«هاروی» محصول فقدان خوانش درست کارگردان است

«هاروی» محصول فقدان خوانش درست کارگردان است

«هاروی» محصول فقدان خوانش درست کارگردان است که در آن همه چیز در موبایل و دکوری نامناسب و جیغهای شقایق دهقان خلاصه شده است.

باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - احسان زیورعالم

برنده جایزه پولیتزر 1945 روی صحنه ایرانشهر، این عنوان می‌تواند هر نظر علاقه‌مند به تئاتر و ادبیات را جلب کند تا یکی از ناشناخته‌ترین نمایشنامه‌های موفق تئاتر آمریکا را فارغ از ترجمه اخیرش، روی صحنه ببیند. مری چیپس، نویسنده نمایشنامه «هاروی» اثری نگاشته است که هنوز با گذشت زمان محبوب صحنه تئاتر آمریکاست. می 2012 نسخه‌ای از هاروی با بازی جیمز پارسونز، ستاره سریال «The Big Bang Theory» در برادوی اجرا شد تا نشان دهد نمایشنامه هنوز محبوب است. این محبوبیت زمانی تشدید می‌شود که استیون اسپیلبرگ بنا بود در 2011 اقتباسی از این اثر را در قالب فیلم بسازد و به سبب نیافتن بازیگر مناسب برای نقش وود، پروژه را رها می‌کند. اینها منهای اثری است که هنری کاستر در سال 1950 از این نمایشنامه شیرین جلوی دوربین برده است.

با چنین کارنامه پرباری، ساخته شدن اثری وطنی می‌تواند کنجکاوبرانگیز باشد. این کنجکاوی زمانی تشدید می‌شود که نسخه نمایشنامه به زبان فارسی موجود است و مخاطب می‌تواند آن را مطالعه کند و در حین دیدن نمایش دست به قضاوت بزند. او در مواجهه با نمایش انتظار دارد داستان مردی را ببیند که خرگوشی به نام «هاروی» را می‌بیند و دیگران نمی‌بینند. وود، مردی است عاشق مست کردن و البته خوش‌مشرب با مردم که رفتارش را جذاب و منطقی جلوه می‌دهد. خواهرش عاصی از وجود یک شخصیت خیالی او را به تیمارستان می‌برد؛ اما اتفاقات به گونه‌ای رقم می‌خورد که وود به عادی‌ترین فرد نمایش مبدل می‌شود.

با چنین ذهنیتی به سراغ اقتباس نمایشی ملودی آرام‌نیا پا به سالن گذاشته می‌شود تا دید آنچه این کارگردان جوان روی صحنه برده است، چه برداشتی از این متن دوست‌داشتنی است. همه چیز با یک پوستر شروع می‌شود که در آن قطار پرتره بازیگران به موازات تصویری انتزاعی از یک خرگوش ردیف شده است. پوستر نشانی از آن شوخ‌طبعی موجود در متن را ندارد. چیزی است اکسپرسیونیستی. کافی است به شمایل خرگوش نگاهی اندازید. خرگوشی که از خطوط درهم و شکسته ساخته شده است، گویی قرار است توهمی از یک شخصیت رایانه‌ای طراحی شده در اتوکد را به ما معرفی کند تا یک شخصیت بامزه و چند متری.

توهمی خرگوشی اکسپرسیونستی چیزی است که در اولین نگاه به آنچه روی صحنه است نظر را جلب می‌کند. مجموعه‌ای از دیوارهای عجیب و غریب که بیش از آنکه ذهن شما را به سمت یک کمدی سبک آمریکایی ببرد، یادآور «مطب دکتر کالیگاری» است.  آن دیوارهای بلند که اوجشان شکسته و زوایای تندی دارند و در هم پیچیده شده‌اند بدون اجرای نمایشی مخاطب را برای یک نمایش اکسپرسیونیستی آماده می‌کند؛ اما چنین نیست، به جز جیغهای بازیگران زن.

زمانی که به جیغ اشاره می‌کنیم توجهمان به بازی شقایق دهقان بازمی‌گردد. پاشنه آشیل نمایش هم اوست. زمانی که جوزفین هال برای بازی در نسخه سینمایی این اثر در سال 1950 جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را دریافت کرد، جیمز استوارت در نقش وود گفته بود سخت‌ترین نقش همانا نقش ویتاست؛ چرا که او تنها کسی است که هم هاروی را می‌بیند و هم نمی‌بیند. اگر به فیلم نظری داشته باشید می‌توانید ببینید که جوزفین هال در فیلم معقول‌ترین فرد است، او به نوعی بازی می‌کند که گویی در استیصال دانستن و ندانستن به سرمی‌برد. هال به ندرت خود را درگیر تیپ‌سازی می‌کند و خود را در قالب زنی در آستانه پیری جلوه می‌دهد که می‌خواهد معقول و باوقار باشد. او قطب مخالف برادرش است که خوش‌مشرب و گیج است.

اما آنچه روی صحنه می‌بینیم چیز دیگری است. شقایق دهقان زنی است گیچ و منگ روی صحنه که مدام فریاد می‌زند و نمی‌داند چه بر سرش می‌آید. مشخص نیست این جنون‌آوری در جیغ زدن را با کدامین خوانش روی صحنه آورده است. اگر ملاک نوشته چیپس باشد که ما با زنی خانه‌دار روبه‌روییم که می‌خواهد در دیده بهترین باشد و در اصل جایگاهش را در جامعه شهری خود حفظ کند. تمام تقابلهای شکل گرفته در متن نیز بر همین پایه و اساس است. تلاش برای شوهر دادن دختر و یا حفظ شأن آن مجلس زنانه در پرده نخست برآمده از آن است.

بخش عمده‌ای از این نابه‌هنجاری به شخص کارگردان بازمی‌گردد که اصولاً به خوبی درکی از داستان نداشته است. او خوانشی ناقص از «هاروی» داشته است. این ناقص‌خوانی ابتدا از حذف و تعدیل مشخص می‌شود. در همان ابتدای نمایش، علت معرفی کردن وود به تیمارستان رفتاری است که او با یکی از پیرزنان میهمان داشته و این صحنه به هر دلیلی از نمایش حذف شده است. همین حذف این سؤال را در ذهن مطرح می‌کند که چرا وود باید بدون هیچ دلیلی به تیمارستانی به آت خطرناکی معرفی شود؟ مگر او چه خطری برای خانواده خود دارد؟ یک حذف ناموفق موجب می‌شود استخوان‌بندی نمایش از هم بپاشد تا انتها.

این بی‌برنامگی را با بی‌سلیقگی کارگردان در انتخاب موبایل برای تفکیک شخصیتهای ناتوان در دیدن هاروی و توانا در دیدن هاروی باید دنبال کرد. مشخص نیست موبایل و دکور اکسپرسیونیستی و چند چیز دیگر چه کارکردی دراد. نمایشی که قرار است کمدی باشد به جز بازی کاظم سیاحی در نقش وود، هیچ ویژگی کمدی ندارد. پس در نهایت با اثری ناموفق بدل می‌شود.

ملودی آرام‌نیا از متنی که قرار است یک کمدی دیوانه‌وار با آن هم هرج و مرج و درهم‌وبرهمی را به نمایش بگذارد، نمی‌تواند از گذرگاه زبان نصف و نیمه ترجمه عبور کند و طنازی چیپس را به زبان فارسی ارائه دهد. پس همه چیز در یک تصنع فرو می‌رود و ناتوانایی زبانی صرفاً به یک تیپ‌سازی از هر شخصیت خلاصه می‌شود. یکی جیغ می‌کشد، یکی گیج است، یکی سبیل دارد و یکی دائم‌الخمر است. همه آنچه کارگردان در چنته دارد همین است. خبری از یک ریتم سریع و بزن‌بکوب نیست.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید...
بیشتر بخوانید...
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران