جایزه نوبل باب دیلن رادیکالی نیست؛ او فقط یک نویسنده سفیدپوست مرد دیگر است

جایزه نوبل باب دیلن رادیکالی نیست؛ او فقط یک نویسنده سفیدپوست مرد دیگر است

در ۱۱۵ سال تاریخ جایزه نوبل در حوزه ادبیات تنها ۱۴ زن برنده جایزه نوبل شده است. پس افتخارآفرینی دیلن صرفاً بازگشتی به وضع موجود است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، اهدای جایزه نوبل به باب دیلن، ترانه‌سرا و خواننده آمریکایی موجب واکنشهای متفاوتی در جوامع ادبی و هنری شده است. برخی اهدای مهمترین جایزه ادبی به دیلن را گامی رو به عقب دانسته و از چهره‌های ادبی در حوزه رمان و حتی شعر برای دریافت این جایزه دفاع کرده‌اند. در آن سو برخی نیز به نوعی از دیلن و جایزه گرفتنش دفاع کرده‌اند. فارغ از اینکه آیا اهدای چنین جایزه‌ای به دیلن درست یا نادرست است، بررسی دیدگاه منتقدان غربی به این جایزه غربی نیز قابل تأمل است. از همین رو در نظر داریم دیدگاه‌های مختلف را پیرامون جایزه 2016 نوبل ادبیات بازتاب دهیم:

***

نوشته ناتالی کن-یو - روزنامه Gaurdian

ترجمه احسان زیورعالم

امروز صبح با خبر برنده شدن جایزه نوبل ادبیات باب دیلن از خواب برخاستم. آنچه حتی بیش از این واقعه آزاردهنده است، آن است که خواننده‌ای برنده یک جایزه‌ ادبی شده که مردم آن را رادیکال می‌خوانند، تنفس هوای تازه از یک موسسه به نوعی محافظه‌کار، ملهم و خلاف عرف. دیلن جایزه را برای «خلق بیانهای شاعرانه بدیع در سنت ترانه‌سرایی عظیم آمریکایی» برده است.

خیلی زود، پس از آنکه جایزه اعلام شد، دبیر دائمی و سوئدی آکادمی، سارا دانیوس1 گفت «این انتخابی دشوار بود» و وی ابراز امیدواری کرد آکادمی مورد انتقاد قرار نگیرد.

البته آکادمی مورد انتقاد قرار خواهد گرفت و باید هم مورد انتقاد قرار گیرد. دادن جایزه به هر نویسنده مرد سفیدپوست، بدون لحاظ این اهمیت که او در چه قالبی نوشته است، به هیچ وجه بدیع و الهام‌بخش نیست. صرفاً بازگشتی به وضعیت موجود است- البته در ژانری متفاوت.

ریچارد براون2، در مقاله‌اش می‌نویسد: «تصور شکل زندگی والاتری در فرهنگ آمریکایی– شاید حتی فرهنگ جهانی – نسبت به باب دیلن یا هر کسی سخت است که کارش را با هنری سوررئال و غنایی شاعرانه‌، بیشتر در تصورش از جهان معاصر، یک حس شمایل‌شکنانه‌تر از قضاوت اجتماعی، توجهات بیشتری نسبت به صمیمیت شخصی یا حسی شوخ طبعی چندان خشک و تند ادغام می‌کند.» این مرا به شگفت می‌آورد که آیا براون به تونی موریسون3، مارگرت اتوود4 یا النا فرانته5 گوش داده است.

جایزده ادبیات نوبل برای پیروی از سنتها و قراردادهایش و محدودیتهایش بر خیال‌پردازی‌هایش رسواست. در تاریخ 115 ساله‌اش، تنها 13 زن جایزه را برده‌اند و تنها چهار تن از آنان نویسندگان رنگین‌پوست بوده‌اند. جایزه نوبل یکی از بدترین نسبتهای جنسیتی در تمام جوایز ادبی عمده است و از ارائه همان معانی بین‌المللی عذاب می‌کشد که آن را به عنوان متشخص‌ترین جایزه ادبی دنیا معرفی می‌کند. جوایز قیاسهای سوبژکتیوند؛ اما مهمند: آنها استانداردهای نوشتار فاخر را در فرهنگمان با تمرکز بر کیفیت به جای محبوبیت استحکام می‌بخشند.

گاردین پیشتر از نگوگی وا تیونگو6، دن دلیلو7 و هاروکی موراکامی8 به عنوان مطلوبان بردن جایزه نوبل امسال نام برده بود – و همه آنان انتخاب بهتری نسبت به دیلن بودند. همچنین تعداد زیادی زن تربیت شده به عنوان رمان‌نویس، مقاله‌نویس و نویسنده خاطرات حضور دارند که می‌توانستند برنده باشند.

درباره اتوود چه، کسی که شعر، کتاب داستانی و غیرداستانی نوشته است و آثارش بی‌وقفه بازنشر شده‌اند، در تمام دنیا مورد مطالعه قرار گرفته‌اند و دهه‌ها جایزه عمده‌ برده‌اند؟ یا جویس کارول اوتس9 که بیش از 40 کتاب داستان و رمان، نمایشنامه، مجموعه شعر، داستان کوتاه و کتاب غیرداستانی نوشته است؟

یا اگر کمیته نوبل واقعاً می‌خواست رادیکال نباشد، ممکن بود جایزه را به فرانته می‌داد که جاذبه تجاری باورنکردنی برای کتابهایش با آزمودن موضوعات جنسی و کلاسیسم ایتالیا در قرن بیستم به دست آورده است.

به خصوص این مسئله خشم را برمی‌افروزد که آخرین نویسنده آمریکایی برنده جایزه نوبل ادبیات موریسون بود، کسی که آثارش تمام تعاریف ممکن ادبیات را توسعه داد و زبان و روایت را برای شکستن نقاط اهداف بسط داد. دیلن باید آمریکایی بعدی برنده باشد، تا پس از مریسون بایک قدم به عقب بزرگ مواجه باشیم.

نیویورک تایمز گزارش داد:«در انتخاب یک موزیسین محبوب برای والاترین افتخار جهان ادبیات، ما به شکل چشمگیری مرزهای ادبیات را باز تعریف خواهیم کرد» تا زنی تجلیل شود که می‌توانست با فصاحت درباره موضوعات آواز بخواند و نسلی را بستوه آورد.

دیلن جایزه نوبلش را در همان سالی برد که جایزه‌ نوبلی برای تجلیل از هیچ زنی در هیچ زمینه‌ای اهدا نشد و به نظر باورش سخت باشد. اما آنچه به خصوص درباره بردن دیلن نومید کننده است، آن است که  یک انقلاب بسته‌بندی شده است، به عنوان مفاهیم سنت‌شکنی، وقتی هر چیزی است جز سنت‌شکنی.

دادن جایزه به سفیدپوستی دیگر، متمایز کردن مردان از زنان با شایستگی بیشتر دقیقاً وضعیت موجود است. بار دیگر ثابت می‌کند چگونه این عصر به تازگی در حال تغییر نیستند.

انتهای پیام/

 

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران