رجوع به گفتمان اسلام مقدمه مقابله با افراطی گری
سالهاست که مساله افراطیگری در نقاط مختلف جهان اسلام، یکی از چالش برانگیزترین موضوعات بینالمللی، بهویژه در خاورمیانه بوده است؛ بنیادگرایی خشکی که خود را منتسب به اسلام میداند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، سالهاست که مساله افراطیگری در نقاط مختلف جهان اسلام، یکی از چالش برانگیزترین موضوعات بینالمللی، بهویژه در خاورمیانه بوده است؛ بنیادگرایی خشکی که خود را منتسب به اسلام میداند به مفهوم نوین آن شاید اولینبار در افغانستان تحت اشغال شوروی سابق بتوان یافت که پس از آن در چچن، شمال آفریقا و اکنون در عراق و سوریه آن را با تمام وجود درک میکنیم.
درباره این مساله عمیق فکری در جهان اسلام که به جرات میتوان آن را چالشیترین مساله میان طیفهای مختلف مسلمان دانست، تا کنون صدها و شاید هزاران کتاب نوشته شده و بیش از این عدد و رقم، کنفرانسها و میزگردهای فکری، اندیشمندان سرشناس را دور هم جمع کرده است.
این مساله سبب شد که ، به پای سخنان یکی از سرشناسترین اندیشمندان جهان اسلام بنشینیم که سابقهای درخشان در زمینه مطالعات اسلامی و سیاسی در کارنامه خود دارد.
طارق رمضان، متولد 26 اوت 1962، روشنفکر و اسلامشناس سوییسی-مصری است که بهعنوان استاد مطالعات اسلامی معاصر کرسی تدریس در دانشگاه آکسفورد انگلستان را در اختیار دارد. وی که از طریق مادر خود نوه حسن البنا، بنیانگذار اخوانالمسلمین است، اکنون شهروند سوییس محسوب میشود و در دهها دانشگاه عربی و اروپایی سابقه تدریس دارد.
رمضان اکنون مدیریت مرکز اسلامی سوییس را عهده دار بوده و علاوهبر دانشگاه آکسفورد، در دانشگاه فرایبورگ آلمان نیز تدریس میکند؛ او علاوه بر زبان عربی بهعنوان زبان مادری خود، به شکلی کاملاً شیوا بر زبانهای فرانسوی و انگلیسی نیز تسلط کامل دارد.
طارق رمضان در مباحثهها و مناظرات مربوط به اسلام در غرب و جهان نقشی فعال دارد. او در آثارش بر قابلیت و اهمیت تطبیق فرهنگ اسلامی با ارزشهای مدرن تأکید و مشارکت مسلمانان را در جوامع دموکراتیک تشویق میکند. هفتهنامه تایم او را در سال 2004 جزء 100 نفر از تأثیرگذارترین شخصیتهای جهان شناخته است.
رمضان، هفته گذشته در سفری که به تهران داشت مهمان دانشکده مطالعات جهان بود و سخنانی مفصل را درباره برخی مفاهیم فکری اسلامی و وحدت میان طیفهای مختلف جهان اسلام ایراد کرد. آنچه میخوانید، گفتوگو با این اندیشمند سرشناس در حاشیه حضورش در دانشگاه تهران است.
همانگونه که مستحضرید، ما با گروههای تکفیری در منطقه پیش از آنکه جنگ نظامی داشته باشیم، جنگ فرهنگی داریم؛ چرا که ما مسلمانیم و آنها نیز خود را مسلمان میدانند. در مواجهه با این جنگ سخت فرهنگی چه میتوان کرد؟
ما در ابتدا باید به شکل واضح سراغ اصول و مبادی اصلی خود در دین اسلام برویم و گفتمان اسلامی را باید با وضوح هرچه تمامتر بیان کرد چرا که به هیچوجه نمیتوان از این گفتمان اصیل ابراز بینیازی کرد.
اینگونه گروههایی که شما اشاره کردید، چون داعش، بوکوحرام و دیگر گروهها که بعضاً خود را دولت اسلامی نیز مینامند، سر سوزنی رابطه با اصول و مبادی این شریعت آسمانی ندارند و نمیتوانند خود را مجری احکام اسلامی بنامند.
برخی جریانها از این گروهها و از نام اسلام در راستای اهداف سیاسی خود سوءاستفاده میکنند و این امر به هیچوجه قابل قبول نیست. اهل تسنن و شیعیان بر این مساله اتفاق نظر دارند که این گونه افکار و فعالیتها نه فقط هیچ سنخیتی با اسلام ندارد، بلکه از این دین الهی بسیار دورند.
بنابراین فقط در یک کلام میتوان گفت که از نظر فکری باید با این گروهها از طریق وضوح در گفتمان اسلامی، به مقابله پرداخت و همه طیفهای مختلف در جهان اسلام باید صفوف خود را در برابر این گونه پدیدهها، واحد سازند.
در اسلام اینکه آراء و نظرات مختلف باشد قابل قبول است؛ اما اینکه اختلاف به جایی برسد که از اصول و احکام اسلامی علیه رسالت این شریعت الهی استفاده شود، دیگر نمیتوان این نوع اختلاف را قابل قبول دانست و این وظیفهای بر دوش علمای مذاهب اسلامی است که با واضح ساختن گفتمان این دین، به حل این معضل کمک کنند.
این اندیشههای افراطی و ضد اسلامی که باعث اسلامهراسی در غرب شده، از کجا سرچشمه گرفتهاند و ما مسلمانان چگونه میتوانیم از دین خود مقابل سیاست اسلامهراسی که در غرب پی گرفته میشود، دفاع کنیم؟
پیش از آنکه از غرب سخن بگوییم، لازم است به بعضی از جریانهای داخلی در اسلام سخن به میان آورده شود. در داخل بعضی جریانها، آراء و اندیشههایی افراطی وجود دارند که خشونت را مشروعیت میبخشند و پیامبر(ص) نیز در همان صدر اسلام پیشبینی کرده بودند که در آینده برخی گروهها در میان مسلمانان رو بدین شیوه خواهند برد.
باید توجه کرد که برداشتهای افراطی از دین، از داخل اطیاف اسلامی میآید و نه از خارج آن و عدم فهم صحیح از آیات قرآنی و احادیث نبوی است که سبب پدید آمدن این مسائل میشود؛ پس بنابراین در گام اول باید فهمی صحیح از دین ارائه شود.
پس از اینکه این آراء افراطی از داخل برخی طیفها بهوجود آمد، برخی کشورهای غربی و بعضاً منطقهای در راستای سیاستهای خود با سوءاستفاده از این فرصت بهوجود آمده، این گروههای افراطی را تحت حمایت خود قرار میدهند و دیگر این مساله پا را از دایره عقاید فراتر گذشته و موضوع کاملاً سیاسی میشود.
تاکید ما باید بر این باشد که در ابتدا باید گفتمان اصیل اسلام را به درستی بفهمیم و تبیین کنیم و در درجه بعد، سیاستهای جاری در منطقه را به شکل عمیق بشناسیم تا ببینیم خط و ربط هر گروه به کجا میرسد.
متاسفانه در میان کشورهای اسلامی نقص بزرگی وجود دارد و آن اینکه بسیاری از شخصیتها در جهان اسلام علیه خشونت و ضرورت مقابله با آن سخن میگویند، اما بهدرستی سیاستها را تبیین نمیکنند که بازیگران اساسی در این راستا چه کسانیاند که با سوءاستفاده از فرصتها اوضاع را به این شرایط بحرانی کشاندهاند.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/