قناعت، بخلورزیدن و مصرفنکردن نیست
قناعت در لغت به معنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز، و رضایت به چیزی است که نصیب شخص میشود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در احادیث گاهی کلمه قناعت به معنای مطلق رضایت به کار رفته است.در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص استعمال میشود. صفت قناعت موجب میشود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و اضافه بر آن را نطلبد. بنابراین میتوان گفت قانع کسى است که به اندک بسنده مىکند و ناخشنود نمى شود و به سهم خویش راضی است.عقل سالم قناعت را به علت آثار ارزشمند آن، بر میگزیند و آن را به سود شخص میداند. و از جمله آثاری که به دنبال دارد: بینیازی انسان از غیر خود و قدرت یافتن آدمی برای تحمل کمبودها و صبر بر آنها، گرچه انسان در ظاهر با قناعت، از امکانات ظاهری استفاده کمتری میکند، ولی به جهت عاقبت قناعت، این عمل مورد پذیرش عقل است.
هر اندازه سطح دانش شخص نسبت به جهان و نفس خود بیشتر میشود و با عمق بیشتری به مسائل انسانی توجه میکند، در پذیرش صفات پسندیده انسانی، از جمله صفت قناعت، آمادگی بیشتری پیدا میکند.بنابراین روشن مىگردد که قناعت جلوه اى از حالت و ملکه زهد است که در رفتار و سطح معیشت زندگى انسان پدید مىآید و در واقع زندگى زاهدانه همان زندگى با قناعت ساده و به دور از آزمندى، رفاه زدگى، تجملگرایى و تنوعطلبى است.امیر المومنین (ع) نیز قناعت را به زندگى ساده و کم زرق و برق و سبک تفسیر کرده است: به اندک دنیا بسنده کنید تا دینتان سالم بماند؛ زیرا مومن به اندکى که کفایتش کند قناعت دارد.
به طور کلی باید توجه داشت که قناعت، بخل ورزیدن و یا مصرف نکردن نیست، قناعت آن است که انسان از امکانات خویش به صورت صحیح و با بهره وری مناسب و رعایت الگوی مصرف توصیه شده در جامعه و مطابق دستورات اسلام استفاده کند و در این امور از زیاده روی و ریخت و پاش اجتناب ورزد. درباره تفاوت قناعت با بخل باید گفت که قناعت بیشتر در اخلاق فردی مطرح است و مربوط به استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از زیاده روی در هزینه و مصرف و رضایت به نعمتهای الهی است، اگر چه اندک باشد، در حالی که بخل مربوط به اخلاق اجتماعی است، آن گاه که انسان باید به یاری دیگران بشتابد و از امکانات مالی و اعتباری خویش در جهت دستگیری و یاری افراد نیازمند استفاده کند، بخل بورزد و هزینه نکند. قناعت تجلی مناعت طبع و بزرگواری و زهد و تحمل آدمی است، در حالی که بخل صفت رذیله و ناشی از حقارت نفس و نمود خودخواهی انسان است.
هیچکس از شخص قانع عزیزتر نیست
امام صادق (ع) فرمود: خداوند تمام امور مومن را به خودش واگذار کرده، ولى به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند، مگر نمىبینى خداوند در این باره فرموده: عزت مخصوص خدا و رسول او و مومنان است؟ بنابر این سزاوار است مومن همیشه با عزت باشد و زیر بار ذلت نرود. پیامبر اکرم (ص) فرمود: شایسته نیست که مومن خود را ذلیل کند. بى گمان، یکى از چیزهایى که سبب عزت و بزرگى انسان مىشود و او را از ذلت و خوارى نجات مىدهد قناعت است.
امیر مومنان (ع) فرمود: هیچ کس از شخص قانع عزیزتر نیست. قناعت وسیله عزت است. قناعت سبب عزت و بى نیازى از مردم است. قناعت پایدارترین عزت است. کسى که به آنچه خدا براى او مقدر کرده است راضى نباشد، خواه ناخواه چشم طمع به مال دیگران خواهد داشت که در نتیجه، دست نیاز به سوى آنان دراز خواهد کرد و این خود موجب ذلت و خوارى او خواهد شد. و این درست بر خلاف دستورات اهل بیت علیهمالسلام است. امام صادق (ع) فرمودند: چه زشت است براى مومن که میل و رغبتى در او باشد که او را خوار و ذلیل کند.
ذکر یک نکته
انسان اگر بخواهد در کار و تلاش دنیایی، گرفتار حرص و طمع نشود، باید اعتدال و میانهروی را سرلوحه برنامههایش قرار دهد، میانهروی و اعتدال همان صفت پسندیده ای است که آموزههای دینی و عقل ما را به آن فرا میخواند. اگر انسان توانست در مقابل خواستههای نفسانی که وی را به حرص و طمع دعوت میکند که نتیجهاش طغیان و سرکشی است، مقاومت کند. به حد اعتدال خواهد رسید. در اعتدال و میانه روی، نه فقر است که انسان از آینده خود بیم ناک باشد، و نه طمع و خواستههای روز افزون که انسان را از یاد خدا غافل و از مسیر تعالی منحرف سازد. و این همان قناعتی است که به رعایت آن در زندگی فراخوانده شدیم؛ یعنی اکتفا کردن به حد متعارف زندگی براساس معیارهای دینی، و پرهیز از تجمل گرایی، و دوری از شکوه و گلایه از وضعیت موجود.
خلاصه سخن اینکه
بنابر این، انسان باید همیشه در زندگى اعتدال و میانه روى را از دست ندهد و قناعت را پیشه خود سازد، که در غیر این صورت، روى سعادت و خوشبختى را نخواهد دید.
منبع: آرمان
انتهای پیام/