عاشورا گذشته از «حماسه» ، آوردگاه «عرفان» است
شخصیت درخشان امام حسین(ع) دو وجه دارد، یکی جهاد، شهادت و توفانی است که در تاریخ به راه انداخته است که همچنان هم این توفان با همه برکاتی که دارد برپا خواهد بود و شما با آن آشنا هستید.وجه دیگر آن معنوی و عرفانی است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، آنچه پیش روی دارید تحلیل بلیغ رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای (دام ظله) درباره درسها و عبرتهای واقعه عاشوراست که در سال 1376 و درجمع سردان و برخی پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایراد شده است. انتشار این گفتار پرنکته را در آستانه اربعین حسینی ه هنگام یافتیم وآن را به شما خوانندگان ارجمند تقدیم میداریم.
***
شخصیت درخشان امام حسین(ع) دو وجه دارد، یکی جهاد، شهادت و توفانی است که در تاریخ به راه انداخته است که همچنان هم این توفان با همه برکاتی که دارد برپا خواهد بود و شما با آن آشنا هستید.
وجه دیگر آن معنوی و عرفانی است که بهخصوص در دعای عرفه به شکل عجیبی نمایان است. کمتر دعایی را داریم که سوز و گداز دعای عرفه در او باشد و این نظم عجیب این دعا در توسل به ذیل عنایت حضرت حق تعالی بر فانی دیدن خود در مقابل ذات مقدس ربوبی دعای بسیار عجیبی است.
شخصیت درخشان امام حسین(ع) دو وجه دارد، یکی جهاد، شهادت و توفانی است که در تاریخ به راه انداخته است که همچنان هم این توفان با همه برکاتی که دارد برپا خواهد بود و شما با آن آشنا هستید.وجه دیگر آن معنوی و عرفانی است که بهخصوص در دعای عرفه به شکل عجیبی نمایان است. کمتر دعایی را داریم که سوز و گداز دعای عرفه در او باشد و این نظم عجیب این دعا در توسل به ذیل عنایت حضرت حق تعالی بر فانی دیدن خود در مقابل ذات مقدس ربوبی دعای بسیار عجیبی است.
در صحیفه سجادیه دعای روز عرفه هست.(1) آن هم برای فرزند این بزرگوار است. مکرر این دو دعا را با هم مقایسه کردم. اول دعای امام حسین(ع) را میخواندم و سپس دعای صحیفه سجادیه را. اینطور به نظرم رسید که دعای حضرت سجاد(ع) شرح دعای عرفه است. آن متن است و این شرح. آن اصل است و این فرع. دعای عرفه دعای عجیبی است.
عین همین روحیه را در خطابی که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود ـ بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین(2) ـ در منا ایراد کردند، آنجا هم همین روحیه را مشاهده میکنید که ظاهراً هم برای همان سال آخر یا سال دیگری است. الان درست در ذهنم نیست که آن هم در تاریخ و کتب حدیث ثبت است. انسان همان روحیه را میبیند.
به قضیه عاشورا و کربلا برمیگردیم. میبینیم اینجا هم با اینکه میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه اول با ذکر، تضرع و یاد و توسل همراه است تا لحظه آخری که نقل شده است حضرت صورت مبارکش را روی خاکهای گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «اِلهی رِضاً بِقَضائِکَ وَ تَسلِیماً لِاَمرِکَ». از وقت خروج از مکه که «مَن کان فِینا باذِلاً مُهجَتَهُ مُوَطناً عَلی لِقاءِ اللهِ نَفسَهُ فَلیَر حَل مَعَنا»(3) با دعا و توسل و وعده لقای الهی و همان روحیه دعای عرفه شروع میشود تا گودال قتلگاه و «رِضاً بِقَضائِکَ» لحظه آخر. یعنی خود ماجرای عاشورا هم یک ماجرای عرفانی است. جنگ، کشتن، کشته شدن و حماسه است و حماسههای عاشورا فصل فوقالعاده درخشانی است، اما در بافت اصلی این حادثه حماسی عرفان، معنویت، تضرع و روح دعای عرفه است. پس آن وجه دیگر شخصیت امام حسین(ع) هم به عظمت این وجه جهاد، شهادت و با همان اوج و عروج باید توجه شود.
نکتهای که لازم است بدان اشاره کنم، این است که شاید بشود قاطعانه گفت همین معنویت، عرفان، توسل، فنای فی الله و محو در معشوق و ندیدن خود در مقابل اراده ذات مقدس ربوبی همین است که ماجرای عاشورا را اینچنین با عظمت، پرشکوه و ماندگار کرده است. یعنی این جانب اول یعنی جهاد و شهادت آفریده و مخلوق جانب دوم آن روح عرفانی و معنوی است.
خیلیها مؤمنند و میروند مجاهدت میکنند و به شهادت هم میرسند. شهادت است و هیچ چیزی کم ندارد، اما یک شهادت هم هست که بیش از روح ایمان از یک دل سوزان، روح مشتعل و بیتاب در راه خدا و غرق در محبت پروردگار و ذات و صفات الهی سرچشمه میگیرد. چنین مجاهدتی طعم دیگری پیدا میکند و حال دیگری میبخشد. این اثر دیگری را در تکوین میگذارد.
ما رشحاتی از این را در دفاع مقدس مشاهده کردیم. اینکه امام فرمودند: «وصیتنامه این جوانها را بخوانید»(4) البته از امام در این باره چیزی نشنیدهام، اما حدسم این است که این یک توصیه خشک و خالی نبود. خود امام آن وصیتنامهها را خوانده و آن گلولههای آتشین در قلب مبارک امام اثر گذاشته بودند و میخواستند دیگران هم از آن بیبهره نمانند. کما اینکه خود بنده هم با این وصیتنامهها در طول سالهای دفاع مقدس و بعد از آن تا امروز بحمدالله تا حدودی انس داشتهام و دارم. دیدهام بعضی از این وصیتنامهها چطور حاکی از همان روح عرفان است.
یعنی راهی را که یک عارف و سالک در طول 30، 40 سال طی میکند، ریاضت میکشد، عبادت میکند، حضور مییابد، از اساتید فرا میگیرد، چقدر گریهها، تضرعها و کارهای بزرگ در این مسیر میکند، اما این راه طولانی را یک جوان در ظرف ده، پانزده بیست روز در جبهه پیدا و طی میکند. این جوان حالا با هر انگیزهای ـ طبعاً انگیزه دینی ـ همراه با حماسهها و شور جوانی به جبهه میرود، بعد این حالت در جبهه بهتدریج تبدیل به یک عزم بر فداکاری و گذشت، گذشت مطلق از همه هستی خود میشود. از لحظهای که این عزم در دل این جوان به وجود آمده و او خاطراتش را نوشته یا وصیت کرده است تا لحظه شهادت این حالت آن به آن پرشورتر و قرب نزدیکتر و سیر سریعتر میشود. تا اینکه در روزها و لحظات آخر اگر چیزی از او مانده است مثل یک گلوله آتشین در دل انسان اثر میگذارد. این جوانهایی که خاطرات نوشته و شهید شدهاند، این خصوصیت در نوشتههایشان به وضوح قابل مشاهده است. این رشحهای از همان روح حسینی است.
پس پشتوانه حادثه عاشورا معنویت است. پشتوانه این توفان ماندگار در تاریخ که همیشه کاخهای ظلم از آن ترسیده و مغلوب آن شدهاند و همیشه در مقاطع گوناگون تاریخی هر جا این پشتوانه بوده درست سر بلند کرده و کاری شبیه آن روز عظیم انجام داده است، مثل انقلاب ما. این حادثه بزرگ که اثرش لحظه به لحظه در مقاطع مختلف زمانی در تاریخ دیده شده؛ چقدر سلسلههای ظلم را از بین برده؛ چقدر انسانهای ضعیف را قوت بخشیده؛ چقدر روحیه به ملتهای مستضعف داده، چقدر انسانهایی را برای مقاومت در راه خدا مجهز کرده است و در زمان ما هم با درایت امام بزرگوار این حادثه توانست پیش از پیروزی انقلاب ناگهان مثل همان توفان بار اول در جامعه ظهور کند. این خود معلول توجه، توسل، ذکر، حضور و ارتباط و اتصال با پروردگار است. امام بزرگوار ما هم از این نوع آدمها بود. خود اهل همین ذکر و حضور بود و درخشندگی کار امام هم در همین بود. تأثیر نفس او هم قاعدتاً به همین قضیه برمیگردد.
سپاه پاسداران و هر پاسدار و هر کسی در غیر کسوت پاسداری که برای خود مسئولیتی در قبال امانت اسلام و انقلاب و برای ارزشهای اسلامی در زندگی امروز و فردای بشر نقش قایل است، باید توجه کند کار با پایان یافتن جنگ پایان نیافت. تلاش با گذشت یک دهه و دو دهه از پیروزی انقلاب خاتمه نیافت. دلیل واضح هم این است که دشمنیها پایان نیافته و عوامل مزاحم و معارض با این حرکت صلاح و فلاح تمام نشده است.
آنچه را که میتواند انقلاب و جهتگیری عظیم این ملت و راهی را که این ملت به سوی صلاح، فلاح، عزت و رضای الهی و سعادت دنیا و آخرت خود بپیماید پایدار کند. آن چیست؟ عبارت است از هوشیاری، آمادگی و روحیه پاسداری. این روحیه پاسداری متوقف به آن جنبه معنوی است. این که بنده در ملاقات با برادران پاسدار، مجموعههای انقلابی و برادران و خواهران در بخشهای مختلف ـ که مسئولیتهای حساس دارند ـ روی رعایت جنبه معنوی تأکید میکنم به خاطر همین است. این توجه، توسل و ارتباط قلبی با پروردگار عالم تضمینکننده استحکام و اقتدار نیروهایی است که میخواهند در مقابل آن جبهه همیشه بایستند و مقاومت کنند. جز این راهی وجود ندارد.
اگر رابطه با خدا ضعیف شد، هوسها بر انسان غالب میشوند، هوسها جهتگیری را تنظیم میکنند که خطر عمده این است. البته هر انسانی گاهی در معرض اهوای خود هست. این چیزی نیست که بشود انسانها را از آن بهکلی برکنار کرد. مهم این است که اجازه داده نشود هواهای نفسانی، منافع مادی و خواستهای حقیر خط زندگی انسان را تعیین کنند؛ راه زندگی را جلوی پای انسان بگذارند، در زندگی انسان تعیینکننده نشوند و راه را عوض نکنند.
اگر رابطه با خدا ضعیف شد، هوسها بر انسان غالب میشوند، هوسها جهتگیری را تنظیم میکنند که خطر عمده این است. البته هر انسانی گاهی در معرض اهوای خود هست. این چیزی نیست که بشود انسانها را از آن بهکلی برکنار کرد. مهم این است که اجازه داده نشود هواهای نفسانی، منافع مادی و خواستهای حقیر خط زندگی انسان را تعیین کنند؛ راه زندگی را جلوی پای انسان بگذارند، در زندگی انسان تعیینکننده نشوند و راه را عوض نکنند.
آنچه آسیبپذیری را در این زمینه کم میکند همان مسائل معنوی و اخلاقی است و دعا، ذکر، توجه، تهذیب نفس و خودسازی و مبارزه با هواهای خود و اخلاق فاسد در خود. اخلاق فاسد خیلی مهم است. ای بسا کسانی که اهل توجه، ذکر، دعا و امثال اینها هم هستند، اما نتوانستند خلقیات فاسد را در خودشان ریشهکن یا از تأثیر آنها در رفتارهایشان جلوگیری کنند. خودخواهی، خودپسندی، بخل، حرص، حسد، بددلی، بدبینی، بدخواهی نسبت به این و آن، درست نقطه مقابل آن بهشت اخلاقی است که اسلام برای انسانها تصویر کرده است. اسلام میخواهد انسانها با هم مهربان، نسبت به هم و سرنوشت و مصالح همدیگر علاقمند، دلبند، دلبسته و متأثر و متأسف از اشتباهات یکدیگر باشند. همدیگر را دعا و با مرحمت با هم رفتار کنند. «وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَه».(5)
این دست دوستی، پیوند عاطفی، ارتباط محبتآمیز میان برادران، بین دوستان، میان خواهران، میان آحاد ملت اسلامی، خیرخواهی و خیراندیشی صفات بسیار برجسته و ممتازی است. باید اینها را در خود تقویت کرد. بدترین صفات در انسان این است که انسان خود، مصالح و مصالح مادی خویش را محور قرار بدهد و حاضر باشد برای ارضای یک حس و خواست شخصی انسانهای بیشماری را در معرض تلف، بدبختی قرار بدهد. ارتباط ما با خدا باید این را علاج کند و این ریشهها را از دلهایمان بکَند. در این دعاها هم این معانی هست.
توجه کردم و دیدم ادعیه ما عجیب است. اگرچه از همه ائمه(ع) تقریباً دعاهایی مأثور هست و تا آنجایی که در ذهنم هست از اغلب ائمه(ع) ادعیهای به ما رسیده، اما بیشترین دعا و معروفترین دعا از سه امام است که هر سه این بزرگوار در عمرشان درگیر مبارزات بودند. یکی امیرالمؤمنین(ع) است که صحیفه علویه، دعاهای مأثور از امیرالمؤمنین(ع)، دعای کمیل و دعاهای دیگر از آن امام معصوم به ما رسیده است و برای خود عالَمی دارد. دعاهای امیرالمؤمنین(ع) غوغایی است. بعد امام حسین(ع) است که دعای عرفه مظهر آنها و دنیای عجیبی در این دعاست. سومین بزرگوار هم امام سجاد(ع) فرزند و پیامآور عاشورا و مبارز در مقابل کاخ ستم یزید است. این سه امامی که در صحنههای مبارزات حضورشان از همه بارزتر است، دعایشان از همه بیشتر و درسشان در خلال دعا هم از همه بیشتر است.
آنگاه همین خصوصیات اخلاقی را در صحیفه سجادیه نگاه کنید. به یکایک شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه تا جایی که میتوانید مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. اینکه گفتهاند زیور آلمحمد، واقعاً درست است. پر از نغمههای معنوی، دعا و درس است. هم درس اخلاق است و هم درس علمالنفس و هم درس امور اجتماعی. آنجا ملاحظه کنید: «اللّهُمَّ إِنیّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَه الْغَضَبِ، وَ غَلَبَه الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّه الْقَنَاعَه، وَ شَکَاسَه الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَه».(6) یعنی یکییکی این خصوصیات معنوی و اخلاقی و ریشههای فاسدی را که در نفس ما هست در زبان دعا به ما معرفی میکند. باید علاج اینها را از خدا بخواهید. وقتی با خدا راز و نیاز میکنید، از جمله چیزهایی که میخواهید علاج همین مشکلات درونی و نفسانی است. هیچ ترفندی به جامعهای که حداقل مجموعه بزرگی از آن با این خصوصیات پرورش یابد، در آن کارگر نخواهد شد.
بحمدالله جامعه ما و چهره آن جوان است. جوانها در جامعه در اکثریتند و بعد از این هم تا چندین سال همینطور خواهد بود. تا نوبت به رشدهای کمترِ توالد در سالهای بعد برسد. فعلاً تا سالهای متمادی چهره جامعه ما جوان است و جوان مظهر تفضلات الهی به انسانهاست، زیرا جوان صفا و صمیمیت دارد. دشمن به خاطر بعضی نقاط ضعف روی جوان برنامهریزی میکند، اما نقاط قوت جوان به مراتب بیشتر از نقاط ضعف است. در این جامعه اگر توجه و توسل باب شود، نه توسل علیالعمیا (کورکورانه) و نه توسل بدون معرفت و درک. همان معنای صحیح توسل الی الله همراه با معرفت که قرآن، روایات، نهجالبلاغه و ادعیه به ما توصیه میکنند. صحیفه سجادیه در این باره میتواند نقش بسیار خوبی را ایفا کند. خودتان جوانهایی که با شما معاشرند، فرزندانتان که به مرور به مرحله جوانی پا میگذارند با این مقام معنوی، مرحله معنویت و توجه و حضور در قالب کلمات امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه و امثالهم و البته نهجالبلاغه آشنا کنید. نهجالبلاغه هم این روح معنوی را دارد. آنگاه این جامعه، جامعهای است که هرگونه دشمن مستکبری باید حقیقتاً از آن بیمناک، نسبت به جذب و هضم آن ناامید باشد، باید بداند تا روح اسلام، معنویت اسلام، تعبد و عقیده به اسلام در جامعه هست هیچ عاملی نمیتواند این ملت را از صراط مستقیم انقلاب اسلامی منحرف کند.
امیدواریم خداوند متعال انشاءالله به همه شما توفیق بدهد و به جوانهای ما توفیق دهد که بتوانند این راه، احکام، تعالیم و معارف نورانی را فرا بگیرند. این راه را طی کنند و هم خودشان از برکات آن بهرهمند شوند و هم انشاءالله این ملت، کشور و نسلهای آینده را تحت توجهات ولیعصر ارواحنا فداه بهرهمند سازند.
منبع:فارس
انتهای پیام/