یتیمی درد بی‌درمان یتیمی

یتیمی درد بی‌درمان یتیمی

نسخه‌های تعزیه میراثی مهم در عرصه هنرهای نمایشی و آیینی است. در فضای کنونی دسترسی به بسیاری از این نسخ سخت است و شاید عموم مردم راه‌های دست یافتن به آن را نداشته باشند. در این پرونده سعی شده بخشی از نسخ تعزیه معرفی شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، طفلان مسلم اشاره‌ای است به ابراهیم بن مسلم بن عقیل و محمد بن مسلم بن عقیل ، دو فرزند مسلم بن عقیل است. طبری در کتاب خود آورده است «هنگامی که اسرا را به کوفه آوردند، دو پسر بچه عبدالله بن جعفر یا فرزند فرزند جعفر برفتند و به مردی از قبیله طی پناهنده شدند. وی گردنشان را زد و سرشان را نزد عبیدالله بن زیاد آورد. عبیدالله دستور داد گردن خود او را بزنند و خانه‌اش را ویران کنند.»

«شیخ صدوق»  در کتاب «امالی»  روایت کرده است «چون حسین بن علی (ع) شهید گردید، دو پسر خردسال از اردوی او اسیر شدند و آنها را نزد عبیدالله آوردند. عبیدالله زندانبان را بخواست و گفت: این دو پسر را بگیر و نگاه دار و از خوراک خوب و آب سرد به آنها نخوران و ننوشان و در زندان بر آنها تنگ گیر و این دو پسر روز، روزه داشتند و چون شب می‌شد دو قرص نان جو و کوزه آب برای آنها می‌آورد و چون بسیار ماندند، چنان که سالی برآمد، یکی از آنها به برادر خود گفت در زندان بسیار ماندیم و نزدیک است عمر ما به سر آید و بدن ما بپوسد، وقتی این پیرمرد بیاید به او بگوی ما کیستیم، قرابت ما را با محمد (ص) باز نمای، باشد که ما را در طعام گشایشی دهد و آشامیدنی ما را بیشتر کند. چون شب شد، پیرمرد آن دو گرده نان جو و کوزه آب بیاورد. پسر کوچک‌تر گفت؛ ای شیخ، محمد (ص) را می‌شناسی؟ گفت چگونه نشناسم که او پیغمبر من است. گفت جعفر بن ابی‌طالب را می‌شناسی؟ گفت چگونه او را نشناسم که خداوند او را دو بال داد تا با فرشتگان پرواز کند، چنان که خواهد. گفت علی بن ابی‌طالب (ع) را می‌شناسی؟ گفت؛ چگونه نشناسم علی را که پسر عم و برادر پیغمبر من است. گفت ای شیخ ما از خانواده پیغمبر تو محمد (ص) و فرزندان مسلم بن عقیل بن ابی‌طالبیم و در دست تو اسیر مانده‌ایم، اگر از تو خوراکی نیکو خواهیم، به ما نمی‌دهی و آب سرد نمی‌نوشانی و در زندان بر ما تنگ گرفته‌ای. 

زندانبان بر پای آنها افتاد و گفت؛ جان من فدای شما و روی من سپر بلای شما ای عترت رسول برگزیده حق. این در زندان به روی شما باز است، به هر راهی که می‌خواهید بروید و چون شب شد، همان دو گرده نان و کوزه آب را بیاورد، راه را به آنها نشان داد و گفت  ای دوستان من شب راه بروید و روز آرام گیرید تا خداوند شما را فرج دهد. آن دو طفل بیرون رفتند. شبانه بر در خانه زالی رسیدند. او را گفتند؛ ای عجوز ما دو طفل خرد و غریب هستیم، راه را نمی‌شناسیم. تاریکی شب ما را فرو گرفته است. امشب ما را به میهمانی بپذیر، چون صبح شود روانه شویم. زن گفت؛ شما کیستید؟ ای حبیبان من که من بوی خوش بسیار شنیده‌ام، اما بویی خوش‌تر از بوی شما استشمام نکرده‌ام. گفتند  ای پیرزن ما از عترت پیغمبر تو محمدیم (ص)، از زندان عبیدالله گریخته‌ایم. عجوز گفت  ای دوستان من، مرا دامادی است فاسق که در واقعه کربلا حاضر بوده است. می‌ترسم شما را در اینجا ببیند و به قتل برساند...»

خوارزمی نیز در کتاب «مقتل الحسین» به داستان این دو کودک اشاره کرده است. لیکن این توجه به داستان موجب شد داستان مصائب این کودکان در تعزیه جایگاه ویژه‌ای داشته باشد. در این مقال دو نسخه از تعزیه طفلان مسلم را در اختیاراتان می‌گذاریم. 

بخشی از این نسخه:

یتیمی در بی‌درمان یتیمی

یتیمی خواری دوران یتیمی

یتیمی بد بلا نیست ای عزیزان

بود دردی که او را نیست درمان

***

ز جا برخیز ای جان برادر

محمد جان ضیاء دیده تر

بیا جانا تو را بر دوش گیرم

بسان گل تو را آغوش گیرم

انتهای پیام/

 

 

 

پیوست
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل