حاج احمد متوسلیان معصومیتی کودکانه داشت

حاج احمد متوسلیان معصومیتی کودکانه داشت

کارگردان فیلم «ایستاده در غبار» در بیست و پنجمین قاب از ماه عسل گفت:حاج احمد متوسلیان معصومیتی کودکانه داشت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، «ماه عسل» که قسمت بیست و پنجم آن در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان 95 روی آنتن شبکه سه رفت در ابتدا میزبان محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم «ایستاده در غبار» بود که او حرف‌هایش را بعد از پخش آیتمی پیرامون بازدید رییس سازمان صدا وسیما آقای علی عسگری از پشت صحنه برنامه ماه عسل آغاز کرد.

وی در ابتدا گفت: من دهه شصتی هستم و وقتی درباره آدمهایی از جنس حاج احمد متوسلیان و شهید حسن باقری تحقیق می‌کردم نوع مواجهه آن‌ها با مرگ توجه من را جلب می‌کرد. من می‌دیدم آن‌ها با مرگ شوخی می‌کردند و من از مرگ می‌ترسیدم. آنقدر که وقتی به آن فکر می‌کردم هرشب نزدیک به دو ساعت طول می‌کشید تا خوابم ببرد.

احسان علیخانی از او پرسید چطور شد که احساس کردی باید حتما فیلم احمد متوسلیان را بسازی؟ مهدویان در پاسخ گفت: احمد متوسلیان شخصیتی درون گرا، تنها و منزوی داشت که در لحظاتی چنان برافروخته می‌شد که این را در کودکان می‌دیدم. احمد یک معصومیت کودکی داشت و حس می‌کردم این شاخصه فوق العاده اوست. در اولین نسخه اسم

فیلمنامه را گذاشتم کودکی ناتمام چرا که تصور می‌کنم کسی که بتواند این ویژگی را در خود حفظ کند خیلی می‌تواند شخصیت شیرینی داشته باشد.
پس از این صحبت‌ها آقای عسگری یکی از دوستان حاج احمد هم به روی صحنه ماه عسل می‌آید.

وی گفت: اولین باری که او را دید فهمیدم که تعریف‌ها از او درست است، پهلوان سیاه چرده‌ای که خشن بود البته خشن به معنی باصلابت. علیخانی هم در تکمیل توضیح او گفت: به نظر می‌آید حاج احمد صداقت و صراحت را با هم داشت. کسی که جسارت عجیبی داشت.

عسگری ادامه داد: حاج احمد در کار با کسی شوخی نداشت. اگر اشتباه می‌کردیم کاری می‌کرد که آن اشتباه اولین و آخرین اشتباه باشد. اما روح پر از عشق و بزرگی داشت. شما تصور کنید می‌رود به همسر کسی که با او دشمن است کمک می‌کند. آن زن هم‌‌ همان زمان برای شوهرش نامه می‌نویسد که همه من را‌‌ رها کردند در این شهر و دشمن تو به من کمک کرد!

در‌‌ همان لحظه مهدویان خطاب به علیخانی گفت: تو این چیز‌ها را درباره احمد باور می‌کنی؟ من خیلی موارد را در فیلم نیاوردم برای اینکه تصور می‌کردم مردم باور نمی‌کنند و فکر می‌کنند دارم دروغ می‌سازم.

عسگری که حاج احمد فرمانده‌اش بود با بیان خاطره‌ای گفت: حاج احمد یک روز از دست من عصبانی بود، گفته بود که اگر ببینمت می‌کشمت! این شد که همسرم را با خودم بردم بیمارستان. به همسرم گفتم سی ثانیه دیر‌تر وارد شو. وقتی همسرم وارد شد به من گفت مجتبی چرا اینو آوردی؟ با شوخی گفتم: یا وجی‌ها عند الله اشفع لنا عندالله. او ادامه داد: احمد همیشه می‌گفت من نه به دست نیروهای صدام می‌میرم نه منافقین. من به دست ظالم‌ترین أفراد که إسرائیلی‌ها باشند کشته می‌شوم.

در این دقایق مهتدی هم به جمع اضافه شد. او نیز این ماجرای آن سال‌ها را چنین روایت کرد: در آن زمان سفیری آمده بود که هیچ چیز نمی‌دانست و تازه کار بود. ماه رمضان بود، غذا گیر نمی‌آمد، آب و برق نبود و کاملا یک شهر جنگ زده بود. اقای سفیر آمد و به من گفت محسن موسوی آمد به ما کمک کند و بعد دیدیم که آن‌ها را گرفتند و به نوعی ربوده شدند. من با وزیر خارجه لبنان تماس گرفتم و داستان را شرح دادم و حتی بعد با نخست وزیر هم تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردم.

علیخانی می‌گوید چرا سفیر خودمان ماجرا را پیگیری نمی‌کرد که آقای مهتدی می‌گوید چون نه زبان می‌دانست و نه حرف زدن بلد بود!

پسر محسن موسوی کاردار ایران در لبنان هم که جزو میهمانان دیشب بود به علیخانی گفت: هیچ کس نمی‌تواند قسم برخورد و بگوید حاج احمد شهید شده، من دلم می‌گوید حاج احمد زنده است و برمیگردد. در آن سال اوضاع خاصی بر بیروت حاکم بوده و اینکه آن‌ها به بیروت بروند ضروری به نظر می‌رسید. محسن موسوی در آن اوضاع نمی‌دانست چه کار کند و برای همین پدرم و همراهانش با اسکورت ویژه قرار بود به بیروت برسند. البته قبل از این تصمیم نهایی حاج احمد قرار بود بماند و اوضاع منطقه را بررسی کند تا دست پر برود اما در لحظات آخر تصمیم می‌گیرد که‌‌ همان موقع برود.

عسگری با کمی تامل در پاسخ به این سوال که فکر می‌کند سرنوشت حاج احمد چه شده، گفت: قبای اسارت برای او دوخته نشده، قبای شهادت برای او دوخته شده. او تحت هیچ شرایطی حاضر نیست أسیر شود.

مهدویان هم گفت: ما با یک پرونده طرف هستیم که هیچ مطالبه جمعی هم درباره‌اش وجود ندارد. مهندس بهشتی می‌گوید این ماجرا مثل پرونده پزشکی است که به بیمار می‌گویند هزار بیماری صعب العلاج دارد و برای همین همه می‌گویند سخت است و امیدی به آن نیست. من فکر می‌کنم اگر کسی به آن پزشکان بگوید این شخصیت دکتر حسابی است، حافظ یا

سعدی است سریع همه دست به کار می‌شوند. من این فیلم را سأختم تا حاج احمد را یاد همه بیاندازم.

احسان علیخانی در پایان صحبت‌هایش از کمپینی که به دبیری پرویز پرستویی به تازگی راه اندازی شده گفت. او عنوان کرد: به دنبال صدور رای دادگاههای امریکا برای تصاحب حدود دومیلیارد دلار از اموال ملت ایران، کمپین مردمی به دبیری پرویز پرستویی عزیز راه اندازی شده است و هنرمندان زیادی نظیر استاد علی نصیریان، فاطمه معتمدآریا و.... در آن شرکت کردند. این اتفاق برای همه ما جدی است و نباید آن را شوخی بگیریم. فردا از این موضوع بیشتر صحبت خواهیم کرد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران