جوانی بگذرد تو قدرش ندانی

جوانی بگذرد تو قدرش ندانی

هر بذری که در جوانی کاشته شود، چنان‌ است که گویی در دل زمینی آماده سرمایه‌گذاری شده باشد. بهترین دوران برای خودسازی، که کلید تمامی نیکی‌هاست، دوران جوانی است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، ایمان به معنای اعتراف به چیزی و پای‌بندی به تمامی لوازم آن عقیده در عمل است. به همین دلیل است که در قرآن همواره ایمان به همراه عمل صالح آمده.1 زیرا ایمانی قابل اعتنا و درست است که عمل صالح به بار بیاورد. قرآن‌کریم صفاتی را برای مؤمنین برمی‌شمارد که آیات ابتدایی سورۀ مؤمنون بازگوکنندۀ برخی از این صفات‌اند. سوره این‌چنین آغاز می‌شود: قَد اَفلَحَ المُؤمِنُونَ.2 اهل ایمان، حقیقتاً رستگار شدند. و سپس به ذکر ویژگی‌ها و صفات ایشان می‌پردازد. صفاتی که در نیل انسان به رستگاری و سعادت زندگی (دنیوی و اخروی) مهم و تأثیرگذارند. یکی از این ویژگی‌های مؤمنانه، امانت‌داری و وفای به عهدی است که خود را به آن ملزم نموده‌اند: ألذینَ هُم لِأَماناتِهِم وَ عَهدِهِم راعُونَ.3 امانت، به هر آن چیزی گفته می‌شود که نزد کسی سپرده باشند. مانند مال، راز و یا هر چیز دیگری.4 امانت هم‌چنین شامل آن‌چه خداوند در انسان به ودیعت نهاده، نیز می‌شود. بنابراین تکالیف الهی، اعضاء و جوارح و قوای انسانی و تمامی نعمت‌های الهی از جمله امانت‌های خداوند در دست بشر است و انسان امانت‌دار آن‌ها است. نعمت‎‌های الهی چنان گسترده‌ و بسیارند که از شمارش انسان بیرون‌اند: وَ اِن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللهِ لاتُحصُوها.5 و چنان‌که امام حسن علیه‌السلام فرمودند: «نعمت‌ها تا هستند، ناشناخته‌اند و همین که رفتند (قدرشان) شناخته می‌شود.»6 از این‌رو خداوند بشر را به تفکر و تعمق در آیات خویش دعوت می‌نماید تا از این رهگذر نعمت‌های خداوند به خویش را بشناسد و در راستای حفظ این امانت‎‌ها قدم بردارد. که امانت‌داری از ایمان است. رسول گرامی اسلام صلی‌الله که خود به «محمد امین» شهرت دارد، می‌فرماید: «از ما نیست کسی که امانت را بی‌اهمیت شمارد و بدین‌ترتیب امانتی را که به او سپرده شده، ضایع گرداند.»7

نعمت جوانی
یکی از نعمت‌های الهی که معمولاً کمتر به آن توجه می‌شود، نعمت جوانی است. امانتی که تا در دست انسان است، قدر آن ناشناخته می‌مانَد و با از دست رفتنش، صاحب آن حسرت‌زده می‌شود. جوانی، غنیمتی غیرقابل‌بازگشت است که باید در زمان خودش آن را قدر دانست. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «دو نعمت‌اند که قدر آن را نداند مگر کسی که از دستشان بدهد: جوانی و تندرستی.»8 از طرفی جوانی دوران نیرومندی بدن و سرزندگی و طراوت جسم است که جوان را آمادۀ کار و تلاش می‌کند، و از سوی دیگر قوای فکری در جوانی نیرومندتر است و به همین‌دلیل دوران جوانی بهترین زمان برای کسب معرفت، علم‌آموزی و آموختن نیکی‌ها است. ترکیب این دو قوا به همراه آن‌چه می‌توان «انگیزه و شهامت» نامید، این دوران را مستعد شکوفایی و بالندگی می‌نماید. از آنجایی‌که اراده و شهامت در جوانی بیشتر از هر زمان دیگری است، به همین‌دلیل انگیزه و توان مقابله با بدی‌ها و حرکت به سوی نیکی‌ها، در جوان قوی‌تر است. داشتن انگیزه به همراه توان بدنی و فکری، جوانان را آمادۀ هر نوع اصلاح و شکوفایی درونی و بیرونی می‌کند. هر بذری که در جوانی کاشته شود، چنان‌ است که گویی در دل زمینی آماده سرمایه‌گذاری شده باشد. امیر مؤمنان در سفارش به فرزند بزرگوارشان امام حسن علیه‌السلام فرمود: «قلب نوجوان مانند زمینی خالی است که هر چه در آن افکنده شود، می‌پذیرد. پس پیش از آن‌که دلت سخت و فکرت مشغول شود، به تربیت تو پرداختم.»9 بنابراین بهترین زمان برای مهم‌ترین شناخت، که شناخت خود است همانا دوران جوانی است.10 هم‌چنین بهترین دوران برای خودسازی، که کلید تمامی نیکی‌ها است، دوران جوانی است. چراکه هنوز خصلت‌های ناپسند در دل جوان رسوخ نکرده‌اند و منفعت‌های ساختگی نیز سدّ راه انجام درستی‌ها نمی‌شوند. از این‌رو جوان راحت‌تر می‌تواند بدی‌ها را در خود ریشه‌کن سازد و با تمرین به تثبیت نیکی‌ها در نفس خویش بپردازد. هم‌چنان‌که این قدم‌ها دارای تأثیری عمیق‌تری نیز هستند. همان‌طور که پیامبر صلی‌الله فرمودند: «حکایت کسی که در خردسالی می‌آموزد، هم‌چون نقشی است که بر روی سنگ کنده می‌شود و حکایت کسی که در کهن‌سالی می‌آموزد همانند کسی است که بر آب بنویسد.»11 کسی که در جوانی خردمند و خوش‌اخلاق شده باشد، خرد او در پیری جوان می‌شود و با افزایش سن، بر وقار او افزوده می‌شود.12

آفت‌های قدر ندانستن جوانی
بنابر آن‌چه گفته شد، جوانی، فرصت غنیمتی است که امکانات فراوانی را برای کار و تلاش، شناخت‌ استعدادهای خویش و استفاده از آن‌ها در مسیر بندگی خداوند در اختیار انسان قرار می‌دهد. اما چه چیزهایی باعث می‌شوند تا از این مهیاترین فرصت، بهترین استفاده را نبریم و با از دست رفتن آن، حسرت بخوریم و اندوهگین شویم؟

اول: غفلت؛ روشن است آن‌چه در ابتدای امر مهم است، توجه داشتن و التفات به وجود این نعمت و آگاهی از زودگذر بودن و همیشگی نبودن آن است. تا زمانی که قلباً متوجه چنین نعمتی نبوده و جوانی را همیشگی بدانیم، دانستن قدر آن به نصیحتی می‌مانَد که در گوش فرونمی‌رود. از این‌رو لازم است تا نشانه‌های این غفلت را در خود بازشناسیم، چراکه هر چیزی را نشانه‌هایی است که بدان‌ها شناخته می‌شود. در اندرزهای لقمان به فرزندش سه مورد از نشانه‌های غفلت «سهو، سرگرمی و فراموشی» ذکر شده‌اند.13 هنگامی که انسان به هر چیزی بیش از ارزش آن مشغول و سرگرم شود، به همان اندازه امور ارزشمندی را فراموش می‌کند و از آن‌ها غافل می‌شود. تبعیت کورکورانه و سرگرمی به هر آن‌چه دیگران انجام می‌دهند، نشانۀ غفلت از نعمت نورانی اندیشه در خویش است. انسان بدون شناخت از خویش و ارزشمندی‌هایی که در او به ودیعت نهاده شده، سرگرم امور حقیقتاً بی‌اهمیت می‌شود و با راضی شدن به آن‌ها، نعمت‌هایی که در اختیار دارد مانند نیروی فکری و قوای بدنی و ارادۀ جوانی را در خود نمی‌یابد. به این‌ترتیب با غفلت از آن‌ها، این امانت‌ها ضایع شده و بی‌استفاده می‌مانند و از بین می‌روند. پس آن‌چه در درجۀ اول مهم است، توجه به نعمت جوانی، به عنوان بستری مهیاست.

دوم: تنبلی؛ پیامبر اکرم صلی‌الله می‌فرمایند: «آفت عبادت، سستی است.»14 هر کاری که در راه شناخت نعمات خداوند و به‌کارگیری آن‌ها انجام شود نیز عبادت است. بنابراین پس از آن‌که وجود نعمت و امانت الهی در دستان خویش را بازشناختیم و بدان توجه پیدا کردیم، لازم است سستی و تنبلی را از خویش دور بسازیم تا فرصت استفاده از آن نعمت از دستمان نرود. با شناخت ویژگی‌های خود و تعیین اهداف روشن، برای اهدافمان زمانی مشخص تعیین کنیم، تا از این طریق همت خود را به‌کار بسته و اجازه ندهیم تنبلی باعث شود فرصت جوانی از دستمان بگریزد. به این‌ترتیب امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «ارزش مرد به اندازۀ همت اوست.»15

شکر نعمت جوانی چیست؟
اکنون که جایگاه یکی از مهم‌ترین نعمات الهی، جوانی، روشن شد، لازم است چگونگی استفاده از این نعمت نیز بررسی شود. باید دانست بهترین بهره از چنین غنیمتی چگونه اتفاق می‌افتد؟ با جوانی‌مان چه کنیم تا کمال استفاده از آن را ببریم و دچار حسرت نشویم؟ و به‌عبارت بهتر، شُکر نعمت جوانی چیست؟

هر کسی که نعمتی دارد، به نحوی شُکر منعم (عطاکنندۀ نعمت) را به‌جا می‌آورد. اما «حقیقت شکر، به معنای اظهار نعمت است. برخلاف کفر، که به معنای پوشاندن نعمت و سرپوش نهادن بر آن است.»16 خداوند در قرآن‌کریم می‌فرماید: وَ اشکُرُوا لِیَ وَ لاتَکفُرُونَ.17 بنابراین شُکر نعمت خداوند به اظهار نعمت اوست. اما اظهار نعمت چگونه است؟ «اظهار نعمت نیز به این معناست که آن را در جای خودش، یعنی آن مسیری که نعمت‌دهنده در نظر داشته، استفاده کنیم. هم‌چنین آن را به زبان بیاوریم و منعم را ثنا بگوییم و همواره در قلب نیز آن را از یاد نبریم.»18 خداوند هیچ نعمتی را به مخلوقات خود نداده است، مگر که آن را در راه بندگی‌اش به کار گیرند تا خود رشد کنند. ازاین‌رو شُکر تمامی نعمات الهی به آن است که هر یک را به تناسب در راه بندگی او استعمال کنیم. بنابراین شُکر موهبت جوانی (که همان بهترین بهره‌مندی از آن است)، همانا اظهار آن یعنی به کار بُردن این نیرو و فرصت در راستای بندگی خداوند است. اگر جوان ویژگی‌های منحصر به فرد خود را شناسایی کند و آن‌ها را در راستای اطاعت اوامر و پرهیز از معصیت خداوند پرورش دهد، شُکر جوانی را به‌جا آورده است. «خداوند دوست دارد تا اثر نعمت خود را در بنده‌اش ببیند.»19 یعنی اثر قوای آمادۀ ذهنی و نیروی بدنی و استحکام اراده در اطاعت خداوند و دوری از معصیت او در زندگی فرد نمایان شود. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «هرگاه خداوند به بندۀ خود نعمتی عطا کند و آن نعمت در وجود او به چشم خورد، او حبیب خدا و بازگوکنندۀ نعمت خدا نامیده می‌شود. و هرگاه خداوند به بنده‌ای نعمتی دهد و آن نعمت در وجودش نمایان نباشد، وی دشمن خدا و تکذیب‌کنندۀ نعمت او خوانده می‌شود.»20 به عنوان مثال اگر جوانی با شناخت صحیح از خود، قوای علم‌آموزی یا بخشندگی یا هر استعداد دیگری را در خود به‌نحو قابل‌ملاحظه‌ای نیرومند یافت، و این قوا را درراستای هدف متناسب با آن‌ها قرار داد، آن‌گاه فرصت جوانی مهیاترین زمان برای پرورش این استعدادها و حرکت فرد برای رسیدن به آن اهداف است. چراکه جوان با نیروی فکری خلاقانه و پویای خود، نقاط قوت و ضعف خویش را به‌خوبی شناسایی می‌کند و با نیروی جسمانی و نشاط جوانی مسیرش را برای رسیدن به هدف هموار می‌سازد، و انگیزه و ارادۀ لازم برای پیش‌روی و بازنایستادن از نیل به نیکی‌ها را در خویش دارد؛ فرصت جوانی را بهره می‌برد و توشۀ بزرگ‌سالی را مهیا می‌سازد تا به یاری خداوند مظهر نعمتی باشد که خداوند در او به امانت نهاده است.


_____________________________________________

1.ترجمۀ تفسیر المیزان، آیۀ 1 سورۀ مؤمنون
2. آیۀ 1 سورۀ مؤمنون
3. و آنان که امانت‌ها و پیمان‌های خود را رعایت می‌کنند. / آیۀ 8 سورۀ مؤمنون
4. ترجمۀ تفسیر المیزان، آیۀ 8 سورۀ مؤمنون
5. و اگر بخواهید نعمت‌های الهی را بشمارید، نتوانید شمرد... / آیۀ 18 سورۀ نحل
6. منتخب میزان‌الحکمة، ج2، ص1227
7. منتخب میزان‌الحکمة، ج1، ص149
8. منتخب میزان‌الحکمة، ج1، ص641
9. منتخب میزان‌الحکمة، ج1، ص235 و ص641
10. امام باقر علیه‌السلام در سفارش خود به جابر جعفی فرمودند: «هیچ شناختی چون شناخت تو از نفس‌ات نیست.» منتخب میزان‌الحکمة، ج2، ص802
11. منتخب میزان‌الحکمة، ج1، ص355
12. «هرگاه خردمند پیر گردد، خرد او جوان می‌شود. و هرگاه نادان پیر شود، نادانی او جوان می‌شود.» (امام علی علیه‌السلام) / «وقار پیری نزد من دوست‌داشتنی‌تر از خرمّی جوانی است.» (امام علی علیه‌السلام) منخب میزان‌الحکمة، ج1، ص687
13. لقمان در اندرز به فرزندش فرمود: «پسرم! هر چیزی را نشانه‌ای است که با آن شناخته می‌شود و به وجود آن گواهی می‌دهد. ... و غافل را سه نشانه است: سهو، سرگرمی و فراموشی.» منتخب میزان‌الحکمة، ج2، ص943
14. پیامبر خدا صلی‌الله. منتخب میزان‌الحکمة، ج2، ص785
15. منتخب میزان‌الحکمة، ج2، ص1277
16. تلخیص از ترجمۀ تفسیر المیزان، آیۀ 144 آل‌عمران
17. ... مرا سپاس‌ گزارید و کفر نورزید و کفران نعمت من نکنید. / آیۀ 152 سورۀ بقره
18. تلخیص از ترجمۀ تفسیر المیزان، آیۀ 144 آل‌عمران
19. پیامبر خدا صلی‌الله. منتخب میزان‌الحکمة، ج2، ص1227
20. منتخب میزان‌الحکمة، ج2، ص1227

منبع:خبرآنلاین

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon