قاضی‌القضاتی که کریم بود

قاضی‌القضاتی که کریم بود

در آخرین سخنرانی هایشان: خطاب به ملت شریف ایران، به خانواده های شهدا، به جانبازان، به همه کسانی که زحمت کشیده اند، عرض می کنم ما خیرخواهانه پا در این راه گذاشتیم ...

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، خطاب به ملت شریف ایران، به خانواده های شهدا، به جانبازان، به همه کسانی که زحمت کشیده اند، عرض می کنم ما خیرخواهانه پا در این راه گذاشتیم، اما شاید کوتاهی کرده ایم، شاید غفلت کرده ایم.

اگر مشکلات و نارسایی هایی که هست به من مستند است، از همه عذر می خواهم.
ما دلمان می خواست و می خواهد که ملت ما سربلند باشند، اخلاق و ایمان در میان جامعه ما رونق داشته باشد، ملت ما خوب زندگی کنند.
آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی از مراجع تقلید شیعه است که عضویت در شورای انقلاب، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، عضویت در هیات سه نفره ی رسیدگی به اختلاف بنی صدر و دیگران، نمایندگی دوره ی اول مجلس خبرگان رهبری، دادستانی کل کشور، ریاست دیوان عالی کشور و شورای عالی قضائی، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی و مسئولیت اجرای فرمان شش ماده ای امام خمینی را در کارنامه اجرایی خود دارد.
اگر بنده کاری کرده ام که نباید می کردم یا ترک فعلی کرده ام که باید انجام می دادم، از همه عذر می خواهم، از همه حلالیت می طلبم....
آذرماه امسال آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی ندای حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت . او در دهه ی اول انقلاب ریاست عالی ترین مقام قضایی ایران را به عهده داشت و ترجیح داد دهه های پایانی عمر خود را با حضور در دانشگاه مفید به پایان برساند ، او یکی از همراهان همیشگی امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران بود.
پدرشان سید عبدالرحیم بود
آیت االله موسوى اردبیلى، سحرگاه سیزدهم رجب 1344 ه ق، مقارن با سالروز میلاد امیرالمومنین  علیه السلام و برابر با 8 بهمن 1304 ه ش در شهر اردبیل، در خانواده اى روحانى و تهى دست متولد شدند. پدر ایشان روحانى بزرگوار مرحوم سید عبدالرحیم و مادرشان، زنى پارسا مرحومه سیده خدیجه بود که پیش از آن صاحب هشت فرزند دختر شده بودند. ایشان که آخرین و تنها فرزند ذکور خانواده بودند، در سال 1346 ه ق، در دو سالگى مادر خود را در اثر بیمارى حصبه از دست داده و تحت مراقبت خواهرانشان قرار گرفتند.
خواب ایشان در کودکی ...
یکى از خاطرات ایشان از دوران کودکى، مربوط به خوابى است که در آن سنین دیده بودند. خود ایشان در این باره مى  فرمایند: «در کودکى بسیار مشتاق زیارت امام زمان  علیه السلام بودم و از این رو، تمامى اعمالى را که در کتاب ها جهت ملاقات ولى عصرعلیه السلام ذکر شده بود، انجام مى  دادم و سعى مى  کردم که حتى مستحبات را نیز ترک نکنم؛ تا اینکه شبى آن حضرت را در خواب دیدم و مانند کودکى که خود را به پدرش مى  چسباند، دامن ایشان را گرفتم و خود را به پاهاى مبارک آن حضرت انداختم و از آن بزرگوار خواستم چیزى به من عطا فرمایند. آن حضرت نیز انگشترى فیروزه اى را از انگشت مبارکشان خارج فرموده و در انگشت من کردند. وقتى این خواب را براى پدرم تعریف کردم، به من گفتند که از این پس براى تو هیچ نگرانى ندارم چون زیر سایه الطاف امام زمان  علیه السلام خواهى بود».
وضعیت اقتصادى، مذهبى و سیاسى خانواده
پدر معظم له که یک روحانى متعصب و به شدت مذهبى و مقید بود، مى خواست افراد خانواده را معتقد، عارف و عامل به مذهب تربیت نماید و در این خصوص بسیار اصرار مى ورزید. آن روزگار مقارن با ایام سلطنت رضا پهلوى در ایران بود و او به پیروى از اربابان انگلیسى اش، هر روز سیاست جدیدى را با زور و تهدید اعمال می نمود. روزى تحت عنوان اتحاد شکل، لباس و کلاه مردم را تغییر مى  داد و روز دیگر با اعلام کشف حجاب غائله اى را بر پا مى  نمود. زمانى مراسم عزادارى و روضه  خوانى و مجالس وعظ و خطابه را منع مى  کرد و زمانى دیگر با ممنوع کردن استفاده از لباس روحانیت، علماء و روحانیون را تحت فشار قرار مى  داد. در مقابل این اعمال، بعضى از روحانیون خانه نشین شده سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفتند و جمعى با تغییر وضع و لباس، از سلک روحانیت خارج شده شغل دیگرى اختیار کردند. گروهى دیگر که چندان اندک نیز نبودند، تسلیم نشده مقاومت کردند و با تحمل فشار و سختى  هاى فراوان، گاه مخفى و گاه علنى به مبارزه برخاستند. مرحوم میرعبدالرحیم از زمره این افراد بود. وى همه مظاهر سلطنت پهلوى را نادرست، خلاف شرع و حرام مى  دانست. این طرز فکر، همراه با وضعیت سیاسى و اجتماعى آن روز ایران، باعث شده بود که او تحت فشار مضاعف قرار بگیرد، بطورى که گاهى مجبور مى  شد به مدت چندین ماه در منزل بماند و تنها براى رفع حوائج ضرورى به ناچار با استفاده از تاریکى شب با دلهره و اضطراب از خانه خارج شده و به سرعت به منزل بازگردد. اوضاع آن ایام چنان دهشت زا و خفقان آور بود که به غیر از معدودى از آشنایان و دوستان، کسى جرأت نمى  کرد به خانه ایشان رفت و آمد نماید. نتیجه قهرى این پیش  آمدها، فقر و تهى  دستى روزافزون خانواده بود، به طورى که بسیارى از روزها و شبها را همه افراد خانواده گرسنه و بى  غذا مى  گذراندند. در شهریور 1320، با هجوم متفقین به ایران و ورود روس ها به آذربایجان و فرار رضا پهلوى از ایران، هر چند که اوضاع اجتماعى ایران آشفته شد، اما مردم از فشار حکومت رهایى یافتند و محدودیت هایى که در مورد روحانیون اعمال مى  شد، کاهش یافت و در نتیجه تسهیلاتى براى رفت و آمد آزادانه براى این خانواده فراهم گردید.
آیت الله موسوی اردبیلی  در ٦ سالگی به مکتب خانه رفتند و بعد برای تحصیل علوم حوزوی به مدرسه ملا ابراهیم و در سال 1322 ه ش راهی قم شدند و برای تحصیل علوم حوزوی به قم هجرت فرمودند مدت اقامت ایشان در شهر مقدس قم، سه سال و اندى به طول انجامید که در این مدت لمعتین، رسائل، مکاسب، کفایتین، مباحثى از درس خارج اصول و بحث هایى از تفسیر قرآن و فلسفه را فراگرفته همزمان به تدریس معالم، لمعتین و قوانین مشغول شدند. معظم له در این مدت از محضر اساتید بزرگوارى استفاده برده و کسب دانش نمودند؛ از جمله مقدارى از مکاسب و جلد اول کفایه را نزد آیت ا... العظمى  سید محمّد رضا گلپایگانى، بیع مکاسب و جلد دوم کفایه و شرح هدایه میبدى را نزد آیت ا... العظمى  حاج سید احمد خونسارى، رسائل را نزد آیت ا... حاج شیخ مرتضى حائرى و آیت ا... سلطانى، منظومه را نزد آیت ا... حاج میرزا مهدى مازندرانى و اسفار را نزد آیت ا... سید محمد حسین طباطبائى  قدس سرهم، به تحصیل پرداختند.
مهاجرت به نجف
حضرت آیت ا... العظمى  موسوى اردبیلى به اتفاق سه نفر از فضلاى حوزه علمیه قم تصمیم گرفتند به نجف  اشرف مهاجرت نمایند. ایشان با مرحوم شیخ ابوالفضل حلالزاده اردبیلى در 16 آبان 1324 ه ش برابر با اول ذى  الحجه 1364 ه ق، از قم حرکت کردند. به دلیل اینکه در آن زمان امکان مسافرت قانونى به عراق وجود نداشت و یا بسیار مشکل بود، به ناچار به شکل مخفیانه توسط یک بَلَم از طریق خرمشهر و اروندرود وارد شهر بصره در عراق شده با تحمل مشقات و سختی هاى فراوان که شرح آن بسیار طولانى و در عین حال شنیدنى است، از شهرهاى بصره، عباسیه و دیوانیه عبور کرده با عنایت و لطف الهى که مشکلات را بر آنها هموار مى  کرد، موفق شدند عصر روز هفتم ذى  الحجه همان سال وارد مدرسه سید در نجف  اشرف شوند. ایشان نیز با شور و شوق زائد الوصفى، در دروس اساتید بزرگ حوزه در آن روزگار حاضر شده ضمن خوشه چینى از خرمن آن بزرگان، با علاقه مفرطى به تحقیق و تفحص پیرامون مسائل علمى مطرح در دروس حوزوى پرداخته و قسمتى از دروس آن اساتید را نیز به رشته تحریر درآوردند.
بازگشت به ایران
در آن تاریخ از نظر سیاسى جو عراق به تدریج ناآرام و متشنج مى  شد. شورش و آشوب اوج گرفت و در بغداد، نجف و بعضى شهرهاى دیگر به خونریزى انجامید. در این احوال نامه  اى که حاکى از بیمارى شدید پدر معظم له بود، به دست ایشان رسید و ایشان را پریشان حال ساخت. اوضاع نابسامان عراق و نگرانى ناشى از بیمارى پدر موجب گردید معظم له، علیرغم میل باطنى ناچار به ترک عراق و عزیمت به ایران شوند.
بازگشت به اردبیل
کثرت فعالیت هاى علمى، تبلیغى، فرهنگى و سیاسى باعث گردید که در ماه رمضان سال 1338 ه' ش، ضعف و بیمارى بر ایشان غلبه یابد که پس از مراجعات مکرر به پزشکان، تغیر محل سکونت و کاستن از فشار کار به معظم له توصیه گردید و در پى آن ناگزیر در سال 1339ه' ش به منظور گذراندن ایام تعطیلات تابستانى قم را به قصد اردبیل ترک فرمودند. پس از ورود به اردبیل، در تابستان همان سال در مسجد مرحوم حاج میر صالح، مجالس وعظ و تبلیغ تشکیل داده و نسبت به تجدید بنا و تعمیر مدرسه ملاابراهیم که در جوار این مسجد قرار داشت، اقدام کردند. با تمام شدن فصل تابستان، علیرغم میل شدید باطنى معظم له جهت بازگشت به قم، اصرار علماء و مردم اردبیل باعث شد که ایشان تا پایان همان سال به طور موقت در اردبیل بمانند، ولى نیمه کاره ماندن بسیارى از کارهایى که توسط ایشان آغاز شده بود، باعث شد که این اقامت موقت به درازا انجامیده تا سال 1347 ه' ش ادامه یابد.
گسترش فعالیت هاى سیاسى معظم له در اردبیل، باعث شده بود که کنترل و نظارت دستگاه هاى امنیتى رژیم بسیار شدید شود تا جایى که بر اثر هجوم مکرر مأموران ساواک به منزل ایشان، هرگونه آسایش و امنیت حتّى در منزل نیز از معظم  له سلب گردید. در نتیجه ایشان ناچار گردیدند نظر مشورتى حضرت امام رحمه الله را در مورد مهاجرت از اردبیل جویا شوند. امام نیز در پاسخ فرمودند:«ما صلاح نمى  دانیم که آقایان شهرها را ترک کنند و به تهران یا قم بروند، ولى گویا وضع شما به گونه  اى است که ناچارید مسافرت کنید. در عین حال خودتان بهتر مى  دانید و مى  توانید تصمیم مناسبترى بگیرید». پس از دریافت نظر امام که اتخاذ تصمیم مناسب را به شخص ایشان واگذار نموده بودند، معظم له تصمیم گرفتند که از اردبیل هجرت کنند، و به تهران آمدند.
یازده سال اول انقلاب...
در طى یازده سال اول انقلاب، اشتغالات علمى و فرهنگى معظم له روند و وضع دیگرى پیدا کرد. از جمله اشتغالات جدید ایشان، تدوین قوانین کیفرى، جزائى و حقوقى دادگسترى و انطباق آنها با موازین شرع و فقه اسلامى بود.
چهار دهم خرداد 1368 ه' ش حضرت امام خمینى رحمه الله رحلت فرمودند. پس از این حادثه، حضرت آیت ا... العظمى  موسوى اردبیلى که در دوران حیات حضرت امام رحمه الله بارها تقاضاى کناره  گیرى از مسئولیت ها و پرداختن به اشتغالات علمى را از ایشان نموده و پاسخ منفى شنیده بودند، در شهریور همان سال به قم هجرت نمودند و اشتغالات جدیدى را آغاز نمودند، که از جمله ی آنها تاسیس دانشگاه مفید بوده است.

منبع:تبیان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon