قراردادهای جدید نفتی الگوی دموکراسی در کشور را مخدوش میکند
یک کارشناس اقتصادی با بیان این که مهمترین اشکال قراردادها نفتی مخدوش شدن الگوی دموکراسی در کشور است گفت: زمانی که قراردادی محرمانه تنظیم میشود و مفاد آن براساس توافقات شخصی صورت میگیرد الگوی دموکراسی کشور مخدوش میشود.
به گزارش خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، وجود منابع بسیار غنی زیر زمینی در جمهوری اسلامی ایران به ویژه معادن راهبردی نفت و گاز از یکسو و نیازمندی به بهرهبرداری از فناوریهای روز دنیا در نحوه استحصال و استخراج این منابع از سوی دیگر به عنوان نقطه اتصال نظام سیاسی ایران با شرکتهای خارجی متخصص در امور نفت و گاز تلقی میشود.
در این بین ضرورت طراحی الگوی جامعی از نحوهی نگارش و انعقاد قراردادهای نفتی که در عین سهل کردن امکان دستیابی به منابع نفت و گاز، حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز به نحو دقیق و کامل تأمین کند، بر هیچ کس پوشیده نیست.
ماده (7) «قانون وظایف و اختیارت وزارت نفت» صلاحیت تدوین الگوی قراردادهای نفتی را بر عهده هیئت وزیران قرار داده و در این خصوص مقرر میدارد: «شرایط عمومی قراردادهای نفتی با پیشنهاد وزیر نفت به تصویب هیأت وزیران می رسد.»
هیئت وزیران در مقام اعمال این صلاحیت مصوبهای را تحت عنوان «تصویب نامه در خصوص شرایط عمومی، ساختار و الگوی قراردادهای بالادستی نفت و گاز» در تاریخ 1394.8.11 به تصویب رساند. این الگو به عنوان ملاک انعقاد قراردادهای جدید نفتی و گازی جمهوری اسلامی ایران پس از برجام تلقی میشد. این الگو به علت لطمات و ضربههای فراوانی که نظام جمهوری اسلامی در عرصه قراردادهای نفتی و گازی متحمل شده بود، به وسیله علاقهمندان به نظام، با حساسیت بالایی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و ایرادات حقوقی و قانونی در زمینه مغایرت با اصول قانون اساسی، سیاستهای کلی نظام و قوانین عادی نسبت به این مصوبه مطرح شد.
پس از آن دولت در تاریخ 1395.5.13 در مصوبه دیگری تحت همین عنوان برخی از ایرادات مطرح شده را رفع کرد اما با این وجود به نظر میرسد مصوبه جدید نیز همچنان در حوزههایی با ابهامات و ایراداتی مواجه است. در همین رابطه به گفتوگو با محمدرضا مهدیاراسماعیلی نشستهایم.
تسنیم: نظر شما درمورد ابهامات قراردادهای جدید نفتی چیست؟
مهدیاراسماعیلی: در ابتدا باید بیان کنم که جریان قراردادهای IPC از جایی شروع شد که ایران دچار تحریم شد و دیگر نمیتوانست نفت بفروشد، درنتیجه فروش نفت ما کاهش پیدا کرد. در اوج تحریمها تولید نفت ما تا حدود 500 هزار بشکه در روز پایین آمد.
بعد از این اتفاق، مسئولان به دلیل اینکه کشور بازار نفت خود را از دست داده بود و کشورهای دیگری چون ونزوئلا سهم ما در این بازار را پوشش میدادند ناچار شدند تا بر مزیت نفت ایران بیفزایند. در آن اثناء بود که گفته شد ایران باید یک مزیتی برای مشتریانش قائل شود تا با وجود این جذابیتها سهم خود در بازار را احیا کند.
این مسئله منجر به این شد که مسئولان قراردادهای جدیدی را تحت عنوان IPC تنظیم کنند. در این قراردادها تفاوتهایی وجود دارد که ادعا میشود مزیتی ایجاد کرده است که منجر به بالا بردن جذابیتهای رقابتی ما در مقابل دیگر کشورها شود.
اما با توجه به این مقدمه درمورد این قراردادها دو ابهام بسیار مهم وجود دارد؛ اولین ابهام این است که ما نمیدانیم در این قراردادها به چه شکلی برای مخاطب جذابیت ایجاد شده که منجر به ضرر برای کشور نشود؟ برای مثال زمانی که من با شما معاملهای انجام میدهم برای اینکه برای شما جذابیتی ایجاد کنم یا باید تخفیف بدهم یا گارانتی در نظر بگیرم یا حتی مقدار بیشتری از کالایم را در مقابل مبلغی که میپردازید؛ پرداخت کنم. ممکن است بگویند که باجی ندادهاند و جذابیتهای این قراردادها از نوع باج نیست بلکه یک مزیت ویژهای را خلق کردهاند که آن مزیت در عین حال که برای مشتری جذاب است منافع ما را هم تأمین میکند. در اقتصاد ما به این مسئله ارتقای بهینه پارتو میگوییم.
بهینه یا کارآیی پارتویی مفهومی است که در آن؛ بدون کاهش از منفعتی که ما به دیگران میدهیم، منفعت ما افزایش پیدا کند یا برعکس. دولت باید روشن کند که آیا نقطه جدید بهینه پارتویی پیدا کرده است؟ اگر پیدا کردهاند خوب اعلام کنند تا ما نیز بدانیم.
علی الاصول زمانی که کسی چنین نوآوریها یا ابداعات جذابی میکند، به سرعت آن را بیان میکند تا ذوق خود را به دیگران نشان دهد ولی قراردادهای نفتی ما محرمانه هستند حتی مسئولین عالی کشور نیز از جزئیات آن بیخبر هستند پس عقل میگوید کشف جدیدی رخ نداده است.
اگر دولت مزیت جدیدی را کشف کرده بود، بیان میکرد. در متن 11 صفحهای که مصوّبه دولت است نیز کلامی از مزیت جدیدی که ما کشف کردهایم تا حافظ منافع دو طرف باشد، وجود ندارد. حال اگر بهینه پارتویی در کار نیست و دولت برای ایجاد جذابیت در قراردادهای نفتی باج داده است که این کار دیگر هنر به حساب نمی آید.
دومین ابهامی که در رابطه با این قراردادها وجود دارد و کسی نیز پاسخگو نیست، این است که این قراردادها برای زمانی بود که به دلیل وجود تحریم، ما با مشکل فروش نفت مواجه بودیم. به عبارتی شأن نزول این قراردادها حل مشکل عدم حضور پیمانکاران بزرگ نفتی در شرایط تحریم بود.
مگر نه اینکه برجام را امضا کردیم تا تحریمها برداشته شوند و ما بتوانیم سرمان را بالا بگیریم و درست مثل سایر کشورها با هرکسی که میخواهیم معامله کنیم؟ اگر چنین شده باشد که IPC سالبه به انتفاع موضوع است؛ یعنی تحریمها که علت اصلی تنظیم چنین قراردادهایی بودهاند دیگر ملغی شدهاند.
*قراردادهای نفتی الگو دموکراسی را مخدوش میکند
تسنیم: اشکال اصلی این قراردادها چیست؟
مهدیاراسماعیلی: مهمترین اشکال این قراردادها این است که الگوی دموکراسی در کشور را با تهدید مواجه میکند؛ یعنی زمانی که قراردادی محرمانه تنظیم میشود و مفاد آن براساس توافقات شخصی صورت میگیرد و اشخاص در آن نقش محوری دارند؛ الگوی دموکراسی کشور ما که در آن عمر هر دولت را 4 سال یا در نهایت 8 سال میداند، مخدوش میشود. دلیل این موضوع هم این است که منعقدکنندگان IPC عملا تا پایان عمر قرارداد انتفاع جانبی پیدا میکنند و این تبعات فسادی زیادی دارد.
*IPC چه بلایی بر سر نیروی انسانی میآورد؟
تسنیم: آسیب اصلی این قراردادها را چه میدانید؟
مهدیاراسماعیلی: آسیبی که به نیروی انسانی ما وارد میشود؛ مهمترین آسیب قراردادهای جدید نفتی است. زمانی که براساس این قراردادها اختیار مخزن و مدیریت پروژه را به خارجیها واگذار کنیم؛ نیروی انسانی ما آسیب میبیند.
ما این موضوع را یکبار در صنعت انرژی هستهای خودمان تجربه کردهایم که به عناوین مختلفی چون تعلیق و ... فعالیتهای خود را محدود کردهایم و در سالهای اخیر نیز این محدودیتها تشدید شده است. این مسئله موجب میشود که پرسنل ماهر و دانشمندانی که در این حوزه فعالیت میکنند در طول زمان به آرامی از مجموعه خارج شوند.
حتی اگر خارج نشوند و بهعنوان پرسنل اداری حقوق دریافت کنند چون کار تخصصی خود را انجام نمیدهند؛ تجربههای آنها به نسل بعدی منتقل نمیشود. بعد از 10 سال که عمر مفید یک نسل به پایان میرسد؛ نسل بعدی دارای دانش تجربی مناسبی نخواهد بود. این موضوع تا حدودی در صنعت هستهای اتفاق افتاد و نسل جدید نمیداند که باید از چه کسی چه تجربیاتی را دریافت کند چراکه متخصصین این حوزه پراکنده شدهاند. قراردادهای جدید نفتی این اتفاق را در صنعت نفت نیز رقم خواهد زد.
زمانی که ما اختیار صنعت نفت خود را برای 25 سال به یک شرکت خارجی واگذار کنیم؛ آن شرکت علاوهبر اینکه مدیریت و تصمیمگیری را خود برعهده دارد، نیروها و متخصصین خود را به کار میگمارد. در نتیجه بیاستفاده ماندن مهارتهای پرسنل ماهر در این 25 سال آسیب اول در این ماجرا است.
آسیب دوم مربوط به نسل بعدی است. از آنجا که پرسنل ماهر کار نمیکنند؛ نسل بعدی نیز که باید شیوه ی کار را از نسل قبلی بیاموزند، دانش تجربی مورد نیاز را بدست نمیآورند.
آسیب سوم نیز به نسل سوم وارد میشود و این نسل به دلیل اینکه نسل دوم هیچ کار خاصی انجام نداده است و مهارت به خصوصی هم ندارد اصلا وارد صنعت نفت نمیشوند و لذا بعد از 25 سال شما فجیعترین برنامه را بر سر نیروی انسانی خود پیاده کردهاید، طوری که احتمالا دیگر پرسنل ماهری نخواهید داشت. از این رو قراردادهای IPC به نوعی واگذاری صنعت نفت به خارجیها محسوب می شود و این یک تهدید بزرگ است.
یکی دیگر از تجربیات ما که با این موضوع مرتبط است، بحث جمعیت بود. زمانی که ما در مقطعی احساس کردیم جمعیتمان زیاد شده است؛ به فکر کنترل جمعیت افتادیم و بعد که با مشکل مواجه شدیم و به عقب نگاه کردیم متوجه شدیم که دیر شده و حالا باید برای جبران این خلاء تلاش کنیم.
همانطور که الان دقیقا فهمیدهایم که احیای جمعیت در یک بازه کوتاه امری محال است، اگر ما 25 سال بعد احساس کنیم که به نیروی ماهر و متخصص در صنعت نفت نیاز داریم مگر میتوانیم ظرف یک یا دو سال این خلاء را جبران کنیم؟!
اگر صنعت نفت ما 25 سال از کار عملیاتی فاصله بگیرد با این سرعت رشد فنی که در این صنعت وجود دارد آیا ما در 25 سال آینده حرفی برای گفتن داریم؟ ما همین امروز بنابر نظر مسئولین نیروی ماهر کافی نداریم. اگر همین نیروهای موجود را هم از دست بدهیم در 25 سال آینده نیروهای ما اصلا سر در میآورند که باید چه کار کنند؟
*تاریخ صنعت نفت ما پر از تجربیات ناموفق است
تسنیم: تحلیل شما از بحث تولید صیانتی و نسبت این شیوه با قراردادهای IPC چیست؟
مهدیاراسماعیلی: در ارتباط با بحث تولید صیانتی باید بگویم که اگر مخزن را مانند یک موجود زنده که نیاز به آب، غذا و تمیز شدن دارد در نظر بگیریم، این مخزن باید دلسوزانه مورد توجه قرار بگیرد. یعنی زمانی که وقت تولید آن است باید تولید کنید و زمان استراحتش نیز استراحت کند یا زمانی که نیاز به تزریق گاز دارد به آن گاز تزریق شود.
شرط اصلی این کار هم این است که به اصطلاح مادر مخزن از آن نگهداری کند. برای مثال اگر یک بچه را به فرد غریبهای بسپارید که بارها دشمنی آن را دیدهاید و پیش از این با شما سابقه نسلکشی داشته عقلانیتر است یا اینکه بچه را به مادر او بسپارید؟! حتی اگر اصلا دانش تربیت فرزند را نداشته باشد تا او را بزرگ کند، باز هم هیچ عقل سلیمی اجازه نمیدهد که بچه را از صاحبش بگیرند و به دشمنش بدهند تا بزرگش کند!
اگر چه که صاحبش اوصل تربیتی را نداند و دشمنش بنیانگذار علم تربیت باشد! علت هم کاملا روشن است. دشمن ما حتی اگر دانش خوبی هم داشته باشد آن را برای ما صرف نمی کند.
لازم است توجه کنید که اینجا انتخاب ما بین دایه و مادر نیست بلکه بین دشمن و مادر است، آیا کسی بچه خودش را به دست دشمن میسپارد؟ درست است که دشمن دارای تجربه و دانش فنی است ولی به نفع ما کار نمیکند. برای مثال مگر شرکت توتال که به ایران آمد و برای پارس جنوبی چندین سال تحقیقات کرد؛ یک برگ از نتایج تحقیقاتش را به ما داد؟!
توتال نتایج تحقیقاتش را به قطر برد و در نتیجه امروز میزان استخراج قطر از پارس جنوبی چندین برابر ماست. حتی به ایران آدرس اشتباهی داده بود تا ما از لایهای که از ظرفیت گاز بالاتری برخوردار بود؛ گاز استخراج نکنیم.
در تاریخ تجربههای ناموفق دیگری نیز در صنعت نفت داشتهایم که شرکتهای خارجی درست در اوج شکوفایی این صنعت کار را رها کردهاند و رفتند تا دست ما در پوست گردو بماند. دلیل آن نیز قراردادهای مطلوبتری بود که به آن ها پیشنهاد میشد.
*آگاهی عمومی تنها راه مقابله با IPC
تسنیم: شما چه راهکاری را برای ایجاد مطالبه مردمی در مقالبه با این قراردادها پیشنهاد میکنید؟
مهدیاراسماعیلی: من معتقدم حل این قبیل مشکلات ما در گروی مطالبه عمومی جامعه است و مطالبه عمومی مستلزم آگاهی عمومی است؛ یعنی ما اگر بتوانیم جامعه را از منافع خودش آگاه کنیم، جامعه خودش مسیر مطلوب خود را انتخاب میکند و پیش میرود. ولی بسیاری از مردم اصلا از IPC اطلاعی ندارند و ما باید خیلی ساده و عامیانه مسائل را مطرح کنیم تا میزان آگاهی مردم افزایش پیدا کند و انتخاب درستی داشته باشند.
تنها راه ما برای حفظ منافع کشور این است که جامعه را با خودمان همراه کنیم. برای همراه شدن جامعه با ما لازم است که مردم مسائل را ساده شده بشنوند تا درکش آسان باشد.
تشبیهی که بنده بین مخازن نفتی مان با بچه هایمان داشتم نیز به همین علت بود. ما در گذشته نه چندان دور ، به امید رشد و تربیت بهتر، بچهای را به دشمن دادهایم تا برایمان بزرگ کند و او بچه ما را در خردسالی یا در آستانه شکوفایی رها کرده یا کشته است و حالا میخواهیم برای 25 سال بچه را به دست دشمن بدهیم. عقل نمیپذیرد که در آینده این کار برای جامعه ما ثمر داشته باشد. پرهیز امروز بهتر از اندوه فردا است.
انتهای پیام/