بررسی رویکردها و سیاست‌های احتمالی ترامپ و کلینتون در مواجهه با بحران سوریه

بررسی رویکردها و سیاست‌های احتمالی ترامپ و کلینتون در مواجهه با بحران سوریه

برخلاف کلیشه‌های رسانه‌ای در مورد دو حزب اصلی آمریکا، حداقل در بررسی مواضع ترامپ به نظر می‌رسد دموکرات‌ها جنگ‌طلب‌تر از جمهوری‌خواهان هستند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در چند ماه باقی مانده به پایان سال جاری میلادی بسیاری از بازیگران روابط بین الملل به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چشم دوخته‌اند و در حال بررسی فرصت‌ها و تهدیدهای ناشی از انتخاب هر یک از این نامزدها بر منافع خود هستند. سوریه یکی از مهمترین بازیگرانی است که ممکن است تحولات آن متأثر از سرنوشت انتخابات در آمریکا رقم بخورد. بیم و امیدهای ناشی از تشدید یا فروکش بحران در سوریه شایسته تبیین و شفاف سازی بیشتر است. بنابراین در این یادداشت قصد داریم ابتدا راهبردهای کلان کلینتون و ترامپ در سیاست خارجی را بررسی کرده و سپس نوع نگاه هر یک به بحران سوریه و آینده ای که برای آن تصویر کرده اند را بیان کنیم.

 

کلینتون؛ ملکه هرج و مرج

«برخلاف ترامپ که مواضعش هر دم ازاین‌رو به آن رو می‌شود و ادعا می‌کند نقشه‌های «مخفیانه» برای شکست داعش دارد، «کلینتون» سابقه‌ای پروپیمان دارد که بر اساس آن می‌توانیم مواضع احتمالی‌اش را ارزیابی کنیم. «کلینتون با هر معیار معقولی که در نظر بگیرید، یک جنگ‌طلب است، اما یک جنگ‌طلبِ باظرافت. هرچند او هر جا استفاده از زور را فکر بدی دانسته با آن مخالفت کرده است، دائماً از به راه انداختن جنگ‌های جدید و گسترش جنگ‌های قبلی حمایت کرده است.» این جملات قضاوتی است که نشریه «فارن پالیسی» درباره نامزد دموکرات‌ها انجام می‌دهد و او را رئیس‌جمهور «جنگ‌طلب» آمریکا معرفی می‌کند. به‌طورکلی کلینتون معتقد است بسیاری از بحران‌ها و منازعات بین‌المللی با دخالت و ایفای نقش مستقیم آمریکا به‌راحتی قابل حل شدن است.

البته تجربه رئیس‌جمهور سابق و فعلی آمریکا محدودیت‌هایی برای راهبرد کلان کلینتون ایجاد خواهد کرد. بوش و اوباما بزرگ‌ترین اشتباهات خود را به ترتیب در عراق و لیبی مرتکب شدند. کلینتون در جنگ عراق در سمت نماینده مجلس سنا بود و با حمایت خود از اقدام بوش در این اشتباه سهیم شد و بعدها در کتاب «انتخاب‌های دشوار» به خطای خود اقرار کرد. بر اساس همین تجربه کلینتون در کارزار مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری کشانده شدن پای آمریکا به یک جنگ تمام‌عیار دیگر در غرب آسیا را «اشتباهی جدی» خواند و گفت: «رئیس‌جمهور بعدی آمریکا باید ارتش ما را از یک جنگ زمینی پرهزینه دیگر در خاورمیانه، دور نگه دارد.»

در حمله آمریکا به لیبی او نقش یکی از اصلی‌ترین مجریان جنگ را داشت. «رابرت گیتز»، وزیر دفاع سابق آمریکا می‌گوید: «حمایت هیلاری از یک مأموریت گسترده در لیبی، تردید رییس‌جمهور را برای رویکرد تهاجمی‌تر (در لیبی) برطرف کرد. به‌واقع هیلاری رییس‌جمهور را به آن‌سو هل داد.» ولی علیرغم آنکه اوباما حمله به لیبی را «بزرگ‌ترین اشتباه» خود می‌داند، کلینتون حاضر نیست تجربه لیبی را یک اشتباه بداند. هرچند تکرار آنچه در لیبی اتفاق افتاد دیگر امکان‌پذیر نخواهد بود. زیرا پیامدهای حمله نیروهای ناتو به رهبری آمریکا به لیبی باعث شد چین و روسیه امضای قطعنامه 1973 شورای امنیت در سال 2011 را حیله غرب تلقی کرده و بارها عنوان کردند که اجازه نخواهند داد آمریکا و همپیمانان اروپایی‌اش از مجرای سازمان ملل خالق یک هرج‌ومرج دیگر باشند.


کلینتون با هر معیار معقولی که در نظر بگیرید، یک جنگ‌طلب است، اما یک جنگ‌طلبِ باظرافت. هرچند او هر جا استفاده از زور را فکر بدی دانسته با آن مخالفت کرده است، دائماً از به راه انداختن جنگ‌های جدید و گسترش جنگ‌های قبلی حمایت کرده است.

 

مهار ایران هدف اصلی مداخله کلینتون در سوریه

پرونده پیچیده سوریه تعیین خواهد کرد که وزن و جایگاه راه‌حل‌های «سیاسی» و «نظامی» در دکترین کلینتون به چه ترتیبی است. کلینتون در ایمیل‌های افشاشده از سوی پایگاه ویکی لیکس در مقایسه بین لیبی و سوریه می‌گوید: «لیبی مورد بسیار ساده‌تری بود. اما جدای از هدفِ شایسته و قابل‌تقدیر نجات غیرنظامیان لیبی از چنگ حملات احتمالی رژیم قذافی، عملیات لیبی نتایج طولانی‌مدتی برای منطقه نداشته است. اما وضعیت در سوریه پیچیده‌تر است. موفقیت در سوریه می‌تواند یک تحول عظیم و دگرگونی بزرگی در خاورمیانه ایجاد کند.» او استدلال می‌کند که مسئله سوریه تنها ناظر به تغییر رژیم و برکناری اسد نیست «بلکه شرایط خاورمیانه به دلیل آن‌که ایران پایگاه خود را در آن از دست خواهد داد، بهبود خواهد یافت و درنتیجه این کشور نخواهد توانست رژیم صهیونیستی را تهدید کند یا ثبات منطقه را برهم زند.» به‌وضوح روشن است که هدف اصلی کلینتون از مداخله در سوریه «مهار ایران» و نیز «تأمین امنیت رژیم صهیونیستی» است.

در بخش دیگری از این اسناد آمده است: «روابط استراتژیکی میان ایران و رژیم بشار اسد در سوریه وجود دارد که این امکان را به ایران می‌دهد تا امنیت رژیم صهیونیستی را تضعیف کند البته نه از طریق حمله مستقیم، که در طی سی سال خصومت بین ایران و رژیم صهیونیستی نیز هرگز رخ نداده است، بلکه از طریق حزب‌الله و جانشینان ایران در لبنان، که بسیار قدرتمند و مسلح هستند و ایران از طریق سوریه به آن‌ها آموزش داده است. نابودی رژیم اسد این اتحاد خطرناک را به پایان خواهد رساند. رهبران رژیم صهیونیستی به‌خوبی می‌دانند که چرا شکست اسد در حال حاضر در راستای منافع آن‌هاست.»

چه‌بسا از همین روی است که «جرمی باش» مشاور سیاست خارجی هیلاری کلینتون می‌گوید: «بازنگری سیاست آمریکا در قبال سوریه از نخستین اولویت‌های تیم امنیت ملی کلینتون خواهد بود.»

رابرت فورد، سفیر سابق آمریکا در سوریه درباره این بازنگری می‌گوید: «اجماعی گسترده روی لزوم اتخاذ رویکردی جدید که بتواند به دولت اسد فشار بیاورد، وجود دارد. این اجماع نشان می‌دهد که لیستی از خواسته‌ها شامل حملات هوایی محدود و کمک به مخالفان، اما با هدف امتیاز گرفتن از دولت سوریه برای رسیدن به توافق سیاسی وجود دارد.»

«میشل فلورنوی» که در صورت برگزیده شدن هیلاری کلینتون به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید آمریکا، وزیر دفاع احتمالی آمریکا خواهد بود، در باب جزئیات این بازنگری می‌گوید اگر به این سمت برگزیده شود «به ارتش آمریکا دستور می‌دهد که نیروهای بشار اسد را از جنوب سوریه بیرون کنند و همچنین نظامیان آمریکایی بیشتری را برای مبارزه با تکفیری‌های داعش در منطقه اعزام می‌کند.» فلورنوی معتقد است «سیاست آمریکا باید حذف اسد از قدرت باشد حتی اگر نیاز به استفاده از قدرت نظامی محدود باشد.» به‌کارگیری گزینه نظامی شامل حمله هوایی هدفمند و برقراری منطقه «پروازممنوع» بر فراز بخش‌هایی از سوریه می‌شود که در دستان معارضان مسلح تحت حمایت آمریکا است. در این طرح ایالات‌متحده در پی احیای ارتش آزاد سوریه -به‌عنوان نیروی زمینی جنگ- خواهد بود. زیرا از نظر آمریکا در بین گروه‌های مسلح ارتش آزاد از مشروعیت و اعتبار سیاسی بیشتری برخوردار است، عناصر نظامی آن عموماً سوری هستند و می‌توانند موازنه قدرت را در صحنه نبرد تغییر بدهند. علاوه بر همه این‌ها روسیه بهانه‌ای برای حمله علیه این گروه ندارد. تنها لازمه‌اش نیز این است که آمریکا برای این گروه یک مکان امن تهیه کند و از آن‌ها پشتیبانی هوایی کند.

فلورنوی موقعیت جغرافیایی حملات هوایی و برقراری منطقه پروازممنوع را برخلاف نظر رایج، جنوب سوریه می‌داند. جالب‌تر آنکه وی هدف از برقراری منطقه پروازممنوع را نه ساماندهی مهاجران بلکه حمایت از معارضان مسلح یا همان نیروهای ارتش آزاد می‌داند. به عبارت دقیق‌تر او بر این باور است که تشدید فشار بر دولت سوریه باید از طریق حمایت همزمان از معارضان جبهه جنوبی سوریه و جبهه شمالی صورت پذیرد. در دو سال گذشته جبهه شمالی سوریه - جایی که نیروی‌های دموکراتیک سوریه حضور دارند – از پشتیبانی همه‌جانبه‌ای از ناحیه آمریکا برخوردار بوده است. فعالیت‌های آمریکا در جبهه شمالی به آن امید صورت می‌گرفت که علاوه بر تشکیل نیروی پیاده‌نظام نیابتی برای مبارزه با داعش در شمال سوریه، زمینه‌ساز تحقق طرح تجزیه مناطق کردنشین سوریه به‌عنوان اهرم فشار مؤثری بر دولت مرکزی باشد. حال‌آنکه فلورنوی با تمرکز بر جبهه جنوبی قصد دارد علاوه بر برنامه‌ریزی در جهت سقوط دولت سوریه، طرح تجزیه مناطق دروزی نشین سوریه و لبنان را کلید بزند که می‌تواند نقش کمربند امنیتی را برای رژیم صهیونیستی در ارتفاعات جولان ایفا کند.

کلینتون برای عملیاتی ساختن اهداف نظامی خود دو اقدام مهم و اساسی را انجام خواهد داد:

1-بازسازی ائتلاف سه‌گانه آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی در کنار تلاش برای شکل‌دهی به یک اجماع بین‌المللی در مبارزه با تروریسم که نقش کشورهای اروپایی به علت بحران آوارگان در آن پررنگ خواهد بود. این ائتلاف در گام اول وظیفه سازمان‌دهی معارضین سوری و آموزش و تسلیح آن‌ها را دارد. و در گام دوم از حملات هوایی به رهبری امریکا حمایت و پشتیبانی خواهد کرد.

2-یافتن بهانه‌ای برای حملات هوایی؛ در سال 2013 نیز آمریکا به بهانه به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی توسط اسد قصد داشت زیرساخت‌های نظامی سوریه را با بمباران هوایی از بین ببرد ولی درنهایت آمریکا نتوانست. این بار احتمالاً به بهانه ممانعت دولت سوریه از برقراری آتش‌بس این حمله‌ها انجام شود. با این بهانه آمریکا می‌خواهد با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های کروز فرودگاه‌ها، پایگاه‌های نظامی و مواضع توپخانه‌ای سوریه را –که هیچ نیروی روسی در آن حضور نداشته باشد- مورد هدف قرار بدهد.

 

البته برخی معتقدند این اقدام آمریکا باعث افزایش نظامی‌گری روسیه در سوریه می‌شود. بااین‌حال طرفداران «حمله نظامی هدفمند» می‌گویند می‌توان با مغایر نشان دادن اقدامات بشار اسد و تعهدات بین‌المللی روسیه درزمینه آتش‌بس، موافقت پوتین را جلب کرد. به‌عبارت‌دیگر، باید به پوتین این سیگنال ارسال شود که متحدانش در قبال نقض توافقات بین‌المللی مستوجب پرداخت هزینه می‌باشند.

 

رابرت فورد هم -که از افراد نزدیک به کلینتون در امور سوریه هست- معتقد است: حمله نظامی به سوریه اگرچه در کوتاه‌مدت دامنه درگیری‌های را افزایش داده و موجب حضور بیشتر ایران و روسیه می‌شود ولی سرانجام افزایش فشار و هزینه‌ها این دو کشور را به پذیرش خواسته‌های آمریکا در میز مذاکره وادار می‌کند.درصحنه دیپلماسی هم کلینتون تلاش خواهد کرد روس‌ها را با ادبیاتی نظیر اینکه «اولویت ما در حال حاضر مبازره با داعش به‌عنوان دشمن مشترک است نه سرنگونی اسد» به خود نزدیک کرده و همکاری آن‌ها را جلب کند.


نوع مواجهه ترامپ با پرونده سوریه ترکیبی از سه‌گانه‌ای است که سالیوان به آن اشاره می‌کند. او در برابر داعش موضع جنگ‌طلبانه دارد، در قبال دولت سوریه به دنبال تغییر رژیم و مبارزه برای سرنگونی بشار اسد نبوده و موضعی صلح طلبانه دارد و می‌گوید: «فرض کنیم که بشار اسد در قدرت نباشد، چه کسی جایگزین او خواهد شد؟ نیروهایی که آمریکا از آن‌ها حمایت می‌کند؟ چه اتفاقی افتاد وقتی ما این کار را در لیبی انجام دادیم؟ به نظرم این کار تماماً اشتباه بود.»

ترامپ؛ مبهم‌ترین نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

خطرناک، احمقانه، غیرمنطقی، ترسناک، وحشتناک، غیرمسئولانه، فاجعه و... این‌ها تنها برخی از کلمات مورد استفاده برای توصیف چشم‌انداز ریاست جمهوری دونالد ترامپ توسط سیاستمداران، دیپلمات‌ها و تحلیلگران در سراسر جهان است. تصویر روشنی ازآنچه در دوره ترامپ روی خواهد داد وجود ندارد. او هیچ سابقه‌ای نه‌تنها در سیاست خارجی بلکه سیاست ندارد. تنها می‌توان قضاوتی ناپایدار از جملاتی که بدون اعتقاد راسخ از زبان ترامپ خارج می‌شود داشت. زیرا او بارها نشان داده که مواضع خود را تغییر می‌دهد. او می‌گوید: «من در سیاست خارجی دکترین خاصی ندارم و در هر موقعیت بنا به آن موقعیت تصمیم می‌گیرم.» او در تبیین بیشتر از سیاست خارجی خود آن را سیاستی اعلام کرد که «هدفمندی را جایگزین بی‌برنامگی، استراتژی را جایگزین ایدئولوژی و صلح را جایگزین هرج‌ومرج خواهد کرد.» او معتقد است «آمریکا مجبور است سیاست خارجی خود را خانه‌تکانی کند و به اصول اساسی خود بازگردد. متأسفانه پس از جنگ سرد، سیاست خارجی ایالات‌متحده به‌شدت تضعیف شد و در تعریف چشم‌اندازی نو برای دوره‌ای تازه شکست خورد. در حقیقت هر چه جلوتر رفت سیاست خارجی اش بیشتر و بیشتر از مسیر خارج شد. منطق جای خود را به حماقت داد و تکبر و خودبزرگ‌بینی پی‌درپی در سیاست خارجی فاجعه آفرید.»

 

تغییر اولویت‌های آمریکا در سیاست خارجی ترامپ

به نظر او آمریکا برای بیرون آمدن از این مشکلات باید «به جای تمرکز بر «ملت‌سازی» در بیرون از مرزها به مسائل داخلی خود بپردازد.» ترامپ اقتصاد و امنیت داخلی را مهم‌ترین اولویت‌های خود می‌داند و می‌گوید: «برخلاف سایر نامزدها، جنگ و مداخله جزء اولویت‌های من نیست. البته در به‌کارگیری از نیروی نظامی آمریکا در زمانی که هیچ جایگزینی وجود ندارد تردیدی نخواهم کرد.»ترامپ حمله هوایی نیروهای ناتو به یوگسلاوی در حمایت از مبارزان کوزوو در دهه 1990 و تلاش برای از بین بردن داعش را از این قبیل می‌داند.جک سالیوان، گزینه احتمالی کلینتون برای مشاور امنیت ملی‌اش، می‌گوید: «ترامپ ترکیبی از جنگ‌طلبی، صلح‌طلبی و انزواگرایی را در سیاست خارجی ارائه می‌کند.»

نوع مواجهه او با پرونده سوریه نیز ترکیبی از سه‌گانه‌ای است که سالیوان به آن اشاره می‌کند. او در برابر داعش موضع جنگ‌طلبانه دارد، در قبال دولت سوریه به دنبال تغییر رژیم و مبارزه برای سرنگونی بشار اسد نبوده و موضعی صلح طلبانه دارد و می‌گوید: «فرض کنیم که بشار اسد در قدرت نباشد، چه کسی جایگزین او خواهد شد؟ نیروهایی که آمریکا از آن‌ها حمایت می‌کند؟ چه اتفاقی افتاد وقتی ما این کار را در لیبی انجام دادیم؟ به نظرم این کار تماماً اشتباه بود.» و نسبت به بحران سوریه و حل‌وفصل شدن آن دخالتی نمی‌کند و موضع انزواگرایانه در پیش می‌گیرد و ترجیح می‌دهد به جای پرداختن به مسائل سوریه مشکلات داخلی آمریکا را سامان بدهد. البته بر اساس تغییرات مکرر مواضع او، این مواضع در قبال بحران سوریه می‌تواند تغییر کند.

ترامپ در ریشه‌یابی پیدایش داعش عملکرد آمریکا در غرب آسیا را عامل اصلی تلقی می‌کند و می‌گوید: «اشتباهات ما در عراق به مصر و لیبی و به زمین‌گیر شدن اوباما در سوریه ختم شد. هرکدام از این شکست‌ها به فراگیر شدن هرج‌ومرج در منطقه کمک کرد و فضای مورد نیاز را در اختیار داعش گذشت تا رشد کند و بال‌وپر بگستراند.» به‌عبارت‌دیگر او ظهور داعش را نتیجه مستقیم سیاست‌های اوباما و کلینتون می‌داند. ترامپ برای نابودی داعش راه‌حل‌های مختلفی را پیشنهاد کرده است نظیر:

- بمباران سریع منابع نفتی داعش و قطع منابع مالی آن

- توقف پروژه آموزش و تسلیح معارضان سوری. او حمایت اوباما از معارضان را کاری خطرناک توصیف می‌کند و در توضیح علت آن می‌گوید: «ما دقیقاً از ماهیت این افراد اطلاعی نداریم. احتمال پیوستن نیروهای مورد حمایت آمریکا به داعش وجود دارد.» بدبینی ترامپ نسبت به گروهای معارض سوری حتی شامل مهاجران نیز می‌شود. «چه‌بسا بسیاری از این مهاجران داعشی باشند و بخواهند امنیت آمریکا را خدشه‌دار کنند. من از ورود غیرقانونی این مهاجران به آمریکا جلوگیری می‌کنم.»

- ایجاد منطقه امنی برای پناهندگان در سوریه و جلوگیری از مهاجرت آن‌ها به کشورهای غربی. ترامپ می‌گوید «کشورهای خلیج‌فارس باید هزینه‌های شکل‌گیری این منطقه را بپردازند.»

- حمایت از هرگونه تلاشی برای نابودی داعش. ترامپ حضور نظامی روسیه در سوریه را ناشی از احساس ناامنی پوتین از بازگشت تروریست‌ها به داخل خاک این کشور می‌داند. او می‌گوید: «هدف پوتین نابودی داعش است.» از نظر او به حملات هوایی روسیه علیه داعش ایرادی وارد نیست.

نتیجه‌گیری

برخلاف کلیشه‌های رسانه‌ای در مورد دو حزب اصلی آمریکا، حداقل در بررسی مواضع ترامپ به نظر می‌رسد دموکرات‌ها جنگ‌طلب‌تر از جمهوری خواهان هستند. ترامپ هرچند ظاهری خشن و عصبانی دارد ولی با اقدام نظامی فراگیر به‌خصوص در منطقه غرب آسیا مخالف است. ولی کلینتون ابایی از ابراز علاقه خود به استفاده از گزینه نظامی ندارد. علاوه بر این، سوریه جزو اولویت های اصلی کلینتون خواهد بود در حالی که این موضوع برای ترامپ از اهمیت بالایی برخوردار نیست. در هر حال، صحنه سوریه در پنج سال گذشته پیچیده‌تر از آن شده است که کلینتون بتواند به راحتی به اهداف خود دست پیدا کند یا ترامپ با خیالی آسوده خود را از صحنه درگیری دور نگه دارد. به نظر می رسد برنامه های دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه در مقام عمل تفاوت‌هایی با بیانات و لفاظی‌های انتخاباتی خواهد داشت. بنابراین با در نظر داشتن برخی احتمالات بایستی تا سال آینده میلادی و آغاز به کار رئیس جمهور جدید آمریکا منتظر ماند.

مصطفی محمدی/ دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی

اندیشکده راهبردی تبیین

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت