جهانیسازی اقتصادی آمریکا برای همه کشورها مفید نیست
استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه شیکاگو معتقد است که سیاست قدیمی آمریکا در جایگزینی روند جهانیسازی نباید بهوسیله کشورهای دیگر مورد پذیرش واقع شود.
«ماروین زونیس» (Marvin Zonis)، استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه شیکاگو آمریکا است. او سابقه حضور در دانشگاههای ییل، آکسفورد و امآیتی را در پرونده دارد. زونیس مقالات و کتابهای مختلفی را در حوزههای ریسک سیاسی و اقتصاد سیاسی خاورمیانه منتشر کرده است. کتاب «تجارت جهانی و سیاست محلی در دنیای بحران محور» یکی از آثار اوست. این استاد اقتصاد در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، با بیان اینکه یکی از جنبههای کمتر جذاب مدل اقتصاد آمریکا وجود این واقعیت است که این نظام برای فاتحان روند جهانیشدن خوب و کارآمد است، گفت: این مدل اقتصادی برای کشورهای عقبمانده از روند توسعه اینچنین نیست. منظور من این است که بهطورکلی، تجارت آزاد (تعهد بزرگ ایالاتمتحده بعد از جنگ جهانی دوم) یکی از عوامل محرک اصلی در رشد اقتصادی آمریکا و مهمتر از آن، در رشد اقتصادی جهانی بوده است. کشورهایی که در تجارت آزاد شرکت کردهاند با سرعت بیشتری نسبت به کشورهایی دیگر رشد داشتهاند؛ بنابراین درمجموع چنین کشورهایی شرایط بهتری را تجربه کردهاند.
در ادامه، متن گفتوگو با این استاد تقدیم خوانندگان خبرگزاری تسنیم میشود.
بسیاری از کشورها، بهخصوص کشورهای درحالتوسعه، مدل اقتصادی لیبرال را دنبال کردهاند و فکر میکنند که این مدل در رشد اقتصادی آنها مؤثر بوده است. آیا میتوان چنین ادعایی را پذیرفت؟ آیا وضعیت اقتصادی این کشورها شرایط بهتری را پیش رو دارد؟
پاسخ به این سؤال کمی دشوار است چراکه باید مؤلفههای مختلفی را لحاظ کرد. اگر منظور شما از «وضعیت اقتصادی بهتر»، توانایی تولید و رشد اقتصادی سریعتر باشد، پاسخ چند جنبه را در برمیگیرد. برای مثال، یکی از جنبههای مدل اقتصادی ایالاتمتحده، تلاش نسبتاً قاطع در از بین بردن فساد است. کافی است شما اقتصاد چین را در طی سالهای اخیر در نظر داشته باشید؛ جایی که میزان بالای فساد و رشد بسیار سریع درهم آمیخته است. همه اقتصاددانها معتقدند که درنهایت وجود چنین فسادی، از طرفی موجب کاهش رشد اقتصادی خواهد شد و از سویی دیگر مشروعیت سیاسی را تنزل خواهد داد؛ بنابراین حداقل باید این جنبه از مدل را موردقبول دانست.
یکی از جنبههای کمتر جذاب مدل اقتصاد آمریکا وجود این واقعیت است که این نظام برای فاتحان روند جهانیشدن خوب و کارآمد است؛ اما برای کشورهای عقبمانده از روند توسعه اینچنین نیست. منظور من این است که بهطورکلی، تجارت آزاد (تعهد بزرگ ایالاتمتحده بعد از جنگ جهانی دوم) یکی از عوامل محرک اصلی در رشد اقتصادی آمریکا و مهمتر از آن، در رشد اقتصادی جهانی بوده است. کشورهایی که در تجارت آزاد شرکت کردهاند با سرعت بیشتری نسبت به کشورهایی دیگر رشد داشتهاند؛ بنابراین درمجموع چنین کشورهایی شرایط بهتری را تجربه کردهاند.
شواهد و آمارها حاکی از این موضوع هستند که کشورهای پیرو اقتصاد لیبرالی با مشکلات زیادی دستبهگریبان هستند. برای مثال در برهههای زمانی متعددی کارگران کارخانههای ورشکست شده به خیابانها میریزند و علیه این مدل اقتصادی اعتراض میکنند، این موضوع چگونه قابل تفسیر است؟
این نکته نباید از نظر دور بماند که در همه موارد، پیروی از مدل اقتصادی لیبرال باعث پیشرفت نمیشود. برای مثال کارخانه تولیدی را که ابتدا در ایالاتمتحده بوده است و سپس به مکزیک و یا چین انتقالیافته را در نظر بگیرید. در این صورت مصرفکنندگان آمریکایی میتوانند تولیدات این کارخانه را با قیمتهای ارزانتری نسبت به زمانی که کالاهای این کارخانه با قیمت بالاتری در ایالاتمتحده عرضه میشده است، خریداری کند؛ بنابراین در این حالت همه سود کردهاند.
البته کارگران این کارخانه که شغل خود را از دست دادهاند نیز باید لحاظ شوند؛ چراکه آنها در میان زیان دیدهاند. حتی اگر فرض کنیم که این افراد به مشاغل دیگر پیوستهاند؛ نباید این نکته را از یاد ببریم که آنچه آنها آموختهاند در بسیاری از کارهای دیگر کارآمد نخواهد بود. در حال حاضر آنچه شاهد آن هستیم حاکی از این است که دولت باید هزینه بیشتری برای آنها صرف کند تا به زندگی خود ادامه دهند و شاید بیمه بیکاری طولانیتر در اختیار آنها قرار دهد؛ بنابراین سیاست قدیمی آمریکا در جایگزینی روند جهانیسازی نباید بهوسیله کشورهای دیگر موردپذیرش واقع شود.
با توجه به آنچه گفته شد و اینکه برخی از کشورهای خاورمیانه به دنبال مدل اقتصاد لیبرال رفتهاند، چگونه میتوان رابطه میان مدرن سازی اقتصادی و رکود سیاسی در منطقه را توضیح داد؟ طبیعتاً مؤلفه بسیار مهمی همچون نفت نباید مورد غفلت واقع شود.
کشورهای نفتخیز و غنی خاورمیانه دادوستدی را شکل دادهاند که من آن را یک «معامله حاکم» می نامم. این معامله با توجه به همراهی مولفه جمعیت این دولت ها قابل تحلیل است. معاملهای که باعث میشود مردم خاموش بمانند و حکومتها نیز مخازن غنی نفت را برای خرید آرامش و سکون خود توزیع کنند.
انتهای پیام/