مسیر کوتاه عشق خیابانی تا خط پایانی!

مسیر کوتاه عشق خیابانی تا خط پایانی!

بررسی‌ها نشان می‌دهد در ازدواج‌های سنتی که زوجین قبل از ازدواج با یکدیگر رابطه دوستی نداشته‌اند و خواستگاری و ازدواج به شیوه سنتی انجام می‌شده دوام زندگی‌ها بیشتر است و میزان طلاق در این نوع از ازدواج‌ها در حد بسیار پایین‌تری است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، هفت ماه، این تمام مدت زندگی مشترک فریبا و مهران است. عروس و داماد جوانی که شاید هنوز امضای سند ازدواجشان خشک نشده است. دو جوان کم‌سن و سالی که از دو سال قبل با یکدیگر آشنا شده و با هم ارتباط و دوستی داشتند اما عمر دوستی خیابانی این عروس و داماد جوان از عمر زندگی مشترکشان بیشتر بود.

فریبا و مهران در ابتدا حسابی عاشق هم بودند و به قول معروف برای هم می‌مردند و به رغم مخالفت خانواده‌ها هر طور که بود آنها را برای این ازدواج راضی کردند. بالاخره هم با هم ازدواج کردند اما مشکلات آنها از همان روز‌های اول زندگی مشترک شروع شد. خیلی زود حرف‌های عاشقانه جای خود را در صحبت‌های این دو نفر به حرف‌های زشت و توهین‌آمیز داد. این دو پرستوی عاشق حالا بیشتر از هرچیز به فکر گرفتن انتقام از یکدیگر بودند.  شک و بدبینی، حرف‌های رکیک و رفتارهای ناپسند بین آنها به حدی پیش رفت که خیلی زود به این نتیجه رسیدند که جدایی و طلاق شاید بهترین راه‌حل برای پایان دادن به این زندگی جهنمی باشد.

یک صبح روز پاییزی مهران و فریبا به همراه چند شاهد راهی دادگاه شدند تا سند ازدواجی را که هفت ماه پیش با هزار امید و آرزو و در میان کف و تشویق مهمانان امضا کردند با یک امضای دیگر منقضی کنند. این حکایت تنها یک نمونه از فرجام ازدواج‌های خیابانی و تشکیل زندگی مشترک پس از رابطه دوست دختری و دوست پسری است که عشق را در خیابان‌های شهر یا در نیمکت‌های پارک جست‌وجو می‌کردند.  وقتی با یکی از بزرگ‌ترهای فامیل داماد صحبت می‌کنم می‌گوید: این ازدواج از اول هم اشتباه بود. بالاخره ازدواجی که با دوستی و آشنایی در خیابان شروع می‌شود نباید انتظار داشت که حتماً دوام داشته باشد.

ازدواج خیابانی و طلاق

موضوع کاهش سن طلاق و کاهش مدت زندگی مشترک زوجین اگرچه یک آسیب اجتماعی است و نیازمند برنامه‌ریزی مناسب از سوی مسئولان دستگاه‌های مختلف و متولی است اما باید دقت داشت که بخش زیادی از دلایل این اتفاقات ناگوار متوجه خود زوجین است چراکه واقعاً نمی‌توان انتظار داشت الزاماً دوستی‌های خیابانی که به ازدواج ختم می‌شود پایدار بماند.


مسیر کوتاه عشق خیابانی تا خط پایانی!

دختر و پسرهای کم سن و سال بدون برخورداری از تجربه لازم خیلی راحت با هم دوستی و ارتباط برقرار می‌کنند و این دوستی نهایتاً ممکن است به ازدواج ختم شود اما ازدواجی که خیلی دوام ندارد و زودتر از آنچه فکرش را بکنند و در حالی که کمتر از چند ماه از زندگی مشترکشان می‌گذرد راهی دادگاه خانواده می‌شوند و دفتر طلاق را امضا می‌کنند.

این موضوع نگران‌کننده نیاز به آسیب‌شناسی و بررسی دقیق دارد و آن طور که صاحب نظران می‌گویند یکی از مهم‌ترین دلایل آن غفلت از سبک زندگی ایرانی - اسلامی و کم‌توجهی به آداب و سنت‌های ماندگار در ازدواج و انتخاب همسر است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد در ازدواج‌های سنتی که زوجین قبل از ازدواج با یکدیگر رابطه دوستی نداشته‌اند و خواستگاری و ازدواج به شیوه سنتی انجام می‌شده دوام زندگی‌ها بیشتر است و میزان طلاق در این نوع از ازدواج‌ها در حد بسیار پایین‌تری است ضمن اینکه صمیمیت در زندگی زوج‌هایی که به شیوه سنتی ازدواج کرده‌اند بیشتر است.


راز زندگی سالم قدیمی‌ها

همیشه این سؤال برایم مطرح بود که چرا طلاق و اختلاف در بین زوج‌های قدیمی کمتر است و در عین حال شاهد صمیمیت در بین زن و شوهرهایی هستیم که سال‌های سال است در کنار هم زیر یک سقف با مهربانی زندگی می‌کنند و در طول سال‌های متمادی زندگی تمامی ناملایمات را نیز به جان خریده‌اند.

در عوض این روزها گاه شاهد اختلافات اساسی یا طلاق و جدایی در بین زوج‌های جوان هستیم که شاید چند ماه بیشتر از آغاز زندگی مشترکشان نمی‌گذرد.

این موضوع را وقتی با مهدی علیرضایی مشاور خانواده در میان می‌گذارم چند دلیل قانع‌کننده برایم می‌آورد و می‌گوید: اولین نکته این است که در گذشته سطح توقعات مردم کمتر بود و مسائلی مانند چشم و همچشمی جایگاه کمی در میان مردم داشت، برای همین یک ازدواج سالم و ساده شکل می‌گرفت و کانون گرم خانواده تشکیل می‌شد که سال‌های سال این کانون گرم با تمامی سختی‌ها و فراز و فرودها ادامه داشت،  ضمن اینکه صبر و حوصله افراد بیشتر بود و در مقابل سختی‌ها و ناملایمات سازگاری داشتند اما اکنون متأسفانه زوجین کم‌طاقت شده‌اند و با کوچک‌ترین مسئله‌ای با یکدیگر اختلاف پیدا کرده و در نهایت طلاق و جدایی را بهترین راه می‌دانند.

این مشاور خانواده در ادامه کمرنگ شدن قبح طلاق را نیز یکی دیگر از دلایل افزایش طلاق در بین زوج‌های جوان می‌داند و می‌گوید: متأسفانه شاهد این هستیم که قبح و زشتی طلاق از بین رفته است و زوجین نه دیگر به حرف مردم توجه دارند و نه به نگاه‌های جامعه به مرد یا زن مطلقه، بنابراین شاهد افزایش طلاق در بین زوج‌های جوان هستیم.

وی در ادامه به نقش رسانه‌های بیگانه و شبکه‌های ماهواره‌ای برای ضربه زدن به خانواده‌های ایرانی نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: برنامه‌های ماهواره‌ای نیز با هدف آسیب رساندن به خانواده‌های ایرانی ساخته می‌شوند و رسوخ فرهنگ غرب به جامعه ایرانی باعث شده تا شاهد اتفاقات ناگواری مانند طلاق باشیم.

علیرضایی در ادامه صحبت‌های خود به دلایل دیگری نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: تغییر مناسبات اجتماعی جامعه ایران، کم‌توجهی والدین و کم‌دقتی آنها در انتخاب همسر برای فرزندانشان، کمبود مسائل عاطفی در بین برخی از خانواده‌ها، پایین آمدن آستانه تحمل زوجین، مشکلات معیشتی، اعتیاد، عدم ارائه آموزش‌های لازم برای یک زندگی موفق، همه و همه دلایل افزایش طلاق در بین زوج‌های جوان است.

این مشاور خانواده اما در ادامه صحبت‌های خود به دلیل مهم‌تری اشاره می‌کند و می‌گوید: همه این دلایل به کنار، موضوع دقت در انتخاب همسر و شریک زندگی و ساختن زندگی مشترک بر پایه دوستی‌های خیابانی و عشق‌هایی که جز در نیمکت پارک یا کافی‌شاپ و پیاده‌روی خیابان یا خدای ناکرده مهمانی‌های خصوصی معنای دیگری نمی‌دهد، باعث شده تا شاهد افزایش طلاق در بین زوج‌های جوان باشیم.

وی می‌افزاید: وقتی فردی همسر آینده خود را در پیاده‌روهای خیابان جست‌وجو می‌کند یا زندگی را فقط در چند دقیقه حرف عاشقانه روی نیمکت پارک یا هنگام خوردن قهوه در کافی‌شاپ خلاصه می‌کند دیگر نمی‌توان انتظار داشت که زندگی این زوج خیلی تداوم داشته باشد.

وی می‌گوید: افراد در سن کم در پیاده‌روی خیابان یا در پارک‌ها با هم آشنا شده و رابطه دوستی برقرار می‌کنند و با گسترش شبکه‌های اجتماعی مختلف نیز این دوستی‌های مجازی پررنگ‌تر شده است، آن وقت چه انتظاری می‌توان از این نوع ازدواج داشت؟

چند تجربه تلخ

صحبت‌های این مشاور خانواده مرا یاد سرگذشت برخی از افرادی می‌اندازد که زندگی خود را بر اساس دوستی‌های خیابانی تشکیل داده بودند و خیلی زود از هم جدا شدند.

اولش از دوستت دارم شروع می‌شود و کلی حرف‌های عاشقانه و رفتارهایی شبیه انسان‌های سینه چاک و عاشق پیشه، اما طولی نمی‌کشد که تحمل یکدیگر برایشان می‌شود عذاب روحی و هرچه زودتر سعی می‌کنند از این زندگی جهنمی خلاص شوند.

نمونه اول مربوط به جوانی 23 ساله است که دو سال پیش با یک دختر در خیابان آشنا شده بود و بعد از چند ماه با هم ازدواج کردند، اما فاصله ازدواج و زندگی مشترک آنها به شش ماه هم نرسید و حالا جوانک بیچاره با مهریه‌ای سنگین و کلی بدهی بابت مخارج کمر‌شکن مراسم عروسی مجللی که گرفته است روزهای بسیار سختی را پیش‌رو دارد.

وقتی با او در این باره صحبت می‌کنم می‌گوید: من که کف دستم را بو نکرده بودم. فکر می‌کردم دختر خوبی است و می‌توانیم با هم خوشبخت شویم، اما چند ماه بیشتر از ازدواجمان نگذشته بود که متوجه شدم به درد هم نمی‌خوریم برای همین طوری که بزرگ‌ترها متوجه نشوند راهی دادگاه خانواده شدیم، اما همسرم مهریه‌اش را تمام و کمال می‌خواهد و من مانده‌ام که باید چه‌کار کنم؟

او می‌افزاید: از طرفی نیز بدهی زیادی بابت مخارج بالای ازدواج دارم که مانده‌ام این همه بدهی را چگونه باید پرداخت کنم.

حکایت دوم نیز مربوط به دختر 18 ساله‌ای است که در مدت یک سال دوبار فریب لبخند‌های شیطانی و عشق‌های خیابانی را خورده است.

آنطور که خودش می‌گوید یک سال پیش در یکی از پارک‌های تهران با پسری آشنا می‌شود که خودش را مربی یکی از رشته‌های رزمی معرفی می‌کند از طرفی مدعی می‌شود که چون پدرش تاجر است وضع مالی خوبی دارد و به خاطر انجام کارهای مربوط به پدرش ماهی حداقل یک‌بار به خارج از کشور سفر می‌کند.

همین صحبت‌های وسوسه‌کننده کافی است تا دخترک کم‌سن و سال این پسر را مرد رویاهای خودش بداند که با اسب سفید قرار است به خواستگاری او بیاید.

دخترک می‌گوید: هر روز که می‌گذشت بیشتر به من ابراز علاقه می‌کرد تا اینکه یک روز به من گفت که قصد ازدواج دارد، اما باید شناختش از من بیشتر باشد برای همین پیشنهاد داد با هم برای مسافرت به شمال برویم و مدتی را در ویلای شخصی‌اش بگذرانیم. بعداً متوجه شدم برای مدت پنج روز آنجا را اجاره کرده است تا بیشتر با هم آشنا شویم.

این دختر فریب خورده می‌افزاید: وقتی به شمال رفتیم او مدام از عشق و علاقه شدیدش به من حرف می‌زد و از اینکه من همان همسر ایده‌آلی هستم که او سال‌ها به دنبال ازدواج با فردی مثل من بوده است. پنج روز در ویلای شمال بودیم خیلی راحت مرا رها کرد و رفت و حتی تهدیدم کرد.
این دختر می‌گوید: بعد از این ماجرا مدتی افسرده و نگران بودم تا اینکه در مسافرت به یکی از شهرهای کشور با پسر دیگری آشنا شدم و این بار نیز متأسفانه فریب او را خوردم و به خاطر اینکه نخواهد از من سوء‌استفاده کند خیلی زود با هم ازدواج کردیم اما بعد از چندماه متوجه شدم اختلاف‌های زیادی داریم بنابراین خیلی زود از هم جدا شدیم و اکنون در خانواده و در میان بستگان سرافکنده و خجالت زده هستیم.


ضرورت توجه به سیاست‌های کلی خانواده

نگرانی‌ها از موضوع طلاق و کاهش سن طلاق در حالی در جامعه وجود دارد که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی شهریورماه سال جاری در اجرای بند یک اصل 110 قانون اساسی سیاست‌های کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند.

این سیاست‌ها که در 16 بند تنظیم شده است به خوبی بیانگر تدوین جامعه‌ای اسلامی و خانواده‌ای با معیارهای اسلامی است که در بند 13آن بر پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و عوامل تزلزل نهاد خانواده به ویژه موضوع طلاق و جبران آسیب‌های ناشی از آن با شناسایی مستمر عوامل طلاق و فروپاشی خانواده و فرهنگ‌سازی کراهت طلاق تأکید شده است.

به طور حتم توجه به سیاست‌های کلی خانواده ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و برنامه‌ریزی برای کاهش آسیب‌های اجتماعی خصوصاً طلاق می‌تواند راهگشای برون‌رفت از مشکلات و ناهنجاری‌هایی باشد که امروز دامان جامعه را گرفته است. حال باید دید مسئولان و برنامه‌ریزان با توجه به ابلاغ سیاست‌های کلی خانواده از سوی مقام معظم رهبری نسبت به تهیه برنامه‌ای جامع به منظور پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق اقدام خواهند کرد یا همچنان شاهد بروز این آسیب‌های اجتماعی در جامعه خواهیم بود؟

منبع: جوان

انتهای پیام/

بازگشت به سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon