زندگینامه تفصیلی مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی

زندگینامه تفصیلی مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی

زندگینامه تفصیلی مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی از السابقون انقلاب منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن زندگینامه مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی از السابقون انقلاب به‌ روایت پایگاه اطلاع‌رسانی آن مرحوم به‌ شرح ذیل است:

ولادت

 آیت‌الله موسوى اردبیلى سحرگاه سیزدهم رجب 1344 ه ق مقارن با سالروز میلاد امیرالمؤمنین‏ علیه السلام و برابر با 8 بهمن 1304 ه ش در شهر اردبیل در خانواده‏‌اى روحانى و تهی‌دست متولد شد.

پدر وی روحانى بزرگوار مرحوم سیدعبدالرحیم و مادرشان زنى پارسا مرحومه سیده خدیجه بود که پیش از آن صاحب هشت فرزند دختر شده بود.

وی که آخرین و تنها فرزند ذکور خانواده بود در سال 1346 ه ق در دو سالگى مادر خود را در اثر بیمارى حصبه از دست داده و تحت مراقبت خواهران‌شان قرار گرفت.

یکى از خاطرات وی از دوران کودکى مربوط به خوابى است که در آن سنین دیده بود. خود وی در این باره مى‌گوید: «در کودکى بسیار مشتاق زیارت امام زمان‏ علیه السلام بودم و از این رو تمامى اعمالى را که در کتاب‌ها جهت ملاقات ولیعصر علیه السلام ذکر شده بود، انجام مى‏‌دادم و سعى مى‏‌کردم که حتى مستحبات را نیز ترک نکنم تا اینکه شبى آن حضرت را در خواب دیدم و مانند کودکى که خود را به پدرش مى‏‌چسباند، دامن ایشان را گرفتم و خود را به پاهاى مبارک آن حضرت انداختم و از آن بزرگوار خواستم چیزى به من عطا فرمایند. آن حضرت نیز انگشترى فیروزه‌اى را از انگشت مبارک‌شان خارج فرموده و در انگشت من کردند. وقتى این خواب را براى پدرم تعریف کردم به من گفتند که از این پس براى تو هیچ نگرانى‌ای ندارم چون زیر سایه الطاف امام زمان‏ علیه‌السلام خواهى بود».

وضعیت اقتصادى، مذهبى و سیاسى خانواده‏

پدر وی که یک روحانى به شدت مذهبى و مقید بود، مى‏‌خواست افراد خانواده را معتقد، عارف و عامل به مذهب تربیت نماید و در این خصوص بسیار اصرار مى‏‌ورزید.

آن روزگار مقارن با ایام سلطنت رضا پهلوى در ایران بود و او به پیروى از اربابان انگلیسى‏‌اش، هر روز سیاست جدیدى را با زور و تهدید اعمال مى‏‌نمود.

روزى تحت عنوان اتحاد شکل، لباس و کلاه مردم را تغییر مى‏‌داد و روز دیگر با اعلام کشف حجاب غائله‏‌اى را بر پا مى‏‌نمود.

زمانى مراسم عزادارى و روضه‏‌خوانى و مجالس وعظ و خطابه را منع مى‏‌کرد و زمانى دیگر با ممنوع کردن استفاده از لباس روحانیت، علماء و روحانیون را تحت فشار قرار مى‏‌داد.

در مقابل این اعمال، بعضى از روحانیون خانه‌نشین شده سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفتند و جمعى با تغییر وضع و لباس، از سلک روحانیت خارج شده شغل دیگرى اختیار کردند.

گروهى دیگر که چندان اندک نیز نبودند، تسلیم نشده مقاومت کردند و با تحمل فشار و سختى‏‌هاى فراوان، گاه مخفى و گاه علنى به مبارزه برخاستند.

مرحوم میرعبدالرحیم از زمره این افراد بود. وى همه مظاهر سلطنت پهلوى را نادرست، خلاف شرع و حرام مى‏‌دانست.

این طرز فکر همراه با وضعیت سیاسى و اجتماعى آن روز ایران باعث شده بود که او تحت فشار مضاعف قرار بگیرد، به طورى که گاهى مجبور مى‏‌شد به مدت چندین ماه در منزل بماند و تنها براى رفع حوائج ضرورى به ناچار با استفاده از تاریکى شب با دلهره و اضطراب از خانه خارج شده و به سرعت به منزل بازگردد.

اوضاع آن ایام چنان دهشت‌زا و خفقان‌آور بود که به غیر از معدودى از آشنایان و دوستان کسى جرأت نمى‏‌کرد به خانه وی رفت و آمد نماید.

نتیجه قهرى این پیش‏ آمدها، فقر و تهى‏‌دستى روزافزون خانواده بود، به طورى که بسیارى از روزها و شب‌ها را همه افراد خانواده گرسنه و بى‏‌غذا مى‏‌گذراندند.

در شهریور 1320 با هجوم متفقین به ایران و ورود روس‌ها به آذربایجان و فرار رضا پهلوى از ایران هر چند که اوضاع اجتماعى ایران آشفته شد، اما مردم از فشار حکومت رهایى یافتند و محدودیت‌هایى که در مورد روحانیون اعمال مى‏‌شد، کاهش یافت و در نتیجه تسهیلاتى براى رفت و آمد آزادانه براى این خانواده فراهم گردید.

شروع تحصیل و آغاز طلبگى

آیت‌الله موسوى اردبیلى تحصیلات خود را در اوان کودکى و در سن شش سالگى با ورود به مکتب‌خانه آغاز کرد و قرآن کریم را فرا گرفته آن گاه کتاب‌هایى چون رساله عملیه، گلستان، تنبیه‌الغافلین، نصاب الصبیان، گلزار بهار، ابواب الجنان، مجالس المتقین، تاریخ معجم، درّه نادرى، تاریخ وصاف، حساب فارسى و برخى کتب دیگر را نزد معلمان خود آموخت.

در سال 1318 ه ش فراگیرى دروس عربى را آغاز کرده و در سال 1319 ه ش به قصد ادامه تحصیل در دروس حوزوى وارد مدرسه علمیه ملاابراهیم در شهرستان اردبیل شد.

در آن زمان در اردبیل سه مدرسه علوم دینى به نام‌هاى مدرسه میرزا على‏‌اکبر، مدرسه صالحیه و مدرسه ملاابراهیم وجود داشت که اولى تبدیل به دبستان و دومى محل استقرار مهاجرین ایرانى قفقاز شده بود و تنها مدرسه ملاابراهیم جهت تحصیل طلبه‏‌ها باقى مانده بود.

در آن ایام رغبتى براى خواندن دروس حوزوى وجود نداشت به نحوى که این مدرسه تنها داراى چهار طلبه بود.

در چنین شرایط سختى، وی طلبگى را آغاز نموده و دروس جامع المقدمات، سیوطى، جامى، مطول، حاشیه ملاعبدالله، شمسیه، معالم و شرایع را تا سال 1322 ه ش در همان مدرسه به اتمام رساند.

پس از ورود متفقین به ایران، مردم از آزار واذیت دولت رهایى یافتند و در پى آن رغبت جوانان به دروس حوزوى افزایش یافت، لذا تعدادى طلبه جوان جهت تحصیل در دروس حوزوى وارد مدرسه ملاابراهیم شدند.

ورود این طلاب جوان و نشاط و جدیت آنان باعث گردید وی تدریس دروس مقدماتى علوم حوزوى یعنى صرف، نحو و منطق را آغاز نماید.

افزون بر آن در همان زمان به منظور جبران خلأ فرهنگى ناشى از بیست سال دیکتاتورى رضاخانى، اقدام به برپایى مجالس وعظ و خطابه و سخنرانى در شهرستان اردبیل و مناطق اطراف آن نیز نمودند.

هجرت به قم‏

آیت‌الله موسوى اردبیلى در رمضان‏ المبارک 1322 ه ش تصمیم گرفت به شهر مقدس قم مهاجرت نموده، تحصیلات عالیه را در آن شهر مقدس ادامه دهد و در آخر همان ماه از اردبیل خارج و در نهم شوال وارد شهر مقدس قم شد و در یکى از حجرات فیضیه رحل اقامت افکند.

مدت اقامت وی در شهر مقدس قم، سه سال و اندى به طول انجامید که در این مدت لمعتین، رسائل، مکاسب، کفایتین، مباحثى از درس خارج اصول و بحث‌هایى از تفسیر قرآن و فلسفه را فرا گرفته همزمان به تدریس معالم، لمعتین و قوانین مشغول شد.

وی در این مدت از محضر اساتید بزرگوارى استفاده برده و کسب دانش نمود؛ از جمله مقدارى از مکاسب و جلد اول کفایه را نزد آیت‌الله العظمى‏ سید محمّدرضا گلپایگانى، بیع مکاسب و جلد دوم کفایه و شرح هدایه میبدى را نزد آیت‌الله العظمى‏ حاج سیداحمد خونسارى، رسائل را نزد آیت‌الله حاج شیخ مرتضى حائرى و آیت‌الله سلطانى، منظومه را نزد آیت‌الله حاج میرزا مهدى مازندرانى و اسفار را نزد آیت‌الله سید محمدحسین طباطبایى‏ قدس سرهم به تحصیل پرداخت.

افزون بر این، وی هیچ‌گاه از ترویج معارف دین غفلت نکرده، در ایام تبلیغ در مناطق مختلف ایران مجالس وعظ و خطابه تشکیل داده با سخنرانى‏‌هاى مذهبى خویش، شور و نشاط معنوى به جامعه تزریق مى‏‌کرد.

در آن تاریخ زعامت حوزه علمیه قم بر عهده آیات عظام مرحومین حجت کوه‏‌ کمره‏‌اى، سید محمدتقى خوانسارى و صدرالدین اصفهانى بود و امور مربوط به روحانیت شهر نیز توسط آیت‌الله فیض، آیت‌الله کبیر و آیت‌الله روحانى‏ قدس سرهم اداره مى‏ شد.

بزرگانى چون آیات عظام امام خمینى، سید محمد رضا گلپایگانى، حاج شیخ محمد على عراقى (اراکى) و سید محمد داماد قدس سرهم جزو شخصیت هاى روحانى طبقه دوم حوزه محسوب مى‏ شدند و سطوح عالى دروس حوزوى را تدریس مى‏ نمودند.

در همان ایام، برخى از فضلای حوزه علمیه قم تصمیم گرفتند براى اعتلا حوزه علمیه، مرحوم آیت ا... بروجردى‏ رحمه الله را به قم دعوت کنند. با فعالیت پیگیر این علماء، وی به قم آمده با شروع تدریس، حوزه علمیه را با نشاط تر، پر بارتر و پر جنب و جوش‏تر ساخت. در آن سال ها به واسطه هجوم نیروهاى بیگانه به ایران، وضعیت سیاسى کشور و به تبع آن قم، آشفته بود.

از طرف دیگر، به دلیل حضور نیروهاى روسى در آذربایجان که منجر به قطع کمک هاى ارسالى از طرف خانواده‏ هاى آذرى شده بود، طلاب آذرى در مضیقه شدید مالى قرار گرفته بودند. مقارن این ایام، حضرت آیت ا... العظمى‏ سید ابوالحسن اصفهانى‏ رحمة الله در نجف اشرف رحلت فرمودند که فوت ایشان انعکاس عظیمى در جهان تشیع خصوصاًٌ در ایران داشت.

حکومت وقت ایران با اهمیت دادن به رحلت ایشان، قصد داشت از یک طرف توده‏ ای ها و مخالفین خود را تضعیف نماید و از طرف دیگر حتى الامکان مقدمات انتقال حوزه علمیه از نجف به قم را فراهم نماید تا شاید بتواند با استفاده از وجهه روحانیت، ثبات سیاسى کشور را تضمین نماید.

در راستاى همین اهداف، محمدرضا پهلوى تلگراف تسلیت رحلت مرحوم آیت ا... العظمى‏ اصفهانى‏ رحمه الله را خطاب به آیت ا... ‏ بروجردى‏ رحمة الله ارسال کرد که این عمل نشان از قدرت روز افزون حوزه علمیه در آن روزگار داشت؛ هر چند بعدها رژیم پهلوى متوجه خطرات ناشى از چنین اشتباهاتى شد و تمامى توان خودرا به کار گرفت ولى هرگز نتوانست مانع محبوبیت و اقتدار روز افزون روحانیت و حوزه‏ هاى علمیه شود.

با توجه به شخصیت بارز علمى مرحوم آیت ا... بروجردى‏ رحمه الله از یک سو و سیاست بى‏ طرفى حکومت وقت از سوى دیگر، تلاش و کوشش فضلای حوزه براى تثبیت و تعمیق حوزه علمیه قم موثر افتاد و علما و روحانیون از هر طرف به قم رو آوردند و جنب و جوش فراوانى در حوزه آغاز شد.

در همان ایام حوزه نجف آرامش سابق خود را حفظ کرده محیط علمى آرامى به شمار مى‏ رفت. آیت ا...‏ موسوى اردبیلى که آن روزها سخت تشنه تحصیل بود و محیطى آرام و مناسب را براى تحصیل و تدریس جستجو مى‏ کرد، نجف را براى این منظور مناسب‏‌تر تشخیص داده عزم سفر به آن دیار نمود.

مهاجرت به نجف اشرف
 

آیت ا... ‏ موسوى اردبیلى به اتفاق سه نفر از فضلاى حوزه علمیه قم تصمیم گرفت به نجف‏ اشرف مهاجرت نماید. با انصراف دو نفر از همراهان، وی با نفر سوم یعنى مرحوم شیخ ابوالفضل حلالزاده اردبیلى در 16 آبان 1324 ه ش برابر با اول ذى ‏الحجه 1364 ه ق، از قم حرکت کرد.

به دلیل اینکه در آن زمان امکان مسافرت قانونى به عراق وجود نداشت و یا بسیار مشکل بود، به ناچار به شکل مخفیانه توسط یک بَلَم از طریق خرمشهر و اروندرود وارد شهر بصره در عراق شده با تحمل مشقات و سختی هاى فراوان که شرح آن بسیار طولانى و در عین حال شنیدنى است، از شهرهاى بصره، عباسیه و دیوانیه عبور کرده با عنایت و لطف الهى که مشکلات را بر آنها هموار مى‏ کرد، موفق شد عصر روز هفتم ذى‏ الحجه همان سال وارد مدرسه سید در نجف‏ اشرف شود.

ورود آنها به نجف اشرف مقارن با شب عرفه بود، لذا دو همسفر پس از انجام مقدمات مستحبّه، طبق سنت دیرین در حوزه علمیه نجف اشرف، همان شب عازم کربلا شده و دو روز بعد به نجف‏ اشرف مراجعت و فراگیرى دروس حوزوى را آغاز نمود. وی دوران اقامت خویش در نجف‏ اشرف را بهترین ایام تحصیل خود مى‏ داند که محیطى امن و آرام براى طلاب حاصل شده بود و محصلین غیر از تحصیل و تدریس و تحقیق، فعالیت دیگرى نداشتند.

وی نیز با شور و شوق زائد الوصفى، در دروس اساتید بزرگ حوزه در آن روزگار حاضر شده ضمن خوشه چینى از خرمن آن بزرگان، با علاقه مفرطى به تحقیق و تفحص پیرامون مسائل علمى مطرح در دروس حوزوى پرداخته و قسمتى از دروس آن اساتید را نیز به رشته تحریر درآورد.

فعالیت علمى در نجف‏

آیت ا...‏ موسوى اردبیلى در مدت اقامت در نجف اشرف، در اصول فقه مباحث قطع و ظن، برائت و اشتغال و پاره‏اى از مباحث الفاظ و در فقه، اعداد صلاة و اوقات، قبله و لباس مصلى و مکان مصلى و خلل صلوة و شروط تا آخر مکاسب را نزد مرحوم آیت ا... العظمى‏ خوئى، بحث طهارة را تا آخر وضو نزد مرحوم آیت ا... العظمى‏ حکیم، مبحث اجتهاد و تقلید را نزد مرحوم آیت ا... العظمى‏ سید عبدالهادى شیرازى، اول کتاب بیع را نزد مرحوم آیت ا... العظمى‏ میلانى، بیع صبى را نزد مرحوم آیت ا... العظمى‏ شیخ محمد کاظم شیرازى، مقدارى از عروة را نزد مرحوم آیت ا... العظمى‏ شیخ محمد کاظم آل‏یاسین و در فلسفه از اول طبیعیات تا آخر منظومه را نزد مرحوم صدراى بادکوبى تحصیل نموده همزمان دروس آیات عظام خوئى، میلانى و حکیم را نیز تقریر نمود.

مدت اقامت آیت ا...‏ موسوى اردبیلى در نجف اشرف هر چند نستبا کوتاه بود و تنها قریب دو سال و اندى به طول انجامید، اما همین مدت کوتاه به دلیل اینکه اساتید آن روزگار حوزه نجف از اعاظم فقه و اصول قرون اخیر شیعه بوده‏ اند، از نظر علمى براى وی بسیار پرثمر و ارزشمند بوده و دقت ها و موشکافی هاى آن بزرگان در حوزه‏ هاى فقه، اصول و فلسفه، تاثیرات شگرفى در شخصیت علمى وی گذاشت.

مناسب است سخنى را از آیت ا... العظمى‏ خوئى‏ رحمه الله در مورد حضور وی در نجف‏ اشرف نقل کنیم. وی از حضور کوتاه مدت سه طلبه که از قم به نجف‏ اشرف رفته و پس از مدت کوتاهى بازگشته بود ابراز تأسف نموده و گفته بود: «اى کاش اینها در نجف مانده و به قم باز نمى‏ گشتند». یکى از این سه تن، آیت ا... موسوى اردبیلى بود.

بازگشت به ایران‏

در آن تاریخ از نظر سیاسى جو عراق به تدریج ناآرام و متشنج مى‏ شد. مردم بر ضد هیئت حاکمه که دست نشانده انگلستان بود، شورش نموده خواهان سقوط آن بودند. شورش و آشوب اوج گرفت و در بغداد، نجف و بعضى شهرهاى دیگر به خونریزى انجامید.

در نتیجه دولت صالح جابر سقوط کرد و مرحوم سید محمد صدر تشکیل دولت داد. پس از چند صباحى دولت مرحوم صدر نیز سقوط کرد و نورى سعید که یکى دیگر از مهره‏ هاى اجانب بود نخست وزیر شد. در این احوال نامه‏ اى که حاکى از بیمارى شدید پدر وی بود، به دست وی رسید و حالشان را پریشان ساخت. اوضاع نابسامان عراق و نگرانى ناشى از بیمارى پدر موجب گردید وی، علیرغم میل باطنى ناچار به ترک عراق و عزیمت به ایران شود. 

آیت ا... ‏ موسوى اردبیلى پس از باگشت از عراق، در سال 1327 ه ش وارد قم شده در مدرسه فیضیه اقامت گزید. وی هنگام مراجعت از عراق مصمم بود در اسرع وقت به نجف بازگرد و با همین انگیزه، از به همراه آوردن وسایل و اثاثیه موجودشان در نجف‏ اشرف، خوددارى کرده بود. ولى تقدیر بر خلاف این بود و دیگر امکان مسافرت مجدد جهت تحصیل در عراق براى وی فراهم نشد.

هنگامى که به قم رسید، با دریافت خبر سلامت پدر، براى اطلاع از وضع حوزه و کیفیت و کمیت دروس، چند ماهى در قم ماند و در همین مدت در جلسات درس خارج فقه مرحوم آیت ا... ‏ بروجردى، فقه و اصول مرحوم آیت ا... داماد و فلسفه مرحوم علامه طباطبایى (منظومه) حاضر شد، تا اینکه در ماه رجب به اردبیل رفته با پدر بزرگوارشان دیدار کرد. پدر وی مایل بود بقیه عمر خود را در نجف یا قم اقامت نماید و چون رفتن به نجف با خانواده ممکن نبود، به اتفاق به قم رفته منزل کوچک و محقرى تهیه کردند و در آنجا مشغول تدریس و تحصیل شدند.

ادامه اقامت در قم براى پدر وی به دلیل شرائط سخت زندگى مقدور نشد؛ لذا به اردبیل بازگشته و در سال 1330 ه ش به رحمت خدا پیوست.

اشتغالات و حوادث مدت اقامت در قم‏

1 - ادامه تحصیل‏

چنانکه بیان شد مهمترین اشتغال وی در قم، ادامه تحصیل و تحقیق بود و علاوه بر حضور مستمر در دروس اساتید بزرگوار آن روزگار حوزه یعنى آیات عظام مرحومین بروجردى، سید محمد داماد و علامه طباطبائى، در دروس دیگرى مانند درس اخلاق حضرت امام خمینى رحمة الله علیه و دروس فقه خصوصى مرحوم آیت ا... العظمى‏ گلپایگانى و مرحوم آیت ا... حاج شیخ مرتضى حائرى و مرحوم آیت ا... العظمى‏ حاج سید احمد خونسارى شرکت مى‏ کرد.

2 - ادامه تدریس‏

از سنت هاى دیرپا و بسیار خوب حوزه‏ هاى علمیه که تاثیرى ماندگار و شگرف در پرورش روح علمى و تربیتى طلاب دارد، اشتغال به تدریس در کنار تحصیل است.

به پیروى از این سنت حسنه، از اشتغالات اساسى وی در مدت اقامت در قم، تدریس رسائل، مکاسب، کفایه و منظومه به طلاب خوش‏ فهم و کوشا بود که اغلب این جلسات به صورت عمومى برگزار مى‏ شد. علاوه بر آن تعدادى درس خصوصى خارج فقه و اصول نیز براى برخى مشتاقان و علاقه‌مندان توسط وی ارائه مى‏ گشت.

3 - فعالیت قرآنى‏

یکى دیگر از فعالیت هاى آیت ا... ‏ موسوى اردبیلى در مدت اقامت در قم، فعالیت هاى قرآنى و بحث تفسیر قرآن بود که دو روز در هفته با حضور برخى از فضلا حوزه برگزار مى‏ شد. این جلسه در تمام مدت اقامت وی در قم به طور منظم و مستمر ادامه داشت و پس از مهاجرت از قم نیز، جلسه مزبور توسط سایر اعضا ادامه یافت و تا به امروز (سال 1379 ه' ش) ادامه دارد.

وی جلسات قرآنى را در مدت اقامت خویش در اردبیل و تهران ادامه داد و اکنون نیز یکى از فعالیت هاى اصلى وی، قرآن پژوهى و پرداختن به علوم قرآن و تفسیر آن مى‏ باشد که حاصل این مطالعات، گاهى به صورت مقاله در نشریات مختلف منتشر مى‏ شود.

4 - انتشار مجله‏

در مدت حضور در قم، توسط وی و عده‏ اى از فضلا و روحانیون حوزه علمیه، براى نخستین بار مجله‏ اى به نام مکتب اسلام در قم منتشر شد که با استقبال کم‏ نظیرى روبرو گردید. وی که از بانیان این مجله بود، مقالاتى در آن به رشته تحریر در آورد که از آن جمله مى‏ توان به سلسله بحث هاى «دین از نظر قرآن» و مقالاتى مانند «قرآن یا آفتابى که غروب ندارد» و «طوفان نوح» اشاره کرد. همکارى وی با این مجله فقط تا 9 شماره ادامه یافت و پس از مهاجرت از قم، همکارى خویش را با مجله قطع نمود.

5 - سفرهاى تبلیغى‏

از وظایف اصلى روحانیت، ترویج و تبلیغ دین و احکام الهى در جهان است. علیرغم فشارها و تضییقاتى که حکومت وقت براى روحانیون بخصوص روحانیانى که دغدغه سیاست نیز داشتند اعمال مى‏ کرد، معظم له پرداختن به امور تبلیغى را از اشتغالات اساسى خویش به شمار مى‏ آورد و از این رو در ایام تعطیلى دروس حوزوى، وی جهت تبلیغ به نقاط مختلف کشور سفر مى‏ کرد.

هنوز هم در شهرهاى ارومیه، مشهد، بندر انزلى، درگز، همدان، اردبیل، بابل، بهشهر و ... مؤمنانى خاطره شیرین سخنرانی‌هاى پرشور و پرجذبه وی را به خاطر دارند.

6 - فعالیت سیاسى‏

بدون تردید اسلام به سعادت دنیا و آخرت انسانها توجّه نموده است و از همین رو دخالت در امور سیاسى و حساسیت نسبت به وضع اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى مسلمانان، از وظایف اصلى روحانیت محسوب مى‏‌گردد. روحانیت داراى دغدغه سیاسى از همان ابتدا با دخالت در مسائلى که سرنوشت مسلمانان و آینده آنان با آن بستگى داشت، تلاش کرده است این وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد.

از جمله این حوادث، داستان کنگره جهانى پیمان صلح در زمان نخست ‏وزیرى دکتر مصدق بود که ابتدا گروه زیادى از شخصیت هاى دینى و سیاسى ایران پیام آن را تأیید و امضا کردند، اما پس آن که معلوم شد سرنخ ماجرا در دست کمونیست ها است، بسیارى از آن افراد تأیید خود را پس گرفتند ولى برخى دیگر از جمله سید على ‏اکبر برقعى و شیخ محمدباقر کمره ‏اى، بر عقیده خود اصرار ورزیده و به محل کنگره در وین نیز رفتند. هنگام بازگشت برقعى، گروه هاى متمایل به مارکسیسم، مراسم استقبال برگزار کردند.

طلاب قم به مخالفت برخاستند و در نتیجه درگیرى پیش آمد و در مقابل شهربانى تیراندازى شد که منجر به کشته شدن یک نفر و مجروح شدن عده ‏اى دیگر کردید. اعتراضات و درگیری ها به مدت دو روز ادامه داشت.

دربار شاه و برخى گروه هاى دیگر نیز، هر کدام با اهداف و انگیزه‏ هاى خاص خود، قضیه را پیگیرى مى ‏کردند. دکتر مصدق براى بررسى و آرام کردن اوضاع، آقاى ملک‏ اسماعیلى را به عنوان نماینده خود خدمت آیت ا... ‏ بروجردى رحمه الله فرستاد.

آیت ا... موسوى اردبیلى که در این جریان یکى از دست‏اندرکاران و گردانندگان مبارزه طلاب بود، از جانب آیت ا... ‏ بروجردى رحمه الله با ملک ‏اسماعیلى دیدار کرد و آنگاه در صحن مطهر حضرت معصومه ‏علیهما السلام براى مردم سخنرانى کرده و پیام آیت ا... ‏ بروجردى رحمة الله را به مردم ابلاغ نمود.

مراجعت به اردبیل‏

کثرت فعالیت هاى علمى، تبلیغى، فرهنگى و سیاسى باعث گردید که در ماه رمضان سال 1338 ه' ش، ضعف و بیمارى بر وی غلبه یابد که پس از مراجعات مکرر به پزشکان، تغیر محل سکونت و کاستن از فشار کار به وی توصیه گردید و در پى آن ناگزیر در سال 1339ه' ش به منظور گذراندن ایام تعطیلات تابستانى قم را به قصد اردبیل ترک نمود.

پس از ورود به اردبیل، در تابستان همان سال در مسجد مرحوم حاج میر صالح، مجالس وعظ و تبلیغ تشکیل داده و نسبت به تجدید بنا و تعمیر مدرسه ملاابراهیم که در جوار این مسجد قرار داشت، اقدام کرد.

با تمام شدن فصل تابستان، علیرغم میل شدید باطنى جهت بازگشت به قم، اصرار علما و مردم اردبیل باعث شد که وی تا پایان همان سال به طور موقت در اردبیل بماند، ولى نیمه‌‏کاره ماندن بسیارى از کارهایى که توسط وی آغاز شده بود، باعث شد که این اقامت موقت به درازا انجامیده تا سال 1347 ه' ش ادامه یابد.

به جهت طولانى شدن مدت اقامت وی در اردبیل، مناسب است شمه‏ اى از فعالیت هاى این دوره زمانى را بیان نماییم.

فعالیت در اردبیل‏‏

1 – فعالیت هاى علمى‏

با اقامت آیت‌ ا... موسوى اردبیلى در اردبیل، جمعى از فضلا و طلاب اردبیل که در قم مشغول تحصیل بودند، به اردبیل بازگشتند و نزد وی به فراگیرى سطوح عالى رسائل، مکاسب و کفایه پرداختند و پس از مدتى، وی تدریس خارج اصول و خارج فقه مکاسب و عروة را آغاز نمود.

علاوه بر تدریس، اداره حوزه علمیه، تجدید بنا یا تعمیر ساختمان هاى مدارس، تأمین کمک خرجى طلبه‏ ها به شکل شهریه و مساعده و اعزام برخى از آنان جهت تبلیغ به روستاها و شهرها و رسیدگى به گرفتاریهاى آنان تا حد امکان، بر عهده وی بود.

2 - تبلیغ‏

کارهاى تبلیغى وی در این مدت هیچگاه تعطیل نشد و به شکل سخنرانى در منابر و تفسیر قرآن پس از نماز مغرب و عشاء و تشکیل جلسات هفتگى در منازل اشخاص، ادامه داشت.

3 - فعالیت اقتصادى‏

امام موسى صدر، که از دوستان دیرین و دوران طلبگى آیت ا... موسوى اردبیلى بود، در جنوب لبنان اقدام به تأسیس سازمانى جهت مبارزه با فقر و کمک به محرومین کرده بود. وی نیز با الهام از این کار، تصمیم به احداث کارخانه ‏اى در شهرستان محروم اردبیل جهت مبارزه با فقر و کمک به فقرا گرفت.

پس از بررسى و تحقیق، اشخاصى جهت جمع ‏آورى انفاقات و صدقات مستحبّه تعیین شدند و مقرر شد مرکزى جهت آموزش صنایع دستى به تهى‏ دستان و فروش محصول کار آنان به بازار و تخصیص درآمد حاصله به خودشان ایجاد شود.

آغاز کار از جوراب بافى و تریکو بافى بود که ساختمانى جهت آن ایجاد گردید و خانواده‏ هایى تحت پوشش قرار گرفتند. این مرکز در حال توسعه بود که رژیم شاه حساس شد و تصمیم گرفت که مانع این کار شود.

رئیس وقت ساواک اردبیل گفته بود: «ما مى‏ خواهیم این آخوندها را تحت کنترل درآوریم بلکه حذف کنیم، حال اینها به فکر افتاده‏ اند کارى کنند که اگر بخواهیم با آنان برخورد کنیم، ناچار شویم با چند صد یا چند هزار نفر درگیر شویم. زحمت هاى فراوانى کشیده شده تا اینها از متن زندگى مردم کنار گذاشته شوند و اگر این کارها قوت بگیرد، اینها مجددا به متن زندگى مردم باز مى‏ گردند. به هر قیمتى که شده باید جلوى این کار گرفته شود».

به همین دلیل درست همان روزى که جهت بازدید مردم از مؤسسه و آشنایى با اهداف آن و کمک به توسعه و گسترش آن تعیین شده بود، مأمورین ساواک به مؤسسه هجوم آورده و آن را بستند. آیت‏ ا...‏ موسوى اردبیلى نیز در خانه توقیف شد و ساواک تهدید کرد که اشخاصى را که به این مؤسسه کمک کنند، دستگیر کرده و مورد آزار و اذیت قرار خواهد داد و بدین ترتیب مانع از فعالیت این مرکز شد.

4 - فعالیتهاى سیاسى‏

افکار سیاسى وی ریشه در دوران صباوت و تربیت خانوادگى‌اش داشت. نگرش و دیدگاه سیاسى وی، عمدتا در صحبت ها، سخنرانی ها و تبلیغ ها خود را نشان مى‏ داد که از جمله آنها مى‏ توان به هفت سال سخنرانی هاى پرشور تبلیغى در شهرستان ارومیه اشاره کرد. از تاریخ 1339 ه' ش که وی در اردبیل ساکن شد، مبارزات سیاسى جزء لاینفک فعالیت هاى وی شد و به همین سبب دائما از جانب دستگاه، تحت تعقیب قرار مى‏ گرفت.

رژیم پهلوى نسبت به همه فعالیت هاى وی مانند منبر، تبلیغ، سخنرانى، تدریس، رفت و آمد معمولى، مهمانی ها و نامه‏ ها، حساس بود و آنها را کنترل مى‏ کرد. حتى وقتى که مدرسه مى‏ ساخت و یا براى محرومین فعالیت مى‏ کرد، نه تنها خود وی مورد تعقیب قرار مى‏ گرفت بلکه طلبه‏ هایى که در مدرسه زیر نظر وی تحصیل مى‏ کردند نیز، از جلب و تبعید و شکنجه در امان نبودند.

یکى از موارد درگیرى علنى وی با رژیم، در جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل رخ داد. در آن زمان تمامى دستگاه هاى تبلیغى رژیم، از اسرائیل طرفدارى مى‏ کردند و به نفع اسرائیل و علیه اعراب خبر منتشر مى‏ نمودند.

وی در منبر شدیداً به نفع اعراب و مسلمین موضع گیرى کرد که در پى آن رژیم تصمیم گرفت که وی را دستگیر نموده به تبریز تبعید کند. در پى این حادثه علما و ائمه جماعت اردبیل متحد شدند و همه به مسجد وی رفته و اعلام کردند که اگر رژیم به دستگیرى و تبعید وی اقدام نماید، تمامى مساجد را تعطیل کرده و از شهر خارج خواهند شد. رژیم پهلوى که با مقاومت روحانیون مواجه شد و از عواقب کار نگران بود، از دستگیرى وی منصرف گردید.

مورد دیگر شایان ذکر در جریان تصویب کاپیتولاسیون بود که وی به آگاه سازى پرداخته و در نتیجه مردم به نشانه اعتراض تصمیم به تعطیل کردن بازار گرفتند ولى عوامل رژیم دست به کار شده و با تهدید مانع از تعطیلى بازار شده و وی را تحت تعقیب قرار دادند. این آزار و اذیت ها به حدى بود که وی به ناچار تصمیم گرفت اردبیل را ترک گفته و به محل دیگرى مهاجرت نماید.

5 - تألیف کتاب جمال ابهى‏

شهرستان اردبیل از سابق به چند دلیل مورد علاقه بهائی ها بوده است:

1 - یکى از حروف حى (هیجده نفر نخستین پیروان على محمد باب) مردى بود به نام ملا یوسف اردبیلى که براى اهالى اردبیل شناخته شده نیست ولى نام او در کتاب هاى تاریخ بهائی ها آمده‏ است. البته روستایى در نزدیکى اردبیل به نام روستاى ملایوسف وجود دارد که به گمان بعضى از بهائیان، این روستا منسوب به همان ملایوسف مذکور در کتب بهائیت است و به همین دلیل آنان این روستا را مکان مقدس و متبرکى مى‏ دانند.

2 - مردى به نام امین العلماء در حدود سال 1338 ه' ق در اردبیل مى‏ زیست که در میان مردم مشهور به بهائیگرى بود. در ماه رمضان شخصى او را در حال روزه خوارى دیده و از او پرسیده بود که چرا به طور علنى در حال روزه‏ خوارى است؟ او در جواب گفته بود که امروز، روز 21 رمضان است، روزى که على علیه السلام را کشته‏ اند و دستگاه خداوند در هم ریخته و کسى به کسى نیست. تو هم اگر روزه‏ ات را بخورى اشکالى ندارد. آن مرد عصبانى شده و با چاقو او را کشته بود. بهائی ها او را یکى از شهداى بهائیت مى‏ دانند.

3 - بهائی ها دو یا سه خانه وقفى در اردبیل داشتند که یکى از آن خانه‏ ها را به طور پنهانى به کتابخانه بهائیت تبدیل کرده بودند.

4 - برخى از ماموران دولتى شهرستان اردبیل مانند سیاح و انصارى بهائى بودند.

همه این عوامل باعث شده بود که مبلغین بهائى، خصوصا در فصل تابستان که هواى شهرستان اردبیل بسیار مطلوب است، رفت‏ وآمد زیادى به آن شهر داشته باشند. بیشتر مخاطبان این مبلغین، جوانان و دانش‏ آموزان بودند و برخى از آنان که به این محافل رفت و آمد مى‏ کردند، با مراجعه به آیت‏ ا...‏ موسوى اردبیلى، مطالبى را که شنیده بودند به وی بازگو مى‏ کردند و خواهان پاسخ مناسب بودند.

راهنمایى وی این بود که سخنان و دلایل آنان را بشنوند ولى پاسخ نگویند بلکه پاسخ را به وقت دیگرى موکول نمایند. آنان نیز مطالب فراوانى را یادداشت کرده و پاسخ مناسب را از وی دریافت مى‏ کردند.

براى اینکه مطالب مورد استناد جهت تنظیم پاسخ ها، دقیق و اصیل باشد، چاره‏اى جز مراجعه به منابع اصلى خود بهائیت نبود و این امر با توجه به اینکه بهائیان کتابخانه‏ اى در اردبیل داشتند، توسط فردى به نام انصارى که خود از زمره بهائیان بود، میسر گردید.

مجموع این پرسش و پاسخ ها و یادداشت هاى مفصل در مورد بهائیت، در نهایت منجر به تألیف کتابى به نام «جمال‏ابهى» توسط وی گردید که ده هزار نسخه از آن چاپ و منتشر گردید و اینک نایاب است.مرحوم امام موسى صدر این کتاب را دیده و دستور ترجمه آن را به زبان عربى داده بود ولى فرصت انجام آن را نیافت.

مهاجرت از اردبیل به تهران

گسترش فعالیت هاى سیاسى وی در اردبیل، باعث شده بود که کنترل و نظارت دستگاه هاى امنیتى رژیم بسیار شدید شود تا جایى که بر اثر هجوم مکرر مأموران ساواک به منزل وی، هرگونه آسایش و امنیت حتّى در منزل نیز از وی سلب گردید.

در نتیجه وی ناچار شد نظر مشورتى حضرت امام رحمه الله را در مورد مهاجرت از اردبیل جویا شود. امام نیز در پاسخ فرمودند:«ما صلاح نمى‏ دانیم که آقایان شهرها را ترک کنند و به تهران یا قم بروند، ولى گویا وضع شما به گونه‏ اى است که ناچارید مسافرت کنید.

در عین حال خودتان بهتر مى‏ دانید و مى‏ توانید تصمیم مناسبترى بگیرید». پس از دریافت نظر امام که اتخاذ تصمیم مناسب را به شخص وی واگذار نموده بود، وی تصمیم گرفت که از اردبیل هجرت کند، اما ضرورى بود که جهت گمراه کردن مأموران ساواک و رفع مزاحمت هاى احتمالى، زمینه مناسبى براى این کار فراهم شود.

در سال 1347 ه ش که زلزله منطقه وسیعى از اطراف مشهد را تخریب کرد، حکومت وقت تصمیم گرفت ظاهر مردمى به خود گرفته و کمک مردم را به نام خود جمع آورى کرده و به دست آسیب دیدگان برساند؛ لذا با صدور اعلامیه‏ ها و بیانیه‏ هاى مکرر و برپا کردن چادرها در میادین شهرها مردم را به کمک فراخواندند.

ولى هر چه بیشتر سعى کرد کمتر به نتیجه رسید. در جهت مقابل، روحانیون و علماء شهرستانها مستقلاً به جمع‏ آورى کمک هاى مردمى مبادرت ورزیدند و در همین راستا، وی نیز در اردبیل با همراهى برخى دوستان، با صدور اطلاعیه مردم را در مسجد جمع نموده و به جمع‏ آورى اعانه پرداخت.

با توجه به اقامت مرحوم آیت ا... العظمی ‏ میلانى در مشهد، قرار شد کمک هاى جمع‏ آورى شده جهت مصرف در مناطق زلزله زده خدمت وی ارسال شود. این واقعه زمینه مناسبى فراهم ساخت که آیت ا... موسوى اردبیلى به عنوان مسئول کمک‏ رسانى و همچنین به بهانه چاپ کتاب جمال ابهى، بدون اینکه کسى را از قصد خود مبنى بر عدم مراجعت به اردبیل مطلع سازد، به سمت تهران حرکت کند.

اقامت و فعالیت در تهران‏

آیت ا... ‏ موسوى اردبیلى در تابستان 1347 ه' ش وارد تهران شد و پس از چند روزى، مقدمات لازم جهت اقامه نماز جماعت توسط وی در مسجد امیرالمؤمنین‏ علیه السلام واقع در خیابان نصرت فراهم شد و علیرغم مخالفت شدید دوستان و همشهریان با اقامت وی در تهران، پس از تهیه مسکن، خانواده وی نیز از اردبیل به تهران مهاجرت کرد.

پس از اقامت در تهران، گذشته از اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانى در مسجد نصرت تدریس خارج فقه (کتاب خمس) و جلد اول اسفار را براى برخى طلاب جوان و مستعد، آغاز نمود وعلاوه بر آن، حلقه بحث فلسفى را نیز با برخى از دوستان همفکر خویش تشکیل داد و پس از چند صباحى با همکارى و همفکرى بعضى از دوستان دیگر مانند شهید آیت ا... بهشتى، شهید آیت ا... مطهرى، شهید حجةالاسلام مفتح و برخى دیگر، تحقیق در علوم قرآن را به صورتى جدى آغاز نمود. پژوهش عمیق در علوم قرآن نیازمند مکان مناسب و نیز کتابخانه‏ اى غنى بود.

براى این منظور محلى در جوار مسجد امیرالمؤمنین‏ علیه السلام تهیه شد و در آنجا، کتابخانه‏ اى اختصاصى جهت استفاده تحقیقاتى تاسیس گردید.

علاوه بر آن، جلسات تفسیر قرآن پس از اقامه نماز مغرب و عشاء، به طور مرتب در مسجد امیرالمؤمنین‏ علیه السلام توسط وی برگزار مى‏ شد.

با توجه به تفکرات الحادى که در آن زمان در ایران شایع و رایج بود، ضرورت تأسیس مرکزى جهت برگزارى جلسات سخنرانى، کلاس هاى تبیین و بررسى معارف دینى و مسائل عقیدتى و فرهنگى، روز به روز بیشتر احساس مى‏ شد.

به همین منظور، مسجد و کانون توحید توسط وی در خیابان پرچم احداث گردید که کلاس هاى متعددى توسط سخنرانان و متفکران مذهبى ایران در آنجا برگزار شد. بعلاوه، در راستاى همین اهداف، مدارس راهنمایى و دبیرستان مفید را نیز در تهران احداث کرد که هنوز هم تمام این مراکز به فعالیت خود ادامه مى‏ دهد.

همه این مراکز تحت پوشش موسسه‏ اى به نام موسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین‏ علیه السلام قرار داشت که شرح آن در قسمت بعد خواهد آمد. این فعالیت ها تا 1357 ه' ش ادامه داشت.

در این سال مبارزات ملت مسلمان ایران شکل حادترى به خود گرفت. آیت ا... موسوى اردبیلى که یکى از نزدیکان حضرت امام و از ارکان انقلاب اسلامى محسوب مى‏ شد، در تمامى صحنه‏ هاى سیاسى در قبل از انقلاب و در دهه نخست انقلاب نقش اساسى ایفا نمود که بیان آنها در این مختصر میسر نیست و از رور ما به اجمال تنها فعالیت هاى علمى و فرهنگى وی در این دوره زمانى را متذکر مى‏ گردیم.

1 - فعالیت هاى علمى و فرهنگى‏

تدریس خارج فقه و اصول، تدریس جلد اول منظومه براى طلاب و روحانیان، تدریس کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، سلسله بحث هاى تکامل، فلسفه تاریخ، و دیگر مباحث مهم فلسفى ضرورى براى دانشجویان، برگزارى جلسات تفسیر براى نمازگزارانى که به مسجد مى‏ آمدند، بحث و گفتگو پیرامون مبانى فلسفى و تحقیق در مسائل علوم قرآنى با گروه هاى مختلف از متفکران، از جمله اشتغالات علمى و فرهنگى وی در مدت اقامت در تهران بود.

دامنه این فعالیت ها به حدى گسترش یافت که حساسیت رژیم را برانگیخت و در نهایت با یورش ماموران ساواک به مرکز تحقیقات، کلیه وسایل و دستگاه هاى آنجا به یغما رفت و کتابخانه نیز تاراج شد به گونه‏ اى که فیش ها و یادداشت هاى محققین شاغل در مؤسسه را غارت نموده و مرکز را به تعطیلى کشاندند.

2 - تأسیس مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین‏ علیه السلام

در سال 1348 ه' ش جهت منسجم کردن اقدامات فرهنگى، وی به همراه تنى چند از دوستان، مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین‏ علیه السلام را تأسیس کرد که به لطف خداوند از بدو تأسیس تا کنون، منشأ خدمات زیادى شده است به گونه‏ اى که 3 باب مسجد، یک مرکز فرهنگى، 4 مدرسه راهنمائى و دبیرستان و دانشگاه، تا کنون توسط این موسسه تأسیس شده و در حال فعالیت هستند.

در دهه اول انقلاب، یعنى از سال 1357 تا سال 1368 ه' ش، به دلیل شرائط خاص کشور، تحولى در زندگى وی پیش آمد به گونه‏ اى که ناچار شد اوقات فعالیت خود را به دو بخش مستقل و جدا از هم تقسیم نماید؛ بخش اول آن را اشتغالات علمى و فرهنگى و بخش دوم آن را مسائل سیاسى، حکومتى و اجرائى تشکیل مى‏ داد.

چنان که گفتیم در این نوشتار، تنها به بخش اول مى‏ پردازیم؛ چرا که بخش دوم نیازمند بحث مفصلى است که از حوصله این مختصر خارج است و فرصت دیگرى را مى‏ طلبد.

فعالیت هاى علمى و فرهنگى در دهه اول انقلاب‏

در طى یازده سال اول انقلاب، اشتغالات علمى و فرهنگى وی روند و وضع دیگرى پیدا کرد. از جمله اشتغالات جدید وی، تدوین قوانین کیفرى، جزائى و حقوقى دادگسترى و انطباق آنها با موازین شرع و فقه اسلامى بود.

با توجه به اینکه پاره ‏اى از قوانین موضوعه قبل از انقلاب به ویژه قانون مجازات عمومى برگرفته از قوانین اروپائى بود، چنین کار گسترده و وسیعى نیازمند صرف وقت فراوانى بود.

براى این منظور کمیسیونى از فقهاء و حقوق‏دانان تشکیل شد و با همکارى دوستان متفکر و اندیشمند، این مهم به انجام رسید و در نهایت قوانین جدید به صورت مدون و منقح و مطابق با شرع، تنظیم و ارائه گردید. بدیهى است این امر حسب ضرورت و به منظور تدوین قوانین و مقررات منطبق با شرع صورت گرفت و این هرگز بدان معنى نیست که آن قانون از جامعیت و کمال برخوردار بوده و فاقد هرگونه نقصانى است بلکه ممکن است نیازمند بازنگرى مجدد باشد.

از طرف دیگر گاهى مسائلى در محاکم پیش مى‏ آمد که در قوانین مدونه پیش‏بینى نشده بود و قاضى نیز نمى‏ توانست، حکم مسئله را از قوانین موجود استخراج نماید.

وانگهى اصل 167 قانون اساسى، قاضى را موظف نموده است که کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیافت، با استناد به منابع معتبر اسلامى یا فتاوى معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و بدیهى است تمامى قضات به آسانى از عهده این مهم بر نمى‏ آیند، خصوصا در مسائل مستحدثه و نو پیدا که در متون و منابع معتبر فقهى نیز حکم روشنى پیرامون آنها وجود ندارد.

در چنین مواردى راهنمائى و استخراج احکام شرعى مسائل مستحدثه قضائى، از دیگر اشتغالات مهم وی بود. یکى دیگر از مشکلات قوه قضائیه، جایگزینى قضات بازنشسته و تصفیه شده با قضات جدید بود که غالبا آشنایى زیادى با کارهاى ادارى نداشتند.

با توجه به اینکه شرط قضاوت از نظر شرع مقدس اسلام، رسیدن به درجه اجتهاد در مبانى فقهى است، ضرورى بود که از فضلاء اهل علم و طلاب حوزه براى قضاوت استفاده شود، ولى با توجه به اینکه در حوزه علمیه قم و نجف، آقایان مدرسین بیشتر کتاب هاى عبادات مانند کتاب صلاه و کتاب صوم را تدریس مى‏‌نمودند و تدریس کتاب‏ هاى قضا، حدود، دیات و قصاص، در حوزه‏‌ها چندان معمول نبود، کسانى که متعهد بودند در قوه قضائیه کار بکنند، اکثرا با مسائل قضا آشنا نبودند.

از طرف دیگر آنچه در کتب قضا نوشته شده است، تناسب چندانى با اوضاع اجتماعى جوامع امروزى ندارد. همه این عوامل دست به دست هم داده و مشکلات حادى را براى قوه قضائیه به بار آورده بودند.

براى حل این دو مشکل به طور همزمان، وی تدریس یک دوره خارج کتاب قضا را براى قضات آغاز کرد و همزمان، کتاب فقه‏ القضا را به رشته تحریر در آورد و در آن مسائل جدیدى را که در متون فقهى سابق وجود نداشت ولى پیدایش آنها در جوامع فعلى اقتضاى فهم احکام شرعى آنها را دارد، مورد بحث و بررسى قرار داد.

فعالیت علمى دیگر وی، بحث و بررسى علمى و فقهى، پیرامون مسائل مهم اقتصادى از قبیل امور بانکى و پولى، معاملات جارى کشور، نظام اقتصادى حاکم بر آن و... بود که به شدت مورد نیاز جمهورى نوپاى اسلامى بود و قبل از آن هیچ کار گسترده اجرائى در زمینه آن انجام نگرفته بود.

در این مسیر مطالعات گسترده‏ اى در خصوص نظام اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیستى و مقایسه آنها با نظام اقتصاد اسلامى توسط وی صورت گرفت و نتایج آنها مکتوب شده است.

هجرت مجدد به قم‏

چهار دهم خرداد 1368 ه' ش حضرت امام خمینى رحمه الله رحلت فرمودند. پس از این حادثه، آیت ا...‏ موسوى اردبیلى که در دوران حیات حضرت امام رحمه الله بارها تقاضاى کناره‏ گیرى از مسئولیت ها و پرداختن به اشتغالات علمى را از وی نموده و پاسخ منفى شنیده بود، در شهریور همان سال به قم هجرت نمود و اشتغالات جدیدى را به شرح زیر آغاز کرد:

1 - تدریس و بحث و تحقیق‏

وی از ابتداى اقامت مجدد در شهر مقدس قم، آغاز به تدریس خارج فقه و اصول نمود که در این مدت (تا سال 1379 ه' ش) یک دوره خارج اصول و نیز یک دوره فقه جزائى اسلام شامل قضاء، حدود، قصاص، دیات و شهادات را تدریس نموده و آنها را به رشته تحریر در آورده‏ است که تاکنون کتابهاى فقه‏ القضاء، فقه الحدود و التعزیرات، فقه الدیات و فقه‏ القصاص منتشر شده و کتاب فقه الشهادات آماده طبع مى‏ باشد.

همچنین در این مدت در ایام تعطیل حوزه علمیه قم، اقدام به تدریس کتاب شرکت و مباحث اجتهاد و تقلید و بیمه کرد که از آن میان کتاب فقه الشرکة و کتاب التأمین در یک جلد به طبع رسیده است.

پس از پایان بردن مباحث مهم کیفرى، تدریس مباحث حقوقى و مدنى اسلام را در دستور کار خویش قرار داد که به جهت اهمیّت مضاربه و ابتلای شدید جامعه به آن، آن را در اولویت قرار داده و تدریس آن را به پایان رساند که انشاء الله به زودى به زیور طبع آراسته خواهد شد و در حال حاضر نیز مشغول به تدریس کتاب بیع مى‏ باشد.

2 - تأسیس و اداره دانشگاه (دارالعلم) مفید

 آیت‌الله موسوى اردبیلى، از دورانى که در قم مشغول تحصیل بود، مانند هر طلبه و محصل درد آشنایى در مورد نواقص حوزه مى‏ اندیشید و آرزو داشت روزى فرا برسد که این نواقص از حوزه بر طرف بشود.

یکى از مهمترین نواقص حوزه این است که برنامه درسى آن همان برنامه سابق بوده و هیچ تحول و تغییرى در آن ایجاد نشده است؛ لذا احکام مسائل جدیدى که در اثر تحولات جوامع و زندگى انسان ها بوجود آمده است، در این کتابها یافت نمى‏ شود و یا بحث کافى در مورد آنها نشده است.

مسائل مهم دانش حقوق بویژه حقوق بین‏ الملل همچون احکام مرزها، صلاحیت ها، دریاها و مناطق تحت حاکمیت کشورها؛ مقاوله نامه‏ ها و میثاق هاى بین‏ المللى؛ تابعیت ها؛ همچنین مسائل اقتصادى از قبیل بانک، بانکدارى بدون ربا، بیمه، پول، و ...؛ و نیز مسائل حکومتى و سیاسى و بحث و بررسى فقهى پیرامون نهادهاى اجتماعى جدید چون قواى سه‏ گانه، و همچنین علومى مانند جامعه‏ شناسى، فلسفه و کلام جدید، علوم سیاسى و ... به شکل آکادمیک و امروزین آنها، در حوزه‏ ها مورد بحث و بررسى کامل قرار نگرفته و علیرغم نیاز شدید جوامع اسلامى به آنها، هنوز هم خلأهاى فراوانى در این زمینه به چشم مى‏ خورد.

از طرف دیگر طبیعى است که اداره حکومت اسلامى نیازمند متخصصین متعهدى است که علاوه بر آشنایى کامل با علوم حوزوى، با علوم جدید نیز آشنایى کامل داشته و از توانایى کافى جهت پاسخگویى به مسائل جدید و بیان دیدگاه اسلام در مسائل مطروحه برخوردار باشند.

براى حل این مشکلات و نواقص و رفع آنها، هنگامى که وی تصمیم به اقامت مجدد در قم گرفت، اقدام به تأسیس مؤسسه‏ اى به نام دانشگاه‏ علوم‏ انسانى (دارالعلم) مفید نمود. هدف از تأسیس این دانشگاه این است که علوم مورد نظر اسلام، یعنى علوم انسانى در آنجا تدریس شود و نظرات اسلام نیز در ردیف نظرات سایر مکاتب مورد بحث و بررسى قرار گیرد.

در حال حاضر رشته‏ هاى حقوق، اقتصاد، فلسفه، علوم سیاسى و علوم قرآن در این مؤسسه در سطح کارشناسى و کارشناسى ارشد تدریس مى‏ گردد و در نظر است مقطع دکترى نیز در دانشگاه ایجاد شده و افزون بر آن به تعداد رشته‏ هاى تحصیلى نیز اضافه گردد.

اینک قریب به ششصد دانشجو در این دانشگاه مطابق مقررات آموزش عالى کشور به تحصیل اشتغال دارند و همزمان به طور مستقل به تحصیلات و پژوهش هاى عالى حوزوى نیز مى‏ پردازند.

شرط ورود طلاب به این مرکز علمى، اتمام شرح لمعه و اصول مظفر و داشتن مدرک دیپلم و قبولى در کنکور سراسرى است. بعلاوه دانشجویان ورودى ملزم هستند که پس از ورود به این مؤسسه علاوه بر تحصیل دانشگاهى، تحصیل دروس حوزوى را نیز ادامه دهند.

فهرست تألیفات‏

1 - فقه القضاء جلد 1 - جلد 2
2 - فقه الحدود والتعزیرات‏ جلد 1 - جلد 2 - جلد 3 - جلد 4
3 - فقه الدیات‏
4 - فقه القصاص‏
5 - فقه الشرکة والتأمین‏
6 - فقه المضاربة
7 - فقه الشهادات (تحت طبع)
8 - حاشیه بر خیارات مکاسب (مخطوط)
9 - یک دوره کامل اصول فقه (مخطوط)
10 - تقریرات دروس آیات عظام حکیم و خوئى» در فقه و اصول (مخطوط)
11 - الرسائل الفقهیة (مشتمل بر بحث هاى: ربا، تلقیح مصنوعى، ذبیحه اهل کتاب،...)، مخطوط
12 - مقالاتى در تفسیر قرآن‏
13 - اخلاق (تدریس در دانشگاه مفید)، مخطوط
14 - چهار جلد اقتصاد (مخطوط)
15 - یک دوره اقتصاد اسلامى بر اساس کتاب و سنت (مخطوط)
16 - جمال ابهى (در رد بهائیت)
17 - رساله عملیه‏
18 - مناسک حج‏
19 - نهج الرشاد (رساله عملیه به زبان عربى)
20 - مناسک الحجّ - عربی
21 - استفتائات‏

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon