نمایش «فراموشی» تلنگری برای جامعه امروز است

نمایش «فراموشی» تلنگری برای جامعه امروز است

ششمین نشست «روایت صحنه» با نقد و بررسی نمایش «فراموشی» برگزار شد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، ششمین نشست «روایت صحنه» با موضوع نقد و بررسی نمایش «فراموشی» با حضور رضا  آشفته منتقد و پژوهشگر تئاتر، محمدزوار بی ریا کارگردان نمایش «فراموشی» و سروش طاهری بازیگر این نمایش با حضور جمعی از علاقمندان تئاتر در تماشاخانه سرو برگزار شد.

رضا آشفته منتقد تئاتر در مهمترین بخش سخنان خود ضمن اشاره به ویژگی های برجسته متن نمایش و عامل درنگ تماشاگر بر نمایش گفت: هدف تئاتر درنگ کردن و تامل کردن برای انسان است. آن چیزی که جاذبه اصلی این متن می‌تواند باشد موضوع آن است. موضوعی که من فکر می کنم مسئله روز جامعه است. از این جهت که متاسفانه می بینم، انسان امروز دچار فاصله با مذهب شده است. به جای اینکه مذهب بتواند انسان را انسان تر کند اما پول وجه غالب در برخی از این موارد است. و این دنیای مادی است که بر عناصر این نمایش غالب می شود و ما چیز دیگری از قدرت و پول می بینیم. این خیلی خوب است که تئاتر در این موضوعات درنگ می کند علیرغم اینکه محدودیت هایی هم وجود دارد. اما این درنگ اندک هم از هیچی بهتر است به واسطه اینکه چه بسا همین تئاتر این حوصله را به ما بدهد که ما اگر قرار است زندگی کنیم ببینیم چه تقدیری برای تک تک ما لازم است. این پول اگر قرار است که سمت و سوی غلطی به ما بدهد و انحرافی در مسیر انسانی ما ایجاد کند مطمئنا چیز مهمی را از دست خواهیم داد.

وی ادامه داد: در این نمایش هم مسئله همین است. قصه دو دوست که کار و کسب شان دچار اتفاقاتی شده است ولی اصل مطلب یعنی امام رضا (ع) که در جوار او قرار گرفته اند را فراموش کرده اند. در عنوان هم تاکید بر این فراموشی می شود. دقیقا چه چیزی سبب این فراموشی می شود. اصل و پایه انسان این است. وقتی انسان دچار فراموشی می شود همه چیزش را از دست می دهد. در اینجا مثال بارزی که برای آن وجود دارد، پدر است. پدر را برای همیشه از دست می دهد. در حالی که پدر می تواند همچنان سرچشمه باشد، تا انسانیت تداوم داشته باشد. اینها نکات بارز این نمایش هستند. این متن چون می تواند چنان درنگی را به تک تک ما بدهد، من فکر می کنم به همین دلیل متن ارزشمندی است. حس می شود در طی یک ساعتی که این نمایش را می بینیم خیلی چیزها را به ما یادآوری می کند. این مسئله ای مهم است و پیش پا افتاده نیست.

وی درباره لزوم دیدن چنین تئاترهایی گفت: دیدن این تئاتر زمینه را فراهم می کند که ما فکر بکنیم. تئاتر تماشاگر را به فکر وا می دارد. تفکری که با این تصویرها و بازی ها درخشش خودش را دارد، یک غلیان حس ایجاد می کند و شاید شخص را دچار تاملات عمیق بنماید. تئاتر آدم را هوشیار می کند. این همه زبان بازی و دوز و کلک بازی که بین دو رفیق این نمایش وجود دارد این موارد حوصله ای در ما ایجاد می کند که ما ببینیم که انسان واقعا چیست؟ چه چیزی سبب متلاشی شدن شخصیت نصیر می شود چه چیزی سبب فراموشی او می شود. همین ارتباط نزدیک و حوصله ای که به واسطه این تئاتر ایجاد می شود بهترین امتیاز است. باید قدردان این نمایش تئاتر(فراموشی) باشیم و دوستانی که با تعمق و تفکر بیشتر در تئاتر سیر می‌کنند.

وی تصریح کرد: مسلما من نیز به واسطه دیدن نمایش «فراموشی» بایست که در پدر بودن خودم یا فرزند بودن خودم درنگ کنم. این می تواند برای تک تک ما اتفاق بیافتد. نمایش ما را به این فکر وا می دارد که چگونه است که ما دروغ می گوییم یا چگونه است که ما سر رفیق مان را کلاه می گذاریم آن هم رفیقی که نان و نمک او را خورده ام و حال باید نمکدان را بشکنم و این شکستن از شکستن پیکره انسانی هم دردناک تر است. اینها نشان دهنده این است که نمایش با حوصله کار شده است. هر چند که محدودیت هایی وجود دارد که نمی گذارد زاویه تندتر شود و درنگ بیشتری برای مخاطب ایجاد شود. اما می شود با اغماض از اینها گذشت کرد.

رضا آشفته درباره ساختار و اجرای نمایش گفت: من فکر می کنم به لحاظ ساختاری بشود گفت اثر چه در متن و چه در اجرا به سمت نوعی مینی مالیسم گرایش دارد. مینی مالیسم از این جهت که معادل فارسی آن را که ناظرزاده کرمانی کمینه گرایی تعریف کرده است و در تعریف متن مینی مال، به جای پیرنگ از خرده پیرنگ برخوردار است. به نوعی قرار است که پایان باز وجود داشته باشد. برخلاف پیرنگ و متنی که ارسطویی است و میانه و پایان اثر مشخص است. در خرده پیرنگ آغاز و میانه داریم اما پایان نداریم و نزدیک به پایان با طرح پرسش همه چیز تمام می شود. حالا یک یا دو پرسش اساسی وجود دارد به واسطه اینکه تخیل و برداشت تماشاگر در این جنس کارها اهمیت دارد و تا جایی پیش می رود و آن درنگ و پرسش اصلی این است که این پدر چی هست و این فراموشی به چه علت است. و این پیامد را نیز برای پدر داریم که خودش نیز دچار این فراموشی شده است. دچار آلزایمر شده است که البته آلزایمری روانی و فلسفی است. این مسئله را برای من مخاطب ایجاد می کند که من نیز دچار چنین مسئله فلسفی خواهم شد.


پیام اصلی نمایش «خوب، بد، زشت» نیاز کنونی جامعه ماست
این نشست بعد از اجرای این نمایش با حضور رضا آشفته منتقد و پژوهشگر تئاتر، شقایق فتحی کارگردان، ابوالفضل حاجی علیخانی نویسنده  و برخی از علاقمندان برگزار شد. 

در ابتدای این نشست رضا آشفته با تاکید بر اینکه موضوع مدافعان حرم ، بحث روز جامعه محسوب می شود گفت: چه خوب است که در این موضوعات تئاتر تولید می شود و چه خوب است که در این موضوعات بیاندیشیم که غفلت نکنیم. به نظر من این اثر که امشب مشاهده کردیم زیبایی های خاص خود را دارد و اینطور نیست که دیدن آن از حوصله ما خارج باشد.

وی درباره واکنش مخاطب در برخورد اولیه با نمایش افزود: من فکر می کنم که یک اثر نمایشی در چند نکته می تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و حتی خارج از دامنه متن عمل کند. یک اثر نمایشی برای اینکه در ایجاد ارتباط با مخاطب دچار مشکل نشود مهمترین عنصر نمایشی اش ضرباآهنگ است که باید آن را در طول اجرا حفظ کند. ریتمی که به بضاعت متن و بخش دیگری از آن به اجرا برمی‌گردد. نمایش تصویرهایی ایجاد می‌کند با توجه به جنس بازی ها نقش پردازی بازیگران می توان این نمایش را دید بدون اینکه در ضرب آهنگ آن خللی ایجاد شود. دو موضوع دیگر که اهمیت نمایش را از حیث تماشاکردن تکمیل می کند هماهنگی بین عناصر است و دیگری ترکیب بندی هاست یعنی کمپوزیسیون و آن تصویری که می تواند جاذبه دیداری را ایجاد کند. بنابراین بازتاب اولیه کار این است که ما به تماشای کارمی نشینم و از دیدن آن خسته نمی شویم.

وی ادامه داد: من خودم وقتی کاری را می بینم چنانچه اثر از ریتم خودش خارج شود مرا کسل می کند و دلم می خواهد که در آن لحظه از سالن خارج شوم اما چون نمی توانم، پس تحمل می کنم. اما نمایش «خوب، بد، زشت» از آن نوع کارها نبود که مرا کسل کند یا اینکه بخواهم به ساعت نگاه کنم و برای خروج از سالن لحظه شماری کنم.

در ادامه این نشست ابوالفضل حاجی علیخانی نویسند نمایشنامه «خوب، بد، زشت» انگیزه اش از نوشتن این نمایشنامه را ابتدا به حرفه نویسندگی و لازمه نوشتن برای یک نویسنده دانست. اما حرفه نویسندگی برای تئاتر را از دید مردم جامعه حرفه ای نااشنا دانست که علیرغم آن نویسنده با توجه به نگاهی که دارد و اتفاقاتی که در جامعه رخ می دهد موضوع کار خود را انتخاب می کند. وی یکی از این موضوعات را بحث «مدافعان حرم» دانست که بحث روز جامعه ایران محسوب می شود.

این نویسنده جوان درباره قصه نمایشنامه‌اش و سیر تحول آن تا رسیدن به شهید مدافع حرم گفت: قصه ای که من ابتدا برای نمایشنامه ام در نظر داشتم بحث شهید گمنام بود. ولی بحث شهید مدافع حرم این روزها بحث روز جامعه محسوب می شود. فکر کردم که چه بهتر مسیر نمایشنامه را به این سمت تغییر بدهم. البته به نظر من شهید، شهید است از حمزه سیدالشهدا گرفته تا حسین فهمیده همه در نزد خدا جایگاه والایی دارند. بهرحال مطابق این اندیشه آمدیم و گفتیم بحث به روزی داشته باشیم، شهید نمایش را شهید مدافع حرم کردیم. خودم چند سال است که می نویسم؛ نمی گویم که گرایش خاصی دارم که به طریق خاصی بنویسم اما بالطبع چون در خانواده ای بزرگ شده ام که انقلابی، جنگ آشنا و مذهبی هستند، خود به خود این گرایشات در وجود من بود. فضاهایی که برای نماشنامه هایم انتخاب می کنم ریشه‌های آیینی، سنتی و دینی دارند. نمایشنامه هایم یا دفاع مقدسی یا مقاومتی یا آیینی سنتی هستند.

وی در پاسخ به این سوال که اگر بجای شهید مدافع حرم همان شهید 8 سال دفاع مقدس باقی می ماند ایا تغییری در داستان ایجاد می شد؟ پاسخ داد: شهید مدافع حرم انگیزه ای دارد که از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند، مقداری از آن عِرق به خاک و دین اش است. احمد محمودی شهیدی که نامش را در نمایش می شنویم، رفته در برابر داعش جنگیده که چند سال دیگر داعش وارد خاک میهن مان نشود که بخواهد به حرم امام زاده و دیگر مردم کشورمان تجاوز کند. این شهید برای اینکه جلوی این اتفاق را بگیرد مرزهای خاک ایران را 400 کیلومتر برده جلوتر و در سوریه قرار داده است. من احساس کردم که این داستان به زمان حالمان نزدیک تر است. می تواند این اتفاق بیفتد.انگیزه احمد علاوه بر این چیزهایی که گفتیم عرق به پدرش هم هست چون پدرش خادم یک امازاده در خاک خودمان است.

رضا آشفته درباره متن نمایشنامه گفت: من فکر می‌کنم که متن خیلی خوب شروع می شود به این دلیل که یک شروع خوب یک معرفی خوب از دو شخصیت نمایش دارد که اینها رفته رفته برای ما باز می شود که اینها چرا این وانت را دزدیده اند و چه انگیزه ای داشته اند و چرا در این بیابان گیر افتاده اند؟! پیچ و خم داستان خوب پیش می رود حتی این دلیل که چرا این شهید را دارند به سمت خاصی می کشانند. و آن دلایل تبدیل به دلایل تکمیل کننده ای می شود که ما بیشتر جذب نمایش شویم از این جهت که این دو نفر خوره مال دنیا را دارند و هر کدام به گونه ای این دنیا را برای خوشان تعریف می کنند و سمت و سو می دهند و در تضاد با آن کسی هستند که درون تابوت قرار دارد و ماهیت دنیایی ندارد.

وی ادامه داد: شهادت یک امر متافیزیکی است و کسی که به سمت شهید شدن می‌رود قائل به دنیا نیست یا دنیا را یک جوری دور زده است اما دو شخصیت نمایش هنوز دنبال دنیا و سوء استفاده از این وضعیت. این نشان دهنده این است که این دو نفر پرداخت شخصیتی خوبی داشته‌اند و نمایش تا نزدیک به نقطه اوج خوب پیش می‌آید اما من فکر می‌کنم در آن چیزی که می‌توانست این را جمع‌بندی کند تعجیل شده است و یک مسیر انحرافی شکل گرفته است پس ما به یک پایان اغناکننده نمی‌رسیم.

وی همچنین درباره پایان بندی نمایش افزود: اگر قرار است که در پایان نمایش دگرگونی و تحول شکل بگیرد، من فکر می‌کنم که نمایش هنوز جا دارد که ادامه یابد تا به نقطه مناسب تری برای این تحول برسد. پایان نمایش پایان مناسبی نیست که ما ببینیم شخصیت ها با چند جمله تغییر می‌کنند. با توجه به اینکه این دو شخصیت خیلی عمیق دارند پیش می روند و با ترفند های خاصی جلو می‌روند.

عضو انجمن منتقدین تئاتر ایران چنین ادامه داد: ضمن شخصیت پردازی باید به دیالوگ نویسی نمایش اشاره کنیم که بسیار مناسب است و یک طنازی خاصی در دیالوگ نویسی دیده می شود که چالش ها را بخوبی پیش می آورد. بهرحال من با پایان داستان موافق نیستم چون فکر می کنم شتابزده است و اگر اصراری بر این تحول در این دو شخصیت وجود دارد تا آنها به شهید درون تابوت نزدیک شوند ابتدا باید این را بدانیم که شهید مقام بسیار والایی دارد که قابل تصور نیست اما این دو شخصیت لمس شدنی و درک شدنی هستند و ماهیتی زمینی دارند که با ماهیت آنها نزدیک شدن به شخصیت شهید غیرممکن است و بهتر است که بگویم شتابزده است چه بسا اگر تحول این دو شخصیت را نمی دیدیدیم بهتر بود. به واسطه اینکه قرار نیست همه چیز مثبت تمام شود چون آن چالش به وجود آمده است.

شقایق فتحی کارگردان نمایش «خوب، بد، زشت» ضمن اشاره به اینکه این نمایش دومین کار حرفه ای اش در فضای تئاتر کشور محسوب می شود درباره دلایل انتخاب این متن نمایشی گفت:« وقتی من این متن را خواندم چیزی که برایم اهمیت داشت اعتراضی بود که در دل متن گنجانده شده بود. با اینکه رگه های کمدی داشت اما اعتراضی هم در درون متن دیده می شد و از آنجایی که من بر خلاف جریان آب شنا می کنم دلم می خواهد حرف هایی بزنم که دیگران بیان نمی کنند یا اینکه این حرفها را آسان بیان نمی کنند. فکر می کنم در این نمایشنامه علیرغم اینکه متن مذهبی به چشم می آید من فکر می کنم حرف خیلی مهمی که درمتن دیده می شود و مرا گرفت این بود که اعتراض شدیدی به جامعه ما دارد که برخی از جوانان به سمت بی خدایی در حرکت هستند. این شیوع بیش از اندازه ای دارد. ما دو شخصیت خاکستری در این نمایش داریم نه مثبت کامل و نه منفی کامل. تعزیه‌خوانی را می بینیم که لزوما مثبت کامل نیست و آن یکی هم منفی کامل نیست.

وی افزود: استنباط شخصی من اتفاقی بود که بین دهه شصتی ها و دهه هفتادی ها افتاده است. یک شکاف وحششتناکی در جامعه ایجاد شده است که وقتی با دهه هفتادی ها صحبت می کنی یک نوع بی اعتقادی شدیدی در آنها دیده می شود که تحت هیچ شرایطی نمی توانی آنها را قانع کنی. آنها به یک پوچی بدی رسیده اند از طرفی هم دهه شصتی ها یک نوع اصالتی درون شان است که حرف برای گفتن دارند. من متن را اینطور می دیدم. من فکر می کنم که متن حرفی را می گفت که جامعه کنونی ما به آن احتیاج دارد. دلیل اصلی من برای انتخاب متن این بود.

شقایق فتحی درباره شیوه اجرایی متن نمایشنامه گفت: از لحاظ اجرایی، متن کاملا رئال نوشته شده بود هر چند که وقتی در سالن اجرا می کنی و آن را به روی صحنه می آوری نمی توانی بگویی که من نگاه ناتورالیستی کردم چون بهرحال یک سری فاکتورهای سالن مانع از آن می شود که کارگردان کاملا نگاه ناتورالیستی به اجرا داشته باشد. ولی من سعی کردم که نگاه ناتورالیستی در اجرا داشته باشم.

رضا آشفته در بخش پایانی این نشست درباره نگاه ناتورالیستی کارگردان به اجرا گفت: در فضای ناتورالیستی عین به عین تلاش می‌کنند که به آن واقعیت ممکن نزدیک شوند. اما در فضای رئالیستی سعی می‌کنند که توهمی از واقعیت را و نشانه‌هایی از واقعیت را در صحنه بیاورند. در اینجا هم تاکید بر آن ناتورالیستی بودن است. از آنجایی که یک وانت واقعی در صحنه قرار دارد که عنصر مهمی در داستان محسوب می شود. من فکر می کنم که این پردازش بسیار زیبایی است و به زیبایی طراحی صحنه هم کمک کرده است. در خین حال که یک عنصر ناتورالیستی در اجرا ایجاد کرده است. دربرخی از نمایش ها اتومبیل را داخل صحنه می آورند در حالی که ضرورتی برای بودن آن وجود ندارد. اما در این اجرا ضرورت ماشین احساس می شد و ماشین یک عنصر مهمی است که بخش مهمی ازداستان حول آن می گردد. این نشانه ها برای اینکه ما را به ناتورالیسم نزدیک کند با درایت و تفکر درست انتخاب شده است.

نمایش «خوب، بد، زشت» از نمایش های مورد حمایت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس است که در قالب سوگواره خمسه اجرای آن  تا 30 آبان ماه در پلاتو نمایش روایت ادامه دارد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل