سودای احیای ببر مازندران، آتش زیر خاکستر

سوادی احیای ببر مازندران، آتش زیر خاکستر

حکایت برزخ ۵ساله ببر سیبری هرچند با پایانی خوش همراه بود اما نگرانی‌ها از تکرار حوادثی مشابه به‌قوت خود باقی است چرا که سودای احیای ببر مازندران در میانکاله که با شکستی تلخ قربانیانی بیگناه را به جا گذاشت همچنان آتش زیر خاکستر است.

29 آذر سال گذشته، برای بسیاری از علاقمندان حیات وحش در ایران، روسیه و حتی دیگر کشورها با شادی همراه بود چرا که پایانی خوش بود بر حکایت برزخ 5ساله بزرگترین گربه‌سان جهان یعنی ببر سیبری، حکایتی تاریک و تلخ و سرشار از تنهایی که در سال 89 با پیشنهاد روس‌ها به ایران آغاز شد.

روس‌ها که پروژه احیای پلنگ قفقاز را آغاز کرده بودند برای بازی‌های المپیک سوچی 2014 که نماد آن پلنگ بود، به دو قلاده پلنگ احتیاج داشتند، بنابراین به ایران پیشنهاد دادند در قبال دریافت تجهیزاتی مانند تلسکوپ، دو قلاده پلنگ ایرانی به روسیه بدهد اما هوشنگ ضیایی، مدرس دانشگاه و کارشناس حیات وحش که به‌گفته خود سالها رؤیای احیای نسل ببر مازندران و شیر ایرانی را در سر داشته و همواره یکی از مشاوران سازمان حفاظت محیط زیست به حساب می‌آید، به مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست پیشنهاد داد تا در قبال انتقال دو پلنگ به روسیه، به‌جای تجهیزات، از روس‌ها دو قلاده ببر سیبری دریافت کرده، این دو ببر را به محدوده‌ای فنس‌کشی شده در میانکاله انتقال دهند و با تکثیر آنها، زمینه را برای احیای نسل ببر مازندران در میانکاله فراهم آورند تا از یک سو، ببر را به جنگل‌های شمال کشور برگردانند و از سوی دیگر میانکاله را که سال‌هاست هدف زمین‌خواری قرار گرفته به‌بهانه حضور ببر برای همیشه از دست اندازی سودجویان خلاص کنند.

هرچند کارشناسان معتقد بودند ببر سیبری به‌لحاظ ژنتیکی با ببر منقرض شده مازندران متفاوت بوده و با آب و هوای گرم شمال کشور سازگار نیست اما این پیشنهاد، سرانجام به مرحله اجرا رسید. ضیایی دراین‌باره به رسانه‌ها می‌گوید: "3 میلیارد تومان بودجه برای خرید زمین‌های میانکاله از دامداران اختصاص یافت و پروژه آماده سازی زیستگاه ببر مازندران کلید خورد. تصمیم داشتیم میانکاله را پس از تکثیر ببر سیبری به سافاری پارک مبدل کنیم تا مردم بتوانند با اتومبیلهایشان از نزدیک با این موجودات باشکوه آشنا شوند، اما از آنجایی که بازیهای آسیایی سوچی نزدیک بود، سفیر ایران در روسیه اعلام کرد که روسها برای رسیدن پلنگها به کشورشان عجله دارند و به‌زودی با یک هواپیمای اختصاصی برای انتقال پلنگ‌های ایران به روسیه اقدام خواهند کرد. به‌ناچار، پیش از آماده شدن زیستگاهشان، ببرهای سیبری، با همان هواپیمای روسی که برای انتقال پلنگها به ایران آمده بود وارد کشور شدند".

به‌ناچار بنا شد تا زمان آماده‌سازی میانکاله برای ببرهای سیبری، این جفت زیبا موقتاً در باغ وحش ارم نگهداری شوند، ببرهایی زیبا که بخت یارشان نبود و در همان روزهای نخست ورود به باغ وحش با گوشت الاغ عراقی پذیرایی شدند. آن‌طور که بعدها مشخص شد، برخی از الاغ‌های عراقی که برای تغذیه گربه‌سانان باغ وحش ارم مورد استفاده قرار گرفته بودند، به بیماری مهلک مشمشه مبتلا بودند و در نتیجه، فاجعه‌ای ناگوار را رقم زدند. ببر نر اندکی پس از ورود به باغ وحش، پس از بروز علائم بیماری مشمشه با مرگی دردناک تلف شد.

از ببر ماده و شیرهای باغ وحش که مشکوک به استفاده از همان گوشت آلوده بودند و همچنین از لاشه ببر نر، خونگیری به عمل آمد و از آنجا که آن زمان امکانات آزمایش مشمشه در ایران فراهم نبود، نمونه‌های خون به آلمان ارسال شد، اما در کمال تعجب آنچه از آلمان به ایران رسید، نتایج آزمایش مشمشه روی 12 ببر بود! در حالی که تنها از دو ببر سیبری خونگیری شده بود و الباقی نمونه‌های خون متعلق به شیرهای آفریقایی باغ وحش بودند. هرچند علت این تفاوت فاحش در نتایج آزمایش هرگز اعلام نشد اما شنیده‌ها حاکی از آن بود که روی تمامی نمونه خون‌ها پیش از ارسال به آلمان به‌اشتباه نوشته شده بوده "ببر"!
 

 

هرچه بود، نتیجه آزمایشی که از آلمان ارسال شد، نمی‌توانست معیاری برای تمییز حیوانات سالم از حیوانات آلوده باشد، دیگر زمان رخ دادن فاجعه فرا رسیده بود. به‌دلیل قابل تفکیک نبودن نتایج مثبت و منفی، و به‌منظور پاک کردن صورت مسئله، به‌دستور سازمان دامپزشکی تمامی شیرهای آفریقایی باغ وحش معدوم شدند؛ اما ببر سیبری ماده به‌دلیل ارزش ژنتیکی بالا به‌درخواست سازمان حفاظت محیط زیست از معدوم شدن جان سالم به در برد و برای انجام  آزمایش‌های بعدی و تعیین تکلیف به قرنطینه‌ای غیراستاندارد در خرابه‌های مجموعه ارم منتقل شد؛ سرآغاز برزخ 5ساله بزرگترین گربه‌سان جهان.
 

 

از آن زمان هرگز توافقی میان سازمان حفاظت محیط زیست به‌عنوان متولی این ببر و سازمان دامپزشکی به‌عنوان متولی بهداشت عمومی صورت نگرفت. مسئولان سازمان دامپزشکی معتقد بودند قرنطینه‌ای که ماده ببر در آن نگهداری می‌شود از شرایط استاندارد لازم برای خونگیری برخوردار نیست و در صورت آلوده بودن حیوان خطر انتقال این بیماری، جامعه را تهدید خواهد کرد، بنابراین پیشنهاد داده بودند سازمان محیط زیست این ببر را به جایگاهی با استانداردهای لازم و به‌دور از مناطق مسکونی منتقل کند تا خونگیری در شرایطی قابل قبول انجام شود، شرطی که هرچند با امضای صورت‌جلسه‌ای از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست پذیرفته شد اما در عمل، مخارج جابه‌جایی و نگهداری از این ببر در جایگاه جدید از پایبندی سازمان حفاظت محیط زیست به این تعهد ممانعت کرد، حتی نامه سرگشاده فعالان محیط زیست به معصومه ابتکار برای درخواست وفای به عهد سازمان حفاظت محیط زیست و انتقال ببر سیبری به جایگاهی با شرایط مناسب برای خونگیری بی‌نتیجه ماند و ابتکار در واکنش به این نامه با یک پست اینستاگرامی آب پاکی را بر دست علاقه‌مندان این گونه ارزشمند جانوری ریخت. در این پست اینستاگرامی، ابتکار با تأکید بر اینکه در این زمینه احساسی و یا تحت تأثیر فشارهای رسانه‌ای تصمیم‌گیری نخواهد شد نوشته بود: "بر خلاف توجه رسانه‌های خاص به موضوع ببر سیبری، این مسئله در کنار سیاست‌ها و اقدامات راهبردی سازمان در سطح کشور برای حفاظت از گونه‌های در معرض تهدید حیات وحش، از اولویت خاص برخوردار نیست، اگرچه به آن توجه دارد".
 

 

این کشمکش‌ها 5 سال به طول انجامید و ببر سیبری را در قرنطینه‌ای تاریک واقع در خرابه‌های مجموعه تفریحی ارم، با تحلیل عضلانی و مرگ تدریجی روبه‌رو ساخت، ببر زیبایی که با نام روسی اُلِسیا به ایران وارده شده بود و دوستدارانش او را ببری می‌خواندند.
 

 

 اما تجمعات، پیگیری‌های پیاپی و نامه‌نگاری‌های فعالان زیست‌محیطی با وزیر بهداشت، فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی و حتی ولادیمیر پوتین از یک سو و پیگیری‌های رسانه‌ها از سوی دیگر بی‌آنکه زمینه‌ساز همکاری سازمان حفاظت محیط زیست شده و موجبات انتقال حیوان را به جایگاهی مناسب برای خونگیری فراهم آورد، سرانجام سبب شد سازمان دامپزشکی به خونگیری از ببر سیبری در همان محل قرنطینه یعنی خرابه‌های مجموعه تفریحی ارم رضایت دهد.
 


نتیجه آزمایش، که این بار توسط مؤسسه سرم‌سازی رازی اعلام شده بود منفی از آب در آمد و ماده ببر پس از تحمل 5 سال قرنطینه در اتاقکی تاریک و کوچک سرانجام به جایگاهی به‌مساحت حدود 150 مترمربع با حوض آبتنی و دیگر تجهیزات لازم برای نگهداری از ببر در باغ وحش تهران منتقل شد تا تولدی دوباره را تجربه کند. ماده ببر سیبری، که پس از انتقال به جایگاه جدید خود، "آفتاب" نام گرفت اکنون پس از گذشت یک سال از تولد دوباره خود در همسایگی دو ببر بنگال روزگار می‌گذراند.
 

 

حکایت برزخ "آفتاب" هرچند با پایانی خوش همراه بود اما نگرانی‌ها از تکرار حوادثی مشابه همچنان به‌قوت خود باقی است چرا که سودای احیای ببر مازندران در میانکاله که با شکستی تلخ، قربانیانی بیگناه را به جا گذاشت همچنان آتش زیر خاکستر است. سودای احیای ببر مازندران، آن هم با نسل‌کِشی از ببر سیبری، همچنان در ذهن بسیاری زنده و وسوسه انگیز است و از طرف دیگر، روس‌ها همچنان برای تکرار این معامله مشتاقند، چرا که به‌خلاف پروژه شکست خورده احیای ببر مازندران در میانکاله، به‌دنبال انتقال پلنگ‌های ایرانی به سوچی و تولد سه توله پلنگ سالم، پروژه احیای پلنگ قفقاز در روسیه با موفقیت همراه شد.

اکنون سه ماه از ارسال نامه درخواست دومین مبادله پلنگ ایرانی با ببر سیبری که مهر سال جاری از روسیه به سازمان حفاظت محیط زیست رسیده بود می‌گذرد اما تنها رویکرد سازمان حفاظت محیط زیست در این باره، که انتظار می‌رفت پاسخی قاطعانه باشد، جمله چند روز پیش معصومه ابتکار است: این نامه در حد یک درخواست است. ما هنوز نظر خود را اعلام نکرده‌ایم و در حال بررسی آن هستیم.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon