لزوم پاستوریزه‌کردن افکار شریعتی یک «واقعیت مسلم» است

لزوم پاستوریزه‌کردن افکار شریعتی یک «واقعیت مسلم» است

عباس عبدی می‌گوید: اینکه در حال حاضر خواهان پاستوریزه شدن افکار او بشوند (فارغ از اینکه با این اصطلاح موافق یا مخالف باشیم) ناشی از یک واقعیت مسلم است.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، علی شریعتی از جمله شخصیت‌های مطرح و البته مناقشه‌برانگیز تاریخ معاصر ایران است که موافقان و مخالفان فراوانی درباره وی اظهار نظر کرده‌اند. اصلاح‌طلبان از  جمله  گروه‌هایی هستند که در دوره‌ای به‌شدت از شریعتی حمایت و وی را یکی از ایدئولوگ‌های اصلی خود معرفی می‌کردند، کار بدان جا کشیده بود که برخی از آنها با تمرین‌های بسیار حتی ادبیات و لحن سخن خود را نیز به وی شبیه ساخته سعی می‌کردند هرطور شده حداقل در ظاهر به وی تشبه یابند، با این حال اصلاح‌طلبان سالهاست که دیگر با شریعتی چنین نسبتی برقرار نمی‌کنند.

شاید به‌نوعی بتوان چرخش اصلاح‌طلبان از شریعتی را با چرخش این طیف از شعارهای عدالت‌خواهانه و انقلابی به‌سمت شعارهای شبه‌لیبرالیستی همزمان و مشابه دانست و برای آن علل مختلف داخلی و خارجی فهرست کرد. برخی کارشناسان در این بین نظر داده‌اند که اصلاح‌طلبان با رویکردی فرصت‌طلبانه به شخصیت‌ها و حتی گفتمان‌ها مواجه می‌شوند و اگر روزی شخصیت یا گفتمانی برای آنها آورده‌ای به‌سود قدرت داشته باشد از وی حمایت و در غیر این‌صورت از وی رویگردانی می‌کنند. اینها معتقدند اصلاح طلبان در ابتدای دوره انقلاب و مسلط بودن شعارهای عدالتخواهانه و نیز همزمان با دوران قدرت شوروی کمونیستی سابق به شعارهای عدالتخواهانه تکیه می‌زدند و پس از سال 68 در پی برخی تحولات داخلی در کشور و نیز فروپاشی شوروی و قدرت گرفتن بیش از پیش آمریکای لیبرال، به شعارهای لیبرالیستی روی آوردند. این کارشناسان اقبال و ادبار اصلاح‌طلبان نسبت به دکتر شریعتی را نیز بر مبنای همین نگاه فرصت‌طلبانه تحلیل می‌کنند. این تحلیل معمولاً از سوی شخصیت‌های اصلاح‌طلب رد می‌شود و آنها برخی تغییرات خود را متناسب با تغییرات زمانه می‌خوانند.

برای مشخص شدن نظر اصلاح‌طلبان امروز درباره دکتر علی شریعتی به‌سراغ عباس عبدی تحلیل‌گر مطرح جناح اصلاح‌طلب رفته‌ایم. آنچه در ذیل می‌آید متن گفت‌وگوی مکتوب تسنیم با عباس عبدی است: 

* تسنیم: دکتر شریعتی جزو شخصیت‌هایی است که جناح اصلاح‌طلب در ایامی بسیار به آن تکیه کرده از گفته‌ها و نوشته‌های وی برای موجه کردن گفته‌ها و نوشته‌هایشان بهره‌ می‌بردند، با این حال در سالهای اخیر،‌ اصلاح‌طلبان به‌نوعی سعی دارند به‌صورت "پاستوریزه" با اندیشه‌های دکتر شریعتی برخورد کنند و حتی یکی از شخصیت‌های اصلاح‌طلب گفته بود که افکار شریعتی باید پاستوریزه و سپس ارائه شود. سؤال مشخص این است که آیا در کلان مسئله، نسبت و قرابت مشخصی بین اندیشه‌های دکتر شریعتی و اصلاح‌طلبان وجود دارد؟

ــ عباس عبدی: اگر به صف‌بندی‌های فکری پیش از انقلاب و نیز اوایل انقلاب مراجعه کنیم نزدیکی اغلب (اگر نه همه) اصلاح‌طلبان با اندیشه‌های مرحوم دکتر شریعتی موضوع پنهانی نیست. هرچند بسیاری از اصلاح‌طلبان همزمان نیز به‌نوعی با نقدهای مرحوم مطهری نسبت به شریعتی همراهی داشتند، ولی این نقدها درونی محسوب می‌شد، به‌ویژه آنکه مواضع مرحوم امام نیز به‌نحوی بود که تقابلی با فعالیت‌های مرحوم شریعتی بروز نداده بود. این همسویی با افکار شریعتی، بیش از آنکه در موارد مصداقی باشد، در نوع نگاه کلی طرفین نسبت به اسلام و کارکردی که اسلام در زندگی جدید می‌توانست داشته باشد، بود.

به همین دلیل است که وجه غالب دانشجویان مذهبی با افکار شریعتی همسویی و همدلی نشان می‌دادند، البته این همدلی مختص نیروهایی که بعداً به اصلاح‌طلب شهره شدند، نبود، نیروهای مذهبی دیگری هم بودند که در ضدیت با نظام برآمده از انقلاب قرار داشتند و خود را همسو و همدل با افکار مرحوم شریعتی نشان می‌دادند.

بنابراین همسویی مذکور در حد کلیات فکری بود، ولی اینکه در حال حاضر خواهان پاستوریزه شدن افکار او بشوند (فارغ از اینکه با این اصطلاح موافق یا مخالف باشیم) ناشی از یک واقعیت مسلم است. ایده‌هایی که مرحوم شریعتی طرح کرد، حدود نیم قرن پیش بود، به‌طور طبیعی آن مسایل و ایده‌ها ناظر به پرسش‌های آن زمان بود. و برحسب مصادیق آن دوره و زمان چارچوب‌بندی شده بود. اگر مرحوم شریعتی با همان سیالیت ذهن زنده بود آیا همچنان همان نظرات کلی را با همان مصادیق بیان می‌کرد؟ چند اندیشمند داریم که طی نیم قرن تحولات بزرگی را تجربه کنند و همچنان کلیات و حتی مصادیق آرایشان عوض نشود؟

گمان نمی‌کنم که چنین چیزی را در دنیای متحول کنونی بتوانیم پیدا کنیم، بنابراین اگر کسی خواهان پالایش سخنان مرحوم شریعتی شود، چندان عجیب نیست که اگر چنین نباشد عجیب است، ولی آیا این بدان معناست که سخنان جانشین معادل نظرات مرحوم شریعتی است؟ پاسخ خیر است. کسی نمی‌تواند در افکار و آرای او تجدیدنظر کند، هرکس فقط می‌تواند امروز حرف خود را بزند.

* تسنیم: اصلاح‌طلبان در شرایطی از دکتر شریعتی برای موجه کردن برخی گفته‌ها و نوشته‌های خود بهره‌ می‌گیرند که حداقل در چند مسئله به‌صورت جدی با وی اختلاف نظر عمیق دارند، از جمله می‌توان به موضوع نگاه به غرب و به‌ویژه مسئله روشنفکری اشاره کرد. شریعتی به‌جد منتقد غرب است و می‌گوید: "امروز که غرب همه انسان‌ها را از پایگاه ذاتی و فرهنگی و خودزایی و خودجوشی درآورده و آنها را به‌صورت برده‌هایی نیازمند و ذلیل و زبون و مقلد ساخته است، چه باید کرد؟" وی درباره روشنفکری نیز تأکید دارد که "روشنفکری ما، باید بفهمد که روح غالب بر فرهنگش اسلام است (ج20، ص285)"، شریعتی همچنین درباره علوم انسانی غربی ایده‌هایی بسیار متفاوت با اصلاح‌طلبان دارد و تأکید می‌کند "از بمب اتمی بدتر، جامعه‌شناسی است. بمب اتمی ملت‌ها و بخشی از انسان‌ها را نابود می‌کند و جامعه‌شناس استعماری، جامعه را. این جامعه‌شناسی و روان شناسی است که استعمار را این‌همه نیرومند کرد". (ج29، ص397)

با این توصیفات، چگونه می‌توان میان اصلاح‌طلبان و شریعتی نسبتی برقرار کرد؟ آیا چنگ زدن بعضی شخصیت‌های جریان اصلاح‌طلب به دکتر شریعتی علی‌رغم تفاوت نظر شدید درباره این مسائل، به‌نوعی بهره‌گیری از پایگاه اجتماعی وی برای مقاصد سیاسی نیست؟

ــ عباس عبدی: در درجه اول گمان نمی‌کنم که کسی بتواند با چنگ زدن به میراث شریعتی برای خود پایگاه اجتماعی ایجاد کند. این‌گونه پایگاه‌ها اعتبار کافی ندارند و به‌سرعت از میان خواهند رفت، ولی درباره مواردی که در سؤال آمده، باید گفت اگر معتقدیم که مرحوم شریعتی در صورت زنده بودن، کماکان در تطبیق مصادیق نظرات خود همین نوع آرا را بیان می‌کرد، حق با سؤال‌کننده است، ولی گمان نمی‌کنم که شما هم چنین چیزی را احتمال جدی می‌دادید.

ولی مسأله اصلی این است که اصولاً پنهان شدن پشت گذشتگان از حیث اینکه سرمایه فعلی خود را افزایش دهیم، چندان عمل جالبی نیست، چه برای اصلاح‌طلبان و چه برای اصول‌گرایان. این امر نشان می‌دهد که پنهان شوندگان، خودشان فاقد خلاقیت و اعتبار لازم هستند. به‌نظرم دیگران هم نباید برای رد آمریکا و غرب یا علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی پشت شریعتی یا هر کس دیگری پنهان شوند. اگر آنان در این موارد نظراتی داشته‌اند، و برای نظرات خود دلیل و برهان داشتند، بهتر است، دلایل و برهان خود را طرح کنند و اگر نظرات پیشینیان از جمله مرحوم شریعتی را قبول داریم به‌صورت مستقل از آن دفاع کنیم و اگر قبول نداریم به‌واسطه اینکه فلان فرد این سخنان را گفته است آن را نپذیریم. سخنان هیچ کس وحی مُنزَل نیست و برای دفاع از هر سخنی باید دلیل آورد و هیچ نظری به‌واسطه انتساب به یک فرد مستدل محسوب نمی‌شود.

*تسنیم: یکی دیگر از موارد مورد تأکید دکتر شریعتی، مخالفت وی با لیبرالیسمی است که امروزه برخی اصلاح‌طلبان به آن دل بسته‌اند. دکتر شریعتی معتقد است: فلسفه سیاسی و شکل رژیم در امت نه «دموکراسی رأس‌ها» و «لیبرالیسم بی‌هدف بی‌مسئولیت» [...] بلکه مبتنی است بر اصالت رهبری؛ (ج26، ص476)، به نظر می‌رسد این ایده دکتر شریعتی نیز فرسنگ‌ها با اعتقادات برخی اصلاح‌طلبان فاصله داشته باشد، با این اوصاف چگونه می‌توان بین شریعتی و اصلاح‌طلبان نسبتی برقرار کرد؟

ــ عباس عبدی: در مورد ضدیت با لیبرالیسم غربی، نیز می‌توان مطابق پاسخ قبلی نظر داد. شاید پذیرفتنی باشد که اگر کسی می‌خواهد پرچم شریعتی را بردارد، به‌ناچار باید بیشتر گزاره‌های او را بپذیرد. اگر کسی هم می‌خواهد پرچم دشمنی با شریعتی را بردارد، چاره‌ای جز دشمنی با اغلب این گزاره‌ها ندارد، نؤمن ببعض و نکفر ببعض نباشد، بنابراین بهتر است که شریعتی و بازرگان، مطهری یا هر کس دیگری را جزو میراث فکری و تاریخی یک جامعه محسوب کنیم و به‌جای آنکه پشت آنها سنگر بگیریم، آنها را با همه نقاط قوت و ضعفشان، مصادیق میراث تاریخی و ملی بدانیم و آنان را خرج دعواهای گروهی و فکری خود نکنیم، ضمن اینکه نیروهایی که اعتماد به نفس کافی دارند، قادر هستند که گلیم خود را به‌تنهایی از آب بیرون بکشند، دوره زیر عکس فلان و بهمان شخص نشستن گذشته است. شاید در دوره طفولیت سیاسی و فکری انجام چنین کارهایی قابل درک باشد، ولی در زمانی که هرروز با مسایل جدیدی سروکار داریم و باید برای آنها پاسخ مناسب پیدا کنیم رفتن در اندیشه‌های گذشته که ناظر به حل مسایل زمان خود بوده است، هیچ دردی را دوا نمی‌کند، نه در مخالفت و نه در موافقت.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon