ضرورت تحول بنیادین
هم افزایی همه نیروهای انقلاب تحت رهبری واحد، راه نجات و سعادت جامعه اسلامی است.هدف مشترک با همه سلائق همه نیروها، آرزویی است که پس از این همه تجربه سنگین انقلاب در طول راه پر خطر طی شده، باید محقق شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم متن یادداشت هادی ایمانی با عنوان "ضرورت تحول بنیادین" به شرح ذیل می باشد:
اصولا انقلاب در مسیر زمان، با حوادث مختلف، نیازمند مراقبت و اصلاح توسط دستاندرکاران و انقلابیون جهت جلوگیری از انحراف است.
سردمداران کفر با هر انقلابی و علی الخصوص انقلاب اسلامی که اساس سلطه را در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نفی میکند، پیکار با هرنوع سلطه گری را سرلوحه مبارزات خود می داند، آزادی تمام عیار یک ملت دربند را پیگیری می کند و نه تنها قدرت های خارجی را تهدید میکند، بلکه الگویی برای سایر ملتهای اسلامی است که تاکنون، غیر از طریقه انقلاب اسلامی را طی نمودند و شکست خوردند، مخالفاند.
ابرقدرتها با همه توان در مقابل این نهضت خواهند ایستاد. حوادث رنگارنگ علیه انقلاب اسلامی اعم از کودتا، جنگ تحمیلی، جنگ نرم، تحریم و محاصره اقتصادی و ... در طول چهل سال باهمه مظاهر خود در جلوی چشمان تیزبین ملت اسلامی قرار دارد. آنها از اعمال سلطه و قدرت تا نابودی انقلاب اسلامی دست نخواهند کشید. با استفاده از ابزارهای قدرت رسانهای و قدرت اقتصادی، و روشهای جدید جنگ نرم، ابزارهای علمی سینما و هنر و هر آنچه در اختیار دارند کوتاهی نخواهند کرد.
سؤال مهم این است که اگر در مسیر مبارزه طولانی ملت افرادی و جریانهایی با همه فشارها و هجمههای فرهنگی و اقتصادی دشمن سست شوند، چه باید کرد؟
ممکن است عده ایی به هر دلیل احساس کنند این شیوه مبارزه ما را به سرانجام نخواهد رساند و روش کار از مبارزه و جهاد با سردمداران کفر باید تغییر کند و به نوعی باید با استکبار جهانی کنار آمد. نمیتوان بدون کدخدای ده امور معیشت مردم را سامان داد و نمیتوان از این همه پیشرفت صنعتی که در اختیار آنهاست، چشم پوشید. زندگی نمیچرخد و تا کی باید روحیه انقلابی گری سال 1357 را دنبال کنیم؟
منطق آنها دلسوزی برای اداره جامعه است و میخواهند زندگی مردم آسیب نبیند، اداره زندگی مردم تداوم پیدا کند و نمیتوان با آنها مقابله نمود، بایستی با روشهایی معقول با غرب کنار آمد.
البته مصالح رهبران و نرمش قهرمانانه برای مصلحت اندیشی در بعضی اوقات تداوم مبارزه و آزمونی جدید برای اثبات حقانیت راه دین خود یک درس بزرگ است.
شاید بتوان گفت که این نوع مصلحت اندیشی برای استحکام جامعه و جلوگیری از تردیدهای اصولی و عناوین در طول مبارزات یک ضرورت است.
پیامدهای این منطق با درسی که انقلابیون از رهگذر این آزمایش گرفتند این بود که طاغوت و دنیای استکبار کمتر از برچیدن بساط انقلاب و انقلابیگری و دست کشیدن از همه اصول و ایدئولوژی خود کوتاه نخواهد آمد.
هر زمان خواستهای را بهدنبال خواسته ای مطرح می کند، دقیقاً حسب پیش بینی قطعی قرآن کریم که می فرماید:
وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ
یهودیان و مسیحیان از تو خشنود نمیشوند تا به آیینشان گردن نهی
اگر از موضوع هستهای بهکلی صرف نظر کنیم آیا آنها دست از سر ملت انقلابی ایران برمی دارند؟!
دیدیم که شد آنچه را نمیخواستند ولی چه کردند؟!
دوباره گفتند که باید موشکهای تان را هم نابود کنید. چون این موشکها منافع ما و دوستانمان را به خطر میاندازند؟
فرض کنیم که همه موشکها را هم نابود کنیم آیا خواستههای آنها تمام میشود. قطعاً خیر، مسئله حقوق بشر مطرح میگردد؟
فرض کنیم این مسئله نیز مطابق خواست آنها انجام شود، کار تمام است؟
قطعاً پاسخ منفی است، حالا باید برای تساوی حقوق موضوع همجنس بازی را به رسمیت بشناسید.
این جریان فکری مطابق آیه قرآن که با کلمه وَلَن شروع شده که نفی ابد است، یعنی هرگز و هیچ وقت آنها از تو راضی نخواهند شد تابه آیین و برنامههای آنها گردن نهی، و این امر تا استحاله کامل اسلام و انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت.
موضوع برنامه هستهای کشور لیبی را فراموش نکردیم که همه امکانات و تجهیزات هستهای در یک کشتی تحویل آمریکاییها داده شد و آنها چه بر سر لیبی آوردند؟
موضوع مهمتر در برنامههای تئوریسین آنها میبینید که فکر شهادت طلبی و فرهنگ عاشورایی و مبارزه با ظلم باید از صفحه فکری مسلمانان زدوده شود.
این مختصری از نتایج و پیامدهای منطق اخیر بعضی از دوستان است که کم هم نیستند و در یک صف مبارزه قرار داشتند و اکنون چنین احساسی دارند؟
راه صحیح کدام است؟ راه دین و ایدئولوژی که در آیه مذکور با صراحت بیان، رهبری جامعه اسلامی بارها و بارها این مسئله را در زمان های مختلف و با زبان های متفاوت بیان داشتند آیا برای انسان راه دیگری که با این صراحت و شفاف بیان میگیرد وجود دارد؟
در طول چهل سال دوران انقلاب نیز با آزمون و خطا در بوته عمل و تجربه نیز ثابت شد.
منابع عظیم انسانی و اقتصادی برای صحت این تز قرآنی صرف شد، آیا به درستی کفایت این اندیشه را نمی کند؟
نباید دوباره و چندباره برای آزمایش خود این تفکر همه ثروت های انسانی و مادی هزینه گردد.
بنابراین هم سویی افکار جامعه یا راهنمایی صاحبان اندیشه، نعمتی است بس بزرگ که در این برهه از زمان باید شاهد شکوفایی آن باشیم.
هم افزایی همه نیروهای انقلاب تحت رهبری واحد، راه نجات و سعادت جامعه اسلامی است.
هدف مشترک با همه سلائق همه نیروها، آرزویی است که پس از این همه تجربه سنگین انقلاب در طول راه پر خطر طی شده، باید محقق شود.
اگر فرصتی دست داد، بهطور عالمانه با نگاه عبرت از تاریخ گذشته مروری بیفکنیم.
چنانچه بهدرستی و شفافیت و حقانیت آن رسیدیم ضمن رفع همه موانع جزئی و کلی، وحدت یکپارچه نیروهای انقلاب همانند دوران پیروزی انقلاب اسلامی را ارج نهیم.
به امید آن روز که برکات الهی به فراوانی نصیب ملت گردد.
انتهای پیام/