد کلاس‏های آموزشی برای پژوهندگان علوم طب سنتی بگذارد و هیچ کس حق ندارد از نظام پزشکی انتفاد کند، چون کارهای سیستم پزشکی کاملاً علمی است و هر کس غیر از این بگوید به سلامت جامعه لطمه زده است و باید با او برخورد کرد؛ ایجاد یک حلقه تقدس مأبانه علمی در حوزه پزشکی را در اذهان مردم و جامعه دنبال می‌کنند، بطوریکه این همه انحرافات و تخلفات پزشکی بقول عوام ماست‌مالی می‌شود و اگر نقدی صورت گیرد، گویی به مقدسات عالم توهین شده و واکنش شدید جامعه پزشکی غربی را بدنبال خواهد داشت.

اکنون که با حاکمیت طب غربی بیماریها رو به افزایش است، چه یاوری برای سیستم پزشکی بهتر از طب سنتی وجود دارد؟ متأسفانه وزارت بهداشت به‌جای حمایت از حکما و دانشمندان حقیقی طب سنتی که برغم مشقتهای فراوان و زندان کشیدنها، حقیقت طب سنتی را اثبات کردند، برخورد بسیار بد و دور از شأن دارد؛ مراکز تحقیقاتی و پژوهشی طب سنتی که سالها برای اعتلای این علم خون دل خورده‌اند را پلمب می‌کنند، کاری که هیچ دولت عقب مانده‌ای در جهان  با مراکز علمی خود نمی کند.

ما نمی‌‏گوییم که طب غربی هیچ دستاوردی ندارد، می‏‌دانیم که هر مکتب فکری و یا علمی حتی اگر مسیر باطلی را هدف سازی کرده‌است، فوایدی هم دارد اما موضوع و مشکل این است که استعمارگران خارجی چه هدفی را دنبال می‌کنند و وزارت بهداشت که درک کاملی  از طب سنتی ندارد و نمی‏‌تواند کنترل و رهبری طب سنتی را برعهده گیرد، چرا در تقلید بی‌چون و چرا از طب غربی و سازمان بهداشت جهانی تلاش می‌کند و چرا این همه در سرکوب اساتید طب سنتی اصرار می‌ورزد؟

پیشنهادات:

1 ـ یک سازمان مردم‌نهاد از اساتید واقعی طب سنتی و حکیمان آن ایجاد شود که مستقل باشد، زیرنظر هیچ دانشگاه امروزی و یا زیر نظر هیچ معاونت وزارت بهداشت نباشد؛ وزارت بهداشت تنها یکی از اعضای هیات امنای آن باشد و اجازه دهد که طب سنتی به راه رشد و بالندگی خود ادامه دهد؛ پس از آن که این سازمان مردم نهاد در بوته آزمایش موفق شد و مورد قبول مردم و مسئولین قرار گرفت،  به‌صورت یک وزارتخانه یا سازمان مستقل مجزا از وزارت بهداشت و درمان از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب شده و درخدمت جامعه قرار گیرد؛ فی‌الواقع حق این است که به مردم حق انتخاب دهیم و بگذاریم بیمار خود انتخاب کند که تحت درمان با کدام مکتب طبی قرار گیرد.

2 ـ ساماندهی عطاریها به اهلش سپرده شود؛ همین سازمان می‏‌تواند عطاریها را ساماندهی کند؛ در این صورت کار به اهلش سپرده خواهد شد؛ هرگز معاونتهای وزارت بهداشت که از روشهای غیرعادلانه و زورمدارانه و غیرشرعی استفاده می‌‏کنند، نمی‌توانند و تاکنون نتوانستند طب سنتی و عطاریها را ساماندهی کنند.

3 ـ طرح آموزش همگانی مردم در مورد طب سنتی و مفاهیم بنیادین آن از مدارس ابتدایی شروع و تا دانشگاه‌های طب سنتی زیر نظر این سازمان انجام شود، با این تفاوت که سیستم آموزشی طب سنتی در مراحل بالا با سیستم دانشگاهی که به سبک غربیها هم‌اکنون در سراسر جهان اداره می‌شود، تفاوت خواهد داشت؛ در مراحل بالا سیستم آموزشی به عنوان مثال تلفیقی از روش تدریس دانشگاهی و روش تدریس علوم دینی در حوزه‌های کشور باشد؛ به این وسیله استعدادهای غیر دانشگاهی نیز احیا و مورد حمایت قرار می‌گیرد.

4ـ وزارت بهداشت از سیاستهای دوگانه دست بردارد؛ توجه کنند این سیاستها با روح انقلاب اسلامی سازگار نیست؛ از یک‌ طرف عیوب سیستمهای پزشکی غربی را می‌پوشانند و طب غربی را به شدت بزرگنمایی و تخلفات را مخفی می‌کنند، اگر چه گاهی از سرغفلت برخی مسائل افشا می‌شود و از سوی دیگر از طب سنتی به ظاهر حمایت می‌کنند و در خفا در سرکوب آن به عناوین مختلف می‌کوشند؛ مثلاً طرح اجرای سلامتکده‌ها را پیشنهاد و تصویب می‌کنند و از طرف دیگر کاری می‌کنند که کمتر کسی بتواند به احداث سلامتکده اقدام کند؛ قبلاً می‌گفتند اگر استادان طب سنتی همراه با یک پزشک فعالیت کنند مانعی ندارد، اکنون همان پزشکان دارای پروانه طبابت را نیز توبیخ یا تهدید می‌کنند و دفاتر آنان را می‌بندند.

5 ـ رسانه ملی نباید آلت دست سیستم پزشکی غربی قرار گیرد؛ اگر یک درصد از این همه بمبارانهای تبلیغاتی طب غربی را در مورد طب سنتی بومی کشور عزیزمان، ایران بکار می‌بردند، اکنون هم به حوزه سلامت مردم کمک شده بود و هم از تبعیض جلوگیری می‌شد و اگر هم سوءِ تدبیر در هر دو سیستم پزشکی وجود داشت، عادلانه مورد نقد قرار می‌گرفت؛ آیا ما از سیاستهای دوگانه غربیها و در رأس آنها آمریکا در مورد نظام مقدس جمهوری اسلامی گله‌مند نیستیم؟! اگر هستیم بنابراین نباید این سیاست توسط وزارت بهداشت در مورد طب پرافتخار سنتی ایرانی و اسلامی اعمال شود.

وزارت بهداشت رسماً در رسانه ملی اعلام می‌کند که: «‌طب سنتی می‌خواهد هم پای طب نوین در درمان دخالت کند و این مایه نگرانی است» این جمله را ما چنین اصلاح می‌کنیم که طب سنتی حق دارد در حوزه درمان بالاتر از طب غربی هم دخالت کند؛ اینکه می‌گویند طب سنتی تنها می‌تواند در حوزه پیشگیری وارد شود یک حرف بی‌معنا، غیرواقعی و غلط است؛ اگر شما در رسانه‌های کشور با تقلید از غربیان  به مردم ثابت کردید که روغن حیوانی بد است؛ ما بعنوان معتقدین به طب اسلامی با احادیث معتبر و دلایل علمی اثبات خواهیم کرد که روغن حیوانی برای مردم بهترین غذاست.

6 ـ وزارت بهداشت تحمل شنیدن هیچ انتقادی را ندارد؛ روش مستبدانه وزارتخانه و برخی از رؤسای دانشگاه‌ها به بهانه سلامتی مردم هر عملی را توجیه می‌کند؛ اینها سیستم سلامت جامعه را به خطر می‌اندازند و اگر کسی انتقاد کرد بهانه‌ای علیه او تراشیده و به اشکال گوناگون انتقاد کننده را ترور شخصیتی می‌کنند؛ بارها شده که اساتید ما را دستگیر و توسط رسانه ملی آبروی او را برده‌اند ولی دادگاه‌های محترم انقلاب زیر بار حرف زور نرفته و در اسرع وقت حکم برائت آنان را صادر کرده است؛ بارها شده که معاونتهای دانشگاه علوم پزشکی برای از بین بردن یک استاد طب سنتی از دادن مجوزهای قانونی خودداری کرده‌اند، آنگاه همان نداشتن مجوز را برای اعلام جرم علیه آن شخص بکار برده‌اند؛ این موارد دارای مستندات واقعی است که چناچه لازم شود ارائه خواهد شد.

7 ـ وزارت بهداشت و درمان لازم است منویات و راهنمایی‌های مقام معظم رهبری (مدظله) را اجرایی کند و نسبت به لغو مجوز حکیمان طب سنتی تجدید نظر کرده و گواهی عدم اعتبار مؤسسه حجامت ایران را لغو  و پلمب آن را فک کند و به تصویبات دولت قبلی نسبت به طب سنتی نگاهی معقولانه داشته باشد.

فرزندان رهبرانقلاب در حوزه طب سنتی همواره گوش به رهنمودهای داهیانه ایشان داشته و منویات آن مقام معظم را رصد می‌کنند و دلخوش به عملیاتی کردن فرامین مقام ولایت هستند؛ از زمان بازدید مقام‌معظم‌ رهبری از کشور هندوستان و دانشگاه "همدرد" در زمان ریاست‌جمهوری و آرزوی به زبان آمده ایشان در مورد پیشرفت طب سنتی گرفته تا سخنرانیهای بعدی ایشان که فرمودند دغدغه طب سنتی و اسلامی دارند تا جنبش نرم‌افزاری و تولید علم و هوشیاری در بحث نفوذ نظام سلطه در شئون مختلف جامعه و تا شعار امسال که سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل است.

در پایان سخن اعلام می‌داریم که ما اعتقاد راسخ داریم و بر این عقیده پای می‌فشاریم که: از جمله حوزه‌هایی که در زمینه‌های یاد شده مورد نظر رهبرانقلاب، توان و پتانسیل نامحدودی وجود دارد، حوزه پرافتخار طب سنتی اسلامی ـ ایرانی است و به‌ویژه در حوزه سلامت و بهداشت بر اساس "سته ضروریه" و درمان، بر اساس تئوری اخلاط، حرفهایی اساسی و بنیادین  برای طرح دارد بطوریکه می‌توان نوید توسعه و نشر آن را در کشورهای مختلف جهان داد. (شاهد مثال آن طب سوزنی چین است که میراث کهن ما به مراتب افضل از آن است ولی با این تفاوت که آنان با حمایت نظام سیاسی خود جهانی شدند ولی ما در کشور خود همواره سرکوب می‌شویم)

بسیاری از بیماریها توسط سیستم درمانی طب سنتی قابل علاج است که طب نوین غربی قادر به درمان آنها نیست و برخی دیگر نیز در دستور کار محققان طب سنتی قرار گرفته و رو به پیشرفت است و فاش می‌گوییم و از عهده برمی‌آییم که نه تنها مردم نجیب کشورمان که مردم دنیا نیازمند طب اسلامی ـ ایرانی هستند و در سایه تواناییهای این علم بسیاری از مشکلات حتی اقتصادی و اشتغال می‌تواند رفع شود اما مانع جدی در مقابل این فرهیختگی، مظلومیتی است که از جانب مخالفان طب‌ سنتی بر اساتید طب پرافتخار ایرانی اسلامی ما تحمیل می‌شود؛ در خواست ما، رسیدگی به شکایات مردم علاقمند به طب سنتی و نیز دست‌اندرکاران این طب شریف است و معروض می‌داریم گذر از این ورطه و ایجاد تحولی پایدار در ساختار و نظام درمانی کشور نیازمند درک و بینش مسئولان بوده و دستورات ویژه و راهگشا را طلب می‌کند تا مسیری سالم برای رشد و اعتلای این علم الهی مهیا شود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

برخی از اساتید بارز طب سنتی که این طومار را امضا کرده‌اند: حسین خیراندیش، سید محمد موسوی، دکتر مهدی فهیمی، دکتر سید محمد مواظب، حسین خیراندیش، دکتر حسن اکبری، دکتر محمدرضا کریمی، مهدی صیادی، دکتر کردافشار، سید محمد علی سید نظری، حجت‌‌الاسلام شهشهانی ، دکتر سیدعلی جوادی، دکتر بیک خراسانی، علی رضا جلیلی، سجاد افضل‌نیا مهدی شیخ کاظمی، حجت بنیاد، احمد لاسم‌زاد، ایمان جمالی مقدم، مجتبی دستجردی، جواد طالبی، دکتر زاغی، ابوذر طالقانی، دکتر محسن باطنی، دکتر صادق پورکارجو، علی  مهربان، فرهاد مهرآفرین، سعید آقاجانی، دکتر محمد رضا گرجی، دکتر رامش عیان بد، دکترشراره دوستی رضایی، یوسف سجادی، سید جعفر قدمی، محمد ستایش، خلیل‌الله جوادی، علی‌اکبر بخشی جویباری، رسول  مویدی، حجه‌الاسلام محمد مهدی تنباکویی، رزاززاده، علی خطیری، الهام صدیقی، پیمان مرادیانی، بهنام اوسطی، احمد مرادیانی، مسعود هاشمی، فرشید خداویسی، حسین مرنجانی.

همچنین این طومار به امضای چند هزار نفر از فعالان و توده‌های مختلف مردمی حامی و علاقمند طب سنتی و طب ایرانی ـ اسلامی از استان‌های مختلف کشور رسیده است.

 

انتهای پیام/