نقش «من» در کتابخوانیِ «ما»
احمد ذوعلم در یادداشتی به انتقاد از نحوه عملکرد رسانهها در ترویج کتابخوانی پرداخته است.
خبرگزاری تسنیم، احمد ذوعلم:
هنوز هم که هنوز است، هروقت میکروفونِ سیما به سراغ جماعت پیادهروی خیابان میرود که در مورد «کتابخوانی» با آنها صحبت کند، نیمی میگویند وقت کتاب خواندن ندارند و نیم دیگر گران بودن کتاب را بهانۀ مطالعه نکردن میکنند.
کسی از شیرینیِ یکی از کتابهایی که خوانده حرف نمیزند. کسی نمیگوید با خواندنِ زندگیِ فلان مردِ بزرگ گریه کردم. هیچکسی از خندههایش در هنگام خواندن فلان داستان کوتاه حرف نمیزند.
هیچکس از حلاوت یک نکتۀ اخلاقی کوچک در کتابی اخلاقی سخن نمیگوید. حتی کسی نمیگوید دیروز در روزنامه مقالهای خواندم و نظرم در بارۀ آن این است. لابد همه فکر میکنند باید «پایدیا»ی وِرنِریگر یا «تُحَفُالعُقول» ابنشعبۀحرّانی و «جنگ و صلح» تولستوی بخوانند تا کتابخوان باشند!
رسانه به مردم آموخته است که کتابخوانی یعنی خواندنِ کتابهای فاخر. رسانه به مردم آموخته است که شما کتاب نمیخوانید -بخوانید «نباید بخوانید»- و علتِ -بخوانید «بهانۀ»- کتاب نخواندنتان هم گرانی کتاب و ضیق وقت است.
رسانه به مردم آموخته است که کتاب خواندن از آنِ نخبگان و فرهیختگان است و تو اگر فرهیخته و نخبه و تحصیل کرده نیستی باید فاصلۀ قانونیات با کتاب را حفظ کنی.
ترویج کتاب یعنی سکۀ رایج کردنِ کتاب. یعنی همهکس همهجا با بهانههای مختلف از کتابهایی که خواندهاند حرف بزنند. یعنی پدران برای بچههایشان یک بند از کتابی شیرین را بخوانند و در مورد آن بخش از کتاب با بچههایشان سخن بگویند.
یعنی فرهیختگان در هنگام سخنرانی به جای کلمات درشت و پر طمطراق کتابی را باز کنند و بخشی از آن را برای جماعت بخوانند. یعنی مجریهای تلویزیونی به جای ادا و اطوارهای اغراق شده، گاهی یک جملۀ غیر کلیشهای از کتابی ناشناخته را چاشنی حرف هایشان کنند. یعنی کارگردانها بیبهانه کتاب دست بازیگرانشان بدهند و بازیگران بیبهانه کتاب بخوانند...
ترویج کتاب یعنی سکۀ رایج کردن کتاب!
انتهای پیام/