نصرالله: مشکل آزادسازی فلسطین حاکمان وابسته عربی است/ اسرائیل باید از عرصه روزگار محو شود

نصرالله: مشکل آزادسازی فلسطین حاکمان وابسته عربی است/ اسرائیل باید از عرصه روزگار محو شود

دبیر کل حزب‌الله لبنان روز قدس را روز زنده‌ نگه‌داشتن آرمان فلسطین دانست و تأکید کرد تمامی شرایط و پتانسیل‌ها برای آزادسازی فلسطین مهیا است، اما مشکل اصلی حاکمان وابسته عربی هستند که با هر مبارزه ای در این مسیر مخالفت می کنند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در سخنرانی خود به مناسبت روز جهانی قدس تصریح کرد که سخنرانی خود را در چند محور انجام خواهد داد، محور اول مرتبط با روز جهانی قدس و موضوع جنگ با دشمن و آرمان فلسطین خواهد بود. محور دوم در مورد تهدیدات رژیم اسرائیل بر ضد لبنان و به صورت ویژه بر ضد حزب‌الله در هفته‌های اخیر و مسائل مطرح شده در کنفرانس هرتصلیا است . محور سوم نیز به اوضاع امنیتی لبنان و حادثه اخیر در منطقه القاع و پیامدها و مسئولیت‌های ناشی از این اتفاق خواهد پرداخت.

تحول عمیق انقلاب اسلامی ایران در منطقه

بر کسی پوشیده نیست که پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 تحول بسیار جدی در اوضاع منطقه‌ای و اوضاع امت اسلامی ایجاد کرد، رژیم شاه که مزدور آمریکا و خادم اسرائیل و پلیس به تمام معنای منطقه بود، در اثر این انقلاب سقوط کرد. به این ترتیب مهم‌ترین متحد اسرائیل در منطقه ساقط شد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ، روابط ایران با اسرائیل قطع شد، سفارت اسرائیل در تهران مسدود شد و سفارت فلسطین گشایش یافت.

برعکس این موضوع نیز اتفاق‌افتاده است، دائماً برخی رژیم‌های عربی و برخی پادشاهی‌های عربی برای حفظ موجودیت و مقام و جایگاه خود ، در آشکار و نهان در خدمت اسرائیل کار کرده و خود را به اسرائیل نزدیک می‌کنند تا بتوانند از حمایت آمریکا برخوردار باشند. امام خمینی از همان روز اول در حالی که برای حفظ نظام جدید خود نیازمند حمایت بین‌المللی و پوشش جهانی بود یا دست کم نیازمند این بود که دولت ها در قبال این انقلاب بی‌طرف باشند ، موضعی قطعی مبتنی بر عقیده خود اتخاذ کرده و مناسبات با اسرائیل را قطع کرده و کادر دیپلماتیک اسرائیل را از ایران اخراج کرد و سفارت اسرائیل را به سفارت فلسطین تغییر داد. ایشان بعد از این اقدامات در چارچوب قداستی که مسلمانان برای قدس قائل هستند، آخرین روز جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز جهانی قدس انتخاب کرد. ایشان هیچ روزی را به عنوان روز جهانی کربلا یا نجف یا تهران یا آرمان‌های ملی ایران انتخاب نکرده است، بلکه به قضیه مهم امت اسلام پرداخته که دارای ابعاد انسانی و اسلامی و اخلاقی است و همان آرمان قدس است. 

روز قدس برای زنده نگه داشتن آرمان فلسطین است

یکی از اهداف این اقدام، که امام نیز خودش به آن تصریح می‌کند و ما نیز در مناسبات مختلف به آن اشاره کرده ایم ، این است که این موضوع در میان امت اسلام زنده نگه داشته شود تا ملت‌ها و آمت اسلام و به ‌ویژه مسلمانان روزه‌دار آن را  فراموش نکنند و بدانند که این موضوع بخشی از تعهدات آنها و قسمتی از عبادات و نماز و روزه آن‌ها است ، به گونه‌ای که هیچ انسانی نمی‌تواند التزام واقعی به دین خداوند (سبحانه و تعالی ) داشته باشد و رژیمی مانند رژیم اسرائیل را در اشغال مقدسات و تجاوز به ملت فلسطین و سایر ملت‌های منطقه و توطئه بر ضد امت اسلام و با فساد در کشورها به حال خود باقی بگذارد.

بنابراین این موضوع باید در حافظه تاریخ باقی بماند و همه ساله در چنین روزی مسائل مرتبط با آرمان فلسطین و ملت فلسطین و مقدسات اسلامی در فلسطین و هزاران اسیر فلسطینی و عرب در زندان‌های اسرائیل در سطح امت اسلام و جهان مورد یادآوری و تمرکز قرار بگیرد. به این ترتیب مصیبت‌های ملت فلسطین شامل محاصره و فشارها و شرایط سخت زندگی در غزه و کرانه باختری و سرزمین‌های 48 و مصیبت‌ها و آوارگان فلسطینی مورد تأکید قرار خواهد گرفت.

اسرائیل باید از عرصه روزگار محو شود

بنابراین این روز ، روز یادآوری و روز تمرکز بر این مصیبت بزرگ و این آرمان بزرگ است و روزی است که مسئولیت‌ها و مسیر حرکت به‌وضوح و بدون تعارف‌های سیاسی و دیپلماتیک مشخص می‌شود. در این راستا باید به این نکته توجه و تأکید شود که حق مسلمی که باید در چنین روزی یعنی روز جهانی قدس باقدرت گفته شود این است که فلسطین از دریا تا رود سرزمین اشغال شده و غصب شده از اهالی و ساکنان شرعی آن است و گذر زمان و به رسمیت شناختن جهان نمی‌تواند سارقان و غارتگران را به مالک شرعی و قانونی این اراضی تبدیل کنند. بنابراین دولت اسرائیل رژیمی غاصب و اشغالگر و سارق است و تمامی این موارد را با تروریسم به دست آمده است. اسرائیل رژیمی است که نباید به رسمیت شناخته شود و در برابر آن تسلیم شده و عقب‌نشینی صورت گیرد. اسرائیل باید از عرصه روزگار محو شود و حق به صورت کامل به صاحبان آن واگذار شود.

در ماه خداوند و ماه روزه و قرآن کریم و ماه عبادت و حق و حقیقت این یک حق است. این چهره واقعی دین و تمام کسانی است که می‌خواهند از این حق حمایت کرده و به نمایندگی از آن صحبت کنند ، هر سخنی غیر از این دروغ و فریب به شمار می‌رود و برای دور زدن حقایق دین و اخلاق و ارزش‌های انسانی و تاریخی مطرح شده است.

رژیم‌های عربی از توطئه و هم دستی با دشمن صهیونیستی دست بردارند

نکته بعدی اینکه در سخت‌ترین شرایط و حالت ها، که ملت یا دولت یا تعدادی از دولت‌ها احساس ضعف می‌کنند و مسئولان آن خود را ضعیف دانسته و می‌گویند نمی‌توانیم مبارزه کنیم و قادر به باز کردن جبهه‌های جدید نیستیم، اما این موضوع نمی‌تواند توجیهی برای تسلیم شدن در برابر دشمن و اذعان به مشروع بودن دشمن و پذیرش آن باشد و سرزمین هایی را به آنها بدهد و زمینه را برای عادی سازی روابط با دشمن با برپایی مناسبات تجاری و دیپلماتیک و امنیتی فراهم کرده و فراتر از همه اینها، کشورها را به توطئه بر ضد مقاومت و عناصر پایداری کننده در برابر دشمن به همراه همین دشمن بکشاند. این نقشی است که متأسفانه الان در سطح برخی رژیم‌های عربی مشاهده می‌شود. تصور کنید که کار به جایی رسیده که برخی دولت‌های عربی در انتخابات یکی از مهم‌ترین کمیته‌های موجود در سازمان ملل متحد به نفع اسرائیل رأی می‌دهند دلیل آنها چیست؟ گیریم شما  ضعیف هستید و نمی‌توانید وارد جنگ شوید، آیا ضعفتان به اندازه‌ای است که دشمن را به رسمیت شناخته و در برابر آن تسلیم شوید و به نفع آن رأی داده و اسرائیل و جنایت‌های آن را در برابر تمام جهان پاک و مبرا دانسته و از آن دفاع کنی؟ هیچ منطق و عقل و دینی و اخلاقی توجیهی برای این رفتار ندارد. 

ما در روز جهانی قدس به تمامی این افراد می‌گوییم: اسرائیل را به رسمیت نشناسید و به آن مشروعیت ندهید. اگر ضعیف و ناتوان هستید و شایسته ادامه این درگیری سرنوشت ساز و تاریخی نیستید، این موضوع را به آیندگان و نسل‌های دیگر واگذار کنید. " خداوند قومی را روی کار خواهد آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز خداوند را دوست دارند." این قانون الهی است. این قانون تغییر است و اگر این نسل یا نسل گذشته ناتوان و ضعیف و بیچاره بودند یا در تعیین اولویت‌های خود دچار اشتباه شدند ، خداوند سبحانه و تعالی بندگان مستضعف و مظلوم و عذاب دیده خود در فلسطین را رها نخواهد کرد و مقدسات سرزمین " مبارک بنا به تصریح قرآن " را به دست این قاتلان صهیونیست و مفسدان قرار نخواهد داد. در این شرایط خداوند نسلی جدید را روی کار خواهد آورد که شایستگی و توانایی لازم برای آزادسازی اراضی و مقدسات و از بین بردن این غده سرطانی از جسم و بدن این منطقه را دارند.

مقاومت تنها راه آزاد سازی اراضی اشغال شده است

نکته‌ سوم که نیاز به توضیح زیادی ندارد و واقعیت‌ها و تجربه‌های موجود از سال 48 تاکنون به حقانیت آن تأکید دارد، این است که تنها راه ملت فلسطین و سایر ملت‌های منطقه که هدف توطئه‌های این رژیم قرار دارند و بخشی از اراضی آنها اشغال شده و هدف طمع‌ورزی‌های اسرائیل هستند، این است که در برابر این رژیم ولو به صورت طولانی مدت مقابله کنند. مذاکرات به کجا رسیده است؟ مذاکرات باعث شده اسرائیل به رسمیت شناخته شود و بخش اعظمی از اراضی فلسطین به اسرائیل واگذار شود و زمینه لازم در برابر برخی عرب های خائن مهیا شود تا مناسبات خود با اسرائیل را ایجاد کرده و سعی کنند مقاومت را محاصره کرده و شرایط سختی برای زندگی و معیشت ملت فلسطین و سایر ملت‌های منطقه رقم بزنند.

راه کاملاً مشخص است و نیاز به شرح و تفصیل و استدلال و بیان شواهد تاریخی نیست، چرا که واقعیت‌هایی که در آن بسرمی‌بریم و نسل ‌های متعددی که از قبل از سال 48 تاکنون با مواجه بوده‌اند، این مسیر را کاملاً روشن کرده است، اما چیزی که من امروز به مناسبت روز جهانی قدس می‌خواهم به آن اشاره کنم، اوضاع کنونی است.

دست کم در دهه‌های اخیر و به ویژه در دو دهه گذشته برخی تحولات در منطقه با عنوان پروژه مقاومت در لبنان و فلسطین شکل گرفت. محور مقاومت به انحا مختلف با محوریت جمهوری اسلامی ایران و سوریه و بسیاری از ملت‌ها و جریان‌های زنده در منطقه و برخی دولت‌ها که مواضع نسبتاً مثبت به این رویکرد داشتند، تشکیل شد. در این شرایط گزینه مقاومت پیروزی‌ها و دستاوردهای واقعی در لبنان و فلسطین و در سطح منطقه به دست آورد.

راهکارهای دشمن برای شکست محور مقاومت

امروز چه اتفاقی افتاده است؟ در اوج پیشروی‌های پروژه مقاومت در سطح امت اسلام و مقاومت در برابر پروژه‌های صهیونیستی و اشغالگری اسرائیلی و در اوج پیشروی در سطوح اراده و فرهنگ امت اسلام و تایید فرهنگ مقاومت از سوی امت ما در چارچوب تحولات گسترده‌ای که در این منطقه به وجود آمده، می‌بینیم که جریان جدیدی شکل گرفته تا این محور و پروژه را به شکست بکشاند. این اقدام از دو طریق در مرحله اجرا قرار دارد:

راه اول کشاندن تمامی منطقه به جنگ و درگیری با واسطه‌های مختلف تحت عناوین دروغین آزادی و دموکراسی و فرقه‌گرایی است. در این راستا دشمن‌تراشی‌ها و ارعاب و تهدیدات های دروغین  و خطر تراشی های مختلفی دنبال شده و امکانات انسانی و مادی و نظامی گسترده‌ای برای این جنگ هزینه می‌شود. هدف از تمامی این اقدامات ضربه‌ زدن به دولت‌های مقاومت و جنبش‌های مقاومت از یک سو و هدف قرار دادن فرهنگ و اراده مقاومت نزد ملت‌های منطقه و امت اسلام است. هدف آنها این است که ما به ناامیدی برسیم. آنها می‌خواهند کسانی که به فکر فلسطین و مبارزه با اسرائیل و ایستادگی در برابر اسرائیل و به فکر قدس هستند، ناامید شوند. این یکی از محورهایی است که برای آن تلاش شده و همچنان در این مسیر گام برداشته می‌شود. اتفاقات موجود در سوریه و یمن و بسیاری از مناطق منطقه و جنگ‌افروزی ها و فتنه‌افکنی و در مناطق مختلف از بحرین گرفته تا لیبی و افغانستان و پاکستان و نیجریه و اندونزی و مصر در همین راستا صورت می‌گیرد.

مسیر دوم باز کردن کانال‌های عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل و بر پایه دیدارهای علنی و تبلیغاتی با این رژیم است تا کار به جایی برسد که این دولت‌ها به نفع اسرائیل در سازمان ملل رأی دهند و در ادامه آن را به عنوان یک دوست و متحد و بخشی از اردوگاه خود معرفی کنند. به این ترتیب امروز اسرائیل به بخشی از اردوگاه مبارزه با تروریسم تبدیل شده که تروریسم در این اردوگاه به معنی مقاومت و محور مقاومت است.

تمام کشورهایی که به آرمان فلسطین اعتقاد دارند، هدف تازیانه عربستان هستند

این مسیری است که برای آن تلاش می‌شود، اگر اندکی به عقب بازگردند و به دهه 20 و 30 و 40 و 50 و 60 قرن گذشته میلادی نگاه کنند، می‌بینیم که همین رژیم‌ها یا بهتر بگویم همین خانواده‌های حاکم بر این کشورها راه ر ا برای آمریکا و انگلیس مهیا کردند تا دولت اسرائیل را تشکیل دهند و در مقابل بتوانند موجودیت و تخت پادشاهی خود را حفظ کنند. همین رژیم‌ها هستند که امروز برای باز نگهداشتن کانال‌های ایجاد مناسبات با اسرائیل تلاش می‌کنند و با تمامی پتانسیل خود با محور مقاومت در مصر و سوریه با عراق یا هر جای دیگری مبارزه می‌کنند تا باز هم بتوانند تخت پادشاهی خود را حفظ کنند. معادله همان معادله و جبهه ها نیز همان جبهه ها است. تاریخ به‌ این ‌ترتیب تکرار شده است. این‌ها همان‌هایی هستند که چند دهه قبل و در آغاز قرن گذشته میلادی با اسرائیل مبارزه نکردند و اجازه مبارزه با اسرائیل را ندادند و برای اعلام موجودیت اسرائیل همکاری کردند. هنگامی که برخی ارتش‌ها و دولت‌ها برای مبارزه با اسرائیل پیش‌قدم شدند، اینها بر ضد دولت های مبارز توطئه کرده و با آنها جنگیدند. این رژیم‌ها با تمام چیزهایی که نشان دهنده مقاومت و ملی‌گرایی و عربی گری است به بهانه های واهی مشابه بهانه ‌های کنونی مبارزه کردند. آنها همین روال را امروز در برابر محور مقاومت در پیش گرفته‌اند.

امروز تصادفی نیست که می‌بینیم بسیاری از مردم در کشورهای مختلف از یمن گرفته تا بحرین و سوریه و عراق و ایران و کشورهایی نظیر نیجریه و سایر کشورهای دنیا روز جهانی قدس را گرامی می‌دارند. من این کشورها را بر می‌شمارم چرا که یک موضوع مشترک در میان همه آنها وجود دارد و آن اینکه اگر گرده های خود را نشان دهند، اثر تازیانه های این رژیم ها بر تن آنها دیده می شود. منظور من از این رژیم‌ها رژیم سعودی و خاندان آل سعود است. این یک تصادف عجیب است که می‌بینیم کسانی که ندای قدس سر می‌دهند و از فلسطین صحبت کرده و آمادگی خود را برای کمک به فلسطین با وجود تمام مظالم خود اعلام می‌کنند، آثار این تازیانه ها را در تن خود دارند. این نکته قابل توجهی است.

چراغ حمایت از فلسطین خاموش نخواهد شد

در هر حال پیامی که من امروز می‌خواهم مطرح کنم این است که:

اولا: تمامی ابزارها و خادمان آمریکا و اسرائیل در منطقه باید به خوبی این موضوع را بفهمند و از پتانسیل کنار گذاشتن ملت‌های ما و جنبش ها و جریان های زنده از مسیر آرمان فلسطین و قدس تحت هر اقدامی ناامید شوند. دلیل این سخن چیزی است که همه روزه شاهد آن هستیم. یمن را ببینید. در یمن طی یک و نیم سال گذشته جنگ سختی به اسم اسلام به راه‌ افتاده است. اجازه دهید این سخن را بگویم که متأسفانه برخی به نام اهل سنت و جماعت و با نام حرمین شریفین کودکان را تحت پوشش سازمان ملل بزدل می کشند، سازمانی که در ازای پول از مواضع خود عقب نشینی کرده است. آیا ملت یمن کفر خود نسبت به اسلام و دین و حرمین شریفین و امت اسلام و موضوع فلسطین و قدس و مقدسات آن را اعلام می‌کنند؟ هرگز. آنها بار دیگر تظاهرات کرده و تأکید می‌کنند: ما متمسک به اسلام هستیم . ما متمسک به امت اسلام و موضوع فلسطین و قدس و ملت فلسطین هستیم و از آن کنار نمی‌رویم.

همین منطق در بحرین نیز وجود دارد، همین منطق در نیجریه نیز دنبال می‌شود که ارتش این کشور با تحریکات عربستان سعودی 1000 انسان بی‌گناه را کشته و رهبر و فرمانده آنها را بازداشت کرده، تنها به این گناه که آنها در این محور و این خط مبارزه قرار دارند. با این وجود می‌بینیم که این ملت در روز جهانی قدس تظاهرات کرده و شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر می‌دهند. همین شعار در صنعا وجود دارد. همین شعار در تهران تکرار می‌شود. همین شعار در بغداد و بیروت و دمشق مطرح می‌شود.

این یک پیام مشخص است، شما نمی‌توانید با زور سرنیزه و کشتار و جنایت و جنگ و فریب کاری‌های تبلیغاتی و فتنه‌انگیزی مذهبی ملت‌ها و حامیان مقاومت را وادار کنید که از آرمان فلسطین و قدس دست ‌بردارند و اجازه تسلط اسرائیل بر این سرزمین مبارک و این مقدسات را بدهند تا در منطقه ما فساد ایجاد کنند.

مردم فریب رسانه‌های فریبکار را نخورند

دوم: ملت‌های عربی و اسلامی باید بیدار شده و از زیر سلطه رسانه‌های فریب‌کار خارج شده و واقعیت تحولات را مورد دقت قرار دهند تا به خوبی نسبت به آنچه که در منطقه ما با نام آزادی و دموکراسی و دفاع از کذا و کذا انجام شود و مشتی دروغ تحویل مردم داده می‌شود، اطلاع پیدا کنند. آنها باید بدانند که هدف واقعی از این شعارها تخریب دولت‌ها و ارتش‌ها و جوامع و ملت‌ها و جنبش‌های مقاومت و تجزیه و تکه‌تکه کردن منطقه در جهت حمایت از اسرائیل و حفظ موجودیت و بقای آن است. این در حالی است که رژیم اسرائیل در سال 2011 و هم‌زمان با قیام‌های مردمی در منطقه خطر جدیدی را برای خود احساس کرده و تیم‌های جدیدی را در تمامی مرزهای خود با مصر و اردن مستقر کرد. وحشت گسترده‌ای به علت تظاهرات‌های انجام شده در پایتخت‌های عربی سراسر اسرائیل را فراگرفته و آنها خود را در معرض یک خطر موجودیتی دیدند. چه کسی آنها را از این تهدید موجودیتی خارج کرد؟ چه کسی این تهدید را برای اسرائیل به یک فرصت تبدیل کرد؟

مشکل آزادسازی فلسطین حاکمان وابسته است

سوم: مسیر مقاومت همراه با دستاورد و پیروزی و آزادسازی است، این مسیر راه سختی نیست، بلکه نیازمند اراده و تصمیم درست است. ملت‌های منطقه و این ملت فلسطین اگر تنها اندکی تلاش انسانی و مادی در این مسیر صورت گیرد، برای آزادسازی فلسطین کافی است. با تمامی تحولات موجود در منطقه کار ندارم، اما اگر تنها به اندازه سوریه و یمن تلاش انسانی و جان‌فشانی و هزینه‌های مالی و لجستیکی صرف شود، ده بار برای آزادسازی فلسطین کافی است.

در این مسیر هیچ ضعف و ناتوانی و فقری از سوی امت اسلام و ملت‌های منطقه وجود ندارد. دولت‌ها خود ارتش‌ها و امکانات گسترده و پول و نظریه‌پردازان و ژنرال‌ها و اراده مبارزه را دارند ، اما مجموعه‌ای از خادمان آمریکا و اسرائیل همچنان برگرده امت اسلام و ملت‌های منطقه سوار شدند که آنها را از مبارزه با اسرائیل منع می‌کنند. هر زمان که امت اسلام بیدار شده و خیر و صلاح خود را درک کرده و در مسیر آن گام برداشته است ، آنها این عرصه را سد کرده و جنگ‌افروزی‌هایی را ایجاد کرده و آنها را به مبارزه در عرصه های دیگر کشانده اند. مهم این است که آنها در عرصه فلسطین مبارزه نکنند. آنها می‌گویند: در هرجایی می‌خواهید مبارزه کنید، اما هرگز این اجازه را ندارید که در عرصه فلسطین مبارزه کنید.

بنابراین مسیر مقاومت مسیری ممکن و قابل دسترسی است. تنها، ملت‌ها باید در جهان عرب و اسلام بر روی دست این افراد جنگ افروز بزنند. کسانی که به دنبال جنگ‌افروزی در منطقه بوده و هر نوع راه حل سیاسی در سوریه و یمن یا بحرین و لیبی یا هر کشور دیگری را ناکام گذاشته و از گروه‌های تکفیری و تروریستی که بر اساس دیدگاه‌های فکری آنها ایجاد شده اند، در این مسیر حمایت می‌کنند.

امت اسلام  باید در این مسیر گام بردارد. توقف این جنگ ها و فتنه ها ممکن است، تنها باید به مسیر درست و مبارزه واقعی بازگردیم، مبارزه ای که قطعاً می‌توانیم همگی در آن پیروز شویم.

خفت عربی در مشارکت در کنفرانس هرتصلیا

موضوع دوم سخنرانی من در رابطه با کنفرانس هرتصلیا است که با موضوع اول نیز در ارتباط است. متأسفانه امسال در کنفرانس هرتصلیا شاهد مشارکت عربی بودیم. این کنفرانس موضوعات مرتبط با امنیت داخلی اسرائیل و آینده اسرائیل و محیط استراتژیک ویژه اسرائیل را بررسی می‌کند، اما خفت و خواری عربی و تسلیم شدن آنها تا حدی رسیده است که در چنین کنفرانسی شرکت می‌کنند؟ آیا آن‌ها مجبور بودند در این کنفرانس شرکت کنند؟ طبعاً زینت این کنفرانس شرکت نماینده از مخالفان سوریه بود که در حال حاضر شد. انگیزه آنها  کاملاً مشخص است. آنها این مژده را می‌دهند که سوریه ای که این مخالفان می خواهند، سوریه ای است که چنین افرادی به نمایندگی از آن در چنین کنفرانس‌هایی شرکت کنند.

اسرائیل از فرصت عادی سازی روابط با عربستان خرسند است

از این کنفرانس مطالب زیادی شنیدیم که من فقط عناوین آنها را مطرح می‌کنم، چرا که تنها می‌خواهم به تهدیدات مرتبط با لبنان واکنش نشان دهم. در کنفرانس هرتصلیا در سال 2011 این موضوع مطرح شد که اسرائیل در شرایط استراتژیک بسیار خطرناکی بسرمی‌برد و اوضاع برای این رژیم بسیار خطرناک شده است. اما در سال 2016 اسرائیلی‌ها از روند تحولات خرسند هستند و از فرصت‌های جدید با کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی سخن می‌گویند ، رژیم صهیونیستی از تخریب ارتش‌های عربی صحبت می کند، از اتفاقاتی که در سوریه و عراق و لیبی افتاده است. آنها همچنین از به فرسایش کشیدن ارتش‌های عربی کشورهای دیگر نظیر مصر سخن می گویند. موضوع ساده است اگر اوضاع ارتش‌های عربی و جوامع عربی به این ترتیب باشد ، ارزیابی از جنگ این گونه می‌شود. با این وجود آنها [صهیونیست ها ] می‌گویند که در روند مبارزه با تروریسم شریک هستند. آنها از کدام تروریسم صحبت می‌کنند؟ این در حالی است که در همین زمان آنها از جبهه تروریستی النصره و سایر گروه‌های مسلح با سلاح و پول حمایت کرده و زخمی ها را مداوا کرده و آنها را تحت پوشش لوجستیک و اطلاعاتی خود قرار می دهند.

چرا اسرائیل از شکست داعش در سوریه می‌ترسد؟

در رابطه با این کنفرانس امیدوارم به یک موضوع بسیار مهم توجه کنید. افراد زیادی در این کنفرانس سخنرانی کردند، سخنرانان این نشست، ژنرال‌ها و رهبران امنیتی و نظامی و سیاست‌مداران گذشته و کنونی اسرائیل و مهمانانی از خارج از سرزمین‌های اشغالی بودند. آنها نگرانی شدیدی نسبت به شکست داعش در سوریه داشتند. چرا اسرائیل تا این حد از شکست داعش در سوریه نگران است؟ چرا اسرائیل از پیروزی محور مقاومت در سوریه تا این اندازه می‌ترسد؟ امیدوارم کسانی که تاکنون دچار شک و تردید بودند و مطالب را به وضوح درک نمی‌کردند، یا دچار ابهام بودند اندکی خود را به سختی انداخته و درک درست و روند صحیح و تصمیم درستی را بگیرند. تمامی این مسائل در رسانه‌های خبری وجود دارد. هر کسی می‌خواهد ما ترجمه کامل کنفرانس هرتصلیا و مطالب مطرح‌شده در آن را برایش می‌فرستیم تا بدانند که ارزیابی اسرائیلی‌ها از پیروزی محور مقاومت در سوریه و شکست داعش و گروه‌های تروریستی در این کشور چیست؟ به این ترتیب آنها متوجه می‌شوند که آثار استراتژیک و خطرات این اتفاق برای اسرائیل چیست؟ به این ترتیب شما می‌توانید بدانید در چه صفی باید قرار بگیرید.

موضوع حمایت ایران از حزب الله موضوع تازه‌ای نیست

در هر حال، آنها به صورت گسترده از ایران صحبت کردند. طبعا موضوعی که من چند روز قبل در رابطه با ایران گفتم، موضوع تازه‌ای نبود. برخی از این موضوع استفاده کرده و آن را به عنوان یک اعتراف مطرح کردند، این یک اعتراض نیست، بلکه سخن قدیمی است. شخص امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله مسئولان جمهوری اسلامی ایران علناً می‌گویند که ما حمایت‌های مالی و تسلیحاتی خود را از تمامی جنبش‌های مقاومت انجام می‌دهیم و به این موضوع افتخار می‌کنیم. آنها حامی جنبش‌های مقاومت در لبنان و فلسطین هستند. داخل پرانتز به این نکته نیز اشاره کنم که این سخن نیز درست نیست که برخی تصور می‌کنند حمایت از جنبش‌های فلسطینی به علت اختلاف با تهران در قبال مواضع ایشان نسبت به سوریه قطع شده است. هرگز، این موضوع درست نیست. موضع جمهوری اسلامی و موضع محور مقاومت به ‌ویژه موضع حزب‌الله در این رابطه این است که درست است که ما در رابطه با موضوع سوریه با برخی گروه‌های فلسطینی اختلاف نظر داریم، اما در این رابطه چیزی از آنها نمی‌خواهیم و فشاری بر آنها وارد نمی‌کنیم و با آن ها در این رابطه به مشاجره نمی‌پردازیم. ما به آنها می‌گوییم: شما آزاد هستید هر موضعی را که دوست دارید اتخاذ کنید، اما ما می‌خواهیم شما موقعیت ما را درک کنید. در موضوع فلسطین هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. در جنگ با اسرائیل هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. در حمایت از ملت فلسطین و مقاومت فلسطین اختلاف نظری وجود ندارد.

پرگویی اسرائیلی‌ها در تهدید حزب الله

در این کنفرانس همچنین تمرکز ویژه‌ای بر روی لبنان و به ویژه حزب‌الله لبنان صورت گرفت. به نظر من بیشترین موضوع مطرح شده در این کنفرانس در رابطه با لبنان و حزب‌الله و ماهیت تهدیدات آن برای اسرائیل بود. مطالب عریض و طویل زیادی در این رابطه مطرح شد که بخشی از آنها تهدیدات مطرح شده بود.

موضوعی که من می‌خواهم بگویم، این است که به اعتقاد من در زمینه تهدیدات مطرح شده موضوع تازه‌ای وجود ندارد. من خطاب به اسرائیلی‌ها می‌گویم و دوست دارم همه مردم بدانند: ای اسرائیلی‌ها چیز جدیدی در مطالب مطرح‌شده از سوی شما در این کنفرانس وجود نداشت، تنها یک چیز جدید وجود داشت و آن اینکه شما جدیداً زیاد حرف می‌زنید. در گذشته این‌گونه نبودید ، اما الان خیلی حرف می‌زنید. به اعتقاد من این یک موضوع جدید در مورد اسرائیل است، اما غیر از این چیز جدیدی وجود ندارد. شما گفتید ویران می‌کنیم. بله قبل از سال 48 شما ویران کردید. شما فلسطین و لبنان و صحرای سینا و جولان و منطقه را ویران کردید. در سال 1982 و جنگ‌های لبنان در سالهای 93 و 96 و 2006 لبنان را ویران کنید. در جنگ اول و دوم و سوم غزه را ویران کردید و ... تا اینکه چندی پیش به جنگ رمضان رسیدید. چیز جدیدی در این سخنان وجود ندارد ، شما گفتید که ویران می‌کنیم. مشخص است که شما ویرانگر هستید ، آیا چیز دیگری غیر از ویرانگری دارید؟ این چیز تازه‌ای نیست. شما گفته‌اید " می‌کشیم " موجودیت رژیم صهیونیستی براساس قتل و کشتار پایه‌ریزی شده است. آیا ما را تهدید می‌کنید که ما را خواهید کشت و زنان و کودکان ما را آواره خواهید کرد. شما چند دهه است که این کار را می‌کنید و طبعا از رژیمی مثل شما چیزی غیر از این انتظار نمی‌رود. اما در این زمینه نیز سخن تازه‌ای مطرح نشده است.

موضوع مهم میزان اطلاعات حزب الله از اسرائیل است

شما حزب‌الله یا من را خطاب قرار داده اید که اگر اطلاع داشته باشید که ما چنین  و چنان خواهیم کرد. طبعاً شماباید اطلاعات زیادی داشته باشید. شما سرویس‌های امنیتی بسیار قوی و هواپیماهای شناسایی دارید که شبانه‌روز در لبنان فعال هستند. سرویس‌های امنیتی خارجی کاملاً در خدمت شما هستند و سی آی ای کاملا برای شما کار می‌کند. سرویس‌های جاسوسی آمریکا و بخشی از سرویس‌های جاسوسی عربی نیز برای شما کار می‌کند. این طبیعی است. ممکن است شما حجم بالایی از اطلاعات را در اختیار داشته باشید، چرا که نه؟ اما این موضوع چه نفعی برای شما دارد؟ آیا شما در سال 2006 حجم زیادی از اطلاعات و رابطه با ما در اختیار نداشتید؟ نتیجه جنگ چه شد؟ چه کسی غافل‌گیری ‌های جنگ 2006 را رقم زد؟ ما یا شما؟ طبیعتاً جنگ شما این‌گونه خواهد بود: موشک باران و تخریب و آواره کردن مردم با حمله به روستاها و هدف قراردادن پل‌ها و زیرساخت‌ها. اینها چیزهایی است که شما معمولاً انجام می‌دهید، اما این مقاومت بود که در جنگ سال 2006 در غافلگیری های زیادی را رقم زد و شما اطلاعات زیادی از این غافلگیری ها در اختیار نداشتید.

نکته بعدی این است که اطلاعات ما از شما در چه حد است؟ ما حضور تعداد زیادی از اسرائیل و ارتش و امکانات و توانمندی‌های آن و ایستگاه‌های برق و ایستگاه‌های پتروشیمی و تأسیسات اتمی و هسته ای آن و مناطق تأثیرگذار اقتصادی و ساختار روانی و افکار عمومی مردم و جبهه داخلی اسرائیل در اختیار داریم. الان مهم این نیست که شما چه چیزی از ما می‌دانید، بلکه مهم این است که ما به عنوان یک جنبش مقاومت از شما چه چیز می‌دانیم، جنبشی که اولین طرف عربی است که با شما مبارزه می‌کند و این حجم از اطلاعات گسترده را از دشمن و نقاط قوت و ضعفش و به تاسی و توانمندی‌هایش و نحوه شکست دادن آن می‌داند. موضوع تازه در اینجا  است.

یا مثلاً در این کنفرانس من را خطاب قرار دادند تا بترسانند و گفتند که در جنگ آینده‌ تو را خواهیم کشت، آیا شما در جنگ گذشته نمی‌خواستید مرا بکشید؟ آیا این موضوع تازه‌ای است؟ آیا شما برای کشتن فلان فرد و فلان فرد در جنگ گذشته جنایت‌های زیادی را انجام ندادید؟ آیا شما شبانه‌روز برای کشتن فلان و فلان فرد کار نمی‌کنید؟ این یک جنگ نامحدود بین ما و شما است.

سخنان بیهوده هرتزلیا چیزی را در معادلات تغییر نمی‌دهد

بنابراین من اعتقاد دارم که این کنفرانس بزرگ که با حضور و مشارکت عربی متبرک شد هیچ موضوع تازه‌ای نداشت و هیچ تأثیری در اسرائیل ایجاد نخواهد کرد. موضوعات تازه امروز در نزد ما است. در این مرحله ما در جهان عربی جدید هستیم. این سخن خطاب به دشمن اسرائیلی و تمام دوستان است تا بدانند چرا مقاومت در مقابله با اسرائیل اراده مبارزه و اعتقاد به مبارزه را در اختیار دارد. امروز در برابر شما کسانی ایستاده‌اند که شما را به رسمیت نمی‌شناسند و از برابر شما با خفت و بردگی فرار نمی‌کنند، آنها از شما نمی‌ترسند و و شما را به رسمیت نمی‌شناسند، با شما مبارزه می‌کنند و شما را شکست می‌دهند. آنها شبانه روز برای مبارزه با شما کار می‌کنند. آنها از شما و اربابان شما و تجهیزات و تسلیحات و جبهه داخلی شما  نمی‌ترسند. آنها به اندازه‌ای قدرت نظامی و انسانی در اختیار دارند که خودشان را به شما و برنامه های جنگی و تمرین های نظامی  و مانورهای شما تحمیل کنند.

موضوع تازه در این جا است. نکته جدید این است که اسرائیل در هرتزلیا اذعان می‌کند که امروز یک قدرت واقعی با وجود تمامی تخریب‌ها در منطقه به وجود آمده است که نام آن حزب‌الله است و ایمان و اراده و اعتقاد و قدرت بالایی دارد و می‌توانند ایستادگی و مبارزه کرده و تهدیدات را با تهدید پاسخ دهد و در برابر بازدارندگی ها، بازدارنده باشد. حزب الله جدیت و عزم و اراده و اطمینان و ایمان و توکل به خداوند سبحان را در اختیار دارد. تمامی این سخنان بیهوده‌ای که شما در کنفرانس هرتزلیا مطرح کردید ، هیچ فایده‌ای ندارد. ما ملت شما را می‌شناسیم و شما نیز ملت ما را می‌شناسید. ما مردم شما را می‌شناسیم و شما نیز مردم ما را می‌شناسید. ما نظامیان شما را می‌شناسیم و شما نیز مجاهدان ما را می‌شناسید. ما از امکانات بالای شما اطلاع داریم و شما نیز اطلاعاتی از امکانات ما و افزایش تعداد مجاهدین و میزان ایمان ما دارید. در همین چارچوب تنها چیزی که ما انتظار آن را داریم ، وارد آمدن شکست‌هایی بیشتر به شما و تحقق پیروزی‌های بیشتر برای ما است.

بسیار خوب، در رابطه با موضوع هرتصلیا به همین مقدار بسنده می‌کنم و سعی می‌کنم زمان باقی مانده را به اوضاع امنیتی لبنان اختصاص دهنم که طبعاً موضوع مهمی است و فکر مردم لبنان را به خود مشغول کرده و طبعاً دوستان و هواداران ما در منطقه نیز نسبت به تحولات لبنان تمرکز پیدا کرده‌اند.

[در مورد تحولات داخلی لبنان ] از حملات تروریستی و انتحاری اخیر جماعت داعش در منطقه القاع و هدف قرار دادن مردم و ساکنان این شهر آغاز می‌کنم. شکی نیست که این حملات تحولی خطرناک در مرحله اخیر در تمامی سطوح به شمار می‌رفت. طبعاً ما نیز مانند تمامی لبنانی‌ها این تجاوزات و حملات تروریستی را محکوم کرده و برای شهید شدن چند نفر به خانواده‌های آنها و اهالی القاع و تمامی منطقه تسلیت گفته و حضور خود در کنار آنها را اعلام می‌کنیم. این کمترین تکلیف اخلاقی و انسانی و ملی و دینی ما هست. البته به نظر می‌رسد خداوند متعال نسبت به همه ما لطف داشت و خطراتی بیشتر از این را دفع کرد.

تروریست‌های القاع از عرسال تامین شدند

در این که چرا این منطقه بقاعی مسیحی نشین به این صورت هدف حملات تروریستی قرار گرفته تحلیل‌های زیادی مطرح شده است، ، من نمی‌خواهم وارد این تحلیل‌ها شوم. چیزی که من میخواهم به آن بپردازم بررسی این موضوع از یک زاویه واحد است که بررسی آن مفید است.

به نظر من از طریق تحقیقات امنیتی جاری خیلی زود چهره مدیران و راه اندازی کنندگان  این عوامل انتحاری که با اصرار و به صورت عمدی این افراد را به سمت منطقه کشاندند، مشخص می‌شود. در آن هنگام باید از این موضوع صحبت کرد. تمامی اطلاعات و برآوردهای ما نشان می‌دهد که این افراد از اردوگاه‌های آوارگان در منطقه القاع نبودند و به صورت مشخص از بلندی های عرسال وارد شده بودند. یعنی می‌توان گفت که آنها از داخل سوریه وارد لبنان شده بودند. به عبارت دیگر آنها از داخل سوریه وارد شده و به منظور حضور در بلندی‌های عرسال که داعش در آنجا مستقر است، در آنجا تامین می شدند. این در حالی است که برخی گروه‌های سیاسی به اشکال مختلف پوشش سیاسی برای موجودیت مسلحانه تروریست‌ها در بلندی‌های عرسال ایجاد کرده‌اند و آنها را در این منطقه به مدت طولانی حفظ کرده‌اند تا بتوانند در مواقع مورد نیاز ، مأموریت‌های مورد نظر خود را به آنها واگذار کنند.

باید این اتفاق در ماه مبارک رمضان رقم می‌خورد، چرا که آنها برداشت اشتباهی از دین دارند و تصور می‌کنند که ماه رمضان به عنوان ماه رحمت - که در دیدگاه آنها ماه قتل و کشتار است، - زمان خوبی برای انجام این عملیات است. به همین علت در انجام عملیات عجله داشتند و تلاش می‌کردند قبل از عید فطر آن را انجام دهند، ما در برابر تیمی قرار داریم که تنها دین آن قتل و کشتار است و هیچ چیز دیگری غیر از قتل نمی‌شناسد. در این رابطه باز هم صحبت هایی خواهیم داشت.

من در رابطه با اوضاع امنیتی و تحولات منطقه‌ای القاع و مناقشاتی که در رابطه با این منطقه به وجود آمده ، می‌خواهم به صورت مختصر به سه نکته مهم اشاره کنم:

اول: برخی در این رابطه ابراز شگفتی کرده‌اند که چرا القاع و اهالی آن در این پروژه هدف قرار گرفتند؟ گناه آنها چیست؟ آنها تصور می‌کنند که همواره گروه‌های تروریستی در زمان تجاوز به لبنان یا انجام انفجارهای مختلف یا ارسال خودروهای بمب‌گذاری شده توجیهی برای کار خود دارند. آنها تصور می‌کنند ایجاد انفجار در منطقه الهرمل یا النبی الشیث یا برج البراجنه یا مرکز رایزنی ایران یا سفارت ایران با توجیه‌های مشخص یا مفهوم انجام می‌شود. آنها تصور می‌کنند که حزب‌الله لبنان وارد سوریه شده و در آنها به مبارزه پرداخت و درنتیجه اهالی الهرمل و النبی عثمان یا ضاحیه مستحق این واکنش هستند، چرا که این محیط‌ها بستر مناسب حزب‌الله لبنان است که به سمت مبارزه در لبنان کشیده شده است.

اگر این تفسیر درست باشد، پس چرا عناصر مسلح منطقه القاع را مورد تجاوز قرار دادند. بگذارید با شفافیت صحبت کنم، اهالی القاع شیعه نیستند، ممکن است چند خانه شیعه‌نشین به صورت اتفاقی در این منطقه وجود داشته باشد، اما اهالی این منطقه مسیحی هستند. القاع بستر رویش گرایش‌های حزب‌الله نیست. آنها افرادی را برای مبارزه به سوریه نفرستادند. در حوادث سیاسی نیز مردم این منطقه حامی خط سیاسی رقیب حزب الله و حامی مخالفان مسلح سوریه هستند. بنابراین چرا آنها به القاع رفتند؟ طبعاً همین افراد پاسخ‌هایی را مطرح می‌کنند که بتوانند جزء اول تفسیرهای خود را تکمیل ‌کنند. آنها می‌گویند این فشارها برای این است که مسیحیان به حزب‌الله لبنان برای عقب‌نشینی از سوریه فشار وارد کنند.

دیدگاه‌های عجیب تکفیری‌ها در مورد اقدامات تروریستی در منطقه

بگذارید از حادثه‌ای که چند روز پیش اتفاق افتاد، یعنی انفجارهای تروریستی سه‌گانه در فرودگاه آتاترک در استانبول صحبت کنم، من فقط می‌خواهم از اتفاقات موجود صحبت کنم و نیاز به نظریه‌پردازی و شعار و گفتمان حماسی ندارم. سه عامل انتحاری از داعش این عملیات را انجام دادند، من نمی‌گویم که آن‌ها از داعش بودند بلکه نخست وزیر ترکیه اعلام کرد که آنها داعشی بودند. وی همچنین تابعیت و ماهیت افراد مهاجران به فرودگاه آتاترک در استانبول را نیز مشخص کرده است. استانبول شهر بزرگ و مهم و یک شهر توریستی و پایتخت اقتصادی ترکیه است. این در شرایطی است که ترکیه بیشترین تلاش خود را برای هم‌گرایی با اسرائیل و روسیه انجام داده و از پوتین عذرخواهی کرده و از مواضع خود در قبال نوار غزه عقب‌نشینی می‌کند ، چرا که به دنبال بهبود اوضاع اقتصادی و افزایش گردشگری و ... است، اما در همین شرایط داعشی ها به فرودگاه استانبول حمله می‌کنند. ما می‌دانیم حمله به فرودگاه استانبول برای ترکیه در ابعاد اقتصادی و گردشگری به چه معنا است. چرا این حمله انجام شد؟ من می‌خواهم این سؤال را از تیم رقیب خود در لبنان مطرح کنم، چرا که نمی‌خواهم وارد مناقشه‌های در سطح جهان اسلام شوم، پس بگذارید در رابطه با لبنان سوال کنم.

انفجار منطقه بقاع را کنار می گذاریم، چرا داعش به فرودگاه استانبول حمله کرد؟ لبنانی ها جواب این سؤال را بدهند. من به شما می‌گویم پاسخ چیست؟ این حمله در شرایطی شکل گرفت که ترکیه هرگز به مخالفان سوریه و [به اصطلاح ] انقلابیون حمله نکرده بود و با آنها در مناطق القصیر یا القلمون یا الزبدانی و شام و حمص و حلب وارد درگیری نشده بود، بلکه برعکس آنها را تحت پوشش سیاسی خود قرار داده و به این ترتیب با دولت سوریه مبارزه کرده و مرزهای خود را برای ورود هزاران و دهها هزار مبارز از گوشه و کنار دنیا باز گذاشت و این مرزها همچنان نیز باز است. تمامی تسلیحات و مهمات و پول‌های خلیج فارس از طریق ترکیه برای این افراد وارد می‌شود. بیمارستان‌ها و اهرم آوارگان در اختیار ترکیه قرار دارد و نفت داعش از سوی ترکیه خریداری شده و تسهیلات لازم برای فروش آن مهیا می‌شود. ترکیه تمامی این کارها را برای داعش انجام داده است، اما با این وجود این تنها عملیات داعش در ترکیه نیست ، تروریست ها در آنکارا و استانبول و برخی مناطق مرزی نیز عملیات‌هایی انجام داده اند. این ما نیستیم که می گوییم عامل این عملیات‌ها داعش است، بلکه دولت ترکیه است که این موضوع را عنوان کرده و تصریح کرده که عناصری ترک از میان داعش برای اجرای این عملیات ها مشارکت داشتند. چرا این اتفاق افتاده است؟

در ابعاد سیاسی و با توجه به عقل و منطق -حتی اگر دین و اخلاق را کنار بگذارید- نباید در اینجا عملیاتی صورت گیرد. وقتی یک دولت در کنار تو قرار دارد و با تو مبارزه می‌کند و مرزهایش را به روی تو باز کرده و تسهیلات مالی و تمامی مسائل مورد نیاز تو را مهیا می‌کند، تو چرا باید خود را در آن کشور منفجر کنی؟ علت این اتفاقات چیست؟ مشکل در دیدگاه داعش است. مشکل در رویکرد اعتقادی جبهه النصره و القاعده است که همان رویکرد تکفیری است. هیچ کس نمی‌تواند بگوید که داعش متفاوت از النصره است. آنها نیز همین دیدگاه را دارند. می‌دانید آنها چه دیدگاهی را دنبال می‌کنند؟

فرهنگ تکفیر دوست و دشمن نمی‌شناسد

به رسانه‌های سعودی نگاه کنید که در این کشور جنجال به راه انداختند؟ چرا؟ چون دو برادر که [که مار خود را به قتل رسانده اند] گفته می‌شود داعشی هستند. این یعنی چه که آنها داعشی هستند؟  آیا داعش آمد و آنها را در ساختار خود قرار داده است؟ آنها همین دیدگاه یعنی رویکرد وهابی را دنبال می کنند که فتوای تکفیر افراد مختلف را به کوچک‌ترین بهانه ها صادر می‌کند و دستور لزوم یا جواز قتل آنها را می دهد، حتی اگر این افراد پدر و مادرت باشد. این دیدگاهی است که دو برادر سعودی را به قتل پدر و مادرشان کشانده است. آیا این دین است؟ آیا این قرآن است؟ این اتفاق در ماه رمضان افتاده است. فرد در این ماه سعی می‌کند برادر کوچک‌ترش را بکشد، برادری که الان در اوضاعی وخیم در بیمارستان است. چرا این اتفاق ها رخ می‌دهد؟

می‌گویند که آنها داعشی بودند. یعنی داعش به آنها گفته بود که پدر و مادر و برادرت را بکش یا اینکه فرهنگی که نسل های عربستان بر اساس آن آموزش می‌بینند، این موضوع را ترویج می‌دهد؟ همان فرهنگی که آنها را به سمت داعش در عراق و سوریه سوقمی‌دهد و الان در مناطق تحت سلطه القاعده و جبهه النصره و داعش در مدارس تدریس می‌شود. آنها همین فرهنگ را به پاکستان و افغانستان کشانده و سعی دارند آن را به برخی مناطق دیگر سوق می‌دهند. می‌دانید چرا قتل و کشتار در استانبول انجام می‌شود؟ چرا که در این شهر دیدگاه‌ها و اعتقادات داعش وجود دارد. [براساس این اعتقاد ] رجب طیب اردوغان کافر است، حتی اگر خود را  خلیفه عثمانی بداند. حزب عدالت و توسعه کافر است، حتی اگر خود را یک حزب اسلام‌گرا معرفی کند. دولت ترکیه و ارتش این کشور و ملت آن کافر هستند ، چرا که در انتخابات مشارکت می‌کنند. در رویکردهای داعش کسی که در انتخابات مشارکت کند ، کافر است و قتل وی مجوز دارد. در ماه مبارک رمضان برخی می‌خواهند به این ترتیب مجاهدت کرده و به بهشت برسند. این ملت کافر است ، فرقی نمی‌کند که به آنها کمک می‌کند یا نمی‌کند، آن‌ها وارد این جزئیات نمی‌شوند، این جزئیات دنیایی هستند. این فرهنگ رایج در این گروه است. چرا نمی‌خواهیم این موضوع را بفهمیم؟

برای شما یک مثال می‌زنم تا بدانید کفار در میان وهابیان چه کسانی هستند. یکی از مفتیان ارشد وهابی -نمی‌خواهم نام وی را ذکر کنم تا کسی نگوید که من مشکل درست کردم- معتقد است کسی که قائل به چرخش زمین به دور خورشید باشد، کافر است. من می‌گویم چرخش زمین به دور خورشید چیزی است که در مدارس به ما یاد دادند و از لحاظ علمی ثابت شده است و دانشمندان نجوم و فیزیک به آن اعتقاد دارند و تقریباً تمامی بشریت در رابطه با آن به اجماع رسیده‌اند. کسانی که به فضا رفته‌اند و کسانی که در رابطه با آن جستجو کردند و تمامی سامانه‌های ارتباطی و ماهواره‌ها بر اساس این قاعده کار می‌کنند. به این ترتیب شما تمام دنیا را کافر کردید. یعنی اگر یک مسلمان شهادت به نبوت پیامبر اسلام بدهد و نماز و روزه به جای آورد و نماز شب بخواند و زکات بدهد و در راه خدا مبارزه کند و در عین حال اعتقاد داشته باشد که زمین به دور خورشید می‌چرخد، او کافر است؟ آیا باید کشته شود؟ چنین فتواهایی هستند که در میان علمای وهابیت و مفتی وهابیت در عربستان تدریس می‌شوند. در عربستان این فرد یک مفتی رسمی است. براساس این دین و این فرهنگ شما با ساده‌ترین مسائل تمام دنیا را مشرک و کافر و محارب قرار می‌دهید و آن‌ها را می‌کشید و ذبح می‌کنید.

پیامبر دین رحمت و عطوفت آورد، نه دین تکفیر و کشتار

بنابراین ای ملت لبنان و گروه‌های سیاسی لبنانی قبل از اینکه در ابعاد سیاسی به این موضوع بپردازید که چرا داعش هشت عامل انتحاری یعنی 8 جوان را به روستایی فرستاده و اگر خداوند رحم نمی کرد آنها چه بر سر مردم می آورند و قبل از اینکه بخواهید بدانید این هشت عامل انتحاری می‌خواستند با مردم القاع چه کار کنند؟ به این مسائل دقت کنید.

این موضوع قبل از ارتباط با مسائل سیاسی ، به مسائل فرهنگی و دیدگاه‌ها و رویکردهای آنها و نحوه فهم آنها از مسایل باز می گردد. فرهنگ و دین این افراد قتل و کشتار است. پیامبر کی دستور ذبح را برای شما آورد؟ آیا این فرد همان پیامبر رحمت است که خداوند در رابطه با او می فرماید: «وما أرسلناک إلا رحمةً للعالمین» قریش با پیامبر مبارزه کرده و او را آزار و اذیت کردند و اصحاب و یاران وی از جمله سمیه و عمار را کشته و آنها را شکنجه و آواره کردند، اما پیامبر در زمان فتح مکه از هیچ کس انتقام نگرفت و فرمود: بروید که شما آزاد شدگان هستید. آیا این پیامبر ذبح کردن را در دین خود برای شما آورده است؟ آیا این دین، دین کشتار است؟ مشکل در اینجا است. در حوادث سیاسی شما می‌توانید به هر جایی که می‌خواهید برسید و هر گونه که دوست دارید تحلیل کنید. اما این اولین نکته است که من می‌خواستم در رابطه با آن سخن بگویم.

جنگ پیش‌دستانه حزب الله در سوریه موفق بود

موضوع دوم در این زمینه این است که برخی مردم در کشور می‌گویند « شما می‌خواستید جنگی پیش دستانه در سوریه را در منطقه القصیر و قلمون و الزبدانی و کوه های شرقی لبنان و دمشق دنبال کنید. شما گفتید این جنگ پیش دستانه است تا تروریست ها به سمت ما نیایند، اما آن‌ها آمدند ، پس جنگ شما شکست خورده بود.» این یک مغالطه است. نکته مهم اینجاست که اگر این جنگ پیش دستانه نبود، و تروریست ها همچنان در عرسال یا مناطق مرزی ما یا القصیر یا قلمون حضور داشتند ، شما هر روز شاهد هشت عامل انتحاری بودید که وارد مناطق مختلف لبنان از بقاع  گرفته تا شمال و سایر مناطق می‌شدند و به جای یک خودرو که در طول یک یا دو ماه از سوی سرویس‌های امنیتی و ما بازرسی می شود، آن روز باید شاهد دهها مورد از این خودرو ها می بودید که وارد شهرها و مناطق مختلف لبنان می‌شد. آیا این نتیجه جنگ پیش دستانه نیست؟ آیا تفاوت کمی بین انجام یک عملیات انتحاری در طول چند ماه یا انجام چندین عملیات انتحاری در هر روز وجود دارد؟ ببینید چه اتفاقاتی در منطقه می‌افتد، چرا که این افراد هرج‌ومرج طلب هستند. آنها انگیزه لازم را دارند و تعداد زیادی از عوامل انتحاری و پول در اختیار دارند. آنها خودروهای بمب‌گذاری شده و انگیزه های اعتقادی نیز دارند. اگر تلاش‌های مستمر ارتش لبنان و سرویس‌های امنیتی و جنگ پیش دستانه مقاومت لبنان و ارتش این کشور نبود ، لبنان در همسایگی این حیوانات وحشی در سخت‌ترین شرایط قرار داشت.

اینها کسانی هستند که پدر و مادر و برادر و عمو و دایی اش را می کشند، اینها با کشتار و انفجار در استانبول 42 نفر را کشته و صدها نفر دیگر را زخمی کردند، وقتی استانبول به عنوان حامی و پشتیبانی این گروه‌ها، چنین وضعی دارد، چه چیزی آن‌ها را از لبنان باز می دارد. جنگ پیش دستانه یا تلاش‌های موجود در کوهستان‌های منطقه شرقی لبنان یا استقرار نیروها در مرز با سوریه از سوی ارتش و نیروهای مقاومت این بازدارندگی را ایجاد کرده است. همچنین تلاش‌های داخلی لبنانی‌ها است که مانع از وقوع این حوادث خطرناک به صورت گسترده می‌شود. بله ممکن است در این میان برخی نفوذها نیز صورت گیرد.

اوضاع امنیتی لبنان تحت کنترل است

موضوع سوم که می‌خواهم به لبنانی‌ها بگویم، هیچ کس نباید شما را بترساند و این‌گونه بگوید که اوضاع امنیتی در لبنان بسیار خطرناک است و به زودی از هم فرو خواهد پاشید و بحران امنیتی در لبنان ایجاد خواهد شد، هرگز چنین اظهاراتی درست نیست. اوضاع امنیتی در داخل لبنان بسیار بهتر از بیشتر کشورهای جهان است. این در حالی است که اتفاقات زیادی در منطقه ما رخ می‌دهد.

ما با امکانات موجود به سرویس‌های امنیتی کمک می‌کنیم و این سرویس‌ها هر از چند گاهی برخی گروه‌ها و برخی بمب ها را را در مناطق مختلف کشف و شناسایی می‌کنند. این موضوع نشان می دهد که امنیت تحت کنترل ما قرار دارد و دلیلی برای این حجم از نگرانی و وحشت وجود ندارد. در این شرایط چه بر سر گردشگری و کشاورزی و اقتصاد و مسافرت ها می آید؟ برعکس، این موضوع باید اطمینان را بیشتر کند. یعنی من از لبنانی‌ها و تمامی ملت‌های منطقه می‌خواهم که به امنیت لبنان اطمینان کنند و به توانمندی سرویس‌های امنیتی و ارتش و ملت لبنان مطمئن باشند ، چرا که این گروه‌ها باعث ایجاد امنیت و ثبات در این کشور شده و گروهک‌های تروریستی و شبکه‌های آنها را منهدم می‌کنند. اگر بخواهید به صورت نسبی بررسی کنید ، این موضوع در رابطه با بسیاری از دولت‌های جهان قابل مقایسه نیست. امروز شکافی در القاع ایجاد شده است ، این طبیعی است. چه کسی می‌تواند بگوید که اوضاع صد در صد تحت کنترل است؟ ترکیه را ببینید. این کشور بزرگ و مهم که ارتش و سرویس‌های امنیتی قوی دارد و عضو ناتو است و از مخالفان سوریه حمایت کرده و شاهد انفجارهای گسترده است. به فرانسه و بلژیک و آمریکا و روسیه و دولت‌های بزرگ نگاه کنید. آنها ده‌ها سرویس امنیتی و قوی‌ترین سرویس‌های جاسوسی دنیا را در اختیار دارند ، اما همچنان امکان نفوذ به هر یک از این کشورها وجود دارد.  

اگر جنگ مقاومت بر ضد تروریست‌ها کامل می‌شد، حادثه القاع اتفاق نمی‌افتاد

حتی در موضوع القاع آیا می‌دانستید که اگر جنگ پیش دستانه [مقاومت ] کامل می‌شد حادثه القاع اتفاق نمی‌افتاد؟ شما فضای موجود در کشور و نحوه مدیریت مسائل را می‌بینید. اگر عملیات نظامی در بلندی ها تکمیل می‌شد و ما به مناطق مرزی می‌رسیدیم و ارتش لبنان در مرزها مستقر می‌شد ، ممکن بود حتی این حادثه که در القاع اتفاق افتاد، رخ ندهد.

علت لغو مراسم احیای شب‌های قدر در لبنان

من از همه دعوت می‌کنم نسبت به قدرت لبنان در کنترل امنیت و تسلط بر اوضاع امنیتی کشور اطمینان داشته باشند و بدانند دلیلی برای ترس و وحشت و نگرانی وجود ندارد. ممکن است کسی بگوید شما چرا مراسم شب قدر را در مجتمع سیدالشهدا لغو کردید؟ آیا این بدان معنا نیست که شرایط بسیار خطرناک است؟ نه. این موضوع فرق دارد. ما مراسم شب قدر در مجتمع سید الشهدا را لغو کردیم، اما مراسم احیای شب قدر در صدها مسجد با جمیعت مملو از مردم تحت حمایت برگزار شد. اگر اوضاع امنیتی سخت و تا این حد بد بود، تمامی مراسم ها در تمامی مساجد لغو می شد. این یک نکته. حتی در رابطه با موضوع مجتمع سیدالشهدا نیز ممکن بود این مجموعه که در معرض تهدید قر ار دارد. برادرانم اعتقاد داشتند که اقدامات امنیتی که لازم بود ما از ساعت تا فلان ساعت انجام دهیم مشکلات زیادی را برای ساکنان منطقه ایجاد کند ، چرا که اقدامات فوق‌العاده به شمار می‌رفت.

حتی در مورد روز قدس نیز همین موضوع صادق است. یعنی ما می‌توانستیم _با تمام صراحت می‌گویم _ اقدامات امنیتی را انجام دهیم تا مجتمع سیدالشهدا و مراسم آن را تحت حمایت خود بگیریم، اما این موضوع باعث می‌شد ساکنان منطقه به دردسر بیفتند. بنابراین ما به این نتیجه رسیدیم که می‌توانیم این مراسم را با روش دیگری انجام دهیم، بدون اینکه این مردم به درد سر بیفتند. طبعا مردم در این منطقه در معرض هدف قرار دارند. آنها [تروریست‌ها ] اهداف مشخصی دارند که می‌خواهند به آن برسند. انسان عاقل می‌گوید مشکلی نیست، من این موضوع را به تعویق می‌اندازم. با این وجود این عملکرد نمی تواند شاخصی برای ارزیابی اوضاع امنیتی ما از لبنان باشد.

مبارزه با تروریسم نیازمند استراتژی ملی است

من در مسئولیت خود می‌گویم که اوضاع تحت کنترل است و مسائل به صورت شبانه‌روزی و با جدیت مطلوب دنبال می‌شود. طبعاً ما نیازمند استراتژی ملی برای مبارزه با تروریسم هستیم تا از این مرحله عبور کنیم. ای برادران ما الان شهدایی داده ایم، برخی مردم و روستاها در معرض تهدید قرار دارند. لبنان نیازمند استراتژی ملی و تصمیم ملی برای مبارزه با تروریسم است. الان زمان آن فرا رسیده که تمامی این مسائل مورد توجه قرار گیرد و ابعاد انسانی و اخلاقی و ملی و حقوقی موضوع آوارگان و موضوع اردوگاه‌ها و بلندی ها و نقاط مرزی مورد بررسی قرار گیرد.
من می‌خواهم سخنان خود را با مخاطب قرار دادن اهالی خود در منطقه بقاع شمالی به ویژه اهالی منطقه القاع به پایان برسانم که در روزهای گذشته شاهد این مصیبت بودند. من می‌خواهم به آنها بگویم که از دیدگاه ما به عنوان حزب‌الله و همچنین جنبش أمل و تمامی اهالی منطقه بقاع ، القاع برای ما مانند الهرمل یا بعلبک است. ما و هوادارانمان در منطقه بقاع و دولت و ما باید مسئولیت‌های خود را به دوش بگیریم ، البته برخی‌ها از مسئولیت شانه خالی می‌کنند، ما همسایه هستیم و در یک شرایط واحد قرار داریم و سرنوشتمان یکی است. ما اجازه نمی‌دهیم کسی چشم بد به شما داشته باشد. ما اجازه نمی‌دهیم روند خروج مردم در این منطقه تحت هر بهانه یا عنوانی شکل بگیرد.

مقاومت قادر به شکست تروریست‌ها است

ارتش لبنان و سرویس‌های امنیتی این کشور به صورت اساسی مسئولیت دارند ، البته ما نیز همراه با آنها و پشت سر آن‌ها هستیم، اگر آنها بخواهند ما جلو بیفتیم ، ما این کار را خواهیم کرد. ما با چشم های خود تمامی منطقه و ساکنان آن و تمامی روستاها و مناطق این منطقه را حفظ خواهیم کرد.

طبعاً این موضوع جزو تعهدات ملی و انسانی و اخلاقی و دینی ما است. این امانت امام بزرگوار حضرت امام سید موسی صدر است. بنابراین اهالی این منطقه باید مطمئن باشند. اتفاق دردناکی که در این منطقه افتاد نباید کسی را به نگرانی و ترس بکشاند و کسی به فکر مهاجرت از این منطقه و تجدیدنظر در حضور خود در آن بیفتد.

لازم است ما ثابت قدم بوده و از خود پایداری و همکاری نشان دهیم. ما قادر هستیم به سادگی این تروریست‌ها را شکست دهیم. تاکنون در تمامی مبارزات ما، آنها شکست خورده و از مناطق مختلف اخراج شده اند. ما قادر به این کار هستیم، اما نکته مهم همبستگی و همکاری و وحدت ملی است. دولت نیز در درجه اول باید مسئولیت خود را بر عهده بگیرد. البته اگر دولت مسئولیت خود را بپذیرد، ما نیز در کنار آن و پشت سر آن خواهیم بود و اگر بخواهد ما می توانیم پیش‌قدم شوم و این آمادگی را داریم. ما آماده هستیم تا بدون تردید مسئولیت خود را بپذیریم. این پیامی بود که من می‌خواستم  آن را برسانم.

در پایان ما امیدواریم خداوند در روز جهانی قدس صبر و ثبات و پایداری و جان‌فشانی در تمامی سطح منطقه به ما بدهد و به این ترتیب این موج تکفیری تروریستی را با شکست مواجه کرده و محور مقاومت قابلیت خود را بازیافته و اسرائیل در کنفرانس جدید هرتصلیا یعنی در سال آینده از خطرات موجودیتی اطراف خود سخن بگوید ، چرا که موجودیتی غیرطبیعی و جرثومه فساد و غده سرطانی است که هیچ آینده‌ای در این منطقه نخواهد داشت.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان