به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»؛ تبلیغات رنگارنگ و جورواجور سطح شهر و رسانههای دیداری و شنیداری، نگاه و تمرکز هر بینندهای را به خود جلب میکند؛ تبلیغات پر زرق و برقی که در تلویزیون و محیط پیرامونی ما در قالب بیلبوردهای بزرگ، تابلوها، بنرها، سردر فروشگاهها و ... بهصورت اغواکنندهای، تمام ذهن و روح مخاطبان خود را تسخیر میکنند.
صرفاً با تاملی کوتاه و ساده درباره تبلیغات در اشکال و شیوههای مختلف آن، این حقیقت آشکار میشود که این تبلیغات، روزانه هزاران هزار تصویر در ذهن و جان ما ایجاد میکنند و خود به خود، ما را به سمت خرید و مصرف این کالاها و محصولات مختلف سوق میدهند و البته اثرات و تبعات مختلف عمیق فرهنگی و اجتماعی نیز به همراه دارند.
اما آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهایم که نیاز واقعی ما به این محصولات چقدر است و به عبارتی دیگر تا چه میزان، ما به این محصولات «نیاز واقعی» داریم و آیا در بسیاری از مواقع، این احساسِ نیاز به خرید فلان محصول، صرفاً به واسطه حجم گسترده و روزانه تبلیغات رنگین از طریق رسانههای مختلف و محیطهای پیرامونی در ما ایجاد نشده است؟!
از سوی دیگر «محتوای تبلیغاتی» که روزانه به اشکال مختلف انجام میشود، تا چه اندازه واقعی و درست است و تا چه میزان میتوان اطلاعات ارائه شده در تبلیغات کالاها را مبنای خرید آن قرار داد؟ به نظر میرسد حتی اگر تا حدی، احتمال بدهیم که محتوای برخی از این تبلیغات خلاف واقع باشند، بررسی صحت و سقم این تبلیغات، ضروری به نظر میرسد و نیازمند ساز و کار قانونی خاصی خواهد بود.
اگر عدّهای بخواهند به قصد سودجویی و با سوءاستفاده از نیازهای مردم، آنها را گمراه کنند و برای کسب "سودهای نامشروع" باعث حرص و ولع مصرفکنندگان در خرید کالاها و خدمات مختلف شوند، چه مرجعی و مسئولی و با استناد به چه قانونی باید بر این دنیای پر زرق و برق و پرفریب «تبلیغات» نظارت کند و در مواقع ارتکاب به اقدامات و شیوههای خلاف قانون، مقابل بانیان آن بایستد؟
پاسخ به این سؤالات را باید در قانون مهجور مانده و گرد و خاک گرفته «آئیننامه تأسیس و نظارت بر نحوه کار و فعالیت کانونهای آگهی و تبلیغاتی» مصوب 27 اسفند 1358 جستوجو کرد که این قانون توسط شورای انقلاب در 21 ماده تنظیم شده و طی سالهای بعد مشمول اصلاحاتی شده که آخرین بازنگری آن در سال 1392 انجام شده است.
با نگاهی اجمالی به قوانین تبلیغات از سویی و تبلیغات سطح شهر و رسانههای دیداری و شنیداری از سوی دیگر، متوجه فاصله بسیار عمیق و عجیب نص صریح قانون با نوع تبلیغاتی که روزانه شاهد آن هستیم، میشویم.
اهمیت این مسئله و تخلفات بزرگ و رنگارنگی که روزانه در حوزه تبلیغات صورت میگیرد، باعث شد تا در قالب سلسله گزارشهایی با عنوان ثابت «کیش و مات قانون زیر سایه تبلیغات» به بازخوانی قانون تبلیغات کشوری و در ادامه در همین قالب به بررسی مصادیق این تخلفات رنگارنگ و پرتعداد بپردازیم.
طبق ماده 14 قوانین و مقررات تبلیغاتی کشور «استفاده از تابلو یا نوشتهها یا نشانههایی که منحصراً به خط غیرفارسی تنظیم شده باشد به استثنای نشانههای بینالمللی ممنوع است؛ نیروی انتظامی موظف است از نصب و ادامه استفاده از آنها جلوگیری کند.» با این تبصره که: « استفاده از خط بیگانه برای معادلنویسی اسامی، عنوانها و عبارتهای فارسی بر روی تولیدات داخلی، بستهبندی کالاها، اماکن، هرگونه اعلان، اوراق تبلیغاتی، آگهیها، تابلوهای تبلیغاتی و سردر مغازهها، خودروها و دیگر موارد، برای معرفی یا بیان کاربری کالا و خدمات، تنها در صورتی مجاز است که اندازه خط بیگانه به لحاظ تناسب، یک سوم(1/3) خط فارسی باشد.»
زبان و اندیشه رابطه تنگاتنگی دارند، به طوریکه زبان شکلدهنده اندیشه است و با ابزار زبان میتوان به بیان اندیشه پرداخت؛ در این راستا با تغییر و تحول یک زبان، باید تغییر و تحول در اندیشه را نیز انتظار داشت و در عین حال تغییر زبان، امری کند و نامحسوس به شمار میرود.
علّت ورود واژههای بیگانه در داخل زبان به عواملی چون برتریهای فنی و علمی، اشتراکات مذهبی، نزدیکی زبانها به یکدیگر، روابط اقتصادی، سیاسی، افراد تحصیل کرده در خارج از کشور، حس برتریجویی، یادگیری زبان و... مرتبط است اما امروزه یکی از مهمترین دلایل هجوم واژگان بیگانه به ویژه واژگان زبان انگلیسی، تمایل به یادگیری و استفاده از این زبان است البته در عصر حاضر آموزش زبان به مثابه یک ابزار جنگ نرم به شمار میرود و صرفاً به منظور ارتباط متقابل نیست.
بسیاری از اندیشمندان حیطه آموزش زبان نیز معتقدند که اکنون تسخیر مرزهای جغرافیایی بنا به دلایل گوناگون امکان پذیر نیست، استعمار نو با مطرح کردن مباحثی چون زبان واحد و فرهنگ واحد به دنبال تسخیر فرهنگها، از بین بردن زبانهای محلی و خلق هویت جدید برای کشورهای دیگر خصوصاً کشورهای رو به توسعه است.
کشور ایران از دیرباز تحت تسلط استعمارگری انگلیس و فرهنگ غرب بوده است؛ با پیروزی انقلاب اسلامی این وابستگی از لحاظ سیاسی و اقتصادی رو به انحطاط رفت اما از لحاظ فرهنگی از این خطر غفلت شد؛ رهبر فرزانه انقلاب این تهاجم فرهنگی سیاستمداران غربی را به خوبی و بهموقع متذکر شدند و در دیدار با استادان دانشگاه ها در 15مرداد 1392 استفاده از واژههای بیگانه در زبان فارسی را رنجآور توصیف کردند:
«بنده از پیش از انقلاب از اینکه واژههای بیگانه بیدریغ در دست و زبان مردم ما به کار میرفت و به آنها افتخار میکردند ـ کأنه کسی اگر چنانچه یک مطلبی را با یک تعبیر فرنگی بیان کند، این را یک افتخاری میدانست، همیشه رنج میبردم؛ متأسفانه تا امروز هم این باقی است! خیلی از سنتهای غلط پیش از انقلاب، با انقلاب از بین رفت؛ این یکی متأسفانه از بین نرفت! یک عدهای کأنه افتخار میکنند که یک حقیقتی را، یک عنوانی را با یک واژه فرنگی بیان کنند؛ در حالیکه واژه معادل فارسی برای آن عنوان وجود دارد، دوست میدارند از تعبیرات غربی استفاده کنند، بعد حالا یواشیواش این دیگر به دامنههای گستردهای در سطوح پایین و سطوح عوامانه هم رسیده که واقعاً رنجآور است.»
ایشان در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در آذر ماه 1392 نیز به کار بردن خط و زبان لاتین در تبلیغات را حیرتآور دانسته و بیان داشتند:
«اسم فارسی را با خط لاتین مینویسند! خوب چرا؟ چه کسی میخواهد از این استفاده کند؟ آن کسی که زبانش فارسی است یا آن کسی که زبانش خارجی است؟ اسم فارسی با حروف لاتین! یا اسمهای فرنگی روی محصولات تولید شده داخل ایران که برای من عکسهایش را و تصویرهایش را فرستادند! خوب چه داعی داریم ما این کار را بکنیم؟ بله، یک وقت شما یک محصول صادراتی دارید، آنجا در کنار زبان فارسی ـ فارسی هم باید باشد البته ـ هرگز نبایستی از روی محصولات ما زبان فارسی برداشته بشود، زبان خارجی هم به آن کشورهایی که خواهد رفت، اگر زبان دیگری دارند، نوشته بشود امّا محصولی در داخل تولید میشود، در داخل مصرف میشود، چه لزومی دارد؟ روی کیف بچههای دبستانی چه لزومی دارد که یک تعبیر فرنگی نوشته بشود؟ روی اسباببازیها همین جور؛ من واقعاً حیرت میکنم.»
در ادامه به بررسی مصدایقی از تخلفات رنگارنگ در حوزه تبلیغات کالاهای مختلف ایرانی با خط انگلیسی در سطح کشور میپردازیم البته این مصادیق، حکایت از احساس «حاشیه امن» بانیان این تخلفات از برخورد با آنها دارد در صروتی که «نیروی انتظامی» طبق ماده 14 قانون تبلیغاتی کشوری موظف است از نصب و ادامه استفاده از آنها جلوگیری کند:


طبق آمار، ایرانیها از مصرف کنندگان بزرگ مواد آرایشی ـ بهداشتی در جهان به شمار میروند، بهعنوان مثال به طور متوسط هر ایرانی ماهانه از یک شامپو برای شستوشوی موی سر خود استفاده میکند؛ خوشبختانه بیشتر این موارد، داخل کشور و زیر نظر متخصصان جوان ایرانی تولید میشوند اما آنچه باعث ناراحتی است، درج زبان بیگانه بر روی این محصولات است بهگونهای که یا نامهای غیر ایرانی دارند، یا آنکه نامهای ایرانی خود را به زبان انگلیسی بر روی محصولاتشان درج میکنند.











خودروهای ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ خودروهایی که نزدیک به 100 هزار ایرانی در تولید آنها دخیل هستند نیز مُبلّغ زبان انگلیسیاند، نه زبان تولیدکنندگان آنها؛ خودروسازانی که این بند از قانون تبلیغات را صراحتاً نقض کردهاند:



اما گناه کودکانمان چیست؟ کودکانی که برای آموزش فرهنگ ایرانی ـ اسلامی به مدرسه میروند باید از لوازم التحریری استفاده کنند که عناوین انگلیسی بر روی آنها موج میزند و با اسباب بازیهایی بازی کنند که قهرمانانش، پهلوانان ایرانی ـ اسلامی نیستند!



استفاده بیرویه از واژگان بیگانه بهویژه واژگان انگلیسی در تبلیغات کالاهای تولید داخل طبق ماده 14 قانون تبلیغات کشوری جرم محسوب میشود و نیروی انتظامی ملزم به برخورد با این تخلفات است و عدم برخورد با این تخلفات در درازمدت، لطمهای بزرگ و جبرانناپذیر به زبان و ادبیات فارسی خواهد بود.
انتهای پیام/