کلاهگیس عیاری بر سر سینمای ایران
کیانوش عیاری در حالی اقدام به ساخت فیلمی با عبور از یکی از خط قرمزهای بدیهی سینما کرده که فیلم پیشین او با نام «خانه پدری» نیز به دلیل محتوای مسئلهدارش هیچگاه رنگ اکران را به خود ندید...
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، دبیر جشنواره سیوپنجم فیلم فجر جمعه شب ساعاتی پس از اعلام اسامی فیلمهای حاضر در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره با حضور در برنامه هفت در بخشی از صحبتهایش که درباره حذف برخی از فیلمها بود، وقتی به فیلم «کاناپه» کیانوش عیاری رسید، گفت: «این فیلم به دلیل حساسیت موضوع و محتوایش، باید در جایی بالاتر از جشنواره درباره نمایش آن تصمیمگیری شود.»
اینکه مورد فیلم عیاری چه چیزی میتوانست باشد که محمد حیدری توپ حل مشکل آن را به زمین مراجع بالاتر میاندازد، سؤالی بود که برای خیلیها پیش آمد و البته برخی هم جواب آن را میدانستند. استفاده از کلاهگیس به جای روسری برای بازیگران زن خبری بود که به سرعت در فضای مجازی پیچید و از سوی هیچ شخصی هم تکذیب نشد؛ رویکردی نادر در تاریخ سینمای پس از انقلاب ایران که باعث حیرت همه شد و این سؤال مطرح شد که عیاری با چه انگیزهای تصمیم به عبور از یکی از خط قرمزهای سینمای ایران گرفته و چه تحلیلی و تضمینی سبب شده که او بدون سروصدا و دغدغه از این خط قرمز بدیهی عبور کند.
اعتراضی ندارم بلکه منتظرم به من اعتراض کنند!
عیاری بالاخره در آخرین ساعات روزگذشته نسبت به حذف فیلمش از جشنواره واکنش نشان داد و گفت: «من از ابتدا میدانستم که این فیلم برای بخش جایزه انتخاب نخواهد شد و با این علم فیلم را ساختم. هیچ اعتراضی ندارم بلکه منتظرم آنها به من اعتراض کنند که چرا این بازیگران خانم را بدون روسری جلوی دوربین فرستادی! دیگر هیچ فیلم سینمایی نمیسازم که خانمها در آن روسری به سر داشته باشند چه در خلوت خودشان چه در مقابل محارم این کار را نخواهم کرد.»
استفاده از کلاهگیس در فیلم مشهود است
عیاری در حالی در تازهترین اظهاراتش تصریح کرده در فیلم «کاناپه» تشخیص کلاهگیس خانمها کاملاً مشهود است که پیشتر به نقل از او دلیل این رویکرد تمایل به واقعگرایی عنوان شده بود! او چگونه میتواند این تناقض را توضیح دهد.
پوریا ذوالفقاری، منتقد مجله فیلم جزو افرادی بود که به این موضوع واکنش نشان داد و در صفحه فیسبوک خود نوشت: «دارم به پاسخ صادقانه و صددرصد سینمایی و خالی از حسابگری عیاری فکر میکنم. وقتی سر صحنه «کاناپه» از او پرسیدم نگران نیستید بابت استفاده از کلاهگیس اذیتتان کنند، او گفت: «واقعگرایی من را به اینجا رسانده(!)، دیگر توانش را ندارم. در روزگار قریب از آبدارچی پروژه هم خجالت میکشیدم که دارم پرستارهای دهه 50 را با مقنعه تصویر میکنم!»
اینکه عیاری از خبری شدن این مسئله در جریان فیلمبرداری ممانعت کرده، ناخودآگاه ذهن را به این سمت میبرد که او احتمالاً تضمینی برای عبور از قرارداد چهل ساله سینمای انقلاب دریافت کرده بوده است! البته اینطور هم میتوان تحلیل کرد که کارگردان فیلم «کاناپه» روی اینکه فیلم او بتواند آغازی بر یک پایان در سینمای ایران باشد، حساب کرده است. با فرض اینکه عیاری با چنین فرضی اقدام به تولید فیلم خود کرده باشد، این سؤال پیش میآید که چه کسانی در این تصمیم و برآورد اشتباه به او مشورت و یا تضمین دادهاند و باعث شدهاند این فیلمساز به وادی تحلیلهای اشتباه بیفتد. عیاری به احتمال زیاد میدانسته که عبور از چنین خط قرمزی منجر به توقیف فیلم میشود و این فیلم سرنوشتی بهتر از اثر پیشین او یعنی خانه پدری پیدا نمیکند.
قراردادی که پذیرفته شده است
سینما در همه دنیا با قراردادهای نانوشتهای که میان فیلمسازها و تماشاگران منعقد شده، کارایی دارد و کار میکند. مخاطبان سینما میدانند که فلان بازیگر مشهور در حال ایفای نقش یک کاراکتر فرضی است. اینکه زنان در ایران مقابل محارم خود روسری نمیپوشند یک موضوع بدیهی است که با قرار داد میان مخاطب و فیلمساز برای سر کردن روسری در منزل خللی به فیلم وارد نمیشود. نزدیک 40 سال است که این قرار داد در سینمای ایران جواب داده و کار میکند.
واقعنمایی به چه قیمتی؟
از میان واکنشها به ماجرای فیلم «کاناپه»، یادداشت طولانی مهرزاد دانش، نویسنده و منتقد سینمایی را باید سرآغاز پشتیبانی رسانهای از رویکرد سؤالبرانگیز عیاری تلقی کرد. این فعال سینمایی طی یادداشتی که در سایت حامی سیاستهای سینمایی دولت یازدهم منتشر شد با برشمردن استدلالهایی کوشیده نفس استفاده از کلاهگیس توسط عیاری در فیلم کاناپه را توجیه کند. این نویسنده سینمایی در بخشی از یادداشت خود آورده است: «در استفتاهای عادی که بدون در نظر گرفتن کاربرد در فیلمهای سینمایی از مراجع انجام شده است، عموم ایشان فتوا بر حرمت استفاده از آن نزد نامحرمان به قصد تلذذ دادهاند. تبعیت از این موضوع قاعدتاً برای مقلدان مراجع به لحاظ شرعی واجب است، ولی در خصوص بحث سینما (به عنوان یکی از موضوعات مستحدثه) هم همین روال جاری است؟ اتفاقاً پیش از این از برخی آقایان مراجع درباره کاربرد سینمایی این موضوع هم استفتا به عمل آمده بود که اغلب قریب به اتفاقشان، استفاده سینمایی آن را در صورتی که مناسبات غیراخلاقی در میان نباشد، با در نظر گرفتن شرایطی یا حتی بعضاً به صورت مطلق، بلااشکال دانستهاند.»
قصد باز کردن مسائل فقهی را نداریم، اما نویسنده متن بالا به این مسئله اشاره نکرده که مسئله حجاب زنان در سینما و تلویزیون ایران بیش از هر چیز جزو احکام ثانویه بوده و در وادی فقه حکومتی و مصلحت جامعه موضوعیت پیدا میکند. حتی به فرض ممنوع نبودن استفاده از کلاهگیس در سینما این مسئله پیش میآید که چه مرجعی باید در تشخیص و راستیآزمایی میان موی بازیگر و کلاهگیس وارد عمل بشود؟ آیا مرجع مربوط باید نمایندهای ویژه برای این امر در زمان فیلمبرداری به کار بگمارد یا اصولاً میتوان قول فیلمسازان در اینکه در فلان مورد از کلاهگیس استفاده شده است را حجت قرار داد و اصلاً آیا برداشتن این ممنوعیت منجر به پیامدهای دیگری خواهد شد یا خیر؟ نویسنده طرفدار کلاهگیس در بخش دیگری از متن خود به این مسئله اشاره میکند که استفاده از کلاهگیس برای بازیگران زن بیسابقه نبوده و پیش از این در سریال یوسف پیامبر نیز به کار رفته است و به این اشاره کرده که « چگونه است که این موضوع برای آقای سلحشور بلاایراد بوده و حالا برای عیاری ایراد به حساب میآید؟ آن خدابیامرز خودی بود و این عزیز ناخودی؟ او شهروند درجه یک بود و این یک، از نوع دوم؟ اگر کلاهگیس حرام است، حرام است و اگر نه که نه. دیگر با تغییر نام کارگردان قرار نیست حلال حرام شود و برعکس.»
پاسخ مغلطه بالا نیز این است که اساساً جنس سریالهای تاریخی به گونهای است که مخاطب از نوع و آرایش مو کاملاً به این پی میبرد که کلاهگیس بر سر بازیگر است، اما در فیلمهایی که به سبک رئال ساخته میشود و تاریخی نیست تشخیص این مسئله قاعدتاً باید برای مخاطب غیرممکن به نظر برسد. کیانوش عیاری را همه به عنوان کارگردانی میشناسند که بر واقعگرایی در آثارش تأکید ویژهای دارد و این رویکرد در سینما برای کمک به واقعگرایی آثار منطقی به نظر نمیرسد ضمن اینکه در عالم واقع حوادث و اتفاقات زیادی روی میدهد و آیا میتوان همه واقعیتها را در سینما بازنمایی کرد و آیا سینما اجازه چنین کاری را دارد؟
کیانوش عیاری در حالی اقدام به ساخت فیلمی با عبور از یکی از خط قرمزهای بدیهی سینما کرده که فیلم پیشین او با نام «خانه پدری» نیز به دلیل محتوای مسئلهدارش هیچگاه رنگ اکران را به خود ندید و بهطور طبیعی انتظار میرفت این کارگردان که اتفاقاً جزو فیلمسازان خوب و کاربلد سینمای کشور است و آثار ماندگاری چون سریال «دکتر قریب» را در کارنامه دارد در اثر سینمایی جدیدش بیش از پیش خود را به رعایت استانداردها و خطوط قرمز سینمای ایران ملزم بداند، اما به نظر میرسد که تحلیلهای اشتباه عیاری اینبار نیز کار دست او داده و باعث شده فیلم «کاناپه» را نیز از حالا جزو آثار در محاق رفته سینما بدانیم.
منبع: جوان
انتهای پیام/