حاکمیت سلیقه؛ مشکل لاینحل دیپلماسی فرهنگی ایرانی/ نگاه سیستمی نداریم
رایزن پیشین فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آلمان معتقد است که تغییر در دیپلماسی فرهنگی کشور یک ضرورت است. مشکلات موجود در این زمینه بر کسی پوشیده نیست و رفع آنها، نیازمند عزم جدی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام و المسلمین مهدی ایمانیپور، رایزن پیشین فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آلمان، تجربههای مختلفی در حوزه بینالملل در کارنامه خود دارد. وی پیش از این مدیرکل اروپا _ آمریکا و معاون بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، قائم مقام مجمع جهانی اهل بیت(ع)، و رایزن فرهنگی ایران در روسیه بوده است. علاوه براین، او از کارشناسان تنظیم اسناد راهبردی در حوزه بینالملل است. خبرگزاری تسنیم با او درباره مسائل روابط فرهنگی ایران و آلمان و آسیبهای روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران گفتوگو کرده که مشروح آن به این شرح است:
* تسنیم: روابط فرهنگی ایران و آلمان را چگونه ارزیابی میکنیدو دورنمای آن را چگونه میبینید؟
آلمان یکی از مهمترین قطبهای فرهنگی اروپا محسوب میشود. برخی از بزرگترین حوادث و رخدادهای بینالمللی فرهنگی هر ساله در این کشور برگزار میشوند. اندیشمندان، به ویژه فیلسوفان و ادیبان آلمانی از توجه ویژهای در میان ایرانیان برخوردرند. قدمت و غنای تاریخی ایران و اندیشه اسلامی ایرانیان نیز برای فرهیختگان آلمانی جذاب و الهام بخش بوده است. از جمله گوته، شاعر شهیر آلمانی با تأثیرپذیری عمیق از لسانالغیب حافظ شیرازی و اشعار وی، دیوان «غربی- شرقی» خود را به وی تقدیم کرد؛ اثری که تا به امروز به عنوان مرجعی در خصوص تفاهم و درک شرق و غرب از یکدیگر مورد توجه قرار میگیرد.
عدم وجود سابقه استعماری از کشور آلمان در اذهان ایرانیان، حضور تعداد قابل توجهی از متخصصان خوشنام ایرانی در این کشور، وجود کرسیهای ایران شناسی و جایگاه آموزش زبان فارسی در آلمان و متقابلاً آموزش زبان آلمانی در ایران، حاکی از علاقمندی و ظرفیتهای متقابل دو کشور است.
سفرهای اخیر مقامات آلمانی به ایران و اظهار تمایل به برگزاری نمایشگاههای هنری و همکاریهای فرهنگی- علمی، حاکی از توجه به ظرفیت های پیش گفته است. خوشبختانه موافقتنامه فرهنگی دو کشور که مدتها مسکوت مانده بود، چند صباحی است به جریان افتاده است و طرف ایرانی بررسی متن پیشنهادی دولت آلمان را بهپایان رسانده و اصلاحات پیشنهادی را برای نهایی شدن به طرف آلمانی اعلام کرده است. با توجه به پیامهای مثبتی که از سوی طرفین دریافت میشود، میتوان به توسعه روابط فرهنگی دو کشور امیدوار بود؛ البته مشکلاتی نیز وجود دارد که بنظر لاینحل نیستند.
*تسنیم: لطفاً وجوه اشتراک و تمایز فعالیتهای فرهنگی برون مرزی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال آلمان را تشریح کنید.
به این موضوع از زوایای مختلفی میتوان نگاه کرد. به لحاظ ساختاری در کشور آلمان وظیفه دیپلماسی فرهنگی به وزارت خارجه این کشور سپرده شده است، ولی در عمل وزارت خارجه صرفاً بخش کوچکی از این وظیفه را بصورت مستقیم بر عهده دارد و بخش عمدهای از اجرائیات به سازمانهای واسط نظیر انستیتو گوته یا برخی از بنیادها و موسسات دیگر سپرده شده است. البته بخش عمده هزینهها را وزارت خارجه تأمین میکند. لازم بهذکر است که دولت فدرال آلمان فاقد تشکیلات منسجمی تحت عنوان "وزارت فرهنگ" است و "مشاور امور فرهنگی و رسانهای" صدر اعظم آلمان تنها در هماهنگی امور فرهنگی ایالتهای شانزدهگانه این کشور و نهایتاً اتحادیه اروپا ایفای نقش میکند، اما در جمهوری اسلامی ایران وظیفه دیپلماسی فرهنگی بر دوش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. نمایندگیهای این نهاد که بصورت رسمی ارتباط سازمانی با وزارت خارجه کشورمان ندارند، در بسیاری از کشورها با عنوان رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران معرفی میشوند.
همانطور که ملاحظه میفرمایید رفتار ما برعکس مدل رایج در کشورهای توسعه یافته است. در کشورهای توسعهیافته علیرغم چسبندگی بخشهای فرهنگی – بین المللی به وزارت خارجه، در خارج از کشور با پوششی غیر دولتی عمل میشود و در نتیجه اثربخشی و امکان فعالیت در حوزههای مورد نظرشان هم فراهمتر است؛ ولی در کشورمان علیرغم ماهیت فرهنگی سازمان مذکور و عدم چسبندگی به وزارت خارجه، در خارج از کشور با پوشش رسمی عمل میکنیم. این مدل عملاً بسیاری از فرصتها را از نمایندگیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران سلب میکند.
در مدل روابط فرهنگی آمریکایی، اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی به ظاهر غیر دولتی را نیز باید اضافه کنیم. این مراکز که عهدهدار رصد فکری و فرهنگی جامعه میزبان هستند، عملاً با بهرهگیری از ظرفیتهای محلی دو وظیفه عمده را بر عهده دارند:نخست بومیسازی فرهنگ آمریکایی و دیگری، طراحی شیوههای نفوذ فرهنگی برای سیاستگذارن و مجریان فعالیتهای برون مرزی.
با این همه، تلاش برای ارائه تصویر الهامبخش و معرفی شایسته از کشور مبدأ و توسعه آموزش زبان در کشور مقصد از نکات مشترک در فعالیتهای دو کشور ایران و آلمان است. لازم بذکر است برخی از کشورها من جمله جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر آنچه گفته شد، معرفی ارزشهای جهانی را هم بخشی از وظایف فرهنگی خود میدانند؛ از این رو سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بهعنوان متولی روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، حامل اقتدار معنوی نظام و تبیینکننده ارزشهای معنوی برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی بعنوان گمشده تمدن معاصر و نوید دهنده شکل گیری تمدن نوین اسلامی ایرانی است.
*تسنیم: به نظر میرسد شما مدل جدیدی برای روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد میکنید، آیا فکر میکنید به ما اجازه اجرای این مدل را در خارج از کشور خواهند داد؟
به نظر من اگر زیر ساختهای آن فراهم شود، این مدل کاملاً قابل تحقق است. طبیعتاً ممکن است در برخی کشورها موانعی وجود داشته باشد، ولی راههای بینابینی هم قابل اجراست. من جمله ایجاد نهادهای غیردولتی در محل با ضوابط قانونی. این شیوه روشی مقبول و متعارف با مسیری هموار است که آزادی عمل بیشتری هم برای مجری و هم برای مخاطب در مشارکت ها و همکاریها فراهم میسازد. البته این یک اقدام حرفهای است که ظرافتهای خود را در اجرا میطلبد. رعایت استانداردها، برخورداری از تراز خوب در شاکله مؤسسان سازمان غیر دولتی، پیشبینیهای لازم برای جلوگیری از انحراف در اهداف، اعتمادسازی، برنامهریزی درازمدت و یافتن حامیان مالی بخشی از الزامات این کار است. در این شیوه، نماینده فرهنگی کشورمان ضمن حفظ جایگاه رسمی خود امر هدایت سازمان غیر دولتی را هم برعهده دارد. این هدایت با توجه به شرایط محیط، میتواند بهصورت مباشر یا غیر مباشر صورت پذیرد. در مجموع بنده در کشورهای محل ماموریتم موانع جدی برای تحقق این مدل ندیدم. بدیهی است شناخت صحیح از جامعه میزبان به اتخاذ شیوههای درست و عملیاتی کردن این مدل کمک میکند؛ البته وجود باور سازمانی برای فراهم کردن زمینههای ماندگاری چنین نهادهایی، از شروط لازم است.
*تسنیم: جنابعالی به مسئله شناخت صحیح از جامعه میزبان به عنوان پیش شرط اقدام موفق در آن کشور، اشاره کردید. لطفاً برای مخاطبان ما از ویژگیهای جامعه آلمان بگویید.
تشریح عادات اجتماعی، فرهنگی و ویژگیهای کشور آلمان در این مجال کوتاه کار دشواری است، اما مهمترین ویژگی که به بحث ما هم مربوط میشود، «عدم شتابزدگی و پایبندی به نظامات تعریف شده» است. در کشور آلمان کارها اصولاً زمانبر است و کار شتابزده، بینتیجه ویا کمثمر خواهد بود؛ لذا برای انجام فعالیتهای ماندگار و اصولی، همیشه وقت و هزینه مناسب منظور میشود. شما هم برای اجرای موفق یک برنامه باید به این سنت پایبند باشید. در همین چهارچوب به چند مورد از ویژگیهای جامعه آلمان اشارهای گذرا میکنم. اهمیت "پژوهش و مطالعه قبل از هر اقدام عملی" در آلمان یک باور عمومی است. داستانی نقل میشود که فارغ از صحت و سقم آن و بدون قضاوت در خصوص دیگر کشورها، نگاه خوبی راجع به آلمانیها میدهد. میگویند به یک انگلیسی و یک فرانسوی و یک آلمانی گفتند: یکسال فرصت دارید که در خصوص "فیل" کتابی بنویسید. بعد از یکسال فرد انگلیسی کتابی تحت عنوان "اقتصاد فیل" و راههای کسب درآمد از آن می نویسد. فرد فرانسوی هم کتابی تحت عنوان "روابط فیلها" می نویسد اما خبری از آلمانی نمیشود تا اینکه بعد از دوسال سر و کلهاش با دو جلد کتاب تحت عنوان "مقدمهای بر فیل شناسی" پیدا میشود.
از دیگر ویژگیهای آلمانیها، پایبندی عمیق به نظم و قانون است که بعضاً ظاهری سرد و ماشینی از این کشور به نمایش میگذارد که به اعتقاد من در بطن ماجرا اینطور نیست. البته پیچیدگی برخی از قوانین به حدی است که خواسته یا ناخواسته نوعی از بروکراسی را تحمیل میکند و زندگی را بدون وساطت وکیل یا مشاور مالیاتی دشوار میسازد. علاوه بر این که کارها را زمانبر کرده و برای نتیجهگیری صبر و حوصله زیادی میطلبد. همانطور که گفتم در آلمان ، عجله محکوم است و تا همه چیز در جای خود قرار نگیرد، اتفاقی نمیافتد. نمونه بارز آن فرودگاه جدید برلین است که علیرغم اینکه مسئولین عالیرتبه چندین نوبت وعده افتتاح آن را دادهاند (و حتی آبرویشان را سر آن گذاشتهاند) بدلیل مشکلات به ظاهر جزئی تاکنون افتتاح نشده است.
از دیگر ویژگیهای آلمان، نگاه اقتصاد محور در این کشور است. هر اقدامی در آلمان باید توجیه اقتصادی داشته باشد؛ حتی در محیطهای آکادمیک هم این نگاه حاکم است، بهعنوان مثال اگر یک کرسی صرفه اقتصادی نداشته باشد(مثلا دانشجویان اقبالی به آن نداشته باشند) تعطیل میشود. این موضوع حتی در کلیساها هم جریان دارد. البته علیرغم نگاه اقتصاد محور،کاری که لازم است انجام شود، بودجهاش تامین میشود ولی برای توجیه یک ضرورت، مسیری طولانی باید طی شود.
*تسنیم: از صحبتهای قبلی شما برداشت میشد که فقدان مدل مطلوب را یکی از چالشهای روابط فرهنگی میدانید، به اعتقاد شما روابط فرهنگی جمهوری اسلامی از چه آسیبهای عمدهای رنج میبرد؟
نبود باور جدی نسبت به نقش و جایگاه روابط فرهنگی و در نتیجه عدم تعریف جایگاه مناسب برای دستگاه متولی این مهم در مجموعه نظام اداری کشور از مهمترین چالشهای موجود در حوزه بین الملل فرهنگی است. علاوه بر این، عدم وجود نگاه سیستمی و در نتیجه حاکمیت سلیقه و نیز عدم بازبینی و بازتعریف روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و روزآمد کردن آن، از مشکلاتی است که لاینحل مانده است. البته نارسایی در رصد مستمر محیطهای هدف، فقدان اطلاعات مستند و تحلیلهای روزآمد و عدم طراحی یکسامانه دانش بنیان برای تصمیمسازی و برنامهریزی از کاستیهای موجود در عملیات فرهنگی بین المللی نظام است.
سهم اندک بهرهمندی از تکنولوژیهای روز و فناوری ارتباطات در فعالیتهای فرهنگی و عدم استفاده بهینه از ظرفیت شبکههای مجازی، در مجموع بخشی از چالشهای حوزه فرهنگی – بینالمللی، از ساختارهای نظری و مدیریتی تا رویکردهای عملی و اجرایی را در برمیگیرند.
*تسنیم: چه راه حلهایی برای گذر از این آسیبها پیشنهاد میکنید؟
روابط فرهنگی جمهوری اسلامی نیازمند توجه جدی مسئولین امر است. ساعتهای زیادی در خصوص آسیب های روابط فرهنگی و راه های برون رفت از آن، بحث و تبادل نظر شده است و گمان میکنم راههای گریز از مشکلات بر اهلش پوشیده نیست، اما همانطور که عرض کردم، تحقق این راه حلها نیازمند اهتمام و عزم جدی در سطوح کلان کشور است.
تعریف جایگاه و نقش روابط فرهنگی در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و التزام مبادی سیاستگذاری برای به رسمیت شناختن سازمان متولی روابط فرهنگی (سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) به عنوان مرجع رسمی مدیریت روابط و فعالیتهای فرهنگی بین المللی نظام و در نتیجه عضویت رسمی سازمان مذکور در مراجع و مبادی سیاستگذار از جمله شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، هیئت دولت یا کمیسیونهای فرهنگی و سیاست خارجی دولت، نقش تعیین کنندهای در بر طرف شدن مشکلات دارد.
علاوه بر این، بازمهندسی ساختار سازمان متولی روابط فرهنگی در چهارچوب یک نهاد دانشبنیان که امکان آینده پژوهی و تدوین سناریو و نقشه راه برای فعالیت در هر یک از کشورهای هدف، منطقه، جهان اسلام و عرصه بین الملل را داشته باشد. و نهایتاً حاکمیت نگاه سیستمی به جای سلیقه، روزآمد کردن سیاستهای فرهنگی بین المللی، بازنگری منابع انسانی و تأمین یا تربیت نیروی انسانی کارآمد و آموزش دیده، بخشی از الزاماتی است که به بهبود روابط فرهنگی کمک خواهد کرد.
*تسنیم: موضوع بازبینی در سیاستهای فرهنگی بین المللی و روزآمد کردن آنها بحث مهمی است، توجه به این موضوع در کشور آلمان چگونه بود؟
تا جایی که بخاطر دارم، وزیر امور خارجه وقت آلمان در سپتامبر 2011، سیاستهای نوین فرهنگی بین المللی را مطرح کرد. ایشان دستیابی به واقعیتها و نیازهای قرن 21 میلادی را دلیل بازنگری و انجام اصلاحات در سیاست های فرهنگی برون مرزی دانست. وی اظهار کرد که توسعه ونقش روز افزون شبکههای ارتباطی، تغییرات محسوس در ساختار نظام قدرتهای جهانی و ظهور مراکز جدید قدرت به خصوص درکشورهای برزیل، روسیه، هند، چین ، همچنین تحولات و دگرگونیهای اجتماعی در کشورهای اسلامی، ما را وادار کرده که مفهوم جدیدی از "روابط فرهنگی و سیاست آموزشی در عصر جهانی شدن" را برای خود ترسیم کند که مهمترین سر فصلهای آن "یافتن شرکای جدید، انتقال ارزشهای فرهنگی و توسعه پایدار فرهنگی" است.
در همان سال (2011 میلادی) دولت فدرال آلمان طرح نوینی را با عنوان "تکنولوژی تحول" پیاده کرد که براساس آن طرح، بهرهبرداری از فنآوری نوین ارتباطات نه تنها می توانست در انعکاس جایگاه و موقعیت فرهنگی و اجتماعی کشور آلمان به کار گرفته شود، بلکه این امر به بهبود روند دگرگونی سیاسی در کشورهای هدف به نفع کشور آلمان کمک بسزایی میکرد. این تحولات از طریق حضور دائمی در بطن شبکههای اجتماعی صورت میپذیرفت. بدین ترتیب وزارت خارجه آلمان با حمایت و پشتیبانی از گفتوگوهای رسانهای و حمایت از آموزش روزنامهنگاران و همچنین فراهم ساختن سفرهای رسانهای وبلاگنویسها جهت آموزش، زمینه بازنگری در ساختار رسانهای سایر کشورها را فراهم میساخت.
علاوه بر این، در سیاستهای جدید به مقوله "آموزش" بعنوان پیش شرط توسعه روابط اقتصادی و عاملی مهم در توسعه پایدار توجه شده است؛ لذا همکاری بین المللی آموزشی در سطح مدارس و دانشگاه ها بهعنوان هسته اصلی سیاست برون مرزی فرهنگی و آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین همکاری در پیشبرد آموزشهای فنی و حرفه ای به یک امر غیر قابل اجتناب تبدیل شده است.
توجه به این نکته هم اهمیت دارد که پارلمان آلمان در مصوبه ای به تاریخ 1994/6/15 از دولت فدرال این کشور خواسته است، همه ساله گزارش پیشرفت سیاست فرهنگی و آموزشی را ارائه دهد. در این راستا دولت فدرال آلمان سالانه گزارشی پیرامون روابط فرهنگی و سیاستهای آموزشی و فرهنگی این کشور که نشان دهنده فعالیت های دولت فدرال در طول این مدت است، به پارلمان ارائه میدهد. آقای اشتاین مایر روز 8 مهر ماه سال جاری در پارلمان آلمان نوزدهمین گزارش دولت در خصوص پیشبرد سیاست های آموزشی و فرهنگی خارجی را ارائه داد.این گزارشات علاوه بر توجیه قانونگذاران ،زمینه بازنگری نوبهای در سیاستهای فرهنگی و بین المللی آلمان را فراهم ساخته وبیانگر اهتمام مسئولین امر به این حوزه است.
*تسنیم: وضعیت روز آمدن شدن سیاست های فرهنگی بین المللی در کشورمان چگونه است؟
سال 87 براساس مطالعات آسیب شناسانه؛ مجموع آسیبهایی که در حوزه روابط فرهنگی وجود داشت احصا شد و دو راهکار برای اصلاح امور پیش بینی شد؛ یکی مهندسی سامانه روابط فرهنگی نظام و دیگری باز مهندسی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان قرارگاه مشترک فعالیت های فرهنگی نظام در خارج کشور.
پس از اینکه این موضوع محضر مقام معظم رهبری گزارش شد و ایشان مسیر را تائید کردند، عملا کار مهندسی روابط فرهنگی و باز مهندسی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی آغاز شد. البته معظم له تذکری داشتند و فرمودند که کارهای بزرگ؛ نیاز به افراد توانمند، فهیم و شجاع دارد که باید در سطح مدیران این پیش بینی انجام میشد. طراحیهای مذکور نهایتا منجر به تدوین سند ملی توسعه روابط فرهنکی شد که هم اکنون در هیئت دولت در نوبت تصویب و ابلاغ است.
*تسنیم: چه ضمانت هایی برای اجرای این سند ملی پیش بینی شده است؟
در وهله اول، "شورای سیاست گذاری فرهنگی بین المللی" دفتر مقام معظم رهبری( بعنوان مرجع سیاست گذاری، هماهنگی و برنامه ریزی کلان فرهنگی بین المللی جمهوری اسلامی ایران) ، عهده دار حسن اجرای "سند ملی توسعه روابط فرهنگی بین المللی جمهوری اسلامی ایران" شناخته شده است و در وهله بعد، به منظور تأمین ضمانت های لازم برای اجرای "سند ملی"، دولت مکلف به طراحی و استقرار "نظام جامع روابط فرهنگی بین المللی جمهوری اسلامی ایران" با تأکید بر ایجاد هماهنگی و هم افزایی بین دستگاه ها و نهادهای فعال در زمینه فرهنگی بین المللی (با هماهنگی این شورا) ، شده است.
علاوه براین، تشکیل "صندوق مالی حمایت از توسعه فعالیت های فرهنگی بین المللی" و تصویب ضوابط تنظیم برنامه و بودجه فرهنگی بین المللی، به منظور ایجاد ضمانت اجرایی سند، مد نظر قرار گرفته است.
*تسنیم: بدون تردید یکی از چالشهای مهم در حوزه بین الملل، حجم وسیع اسلام هراسی و ایران هراسی در سطح منطقه و جهان است،چه پیش بینی هایی در این زمینه در سند پیش نهادی به دولت شده است؟
تلاش برای شکل گیری شناخت صحیح از اسلام ناب محمدی(ص) و ایران امروز و گسترش همگرایی با آن بعنوان بخشی از اهداف کلان جمهوری اسلامی در سند مورد تاکید قرار گرفته است ، همچنین:
- ایفای نقش فعال و مؤثر در گسترش گفتگو، تعامل و هم افزایی دینی، مذهبی، فرهنگی و تمدنی در منطقه و جهان .
- گفتمان سازی حول محور جهان عاری از خشونت، گسترش صلح عادلانه و پایدار، و مقابله فرهنگی مؤثر با جریان های ضد دین، خشونت طلب، افراطی، منحرف و متحجر و جلب مشارکت دول، ملل، ادیان، مذاهب و سازمان ها، در این امر.
- بر طرف کردن هراس و نگرانی ساختگی و بی اساس از ایران، تشیع و اسلام و برخورد فرهنگی مؤثر با جریان های ایران ستیز، شیعه ستیز، اسلام ستیز و دین ستیز. بعنوان راهبردهای فرهنگی نظام در این حوزه، مورد عنایت بوده است.
*تسنیم: بهعنوان نمونه در جامعه آلمان، تعداد زیادی مسلمان زندگی میکند. اولا پدیده اسلامهراسی در آنجا چگونه است و ثانیا چه اقداماتی از سوی نهادهای فرهنگی ما صورت پذیرفته است؟
به اعتقاد من جریان اسلام هراسی در اروپا و من جمله کشور آلمان هدایت شده است. از طرفی دولت مرکزی به این نیاز دارد که بگوید مخالفتهایی با اسلامی شدن جامعه وجود دارد. تا به این بهانه جریان "همگرایی" را با شدت بیشتری دنبال کند؛ درعین حال میداند که اگر به مخالفت با مسلمانان دامن زده شود، از درونش افراط و تندروی بیرون میآید.
عموم تندرویها در جامعه آلمان از سوی جریانات راست افراطی است که به دلیل سوابق تاریخی، پایگاه مردمی ندارند. اقدامات دولت و مواضع رسمی آن هم نشان میدهد که با حرکتهای افراطی موافق نیست. خصوصاً که اسلام در آلمان رشد فزایندهای داشته و پس از مهاجرت های اخیر مسلمانان، این کشور ضمن پیشی گرفتن از فرانسه عملا به پرجمعیتترین کشور اروپایی به لحاظ حضور مسلمانان مبدل شده است. طبیعتا چنین واقعیتی وظیفه سنگینی بر دوش ما جهت معرفی اسلام خردگرا گذاشته است؛ البته باید توجه داشت که از نظر آنها، هر تفکری غیر از اسلام لیبرال وسکولار، افراطی است. ما برای اینکه بتوانیم ذهنیت ها را تغییر دهیم، میبایست مسیری طولانی را طی کنیم که این مسیرناگزیر از دانشگاهها می گذرد.
عمیقاً اعتقاد دارم که در آلمان، هر مقولهای که بخواهد هویت و رسمیت پیدا کند، باید از مسیر دانشگاه ومراکز آکادمیک عبور کند. به همین دلیل است که معتقدم برای معرفی درست شیعه و هویت دادن به جامعه شیعیان آلمان، باید سراغ دانشگاهها و ایجاد کرسیهای دانشگاهی مربوط به مطالعات شیعی (البته با استفاده از اساتید فرهیخته شیعه)، رفت. امروز هویتبخشی به تشییع با قرائت امام راحل و مقام معظم رهبری میبایست بعنوان یک راهبرد ملی شناخته شود. تلاشهای اخیر ما برای همکاری با دانشگاه های آلمان جهت ایجاد کرسیهای شیعهشناسی و تربیت نیروی انسانی مناسب و تدوین کتب مورد نیاز برای معرفی اسلام در تراز دانشگاهی، از جمله گامهایی است که برای این مهم برداشته شده است که باید ادامه یابد زیرا در ابتدای مسیر قرار داریم. نکته قابل توجه در این میان استقبال مقامات آلمانی از این مسیر است.
*تسنیم: در ارتباط با پدیده ایرانهراسی هم توضیح بفرمایید؟
جریان ایرانهراسی هم از این قاعده مستثنی نیست، توجه دادن به ایران معاصر در مجموعه مطالعات ایرانی و کمک به آمد و شد اساتید و دانشجویان رشته های مرتبط با ایران شناسی به تغییر فضای موجود کمک شایانی میکند.
البته از ابعاد سیاسی ایرانهراسی نباید غفلت کرد. به نظر می رسد از شتاب ایرانهراسی در جامعه آلمان کاسته شده است، اما وجود رسانههای ایرانستیز وابسته به جریانات صهیونیزم نخواهند گذاشت این آتش به طور کامل فروکش کند. این واقعیت که صاحبان بسیاری از رسانههای آلمانی وابسته یا وامدار جریان صهیونیزم هستند، واقعیت انکار ناپذیری است. اما بیاعتمادی به این رسانهها از سوی مردم نیز واقعیت است. مراجعه گسترده مردم به شبکههای اجتماعی ، بار دیگر ضرورت توجه جدی مسئولین فرهنگی کشورمان را به این حوزه ، نمایان میسازد.
توجه به نهادهای مردمی که از سوی ایرانیان مقیم و یا دوستداران ایران شکل گرفته و توسعه همکاری با آنان از دیگر اقداماتی است که بهبود چهره ایران کمک خواهد کرد. البته اقدامات خوبی در این حوزهها انجام پذیرفته است ولی با توجه به گستردگی هجمهها، نیاز به تلاش بیشتری است.
انتهای پیام/